خلافت الهی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
:*{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ...}}<ref>«او را دروغگو دانستند، ما هم او و کسانی را که با او بودند در کشتی رهایی بخشیدیم و آنان را جانشین (پیشینیان) گرداندیم»... سوره یونس، آیه ۷۳.</ref>. | :*{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ...}}<ref>«او را دروغگو دانستند، ما هم او و کسانی را که با او بودند در کشتی رهایی بخشیدیم و آنان را جانشین (پیشینیان) گرداندیم»... سوره یونس، آیه ۷۳.</ref>. | ||
*در این [[آیات]] مراد، [[خلافت]] و [[جانشینی]] [[عامه]] [[مردم]] است که از طرف [[خداوند]] برای [[آبادانی زمین]] و بهره بردن از [[نعمت]] در آن [[اذن]] داده شده است. | *در این [[آیات]] مراد، [[خلافت]] و [[جانشینی]] [[عامه]] [[مردم]] است که از طرف [[خداوند]] برای [[آبادانی زمین]] و بهره بردن از [[نعمت]] در آن [[اذن]] داده شده است. | ||
*[[علامه طباطبایی]] درباره این نوع از [[خلافت]] میفرماید: "[[خلیفه]] بودن [[مردم]] در [[زمین]] به این معنا است که هر لاحقی از ایشان [[جانشین]] سابق شود و [[سلطه]] و [[توانایی]] بر دخل و [[تصرف]] و انتفاع از [[زمین]] داشته باشد، همانطور که [[سابقین]] بر این کار [[توانایی]] و [[تسلط]] داشتند"<ref>محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۷، ص۷۵.</ref>. | * [[علامه طباطبایی]] درباره این نوع از [[خلافت]] میفرماید: "[[خلیفه]] بودن [[مردم]] در [[زمین]] به این معنا است که هر لاحقی از ایشان [[جانشین]] سابق شود و [[سلطه]] و [[توانایی]] بر دخل و [[تصرف]] و انتفاع از [[زمین]] داشته باشد، همانطور که [[سابقین]] بر این کار [[توانایی]] و [[تسلط]] داشتند"<ref>محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۷، ص۷۵.</ref>. | ||
*در [[تفسیر]] تبیان در این زمینه آمده است: "[[خلفا]] در این [[آیات]] جمع [[خلیفه]] است و معنایش این است که گروهی بر جای گروهی دیگر به [[تدبیر امور]] [[اقدام]] نمایند"<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. | *در [[تفسیر]] تبیان در این زمینه آمده است: "[[خلفا]] در این [[آیات]] جمع [[خلیفه]] است و معنایش این است که گروهی بر جای گروهی دیگر به [[تدبیر امور]] [[اقدام]] نمایند"<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. | ||
*بنابراین یک دسته از [[آیات]] نشان دهنده [[خلافت]] [[عامه]] [[مردم]] در استفاده از [[نعمتهای الهی]] است که بنابر [[حکمت الهی]] از [[نعمتهای خداوند]] در [[زمین]] استفاده میبرند<ref>حیدر مظفری، بازخوانی تحولات اعتقادی و تاریخی امامت و واژگان مرتبط، ص۱۳۲.</ref>. | *بنابراین یک دسته از [[آیات]] نشان دهنده [[خلافت]] [[عامه]] [[مردم]] در استفاده از [[نعمتهای الهی]] است که بنابر [[حکمت الهی]] از [[نعمتهای خداوند]] در [[زمین]] استفاده میبرند<ref>حیدر مظفری، بازخوانی تحولات اعتقادی و تاریخی امامت و واژگان مرتبط، ص۱۳۲.</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
:*{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم»... سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم»... سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. | :*{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. | ||
*[[آیت الله]] [[جوادی آملی]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}} میگوید: "[[مقام]] آدمیت که [[شخصیت حقوقی]] [[انسان کامل]] است محور [[خلافت الهی]] است؛ زیرا بیان [[خلافت]] در قالب جمله اسمیه مفید استمرار است"<ref>عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص۲۹۱.</ref>. | * [[آیت الله]] [[جوادی آملی]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}} میگوید: "[[مقام]] آدمیت که [[شخصیت حقوقی]] [[انسان کامل]] است محور [[خلافت الهی]] است؛ زیرا بیان [[خلافت]] در قالب جمله اسمیه مفید استمرار است"<ref>عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص۲۹۱.</ref>. | ||
*[[صدرالمتالهین شیرازی]] با استفاده از [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}} میگوید: "مراد از [[خلافت]] [[آدم]] در [[زمین]]، [[مقام ولایت]] است و این [[مقام]] بزرگترین [[منصب]] است که با آن [[حق]] [[تصرف در امور]] و [[مصالح]] دیگران پیدا میکند"<ref>محمد بن ابراهیم صدرالمتالهین شیرازی، تفسیر القرآن الحکیم، ج۳، ص۵۱.</ref>. | * [[صدرالمتالهین شیرازی]] با استفاده از [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}} میگوید: "مراد از [[خلافت]] [[آدم]] در [[زمین]]، [[مقام ولایت]] است و این [[مقام]] بزرگترین [[منصب]] است که با آن [[حق]] [[تصرف در امور]] و [[مصالح]] دیگران پیدا میکند"<ref>محمد بن ابراهیم صدرالمتالهین شیرازی، تفسیر القرآن الحکیم، ج۳، ص۵۱.</ref>. | ||
*[[حسن مصطفوی]] در التحقیق مینویسد: {{عربی|أما الخليفة: فهو كالخلف صفة، الا انه إذا انتسب إلى الله المتعال فيراد منه التأخر من جهة الكيفية، وهذا المعنى من أشرف الأوصاف الروحانية و أعلى المقامات الربانية، ولا يتصور مقام أعلى وأفضل منه}}<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. | * [[حسن مصطفوی]] در التحقیق مینویسد: {{عربی|أما الخليفة: فهو كالخلف صفة، الا انه إذا انتسب إلى الله المتعال فيراد منه التأخر من جهة الكيفية، وهذا المعنى من أشرف الأوصاف الروحانية و أعلى المقامات الربانية، ولا يتصور مقام أعلى وأفضل منه}}<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. | ||
*بنابراین آنچه تا به حال بیان شد رهیافتی بود برای این مطلب که واژه [[خلیفه]] به معنای [[جانشینی]] [[خداوند]] در [[قرآن]] به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای [[جانشینی]] عام و برای استفاده از [[نعمتهای خداوند]] در [[زمین]] و دوم به معنای [[جانشینی]] خاص و دارای [[مقام]] و [[منصب الهی]] که از آثار آن داشتن [[ولایت]] و [[حق]] [[تصرف در امور]] دیگران است تا در سایه [[رهبری]] آنان [[احکام]] و [[قوانین الهی]] از تغییرو [[تحریف]] محفوظ ماند و بر این اساس است که وجود آن [[خلفای الهی]] برای همیشه در روی [[زمین]] به عنوان [[حجت الهی]] و [[هدایتگر]] [[انسانها]] لازم است و از طرف دیگر برای همه [[واجب]] است که با آنان [[مخالفت]] نورزیده و [[فرمانبردار]] آنان باشند<ref>حیدر مظفری، بازخوانی تحولات اعتقادی و تاریخی امامت و واژگان مرتبط، ص۱۳۷.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۲۵-۲۸.</ref> | *بنابراین آنچه تا به حال بیان شد رهیافتی بود برای این مطلب که واژه [[خلیفه]] به معنای [[جانشینی]] [[خداوند]] در [[قرآن]] به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای [[جانشینی]] عام و برای استفاده از [[نعمتهای خداوند]] در [[زمین]] و دوم به معنای [[جانشینی]] خاص و دارای [[مقام]] و [[منصب الهی]] که از آثار آن داشتن [[ولایت]] و [[حق]] [[تصرف در امور]] دیگران است تا در سایه [[رهبری]] آنان [[احکام]] و [[قوانین الهی]] از تغییرو [[تحریف]] محفوظ ماند و بر این اساس است که وجود آن [[خلفای الهی]] برای همیشه در روی [[زمین]] به عنوان [[حجت الهی]] و [[هدایتگر]] [[انسانها]] لازم است و از طرف دیگر برای همه [[واجب]] است که با آنان [[مخالفت]] نورزیده و [[فرمانبردار]] آنان باشند<ref>حیدر مظفری، بازخوانی تحولات اعتقادی و تاریخی امامت و واژگان مرتبط، ص۱۳۷.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۲۵-۲۸.</ref> | ||
==معنای [[خلیفه]] در کاربردهای [[قرآنی]]== | ==معنای [[خلیفه]] در کاربردهای [[قرآنی]]== | ||
*[[خلیفه]] از مادّه "[[خلف]]" مشتق بوده، که با مشتقاتش در [[قرآن مجید]]، ۱۱۶ بار استعمال شده است و خود لفظ "[[خلیفه]]" از آن تعداد، دو بار بیشتر استعمال نشده است؛ | * [[خلیفه]] از مادّه "[[خلف]]" مشتق بوده، که با مشتقاتش در [[قرآن مجید]]، ۱۱۶ بار استعمال شده است و خود لفظ "[[خلیفه]]" از آن تعداد، دو بار بیشتر استعمال نشده است؛ | ||
*یک مورد در [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. | *یک مورد در [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. | ||
*و دیگری در [[سوره ص]]: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. | *و دیگری در [[سوره ص]]: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. | ||
*آنچه [[اهل]] لغت و [[مفسران]] و همه بر آن اتفاق دارند، [[خلیفه]] به معنای [[جانشین]] است؛ اما در اینکه کدام [[انسان]] [[خلیفه]] است و جانشینِ چه کسی؟ نظریههای مختلفی بیان شده است: | *آنچه [[اهل]] لغت و [[مفسران]] و همه بر آن اتفاق دارند، [[خلیفه]] به معنای [[جانشین]] است؛ اما در اینکه کدام [[انسان]] [[خلیفه]] است و جانشینِ چه کسی؟ نظریههای مختلفی بیان شده است: | ||
#در [[آیه]] اول، [[جانشینی]] از موجودات سابق و ساکن روی [[زمین]]، مانندِ [[ملائکه]] یا [[جن]] و در [[آیه]] دوم، [[جانشینی]] از [[انبیای سابق]]<ref>التبیان، ج۱، ص۱۳۱؛ التفسیرالکبیر، ج۱، ص۳۸۸ و ج۹، ص۳۸۶؛ تفسیرالطبری، ج۱، ص۲۳۸ و ج۱۰، ص۵۷۵؛ روح البیان، ج۱، ص۹۳؛ روضالجنان، ج۱، ص۱۹۸.</ref>، و علت [[انتخاب]] این نظریه را، ممتنع بودن [[جانشینی]] از [[خدای متعال]] بیان کردهاند؛ زیرا او حاضر و [[شاهد]] است، [[غایب]] نیست تا نیاز به [[جانشین]] داشته باشد. | #در [[آیه]] اول، [[جانشینی]] از موجودات سابق و ساکن روی [[زمین]]، مانندِ [[ملائکه]] یا [[جن]] و در [[آیه]] دوم، [[جانشینی]] از [[انبیای سابق]]<ref>التبیان، ج۱، ص۱۳۱؛ التفسیرالکبیر، ج۱، ص۳۸۸ و ج۹، ص۳۸۶؛ تفسیرالطبری، ج۱، ص۲۳۸ و ج۱۰، ص۵۷۵؛ روح البیان، ج۱، ص۹۳؛ روضالجنان، ج۱، ص۱۹۸.</ref>، و علت [[انتخاب]] این نظریه را، ممتنع بودن [[جانشینی]] از [[خدای متعال]] بیان کردهاند؛ زیرا او حاضر و [[شاهد]] است، [[غایب]] نیست تا نیاز به [[جانشین]] داشته باشد. | ||
#[[جانشینی]] از [[خداوند متعال]]، که مخصوص [[حضرت آدم]]{{ع}} بوده؛ چنانکه از ظاهر [[تفسیر]] برخی [[مفسران]] استفاده میشود<ref>کشاف، ج۱، ص۱۲۴؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>. | # [[جانشینی]] از [[خداوند متعال]]، که مخصوص [[حضرت آدم]]{{ع}} بوده؛ چنانکه از ظاهر [[تفسیر]] برخی [[مفسران]] استفاده میشود<ref>کشاف، ج۱، ص۱۲۴؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>. | ||
#آن [[جانشینی]] اختصاصی نبوده و شامل همه افرادی میشود که قوّه و استعداد دریافت اسما را به فعلیت درآورده و انسانهایی [[مؤمن]] و [[وارسته]] باشند<ref>المیزان، ج۱، ص۱۶۰؛ برای عمومیت خلافت، استشهاد به آیاتی (سوره اعراف، آیه ۶۸؛ سوره یونس، آیه ۱۴؛ سوره نمل، آیه ۶۲) مینماید که قابل مناقشه بوده، زیرا از سیاق آن آیات برمیآید، مقصود در آنها، خلافت و جانشینی امتها از امتهای پیشین است، نه خلافت نوع انسان از خداوند متعال.</ref>. | #آن [[جانشینی]] اختصاصی نبوده و شامل همه افرادی میشود که قوّه و استعداد دریافت اسما را به فعلیت درآورده و انسانهایی [[مؤمن]] و [[وارسته]] باشند<ref>المیزان، ج۱، ص۱۶۰؛ برای عمومیت خلافت، استشهاد به آیاتی (سوره اعراف، آیه ۶۸؛ سوره یونس، آیه ۱۴؛ سوره نمل، آیه ۶۲) مینماید که قابل مناقشه بوده، زیرا از سیاق آن آیات برمیآید، مقصود در آنها، خلافت و جانشینی امتها از امتهای پیشین است، نه خلافت نوع انسان از خداوند متعال.</ref>. | ||
#آن [[جانشینی]] به طور مساوی شامل مجموع [[آدم]]{{ع}} و [[ذریه]] او میشود<ref>الکاشف، ج۱، ص۸۰؛ المنار، ج۱، ص۲۵۹، در منبع اخیر آمده: {{عربی|المراد بالخليفة آدم و مجموع ذريته}}.</ref>؛ و جهت [[خلافت]] [[انسانها]]، به [[دلیل]] داشتن [[علم]] و [[توانایی]] بر هرگونه [[تصرف]] در روی [[زمین]] و عُمران آن و بهرهبرداری از [[منافع]] گوناگون آن و [[ابداع]] و اختراع اشیای مختلف است. به عبارت دیگر: ابتکار و [[خلاقیت]] [[انسانها]] [[مظهر]] [[خالقیت]]، [[اختیار]]، [[حاکمیت]] و [[قدرت]] مطلق [[خدای متعال]] است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۴۹-۵۰.</ref>. | #آن [[جانشینی]] به طور مساوی شامل مجموع [[آدم]]{{ع}} و [[ذریه]] او میشود<ref>الکاشف، ج۱، ص۸۰؛ المنار، ج۱، ص۲۵۹، در منبع اخیر آمده: {{عربی|المراد بالخليفة آدم و مجموع ذريته}}.</ref>؛ و جهت [[خلافت]] [[انسانها]]، به [[دلیل]] داشتن [[علم]] و [[توانایی]] بر هرگونه [[تصرف]] در روی [[زمین]] و عُمران آن و بهرهبرداری از [[منافع]] گوناگون آن و [[ابداع]] و اختراع اشیای مختلف است. به عبارت دیگر: ابتکار و [[خلاقیت]] [[انسانها]] [[مظهر]] [[خالقیت]]، [[اختیار]]، [[حاکمیت]] و [[قدرت]] مطلق [[خدای متعال]] است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۴۹-۵۰.</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
*اما کلمه [[امام]]، در [[قرآن مجید]]، بر مصادیق مختلفی استعمال شده است که به دو دسته تقسیم میشود: | *اما کلمه [[امام]]، در [[قرآن مجید]]، بر مصادیق مختلفی استعمال شده است که به دو دسته تقسیم میشود: | ||
#مصادیق غیر بشری، مانند [[لوح محفوظ]]: {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref> | #مصادیق غیر بشری، مانند [[لوح محفوظ]]: {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref> | ||
#[[کتاب آسمانی]]: {{متن قرآن|وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً}}<ref>«و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷؛ سوره احقاف، آیه ۱۲.</ref>. | # [[کتاب آسمانی]]: {{متن قرآن|وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً}}<ref>«و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷؛ سوره احقاف، آیه ۱۲.</ref>. | ||
*مصادیق بشری که از جهت [[حقانیت]] و بطلان، به دو دسته تقسیم میشود: | *مصادیق بشری که از جهت [[حقانیت]] و بطلان، به دو دسته تقسیم میشود: | ||
#[[امام حق]]: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> | # [[امام حق]]: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> | ||
#[[امام باطل]]: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}<ref>«با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. | # [[امام باطل]]: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}<ref>«با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. | ||
*امّا [[امامت]] در اصطلاح [[دینی]] به دو صورت [[عام و خاص]] است که در معنای عام، شامل [[نبوت]] و [[رسالت]] به عنوان [[مقتدا]] و [[اسوه]] میشود و در معنای خاص، شامل آنها نشده و در بعضی موارد بعد از تحقق [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] است{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. یا [[مقام]] ویژهای است که از طرف [[خدای سبحان]] به اوصایای [[پیامبران]]{{عم}}، [[عنایت]] میشود. | *امّا [[امامت]] در اصطلاح [[دینی]] به دو صورت [[عام و خاص]] است که در معنای عام، شامل [[نبوت]] و [[رسالت]] به عنوان [[مقتدا]] و [[اسوه]] میشود و در معنای خاص، شامل آنها نشده و در بعضی موارد بعد از تحقق [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] است{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. یا [[مقام]] ویژهای است که از طرف [[خدای سبحان]] به اوصایای [[پیامبران]]{{عم}}، [[عنایت]] میشود. | ||
*اما کلمه [[نبوت]]، ۵ بار {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}}<ref> «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد» سوره آل عمران، آیه ۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}} <ref>«و به راستی ما به بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) و داوری و پیامبری دادیم» سوره جاثیه، آیه ۱۶</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ}}<ref>«و نوح و ابراهیم را فرستادیم و در فرزندان آنان پیامبری و کتاب (آسمانی) نهادیم» سوره حدید، آیه ۲۶.</ref> در [[قرآن]] استعمال شده و در اصل و ریشه آن، [[اختلاف]] است. بعضی گفتهاند: از نَبَأ به معنای خبر مشتق شده<ref>تبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۳۲؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۹.</ref> و برخی دیگر نوشتهاند: از نبوه (بر وزن نغمه) به معنای [[رفعت]] و بلندی [[مقام]]، مشتق شده است<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۵۴.</ref>؛ لذا با لحاظ ریشه، ترجمه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> دو گونه میشود؛ ای [[پیامبر]]! در کتاب [[قرآن]] از [[موسی]] یاد کن که او [[بنده]] [[مخلَص]] و فرستاده [[حق]] و پیامآور برای خَلق بود. | *اما کلمه [[نبوت]]، ۵ بار {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}}<ref> «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد» سوره آل عمران، آیه ۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}} <ref>«و به راستی ما به بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) و داوری و پیامبری دادیم» سوره جاثیه، آیه ۱۶</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ}}<ref>«و نوح و ابراهیم را فرستادیم و در فرزندان آنان پیامبری و کتاب (آسمانی) نهادیم» سوره حدید، آیه ۲۶.</ref> در [[قرآن]] استعمال شده و در اصل و ریشه آن، [[اختلاف]] است. بعضی گفتهاند: از نَبَأ به معنای خبر مشتق شده<ref>تبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۳۲؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۹.</ref> و برخی دیگر نوشتهاند: از نبوه (بر وزن نغمه) به معنای [[رفعت]] و بلندی [[مقام]]، مشتق شده است<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۵۴.</ref>؛ لذا با لحاظ ریشه، ترجمه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> دو گونه میشود؛ ای [[پیامبر]]! در کتاب [[قرآن]] از [[موسی]] یاد کن که او [[بنده]] [[مخلَص]] و فرستاده [[حق]] و پیامآور برای خَلق بود. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
*با وجود این، با نگاهی گذرا به آیاتی که در [[مقام]] [[جانشینی]] قومی از [[قوم]] دیگر است، میتوان به این نتیجه رسید که [[خداوند متعال]] در تمامی این [[آیات]]، مقصود خود را با واژگانی همچون “بعد” یا “بعدهم” به صراحت روشن ساخته است؛ از اینرو در آیاتی که چنین واژگانی نیامده است، باید به دنبال قرینهای گشت تا مقصود و مراد روشن شود. از سوی دیگر، [[جانشینی]] و خلافت [[انسانها]] تنها به دو صورت [[تصور]] میشود؛ یکی، [[جانشینی]] [[انسانها]] از یکدیگر و دیگری، [[جانشینی]] [[انسانها]] از طرف [[خداوند]] هنگامی که [[خداوند متعال]] به طور مطلق و بدون قید، از [[جعل]] [[خلیفه]] به وسیله خود سخن میگوید، این [[آیه]] ظاهر در خلافت از جانب خود اوست. در اینجا نیز به نظر میرسد، با توجه به آنکه [[سیاق]] خود این [[آیه]] و نیز [[آیات]] قبل و بعد از آن، بر [[جانشینی]] از [[اقوام]] پیشین دلالتی ندارد، میتوان مدعی شد که ظاهر این [[آیه]]، بر [[جانشینی]] [[انسانها]] از [[خداوند]] تأکید میکند<ref>ر.ک: محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۴، ص۱۹۲؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القران العظیم و السبع المثانی؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۹۶.</ref>؛ با این حال، چنانکه در این [[آیه]] آمده است، میان این [[جانشینان]] تساوی برقرار نیست، بلکه برخی از آنها بر بعضی دیگر، [[برتری]] و [[فضیلت]] دارند. | *با وجود این، با نگاهی گذرا به آیاتی که در [[مقام]] [[جانشینی]] قومی از [[قوم]] دیگر است، میتوان به این نتیجه رسید که [[خداوند متعال]] در تمامی این [[آیات]]، مقصود خود را با واژگانی همچون “بعد” یا “بعدهم” به صراحت روشن ساخته است؛ از اینرو در آیاتی که چنین واژگانی نیامده است، باید به دنبال قرینهای گشت تا مقصود و مراد روشن شود. از سوی دیگر، [[جانشینی]] و خلافت [[انسانها]] تنها به دو صورت [[تصور]] میشود؛ یکی، [[جانشینی]] [[انسانها]] از یکدیگر و دیگری، [[جانشینی]] [[انسانها]] از طرف [[خداوند]] هنگامی که [[خداوند متعال]] به طور مطلق و بدون قید، از [[جعل]] [[خلیفه]] به وسیله خود سخن میگوید، این [[آیه]] ظاهر در خلافت از جانب خود اوست. در اینجا نیز به نظر میرسد، با توجه به آنکه [[سیاق]] خود این [[آیه]] و نیز [[آیات]] قبل و بعد از آن، بر [[جانشینی]] از [[اقوام]] پیشین دلالتی ندارد، میتوان مدعی شد که ظاهر این [[آیه]]، بر [[جانشینی]] [[انسانها]] از [[خداوند]] تأکید میکند<ref>ر.ک: محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۴، ص۱۹۲؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القران العظیم و السبع المثانی؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۹۶.</ref>؛ با این حال، چنانکه در این [[آیه]] آمده است، میان این [[جانشینان]] تساوی برقرار نیست، بلکه برخی از آنها بر بعضی دیگر، [[برتری]] و [[فضیلت]] دارند. | ||
*نکته دیگری که توجه به آن، ما را در تشخیص مفهوم و مدلول [[آیه]] [[یاری]] میکند، آمدن ترکیب {{متن قرآن|خَلَائِفَ الْأَرْضِ}}، {{متن قرآن|خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} و مانند آن، در خطابهای [[قرآنی]] است. چنین ترکیبهایی نیز در نگاه نخست، همانند تعبیر {{متن قرآن|خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}} که راجع به خلافت [[حضرت آدم]]{{ع}} از [[خداوند]] است، در [[جانشینی]] [[عالم هستی]]، از جانب [[خداوند]]، [[ظهور]] دارد؛ در حالی که در تمام آیاتی که بر [[جانشینی]] قومی از [[قوم]] دیگر تأکید شده، صرفاً مسئله در پی هم آمدن آنها مطرح شده و خلافت [[مقید]] به روی [[زمین]] نشده است. | *نکته دیگری که توجه به آن، ما را در تشخیص مفهوم و مدلول [[آیه]] [[یاری]] میکند، آمدن ترکیب {{متن قرآن|خَلَائِفَ الْأَرْضِ}}، {{متن قرآن|خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} و مانند آن، در خطابهای [[قرآنی]] است. چنین ترکیبهایی نیز در نگاه نخست، همانند تعبیر {{متن قرآن|خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}} که راجع به خلافت [[حضرت آدم]]{{ع}} از [[خداوند]] است، در [[جانشینی]] [[عالم هستی]]، از جانب [[خداوند]]، [[ظهور]] دارد؛ در حالی که در تمام آیاتی که بر [[جانشینی]] قومی از [[قوم]] دیگر تأکید شده، صرفاً مسئله در پی هم آمدن آنها مطرح شده و خلافت [[مقید]] به روی [[زمین]] نشده است. | ||
*[[آیه]] دیگری که از [[جانشینی]] [[انسانها]] از [[خداوند]] [[سخن]] به میان آورده است، [[آیه]] ۶۲ [[سوره نمل]] است: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>. | * [[آیه]] دیگری که از [[جانشینی]] [[انسانها]] از [[خداوند]] [[سخن]] به میان آورده است، [[آیه]] ۶۲ [[سوره نمل]] است: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>. | ||
*برخی [[مفسران]] بر این عقیدهاند که مقصود از خلافت در این [[آیه]]، [[جانشینی]] هر قومی از [[قوم]] دیگر است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۱۰؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۳۷۷؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۵۸؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۶۵؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۷۸۵؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۶۵؛ دمشقی، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۸۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۰، ص۲۱۸؛ سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط، ج۱۰، ص۳۴۷.</ref>. با توجه به آن چه در توضیح [[آیه]] پیشین عرضه شد، میتوان گفت: در این [[آیه]] نیز تمام [[انسانها]]، [[خلیفه]] روی [[زمین]] معرفی شدهاند و قرینهای بر معنای [[جانشینی]] از [[اقوام]] دیگر وجود ندارد<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶ و ج۱۵، ص۳۸۳؛ احمد بن محمد بن عجبیة، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref>. | *برخی [[مفسران]] بر این عقیدهاند که مقصود از خلافت در این [[آیه]]، [[جانشینی]] هر قومی از [[قوم]] دیگر است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۱۰؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۳۷۷؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۵۸؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۶۵؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۷۸۵؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۶۵؛ دمشقی، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۸۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۰، ص۲۱۸؛ سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط، ج۱۰، ص۳۴۷.</ref>. با توجه به آن چه در توضیح [[آیه]] پیشین عرضه شد، میتوان گفت: در این [[آیه]] نیز تمام [[انسانها]]، [[خلیفه]] روی [[زمین]] معرفی شدهاند و قرینهای بر معنای [[جانشینی]] از [[اقوام]] دیگر وجود ندارد<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶ و ج۱۵، ص۳۸۳؛ احمد بن محمد بن عجبیة، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref>. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
*اگرچه [[تبیین]] [[حقیقت]] اسماء، از مسائل بسیار پردامنه و اختلافانگیز میان [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] بوده است<ref>ر.ک: محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ سید عبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴۶؛ احمد بن محمد بن عجبیة، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۹۳ و ۹۴؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷؛ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ج۱، ص۷۹-۸۱؛ محمدجواد مغنیه، تفسیر المبین، ص۸؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۸۲؛ سید محمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۲.</ref>، در اینکه ملاک [[انتخاب]] [[انسان]] برای [[مقام خلافت]]، همان [[علم]] وی به اسماء بوده است، نمیتوان تردید کرد<ref>ر.ک: ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۳۰۸؛ محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج۱-۳، ص۳۶۵.</ref>؛ چرا که [[خداوند متعال]] در پاسخ سخن [[ملائکه]] که از [[انتخاب]] [[انسان]] برای [[مقام]] خلیفة اللهی شگفتزده شده بودند، فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>؛ آنگاه [[خداوند]] اسماء را به [[حضرت آدم]]{{ع}} [[تعلیم]] داد و پس از آنکه [[ملائکه]] نتوانستند از آن اسماء خبر دهند، [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[دستور خداوند]]، به [[ملائکه]] از آنها خبر داد؛ آنگاه [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>. با توجه به آنچه [[گذشت]]، روشن میشود که [[علم]] [[حضرت آدم]]{{ع}} به اسماء یا استعداد [[پذیرش]] آنها، همان چیزی بود که [[خداوند]] از آن خبر داشت، اما [[ملائکه]] خبر نداشتند. به دیگر بیان، [[ملائکه]] از [[دلیل]] و ملاک [[انتخاب]] [[انسان]] برای [[مقام]] خلیفة اللهی [[آگاه]] نبودند و به همین [[دلیل]]، اظهار شگفتی کردند، اما پس از [[آگاهی]] از این [[حقیقت]]، همگی سرِ [[تعظیم]] فرود آوردند: {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره ص، آیه ۷۳ و سوره حجر، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}} «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}} «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید» سوره کهف، آیه ۵۰؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}} «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد» سوره طه، آیه ۱۱۶.</ref>. | *اگرچه [[تبیین]] [[حقیقت]] اسماء، از مسائل بسیار پردامنه و اختلافانگیز میان [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] بوده است<ref>ر.ک: محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ سید عبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴۶؛ احمد بن محمد بن عجبیة، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۹۳ و ۹۴؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷؛ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ج۱، ص۷۹-۸۱؛ محمدجواد مغنیه، تفسیر المبین، ص۸؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۸۲؛ سید محمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۲.</ref>، در اینکه ملاک [[انتخاب]] [[انسان]] برای [[مقام خلافت]]، همان [[علم]] وی به اسماء بوده است، نمیتوان تردید کرد<ref>ر.ک: ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۳۰۸؛ محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج۱-۳، ص۳۶۵.</ref>؛ چرا که [[خداوند متعال]] در پاسخ سخن [[ملائکه]] که از [[انتخاب]] [[انسان]] برای [[مقام]] خلیفة اللهی شگفتزده شده بودند، فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>؛ آنگاه [[خداوند]] اسماء را به [[حضرت آدم]]{{ع}} [[تعلیم]] داد و پس از آنکه [[ملائکه]] نتوانستند از آن اسماء خبر دهند، [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[دستور خداوند]]، به [[ملائکه]] از آنها خبر داد؛ آنگاه [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>. با توجه به آنچه [[گذشت]]، روشن میشود که [[علم]] [[حضرت آدم]]{{ع}} به اسماء یا استعداد [[پذیرش]] آنها، همان چیزی بود که [[خداوند]] از آن خبر داشت، اما [[ملائکه]] خبر نداشتند. به دیگر بیان، [[ملائکه]] از [[دلیل]] و ملاک [[انتخاب]] [[انسان]] برای [[مقام]] خلیفة اللهی [[آگاه]] نبودند و به همین [[دلیل]]، اظهار شگفتی کردند، اما پس از [[آگاهی]] از این [[حقیقت]]، همگی سرِ [[تعظیم]] فرود آوردند: {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره ص، آیه ۷۳ و سوره حجر، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}} «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}} «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید» سوره کهف، آیه ۵۰؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}} «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد» سوره طه، آیه ۱۱۶.</ref>. | ||
*'''خلافت تمام [[انسانها]] یا برخی از آنها''': پس از آنکه روشن شد [[راز]] خلافت [[انسان]] از [[خدا]]، [[توانایی]] او برای دریافت [[علم به اسماء]] بوده است، اینک پرسشی که مطرح میشود این است که آیا [[خداوند]] چنین [[علمی]] را به همگان داده است یا میدهد؟ به دیگر بیان، آیا تمام [[انسانها]] قابلیت و استعداد دریافت این [[علم]] را دارند؟ اگر پاسخ منفی است، باید دانست که [[خداوند]] این [[علم]] را چرا و به چه کسانی ارزانی میدارد؟ چنانکه [[گذشت]]، بر اساس ظاهر برخی از [[آیات]]، این [[مقام]] به گروه خاصی از [[انسانها]] اختصاص ندارد و تمامی آنها بهره مند از این [[منصب]] الهیاند. حال [[پرسش]] اینجا است که آیا میتوان به این ظاهر، ملتزم شد و [[پیامبران]]، [[تکذیب]] کنندگان و سایر جنایت کاران را [[خلیفه خدا]] به شمار آورد؟ هنگامی که به سایر [[آیات قرآن کریم]] مراجعه میکنیم، این [[حقیقت]] روشن میشود که در [[مقام]] تحقق و وقوع و فعلیت، تمام [[انسانها]] نزد [[خداوند]] یکسان نستند؛ تا آنجا که [[خداوند]] نسبت به کسانی که [[پیامبران]] را [[تکذیب]] میکنند، با نهایت [[انزجار]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref>. | *'''خلافت تمام [[انسانها]] یا برخی از آنها''': پس از آنکه روشن شد [[راز]] خلافت [[انسان]] از [[خدا]]، [[توانایی]] او برای دریافت [[علم به اسماء]] بوده است، اینک پرسشی که مطرح میشود این است که آیا [[خداوند]] چنین [[علمی]] را به همگان داده است یا میدهد؟ به دیگر بیان، آیا تمام [[انسانها]] قابلیت و استعداد دریافت این [[علم]] را دارند؟ اگر پاسخ منفی است، باید دانست که [[خداوند]] این [[علم]] را چرا و به چه کسانی ارزانی میدارد؟ چنانکه [[گذشت]]، بر اساس ظاهر برخی از [[آیات]]، این [[مقام]] به گروه خاصی از [[انسانها]] اختصاص ندارد و تمامی آنها بهره مند از این [[منصب]] الهیاند. حال [[پرسش]] اینجا است که آیا میتوان به این ظاهر، ملتزم شد و [[پیامبران]]، [[تکذیب]] کنندگان و سایر جنایت کاران را [[خلیفه خدا]] به شمار آورد؟ هنگامی که به سایر [[آیات قرآن کریم]] مراجعه میکنیم، این [[حقیقت]] روشن میشود که در [[مقام]] تحقق و وقوع و فعلیت، تمام [[انسانها]] نزد [[خداوند]] یکسان نستند؛ تا آنجا که [[خداوند]] نسبت به کسانی که [[پیامبران]] را [[تکذیب]] میکنند، با نهایت [[انزجار]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref>. | ||
*[[بیاعتنایی]] [[انسان]] به [[دعوت]] [[پیامبران]]، چنان او را از [[خداوند]] دور میکند که از مرتبه [[انسانیت]] تنزل میدهد و چنین کسی حتی در میان چهارپایان نیز جایگاهی نخواهد داشت: {{متن قرآن|أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«آیا گمان میکنی که بیشتر آنان میشنوند یا خرد میورزند؟ آنها جز همگون چارپایان نیستند بلکه گمراهترند» سوره فرقان، آیه ۴۴.</ref>. | * [[بیاعتنایی]] [[انسان]] به [[دعوت]] [[پیامبران]]، چنان او را از [[خداوند]] دور میکند که از مرتبه [[انسانیت]] تنزل میدهد و چنین کسی حتی در میان چهارپایان نیز جایگاهی نخواهد داشت: {{متن قرآن|أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«آیا گمان میکنی که بیشتر آنان میشنوند یا خرد میورزند؟ آنها جز همگون چارپایان نیستند بلکه گمراهترند» سوره فرقان، آیه ۴۴.</ref>. | ||
*اینک، آیا میتوان [[تصور]] کرد که [[خداوند]] [[علم به اسماء]] را به چنین کسانی نیز عطا کرده باشد؟ آیا میان اسمائی که [[ملائکه]] [[شایستگی]] دریافت آن را نداشتند، و چنین انسانهایی، میتوان سنخیتی [[تصور]] کرد تا بر اساس آن، بتواند احتمال داد که آنها نیز چنین [[علمی]] را دارایند؟ | *اینک، آیا میتوان [[تصور]] کرد که [[خداوند]] [[علم به اسماء]] را به چنین کسانی نیز عطا کرده باشد؟ آیا میان اسمائی که [[ملائکه]] [[شایستگی]] دریافت آن را نداشتند، و چنین انسانهایی، میتوان سنخیتی [[تصور]] کرد تا بر اساس آن، بتواند احتمال داد که آنها نیز چنین [[علمی]] را دارایند؟ | ||
*با توجه به آن چه [[گذشت]]، میتوان به این نتیجه رسید که اولاً، تنها تعداد محدودی هستند که عملاً، [[مقام]] دریافت [[علم به اسماء]] را دارایند و در نتیجه، [[خلیفه]] خدایند؛ ثانیاً، مقصود از آیاتی که به طور عام [[انسانها]] را [[خلیفه خدا]] بر روی [[زمین]] معرفی میکند، میتواند این باشد که نوع [[انسان]] به طور بالقوه، میتواند به جایی برسد که [[شایستگی]] دریافت [[علم به اسماء]] را داشته باشد. | *با توجه به آن چه [[گذشت]]، میتوان به این نتیجه رسید که اولاً، تنها تعداد محدودی هستند که عملاً، [[مقام]] دریافت [[علم به اسماء]] را دارایند و در نتیجه، [[خلیفه]] خدایند؛ ثانیاً، مقصود از آیاتی که به طور عام [[انسانها]] را [[خلیفه خدا]] بر روی [[زمین]] معرفی میکند، میتواند این باشد که نوع [[انسان]] به طور بالقوه، میتواند به جایی برسد که [[شایستگی]] دریافت [[علم به اسماء]] را داشته باشد. | ||
*اینک باید دید چه کسانی [[شایستگی]] دریافت [[علم به اسماء]] و در نتیجه [[مقام]] خلیفة اللهی را دارند؟ برای یافتن پاسخ این مسئله میتوان به آیاتی مراجعه کرد که متضمن [[فلسفه]] و [[حکمت]] [[آفرینش جهان]] و انساناند. [[خداوند متعال]] در [[آیات]] متعددی، با [[یادآوری]] نعمتهایی که به [[انسان]] داده است، در [[مقام]] بیان این امر است که تمام [[جهان]] و موجودات آن، برای [[انسان]] [[آفریده]] شدهاند تا در [[خدمت]] او باشند؛ برای نمونه، [[آفرینش]] حیوانات برای سواری دادن به [[انسانها]] استفاده از گوشت آنهاست<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ}} «خداوند همان است که چارپایان را برای شما پدید آورد تا از برخی از آنها سواری بگیرید و از (گوشت) برخی از آنها میخورید» سوره غافر، آیه ۷۹.</ref>؛ [[باران]] و میوههای روی درختان، برای بهرهمندی [[انسان]] است<ref>{{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ}} «از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>؛ [[ستارگان]] درخشان [[آفریده]] شدهاند تا [[انسانها]] را در [[تاریکی]] [[شب]] [[راهنمایی]] کنند<ref> {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}} «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشتهایم» سوره انعام، آیه ۹۷.</ref>. | *اینک باید دید چه کسانی [[شایستگی]] دریافت [[علم به اسماء]] و در نتیجه [[مقام]] خلیفة اللهی را دارند؟ برای یافتن پاسخ این مسئله میتوان به آیاتی مراجعه کرد که متضمن [[فلسفه]] و [[حکمت]] [[آفرینش جهان]] و انساناند. [[خداوند متعال]] در [[آیات]] متعددی، با [[یادآوری]] نعمتهایی که به [[انسان]] داده است، در [[مقام]] بیان این امر است که تمام [[جهان]] و موجودات آن، برای [[انسان]] [[آفریده]] شدهاند تا در [[خدمت]] او باشند؛ برای نمونه، [[آفرینش]] حیوانات برای سواری دادن به [[انسانها]] استفاده از گوشت آنهاست<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ}} «خداوند همان است که چارپایان را برای شما پدید آورد تا از برخی از آنها سواری بگیرید و از (گوشت) برخی از آنها میخورید» سوره غافر، آیه ۷۹.</ref>؛ [[باران]] و میوههای روی درختان، برای بهرهمندی [[انسان]] است<ref>{{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ}} «از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>؛ [[ستارگان]] درخشان [[آفریده]] شدهاند تا [[انسانها]] را در [[تاریکی]] [[شب]] [[راهنمایی]] کنند<ref> {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}} «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشتهایم» سوره انعام، آیه ۹۷.</ref>. | ||
*[[خداوند متعال]] سرانجام در آیهای، به طور کلی تصریح میکند که تمام موجودات برای [[انسان]] [[آفریده]] شدهاند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. | * [[خداوند متعال]] سرانجام در آیهای، به طور کلی تصریح میکند که تمام موجودات برای [[انسان]] [[آفریده]] شدهاند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. | ||
*[[تأمل]] در این [[آیات]]، از سویی ما را به [[مقام]] والای "[[انسان]]" [[آگاه]] میسازد و از سوی دیگر، اهمیت و [[عظمت]] [[مأموریت]] و [[مسئولیت]] او در این [[جهان]]، یادآور میشود. از اینرو، بر تمام [[انسانها]] لازم است با تتبع در [[متون دینی]]، از جمله [[قرآن کریم]]، به [[رسالت]] خود در این [[دنیا]] [[آگاه]] شوند. [[خداوند متعال]] راجع به [[هدف]] خود از [[آفرینش انسان]]، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. | * [[تأمل]] در این [[آیات]]، از سویی ما را به [[مقام]] والای "[[انسان]]" [[آگاه]] میسازد و از سوی دیگر، اهمیت و [[عظمت]] [[مأموریت]] و [[مسئولیت]] او در این [[جهان]]، یادآور میشود. از اینرو، بر تمام [[انسانها]] لازم است با تتبع در [[متون دینی]]، از جمله [[قرآن کریم]]، به [[رسالت]] خود در این [[دنیا]] [[آگاه]] شوند. [[خداوند متعال]] راجع به [[هدف]] خود از [[آفرینش انسان]]، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. | ||
*بنابر این [[آیه]]، [[هدف از آفرینش انسان]]، [[عبادت]] کردن است؛ البته روشن است که [[عبادت]] کردن [[هدف]] [[جن]] و [[انس]] است، نه اینکه [[معبود]] شدن [[هدف]] [[خداوند]] باشد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۸۶؛ عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص۳۹۱.</ref> تا گفته شود، [[خداوند]] در پی رفع [[نقص]] خود بوده است. | *بنابر این [[آیه]]، [[هدف از آفرینش انسان]]، [[عبادت]] کردن است؛ البته روشن است که [[عبادت]] کردن [[هدف]] [[جن]] و [[انس]] است، نه اینکه [[معبود]] شدن [[هدف]] [[خداوند]] باشد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۸۶؛ عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص۳۹۱.</ref> تا گفته شود، [[خداوند]] در پی رفع [[نقص]] خود بوده است. | ||
*[[عبودیت]]، اظهار آخرین [[درجه]] [[خضوع]] در برابر [[معبود]] است؛ البته [[عبودیت]] نیز، خود مراتبی دارد و [[عبودیت]] کامل آن است که [[انسان]] جز به [[معبود]] واقعی، یعنی [[کمال مطلق]]، نیندیشد و بدین ترتیب، به [[تکامل]] [[انسانی]] برسد<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۸۷-۳۸۸.</ref>؛ از همین روست که برخی مراد از {{متن قرآن|يَعْبُدُونِ}} و [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] را همان [[شناخت خداوند]] دانستهاند<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۹۴؛ دمشقی، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۳۹۶؛ سیدمحمد طنطاوی، التفسیر الوسیط، ج۱۴، ص۲۹؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۷، ص۱۳؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۸۸.</ref>. | * [[عبودیت]]، اظهار آخرین [[درجه]] [[خضوع]] در برابر [[معبود]] است؛ البته [[عبودیت]] نیز، خود مراتبی دارد و [[عبودیت]] کامل آن است که [[انسان]] جز به [[معبود]] واقعی، یعنی [[کمال مطلق]]، نیندیشد و بدین ترتیب، به [[تکامل]] [[انسانی]] برسد<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۸۷-۳۸۸.</ref>؛ از همین روست که برخی مراد از {{متن قرآن|يَعْبُدُونِ}} و [[هدف]] نهایی [[آفرینش]] را همان [[شناخت خداوند]] دانستهاند<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۹۴؛ دمشقی، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۳۹۶؛ سیدمحمد طنطاوی، التفسیر الوسیط، ج۱۴، ص۲۹؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۷، ص۱۳؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۸۸.</ref>. | ||
*همچنین، بر اساس این [[آیه]]، هر کاری که [[بشر]] انجام میدهد، اگر متن [[عبادت]] [[خداوند]] یا مقدمه [[عبادت]] او نباشد، زاید و [[باطل]] و بیرون از حوزه [[هدف آفرینش]] است. بنابراین [[هدف]] مخلوق باید آن باشد که تمام [[شئون]] عملی و [[علمی]] خود را بر اسا [[عبادت]] [[خداوند]] قرار دهد تا آن چه در [[آیه مبارکه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.</ref> بیان شده، محقق گردد<ref>عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص۳۹۲.</ref>. | *همچنین، بر اساس این [[آیه]]، هر کاری که [[بشر]] انجام میدهد، اگر متن [[عبادت]] [[خداوند]] یا مقدمه [[عبادت]] او نباشد، زاید و [[باطل]] و بیرون از حوزه [[هدف آفرینش]] است. بنابراین [[هدف]] مخلوق باید آن باشد که تمام [[شئون]] عملی و [[علمی]] خود را بر اسا [[عبادت]] [[خداوند]] قرار دهد تا آن چه در [[آیه مبارکه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.</ref> بیان شده، محقق گردد<ref>عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص۳۹۲.</ref>. | ||
*با وجود این، چنانکه برخی [[مفسران]] گفتهاند با نگاهی کلانتر و دقیقتر به [[آیات قرآن کریم]]، میتوان به این نتیجه رسید که حتی [[عبادت]] کردن [[انسان]] نیز [[هدف]] متوسط [[آفرینش]] اوست و [[هدف]] نهایی، همان لقای [[خداوند]] است؛ چنانکه [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> بر این معنا دلالت دارد<ref>عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن.</ref>. | *با وجود این، چنانکه برخی [[مفسران]] گفتهاند با نگاهی کلانتر و دقیقتر به [[آیات قرآن کریم]]، میتوان به این نتیجه رسید که حتی [[عبادت]] کردن [[انسان]] نیز [[هدف]] متوسط [[آفرینش]] اوست و [[هدف]] نهایی، همان لقای [[خداوند]] است؛ چنانکه [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref> بر این معنا دلالت دارد<ref>عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن.</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
*'''قلمرو خلافت [[خلیفه خدا]]''': [[پرسش]] مهم دیگری که در این عرصه وجود دارد و در [[تعیین]] [[شئون]] و [[وظایف]] [[خلیفة الله]] بسیار حائز اهمیت است، این است که خلافت [[خلیفه خداوند]] در چه محدودهای است؟ آیا [[خلیفة الله]] در همه امور، حتی اموری که مانند [[حیات]] دادن به کائنات و اعطای روزی به آنها نیز، [[خلیفه خداوند]] است؟ آیا [[انسان]] [[خلیفه خداوند]] برای جمادات، نباتات و حیوانات نیز به شمار میآید؟ | *'''قلمرو خلافت [[خلیفه خدا]]''': [[پرسش]] مهم دیگری که در این عرصه وجود دارد و در [[تعیین]] [[شئون]] و [[وظایف]] [[خلیفة الله]] بسیار حائز اهمیت است، این است که خلافت [[خلیفه خداوند]] در چه محدودهای است؟ آیا [[خلیفة الله]] در همه امور، حتی اموری که مانند [[حیات]] دادن به کائنات و اعطای روزی به آنها نیز، [[خلیفه خداوند]] است؟ آیا [[انسان]] [[خلیفه خداوند]] برای جمادات، نباتات و حیوانات نیز به شمار میآید؟ | ||
*پاسخ به این [[پرسشها]] میتواند نقش مؤثری در [[شناخت]] [[مقام]] [[خلیفه]] و [[امام]] داشته باشد؛ از اینرو، لازم است این موضوع، با دقت بیشتری بررسی شود. | *پاسخ به این [[پرسشها]] میتواند نقش مؤثری در [[شناخت]] [[مقام]] [[خلیفه]] و [[امام]] داشته باشد؛ از اینرو، لازم است این موضوع، با دقت بیشتری بررسی شود. | ||
*[[مفسران شیعه]] و [[سنی]] در اینباره نظریاتی متفاوت مطرح کردهاند؛ چنانکه برخی [[تصرف]] در هستی، [[تدبیر]] [[شئون]] آن و [[برپایی عدل]] را در حیطه خلافت دانستهاند<ref>احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۸۲-۸۳.</ref>؛ برخی دیگر تأکید کردهاند که جاری ساختن [[احکام]] [[خداوند]] و [[هدایت]] [[بندگان]]، در حوزه خلافت [[خلیفة الله]] است<ref>محمد ثناءالله مظهری، التفسیر المظهری، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref>؛ عدهای دیگر نیز آباد ساختن [[زمین]]، [[حکومت]] میان [[مردم]]، به کمال رساندن آنها و [[اجرا]] کردن [[احکام]] [[خداوند]] را از [[شئون]] [[خلیفه]] دانستهاند<ref>سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲۲۲؛ عبدالله عمر بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۶۸؛ سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط الکریم، ج۱، ص۹۲.</ref>. | * [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] در اینباره نظریاتی متفاوت مطرح کردهاند؛ چنانکه برخی [[تصرف]] در هستی، [[تدبیر]] [[شئون]] آن و [[برپایی عدل]] را در حیطه خلافت دانستهاند<ref>احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۸۲-۸۳.</ref>؛ برخی دیگر تأکید کردهاند که جاری ساختن [[احکام]] [[خداوند]] و [[هدایت]] [[بندگان]]، در حوزه خلافت [[خلیفة الله]] است<ref>محمد ثناءالله مظهری، التفسیر المظهری، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref>؛ عدهای دیگر نیز آباد ساختن [[زمین]]، [[حکومت]] میان [[مردم]]، به کمال رساندن آنها و [[اجرا]] کردن [[احکام]] [[خداوند]] را از [[شئون]] [[خلیفه]] دانستهاند<ref>سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲۲۲؛ عبدالله عمر بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۶۸؛ سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط الکریم، ج۱، ص۹۲.</ref>. | ||
*به نظر میرسد، برای پاسخ دادن به پرسشهایی که پیشتر مطرح شد، باید [[دلیل]] و [[حکمت]] [[جعل]] [[خلیفه]] از جانب [[خداوند]] را دانست. | *به نظر میرسد، برای پاسخ دادن به پرسشهایی که پیشتر مطرح شد، باید [[دلیل]] و [[حکمت]] [[جعل]] [[خلیفه]] از جانب [[خداوند]] را دانست. | ||
*به [[راستی]]، چرا [[خداوند]] به [[انتخاب خلیفه]] برای خود، بر روی [[زمین]] [[دست]] میزند؟ | *به [[راستی]]، چرا [[خداوند]] به [[انتخاب خلیفه]] برای خود، بر روی [[زمین]] [[دست]] میزند؟ | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379780.jpg|22px]] [[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|'''بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان''']] | # [[پرونده:1379780.jpg|22px]] [[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|'''بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان''']] | ||
#[[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)| '''ولایت در قرآن''']] | # [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)| '''ولایت در قرآن''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
[[رده:خلافت الهی]] | [[رده:خلافت الهی]] | ||