پرش به محتوا

مبارزه با حاکم جائر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '== پرسش‌های وابسته == ==' به '==')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حاکم جائر
| موضوع مرتبط = حاکم جائر
خط ۸: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
* یکی از مهم‌ترین مسائل [[فقه سیاسی]] که از [[عصر ائمه]]{{عم}} مطرح بوده، چگونگی تعامل با حکومت‌های جائر است. با توجه به دیدگاه [[شیعیان]] مبنی بر امامت [[بلافصل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} و [[لزوم عصمت]] در [[امام]] جامعه و غصب [[حکومت]] که یکی از [[شئون امامت]] [[جامعه]] است، از سوی [[حاکمان]] جائر همواره این [[پرسش]] برای [[شیعیان]] مطرح بوده که [[وظیفه]] آنان در تعامل با [[حکومت‌ها]] چیست؟ آنان هرچند در [[اقلیت]] بودند، اما با [[حکومت]] و [[شئون]] آن در [[ارتباط]] بودند و نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. در بسیاری از [[امور اجتماعی]] و [[اقتصادی]] با [[حکومت‌ها]] سر و کار داشتند. در ده‌ها مسئله مرتبط با [[حکومت]]، مانند پرداخت [[زکات]] و [[خراج]]، [[ جهاد]]، [[ دفاع]] از [[مرزهای کشور اسلامی]]، [[قضاوت]] در [[نزاع‌ها]] و [[اختلاف‌ها]] و... [[نیازمند]] روشن شدن [[تکالیف شرعی]] خود بودند. به همین جهت، به [[امام]] [[معصوم]] مراجعه می‌‌کردند و [[تکالیف]] خود را می‌‌پرسیدند. می‌‌توان در یک نگاه کلی [[وظیفه]] [[شیعیان]] را در مصاف با حکومت‌های [[جائر]] در دو [[تکلیف]] خلاصه کرد: ۱. [[قیام]] و [[مبارزه]]؛ ۲.[[ تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107.</ref>.
* یکی از مهم‌ترین مسائل [[فقه سیاسی]] که از [[عصر ائمه]]{{عم}} مطرح بوده، چگونگی تعامل با حکومت‌های جائر است. با توجه به دیدگاه [[شیعیان]] مبنی بر امامت [[بلافصل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} و [[لزوم عصمت]] در [[امام]] جامعه و غصب [[حکومت]] که یکی از [[شئون امامت]] [[جامعه]] است، از سوی [[حاکمان]] جائر همواره این [[پرسش]] برای [[شیعیان]] مطرح بوده که [[وظیفه]] آنان در تعامل با [[حکومت‌ها]] چیست؟ آنان هرچند در [[اقلیت]] بودند، اما با [[حکومت]] و [[شئون]] آن در [[ارتباط]] بودند و نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. در بسیاری از [[امور اجتماعی]] و [[اقتصادی]] با [[حکومت‌ها]] سر و کار داشتند. در ده‌ها مسئله مرتبط با [[حکومت]]، مانند پرداخت [[زکات]] و [[خراج]]، [[جهاد]]، [[دفاع]] از [[مرزهای کشور اسلامی]]، [[قضاوت]] در [[نزاع‌ها]] و [[اختلاف‌ها]] و... [[نیازمند]] روشن شدن [[تکالیف شرعی]] خود بودند. به همین جهت، به [[امام]] [[معصوم]] مراجعه می‌‌کردند و [[تکالیف]] خود را می‌‌پرسیدند. می‌‌توان در یک نگاه کلی [[وظیفه]] [[شیعیان]] را در مصاف با حکومت‌های [[جائر]] در دو [[تکلیف]] خلاصه کرد: ۱. [[قیام]] و [[مبارزه]]؛ ۲.[[تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107.</ref>.


==[[قیام]] و [[مبارزه]]==
==[[قیام]] و [[مبارزه]]==
* [[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده که خلفای پس از [[پیامبر]] و [[حکومت‌های اموی]] و [[حکومت‌های عباسی|عباسی]] را [[غاصب حق]] [[جانشینان معصوم پیامبر]] شمرده، و در فرصت‌های مناسب به تخطئه آنان می‌‌پرداختند. از این‌رو، بسیاری از [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] در [[اقلیت]] و غالباً تحت فشار [[حکومت‌ها]] بودند، به [[فکر]] [[قیام]] و [[مبارزه با حکومت‌ها]] بوده‌اند. قیام و [[مبارزه]] با حکومت‌های [[جائر]] با [[هدف]] براندازی و جایگزین کردن [[حکومت]] مشروع، رویکرد گروه‌هایی از [[شیعیان]] در مصاف با [[حکومت‌ها]] بود؛ هر چند در [[مقام عمل]] امکان آن بسیار [[ضعیف]] بود. به همین جهت، به‌رغم شیفتگی گروه‌هایی از [[شیعیان]] به [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[دستیابی به قدرت]] و گاه [[اعتراض]] به [[ائمه]] که چرا [[دست]] روی [[دست]] نهاده‌اید؟ ایشان حاضر به [[رهبری]] این [[قیام‌ها]] نبودند و کمتر به [[تأیید]] آنان می‌‌پرداختند.
* [[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده که خلفای پس از [[پیامبر]] و [[حکومت‌های اموی]] و [[حکومت‌های عباسی|عباسی]] را [[غاصب حق]] [[جانشینان معصوم پیامبر]] شمرده، و در فرصت‌های مناسب به تخطئه آنان می‌‌پرداختند. از این‌رو، بسیاری از [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] در [[اقلیت]] و غالباً تحت فشار [[حکومت‌ها]] بودند، به [[فکر]] [[قیام]] و [[مبارزه با حکومت‌ها]] بوده‌اند. قیام و [[مبارزه]] با حکومت‌های [[جائر]] با [[هدف]] براندازی و جایگزین کردن [[حکومت]] مشروع، رویکرد گروه‌هایی از [[شیعیان]] در مصاف با [[حکومت‌ها]] بود؛ هر چند در [[مقام عمل]] امکان آن بسیار [[ضعیف]] بود. به همین جهت، به‌رغم شیفتگی گروه‌هایی از [[شیعیان]] به [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[دستیابی به قدرت]] و گاه [[اعتراض]] به [[ائمه]] که چرا [[دست]] روی [[دست]] نهاده‌اید؟ ایشان حاضر به [[رهبری]] این [[قیام‌ها]] نبودند و کمتر به [[تأیید]] آنان می‌‌پرداختند.
*تجربه [[حکومت علوی]] که با زیاده‌خواهی برخی از اصحاب، دشمنی بنی‌امیه، و عدم [[همراهی]] در حد [[انتظار]] [[مردم]] با [[امام]] و در نهایت به [[شهادت]] آن [[حضرت]] منتهی شد و تجربه تلخ [[حکومت]] [[امام مجتبی]]{{ع}} که با [[خیانت]] [[یاران]] آن [[حضرت]] در مصاف با [[امویان]] همراه بود و در نهایت به واگذاری [[حکومت]] به [[معاویة بن ابی‌سفیان]] منجر شد، و سرانجام [[قیام]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} و [[همراهی]] نکردن [[مردم]]، آن هم در زمانی که [[مردمان]] بسیاری از [[اصحاب]] [[پیغمبر]] حضور داشتند، [[امامان]] دیگر را نسبت به [[آمادگی مردم]] برای [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[ایثار]] [[جان]] و [[مال]] نه تنها دچار تردید کرد، بلکه به [[دلیل]] آشنایی کامل از وضعیت [[جامعه]]، نسبت به عدم [[آمادگی مردم]] برای این منظور [[اطمینان]] یافتند. از این‌رو، خودشان به خاطر موقعیتی که داشتند، ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] را به [[مصلحت]] ندانستند و به علاقه‌مندان به [[قیام]] به [[رهبری امام]] [[روی خوش]] نشان نمی‌دادند، البته قیام‌کنندگان از [[شیعیان]] را هم تخطئه نمی‌کردند و در برخی از موارد به صورت غیر آشکار [[تأیید]] هم می‌‌کردند. آنان چون [[قیام]] و [[انقلاب]] را برای [[تشیع]] و [[پیروان]] خویش مفید نمی‌دانستند، برای [[حفظ]] کیان [[تشیع]] و [[هویت]] [[شیعیان]] راهکار دیگری را در پیش گرفته و به [[پیروان]] خود آموختند، راهکاری که دوران آن بس طولانی شد. بسا به صورت یک اصل ثابتی جلوه کرد، به گونه‌ای که حتی در دوران طولانی [[غیبت]]، [[عالمان]] [[امت]] که [[مردم]] از آنان [[انتظار]] [[قیام]] و [[مبارزه]] علیه دولت‌های [[جائر]] را داشتند، با وجود فراهم بودن شرایط، با این [[استدلال]] که قبل از [[قیام حضرت حجت]]، [[شیعیان]] [[وظیفه]] [[قیام]] و [[انقلاب]] ندارند یا عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]] دورانِ [[تقیه]]، [[ سکوت]] و [[انتظار]] است، از ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] [[پرهیز]] داشتند.
*تجربه [[حکومت علوی]] که با زیاده‌خواهی برخی از اصحاب، دشمنی بنی‌امیه، و عدم [[همراهی]] در حد [[انتظار]] [[مردم]] با [[امام]] و در نهایت به [[شهادت]] آن [[حضرت]] منتهی شد و تجربه تلخ [[حکومت]] [[امام مجتبی]]{{ع}} که با [[خیانت]] [[یاران]] آن [[حضرت]] در مصاف با [[امویان]] همراه بود و در نهایت به واگذاری [[حکومت]] به [[معاویة بن ابی‌سفیان]] منجر شد، و سرانجام [[قیام]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} و [[همراهی]] نکردن [[مردم]]، آن هم در زمانی که [[مردمان]] بسیاری از [[اصحاب]] [[پیغمبر]] حضور داشتند، [[امامان]] دیگر را نسبت به [[آمادگی مردم]] برای [[قیام]] و [[مبارزه]] و [[ایثار]] [[جان]] و [[مال]] نه تنها دچار تردید کرد، بلکه به [[دلیل]] آشنایی کامل از وضعیت [[جامعه]]، نسبت به عدم [[آمادگی مردم]] برای این منظور [[اطمینان]] یافتند. از این‌رو، خودشان به خاطر موقعیتی که داشتند، ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] را به [[مصلحت]] ندانستند و به علاقه‌مندان به [[قیام]] به [[رهبری امام]] [[روی خوش]] نشان نمی‌دادند، البته قیام‌کنندگان از [[شیعیان]] را هم تخطئه نمی‌کردند و در برخی از موارد به صورت غیر آشکار [[تأیید]] هم می‌‌کردند. آنان چون [[قیام]] و [[انقلاب]] را برای [[تشیع]] و [[پیروان]] خویش مفید نمی‌دانستند، برای [[حفظ]] کیان [[تشیع]] و [[هویت]] [[شیعیان]] راهکار دیگری را در پیش گرفته و به [[پیروان]] خود آموختند، راهکاری که دوران آن بس طولانی شد. بسا به صورت یک اصل ثابتی جلوه کرد، به گونه‌ای که حتی در دوران طولانی [[غیبت]]، [[عالمان]] [[امت]] که [[مردم]] از آنان [[انتظار]] [[قیام]] و [[مبارزه]] علیه دولت‌های [[جائر]] را داشتند، با وجود فراهم بودن شرایط، با این [[استدلال]] که قبل از [[قیام حضرت حجت]]، [[شیعیان]] [[وظیفه]] [[قیام]] و [[انقلاب]] ندارند یا عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]] دورانِ [[تقیه]]، [[سکوت]] و [[انتظار]] است، از ورود به عرصه [[قیام]] و [[مبارزه]] [[پرهیز]] داشتند.
===[[دلایل]] جواز یا [[وجوب]] [[قیام]]===
===[[دلایل]] جواز یا [[وجوب]] [[قیام]]===
*افزون‌بر [[آیات قرآن]] که [[دستور]] [[قیام]] فردی و جمعی صادر کرده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. و اعتماد به ستمگران را [[نهی]] کرده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>. و مراجعه به طاغوت در [[امور اجتماعی]] و حتی احقاق [[حق]] خویش، را [[سرزنش]] کرده و از [[عاقبت]] آن [[بیم]] داده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>.
*افزون‌بر [[آیات قرآن]] که [[دستور]] [[قیام]] فردی و جمعی صادر کرده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. و اعتماد به ستمگران را [[نهی]] کرده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید  که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>. و مراجعه به طاغوت در [[امور اجتماعی]] و حتی احقاق [[حق]] خویش، را [[سرزنش]] کرده و از [[عاقبت]] آن [[بیم]] داده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>.
*[[رسول خدا]] با صراحت [[نهی]] [[حاکم جائر]] و [[قیام]] علیه او را لازم شمرده و کسانی را که از انجام این [[تکلیف]] [[اجتماعی]] سر باز می‌‌زنند، به [[مجازات]] [[اخروی]] [[تهدید]] کرده است. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخِ نامه‌های [[دعوت]] [[کوفیان]] با استناد به سخنی از [[رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: {{متن حدیث| بسم اللّٰه الرَّحمن الرَّحيم مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ إلى سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ، والمُسَيَّبِ بنِ نَجْبَةٍ، ورُفاعَةَ بنِ شَدَّادٍ، وعبدِاللّٰه بن والِ، وجَماعَةِ المُؤمِنينَ: أمَّا بعدُ؛ فَقَد عَلِمتُم أنَّ رَسولَ اللّٰهِ{{صل}} قَد قالَ في حَياتِهِ: مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرَمِ أو تارِكاً [ناكثا] لِعَهدِ اللّٰهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللّٰهِ{{صل}}، فَعَمِلَ في عِبادِ اللّٰهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً عَلى اللّٰهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ؛ وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا بالْفَيء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللّٰهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ. وأنا أحَقُّ مِن غيري بِهذا الأمرِ لِقَرابَتي مِن رَسولِ اللّٰهِ{{صل}}... فَلَكُم فِيَّ أُسْوَةٌ}}<ref>احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج ۳، ص ۱۴۳.</ref>. سپس [[نامه]] را به [[قیس]] بن مسهر صیداوی داد تا به [[کوفه]] ببرد.
* [[رسول خدا]] با صراحت [[نهی]] [[حاکم جائر]] و [[قیام]] علیه او را لازم شمرده و کسانی را که از انجام این [[تکلیف]] [[اجتماعی]] سر باز می‌‌زنند، به [[مجازات]] [[اخروی]] [[تهدید]] کرده است. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخِ نامه‌های [[دعوت]] [[کوفیان]] با استناد به سخنی از [[رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: {{متن حدیث| بسم اللّٰه الرَّحمن الرَّحيم مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ إلى سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ، والمُسَيَّبِ بنِ نَجْبَةٍ، ورُفاعَةَ بنِ شَدَّادٍ، وعبدِاللّٰه بن والِ، وجَماعَةِ المُؤمِنينَ: أمَّا بعدُ؛ فَقَد عَلِمتُم أنَّ رَسولَ اللّٰهِ{{صل}} قَد قالَ في حَياتِهِ: مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرَمِ أو تارِكاً [ناكثا] لِعَهدِ اللّٰهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللّٰهِ{{صل}}، فَعَمِلَ في عِبادِ اللّٰهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً عَلى اللّٰهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ؛ وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا بالْفَيء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللّٰهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ. وأنا أحَقُّ مِن غيري بِهذا الأمرِ لِقَرابَتي مِن رَسولِ اللّٰهِ{{صل}}... فَلَكُم فِيَّ أُسْوَةٌ}}<ref>احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج ۳، ص ۱۴۳.</ref>. سپس [[نامه]] را به [[قیس]] بن مسهر صیداوی داد تا به [[کوفه]] ببرد.
*از این [[سند]] [[تاریخی]] که از [[امام]] [[معصوم]] صادر شده، چند نکته اساسی در موضوع بحث ما استفاده می‌‌شود:
*از این [[سند]] [[تاریخی]] که از [[امام]] [[معصوم]] صادر شده، چند نکته اساسی در موضوع بحث ما استفاده می‌‌شود:
#[[اعتراض]] و [[مخالفت]] با زبان و [[اقدام عملی]] علیه [[دولت]] جائری که [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] کرده، [[پیمان الهی]] را زیر پا می‌‌گذارد، با [[سنت پیامبر]] [[مخالفت]] می‌‌ورزد، و با [[مردم]] براساس [[گناه]] و [[ستم]] [[رفتار]] می‌‌کند، [[تکلیف]] همگانی است ({{متن حدیث|مَن رَأى}})، و ترک این [[تکلیف]] موجب می‌‌شود که [[خداوند]] آنان را با همان [[سلطان جائر]] در یک [[جایگاه]] قرار دهد؛
# [[اعتراض]] و [[مخالفت]] با زبان و [[اقدام عملی]] علیه [[دولت]] جائری که [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] کرده، [[پیمان الهی]] را زیر پا می‌‌گذارد، با [[سنت پیامبر]] [[مخالفت]] می‌‌ورزد، و با [[مردم]] براساس [[گناه]] و [[ستم]] [[رفتار]] می‌‌کند، [[تکلیف]] همگانی است ({{متن حدیث|مَن رَأى}})، و ترک این [[تکلیف]] موجب می‌‌شود که [[خداوند]] آنان را با همان [[سلطان جائر]] در یک [[جایگاه]] قرار دهد؛
#[[حکومت]] [[یزید]] و [[کارگزاران]] وی دقیقاً مصداق سخن [[رسول]] خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از [[شیطان]] [[پیروی]] کرده، و از [[پیروی]] [[خدا]] روی برگردانده و [[فساد]] را آشکار، و [[حدود الهی]] را تعطیل کرده، به [[بیت المال]] [[مسلمین]] دست‌اندازی نموده، و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و حلالش را [[حرام]] کرده‌اند؛
# [[حکومت]] [[یزید]] و [[کارگزاران]] وی دقیقاً مصداق سخن [[رسول]] خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از [[شیطان]] [[پیروی]] کرده، و از [[پیروی]] [[خدا]] روی برگردانده و [[فساد]] را آشکار، و [[حدود الهی]] را تعطیل کرده، به [[بیت المال]] [[مسلمین]] دست‌اندازی نموده، و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و حلالش را [[حرام]] کرده‌اند؛
#در میان [[مردم]]، [[امام]] خود را به خاطر [[قرابت]] با [[پیامبر]]{{صل}} و نیز به خاطر اعلام [[آمادگی]] [[کوفیان]] برای [[بیعت]] با آن [[حضرت]]، سزاوارتر از دیگران بر [[قیام]] و [[مبارزه]] با [[دولت]] [[نامشروع]] [[یزید]] می‌شمارد و از [[مردم]] می‌‌خواهد تا ایشان را [[اسوه]] و الگوی خود قرار دهند.
#در میان [[مردم]]، [[امام]] خود را به خاطر [[قرابت]] با [[پیامبر]]{{صل}} و نیز به خاطر اعلام [[آمادگی]] [[کوفیان]] برای [[بیعت]] با آن [[حضرت]]، سزاوارتر از دیگران بر [[قیام]] و [[مبارزه]] با [[دولت]] [[نامشروع]] [[یزید]] می‌شمارد و از [[مردم]] می‌‌خواهد تا ایشان را [[اسوه]] و الگوی خود قرار دهند.
*[[فقیهان]] در خصوص [[قیام]] علیه دولت‌های جائر در طول [[تاریخ]] دیدگاه یکسانی نداشتند. بعضی از آنان [[قیام]] را در صورت فقدان ضرر و [[مفسده]] جایز دانسته؛ بعضی دیگر اصولا [[قیام]] و [[مبارزه]] را منوط به [[اذن امام]] [[معصوم]] و مربوط به زمان [[ظهور امام عصر]]{{ع}} شمرده و بعضی دیگر با استناد به [[قیام امام حسین]]{{ع}} آن را در شرایط خاص و فراهم بودن شرایط مجاز شمرده‌اند. ویژگی‌های خاص [[قیام حسینی]] و ناسازگاری برخی از این ویژگی‌ها با [[موازین]] [[فقهی]] مثل احتمال اثر در [[نهی]] از منکر و فقدان ضرر جانی و مالی موجب شده که تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها نسبت به این [[قیام]] در [[میراث]] [[فقهی]] [[شیعه]] متفاوت باشد. بسیاری آن را [[تکلیف]] اختصاصی [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند که قابل [[الگو]] گرفتن نیست. [[امام خمینی]] آن قابل را [[تأسی]] دانسته و از آموزه‌های [[قیام حسینی]] در [[انقلاب اسلامی ایران]] بهره فراوانی برد. ایشان ضمن [[انتقاد]] از نظریه فقیهانی که [[قیام حسینی]] را قیامی شخصی دانسته‌اند، [[معتقد]] بود که [[امام]] [[راه]] و رسم [[مبارزه]]، [[ایثار]] و [[فداکاری]] در [[راه]] [[دین]] را به همه ما آموخته است<ref>برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر.ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.</ref>»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107-110.</ref>.
* [[فقیهان]] در خصوص [[قیام]] علیه دولت‌های جائر در طول [[تاریخ]] دیدگاه یکسانی نداشتند. بعضی از آنان [[قیام]] را در صورت فقدان ضرر و [[مفسده]] جایز دانسته؛ بعضی دیگر اصولا [[قیام]] و [[مبارزه]] را منوط به [[اذن امام]] [[معصوم]] و مربوط به زمان [[ظهور امام عصر]]{{ع}} شمرده و بعضی دیگر با استناد به [[قیام امام حسین]]{{ع}} آن را در شرایط خاص و فراهم بودن شرایط مجاز شمرده‌اند. ویژگی‌های خاص [[قیام حسینی]] و ناسازگاری برخی از این ویژگی‌ها با [[موازین]] [[فقهی]] مثل احتمال اثر در [[نهی]] از منکر و فقدان ضرر جانی و مالی موجب شده که تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها نسبت به این [[قیام]] در [[میراث]] [[فقهی]] [[شیعه]] متفاوت باشد. بسیاری آن را [[تکلیف]] اختصاصی [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند که قابل [[الگو]] گرفتن نیست. [[امام خمینی]] آن قابل را [[تأسی]] دانسته و از آموزه‌های [[قیام حسینی]] در [[انقلاب اسلامی ایران]] بهره فراوانی برد. ایشان ضمن [[انتقاد]] از نظریه فقیهانی که [[قیام حسینی]] را قیامی شخصی دانسته‌اند، [[معتقد]] بود که [[امام]] [[راه]] و رسم [[مبارزه]]، [[ایثار]] و [[فداکاری]] در [[راه]] [[دین]] را به همه ما آموخته است<ref>برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر.ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.</ref>»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107-110.</ref>.


==[[تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]==
==[[تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]==
*مشی [[سیاسی]] [[امامان معصوم]] نشان می‌دهد که [[قیام]] و [[مبارزه]] برای دستیابی به [[قدرت سیاسی]] را غیر ممکن دانسته، یا دست‌کم به [[مصلحت اسلام]] و [[مسلمانان]] نمی‌دانستند، از این‌رو، رویکرد تقیه را برای [[حفظ جان]] و [[مال]] [[شیعیان]] خود مطرح کرده، خود نیز در [[مقام عمل]] بدان ملتزم شدند. اهمیت اتخاذ این رویکرد در زمانه‌ای که بسیاری از [[حاکمان]] [[جامعه]]، وجود آنان را در [[جامعه]] تهدیدی برای [[حکومت]] خود می‌‌دانستند و [[منتظر]] [[فرصت]] مناسب برای قلع و قمع [[شیعیان]] بودند، روشن‌تر می‌‌شود. از توصیه‌های آنان به پیروانشان، همچنین [[سیره]] عملی‌شان در برخورد با [[حکومت‌ها]] بر می‌‌آید که [[هدف]] اصلی آنان حفظ و حراست از [[شیعیان]] و [[ترویج]] [[تفکر شیعی]] به تناسب شرایط زمان و مکان بود تا در [[آینده]] شرایط مناسب دستیابی به [[قدرت سیاسی]] فراهم شود. منظور از [[تقیه]]، پنهان کردن [[عقیده]] واقعی خود در موضوع حکومت و آشکار نکردن [[هدف]] اصلی [[شیعیان]] مبنی بر [[لزوم]] [[قیام]] و [[مبارزه]] برای اسقاط حکومت‌های نامشروع است. با آنکه [[حکومت‌ها]] را [[نامشروع]] دانسته، [[منتظر]] فرصتی هستند تا [[حکومت]] را به [[جایگاه]] اصلی خود بازگردانند، با وجود این، به صورت آشکار از این [[عقیده]] و رویکرد سخن نمی‌گویند و از هرگونه اقدامی که این [[باور]] را برملا کند، [[پرهیز]] دارند<ref>تقیه در امور عقیدتی را هم این‌گونه تعریف کرده‌اند: {{عربی|التقية كتمان الحق و ستر الاعتقاد فيه و مكاتمة المخالفين و ترك مظاهرتهم بما يعقب ضررا في الدين أو الدنيا و فرض ذلك إذا علم بالضرورة أو قوي في الظن فمتى لم يعلم ضررا بإظهار الحق و لا قوي في الظن ذلك لم يجب فرض التقية}} (شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۷).</ref>. به تعبیر برخی از [[روایات]]، [[هدف]] از [[تقیه]] "حفظ [[دین]] و عقیده" است. شاید سفارش به حفظ [[اسرار]] ائمه در پاره‌ای از [[روایات]] ناظر به همین واقعیت باشد.
*مشی [[سیاسی]] [[امامان معصوم]] نشان می‌دهد که [[قیام]] و [[مبارزه]] برای دستیابی به [[قدرت سیاسی]] را غیر ممکن دانسته، یا دست‌کم به [[مصلحت اسلام]] و [[مسلمانان]] نمی‌دانستند، از این‌رو، رویکرد تقیه را برای [[حفظ جان]] و [[مال]] [[شیعیان]] خود مطرح کرده، خود نیز در [[مقام عمل]] بدان ملتزم شدند. اهمیت اتخاذ این رویکرد در زمانه‌ای که بسیاری از [[حاکمان]] [[جامعه]]، وجود آنان را در [[جامعه]] تهدیدی برای [[حکومت]] خود می‌‌دانستند و [[منتظر]] [[فرصت]] مناسب برای قلع و قمع [[شیعیان]] بودند، روشن‌تر می‌‌شود. از توصیه‌های آنان به پیروانشان، همچنین [[سیره]] عملی‌شان در برخورد با [[حکومت‌ها]] بر می‌‌آید که [[هدف]] اصلی آنان حفظ و حراست از [[شیعیان]] و [[ترویج]] [[تفکر شیعی]] به تناسب شرایط زمان و مکان بود تا در [[آینده]] شرایط مناسب دستیابی به [[قدرت سیاسی]] فراهم شود. منظور از [[تقیه]]، پنهان کردن [[عقیده]] واقعی خود در موضوع حکومت و آشکار نکردن [[هدف]] اصلی [[شیعیان]] مبنی بر [[لزوم]] [[قیام]] و [[مبارزه]] برای اسقاط حکومت‌های نامشروع است. با آنکه [[حکومت‌ها]] را [[نامشروع]] دانسته، [[منتظر]] فرصتی هستند تا [[حکومت]] را به [[جایگاه]] اصلی خود بازگردانند، با وجود این، به صورت آشکار از این [[عقیده]] و رویکرد سخن نمی‌گویند و از هرگونه اقدامی که این [[باور]] را برملا کند، [[پرهیز]] دارند<ref>تقیه در امور عقیدتی را هم این‌گونه تعریف کرده‌اند: {{عربی|التقية كتمان الحق و ستر الاعتقاد فيه و مكاتمة المخالفين و ترك مظاهرتهم بما يعقب ضررا في الدين أو الدنيا و فرض ذلك إذا علم بالضرورة أو قوي في الظن فمتى لم يعلم ضررا بإظهار الحق و لا قوي في الظن ذلك لم يجب فرض التقية}} (شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۷).</ref>. به تعبیر برخی از [[روایات]]، [[هدف]] از [[تقیه]] "حفظ [[دین]] و عقیده" است. شاید سفارش به حفظ [[اسرار]] ائمه در پاره‌ای از [[روایات]] ناظر به همین واقعیت باشد.
*[[فقیهان]] برای [[مشروعیت]] [[ تقیه]] به [[دلایل]] متعدد [[عقلی]] و [[نقلی]] استناد کرده‌اند<ref>شیخ مفید تقیه را هنگام ترس از دشمن بر جان خود و نیز گاهی برای حفظ مال و بعضی از مصالح جایز دانسته و سپس به احکام مختلف آن در شرایط گوناگون اشاره کرده، می‌نویسد: {{عربی|إن التقية جائزة في الدين عند الخوف على النفس، وقد تجوز في حال دون حال للخوف على المال ولضروب من الاستصلاح، وأقول إنها قد تجب أحيانا وتكون فرضا، وتجوز أحيانا من غير وجوب، وتكون في وقت أفضل من تركها ويكون تركها أفضل وإن كان فاعلها معذورا ومعفوا عنه متفضلا عليه بترك اللوم عليها}} (اوائل المقالات، ص۱۱۸).</ref>. اشاره مختصری به این [[دلایل]] خالی از [[لطف]] نیست<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص111، 112.</ref>.
* [[فقیهان]] برای [[مشروعیت]] [[تقیه]] به [[دلایل]] متعدد [[عقلی]] و [[نقلی]] استناد کرده‌اند<ref>شیخ مفید تقیه را هنگام ترس از دشمن بر جان خود و نیز گاهی برای حفظ مال و بعضی از مصالح جایز دانسته و سپس به احکام مختلف آن در شرایط گوناگون اشاره کرده، می‌نویسد: {{عربی|إن التقية جائزة في الدين عند الخوف على النفس، وقد تجوز في حال دون حال للخوف على المال ولضروب من الاستصلاح، وأقول إنها قد تجب أحيانا وتكون فرضا، وتجوز أحيانا من غير وجوب، وتكون في وقت أفضل من تركها ويكون تركها أفضل وإن كان فاعلها معذورا ومعفوا عنه متفضلا عليه بترك اللوم عليها}} (اوائل المقالات، ص۱۱۸).</ref>. اشاره مختصری به این [[دلایل]] خالی از [[لطف]] نیست<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص111، 112.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[ظلم]]
* [[ظلم]]
* [[اعتراض]]
* [[اعتراض]]
خط ۵۶: خط ۵۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:مبارزه با حاکم جائر]]
[[رده:مبارزه با حاکم جائر]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش