پیری: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[پیری در قرآن]] - [[پیری در حدیث]] - [[پیری در نهج البلاغه]]| پرسش مرتبط = پیری (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[پیری در قرآن]] - [[پیری در حدیث]] - [[پیری در نهج البلاغه]]| پرسش مرتبط = پیری (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[انسان]] در دروان زندگی خود مراحلی را پشت سر میگذارد که از نوزادی آغاز و بعد از گذراندن طفولیت و [[جوانی]] به مرحله [[میانسالی]] و در در آخر به پیری و [[کهنسالی]] میرسد که بعد از داشتن نیرو و قوای جسمانی، کمکم دچار ضعف و سستی و ناتوان میشود<ref>{{متن قرآن| اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ }}؛ سوره روم، آیه ۵۴.</ref> و علاوه بر ضعف جسمی که آهستهآهسته بر اندام او پدید میآید، در [[عقل]] و [[اندیشه]] [[انسان]] نیز سستی و نقصان ایجاد خواهد شد. این مرحله را [[دوران پیری]] خوانند. پیر شدن از ویژگیهای این دنیاست، چون مستلزم [[سختی]] و [[بیماری]] است، در حالی که در [[جهان]] [[آخرت]] و در سرای جاوید کسی پیر نخواهد شد. به فرموده [[امام علی]]{{ع}} برخی از پیرشدنها زودرس است و اینگونه نیست که بعد از گذراندن مراحل طبیعی [[عمر]] باشد، بلکه به [[دلیل]] [[غم]] و [[اندوه]] فراوان و رنجها و بیماریهایی است که [[صاحب]] آن متحمل شده و او را دچار پیری زودرس کرده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191.</ref>. | * [[انسان]] در دروان زندگی خود مراحلی را پشت سر میگذارد که از نوزادی آغاز و بعد از گذراندن طفولیت و [[جوانی]] به مرحله [[میانسالی]] و در در آخر به پیری و [[کهنسالی]] میرسد که بعد از داشتن نیرو و قوای جسمانی، کمکم دچار ضعف و سستی و ناتوان میشود<ref>{{متن قرآن| اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ }}؛ سوره روم، آیه ۵۴.</ref> و علاوه بر ضعف جسمی که آهستهآهسته بر اندام او پدید میآید، در [[عقل]] و [[اندیشه]] [[انسان]] نیز سستی و نقصان ایجاد خواهد شد. این مرحله را [[دوران پیری]] خوانند. پیر شدن از ویژگیهای این دنیاست، چون مستلزم [[سختی]] و [[بیماری]] است، در حالی که در [[جهان]] [[آخرت]] و در سرای جاوید کسی پیر نخواهد شد. به فرموده [[امام علی]]{{ع}} برخی از پیرشدنها زودرس است و اینگونه نیست که بعد از گذراندن مراحل طبیعی [[عمر]] باشد، بلکه به [[دلیل]] [[غم]] و [[اندوه]] فراوان و رنجها و بیماریهایی است که [[صاحب]] آن متحمل شده و او را دچار پیری زودرس کرده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191.</ref>. | ||
==[[وظایف]] پیران== | ==[[وظایف]] پیران== | ||
*[[شایسته]] است [[انسانها]] پیر که [[دنیا]] از آنها روگردانده و [[آخرت]] به آنها رو آورده است، از آنچه آنها را از [[یاد خدا]] غافل میسازد، فاصله بگیرند و به فضائلی که موجب [[سعادت]] آنها میشود آراسته شوند.[[انسانها]] باید در ایام [[جوانی]] توشهای برای خود [[ذخیره]] کنند و به [[فکر]] [[دوران پیری]] و نقصان جسم و [[بدن]] در [[انتظار]] آنان نیست. [[پیران]] باید آنچه را که [[صلاح]] میدانند، [[وصیت]] کنند و قبل از اینکه اندوختههای خود را به [[فراموشی]] بسپارند، آنرا به آیندگان به [[میراث]] بگذارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191.</ref>. | * [[شایسته]] است [[انسانها]] پیر که [[دنیا]] از آنها روگردانده و [[آخرت]] به آنها رو آورده است، از آنچه آنها را از [[یاد خدا]] غافل میسازد، فاصله بگیرند و به فضائلی که موجب [[سعادت]] آنها میشود آراسته شوند.[[انسانها]] باید در ایام [[جوانی]] توشهای برای خود [[ذخیره]] کنند و به [[فکر]] [[دوران پیری]] و نقصان جسم و [[بدن]] در [[انتظار]] آنان نیست. [[پیران]] باید آنچه را که [[صلاح]] میدانند، [[وصیت]] کنند و قبل از اینکه اندوختههای خود را به [[فراموشی]] بسپارند، آنرا به آیندگان به [[میراث]] بگذارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191.</ref>. | ||
==[[وظایف]] [[جوانان]] در برابر پیران== | ==[[وظایف]] [[جوانان]] در برابر پیران== | ||
[[انسانها]] [[کهنسال]] و پیر دارای تجربههای فراواناند، حوادثی را آزمودهاند و جریاناتی را دیدهاند. به همین [[دلیل]] آنان خود به منزله تاریخاند، اما نه [[تاریخ]] خاموش، بلکه تاریخی سخنگو؛ بهگونهای که تشخیص روشناییها از تاریکیها و پاکیها از پلیدیها برای آنان راحتتر از یک [[جوان]] است و [[جوانان]] میتوانند با استفاده از تجربههای آنان راه را بر خود هموار کنند و [[سختی]] تجربه کردن را با راحتی استفاده از تجربههای دیگران از خود دور سازند. پدران پیر و [[سالخورده]] آنچه برای فرزندانشان بیان میکنند، حاصل [[عمر]] آنان است. آنها بهترینها را بیان میکنند و مشتبهات را دور میریزند و راه تشخیص [[حق]] و [[باطل]] را برای [[جوانان]] باز میکنند و بدینسبب است که [[امام]]{{ع}} [[اندیشه]] و [[تدبیر]] [[پیران]] باتجربه را بر نیرو و توان [[جوانان]] مقدم میشمارد و آنرا [[محبوب]] خود میداند، بهویژه در [[کارزار]] که [[جوانان]] با [[غرور]] [[جوانی]] حمله میکنند و گاهی هلاک میشوند، اما [[پیران]] با تجربه و [[اندیشه]] دقیق حرکت میکنند و به طرف [[دشمن]] میروند»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191- 192.</ref>. | [[انسانها]] [[کهنسال]] و پیر دارای تجربههای فراواناند، حوادثی را آزمودهاند و جریاناتی را دیدهاند. به همین [[دلیل]] آنان خود به منزله تاریخاند، اما نه [[تاریخ]] خاموش، بلکه تاریخی سخنگو؛ بهگونهای که تشخیص روشناییها از تاریکیها و پاکیها از پلیدیها برای آنان راحتتر از یک [[جوان]] است و [[جوانان]] میتوانند با استفاده از تجربههای آنان راه را بر خود هموار کنند و [[سختی]] تجربه کردن را با راحتی استفاده از تجربههای دیگران از خود دور سازند. پدران پیر و [[سالخورده]] آنچه برای فرزندانشان بیان میکنند، حاصل [[عمر]] آنان است. آنها بهترینها را بیان میکنند و مشتبهات را دور میریزند و راه تشخیص [[حق]] و [[باطل]] را برای [[جوانان]] باز میکنند و بدینسبب است که [[امام]]{{ع}} [[اندیشه]] و [[تدبیر]] [[پیران]] باتجربه را بر نیرو و توان [[جوانان]] مقدم میشمارد و آنرا [[محبوب]] خود میداند، بهویژه در [[کارزار]] که [[جوانان]] با [[غرور]] [[جوانی]] حمله میکنند و گاهی هلاک میشوند، اما [[پیران]] با تجربه و [[اندیشه]] دقیق حرکت میکنند و به طرف [[دشمن]] میروند»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191- 192.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |