|
|
خط ۹۹: |
خط ۹۹: |
|
| |
|
| [[صُمَیل بن حاتم بن شمر]]، نواده [[شمر]] در [[اندلس]] به ریاستی دست یافت که او نیز در سال ۱۴۲ و به دست [[عبدالرحمن بن معاویه]] نواده [[عبدالملک بن مروان]] کشته شد و نسلش نابود گردید.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> | | [[صُمَیل بن حاتم بن شمر]]، نواده [[شمر]] در [[اندلس]] به ریاستی دست یافت که او نیز در سال ۱۴۲ و به دست [[عبدالرحمن بن معاویه]] نواده [[عبدالملک بن مروان]] کشته شد و نسلش نابود گردید.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> |
|
| |
| ==[[شمر بن ذی الجوشن]]==
| |
| همان گونه که قبلاً ذکر شد پس از آنکه [[شورش در کوفه]] توسط مختار و یارانش [[سرکوب]] شد اشراف و بزرگان از [[ترس]] [[جان]] خود از [[کوفه]] گریختند، از جمله فراریان شمر بن ذی الجوشن بود.
| |
| مختار [[غلام]] خود زربی را به دنبال او فرستاد، اما [[شمر]] با گروهی از همدستانش بر غلام مختار [[حمله]] کرده او را از پای درآورند، سپس از آنجا حرکت کرده به قریهای به نام «کلتانیه» کنار رودخانه فرود آمد و شخصی را از آن قریه [[طلب]] کرد تا [[نامه]] او را نزد [[مصعب بن زبیر]] ببرد؛ آن شخص نامه را آورد و به [[ابو عمره]] - که از [[یاران مختار]] و پس از زربی [[مأمور]] به [[هلاکت]] رساندن [[شمر]] بود - داد.
| |
| همدستان شمر به او گفتند: از این قریه برویم؛ او نپذیرفت. در این هنگام [[ابو عمره]] با گروهی سوار بر اسب از راه رسیدند و [[تکبیر]] گفتند و خانههایی را که شمر در آنجا بود محاصره نمودند، [[یاران]] شمر فرار کرده و اسبهای خود را به جا گذاشتند.
| |
| شمر در حالی که بردی بر تن داشت و [[مبتلا]] به پیسی بود بیرون آمد و با نیزه بر [[یاران مختار]] [[حمله]] کرد، ناگهان صدای تکبیر از یاران مختار بلند شد و گوینده میگفت: [[خبیث]] کشته شد و ابن ابی الکنود او را به [[قتل]] رسانید. سپس [[بدن]] او را نزد سگها انداخته و سگها او را خوردند<ref>کامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳۷.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۲۲۷.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |