پرش به محتوا

ابوحمزه ثمالی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==مقدمه==
== مقدمه ==
[[ابو حمزه ثابت بن دینار ثمالی کوفی]]<ref>نجاشی و علامه حلی وفات او را ۱۵۰ ه‍‌. ق ذکر کرده‌اند (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۱۵، رقم ۲۹۶؛ رجال العلامة الحلی، ص۲۹) ولی در رجال کشی پس از نقل روایتی از علی بن حسن بن فضال چنین آمده است: {{عربی|زعم ان ابا حمزة و زرارة و محمد بن مسلم ماتوا سنة واحدة بعد ابی عبد الله{{ع}} بسنة او بنحو منه}} (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۵۵، رقم ۳۵۳) که باتوجه به اینکه شهادت امام صادق{{ع}} در سال ۱۴۸ بوده است، درگذشت ابو حمزه ۱۴۹ ه‍‌. ق می‌باشد.</ref> یکی از [[مفسران]] [[تابعی]] به شمار آورده‌اند<ref>ر.ک: امین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. در [[مفسر]] بودن وی تردیدی نیست؛ زیرا افزون بر اینکه در [[تفاسیر]] آرا و [[روایات تفسیری]] فراوانی از وی نقل شده است<ref>براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی، موارد ذکر ابی حمزه ثمالی در تفاسیر شیعه ۴۴۱ مورد در ۴۱ جلد، در تفاسیر اهل تسنن ۱۹ مورد در ۷ جلد، و موارد ذکر ثابت بن دینار در تفاسیر شیعه ۲۷ مورد در ۹ جلد می‌باشد.</ref>، جمعی از کتاب‌شناسان کتاب [[تفسیری]] برای وی ذکر کرده‌اند.
[[ابو حمزه ثابت بن دینار ثمالی کوفی]]<ref>نجاشی و علامه حلی وفات او را ۱۵۰ ه‍‌. ق ذکر کرده‌اند (ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۱۵، رقم ۲۹۶؛ رجال العلامة الحلی، ص۲۹) ولی در رجال کشی پس از نقل روایتی از علی بن حسن بن فضال چنین آمده است: {{عربی|زعم ان ابا حمزة و زرارة و محمد بن مسلم ماتوا سنة واحدة بعد ابی عبد الله{{ع}} بسنة او بنحو منه}} (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۵۵، رقم ۳۵۳) که باتوجه به اینکه شهادت امام صادق{{ع}} در سال ۱۴۸ بوده است، درگذشت ابو حمزه ۱۴۹ ه‍‌. ق می‌باشد.</ref> یکی از [[مفسران]] [[تابعی]] به شمار آورده‌اند<ref>ر. ک: امین، اعیان الشیعة، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. در [[مفسر]] بودن وی تردیدی نیست؛ زیرا افزون بر اینکه در [[تفاسیر]] آرا و [[روایات تفسیری]] فراوانی از وی نقل شده است<ref>براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی، موارد ذکر ابی حمزه ثمالی در تفاسیر شیعه ۴۴۱ مورد در ۴۱ جلد، در تفاسیر اهل تسنن ۱۹ مورد در ۷ جلد، و موارد ذکر ثابت بن دینار در تفاسیر شیعه ۲۷ مورد در ۹ جلد می‌باشد.</ref>، جمعی از کتاب‌شناسان کتاب [[تفسیری]] برای وی ذکر کرده‌اند.


[[ابن ندیم]] در شمار کتاب‌هایی که در [[تفسیر قرآن]] تألیف شده از [[تفسیر]] وی یاد کرده و گفته است: نام او [[ثابت بن دینار]] و کنیۀ او ابوصفیه است. ابو حمزه از [[اصحاب علی]]{{ع}} و از نجیبان [[ثقه]] بوده و با [[ابو جعفر]]{{ع}} [[مصاحبت]] داشته است<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶.</ref>. [[نجاشی]] نیز خبر داده که وی کتاب تفسیر القرآن داشته است<ref>ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۱۵، رقم ۲۹۶.</ref>.
[[ابن ندیم]] در شمار کتاب‌هایی که در [[تفسیر قرآن]] تألیف شده از [[تفسیر]] وی یاد کرده و گفته است: نام او [[ثابت بن دینار]] و کنیۀ او ابوصفیه است. ابو حمزه از [[اصحاب علی]]{{ع}} و از نجیبان [[ثقه]] بوده و با [[ابو جعفر]]{{ع}} [[مصاحبت]] داشته است<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶.</ref>. [[نجاشی]] نیز خبر داده که وی کتاب تفسیر القرآن داشته است<ref>ر. ک: رجال النجاشی، ص۱۱۵، رقم ۲۹۶.</ref>.


داوودی او را با عنوان «[[ثابت بن ابی صفیة ثمالی]]» در طبقات المفسرین آورده و با عبارت «له تفسیر» به کتاب تفسیری وی اشاره کرده است<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۳۳، رقم ۱۱۷.</ref>.
داوودی او را با عنوان «[[ثابت بن ابی صفیة ثمالی]]» در طبقات المفسرین آورده و با عبارت «له تفسیر» به کتاب تفسیری وی اشاره کرده است<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۳۳، رقم ۱۱۷.</ref>.


[[آقا بزرگ تهرانی]] کتاب تفسیری او را یاد کرده و گفته است: [[ثعلبی]] در تفسیرش [[الکشف و البیان]] و [[ابن شهر آشوب]] در دو کتابش (الاسباب و النزول و المناقب) از این [[تفسیر]] [[روایت]] می‌کنند<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۵۲، رقم ۱۲۰۵.</ref>. [[عبدالرزاق حرزالدین]] آرا و [[روایات تفسیری]] او را جمع و تألیف کرده و در یک جلد با نام [[تفسیر القرآن الکریم]] در سال ۱۴۲۰ ه‍‌. ق منتشر کرده است. اما برای [[تابعی]] بودن وی دلیلی نیافته‌ام، جز اینکه گفته‌اند وی از [[انس بن مالک]]<ref>ر.ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۵۸؛ داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۲۳، رقم ۱۱۷.</ref> و [[جابر بن عبد الله انصاری]]<ref>ر.ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۳۵، رقم ۱۴۱۹۲.</ref> روایت کرده است و باتوجه به اینکه انس و جابر از [[صحابه]] بوده‌اند و [[نقل روایت]] از آن دو [[ظهور]] در دیدن آن دو و [[مصاحبت]] با آنها دارد، تابعی بودن وی نیز ثابت می‌شود.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۲۰-۲۲۱.</ref>
[[آقا بزرگ تهرانی]] کتاب تفسیری او را یاد کرده و گفته است: [[ثعلبی]] در تفسیرش [[الکشف و البیان]] و [[ابن شهر آشوب]] در دو کتابش (الاسباب و النزول و المناقب) از این [[تفسیر]] [[روایت]] می‌کنند<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۵۲، رقم ۱۲۰۵.</ref>. [[عبدالرزاق حرزالدین]] آرا و [[روایات تفسیری]] او را جمع و تألیف کرده و در یک جلد با نام [[تفسیر القرآن الکریم]] در سال ۱۴۲۰ ه‍‌. ق منتشر کرده است. اما برای [[تابعی]] بودن وی دلیلی نیافته‌ام، جز اینکه گفته‌اند وی از [[انس بن مالک]]<ref>ر. ک: مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۵۸؛ داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۲۳، رقم ۱۱۷.</ref> و [[جابر بن عبد الله انصاری]]<ref>ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۳۵، رقم ۱۴۱۹۲.</ref> روایت کرده است و باتوجه به اینکه انس و جابر از [[صحابه]] بوده‌اند و [[نقل روایت]] از آن دو [[ظهور]] در دیدن آن دو و [[مصاحبت]] با آنها دارد، تابعی بودن وی نیز ثابت می‌شود.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۲۰-۲۲۱.</ref>


== [[مذهب]] ==
== [[مذهب]] ==
خط ۱۸: خط ۱۸:


== [[وثاقت]] ==
== [[وثاقت]] ==
[[رجالیان]] شیعه ابو حمزه ثمالی را با عبارات: {{عربی|"ثقة، كان من خيار اصحابنا و ثقاتهم ومعتمديهم في الرواية والحديث}}<ref>رجال النجاشی، ص۱۱۵.</ref>، {{عربی|"هو ثقة، عدل"}}<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۶.</ref>، {{عربی|"ثقة له كتاب"}}<ref>طوسی، الفهرست، ص۹۰.</ref>؛ (مورد [[اعتماد]] است؛ از خوبان و افراد [[ثقه]] و مورد اعتماد[[اصحاب]] ما در روایت و [[حدیث]] است؛ او مورد اعتماد و [[عادل]] است؛ مورد اعتماد است و کتابی دارد) توثیق کرده‌اند. کشّی دو [[روایت]] درباره می‌گساری ابی [[حمزه]] ثمالی نقل کرده است<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۵۵.</ref>، ولی این دو روایت کاستی‌هایی دارند که قابل استناد و [[استدلال]] نمی‌باشند. نخست آنکه مرسله‌اند؛ زیرا [[راوی]] روایت اول [[علی بن حسن بن فضال]] است و او ابی حمزه را [[درک]] نکرده است تا از مشهود خود خبر دهد. راوی روایت دوم، [[محمد بن حسین بن ابی الخطاب]]، در سال ۲۶۲ از [[دنیا]] رفته و [[نجاشی]] او را از [[اصحاب امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}}، شمرده است که به‌طور طبیعی [[زمان]] [[ابو حمزه]] را که متوفای ۱۵۰ است، درک نکرده تا بتواند داستان او را نقل کند؛ بنابراین، در هردو روایت واسطه‌ای نامعلوم بوده و در اثر آن [[روایت‌ها]] مرسله می‌باشند. دیگر آنکه این دو روایت معارض دارند<ref>ر.ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۸۹ و ۳۹۰.</ref>. پیش‌تر برخی [[روایات معارض]] را که در [[مدح]] ابی حمزه بود، بیان کردیم.
[[رجالیان]] شیعه ابو حمزه ثمالی را با عبارات: {{عربی|"ثقة، كان من خيار اصحابنا و ثقاتهم ومعتمديهم في الرواية والحديث}}<ref>رجال النجاشی، ص۱۱۵.</ref>، {{عربی|"هو ثقة، عدل"}}<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۶.</ref>، {{عربی|"ثقة له كتاب"}}<ref>طوسی، الفهرست، ص۹۰.</ref>؛ (مورد [[اعتماد]] است؛ از خوبان و افراد [[ثقه]] و مورد اعتماد[[اصحاب]] ما در روایت و [[حدیث]] است؛ او مورد اعتماد و [[عادل]] است؛ مورد اعتماد است و کتابی دارد) توثیق کرده‌اند. کشّی دو [[روایت]] درباره می‌گساری ابی [[حمزه]] ثمالی نقل کرده است<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۵۵.</ref>، ولی این دو روایت کاستی‌هایی دارند که قابل استناد و [[استدلال]] نمی‌باشند. نخست آنکه مرسله‌اند؛ زیرا [[راوی]] روایت اول [[علی بن حسن بن فضال]] است و او ابی حمزه را [[درک]] نکرده است تا از مشهود خود خبر دهد. راوی روایت دوم، [[محمد بن حسین بن ابی الخطاب]]، در سال ۲۶۲ از [[دنیا]] رفته و [[نجاشی]] او را از [[اصحاب امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}}، شمرده است که به‌طور طبیعی [[زمان]] [[ابو حمزه]] را که متوفای ۱۵۰ است، درک نکرده تا بتواند داستان او را نقل کند؛ بنابراین، در هردو روایت واسطه‌ای نامعلوم بوده و در اثر آن [[روایت‌ها]] مرسله می‌باشند. دیگر آنکه این دو روایت معارض دارند<ref>ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۸۹ و ۳۹۰.</ref>. پیش‌تر برخی [[روایات معارض]] را که در [[مدح]] ابی حمزه بود، بیان کردیم.


نتیجه آنکه ابی حمزه به [[شهادت]] [[رجالیان]] [[شیعه]] مانند [[نجاشی]]، [[صدوق]]، [[طوسی]] و... از [[راویان]] مورد [[اعتماد]] و از بزرگان شیعه است.
نتیجه آنکه ابی حمزه به [[شهادت]] [[رجالیان]] [[شیعه]] مانند [[نجاشی]]، [[صدوق]]، [[طوسی]] و... از [[راویان]] مورد [[اعتماد]] و از بزرگان شیعه است.


رجالیان اهل سنت روایات او را ضعیف دانسته و عبارات {{عربی|"ضعیف الحدیث"}}، {{عربی|"لیس بشیء"}}، {{عربی|"لیّن"}}، {{عربی|"بکتب حدیثه و لا یحتج به"}}، {{عربی|"واهی الحدیث"}}، {{عربی|"لیس بثقة"}}، {{عربی|"ضعفه بیّن علی روایاته"}}<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۳، ص۳۳۳.</ref>، {{عربی|"لیس بالمتعین عندهم"}}، {{عربی|"رافضی"}}، {{عربی|"ضعیف"}} و...<ref>ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۷ و ۸؛ همو، تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۱۶.</ref> را در معرفی وی به کار برده‌اند، ولی سخن [[رجالیان اهل سنت]] برای ما [[حجت]] نیست و در مقابل توثیق بزرگانی چون نجاشی، طوسی، [[شیخ صدوق]] و... ارزشی ندارد. شاید بتوان گفت [[راز]] [[ضعیف]] دانستن [[روایات]] [[ابوحمزه ثمالی]] در میان [[اهل سنت]]، [[گرایش]] شدید وی به [[مذهب اهل بیت]]{{عم}} بوده است؛ چنان‌که از کلمه [[رافضی]] فهمیده می‌شود.
رجالیان اهل سنت روایات او را ضعیف دانسته و عبارات {{عربی|"ضعیف الحدیث"}}، {{عربی|"لیس بشیء"}}، {{عربی|"لیّن"}}، {{عربی|"بکتب حدیثه و لا یحتج به"}}، {{عربی|"واهی الحدیث"}}، {{عربی|"لیس بثقة"}}، {{عربی|"ضعفه بیّن علی روایاته"}}<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۳، ص۳۳۳.</ref>، {{عربی|"لیس بالمتعین عندهم"}}، {{عربی|"رافضی"}}، {{عربی|"ضعیف"}} و...<ref>ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۷ و ۸؛ همو، تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۱۶.</ref> را در معرفی وی به کار برده‌اند، ولی سخن [[رجالیان اهل سنت]] برای ما [[حجت]] نیست و در مقابل توثیق بزرگانی چون نجاشی، طوسی، [[شیخ صدوق]] و... ارزشی ندارد. شاید بتوان گفت [[راز]] [[ضعیف]] دانستن [[روایات]] [[ابوحمزه ثمالی]] در میان [[اهل سنت]]، [[گرایش]] شدید وی به [[مذهب اهل بیت]]{{عم}} بوده است؛ چنان‌که از کلمه [[رافضی]] فهمیده می‌شود.


اضافه بر این، [[حاکم نیشابوری]] در [[المستدرک علی الصحیحین]] سه روایت از ابو حمزه نقل کرده و بعد از آن گفته است: سند این [[روایات صحیح]] است؛ زیرا جز [[غلو]] در [[مذهب]] اشکالی بر ابوحمزه نگرفته‌اند<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۲ و ج۲، ص۴۷۴ و ۵۱۹.</ref>. شایان توجه است که [[حاکم نیشابوری]] تمام [[روایات]] مستدرک را به شرط‍ [[شیخین]] ([[بخاری]] و مسلم) یا یکی از آن دو صحیح می‌داند و یکی از آن شرایط، [[وثاقت]] [[راوی]] است؛ ازاین‌رو، معلوم می‌شود به نظر حاکم نیشابوری در [[ثقه]] بودن ابو حمزه تردیدی نبوده است. برخی ویژگی‌های روش [[تفسیری]] وی در کتاب [[مکاتب تفسیری]] آمده است<ref>ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۲۹ و ۲۳۰.</ref><ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۲۲-۲۲۳.</ref>
اضافه بر این، [[حاکم نیشابوری]] در [[المستدرک علی الصحیحین]] سه روایت از ابو حمزه نقل کرده و بعد از آن گفته است: سند این [[روایات صحیح]] است؛ زیرا جز [[غلو]] در [[مذهب]] اشکالی بر ابوحمزه نگرفته‌اند<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۲ و ج۲، ص۴۷۴ و ۵۱۹.</ref>. شایان توجه است که [[حاکم نیشابوری]] تمام [[روایات]] مستدرک را به شرط‍ [[شیخین]] ([[بخاری]] و مسلم) یا یکی از آن دو صحیح می‌داند و یکی از آن شرایط، [[وثاقت]] [[راوی]] است؛ ازاین‌رو، معلوم می‌شود به نظر حاکم نیشابوری در [[ثقه]] بودن ابو حمزه تردیدی نبوده است. برخی ویژگی‌های روش [[تفسیری]] وی در کتاب [[مکاتب تفسیری]] آمده است<ref>ر. ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۲۹ و ۲۳۰.</ref><ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۲۲-۲۲۳.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش