پرش به محتوا

اوس بن حارثه طائی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳: خط ۳:
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[اوس بن حارثه طائی در تاریخ اسلامی]] </div>
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[اوس بن حارثه طائی در تاریخ اسلامی]] </div>


==مقدمه==
== مقدمه ==
او فرزند [[حارثة بن لأم]] از بنوعدسه (شاخه‌ای از [[قبیله طی]]) بود<ref>ابن سلام، ص۳۲۷.</ref> و به [[فطرة بن طَیّ]]<ref>ابن حزم، ص۳۹۹.</ref> [[نسب]] می‌برد. مادرش «سُعدی» نام داشت؛ از این رو، [[ابن سعدی طائی]] نیز نامیده می‌شد<ref>ابن عساکر، ج۹، ص۴۰۷.</ref>. او در [[سخاوت]] و [[بخشندگی]] ضرب المثل بود<ref>یاقوت حموی، ج۴، ص۳۳۴.</ref>. در شمار بزرگان، نام آوران<ref>ابن حزم، ص۳۹۹.</ref>، حکیمان و [[شاعران]] [[دوره جاهلی]]، همزمان با [[بشر بن ابی خازم]] و مهتر قومش بود<ref>ر.ک: ابن سلام، ص۳۲۷.</ref>.
او فرزند [[حارثة بن لأم]] از بنوعدسه (شاخه‌ای از [[قبیله طی]]) بود<ref>ابن سلام، ص۳۲۷.</ref> و به [[فطرة بن طَیّ]]<ref>ابن حزم، ص۳۹۹.</ref> [[نسب]] می‌برد. مادرش «سُعدی» نام داشت؛ از این رو، [[ابن سعدی طائی]] نیز نامیده می‌شد<ref>ابن عساکر، ج۹، ص۴۰۷.</ref>. او در [[سخاوت]] و [[بخشندگی]] ضرب المثل بود<ref>یاقوت حموی، ج۴، ص۳۳۴.</ref>. در شمار بزرگان، نام آوران<ref>ابن حزم، ص۳۹۹.</ref>، حکیمان و [[شاعران]] [[دوره جاهلی]]، همزمان با [[بشر بن ابی خازم]] و مهتر قومش بود<ref>ر. ک: ابن سلام، ص۳۲۷.</ref>.


حاتم طائی، زید‌الخیل ([[الخیر]]) و «اوس طائی»، که از آن دو سن بیشتری داشت، در [[جاهلیت]] به [[دمشق]] رفتند و از [[ماویه]] دختر [[حجر غَسّانی]]، که [[عرب]] [[یمن]] و [[مُضَر]] خواهان وی بودند، [[خواستگاری]] کردند<ref>ابن عساکر، ج۹، ص۴۰۷ و ج۱۹، ص۵۱۷.</ref>. [[حارث بن عوف بن ابی حارثه]] بزرگ عرب نیز از دختر اوس خواستگاری کرد و او نخست آن را با [[تندی]] رد نمود و سپس به توصیه همسرش، بُهَیسه دخترش را به تزویج وی درآورد. شرط‌های بُهیسه برای [[عروسی]] [[حارث]]، موجب اعتراف وی به [[همت]]، [[عقل]] و [[شرافت]] بُهیسه شد و درنتیجه حارث [[نبرد]] عَبس و ذُبیان را پایان داد<ref>ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج۱۰، ص۳۴۴.</ref>. ام‌هلال، [[همسر]] [[سعد بن ابی وقاص]]، نبیره اوس<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۳۰.</ref> و [[رباب]] دختر اوس، جده اعلای رباب، [[همسر امام حسین]]{{ع}} بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل، ص۵۹.</ref>.
حاتم طائی، زید‌الخیل ([[الخیر]]) و «اوس طائی»، که از آن دو سن بیشتری داشت، در [[جاهلیت]] به [[دمشق]] رفتند و از [[ماویه]] دختر [[حجر غَسّانی]]، که [[عرب]] [[یمن]] و [[مُضَر]] خواهان وی بودند، [[خواستگاری]] کردند<ref>ابن عساکر، ج۹، ص۴۰۷ و ج۱۹، ص۵۱۷.</ref>. [[حارث بن عوف بن ابی حارثه]] بزرگ عرب نیز از دختر اوس خواستگاری کرد و او نخست آن را با [[تندی]] رد نمود و سپس به توصیه همسرش، بُهَیسه دخترش را به تزویج وی درآورد. شرط‌های بُهیسه برای [[عروسی]] [[حارث]]، موجب اعتراف وی به [[همت]]، [[عقل]] و [[شرافت]] بُهیسه شد و درنتیجه حارث [[نبرد]] عَبس و ذُبیان را پایان داد<ref>ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج۱۰، ص۳۴۴.</ref>. ام‌هلال، [[همسر]] [[سعد بن ابی وقاص]]، نبیره اوس<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۳۰.</ref> و [[رباب]] دختر اوس، جده اعلای رباب، [[همسر امام حسین]] {{ع}} بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل، ص۵۹.</ref>.


میان اوس و حاتم طائی رابطه بسیار نزدیک و صمیمی وجود داشت. [[نعمان بن منذر]] به منظور تیره کردن [[روابط]] آن دو، خطاب به اوس گفت: چرا باید حاتم خود را [[برتر]] از تو بداند. او گفتار حاتم را [[تصدیق]] کرد و گفت: اگر حاتم نبود، من، [[فرزندان]] و اموالم یک‌جا [[غارت]] می‌شدیم. نعمان همان [[پرسش]] را از حاتم کرد و وی نیز با تصدیق گفتار [[اوس]]، [[پست‌ترین]] فرزندان اوس را از خود برتر شمرد. نعمان در [[وصف]] آن دو گفت: کریم‌تر از آن دو وجود نداشته است<ref>ابن قتیبه، عیون، ج۱، ص۴۲۲.</ref>، و عمل آنان را نشانه [[سیادت]] دانست و به هر یک از آن دو یکصد شتر داد<ref>ابن عبدربه، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. طبق گزارشی، [[اوس]] در میان سی فرزند خود نشسته بود که از او درباره سیادت و مهتری وی بر حاتم پرسیدند<ref>ابن عساکر، ج۹، ص۴۰۸.</ref>.
میان اوس و حاتم طائی رابطه بسیار نزدیک و صمیمی وجود داشت. [[نعمان بن منذر]] به منظور تیره کردن [[روابط]] آن دو، خطاب به اوس گفت: چرا باید حاتم خود را [[برتر]] از تو بداند. او گفتار حاتم را [[تصدیق]] کرد و گفت: اگر حاتم نبود، من، [[فرزندان]] و اموالم یک‌جا [[غارت]] می‌شدیم. نعمان همان [[پرسش]] را از حاتم کرد و وی نیز با تصدیق گفتار [[اوس]]، [[پست‌ترین]] فرزندان اوس را از خود برتر شمرد. نعمان در [[وصف]] آن دو گفت: کریم‌تر از آن دو وجود نداشته است<ref>ابن قتیبه، عیون، ج۱، ص۴۲۲.</ref>، و عمل آنان را نشانه [[سیادت]] دانست و به هر یک از آن دو یکصد شتر داد<ref>ابن عبدربه، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. طبق گزارشی، [[اوس]] در میان سی فرزند خود نشسته بود که از او درباره سیادت و مهتری وی بر حاتم پرسیدند<ref>ابن عساکر، ج۹، ص۴۰۸.</ref>.
خط ۱۶: خط ۱۶:
احتمال می‌رود نعمان با استفاده از پیوند [[زناشویی]]، رابطه صمیمی اوس و حاتم را تیره کرده باشد. بر پایه گزارشی که [[ابوالفرج اصفهانی]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج۱۷، ص۳۶۹-۳۷۳.</ref> نقل کرده، نعمان با [[دختر سعد بن حارثة بن لأم]] ([[برادر]] زاده اوس) [[ازدواج]] کرد و بدین مناسبت، یک چهارم راه بازرگانی منتهی به بازار [[حیره]] را به آنان بخشید. این کار موجب تیرگی [[روابط]] [[خاندان]] لأم با حاتم شد. آنان زنهار حاتم را به [[حکم بن ابی العاص]]، بازرگانِ [[عطر]] به حیره، نپذیرفته با یکدیگر درگیر شدند تا جایی که اوس راهکاری مناسب برای کشتن حاتم ارائه داد. [[اوس]] در [[جاهلیت]] به [[قبیله]] [[هوازن]] [[یورش]] برد و از آنان اسیرانی گرفت، ولی به دلیل حرکت [[ابوبراء]]، [[مالک بن عامر]]، آنان را [[لباس]] داد و [[آزاد]] کرد<ref>یاقوت حموی، ج۱، ص۳۶۶.</ref>.
احتمال می‌رود نعمان با استفاده از پیوند [[زناشویی]]، رابطه صمیمی اوس و حاتم را تیره کرده باشد. بر پایه گزارشی که [[ابوالفرج اصفهانی]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج۱۷، ص۳۶۹-۳۷۳.</ref> نقل کرده، نعمان با [[دختر سعد بن حارثة بن لأم]] ([[برادر]] زاده اوس) [[ازدواج]] کرد و بدین مناسبت، یک چهارم راه بازرگانی منتهی به بازار [[حیره]] را به آنان بخشید. این کار موجب تیرگی [[روابط]] [[خاندان]] لأم با حاتم شد. آنان زنهار حاتم را به [[حکم بن ابی العاص]]، بازرگانِ [[عطر]] به حیره، نپذیرفته با یکدیگر درگیر شدند تا جایی که اوس راهکاری مناسب برای کشتن حاتم ارائه داد. [[اوس]] در [[جاهلیت]] به [[قبیله]] [[هوازن]] [[یورش]] برد و از آنان اسیرانی گرفت، ولی به دلیل حرکت [[ابوبراء]]، [[مالک بن عامر]]، آنان را [[لباس]] داد و [[آزاد]] کرد<ref>یاقوت حموی، ج۱، ص۳۶۶.</ref>.


درباره [[صحابی]] بودن او [[اتفاق نظر]] وجود ندارد. مستند صحابی بودن وی، [[روایت]] [[حُمید بن مُنهِب]] است که براساس آن، جدش، اوس به همراه هفتاد تن از سواران قبیله طی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و با ایشان [[بیعت]] کرد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۳۱۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۹۴.</ref>. اوس درباره [[وصف]] [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} گوید: آن [[حضرت]] را زیر سایه درختی [[ملاقات]] کردیم، در حالی که عده‌ای در کمال [[آرامش]]، [[وقار]]، [[خضوع]] و [[خشوع]] دور ایشان حلقه زده بودند<ref>ابن قانع، ج۱، ص۳۲؛ ر.ک: زبیدی، ج۳، ص۳۶۶.</ref>. حمید فرزند [[منهب بن حارثة بن خریم بن اوس]] است و [[روایت]] یادشده را از خُریم نقل کرده که [[صحابی]] بوده است. از این رو، منظور حمید از جدش در روایت بالا، [[خُریم بن أوس]] است، نه [[اوس]]<ref>ر.ک: سمعانی، ج۵، ص۶۷۱؛ حاکم، ج۳، ص۳۲۶؛ مزی، ج۹، ص۳۸۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۹۵.</ref>
درباره [[صحابی]] بودن او [[اتفاق نظر]] وجود ندارد. مستند صحابی بودن وی، [[روایت]] [[حُمید بن مُنهِب]] است که براساس آن، جدش، اوس به همراه هفتاد تن از سواران قبیله طی به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} رسید و با ایشان [[بیعت]] کرد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۳۱۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۹۴.</ref>. اوس درباره [[وصف]] [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} گوید: آن [[حضرت]] را زیر سایه درختی [[ملاقات]] کردیم، در حالی که عده‌ای در کمال [[آرامش]]، [[وقار]]، [[خضوع]] و [[خشوع]] دور ایشان حلقه زده بودند<ref>ابن قانع، ج۱، ص۳۲؛ ر. ک: زبیدی، ج۳، ص۳۶۶.</ref>. حمید فرزند [[منهب بن حارثة بن خریم بن اوس]] است و [[روایت]] یادشده را از خُریم نقل کرده که [[صحابی]] بوده است. از این رو، منظور حمید از جدش در روایت بالا، [[خُریم بن أوس]] است، نه [[اوس]]<ref>ر. ک: سمعانی، ج۵، ص۶۷۱؛ حاکم، ج۳، ص۳۲۶؛ مزی، ج۹، ص۳۸۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۹۵.</ref>


مستند دیگر صحابی بودن اوس، خبر موجود در کتاب [[تاریخ]] مظفری (نوشته ابن ابی الدم یاقوت [[حموی]]، م ۶۴۲) است که اوس با پذیرش [[توحید]] و [[رسالت]]، بدون هیچ گونه تردیدی با [[رسول خدا]]{{صل}} [[بیعت]] کرد و [[آمادگی]] خود را برای اجرای [[فرمان]] آن [[حضرت]] اعلام داشت. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۹۵ و ۳۹۴.</ref> پس از نقل این خبر، صحابی بودن اوس را احتمال می‌دهد و سپس با ارائه شواهد ذیل، [[مرگ]] وی را در [[جاهلیت]] تقویت می‌کند:  
مستند دیگر صحابی بودن اوس، خبر موجود در کتاب [[تاریخ]] مظفری (نوشته ابن ابی الدم یاقوت [[حموی]]، م ۶۴۲) است که اوس با پذیرش [[توحید]] و [[رسالت]]، بدون هیچ گونه تردیدی با [[رسول خدا]] {{صل}} [[بیعت]] کرد و [[آمادگی]] خود را برای اجرای [[فرمان]] آن [[حضرت]] اعلام داشت. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۹۵ و ۳۹۴.</ref> پس از نقل این خبر، صحابی بودن اوس را احتمال می‌دهد و سپس با ارائه شواهد ذیل، [[مرگ]] وی را در [[جاهلیت]] تقویت می‌کند:  


به گفته [[ابومخنف]] در کتاب [[معمرین]]: «اوس از معمرانی بود که ۲۲۰ سال [[زندگی]] کرد و هوشیاری‌اش را در اواخر زندگی از دست داد. فرزندانش او را به دلیل [[پیری]] زیاد در [[زمین]] سرای خود ترک کرده، کوچیدند و اوس با وضع رقت‌باری درگذشت. این کار تا به امروز موجب [[لعن]] فرزندانش شد و [[اسحم بن حارث]] در این باره شعری سرود». [[مرزبانی]] نیز او را شاعر [[جاهلی]] نامیده، و [[ابن عبدالبر]] حتی در [[اسلام آوردن]] فرزند وی به نام بُجیر تردید کرده است و گوید: برخی [[نوادگان]] وی مانند [[عروه]] و [[هانی]] [[اسلام]] را [[درک]] کرده‌اند. افزون بر اینها، [[نصرانیت]] در [[خاندان]] وی تا دوره عمر ادامه داشت. به گزارش ابن کلبی، نواده وی، هانی پسر قبیص بن اوس، [[نصرانی]] بود و عمر به دلیل [[مسلمان]] شدن همسرش، میان آن دو جدایی انداخت. صحابی بودن اوس با نصرانی بودن نوه وی در [[زمان عمر]]، سازگار نیست.
به گفته [[ابومخنف]] در کتاب [[معمرین]]: «اوس از معمرانی بود که ۲۲۰ سال [[زندگی]] کرد و هوشیاری‌اش را در اواخر زندگی از دست داد. فرزندانش او را به دلیل [[پیری]] زیاد در [[زمین]] سرای خود ترک کرده، کوچیدند و اوس با وضع رقت‌باری درگذشت. این کار تا به امروز موجب [[لعن]] فرزندانش شد و [[اسحم بن حارث]] در این باره شعری سرود». [[مرزبانی]] نیز او را شاعر [[جاهلی]] نامیده، و [[ابن عبدالبر]] حتی در [[اسلام آوردن]] فرزند وی به نام بُجیر تردید کرده است و گوید: برخی [[نوادگان]] وی مانند [[عروه]] و [[هانی]] [[اسلام]] را [[درک]] کرده‌اند. افزون بر اینها، [[نصرانیت]] در [[خاندان]] وی تا دوره عمر ادامه داشت. به گزارش ابن کلبی، نواده وی، هانی پسر قبیص بن اوس، [[نصرانی]] بود و عمر به دلیل [[مسلمان]] شدن همسرش، میان آن دو جدایی انداخت. صحابی بودن اوس با نصرانی بودن نوه وی در [[زمان عمر]]، سازگار نیست.


در واقع، ابن حجر با تأکید بر دو معیار ذیل، صحابی بودن وی را رد کرده است: نخست آنکه لازمه مسلمان شدن [[پدر]]، مسلمان شدن [[فرزندان]] و نوادگان است، و دیگر آنکه [[لعن]] پسران، نشانه [[اسلام]] نیاوردن آنان و [[صحابی]] نبودن [[پدر]] است. با این حال، [[ابن حجر]] و دیگر صحابه‌شناسان، مضرّس، خُریم و [[جریر]] را [[فرزندان]] [[اوس]] و در شمار [[صحابیان]] [[رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند که با شواهد پیش گفته [[تعارض]] دارد. از سوی دیگر، حاتم و زید در شمار [[معمرین]] نیستند و نمی‌توان فاصله [[سنی]] زیادی را میان [[اوس بن حارثه]] با [[حاتم طائی]] و [[زیدالخیل]] ([[الخیر]]) پذیرفت؛ زیرا آنان با هم از [[ماویه]] دختر [[حجر غسانی]] [[خواستگاری]] کردند و او پرسید: کدام یک از شما سن بیشتری دارید؟ و دانسته است که [[زید الخیر]] صحابی و درگذشته [[سال نهم هجری]] است.
در واقع، ابن حجر با تأکید بر دو معیار ذیل، صحابی بودن وی را رد کرده است: نخست آنکه لازمه مسلمان شدن [[پدر]]، مسلمان شدن [[فرزندان]] و نوادگان است، و دیگر آنکه [[لعن]] پسران، نشانه [[اسلام]] نیاوردن آنان و [[صحابی]] نبودن [[پدر]] است. با این حال، [[ابن حجر]] و دیگر صحابه‌شناسان، مضرّس، خُریم و [[جریر]] را [[فرزندان]] [[اوس]] و در شمار [[صحابیان]] [[رسول خدا]] {{صل}} دانسته‌اند که با شواهد پیش گفته [[تعارض]] دارد. از سوی دیگر، حاتم و زید در شمار [[معمرین]] نیستند و نمی‌توان فاصله [[سنی]] زیادی را میان [[اوس بن حارثه]] با [[حاتم طائی]] و [[زیدالخیل]] ([[الخیر]]) پذیرفت؛ زیرا آنان با هم از [[ماویه]] دختر [[حجر غسانی]] [[خواستگاری]] کردند و او پرسید: کدام یک از شما سن بیشتری دارید؟ و دانسته است که [[زید الخیر]] صحابی و درگذشته [[سال نهم هجری]] است.


[[عمر فروخ]]<ref>عمر فروخ، ج۱، ص۱۴۸.</ref> [[نصایح]] اوس بن حارثه، جد اعلای [[اوسیان]] [[مدینه]] و [[برادر]] [[خزرج]] را به اوس طائی نسبت داده است. اوس گوید: [[مرگ]] آری، [[زبونی]] هرگز؛ [[ننگ]] آری، [[آتش]] هرگز؛ [[توبیخ]] پیش از [[عقوبت]] است؛ [[قبر]] بهتر از [[فقر]] است؛ [[دفاع]] از [[ناموس]]، در شمار کَرَم کریمان است؛ [[تهیدست]] و بی‌کَس، ذلیل است؛ [[بهترین]] [[بی‌نیازی]]، [[قناعت]] است؛ بدترین فقر، [[ذلت]] است<ref>قیاس کنید با: ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۱۱۸ و ۱۱۹.</ref>. از [[امام علی]]{{ع}} نیز چنین نصایحی نقل شده است<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۱۱۸ و ۱۱۹.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اوس بن حارثه طائی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۵۹-۱۶۰.</ref>
[[عمر فروخ]]<ref>عمر فروخ، ج۱، ص۱۴۸.</ref> [[نصایح]] اوس بن حارثه، جد اعلای [[اوسیان]] [[مدینه]] و [[برادر]] [[خزرج]] را به اوس طائی نسبت داده است. اوس گوید: [[مرگ]] آری، [[زبونی]] هرگز؛ [[ننگ]] آری، [[آتش]] هرگز؛ [[توبیخ]] پیش از [[عقوبت]] است؛ [[قبر]] بهتر از [[فقر]] است؛ [[دفاع]] از [[ناموس]]، در شمار کَرَم کریمان است؛ [[تهیدست]] و بی‌کَس، ذلیل است؛ [[بهترین]] [[بی‌نیازی]]، [[قناعت]] است؛ بدترین فقر، [[ذلت]] است<ref>قیاس کنید با: ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۱۱۸ و ۱۱۹.</ref>. از [[امام علی]] {{ع}} نیز چنین نصایحی نقل شده است<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۱۱۸ و ۱۱۹.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اوس بن حارثه طائی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۵۹-۱۶۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش