برهان حفظ دین: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''[[امام]] [[حافظ شریعت]]''' است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] باشد، لازم میآید کمکم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمیکشد که آنچه از شریعت باقی میماند با [[حقیقت]] آسمانی آن فاصله مییابد، پس باید متولّی و حافظ و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد. | '''[[امام]] [[حافظ شریعت]]''' است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] باشد، لازم میآید کمکم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمیکشد که آنچه از شریعت باقی میماند با [[حقیقت]] آسمانی آن فاصله مییابد، پس باید متولّی و حافظ و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد. | ||
==اثبات ضرورت امامت== | == اثبات ضرورت امامت == | ||
{{اصلی|اثبات ضرورت امامت}} | {{اصلی|اثبات ضرورت امامت}} | ||
یکی از [[براهین]] مشهور که از دیر باز در کتابهای کلامی مطرح و برای [[ضرورت وجود امام]] به آن [[تمسک]] میشده است، «[[برهان حفظ شریعت]]» است<ref>به این برهان هم «برهان لطف» و هم «برهان حفظ شریعت» گفته میشود. نکتهای که لازم است بدان توجه شود این است که در اصطلاح متکلمین، برهان لطف ناظر به اصل نیازمندی بشر به هدایت آسمانی و الهی است؛ در حالی که آنچه در اینجا به عنوان برهان حفظ شریعت مطرح میباشد، ناظر به استمرار هدایت و بقاء آن است. چرا که در برهان لطف در حقیقت عدم کارایی ابزارهای موجود در بین بشر مانند عقل و تجربه و غیره برای سعادت انسان و نیز وجود زمینههای انحراف و ضلالت مدّ نظر است؛ ولی حفظ شریعت در مرحله دوم و بعد از تحقق لطف الهی در هدایت انسان و برای حفظ و نگهداری و بهرهبرداری همه انسانها از این هدایت است. به عبارت دیگر حفظ شریعت لطفی بعد از لطف است؛ لطف اول فراهم نمودن بستر هدایت برای بشر و لطف دوم محافظت و نگهداری از لطف اول است. آنچه باید تداوم و استمرار داشته باشد حفظ دین و معارف هدایتآمیز است نه اصل دریافت احکام و شرایع آسمانی. (...) لذا به نظر میرسد برهان لطف اصطلاحی - لطف اول - نمیتواند استمرار امامت را اثبات نماید و رسالت آن همان اثبات لطف خداوند در ارسال انبیاء است. بنابراین آنچه در این بخش میتوان مطرح و مورد کنکاش قرار داد لطف دوم، یعنی «حفظ شریعت» است.</ref>. حاصل [[برهان]] این است که مقتضای [[خاتمیت]] این است که [[شریعت اسلام]] تا [[قیامت]] در میان افراد [[بشر]] محفوظ بماند و این محفوظ ماندن، در گرو وجود انسانی است که [[شریعت]] را به طور جامع و کامل میداند و افراد [[بشر]] بتوانند [[شریعت اسلام]] را به صورت صحیح از او بیاموزند؛ بنابراین وجود پیشوای [[معصوم]] در هر زمان [[واجب]] است<ref>تفصیل این مقدمه در مباحث نبوت عامه مطرح میگردد. ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تعالیم اسلام، ص۳۳ و ۸۳.</ref>. | یکی از [[براهین]] مشهور که از دیر باز در کتابهای کلامی مطرح و برای [[ضرورت وجود امام]] به آن [[تمسک]] میشده است، «[[برهان حفظ شریعت]]» است<ref>به این برهان هم «برهان لطف» و هم «برهان حفظ شریعت» گفته میشود. نکتهای که لازم است بدان توجه شود این است که در اصطلاح متکلمین، برهان لطف ناظر به اصل نیازمندی بشر به هدایت آسمانی و الهی است؛ در حالی که آنچه در اینجا به عنوان برهان حفظ شریعت مطرح میباشد، ناظر به استمرار هدایت و بقاء آن است. چرا که در برهان لطف در حقیقت عدم کارایی ابزارهای موجود در بین بشر مانند عقل و تجربه و غیره برای سعادت انسان و نیز وجود زمینههای انحراف و ضلالت مدّ نظر است؛ ولی حفظ شریعت در مرحله دوم و بعد از تحقق لطف الهی در هدایت انسان و برای حفظ و نگهداری و بهرهبرداری همه انسانها از این هدایت است. به عبارت دیگر حفظ شریعت لطفی بعد از لطف است؛ لطف اول فراهم نمودن بستر هدایت برای بشر و لطف دوم محافظت و نگهداری از لطف اول است. آنچه باید تداوم و استمرار داشته باشد حفظ دین و معارف هدایتآمیز است نه اصل دریافت احکام و شرایع آسمانی. (...) لذا به نظر میرسد برهان لطف اصطلاحی - لطف اول - نمیتواند استمرار امامت را اثبات نماید و رسالت آن همان اثبات لطف خداوند در ارسال انبیاء است. بنابراین آنچه در این بخش میتوان مطرح و مورد کنکاش قرار داد لطف دوم، یعنی «حفظ شریعت» است.</ref>. حاصل [[برهان]] این است که مقتضای [[خاتمیت]] این است که [[شریعت اسلام]] تا [[قیامت]] در میان افراد [[بشر]] محفوظ بماند و این محفوظ ماندن، در گرو وجود انسانی است که [[شریعت]] را به طور جامع و کامل میداند و افراد [[بشر]] بتوانند [[شریعت اسلام]] را به صورت صحیح از او بیاموزند؛ بنابراین وجود پیشوای [[معصوم]] در هر زمان [[واجب]] است<ref>تفصیل این مقدمه در مباحث نبوت عامه مطرح میگردد. ر. ک: تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تعالیم اسلام، ص۳۳ و ۸۳.</ref>. | ||
کسی که متصدی حفظ و [[نگهداری دین]] آسمانی است و از جانب [[خدا]] به این سمت اختصاص یافته، «[[امام]]» نامیده میشود، چنان که کسی که حامل [[روح]] [[وحی]] و [[نبوت]] و متصدی اخذ و دریافت احکام و [[شرایع آسمانی]] از جانب [[خدا]]ست «[[نبی]]» نام دارد و ممکن است [[نبوت]] و [[امامت]] در یک جا جمع شوند و ممکن است از هم جدا باشند<ref>تعالیم اسلام، ص ۱۵۰؛ شیعه در اسلام (طبع قدیم)، ص ۱۸۹.</ref>. | کسی که متصدی حفظ و [[نگهداری دین]] آسمانی است و از جانب [[خدا]] به این سمت اختصاص یافته، «[[امام]]» نامیده میشود، چنان که کسی که حامل [[روح]] [[وحی]] و [[نبوت]] و متصدی اخذ و دریافت احکام و [[شرایع آسمانی]] از جانب [[خدا]]ست «[[نبی]]» نام دارد و ممکن است [[نبوت]] و [[امامت]] در یک جا جمع شوند و ممکن است از هم جدا باشند<ref>تعالیم اسلام، ص ۱۵۰؛ شیعه در اسلام (طبع قدیم)، ص ۱۸۹.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
{{اصلی|اثبات عصمت امام}} | {{اصلی|اثبات عصمت امام}} | ||
[[شریعت اسلام]] پس از [[پیامبر]] باید حفظ گردد و به دست [[مکلفان]] برسد؛ [[مسؤولیت]] مهم [[امام]]، [[حفاظت]] از [[شرع]] و [[معارف دینی]] از زیاده و نقصان و [[انحرافات]] است و کسی که [[معصوم]] نیست نمیتواند چنین وظیفهای را به درستی انجام دهد. [[محقق طوسی]] میگوید: {{عربی| و لانه حافظ للشرع}}<ref>ر.ک: وحی و نبوت، ص۴۰-۴۴ و خاتمیت، ص ۲۷-۶۰.</ref>. در این رابطه چند فرض وجود دارد: | [[شریعت اسلام]] پس از [[پیامبر]] باید حفظ گردد و به دست [[مکلفان]] برسد؛ [[مسؤولیت]] مهم [[امام]]، [[حفاظت]] از [[شرع]] و [[معارف دینی]] از زیاده و نقصان و [[انحرافات]] است و کسی که [[معصوم]] نیست نمیتواند چنین وظیفهای را به درستی انجام دهد. [[محقق طوسی]] میگوید: {{عربی| و لانه حافظ للشرع}}<ref>ر. ک: وحی و نبوت، ص۴۰-۴۴ و خاتمیت، ص ۲۷-۶۰.</ref>. در این رابطه چند فرض وجود دارد: | ||
#'''از طریق کتاب و [[سنت نبوی]]:''' حفظ و تبیین گردد که تفاصیل [[احکام]] در این نیامده و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، [[ناسخ و منسوخ]]، محکم [[متشابه]] است و خود [[نیازمند]] مفسری معصوم است، لذا [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] نمیتواند [[حافظ شرع]] باشد زیرا [[تفسیر]] و برداشت از قرآن و [[سنت]]، متفاوت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۰؛ جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>. | # '''از طریق کتاب و [[سنت نبوی]]:''' حفظ و تبیین گردد که تفاصیل [[احکام]] در این نیامده و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، [[ناسخ و منسوخ]]، محکم [[متشابه]] است و خود [[نیازمند]] مفسری معصوم است، لذا [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] نمیتواند [[حافظ شرع]] باشد زیرا [[تفسیر]] و برداشت از قرآن و [[سنت]]، متفاوت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۰؛ جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>. | ||
#'''از طریق [[اجماع]]:''' اولاً، [[احکام]] مورد اجماع، غیر از کلیات [[دین]]، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع [[حجت]] باشد، به [[دلیل]] [[وجود امام]] است و این هم [[اثبات]] مدعای [[شیعه]] است و اگر حجتش به دلیل کتاب<ref>سوره نساء، آیه۱۱۵.</ref> و سنت باشد<ref>لا تجمع امتی علی الخطاء.</ref>. پس باید احتمال [[نسخ]] و اضمار و تخصیص، در این [[ادله]] منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما [[نقل]] میشد و [[پذیرش]] این مطلب مشروط به پذیرش [[عصمت امت]] است و این مستلزم دور است<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. | # '''از طریق [[اجماع]]:''' اولاً، [[احکام]] مورد اجماع، غیر از کلیات [[دین]]، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع [[حجت]] باشد، به [[دلیل]] [[وجود امام]] است و این هم [[اثبات]] مدعای [[شیعه]] است و اگر حجتش به دلیل کتاب<ref>سوره نساء، آیه۱۱۵.</ref> و سنت باشد<ref>لا تجمع امتی علی الخطاء.</ref>. پس باید احتمال [[نسخ]] و اضمار و تخصیص، در این [[ادله]] منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما [[نقل]] میشد و [[پذیرش]] این مطلب مشروط به پذیرش [[عصمت امت]] است و این مستلزم دور است<ref>ر. ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. | ||
#'''از طریق [[اجتهاد مبتنی بر قیاس]]:''' '''اولاً:''' قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز [[ظن]] [[ضعیف]]، فایده دیگری ندارد. '''ثانیاً:''' مبنای قیاس بر [[تمثیل]] امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت میباشد مثلاً: [[روزه]] گرفتن در ایام [[ماه رمضان]]، [[واجب]] و در اول [[شوال]]، [[حرام]] است<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴.</ref>. | # '''از طریق [[اجتهاد مبتنی بر قیاس]]:''' '''اولاً:''' قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز [[ظن]] [[ضعیف]]، فایده دیگری ندارد. '''ثانیاً:''' مبنای قیاس بر [[تمثیل]] امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت میباشد مثلاً: [[روزه]] گرفتن در ایام [[ماه رمضان]]، [[واجب]] و در اول [[شوال]]، [[حرام]] است<ref>ر. ک: جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴.</ref>. | ||
# [[برائت]] نیز نمیتواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به [[بعثت]] [[انبیاء]] نبود و به همان [[عقل انسان]] اکتفا میشد<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>. | # [[برائت]] نیز نمیتواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به [[بعثت]] [[انبیاء]] نبود و به همان [[عقل انسان]] اکتفا میشد<ref>ر. ک. جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>. | ||
با بطلان فرضهای مذکور، یگانه فرض متعین و درست، [[حفظ شریعت]] توسط [[امام]] [[معصوم]] است تا دین از خطر [[سقوط]] و [[انحراف]]، مصون بماند؛ زیرا اگر چنین نباشد لازم میآید [[مردم]] تنها به بخشی از [[شریعت]] عمل کنند و به [[هدایت]] کامل دست نیابند و این امری [[قبیح]] است بر [[خداوند]] لطیف و [[نقض غرض]] [[شارع]] [[حکیم]] است<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۸؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱.</ref>. | با بطلان فرضهای مذکور، یگانه فرض متعین و درست، [[حفظ شریعت]] توسط [[امام]] [[معصوم]] است تا دین از خطر [[سقوط]] و [[انحراف]]، مصون بماند؛ زیرا اگر چنین نباشد لازم میآید [[مردم]] تنها به بخشی از [[شریعت]] عمل کنند و به [[هدایت]] کامل دست نیابند و این امری [[قبیح]] است بر [[خداوند]] لطیف و [[نقض غرض]] [[شارع]] [[حکیم]] است<ref>ر. ک. جمعی از نویسندگان، [[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص۱۵۸؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱.</ref>. | ||
به صورت خلاصه میتوان گفت: [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد. صغرای [[قیاس]] روشن است و محتاج بیان نیست. ولی کبرا نیاز به شرح مختصری دارد. اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] در [[بینش]] و نظر و یا [[خطاکاری]] در عمل باشد، لازم میآید کمکم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمیکشد که آنچه از شریعت باقی میماند با [[حقیقت]] آسمانی آن از [[زمین]] تا [[آسمان]] فاصله مییابد و دیگر شریعتی باقی نمانده است، پس باید متولّی و [[حافظ]] و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد، تا هم در [[فهم]] و [[ابلاغ]] و شرح حقیقت شریعت اشتباه نکند و هم در [[اجرا]] و عمل و پیاده کردن آن از [[انحراف]] مبرّا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۹.</ref>. | به صورت خلاصه میتوان گفت: [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد. صغرای [[قیاس]] روشن است و محتاج بیان نیست. ولی کبرا نیاز به شرح مختصری دارد. اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] در [[بینش]] و نظر و یا [[خطاکاری]] در عمل باشد، لازم میآید کمکم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمیکشد که آنچه از شریعت باقی میماند با [[حقیقت]] آسمانی آن از [[زمین]] تا [[آسمان]] فاصله مییابد و دیگر شریعتی باقی نمانده است، پس باید متولّی و [[حافظ]] و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد، تا هم در [[فهم]] و [[ابلاغ]] و شرح حقیقت شریعت اشتباه نکند و هم در [[اجرا]] و عمل و پیاده کردن آن از [[انحراف]] مبرّا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۹.</ref>. |