پرش به محتوا

دفع در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
عطا کردن و بازگرداندن، در صورتی که با "الی" متعدی شود؛ مانند: {{متن قرآن|فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}}<ref>«دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید» سوره نساء، آیه ۶.</ref>؛ [[حمایت]] کردن، اگر با "عَن" متعدی شود؛ مانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«بی‌گمان خداوند از مؤمنان دفاع می‌کند» سوره حج، آیه ۳۸.</ref>.<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۱۶.</ref>. اصل آن به معنای منع (به صورت مستمر و دائم)<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۲۲۶.</ref> و ازاله (برطرف ‌کردن) به [[زور]]<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۸، ص۸۷.</ref>.
عطا کردن و بازگرداندن، در صورتی که با "الی" متعدی شود؛ مانند: {{متن قرآن|فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}}<ref>«دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید» سوره نساء، آیه ۶.</ref>؛ [[حمایت]] کردن، اگر با "عَن" متعدی شود؛ مانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«بی‌گمان خداوند از مؤمنان دفاع می‌کند» سوره حج، آیه ۳۸.</ref>.<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۱۶.</ref>. اصل آن به معنای منع (به صورت مستمر و دائم)<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۲۲۶.</ref> و ازاله (برطرف ‌کردن) به [[زور]]<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۸، ص۸۷.</ref>.


خط ۱۳: خط ۱۳:
در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>.
در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>.


مراد از [[فساد]] [[ارض]]، [[فساد]] [[اجتماع]] [[انسانی]] است. [[اجتماع]] [[انسانی]] بنا بر "نظریه استخدام"<ref>نظریه استخدام در تفسیر آیه۱۲۳ سوره بقره به‌تفصیل بیان شده است (ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۱۱-۱۵۷).</ref>. [[علامه طباطبایی]] تبعی است، نه ذاتی؛ لذا [[انسان]] برای تحصیل [[سعادت]] کامل، [[جامعه]] را تشکیل می‌دهد. [[اجتماع]] و [[تعاون]] در صورتی شکل می‌گیرد که [[وحدت]] و هماهنگی میان پیکره [[جامعه]] وجود داشته باشد؛ مانند هماهنگی و وحدتی که میان عناصر و اجزای [[جهان]] و [[نظام هستی]] وجود دارد.
مراد از [[فساد]] [[ارض]]، [[فساد]] [[اجتماع]] [[انسانی]] است. [[اجتماع]] [[انسانی]] بنا بر "نظریه استخدام"<ref>نظریه استخدام در تفسیر آیه۱۲۳ سوره بقره به‌تفصیل بیان شده است (ر. ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۱۱-۱۵۷).</ref>. [[علامه طباطبایی]] تبعی است، نه ذاتی؛ لذا [[انسان]] برای تحصیل [[سعادت]] کامل، [[جامعه]] را تشکیل می‌دهد. [[اجتماع]] و [[تعاون]] در صورتی شکل می‌گیرد که [[وحدت]] و هماهنگی میان پیکره [[جامعه]] وجود داشته باشد؛ مانند هماهنگی و وحدتی که میان عناصر و اجزای [[جهان]] و [[نظام هستی]] وجود دارد.


در [[نظام تکوینی]]، [[وحدت]] و هماهنگی [[حاکم]] در آن ناشی از تأثیر و تأثر موجود میان اجزاء آن است و اگر رابطه مغالبه، یعنی [[غلبه]] بعضی و دفع بعضی نسبت به بعضی، میان این اجزاء نباشد، هر یک بر همان حالتی که فعلیت یافته، باقی می‌ماند و [[ارتباط]] میان اجزاء [[قطع]] می‌گردد و عالم از حرکت باز می‌ایستد و از بین می‌رود و [[سعادت]] نوع [[بشر]] منتفی می‌گردد.
در [[نظام تکوینی]]، [[وحدت]] و هماهنگی [[حاکم]] در آن ناشی از تأثیر و تأثر موجود میان اجزاء آن است و اگر رابطه مغالبه، یعنی [[غلبه]] بعضی و دفع بعضی نسبت به بعضی، میان این اجزاء نباشد، هر یک بر همان حالتی که فعلیت یافته، باقی می‌ماند و [[ارتباط]] میان اجزاء [[قطع]] می‌گردد و عالم از حرکت باز می‌ایستد و از بین می‌رود و [[سعادت]] نوع [[بشر]] منتفی می‌گردد.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش