پرش به محتوا

شناخت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۱۰: خط ۱۰:
چندین راه نیز برای شناخت امام بیان شده است مانند: تبیین و معرفی پیامبر؛ وصیت امام پیشین؛ [[معجزه]] و شواهد و قراین قطعی مانند: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]] و ... .
چندین راه نیز برای شناخت امام بیان شده است مانند: تبیین و معرفی پیامبر؛ وصیت امام پیشین؛ [[معجزه]] و شواهد و قراین قطعی مانند: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]] و ... .


==مقدمه==
== مقدمه ==
اوّلین و مهم‌ترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به اوست؛ زیرا [[بهره‌گیری از وجود امام]] و هدایت‌های او فرع بر [[شناخت]] اوست و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود؛ به همین [[دلیل]] از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد، با [[مرگ]] [[جاهلیّت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} می‌خوانیم: "هر کس که [[خداوند]] عزّوجل را [[عبادت]] کند (با عبادتی که خود را به زحمت می‌اندازد) در حالی که برای او [[امام]] و [[پیشوای الهی]] نباشد، در این صورت تلاشش پذیرفته نمی‌شود و در [[گمراهی]] و [[سرگردانی]] به سر می‌برد و [[خداوند]] اعمالش را [[دشمن]] می‌دارد و مثل او مثل گوسفندی است که چوپان خود را گم کرده است"<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، باب معرفة الامام و الردالیه، ج۱، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۹۰.</ref>
اوّلین و مهم‌ترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به اوست؛ زیرا [[بهره‌گیری از وجود امام]] و هدایت‌های او فرع بر [[شناخت]] اوست و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود؛ به همین [[دلیل]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد، با [[مرگ]] [[جاهلیّت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} می‌خوانیم: "هر کس که [[خداوند]] عزّوجل را [[عبادت]] کند (با عبادتی که خود را به زحمت می‌اندازد) در حالی که برای او [[امام]] و [[پیشوای الهی]] نباشد، در این صورت تلاشش پذیرفته نمی‌شود و در [[گمراهی]] و [[سرگردانی]] به سر می‌برد و [[خداوند]] اعمالش را [[دشمن]] می‌دارد و مثل او مثل گوسفندی است که چوپان خود را گم کرده است"<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، باب معرفة الامام و الردالیه، ج۱، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۹۰.</ref>


==ضرورت شناخت امام==
== ضرورت شناخت امام ==
{{همچنین|ضرورت امامت}}
{{همچنین|ضرورت امامت}}


خط ۲۰: خط ۲۰:
اگر برای انسان و [[جامعه]]، [[پویایی]]، [[تحول]] و [[تکامل]] را یک [[ضرورت]] بدانیم، باید دستیابی جامعه را به یک [[رهبر]] [[صالح]] نه تنها موفقیتی بزرگ تلقی کنیم، بلکه اصولاً آن را یک [[وظیفه]] اجتناب‌ناپذیر بشماریم. برهمین اساس اهداف و آرمان‌های مکتبی در [[اسلام]] وقتی [[جامه]] عمل به‌خود می‌پوشد و [[جامعه اسلامی]] هنگامی به تشکیل [[امت]] دست می‌یابد که [[امام]] آن شناخته شود و بدون چنین [[شناختی]] هیچ [[مسلمانی]] نمی‌تواند خود را در امت بیابد و در آن ذوب شود و [[شاهد]] تحقق عینی [[مکتب]] باشد و [[قادر]] به انجام وظائفی شود که مکتب برای او و همه [[مسلمانان]] مشخص کرده است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۶۶.</ref>.
اگر برای انسان و [[جامعه]]، [[پویایی]]، [[تحول]] و [[تکامل]] را یک [[ضرورت]] بدانیم، باید دستیابی جامعه را به یک [[رهبر]] [[صالح]] نه تنها موفقیتی بزرگ تلقی کنیم، بلکه اصولاً آن را یک [[وظیفه]] اجتناب‌ناپذیر بشماریم. برهمین اساس اهداف و آرمان‌های مکتبی در [[اسلام]] وقتی [[جامه]] عمل به‌خود می‌پوشد و [[جامعه اسلامی]] هنگامی به تشکیل [[امت]] دست می‌یابد که [[امام]] آن شناخته شود و بدون چنین [[شناختی]] هیچ [[مسلمانی]] نمی‌تواند خود را در امت بیابد و در آن ذوب شود و [[شاهد]] تحقق عینی [[مکتب]] باشد و [[قادر]] به انجام وظائفی شود که مکتب برای او و همه [[مسلمانان]] مشخص کرده است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۶۶.</ref>.


==عدم شناخت امام مساوی با [[موت جاهلی]]==
== عدم شناخت امام مساوی با [[موت جاهلی]] ==
{{اصلی|مرگ جاهلی}}
{{اصلی|مرگ جاهلی}}
براساس [[احادیث]] وارد شده از [[معصومین]] {{ع}}، کسی که [[امام زمان]] خویش را نشناسد و بمیرد به [[مرگ جاهلی]] مرده است؛ در [[حدیثی]] از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الکافی، ج۲، ص۲۰؛ تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۵۳؛ وسائل‌الشیعة، ج۲۸، ص۳۵۳؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۹۰؛ در نقل دیگری به‌جای "لا" حرف "لم" و به جای "امامه"، "امام زمانه" آمده است: {{متن حدیث|وَ قَدْ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۳۱.</ref>.
براساس [[احادیث]] وارد شده از [[معصومین]] {{ع}}، کسی که [[امام زمان]] خویش را نشناسد و بمیرد به [[مرگ جاهلی]] مرده است؛ در [[حدیثی]] از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الکافی، ج۲، ص۲۰؛ تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۵۳؛ وسائل‌الشیعة، ج۲۸، ص۳۵۳؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۹۰؛ در نقل دیگری به‌جای "لا" حرف "لم" و به جای "امامه"، "امام زمانه" آمده است: {{متن حدیث|وَ قَدْ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۳۱.</ref>.


مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار، بابی را مطرح کرده: با عنوان: {{عربی|وجوب معرفة الإمام و أنه لا يعذر الناس بترك الولاية و أن من مات لا يعرف إمامه أو شك فيه مات ميتة جاهلية و كفر و نفاق‏}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶، باب ۴.</ref> و در ذیل آن، احادیثی [[نقل]] کرده است؛ که [[حدیث]] مذکور و تبویب آن در [[بحارالانوار]]، نشان از اهمیت [[شناخت امام]] است<ref>یا در جلد دیگر بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۶، باب ۳۲، در عنوان باب می‌نویسد: {{عربی|أن الحكمة معرفة الإمام‏}}، سپس برای اثبات آن، چهار حدیث نقل می‌کند؛ یا در جلد دیگر بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۲۶، باب ۴، ح۱۱۶؛ با نقل حدیثی، حکمت را شناخت امام بیان کرده است: {{متن حدیث|وَ سَأَلَهُ أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ الله تَعَالَى وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً مَا عَنَى بِذَلِكَ فَقَالَ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَات وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ فَكَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ الله كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ الله{{صل}}}}.</ref> که هر کس [[امام]] زمانش را که [[خلیفه]] و [[جانشین]] [[خدای متعال]] است، نشناسد و پایبند به اهداف ولایت‌مداری آن نشود، زندگی‌اش، در [[گمراهی]] بوده و [[گمراه]] وارد عالَمِ [[آخرت]] می‌شود، هرچند شب‌ها در حال [[عبادت]] و روزها ذاکرِ [[خدای سبحان]] باشد.
مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار، بابی را مطرح کرده: با عنوان: {{عربی|وجوب معرفة الإمام و أنه لا يعذر الناس بترك الولاية و أن من مات لا يعرف إمامه أو شك فيه مات ميتة جاهلية و كفر و نفاق‏}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶، باب ۴.</ref> و در ذیل آن، احادیثی [[نقل]] کرده است؛ که [[حدیث]] مذکور و تبویب آن در [[بحارالانوار]]، نشان از اهمیت [[شناخت امام]] است<ref>یا در جلد دیگر بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۶، باب ۳۲، در عنوان باب می‌نویسد: {{عربی|أن الحكمة معرفة الإمام‏}}، سپس برای اثبات آن، چهار حدیث نقل می‌کند؛ یا در جلد دیگر بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۲۶، باب ۴، ح۱۱۶؛ با نقل حدیثی، حکمت را شناخت امام بیان کرده است: {{متن حدیث|وَ سَأَلَهُ أَبُو بَصِيرٍ عَنْ قَوْلِ الله تَعَالَى وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً مَا عَنَى بِذَلِكَ فَقَالَ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْكَبَائِرِ وَ مَنْ مَات وَ لَيْسَ فِي رَقَبَتِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ فَمَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ فَكَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ كَمَنْ قَاتَلَ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لَا بَلْ وَ الله كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ الله {{صل}}}}.</ref> که هر کس [[امام]] زمانش را که [[خلیفه]] و [[جانشین]] [[خدای متعال]] است، نشناسد و پایبند به اهداف ولایت‌مداری آن نشود، زندگی‌اش، در [[گمراهی]] بوده و [[گمراه]] وارد عالَمِ [[آخرت]] می‌شود، هرچند شب‌ها در حال [[عبادت]] و روزها ذاکرِ [[خدای سبحان]] باشد.


در کتاب‌های [[روایی]] [[اهل سنت]] نیز با تعابیری گوناگون، اهمیت [[جایگاه امام]] مطرح شده است<ref>قال{{صل}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ صحیح مسلم، ج۹، ص۳۹۳، ح۳۴۴۱؛ مسند احمد، ج۳۴، ص۲۳۴، ح۱۶۲۷۱؛ مسند الصحابة فی الکتب، ج۳۸، ص۴۸۴، ح۳۲؛ جامع الاحادیث، ج۲۱، ص۴۱۶، ح۲۳۸۸۴؛ مسند الشامیین، ج۲، ص۴۳۷، ح۱۶۵۴ و حلیة الاولیاء، ج۳، ص۲۲۴؛ و با تعبیر دیگر: قال{{صل}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ مسند ابی یعلی، ج۱۵، ص۱۸۱، ح۷۲۱۰؛ صحیح ابی حیان، ج۱۹، ص۱۵۰، ح۴۶۵۶؛ المسند الجامع، ج۱۵، ص۱۲۵؛ مسند الطیالسی، ج۵، ص۳۹۷، ح۲۰۱۳؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۸۸، ح۹۱۰؛ در کتاب دیگری آمده: {{عربی|و المراد بالميتة الجاهلية و هي بكسر الميم حالة الموت كموت اهل الجاهلية على ضلال و ليس له امام مطاع لانهم لا يعرفون ذلك}}. فتح الباری لابن حجر، ج۲۰، ص۵۸؛ در کتاب شرح روایات اهل سنت آمده: {{عربی|قوله (من خرج من الطاعة) اي طاعة الامام (و فارق الجماعة) اي جماعة المسلمين المجتمعين على امام واحد}}. شرح سنن النسائی، ج۵، ص۴۳۴، ح۴۰۴۵؛ و اصل روایت مورد شرح: {{متن حدیث|عن النبي{{صل}} انّه قال: مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ وَ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ صحیح مسلم، ج۹، ص۳۸۸، ح۳۴۳۶.</ref>.
در کتاب‌های [[روایی]] [[اهل سنت]] نیز با تعابیری گوناگون، اهمیت [[جایگاه امام]] مطرح شده است<ref>قال {{صل}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ صحیح مسلم، ج۹، ص۳۹۳، ح۳۴۴۱؛ مسند احمد، ج۳۴، ص۲۳۴، ح۱۶۲۷۱؛ مسند الصحابة فی الکتب، ج۳۸، ص۴۸۴، ح۳۲؛ جامع الاحادیث، ج۲۱، ص۴۱۶، ح۲۳۸۸۴؛ مسند الشامیین، ج۲، ص۴۳۷، ح۱۶۵۴ و حلیة الاولیاء، ج۳، ص۲۲۴؛ و با تعبیر دیگر: قال {{صل}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ مسند ابی یعلی، ج۱۵، ص۱۸۱، ح۷۲۱۰؛ صحیح ابی حیان، ج۱۹، ص۱۵۰، ح۴۶۵۶؛ المسند الجامع، ج۱۵، ص۱۲۵؛ مسند الطیالسی، ج۵، ص۳۹۷، ح۲۰۱۳؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۸۸، ح۹۱۰؛ در کتاب دیگری آمده: {{عربی|و المراد بالميتة الجاهلية و هي بكسر الميم حالة الموت كموت اهل الجاهلية على ضلال و ليس له امام مطاع لانهم لا يعرفون ذلك}}. فتح الباری لابن حجر، ج۲۰، ص۵۸؛ در کتاب شرح روایات اهل سنت آمده: {{عربی|قوله (من خرج من الطاعة) اي طاعة الامام (و فارق الجماعة) اي جماعة المسلمين المجتمعين على امام واحد}}. شرح سنن النسائی، ج۵، ص۴۳۴، ح۴۰۴۵؛ و اصل روایت مورد شرح: {{متن حدیث|عن النبي {{صل}} انّه قال: مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ وَ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ صحیح مسلم، ج۹، ص۳۸۸، ح۳۴۳۶.</ref>.


[[صاحب بحارالانوار]] در این باره می‌نویسد: {{عربی|وَ جَاءَ فِي الْحَدِيثِ مِنْ طَرِيقِ الْعَامَّةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ أَوْ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ عَهْدُ الْإِمَامِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً. وَ رَوَى كَثِيرٌ مِنْهُمْ أَنَّهُ{{صل}} قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ<ref>البته ما با استفاده از رایانه و نرم‌افزار کتاب‌های اهل سنّت، در ۱۱۸ کتاب حدیثی آنان بررسی کردیم که قیدهای "لامام" و "عهد الامام" و "و هو لا یعرف امام زمانه"، حتی یک مورد پیدا نکردیم؛ شاید در چاپ‌های جدید آثار آنان، به دلیل دفع اشکال بر آنان، تجدید نظر و آن قیدها حذف شده باشد؛ اما بدون آن قیدها، حدیث معروف بین خودشان حدود ۱۴ مورد در تعداد مذکور، بدین صورت از پیامبر اسلام{{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. صحیح مسلم، ج۹، ص۳۹۳، ح۳۴۴۱؛ مسند احمد، ج۳۴، ص۲۳۴، ح۱۶۲۷۱؛ یا {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا بَيْعَةٌ عَلَيْهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} یا به تعبیر دیگر: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۴۷۸، ح۵۸؛ سنن البیهقی، ج۲، ص۴۷۹، ح۱۷۰۵۵؛ جمع الجوامع او الجامع؛ ج۱، ص۲۲۷۸، ح۴۸۷۹ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۳۴، ح۷۶۹.</ref> مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۴.</ref>. [[روایت]] مذکور، یکی از [[روایات]] مشهور [[نقل]] شده در آثار [[حدیثی]] [[شیعه]]<ref>در کتاب اصول کافی، ۹ مورد روایت با همان مضامین، با سندهای مختلف نقل شده است.</ref> و [[سنی|سُنّی]] است<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۸۹-۹۳.</ref>.
[[صاحب بحارالانوار]] در این باره می‌نویسد: {{عربی|وَ جَاءَ فِي الْحَدِيثِ مِنْ طَرِيقِ الْعَامَّةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِإِمَامٍ أَوْ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ عَهْدُ الْإِمَامِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً. وَ رَوَى كَثِيرٌ مِنْهُمْ أَنَّهُ {{صل}} قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ<ref>البته ما با استفاده از رایانه و نرم‌افزار کتاب‌های اهل سنّت، در ۱۱۸ کتاب حدیثی آنان بررسی کردیم که قیدهای "لامام" و "عهد الامام" و "و هو لا یعرف امام زمانه"، حتی یک مورد پیدا نکردیم؛ شاید در چاپ‌های جدید آثار آنان، به دلیل دفع اشکال بر آنان، تجدید نظر و آن قیدها حذف شده باشد؛ اما بدون آن قیدها، حدیث معروف بین خودشان حدود ۱۴ مورد در تعداد مذکور، بدین صورت از پیامبر اسلام {{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. صحیح مسلم، ج۹، ص۳۹۳، ح۳۴۴۱؛ مسند احمد، ج۳۴، ص۲۳۴، ح۱۶۲۷۱؛ یا {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا بَيْعَةٌ عَلَيْهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} یا به تعبیر دیگر: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۴۷۸، ح۵۸؛ سنن البیهقی، ج۲، ص۴۷۹، ح۱۷۰۵۵؛ جمع الجوامع او الجامع؛ ج۱، ص۲۲۷۸، ح۴۸۷۹ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۳۴، ح۷۶۹.</ref> مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۴.</ref>. [[روایت]] مذکور، یکی از [[روایات]] مشهور [[نقل]] شده در آثار [[حدیثی]] [[شیعه]]<ref>در کتاب اصول کافی، ۹ مورد روایت با همان مضامین، با سندهای مختلف نقل شده است.</ref> و [[سنی|سُنّی]] است<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۸۹-۹۳.</ref>.


==تقسیم وظایف معرفتی نسبت به امام==
== تقسیم وظایف معرفتی نسبت به امام ==
مهم‌ترین [[وظایف معرفتی]] درباره [[امام]] بر چند چیز قابل تقسیم است:
مهم‌ترین [[وظایف معرفتی]] درباره [[امام]] بر چند چیز قابل تقسیم است:
# [[شناخت شخصیت امام|شناخت شخصیت]] و [[شناخت صفات امام|صفات امام]]؛
# [[شناخت شخصیت امام|شناخت شخصیت]] و [[شناخت صفات امام|صفات امام]]؛
خط ۳۸: خط ۳۸:
# [[شناخت معارف امام]]<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۶۱.</ref>.
# [[شناخت معارف امام]]<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۶۱.</ref>.


==شناخت وصی پیامبر {{صل}}==
== شناخت وصی پیامبر {{صل}} ==
با توجه به اینکه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[حضرت خاتم الانبیاء|خاتم الانبیاء]] هستند و بعد از ایشان [[پیامبری]] نخواهد آمد و آن حضرت تعداد و [[اسامی]] تمام اوصیای بعد از خود را بیان فرموده است، لذا آنچه اهمیت دارد، [[شناخت]] [[صفات]] [[خلیفه الهی]] و کوشش برای متصف شدن به آنهاست: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. مفسری درباره [[آیه شریفه]] می‌نویسد: "کلمه {{متن قرآن|أُسْوَةٌ}}، به معنای [[اقتدا]] و [[پیروی]] است و [[اسوه]] درباره [[رسول خدا]]{{صل}}، یعنی: [[پیروی]] کردن از او و اگر تعبیر کرد به {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ}}، شما در مورد [[رسول خدا]]{{صل}} تأسّی دارید، استقرار و استمرار در گذشته را افاده می‌کند، برای این است که اشاره کند این [[وظیفه]] همیشه ثابت است و شما همواره باید به آن جناب تأسّی کنید و معنای [[آیه]] این است که یکی از [[احکام]] [[رسالت]] [[رسول‌خدا]]{{صل}} و [[ایمان آوردن]] شما، این است که به او تأسّی کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش"<ref>المیزان، ج۱۶، ص۲۸۹.</ref>.
با توجه به اینکه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[حضرت خاتم الانبیاء|خاتم الانبیاء]] هستند و بعد از ایشان [[پیامبری]] نخواهد آمد و آن حضرت تعداد و [[اسامی]] تمام اوصیای بعد از خود را بیان فرموده است، لذا آنچه اهمیت دارد، [[شناخت]] [[صفات]] [[خلیفه الهی]] و کوشش برای متصف شدن به آنهاست: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. مفسری درباره [[آیه شریفه]] می‌نویسد: "کلمه {{متن قرآن|أُسْوَةٌ}}، به معنای [[اقتدا]] و [[پیروی]] است و [[اسوه]] درباره [[رسول خدا]] {{صل}}، یعنی: [[پیروی]] کردن از او و اگر تعبیر کرد به {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ}}، شما در مورد [[رسول خدا]] {{صل}} تأسّی دارید، استقرار و استمرار در گذشته را افاده می‌کند، برای این است که اشاره کند این [[وظیفه]] همیشه ثابت است و شما همواره باید به آن جناب تأسّی کنید و معنای [[آیه]] این است که یکی از [[احکام]] [[رسالت]] [[رسول‌خدا]] {{صل}} و [[ایمان آوردن]] شما، این است که به او تأسّی کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش"<ref>المیزان، ج۱۶، ص۲۸۹.</ref>.


پس: [[شناخت]] [[صفات پیامبران]] و [[اوصیاء]]{{عم}} برای هر کس که صادقانه خواهان [[پیروی]] از آنان باشد، لازم است: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: سِرَاجُ الْمُؤْمِنِ مَعْرِفَةُ حَقِّنَا وَ أَشَدُّ الْعَمَى مَنْ عَمِىَ فَضْلَنَا}}<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۳۶۷، ح۴۹۹.</ref>.
پس: [[شناخت]] [[صفات پیامبران]] و [[اوصیاء]] {{عم}} برای هر کس که صادقانه خواهان [[پیروی]] از آنان باشد، لازم است: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ {{ع}}: سِرَاجُ الْمُؤْمِنِ مَعْرِفَةُ حَقِّنَا وَ أَشَدُّ الْعَمَى مَنْ عَمِىَ فَضْلَنَا}}<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۳۶۷، ح۴۹۹.</ref>.


هنگامی که افراد از صفات خلفای گذشته [[الهی]]، بر اساس آنچه در [[قرآن کریم]] ذکر شده، [[آگاه]] گردند، با [[صفات امام]] زمانشان نیز آشنا خواهند شد. در عصر حاضر چون که [[خلیفه خدا]]، [[وصی|وصّی]] [[پیغمبر اعظم]]{{صل}} است و [[سیره]] و روش شخصی و [[اجتماعی]] آن حضرت، طبق [[دستور]] [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰؛ با لحاظ‍ آیات ۸۳ تا ۸۹.</ref>، همان مسیری است که [[پیامبران پیشین]] داشته‌اند، [[سیره]] [[وصی|وصّی]] آن حضرت نیز، همچون [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[پیامبران]] پیش از او، خواهد بود و در [[قرآن کریم]]، به گوشه‌ای از صفات ثبوتی [[خلفای الهی]] اشاره شده، که حاکی از عمومیت داشتن آن صفات، برای دیگر [[خلفای الهی]] از جمله [[امام زمان]]{{ع}} است.
هنگامی که افراد از صفات خلفای گذشته [[الهی]]، بر اساس آنچه در [[قرآن کریم]] ذکر شده، [[آگاه]] گردند، با [[صفات امام]] زمانشان نیز آشنا خواهند شد. در عصر حاضر چون که [[خلیفه خدا]]، [[وصی|وصّی]] [[پیغمبر اعظم]] {{صل}} است و [[سیره]] و روش شخصی و [[اجتماعی]] آن حضرت، طبق [[دستور]] [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰؛ با لحاظ‍ آیات ۸۳ تا ۸۹.</ref>، همان مسیری است که [[پیامبران پیشین]] داشته‌اند، [[سیره]] [[وصی|وصّی]] آن حضرت نیز، همچون [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[پیامبران]] پیش از او، خواهد بود و در [[قرآن کریم]]، به گوشه‌ای از صفات ثبوتی [[خلفای الهی]] اشاره شده، که حاکی از عمومیت داشتن آن صفات، برای دیگر [[خلفای الهی]] از جمله [[امام زمان]] {{ع}} است.


در [[زیارت]] آن حضرت نیز در عنوان "[[زیارت]] [[حضرت صاحب الامر]]{{ع}}"، آمده که: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِيَاءِ}}<ref>مفاتیح الجنان، ص۱۰۲۹.</ref> و در [[دعاها]] و [[زیارت‌ها]] از [[اوصیای پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}}، تعبیر به [[وارث]] از [[پیامبران]] گذشته<ref>در زیارت جامعه هنگام سلام به ائمه اطهار{{عم}} گفته می‌شود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى... وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيَاءِ}}</ref> شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۴؛ التهذیب، ج۲، ص۵۸-۸۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۲۹۹؛ کامل الزیارات، ۲۰۶؛ بحار الانوار، ج۹۷، ص۳۲۳؛ ج۹۸، ص۱۶۳؛ ج۹۹، ص۴۴؛ اقبال الاعمال، ص۳۳۲ و ۵۷۲؛ البلد الامین، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۸؛ المزار، ص۱۰۶؛ المصباح الکفعمی، ص۴۹۹.</ref>.
در [[زیارت]] آن حضرت نیز در عنوان "[[زیارت]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}}"، آمده که: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِيَاءِ}}<ref>مفاتیح الجنان، ص۱۰۲۹.</ref> و در [[دعاها]] و [[زیارت‌ها]] از [[اوصیای پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}}، تعبیر به [[وارث]] از [[پیامبران]] گذشته<ref>در زیارت جامعه هنگام سلام به ائمه اطهار {{عم}} گفته می‌شود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى... وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيَاءِ}}</ref> شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۴؛ التهذیب، ج۲، ص۵۸-۸۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۲۹۹؛ کامل الزیارات، ۲۰۶؛ بحار الانوار، ج۹۷، ص۳۲۳؛ ج۹۸، ص۱۶۳؛ ج۹۹، ص۴۴؛ اقبال الاعمال، ص۳۳۲ و ۵۷۲؛ البلد الامین، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۸؛ المزار، ص۱۰۶؛ المصباح الکفعمی، ص۴۹۹.</ref>.


معنای [[وراثت]]، [[وراثت]] در صفات ثبوتی جسمی و [[روحی]] خواهد بود که در [[آیات قرآن کریم]] به بعضی از آنها اشاره شده است و با لحاظ‍ [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref> حاکی از هدایت‌مندی همه‌جانبه و داشتن تمام صفات ثبوتی [[انسانی]] است. بنابراین، همه [[خلفای الهی]] دارای آن [[کمالات]] بوده و اگر برای یک نفر از آن حضرات{{عم}}، صفت ثبوتی ذکر شده، [[دلیل]] بر نبودن آن صفت برای دیگر [[پیامبران]]{{عم}} نیست.
معنای [[وراثت]]، [[وراثت]] در صفات ثبوتی جسمی و [[روحی]] خواهد بود که در [[آیات قرآن کریم]] به بعضی از آنها اشاره شده است و با لحاظ‍ [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref> حاکی از هدایت‌مندی همه‌جانبه و داشتن تمام صفات ثبوتی [[انسانی]] است. بنابراین، همه [[خلفای الهی]] دارای آن [[کمالات]] بوده و اگر برای یک نفر از آن حضرات {{عم}}، صفت ثبوتی ذکر شده، [[دلیل]] بر نبودن آن صفت برای دیگر [[پیامبران]] {{عم}} نیست.


با توجه به [[احادیث]] اهمیت [[شناخت امام]] هر عصری و اینکه [[امام]]، همان [[حجت]] و [[خلیفه خدا]] و [[وارث]] [[انبیا]]{{عم}} است، پس [[شناخت]] صفات مذکور در [[قرآن]] برای [[انبیا]]{{عم}}، [[شناخت]] [[صفات امام|صفات امامِ]] هر زمانی خواهد بود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۸۹-۹۳.</ref>.
با توجه به [[احادیث]] اهمیت [[شناخت امام]] هر عصری و اینکه [[امام]]، همان [[حجت]] و [[خلیفه خدا]] و [[وارث]] [[انبیا]] {{عم}} است، پس [[شناخت]] صفات مذکور در [[قرآن]] برای [[انبیا]] {{عم}}، [[شناخت]] [[صفات امام|صفات امامِ]] هر زمانی خواهد بود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۸۹-۹۳.</ref>.


==ضرورت شناخت امام==
== ضرورت شناخت امام ==
{{همچنین|ضرورت امامت}}
{{همچنین|ضرورت امامت}}
همان‌طور که [[وجود امام]] [[ضرورت]] دارد، [[تحصیل معرفت نسبت به امام]] نیز ضرورت دارد.
همان‌طور که [[وجود امام]] [[ضرورت]] دارد، [[تحصیل معرفت نسبت به امام]] نیز ضرورت دارد.
خط ۶۴: خط ۶۴:
پس هیچ کس نمی‌تواند بگوید من به [[آیات آفاقی]] و انفسی - برای [[تحصیل معرفت]] [[خالق]] - نظر نمی‌کنم، و یا این که بگوید من به قول مدّعی [[نبوّت]] و یا [[امامت]] گوش نمی‌دهم و هیچ‌گونه بحث و نظر در معجزات‌شان نمی‌نمایم.
پس هیچ کس نمی‌تواند بگوید من به [[آیات آفاقی]] و انفسی - برای [[تحصیل معرفت]] [[خالق]] - نظر نمی‌کنم، و یا این که بگوید من به قول مدّعی [[نبوّت]] و یا [[امامت]] گوش نمی‌دهم و هیچ‌گونه بحث و نظر در معجزات‌شان نمی‌نمایم.


حال که تحقیق و نظر واجب شد، کمترین مراتب آنکه بر عموم واجب است، آن مقدار تحقیق و فحصی است که احتمال ضرر به آن بر طرف شود و اما مازاد بر آن، بر عموم [[مردم]] [[مستحب]] است. البته در زمانی که ازاله [[شبهات]] و [[حفظ دین]] بر آن توقف داشته باشد، فحص و تحقیق بیشتر بر [[خواص]] لازم است تا متمکّن از [[دفع شبهات]] و... گردند.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۹۵-۱۰۴.</ref>
حال که تحقیق و نظر واجب شد، کمترین مراتب آنکه بر عموم واجب است، آن مقدار تحقیق و فحصی است که احتمال ضرر به آن بر طرف شود و اما مازاد بر آن، بر عموم [[مردم]] [[مستحب]] است. البته در زمانی که ازاله [[شبهات]] و [[حفظ دین]] بر آن توقف داشته باشد، فحص و تحقیق بیشتر بر [[خواص]] لازم است تا متمکّن از [[دفع شبهات]] و... گردند.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۹۵-۱۰۴.</ref>


==تقسیم صفات امام==
== تقسیم صفات امام ==
صفات به دو دسته تقسیم می‌شوند: ثبوتی و سلبی و صفات ثبوتی نیز به دو قِسم دیگر: مختص و غیر قابل تأسّی و مشترک و قابل تأسّی، تقسیم می‌شود.
صفات به دو دسته تقسیم می‌شوند: ثبوتی و سلبی و صفات ثبوتی نیز به دو قِسم دیگر: مختص و غیر قابل تأسّی و مشترک و قابل تأسّی، تقسیم می‌شود.


خط ۷۳: خط ۷۳:
صفات مشترک و قابل تأسّی که همه افراد می‌توانند در آن صفات، به آنان [[اقتدا]] کرده و نمونه‌برداری کنند؛ البته با توجه به اینکه [[خلفای الهی]] در همه صفات ثبوتی به مراحلی عالی نایل آمده‌اند<ref>البته برخی نسبت به برخی دیگر با استفاده از آیات {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ}} («برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم» سوره بقره، آیه ۲۵۳.) و {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ}} («و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.)، در مراتب ثبوتی صفات، اختلافی دارند.</ref>، بنابراین در آن جهت عالی بودن، هیچ کس از افراد عادی، با آنان [[شریک]] و مشترک نخواهند بود، بلکه [[پیروان]] می‌توانند در مراحل و مراتب نازل آن صفات، [[رشد]] و [[ترقی]] کنند<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۸۹-۹۳.</ref>.
صفات مشترک و قابل تأسّی که همه افراد می‌توانند در آن صفات، به آنان [[اقتدا]] کرده و نمونه‌برداری کنند؛ البته با توجه به اینکه [[خلفای الهی]] در همه صفات ثبوتی به مراحلی عالی نایل آمده‌اند<ref>البته برخی نسبت به برخی دیگر با استفاده از آیات {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ}} («برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم» سوره بقره، آیه ۲۵۳.) و {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ}} («و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.)، در مراتب ثبوتی صفات، اختلافی دارند.</ref>، بنابراین در آن جهت عالی بودن، هیچ کس از افراد عادی، با آنان [[شریک]] و مشترک نخواهند بود، بلکه [[پیروان]] می‌توانند در مراحل و مراتب نازل آن صفات، [[رشد]] و [[ترقی]] کنند<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۸۹-۹۳.</ref>.


==[[راه‌های شناخت امام]]==
== [[راه‌های شناخت امام]] ==
چندین راه برای شناخت امام بیان شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
چندین راه برای شناخت امام بیان شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
#'''[[تبیین پیامبر|تبیین]] و [[معرفی پیامبر]]:''' [[امامت]] [[عهد الهی]] است و [[گزینش]] و [[نصب امام]] توسّط خود [[خداوند]] انجام می‌شود؛ امّا چگونگی شناساندن [[امام]] به [[مردم]] راه‌های خاصّ خود را دارد. معمولی‌ترین و مهم‌ترین راه معرّفی [[امام]] به [[مردم]] توسّط [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است.  
# '''[[تبیین پیامبر|تبیین]] و [[معرفی پیامبر]]:''' [[امامت]] [[عهد الهی]] است و [[گزینش]] و [[نصب امام]] توسّط خود [[خداوند]] انجام می‌شود؛ امّا چگونگی شناساندن [[امام]] به [[مردم]] راه‌های خاصّ خود را دارد. معمولی‌ترین و مهم‌ترین راه معرّفی [[امام]] به [[مردم]] توسّط [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است.  
# '''[[وصیت امام پیشین]]:''' یکی دیگر از راه‌های شناسایی [[امام]]، خبر دادن [[امام]] قبلی و [[وصیّت]] اوست و این [[سیره]] بین ائمّه ثابت بوده است که هر امامی هنگام [[رحلت]]، از جمله وصایایش معرفی [[امام]] بعد از خود، به [[مردم]] بوده است.
# '''[[وصیت امام پیشین]]:''' یکی دیگر از راه‌های شناسایی [[امام]]، خبر دادن [[امام]] قبلی و [[وصیّت]] اوست و این [[سیره]] بین ائمّه ثابت بوده است که هر امامی هنگام [[رحلت]]، از جمله وصایایش معرفی [[امام]] بعد از خود، به [[مردم]] بوده است.
#'''[[معجزه]]:''' اگر همراه [[ادعای امامت]] [[کرامت]] و معجزه‌ای ظاهر شود، [[دلیل]] بر [[صدق]] ادعای اوست؛ زیرا [[ظهور]] [[معجزه]] بر دست کاذب، خلاف مقتضای [[لطف الهی]] است؛ چون باعث [[گمراهی]] [[مردم]] می‌شود.
# '''[[معجزه]]:''' اگر همراه [[ادعای امامت]] [[کرامت]] و معجزه‌ای ظاهر شود، [[دلیل]] بر [[صدق]] ادعای اوست؛ زیرا [[ظهور]] [[معجزه]] بر دست کاذب، خلاف مقتضای [[لطف الهی]] است؛ چون باعث [[گمراهی]] [[مردم]] می‌شود.
#'''شواهد و قراین قطعی:''' یکی از راه‌های شناخت امام، مجموعه‌ای از شواهد و قراین موجود در اوست که حاصل آن روشن شدن [[صداقت]] شخص [[امام]] است؛ ویژگی‌هایی از قبیل: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]]، [[حلم]] و [[تقوا]]، [[جود]] و [[گذشت]]، [[شجاعت]] و [[عبادت]]، [[عدالت]] و [[عصمت]]، [[صبر]] و [[مقاومت]] و از [[جان]] گذشتن در راه ایفای [[وظیفه]] و ...<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۸۳-۸۶.</ref>.
# '''شواهد و قراین قطعی:''' یکی از راه‌های شناخت امام، مجموعه‌ای از شواهد و قراین موجود در اوست که حاصل آن روشن شدن [[صداقت]] شخص [[امام]] است؛ ویژگی‌هایی از قبیل: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]]، [[حلم]] و [[تقوا]]، [[جود]] و [[گذشت]]، [[شجاعت]] و [[عبادت]]، [[عدالت]] و [[عصمت]]، [[صبر]] و [[مقاومت]] و از [[جان]] گذشتن در راه ایفای [[وظیفه]] و ...<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۸۳-۸۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش