لقاءالله: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[لقاءالله در قرآن]] - [[لقاءالله در حدیث]] - [[لقاءالله در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = لقاءالله (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[لقاءالله در قرآن]] - [[لقاءالله در حدیث]] - [[لقاءالله در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = لقاءالله (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[لقای الهی]] اصطلاحی [[عرفانی]] و [[ارتباط]] [[معنوی]] و یا [[ملاقات]] با [[پروردگار]] در [[دنیا]] و در [[روز قیامت]] است که منشأ آن بیان [[قرآن]] با عنوان [[لقاء الله]] و [[لقاء]] [[رب]] است. اما با این عنوان، میتوان صورتهای مختلفی را از [[ملاقات]] مثبت و منفی تصویر کرد، اما در آنجا که بار مثبت داشته باشد، دارای ابعاد و مراتب گوناگونی مرتبط با [[پیامبر]] است، از آن جمله [[مراتب وحی]] که [[پیامبر]] در [[شب معراج]] به آن رسیده است. یا کسانی که در [[مخالفت با پیامبر]] منکر [[لقای الهی]] هستند، چنانکه این معنا را درباره [[حضرت موسی]] مطرح کرده است<ref>وجوه مختلفی درباره مراد از {{متن قرآن|لِقَائِهِ}} در آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ}} ذکر شده است. برخی از مفسرین در مرجع ضمیر در کلمه {{متن قرآن|لِقَائِهِ}} و نیز در معنای کلمه مزبور اختلاف کردهاند، بعضی گفتهاند: ضمیر به موسی{{ع}} بر میگردد. و مفعول کلمه، لقاء است، و تقدیر کلام {{عربی|فلا تکن فی مریة من لقائک موسی}} است، یعنی شک نکن در دیدارت با موسی، چون رسول خدا{{صل}} - به طوری که در روایات هم آمده - شب معراج موسی را دیدار کرد، پس در نتیجه اگر سوره مورد بحث، بعد از معراج نازل شده باشد، آیه شریفه یادآوری خاطرات شب معراج است، و اگر قبل از شب معراج نازل شده باشد وعدهای از خدا به آن جناب است که به زودی موسی را خواهی دید. بعضی دیگر گفتهاند: ضمیر به موسی بر میگردد، ولی معنای آیه این است که شک مکن در اینکه روز قیامت موسی را میبینی. بعضی دیگر گفتهاند: ضمیر به کتاب بر میگردد، و تقدیر کلام {{عربی|فلا تکن فی مریة من لقاء موسی الکتاب}} است یعنی شک مکن در اینکه موسی کتاب را خواهد دید، بعضی دیگر تقدیر را {{عربی|من لقائک الکتاب}} و یا {{عربی|من لقاء الکتاب ایاک}} گرفتهاند، که بنا به تقدیر اول معنا چنین میشود: شک مکن از اینکه کتاب را خواهی دید، و بنا به تقدیر دوم: در شک مباش از اینکه کتاب تو را خواهد دید. بعضی دیگر گفتهاند: ضمیر به آزار و شکنجهای بر میگردد که موسی از دست قومش دید، و معنای آیه این است که: تو در شک مباش از دیدن اذیت، همانطور که موسی آن را از قومش بدید، در این باره علامه پس از نقل اقوال مینویسد: لیکن خواننده عزیز توجه دارد که طبع و سلیقه سالم هیچ یک از این وجوه را نمیپذیرد، و مراد از لقای خداوند در قیامت است زیرا این معنا مناسب با سیاق است. (ر.ک: ذیل آیه در تفسیرالمیزان، ج۱۶، ص۳۹۸-۳۹۹).</ref>. | [[لقای الهی]] اصطلاحی [[عرفانی]] و [[ارتباط]] [[معنوی]] و یا [[ملاقات]] با [[پروردگار]] در [[دنیا]] و در [[روز قیامت]] است که منشأ آن بیان [[قرآن]] با عنوان [[لقاء الله]] و [[لقاء]] [[رب]] است. اما با این عنوان، میتوان صورتهای مختلفی را از [[ملاقات]] مثبت و منفی تصویر کرد، اما در آنجا که بار مثبت داشته باشد، دارای ابعاد و مراتب گوناگونی مرتبط با [[پیامبر]] است، از آن جمله [[مراتب وحی]] که [[پیامبر]] در [[شب معراج]] به آن رسیده است. یا کسانی که در [[مخالفت با پیامبر]] منکر [[لقای الهی]] هستند، چنانکه این معنا را درباره [[حضرت موسی]] مطرح کرده است<ref>وجوه مختلفی درباره مراد از {{متن قرآن|لِقَائِهِ}} در آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ}} ذکر شده است. برخی از مفسرین در مرجع ضمیر در کلمه {{متن قرآن|لِقَائِهِ}} و نیز در معنای کلمه مزبور اختلاف کردهاند، بعضی گفتهاند: ضمیر به موسی {{ع}} بر میگردد. و مفعول کلمه، لقاء است، و تقدیر کلام {{عربی|فلا تکن فی مریة من لقائک موسی}} است، یعنی شک نکن در دیدارت با موسی، چون رسول خدا {{صل}} - به طوری که در روایات هم آمده - شب معراج موسی را دیدار کرد، پس در نتیجه اگر سوره مورد بحث، بعد از معراج نازل شده باشد، آیه شریفه یادآوری خاطرات شب معراج است، و اگر قبل از شب معراج نازل شده باشد وعدهای از خدا به آن جناب است که به زودی موسی را خواهی دید. بعضی دیگر گفتهاند: ضمیر به موسی بر میگردد، ولی معنای آیه این است که شک مکن در اینکه روز قیامت موسی را میبینی. بعضی دیگر گفتهاند: ضمیر به کتاب بر میگردد، و تقدیر کلام {{عربی|فلا تکن فی مریة من لقاء موسی الکتاب}} است یعنی شک مکن در اینکه موسی کتاب را خواهد دید، بعضی دیگر تقدیر را {{عربی|من لقائک الکتاب}} و یا {{عربی|من لقاء الکتاب ایاک}} گرفتهاند، که بنا به تقدیر اول معنا چنین میشود: شک مکن از اینکه کتاب را خواهی دید، و بنا به تقدیر دوم: در شک مباش از اینکه کتاب تو را خواهد دید. بعضی دیگر گفتهاند: ضمیر به آزار و شکنجهای بر میگردد که موسی از دست قومش دید، و معنای آیه این است که: تو در شک مباش از دیدن اذیت، همانطور که موسی آن را از قومش بدید، در این باره علامه پس از نقل اقوال مینویسد: لیکن خواننده عزیز توجه دارد که طبع و سلیقه سالم هیچ یک از این وجوه را نمیپذیرد، و مراد از لقای خداوند در قیامت است زیرا این معنا مناسب با سیاق است. (ر. ک: ذیل آیه در تفسیرالمیزان، ج۱۶، ص۳۹۸-۳۹۹).</ref>. | ||
#{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«هر کس لقای خداوند را امید میدارد (بداند که) زمان (مقرر کرده) خداوند آمدنی است و او شنوای داناست» سوره عنکبوت، آیه ۵.</ref>. | #{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«هر کس لقای خداوند را امید میدارد (بداند که) زمان (مقرر کرده) خداوند آمدنی است و او شنوای داناست» سوره عنکبوت، آیه ۵.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | #{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
#{{متن قرآن|وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و اگر خداوند برای مردم، همگون شتابی که در خیر دارند شرّ را پیش میافکند عمرشان سر میآمد پس ما کسانی را که لقای ما را امید نمیبرند سرگردان در سرکشیشان وا میگذاریم» سوره یونس، آیه ۱۱.</ref>. | #{{متن قرآن|وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و اگر خداوند برای مردم، همگون شتابی که در خیر دارند شرّ را پیش میافکند عمرشان سر میآمد پس ما کسانی را که لقای ما را امید نمیبرند سرگردان در سرکشیشان وا میگذاریم» سوره یونس، آیه ۱۱.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا}}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند میگویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستادهاند یا پروردگارمان را نمیبینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>. | #{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا}}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند میگویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستادهاند یا پروردگارمان را نمیبینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>. | ||
==نکات== | == نکات == | ||
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
#وصول [[پیامبر]] به لقاءالله در [[معراج]]: {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}}؛ | # وصول [[پیامبر]] به لقاءالله در [[معراج]]: {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}}؛ | ||
# [[امید]] به لقاءالهی، [[مانع]] [[استکبار]] و خواستههای تحکّمی و نامعقول از [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا}}؛ | # [[امید]] به لقاءالهی، [[مانع]] [[استکبار]] و خواستههای تحکّمی و نامعقول از [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا}}؛ | ||
#از آنجا که مسأله [[نبوت]] در طول تاریخش با انواع [[غلو]] و [[مبالغه]] همراه بوده است [[خداوند]] به [[پیامبر]] میفرماید: بگو من فقط بشری همچون شما هستم یگانه امتیازم این است که بر من [[وحی]] میشود {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}} که [[معبود]] شما فقط یکی است {{متن قرآن|أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}} و بنابراین هر کس [[امید]] لقای پروردگارش را دارد باید [[عمل صالح]] انجام دهد {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا}} لقای [[پروردگار]] که همان [[مشاهده]] [[باطنی]] ذات [[پاک]] او با چشم [[دل]] و [[بصیرت]] درون است گر چه در این [[دنیا]] هم برای [[مؤمنان راستین]] امکانپذیر است اما در [[قیامت]] به خاطر [[مشاهده]] آثار بیشتر و روشنتر جنبه همگانی و عمومی پیدا میکند. و نباید کسی را در [[عبادت]] پروردگارش [[شریک]] سازد {{متن قرآن|وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}} به تعبیر روشنتر تا [[حقیقت]] [[خلوص]] و [[اخلاص]]، در عمل نیاید رنگ [[عمل صالح]] به خود نخواهد گرفت. در [[حقیقت]] عمل صالحی که از [[انگیزه]] [[الهی]] و [[اخلاص]]، سر چشمه گرفته و با آن آمیخته شده است گذر [[نامه]] لقای [[پروردگار]] است؛ | # از آنجا که مسأله [[نبوت]] در طول تاریخش با انواع [[غلو]] و [[مبالغه]] همراه بوده است [[خداوند]] به [[پیامبر]] میفرماید: بگو من فقط بشری همچون شما هستم یگانه امتیازم این است که بر من [[وحی]] میشود {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}} که [[معبود]] شما فقط یکی است {{متن قرآن|أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}} و بنابراین هر کس [[امید]] لقای پروردگارش را دارد باید [[عمل صالح]] انجام دهد {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا}} لقای [[پروردگار]] که همان [[مشاهده]] [[باطنی]] ذات [[پاک]] او با چشم [[دل]] و [[بصیرت]] درون است گر چه در این [[دنیا]] هم برای [[مؤمنان راستین]] امکانپذیر است اما در [[قیامت]] به خاطر [[مشاهده]] آثار بیشتر و روشنتر جنبه همگانی و عمومی پیدا میکند. و نباید کسی را در [[عبادت]] پروردگارش [[شریک]] سازد {{متن قرآن|وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}} به تعبیر روشنتر تا [[حقیقت]] [[خلوص]] و [[اخلاص]]، در عمل نیاید رنگ [[عمل صالح]] به خود نخواهد گرفت. در [[حقیقت]] عمل صالحی که از [[انگیزه]] [[الهی]] و [[اخلاص]]، سر چشمه گرفته و با آن آمیخته شده است گذر [[نامه]] لقای [[پروردگار]] است؛ | ||
# [[انکار وحی]] و [[تکذیب]] [[آیات الهی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا...}} ریشه در نداشتن [[ایمان]] به [[لقای الهی]] است و نتیجه آن احضار برای [[عذاب]] {{متن قرآن|فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۵۹۴.</ref>. | # [[انکار وحی]] و [[تکذیب]] [[آیات الهی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا...}} ریشه در نداشتن [[ایمان]] به [[لقای الهی]] است و نتیجه آن احضار برای [[عذاب]] {{متن قرآن|فَأُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۵۹۴.</ref>. | ||