پرش به محتوا

مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی در تراجم و رجال]] - [[مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی در تاریخ اسلامی]] - [[مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی در تراجم و رجال]] - [[مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی در تاریخ اسلامی]] - [[مناظره امام رضا با یحیی بن ضحاک سمرقندی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[مأمون]] [[دوست]] داشت امام رضا{{ع}} را در نزد دیگران عاجز نماید، بنابراین به کسانی که برای [[مناظره]] به نزد امام{{ع}} می‌آمدند، در خفا می‌گفت که حول چه محوری با امام{{ع}} بحث و مناظره نمایید.
[[مأمون]] [[دوست]] داشت امام رضا {{ع}} را در نزد دیگران عاجز نماید، بنابراین به کسانی که برای [[مناظره]] به نزد امام {{ع}} می‌آمدند، در خفا می‌گفت که حول چه محوری با امام {{ع}} بحث و مناظره نمایید.


مأمون از یحیی بن ضحاک سمرقندی که از فقهای [[اهل]] [[کلام]] بود و در [[خراسان]] همانندی نداشت و بنا بر قول آن سامان، بر همه چیز واقف بود، خواست که حول محور [[امامت]] با امام{{ع}} مناظره نماید.
مأمون از یحیی بن ضحاک سمرقندی که از فقهای [[اهل]] [[کلام]] بود و در [[خراسان]] همانندی نداشت و بنا بر قول آن سامان، بر همه چیز واقف بود، خواست که حول محور [[امامت]] با امام {{ع}} مناظره نماید.
مجلس برپا شد. [[حضرت]] فرمودند: ای یحیی! بپرس.
مجلس برپا شد. [[حضرت]] فرمودند: ای یحیی! بپرس.


یحیی گفت: ای فرزند رسول خدا{{صل}}! تو بپرس که مایه [[شرف]] و [[سربلندی]] من شود.
یحیی گفت: ای فرزند رسول خدا {{صل}}! تو بپرس که مایه [[شرف]] و [[سربلندی]] من شود.
حضرت فرمودند. ای یحیی! چه می‌گویی درباره مردی که ادعای [[راستی]] کرده و [[راستگویان]] را [[تکذیب]] نموده است، آیا یک چنین فردی، در دینش صادق و محق است یا [[دروغگو]] است؟
حضرت فرمودند. ای یحیی! چه می‌گویی درباره مردی که ادعای [[راستی]] کرده و [[راستگویان]] را [[تکذیب]] نموده است، آیا یک چنین فردی، در دینش صادق و محق است یا [[دروغگو]] است؟


خط ۱۴: خط ۱۴:


یحیی پاسخ داد: وی [[حجت]] را از دستم گرفته است و هیچ‌گونه پاسخی ندارم.
یحیی پاسخ داد: وی [[حجت]] را از دستم گرفته است و هیچ‌گونه پاسخی ندارم.
مأمون به [[امام]]{{ع}} گفت: این چه مسأله‌ای است که یحیی [[اقرار]] به عجز کرده است؟
مأمون به [[امام]] {{ع}} گفت: این چه مسأله‌ای است که یحیی [[اقرار]] به عجز کرده است؟


امام{{ع}} فرمودند: اگر یحیی [[گمان]] دارد که بر آن شخص لازم است که راستگویان را [[تصدیق]] کند، پس بر چنین کسی که علیه خودش [[شهادت]] عجز و [[ناتوانی]] داده، امامتی نخواهد بود که سر [[منبر]] [[رسول خدا]]{{صل}} بگوید: من [[سرپرستی]] شما را به عهده گرفتم، در حالی که بهتر از شما نیستم، در حالی که [[امیر]] از [[رعیت]] بهتر است. اگر یحیی گمان برد که او [[صادقین]] و راستگویان را تصدیق کرده، پس امامتی برای اقرارکننده علیه خودش نخواهد بود که بر فراز منبر بگوید: در وجود من [[شیطانی]] هست که مرا پیوسته در معرض کار [[اشتباه]] و خلاف قرار می‌دهد، در حالی که در امام، [[شیطان]] وجود ندارد. اگر یحیی گمان کند که وی راستگویان را تصدیق کرده، باز هم برای آن فرد، امامتی ثابت نخواهد شد؛ زیرا وقتی که دوستش درباره‌اش اقرار کرده که [[امامت ابوبکر]] کاری برخلاف [[مصالح]] [[امت]] بوده که [[خداوند]] همگان را از شرش [[حفظ]] کرد و هر که شبیه آن را انجام دهد، او را بکشید، زمینه [[امامت]] برای او ثابت نمی‌باشد.
امام {{ع}} فرمودند: اگر یحیی [[گمان]] دارد که بر آن شخص لازم است که راستگویان را [[تصدیق]] کند، پس بر چنین کسی که علیه خودش [[شهادت]] عجز و [[ناتوانی]] داده، امامتی نخواهد بود که سر [[منبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} بگوید: من [[سرپرستی]] شما را به عهده گرفتم، در حالی که بهتر از شما نیستم، در حالی که [[امیر]] از [[رعیت]] بهتر است. اگر یحیی گمان برد که او [[صادقین]] و راستگویان را تصدیق کرده، پس امامتی برای اقرارکننده علیه خودش نخواهد بود که بر فراز منبر بگوید: در وجود من [[شیطانی]] هست که مرا پیوسته در معرض کار [[اشتباه]] و خلاف قرار می‌دهد، در حالی که در امام، [[شیطان]] وجود ندارد. اگر یحیی گمان کند که وی راستگویان را تصدیق کرده، باز هم برای آن فرد، امامتی ثابت نخواهد شد؛ زیرا وقتی که دوستش درباره‌اش اقرار کرده که [[امامت ابوبکر]] کاری برخلاف [[مصالح]] [[امت]] بوده که [[خداوند]] همگان را از شرش [[حفظ]] کرد و هر که شبیه آن را انجام دهد، او را بکشید، زمینه [[امامت]] برای او ثابت نمی‌باشد.


این جا بود که مأمون از روی [[خشم]] و [[عصبانیت]] بر سر حاضران فریاد کشید که همگان از [[ترس]] و [[وحشت]] مجلس را ترک گفته و متفرق شدند<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۵۹-۵۶۱؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۵۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۳۸.</ref>
این جا بود که مأمون از روی [[خشم]] و [[عصبانیت]] بر سر حاضران فریاد کشید که همگان از [[ترس]] و [[وحشت]] مجلس را ترک گفته و متفرق شدند<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۵۵۹-۵۶۱؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۵۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۳۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش