امام کاظم در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد'
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید') |
جز (جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[امام صادق]] {{ع}} به جهت شرایط خفقانآور دوران [[خلافت]] [[منصور دوانیقی]]، جز به [[خواص اصحاب]] و کسانی که از تقیهشان مطمئن بود؛ صراحتاً از [[امامت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} سخن نگفت. حضرت حتی برای [[حفظ جان]] [[وصیّ]] خود ناگزیر شد در [[وصیت]] نامهاش، پنج نفر را به [[وصایت]] خود برگزیند که نام منصور دوانیقی نیز در شمار آن بود. نقل شده که [[منصور]] میخواست وصیّ [[امام]] را بکشد و جویای نامش بود و چون [[وصیت امام]] صادق {{ع}} را دید شگفتزده شد؛ زیرا حضرت به جای یک [[وصی]]، پنجنفر را معرفی کرده بود که علاوه بر نام دوتن از [[فرزندان]] امام، نام منصور نیز در آن دیده میشد<ref>دلائل الإمامة، ص۲۲۶؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۸۰؛ الکافی، ج۱، ص۳۱۰؛ إعلام الوری، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} به جهت شرایط خفقانآور دوران [[خلافت]] [[منصور دوانیقی]]، جز به [[خواص اصحاب]] و کسانی که از تقیهشان مطمئن بود؛ صراحتاً از [[امامت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} سخن نگفت. حضرت حتی برای [[حفظ جان]] [[وصیّ]] خود ناگزیر شد در [[وصیت]] نامهاش، پنج نفر را به [[وصایت]] خود برگزیند که نام منصور دوانیقی نیز در شمار آن بود. نقل شده که [[منصور]] میخواست وصیّ [[امام]] را بکشد و جویای نامش بود و چون [[وصیت امام]] صادق {{ع}} را دید شگفتزده شد؛ زیرا حضرت به جای یک [[وصی]]، پنجنفر را معرفی کرده بود که علاوه بر نام دوتن از [[فرزندان]] امام، نام منصور نیز در آن دیده میشد<ref>دلائل الإمامة، ص۲۲۶؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۸۰؛ الکافی، ج۱، ص۳۱۰؛ إعلام الوری، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref>. | ||
اینکه امام برای حفظ جان وصی خود به چنین اقدامی دست زده به هیچ روی منافی با تصریح آن حضرت درباره فرزندش موسی بن جعفر {{ع}} نیست؛ زیرا بزرگانی از [[شیعه]] به [[نصوص]] امام صادق {{ع}} در این باب [[گواهی]] دادهاند که [[شیخ مفید]] برخی از آنان را نام برده است. از جمله آنان میتوان به [[مفضل بن عمر جعفی]]، [[معاذ بن کثیر]]، [[عبد الرحمان بن حجاج]]، [[فیض بن مختار]]، [[یعقوب سراج]]، [[سلیمان بن خالد]] و [[صفوان]] جَمّال اشاره کرد<ref> | اینکه امام برای حفظ جان وصی خود به چنین اقدامی دست زده به هیچ روی منافی با تصریح آن حضرت درباره فرزندش موسی بن جعفر {{ع}} نیست؛ زیرا بزرگانی از [[شیعه]] به [[نصوص]] امام صادق {{ع}} در این باب [[گواهی]] دادهاند که [[شیخ مفید]] برخی از آنان را نام برده است. از جمله آنان میتوان به [[مفضل بن عمر جعفی]]، [[معاذ بن کثیر]]، [[عبد الرحمان بن حجاج]]، [[فیض بن مختار]]، [[یعقوب سراج]]، [[سلیمان بن خالد]] و [[صفوان]] جَمّال اشاره کرد<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> | ||
== اختلاف شیعیان پس از امام صادق {{ع}} == | == اختلاف شیعیان پس از امام صادق {{ع}} == | ||
روایتهایی که در این باب موجود است حکایت از آن دارد که امام صادق {{ع}} از [[زمان]] [[کودکی امام کاظم]] {{ع}}، با برخی [[شیعیان]] درباره امامت وی سخن میگفته است<ref> | روایتهایی که در این باب موجود است حکایت از آن دارد که امام صادق {{ع}} از [[زمان]] [[کودکی امام کاظم]] {{ع}}، با برخی [[شیعیان]] درباره امامت وی سخن میگفته است<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref>. با این همه پس از امام صادق {{ع}} [[اختلاف]] عجیبی در میان شیعیان پدید آمد که به تعبیر برخی، شیعیان پس از [[شهادت]] حضرت، به [[یمین]] و شمال رفتند و پراکنده شدند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۳۱.</ref>. [[نوبختی]] میگوید پس از [[رحلت امام صادق]] {{ع}} در بحث [[جانشینی]] وی ششفرقه پدید آمد. | ||
# [[فرقه]] نخست [[ناووسیه]] بودند که به این [[اعتقاد]] داشتند که امام صادق {{ع}} از [[دنیا]] نرفته و همان [[مهدی]] [[موعود و منجی آخرالزمان]] است. | # [[فرقه]] نخست [[ناووسیه]] بودند که به این [[اعتقاد]] داشتند که امام صادق {{ع}} از [[دنیا]] نرفته و همان [[مهدی]] [[موعود و منجی آخرالزمان]] است. | ||
# فرقه دوم که قویتر از همه بودند و حتی تا عصر کنونی نیز پیروانی دارد، [[اسماعیلیه]] بودند که [[وصایت]] را پس از [[امام صادق]] {{ع}} متعلق به [[اسماعیل]] فرزند ارشد حضرت میدانستند و بر زندهبودن اسماعیل علیرغم [[مرگ]] وی در [[زمان]] [[حیات]] امام صادق {{ع}} [[اصرار]] میورزیدند. | # فرقه دوم که قویتر از همه بودند و حتی تا عصر کنونی نیز پیروانی دارد، [[اسماعیلیه]] بودند که [[وصایت]] را پس از [[امام صادق]] {{ع}} متعلق به [[اسماعیل]] فرزند ارشد حضرت میدانستند و بر زندهبودن اسماعیل علیرغم [[مرگ]] وی در [[زمان]] [[حیات]] امام صادق {{ع}} [[اصرار]] میورزیدند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
# فرقه ششم به امامت [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} [[باور]] داشتند<ref>فرق الشیعة، ص۶۶-۷۹.</ref>. | # فرقه ششم به امامت [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} [[باور]] داشتند<ref>فرق الشیعة، ص۶۶-۷۹.</ref>. | ||
بیشترین [[اختلاف]] پس از امام صادق {{ع}} در بحث امامت درباره فرزند بزرگ حضرت یعنی اسماعیل پدید آمد. اسماعیل چنانکه در [[تواریخ]] ذکر شده در زمان حیات پدرش از [[دنیا]] رفت و [[حضرت صادق]] {{ع}} اصرار بسیار داشت که همگان [[رحلت]] او را باور کنند، از اینرو بر مرگ وی [[گواهان]] بسیاری گرفت تا در ادامه برای امامت [[موسی بن جعفر]] {{ع}} مدعیای پیدا نشود<ref> | بیشترین [[اختلاف]] پس از امام صادق {{ع}} در بحث امامت درباره فرزند بزرگ حضرت یعنی اسماعیل پدید آمد. اسماعیل چنانکه در [[تواریخ]] ذکر شده در زمان حیات پدرش از [[دنیا]] رفت و [[حضرت صادق]] {{ع}} اصرار بسیار داشت که همگان [[رحلت]] او را باور کنند، از اینرو بر مرگ وی [[گواهان]] بسیاری گرفت تا در ادامه برای امامت [[موسی بن جعفر]] {{ع}} مدعیای پیدا نشود<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> | ||
== امام و خلفای عباسی == | == امام و خلفای عباسی == | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
هارونالرشید پس از مدتی از ناحیه امام [[موسی بن جعفر]] {{ع}} احساس خطر کرد و موقعیت وی را مانند خلیفهای غیررسمی در کنار خود دید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۳.</ref>. برخی اخبار این احساس خطر را منسوب به [[بدگویی]] برخی از [[خاندان]] برامکه و به ویژه [[یحیی بن خالد برمکی]] دانستهاند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۶۹-۷۰.</ref>. هر چند [[سعایت]] برخی اطرافیان [[هارونالرشید]] از جمله [[یعقوب بن داود]] که [[مذهب]] [[زیدی]] داشته<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۳.</ref> در تشدید [[آزار]] و تعقیب [[امام]] نقش عمدهای داشته، اما با توجه به رابطه برامکه با [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} و آنچه در این باب در منابع دیگر آمده است، نمیتوان نقش [[برمکیان]] و از جمله [[یحیی]] را در [[زندانی]] کردن و [[شهادت]] حضرت جدی دانست. | هارونالرشید پس از مدتی از ناحیه امام [[موسی بن جعفر]] {{ع}} احساس خطر کرد و موقعیت وی را مانند خلیفهای غیررسمی در کنار خود دید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۳.</ref>. برخی اخبار این احساس خطر را منسوب به [[بدگویی]] برخی از [[خاندان]] برامکه و به ویژه [[یحیی بن خالد برمکی]] دانستهاند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۶۹-۷۰.</ref>. هر چند [[سعایت]] برخی اطرافیان [[هارونالرشید]] از جمله [[یعقوب بن داود]] که [[مذهب]] [[زیدی]] داشته<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۷۳.</ref> در تشدید [[آزار]] و تعقیب [[امام]] نقش عمدهای داشته، اما با توجه به رابطه برامکه با [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} و آنچه در این باب در منابع دیگر آمده است، نمیتوان نقش [[برمکیان]] و از جمله [[یحیی]] را در [[زندانی]] کردن و [[شهادت]] حضرت جدی دانست. | ||
در خبری ذکر شده که هارونالرشید قصد کشتن [[امام کاظم]] {{ع}} را داشت و پس از آنکه چندین نفر از چنین کاری ابا نمودند، حضرت را به [[فضل بن یحیی]] [[برمکی]] سپرد و [[فضل]]، نه تنها امام را به [[قتل]] نرساند، بلکه او را به [[بهترین]] صورتی میزبانی کرد. وقتی [[اخبار]] این [[رفتار]] محترمانه به هارونالرشید رسید او را [[تنبیه]] [[سختی]] کرد<ref> | در خبری ذکر شده که هارونالرشید قصد کشتن [[امام کاظم]] {{ع}} را داشت و پس از آنکه چندین نفر از چنین کاری ابا نمودند، حضرت را به [[فضل بن یحیی]] [[برمکی]] سپرد و [[فضل]]، نه تنها امام را به [[قتل]] نرساند، بلکه او را به [[بهترین]] صورتی میزبانی کرد. وقتی [[اخبار]] این [[رفتار]] محترمانه به هارونالرشید رسید او را [[تنبیه]] [[سختی]] کرد<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۳۸-۲۴۲؛ کتاب الغییة، طوسی، ص۲۸-۳۱.</ref>. یحیی به جهت جایگاه خطیری که در دستگاه [[عباسیان]] داشته، [[تقیه]] میکرده و در فرصتهای مناسب میکوشیده [[خلیفه]] را مجاب به رفتار صلحآمیز با امام کاظم {{ع}} بنماید. [[روایتها]] حکایت از آن دارد که یحیی از هارونالرشید درخواست [[آزادی]] امام و انصراف از قتل وی را داشته است<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۴؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۹۰.</ref>. برخی اخبار نشان از آن دارد که امام کاظم {{ع}} پیش از شهادت، نگران یحیی و خاندانش بوده و او را از خطر [[هارون]] زنهار میداده است<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۵؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> | ||
==== زندانی شدن امام ==== | ==== زندانی شدن امام ==== | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
== فضایل امام کاظم {{ع}} == | == فضایل امام کاظم {{ع}} == | ||
امام موسی بن جعفر {{ع}} در میان همعصران خود به [[عبادت]] و [[سخاوت]] [[شهرت]] داشت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۴؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.</ref>. در ایام [[زندان]]، حضرت دائماً به [[روزه]] و [[نماز]] و ذکر و [[قرائت قرآن]] مشغول بود. در همین ایام برخی از [[جاسوسان]] [[هارونالرشید]] از امام شنیده بودند که او در دعای خود میگفت خدایا از تو [[فراغت برای عبادت]] خواسته بودم و تو چنان کردی. تو را شکرگزارم. امام در [[سجاده]] خود میفرمود هر چه [[معصیت]] از [[بنده]] [[زشت]] است، [[عفو و گذشت]] تو زیباست<ref>المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۱۸.</ref>. او را خوشصداترین [[قاریان]] [[قرآنکریم]] دانستهاند و گفتهاند که چون [[قرآن]] میخواند مستمعان اندیشناک و گریان میشدند<ref>إعلام الوری، ص۳۰۹.</ref>. موسی بن جعفر {{ع}} [[بخشندهترین]] [[مردم]] [[روزگار]] خود بود و کیسههای زر اهداییاش مشهور بود. او شبانه برای [[فقیران]] [[مدینه]] [[غذا]] و [[پول]] میبرد<ref> | امام موسی بن جعفر {{ع}} در میان همعصران خود به [[عبادت]] و [[سخاوت]] [[شهرت]] داشت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۴؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.</ref>. در ایام [[زندان]]، حضرت دائماً به [[روزه]] و [[نماز]] و ذکر و [[قرائت قرآن]] مشغول بود. در همین ایام برخی از [[جاسوسان]] [[هارونالرشید]] از امام شنیده بودند که او در دعای خود میگفت خدایا از تو [[فراغت برای عبادت]] خواسته بودم و تو چنان کردی. تو را شکرگزارم. امام در [[سجاده]] خود میفرمود هر چه [[معصیت]] از [[بنده]] [[زشت]] است، [[عفو و گذشت]] تو زیباست<ref>المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۱۸.</ref>. او را خوشصداترین [[قاریان]] [[قرآنکریم]] دانستهاند و گفتهاند که چون [[قرآن]] میخواند مستمعان اندیشناک و گریان میشدند<ref>إعلام الوری، ص۳۰۹.</ref>. موسی بن جعفر {{ع}} [[بخشندهترین]] [[مردم]] [[روزگار]] خود بود و کیسههای زر اهداییاش مشهور بود. او شبانه برای [[فقیران]] [[مدینه]] [[غذا]] و [[پول]] میبرد<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>. او حتی به [[دشمنان]] خود و [[خاندان]] خویش نیز [[یاری]] میرساند و بدین وسیله آنان را به خود جلب میکرد. نقل شده مردی او و جدش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را [[دشنام]] داد. اطرافیان امام خواستند آن شخص را [[تعذیب]] کنند. امام اجازه چنین کاری نداد و به جای آن چندین [[روز]] بعد به مزرعه او رفت و سیصد دینار به وی [[هدیه]] داد. آن مرد از [[کردار]] و گفتار خود عذر خواست و در شمار [[یاران]] حضرت درآمد<ref>دلائل الإمامة، ص۳۱۰-۳۱۱.</ref>. | ||
درباره [[دانش]] [[امام کاظم]] {{ع}} حتی [[دشمنان]] نیز زبان به [[تحسین]] گشودهاند. [[هارونالرشید]] به [[مأمون]] گفت که [[موسی بن جعفر]] {{ع}} [[وارث]] دانش [[پیامبران]] است و اگر دانش صحیح میخواهی نزد اوست<ref>الأمالی، صدوق، ص۳۷۶.</ref>. حضرت در مناظرات متعددی دانش خود را به نمایش گذاشت و [[حقّانیت]] خود را ثابت کرد. او نه تنها با علمای [[مسلمان]]، بلکه با علمای [[ادیان]] دیگر نیز [[مباحثه]] میکرد و با اشرافی که به کتب ایشان داشت آنان را به [[حقیقت]] امور واقف میکرد. [[ابن شهر آشوب]] گزارش مفصلی از این مناظرات و مباحثات آورده است<ref>المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۱۰-۳۱۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> | درباره [[دانش]] [[امام کاظم]] {{ع}} حتی [[دشمنان]] نیز زبان به [[تحسین]] گشودهاند. [[هارونالرشید]] به [[مأمون]] گفت که [[موسی بن جعفر]] {{ع}} [[وارث]] دانش [[پیامبران]] است و اگر دانش صحیح میخواهی نزد اوست<ref>الأمالی، صدوق، ص۳۷۶.</ref>. حضرت در مناظرات متعددی دانش خود را به نمایش گذاشت و [[حقّانیت]] خود را ثابت کرد. او نه تنها با علمای [[مسلمان]]، بلکه با علمای [[ادیان]] دیگر نیز [[مباحثه]] میکرد و با اشرافی که به کتب ایشان داشت آنان را به [[حقیقت]] امور واقف میکرد. [[ابن شهر آشوب]] گزارش مفصلی از این مناظرات و مباحثات آورده است<ref>المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۱۰-۳۱۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام موسی بن جعفر (مقاله)|مقاله «امام موسی بن جعفر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۸۷-۴۹۷.</ref> |