پرش به محتوا

قریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸٬۶۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قریه | عنوان مدخل = قریه | مداخل مرتبط = قریه در قرآن - قریه در حدیث | پرسش مرتبط = }} ==جغرافیای قریه، در سور مبارکه قرآن مجید== واژه قریه، ۵۶ بار در قرآن مجید، به صورت اسم معرفه، نکره، مضاف، با صیغه‌ها...» ایجاد کرد)
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۱: خط ۲۱:
قریه به معنی خانه‌های بسیاری است که در کنار هم جمع شده باشند؛ نظیر روستا، ده و [[شهر]] و همچنین مردمی که در کنار هم [[زندگی]] می‌کنند.
قریه به معنی خانه‌های بسیاری است که در کنار هم جمع شده باشند؛ نظیر روستا، ده و [[شهر]] و همچنین مردمی که در کنار هم [[زندگی]] می‌کنند.
برخی نویسندگان در نهایت می‌گویند: بلی می‌شود، از استعمال قریه در [[قرآن]] چنین نتیجه گرفت که مدینه به معنی [[آبادی]] بزرگ و شهر است، ولی قریه اعم از آن می‌باشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۶.</ref>
برخی نویسندگان در نهایت می‌گویند: بلی می‌شود، از استعمال قریه در [[قرآن]] چنین نتیجه گرفت که مدینه به معنی [[آبادی]] بزرگ و شهر است، ولی قریه اعم از آن می‌باشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۶.</ref>
==جغرافیای [[قریه]]، در [[سوره مبارکه بقره]]==
#{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ...}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>.
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>.
منظور از قریه در [[آیه]] ۵۸ بقره؛ طبق [[ترجمه قرآن]] برخی نویسندگان<ref>زین العابدین رهنما، ترجمه قرآن، ج۱، ص۱۲۵.</ref>، اشاره به [[شهر]] شطیم است؛ که در فصل ۲۳ آیه ۴۹ و ۵۰ از [[سفر]] اعداد [[تورات]] آمده... اما در [[تفسیر مجمع البیان]] نوشته شده که مقصود شهر [[بیت المقدس]] یا اریحا است.
در کتاب مجمع البحرین و مطلع النیرین<ref>مطلع النیرین، چاپ سنگی، ص۷۱.</ref> در مورد قریه در آیه فوق، چنین نقل شده: {{عربی|قول ادخلوا هذا القریه، قیل هی بیت المقدس و قیل هی اریحا من قرای شام، امروا بدخلوها بعد التیه}}.
برخی از [[علما]] نقل می‌نمایند: «قریه گرچه در زبان روزمره ما به معنی روستا است؛ [[ولی در قرآن]] و لغت [[عرب]]، به معنی هر محلی است که [[مردم]] در آن جمع می‌شوند؛ خواه شهر‌های بزرگ باشد، یا روستاها و منظور در اینجا<ref>بقره ۵۸.</ref> [[بیت المقدس]] و [[اراضی]] [[قدس]] است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۶۸.</ref>.
برخی [[علما]] و بزرگان بیان داشته‌اند: «بعضی گویند. مقصود از این [[قریه]] اریحا است که در ناحیه [[غربی]] [[شهر]] [[اردن]] و در شرقی بیت المقدس بوده بعضی گویند، که اریحا همان بیت المقدس است. از یک سوی [[سیاق آیات]] ظاهر در این است؛ که [[موسی]]{{ع}} چندی پس از این دستور زنده و با [[بنی اسرائیل]] به سر می‌برده است، از سوی دیگر در [[تاریخ]] [[وفات]] او پیش از رسیدن به این شهر آمده است و چون متبادر از قریه شهر نیست... پس شاید مقصود یکی از قراء میان راه، یا محله‌ای [[بادیه‌نشین]] بوده که برای مدتی محدود و پیش از [[هبوط]] در شهر که - در سه [[آیه]] بعد یادآوری شده - در آنجا [[مسکن]] گزیدند»<ref>محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۶.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۷.</ref>
==جمع‌بندی مدارک==
از جمع‌بندی مطالب یاد شده به این نتیجه می‌رسیم:
#بنا به نوشته [[تورات]] منظور از قریه شهر شطیم است.
#بنا به نقل مجمع البحرین و [[تفسیر نمونه]] غرض از قریه در آیه یاد شده بیت المقدس یا اریحا می‌باشد.
#طبق نظر تحقیقی برخی از علما و بزرگان منظور از قریه [[آبادی]] و یا محل‌هایی، بین راه بیت المقدس است.<ref>محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن.</ref>.
ما با احتمالی که قوی‌تر به نظر می‌رسد، به جغرافیای بیت المقدس در زیر اشاره می‌کنیم:
===جغرافیای قدس===
«شهر بیت المقدس، شهری که امروز [[مرکز حکومت]] [[فلسطین]] اشغالی است قدس گویند، که در کتب مذهبی [[اسلام]] بیت المقدس می‌گویند و به [[زبان عبری]] [[اورشلیم]] گفته‌اند.
این شهر قرن‌ها مرکز [[حکومت دولت یهود]] بود و [[حضرت داوود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در آنجا [[سلطنت]] داشتند و [[حضرت عیسی]]{{ع}} در [[بیت اللحم]]: که چند کیلومتری قدس است؛ متولد شد و به [[عقیده]] [[منجمین]] همان جا [[مصلوب]] مرفوع گردید و اکنون محل [[تولد]] او کلیسای معظم [[مسیحیان]] است.
[[شهر]] [[قدس]] یعنی [[بیت المقدس]] مورد [[احترام]] [[مسلمانان]] نیز می‌باشد؛ زیرا مدتی [[قبله]] [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} بود و بدان سوی [[نماز]] می‌گذارد و در [[معراج]] هم از [[مسجد اقصی]] به [[آسمان]] [[عروج]] نمود.
بیت المقدس؛ تنها شهر مقدسی است که [[مورد اتفاق]] و احترام [[یهود]] و [[نصاری]] و [[مسلمین]] است و [[پیروان]] هر سه [[دین]]، به نظر احترام بدان می‌نگرند و در آن نماز می‌خوانند.
شهر قدس، در [[زمان]] [[خلافت عمر]] به دست [[اسلام]] افتاد و در [[جنگ‌های صلیبی]]، پس از کشمکش‌های دامنه‌دار... در [[قرن ششم]] [[صلاح]] الدین ایوبی آن را از مسیحیان، گرفت و به دست مسلمین داد.
شهر قدس، کوهستانی و بسیار مصفا است. ارتفاع آن از سطح دریا ۸۰۰۰ متر و دارای [[صفا]] و روحانیتی خاص می‌باشد. بیت المقدس در جنوب شرقی [[بحرالمیت]] قرار گرفته و بین [[فلسطین]] و [[اردن]] می‌باشد»<ref>حسین، عماد زاده تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۶۳۲.</ref>.
و اگر فرض کنیم که ممکن است. منظور از [[قریه]] در [[آیه]] مورد بحث اریحا باشد؛ به منظور تکمیل این تحقیق، توضیحی هر چند کوتاه در مورد آن شهر، ذکر می‌نماییم:
برخی نویسندگان، در مورد اریحا می‌نویسند: اریحا جریکو یکی از شهر‌های [[فلسطینی]] اشغالی است، که [[انسان]] عصر [[حجر]] در آن ساکن بوده و [[کنعانیان]] آن را بر پا ساختند و [[یشوع بن نون]] آن را [[تصرف]] نمود و داستان آن در کتاب [[عهد قدیم]] و جدید بیان شده است.،<ref>{{عربی|اریحا jericho مدینه فی فلسطین سکنها الانسان منذ العصر الحجری و اقام فیها الکنعانیون. فتحا یشوع بن نون ورد ذکرها فی العهد القدیم و الجدید}}؛ لویس معلوف، المنجد</ref>.
برخی نویسندگان می‌نویسند: «اریحا = اریخا = اریخه jericho [[عبری]] شهر قدیم فلسطین واقع در ۲۳ کیلومتری بیت المقدس».<ref>دکتر معین، فرهنگ معین.</ref>.
اما منظور از قریه در آیه ۲۵۹ بقره چیست؟ آیا نام روستا یا شهر و یا جمعیتی است؛ که در محل سکونت داشته‌اند، در زیر به توضیح آن می‌پردازیم.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۸۹.</ref>
==[[شناخت]] [[قریه]]، در [[آیه]] ۲۵۹==
برای شناخت مفهوم قریه آشنایی مختصری با حادثه‌ای که در آن قریه رخ داده؛ ضروری به نظر می‌رسد، که مختصر آن حادثه را از [[تفسیر المیزان]] در ذیل می‌آوریم.
«دقت در این آیه، این معنا را به دست می‌دهد؛ که شخص نام برده در آیه مورد تحقیق یکی از [[بندگان]] [[صالح]] خدای و دانای به [[مقام]] او و مراقب او امر او بوده، بلکه می‌توان به دست آورد؛ که وی [[پیامبری]] بوده که از [[غیب]] با وی [[گفتگو]] می‌شده... به هر حال، پس شخص مزبور... از [[خانه]] خود بیرون آمده؛ تا به محلی دور از [[شهر]] خودش [[سفر]] کند، به دلیل این که الاغی برای [[سوار شدن]] همراه داشته و طعامی و آبی، با خود برداشته... به راه افتاد، تا به مقصد خود برود، در بین راه به قریه‌ای رسیده که... مقصدش آنجا نبوده، بلکه گذارش به آن محل افتاده و قریه، نظرش را جلب کرد؛ لذا ایستاد و در امر آن به [[تفکر]] پرداخت و از آن چه دیده [[عبرت]] گرفت، که چگونه اهلش نابود شده‌اند، آن گاه نگاهش، به استخوان‌های پوسیده افتاد، که در پیش رویش ریخته بود... به هر حال... با خود گفت: [[عجب]] صاحب این استخوان‌ها چند سال است که مرده‌اند؟
لذا [[خدای تعالی]] امر را برایش... روشن کرد... که خود او را میراند و دوباره زنده کرد و پرسید چقدر مکث کردی؟ پاسخ داد یک [[روز]]، یا پاره‌ای از یک روز... [[خدای سبحان]] پاسخش داد... بلکه صد سال خوابیدی.»..<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۴، صص ۲۸۵-۲۸۷.</ref>.
«اما درباره این که کدام یک از [[پیامبران]] بوده، احتمالات گوناگونی داده شده است بعضی او را [[ارمیا]] و بعضی [[خضر]] دانسته‌اند؛ ولی مشهور و معروف این است که [[عزیر]] بوده است و در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نیز این موضوع [[تأیید]] شده است.
همچنین درباره این که این [[آبادی]] [[قریه]] کجا بوده است؛ بعضی آن را [[بیت المقدس]] دانسته‌اند که بر اثر حملات [[بخت النصر]] ویران و در هم کوبیده شده، اما این احتمال بعید به نظر می‌رسد».
گرچه برخی [[علما]]<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه.</ref>در مورد قریه مذکور مرقوم داشته‌اند بعید به نظر می‌رسد منظور از قریه بیت المقدس باشد، برخی نویسندگان، در [[ترجمه قرآن]]<ref>زین العابدین رهنما، ترجمه قرآن، ج۱، ص۲۲۳.</ref> می‌نویسد: «قریه‌ای که خراب افتاده بود، همان بیت المقدس بوده، که طبق [[تفسیر]] [[سید محمد]] علی، بخت النصر، در سال ۵۹۰ بیت المقدس را محاصره نمود و در سال ۵۸۸ آنجا را فتح کرد و [[معبد]] را طعمه حریق ساخت و به کلی ویران کرد.
[[کوروش]]، [[پادشاه ایران]]، پس از فتح [[بابل]]، [[یهودیان]] را از [[اسارت]] [[بابلیان]] [[نجات]] بخشید و با کمال [[عطوفت]] و [[مهربانی]] آنان را به [[وطن]] خودشان بازگردانید، آنها در سال ۵۴۶ پیش از میلاد [[مسیح]] وارد بیت المقدس شدند، جشن‌ها گرفتند و قربانی‌ها کردند، از این [[تاریخ]] همواره یکی از [[پادشاهان]] [[اجازه]] تعمیر بیت المقدس را می‌داد، ولی [[پادشاه]] دیگری [[قوم یهود]] را از این کار باز می‌داشت.
به سال ۴۶۷ پیش از میلاد مسیح، [[عزیر]] [[پیامبر]] وارد بیت المقدس شد. از این تاریخ [[پیشرفت]] [[یهود]] آغاز شد، ولی از [[ابن عباس]] [[سبب نزول]] این [[آیه]] ۲۵۹ بقره را پرسیدند گفت: «بخت النصر به [[کشور]] [[بنی اسرائیل]] [[حمله]] کرد عده‌ای را کشت و عده‌ای را [[اسیر]] کرد که عزیر در میان آنها بود. عزیر روزی سوار خر، وارد قریه شد... در قریه گردش کرد... در [[شگفتی]] فرو رفت و گفت: [[خدا]] دیگر چگونه این قریه را زنده و آباد خواهد کرد؟
درخت‌ها پر از میوه بود و او از میوه‌های آن خورد... و خوابیاد خدا او را در خوابش برای یک صد سال میراند<ref>بخش دوم تفسیر کبیر، ص۴۸۵.</ref> فرقی که در قول [[مفسران]] هست این است که بعضی از قول [[ابن عباس عزیر]] نوشته‌اند و بعضی نحمیا یاد کرده‌اند<ref>نقل از تفسیر سید قطب، ص۳۱۸.</ref>.
برخی نویسندگان می‌نویسد: «در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}} نوشته‌اند عزیر از [[پیغمبر]] زادگان بود و روزی به راهی می‌گذشت به دهی رسید که نام آن هرقیل بود و در سایه درخت نزدیک آنجا، خر خود را بست و وارد ده شد، باغ و [[بستانی]] فراوان داشت که از دهات [[بیت المقدس]] بود.»..<ref>حسین عماد زاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۷۵۰.</ref>.
برخی از [[علما]] و بزرگان<ref>آیة الله طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن، ج۲۳، ص۲۱۷.</ref> در تفسیر آیه مذکور می‌نویسند: «در این [[آیه]]<ref>بقره ۲۵۹.</ref> نام و نشانی از آن شخص و قریه‌ای که از آن می‌گذشت و [[تاریخی]]، که در آن می‌زیست... نیامده... [[اندیشه]] [[مفسران]] نخستین، برای یافتن آنها به سوی [[سرزمین‌ها]] و [[تاریخ]] [[بنی اسرائیل]] رفته و اندیشه دیگران هم در پی آنها! و هر چه به سوی اعماق تاریخ مبهم پیش رفته و چشم دوخته‌اند، از عبرت‌ها و حکمت‌های این گونه [[آیات]]؛ به دور مانده‌اند و هر چه [[قرآن]] خواسته، که مثل‌ها و داستان‌هایش کلی و مطلق باشد و رنگ [[زمان]] و مکان خاصی نداشته باشد؛ تا همه آموزنده باشد، این [[مفسرین]] و شارحین کوشیده‌اند؛ که آنها را به رنگ‌های خاص درآورند».
مطابق آنچه آن مرحوم ذکر فرموده، نتایج حاصل از اتفاقات بدون قید زمان و مکان و فاعل دارای اهمیت است، که به [[یقین]] نظر [[درستی]] است؛ ولی با وجود این [[انسان]] کنجکاو و جستجوگر؛ علاوه بر استفاده از عبرت‌های حوادث؛ نقش زمان و مکان و ساکنین یک منطقه را، که حادثه در آن رخ داده، خالی از فایده نمی‌داند، به همین دلیل است که ما، در حد توان در این زمینه می‌کوشیم.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۹۰.</ref>
==نتیجه بررسی==
بر هر تقدیر، از جمع‌بندی اظهارنظرهای مورخین و مفسرین در مورد [[قریه]] در این مقوله، می‌توان به این نتیجه رسید، که قهرمان این داستان عزیر بوده که گذرش به روستای هرقیل که نزدیک [[بیت المقدس]] است؛ می‌افتاد و آن اتفاق [[عبرت]] انگیز؛ که موضوعش [[حقیقت]] [[معاد]] را روشن می‌کند؛ رخ می‌دهد.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۳۹۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش