پرش به محتوا

هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[هدایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[هدایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==چیستی هدایت به امر==
==معنای امام==
*تعریف [[امام‌]] این گونه است: [[امام]] رابط بین مردم و خداوند در اعطاء فیوضات باطنی از جانب خداوند و اخذ آن از جانب مردم است.
*[[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] کسی است که رابط و واسطۀ تکوینی است در هدایت انسان، [[امام]] به منزلۀ مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسان هاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رُزِقَ الوَری و به ثَبَتَت الأرضُ وَ السماء‏‏‏"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی می‌خورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز می‌باشد. گر چه طبق قاعده امکان، اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهره‌مندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آن‌ این است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده می‌شود.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==معنای نبی==
*تعریف [[نبی]] از‌این قرار است: [[نبی]] رابط مردم و خداوند در گرفتن و ابلاغ فیوضات ظاهریه یعنی شرایع و احکام الهی است.
==تفاوت نبی و امام==
*[[نبی]] هدایت کننده‌ اندیشه های ما به سمت اعتقادات درست و اعمال صالحه است، یعنی‌ اندیشه ما را [[نبی]] راه می‌برد و اما دل ما را [[امام]] سیر می‌دهد.
*در تفسیر المیزان دربارۀ تفاوت نبی و امام آمده است: [[نبوت]] به معنای ارائه طریق است و [[نبی]] کسی است که یتحمل النبأ یعنی خبر را از طریق فرشته [[وحی]] می‌گیرد و تلقی [[وحی]] می‌کند؛ پس [[نبی]] تلقی و تحمل نبأ را به عهده دارد: [[نبی]] یعنی متحمل نبأ و نبأ یعنی خبر. ولی [[امامت]] مقامی ‌است فوق [[نبوت]] و بالاتر از گرفتن نبأ و اعطا‌ خبر به مردم! چون اعلام خبر به مردم به معنای ارائه طریق است، یعنی [[نبی]] کسی است که [[وحی]] را دریافت می‌کند و بعد به مردم ابلاغ می‌کند. [[نبی]] می‌گوید حلال و حرام خدا و صحیح و ناصحیح خدا همین‌هایی است که من در اختیار شما می‌گذارم و او فقط راه از چاه مشخص می‌کند. پس کار [[نبی]] صرفاً می‌شود ارائه طریق! ولی [[امام]] علاوه بر ارائه طریق، واسطه تکوینی برای اعطاء فیوضات الهی به قلوب انسانهاست. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*[[امام]] کسی است که از حیث مقام [[امامت]] با قدرت ولایی که دارد و از راه تصرفاتی که در جان و قلب و نفوس انسانها دارد، آنها را از انحراف و سقوط باز می‌دارد نه‌ این که صرفاً ارائه طریق کند. بنابراین [[امامت]] فوق [[نبوت]] و فوق ارائه طریق است<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*احکام را که خداوند می‌خواهد در اختیار انسانها قرار دهد، واسطه‌اش [[نبی]] است و به وسیله [[نبی‌]] این احکام منتشر می‌شود. پس تشریعی و ابلاغ احکام با [[نبوت]] تناسب دارد و هدایت در محور تکوین با [[امامت]] مناسب است یا به تعبیر ادقّ، [[امامت]] در محور تکوین و [[نبوت]] بر محور تشریع است! پس احکام خدا توسط [[نبی]] بین مردم منتشر می‌شود. {{عربی|اندازه=150%|" فالامام دلیل هاد للنفوس الی مقاماتها‏‏‏"}} یعنی [[امام]] واسطه است که انسانها و نفوس بشری به مقاماتی که باید برسند، نائل شوند. {{عربی|اندازه=150%|" کما ان النبی دلیل یهدی الناس الی الاعتقادات الحقه و الاعمال الصالحه‏‏‏"}} یعنی [[نبی]] اعتقادات درست را و به عباراتی‌ اندیشه صحیح را در اختیار انسانها می‌گذارد، ولی [[امام]] فوق‌ این کارها، جذب و انجذاب دارد و دلها را تسییر می‌کند یعنی سیر می‌دهد.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==جمع شدن نبوت و امامت در یک شخص==
*اجتماع [[نبوت]] و [[امامت]] در یک شخص هم ممکن است و هم واقع شده است، کما‌ اینکه در خود حضرت و ابراهیم و در فرزندش اسماعیل و اسحاق چنین بوده است.
*اگر سوال شود که [[امامت]] و [[نبوت]] حتماً باید در دو فرد باشند یا در یک فرد هم جمع می‌شوند؟ پاسخ‌ این است که‌ این دو قابل اجتماع‌اند و یک فرد می‌تواند هم مقام [[نبوت]] را دارا باشد و هم مقام [[امامت]] را مثل خود [[حضرت ابراهیم]] و دو فرزندش اسماعیل و اسحق که هم مقام [[امامت]] را دارا بودند هم مقام [[نبوت]] را. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>


==هدایت به امر، تفسیر امامت==
==هدایت به امر، تفسیر امامت==
خط ۱۶: خط ۳۵:
*هدایت به امر از شئون [[امامت]] است.
*هدایت به امر از شئون [[امامت]] است.
*در تفسیر المیزان دربارۀ اینکه چرا هدایت به امر از شئون امامت است گفته شده: {{عربی|اندازه=150%|" لان الله سبحانه جعل ابراهیم اماما بعد جعله نبیا‏‏‏"}}. زمانی که خداوند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} این در اواخر عمر‌ ایشان بوده و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مقام [[نبوت]] را دارا بوده‌اند. خود‌ این مطلب چندین دلیل دارد: دلیل روشن، این است که اعطا امامت بعد از ابتلائات و آزمایشات سختی بوده و سختترین ابتلا برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بود. و از طرف دیگر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بنا به نقل [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء}}﴾}}<ref> سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۹.</ref> پس معلوم می‌شود آزمایش ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در دوران کهولت و اواخر عمر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بوده است و چون مسأله ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بزرگترین آزمایش و ابتلا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود و‌ ایشان در‌ این امتحان موفق شد، خداوند بعد از طی‌ این مراحل او را به مقام [[نبوت]] رساند<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> و [[امامت]] اگر همان [[نبوت]] باشد، معنا ندارد حضرت ابراهیمی‌ که مقام [[امامت]] را دارا بوده است دوباره خداوند خطاب به‌ ایشان بفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} اگر [[امامت]] همان [[نبوت]] و به معنای ارائه طریق باشد،‌ این تکرار، لغو و بی‌جاست بنابراین [[امامت]] غیر از [[نبوت]] است؛ [[نبوت]] صرفاً همان هدایت است به معنای ارائه طریق. و باید دانست: {{عربی|اندازه=150%|" و لا تنفک النبوه عن الهدایه بمعنی ارائه الطریق‏‏‏"}} هدایت به معنای ارائه طریق همان [[نبوت]] است و [[نبوت]] جدای از هدایت به معنای ارائه طریق نیست: {{عربی|اندازه=150%|" فلا یبقی للامامه الا الهدایه بمعنی الا یصال الی المطلوب‏‏‏"}} یعنی [[امامت]] یک نوع تحریک و‌ ایصال مأموم است، یک نوع هل دادن انسانها به سمت فلاح و رستگاری است و‌ ایصال الی المطلوب یعنی رساندن و واصل کردن {{عربی|اندازه=150%|" و هو نوع تصرف تکوینی فی النفوس‏‏‏"}} چون [[امام]] دارای [[ولایت]] است، نوعی تصرف در دلها می‌کند و آنها را به سمت مطلوب می‌برد.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*در تفسیر المیزان دربارۀ اینکه چرا هدایت به امر از شئون امامت است گفته شده: {{عربی|اندازه=150%|" لان الله سبحانه جعل ابراهیم اماما بعد جعله نبیا‏‏‏"}}. زمانی که خداوند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} این در اواخر عمر‌ ایشان بوده و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مقام [[نبوت]] را دارا بوده‌اند. خود‌ این مطلب چندین دلیل دارد: دلیل روشن، این است که اعطا امامت بعد از ابتلائات و آزمایشات سختی بوده و سختترین ابتلا برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بود. و از طرف دیگر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بنا به نقل [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء}}﴾}}<ref> سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۹.</ref> پس معلوم می‌شود آزمایش ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در دوران کهولت و اواخر عمر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بوده است و چون مسأله ذبح [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} بزرگترین آزمایش و ابتلا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود و‌ ایشان در‌ این امتحان موفق شد، خداوند بعد از طی‌ این مراحل او را به مقام [[نبوت]] رساند<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> و [[امامت]] اگر همان [[نبوت]] باشد، معنا ندارد حضرت ابراهیمی‌ که مقام [[امامت]] را دارا بوده است دوباره خداوند خطاب به‌ ایشان بفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} اگر [[امامت]] همان [[نبوت]] و به معنای ارائه طریق باشد،‌ این تکرار، لغو و بی‌جاست بنابراین [[امامت]] غیر از [[نبوت]] است؛ [[نبوت]] صرفاً همان هدایت است به معنای ارائه طریق. و باید دانست: {{عربی|اندازه=150%|" و لا تنفک النبوه عن الهدایه بمعنی ارائه الطریق‏‏‏"}} هدایت به معنای ارائه طریق همان [[نبوت]] است و [[نبوت]] جدای از هدایت به معنای ارائه طریق نیست: {{عربی|اندازه=150%|" فلا یبقی للامامه الا الهدایه بمعنی الا یصال الی المطلوب‏‏‏"}} یعنی [[امامت]] یک نوع تحریک و‌ ایصال مأموم است، یک نوع هل دادن انسانها به سمت فلاح و رستگاری است و‌ ایصال الی المطلوب یعنی رساندن و واصل کردن {{عربی|اندازه=150%|" و هو نوع تصرف تکوینی فی النفوس‏‏‏"}} چون [[امام]] دارای [[ولایت]] است، نوعی تصرف در دلها می‌کند و آنها را به سمت مطلوب می‌برد.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==برخی از شئون امامت==
===امام واسطۀ فیض الهی===
*این فیوضات معنوی جز از کانال وجودی [[امام]] به دیگران نمی‌رسد؛ یعنی هر کسی به هر کمال تکوینی برسد فقط از ‌این واسطه آن کمال را دریافت کرده است.
*ا{{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الرابط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات الباطنیه و اخذها‏‏‏"}} یعنی در‌ این ارتباط که یک طرف خداست و طرف دیگر ما، ما فیض را اخذ می‌کنیم و خداوند اعطاء می‌کند و واسطه، [[امام]] است، مثل خورشید که نور می‌دهد و ما مستنیر هستیم و در حقیقت خدا منیر است و واسطه در‌ این اناره خورشید می‌باشد، به طور کلی اعطاء هر کمال وجودی از ناحیه خداست، ولی واسطه‌های نیز در کارند که آن کمال را برساند. [[امام]] واسطه‌ای است که از طرفی فیض را از مبدأ می‌گیرد و از طرفی اعطاء به مادون می‌کند. پس واسطه در اخذ فیوضات از جانب ما، [[امام]] است، از طرف خداوند نیز [[امام]] است! و همه ‌اینها در محور تکوین است. بنابراین در اعطاء فیوضات وجودی [[امام]] واسطه در تکوین است، درست مثل خورشیدی که واسطه در نور دادن به موجودات است! البته نور خورشید، نور فیزیکی است ولی نورانیت و هدایت معنوی یک کمال حقیقی و معنوی است که از ناحیه خداوند اعطاء می‌شود و واسطه‌اش وجود [[امام]] است: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الربط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات و اخذها کما ان النبی رابط بین الناس و بین ربهم فی اخذ الفیوضات الظاهریه و هی الشرائع الالهیه تنزل بالوحی علی النبی‏‏‏"}} <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
===امام عالم به تمام اعمال موجودات و انسان ها===
*[[امام]] هدایت کننده جانها به سوی مقامات معنوی است. نوعی ولایت بر مردم در اعمال و رفتارشان دارد. ولایت تکوینیه [[امام]] نسبت به عمل ماست ولی ولایت تشریعیه در محور احکامی‌ است که باید اجرا کنیم. لذا هیچ عملی از مردم از [[علم امام]] مخفی نیست و [[امام]] سلطه و اشراف کامل بر تمام اعمال و رفتار موجودات از جمله انسان دارد. پس هیچ عملی از ما از دایره سلطه و ولایت تکوینی [[امام]] بیرون نیست و‌این است که پرونده اعمال ما در محضر [[امام مهدی|امام عصر]] گشوده است و‌این که‌ ایشان به اعمال ما عالمند به همین معناست.
*[[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند: [[امام]] باید کسی باشد که به ملکوت موجودات از جمله ملکوت انسان عالم باشد. حیثیت ارتباط و تعلق هر موجودی با خدا، ملکوت آن شی‌ء است و همه موجودات‌ این ملکوت را دارند چون [[قرآن]] از قول [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" رب ارنی ملکوت کل شی‌ء‏‏‏"}} یعنی "خداوندا حقیقت، کون و سر هر موجودی را به من نشان بده". خلاصه [[امام]] کسی است که به ملکوت موجودات و ملکوت انسانها آگاه است! چرا، چون اگر بخواهد آدمی‌ را تکویناً به سمت سعادت و فلاح و غایت کمال خودش هدایت بکند، نمی‌تواند از ملکوت انسان بی خبر باشد. هادی باید نسبت به مُهدی، عالم باشد و تمام جزئیات نیازهای او را بداند و بر تمام ابعاد وجودی او واقف باشد. کسی که می‌خواهد هادی چنین موجود پر راز و رمزی باشد، باید تمام جزئیات وجودی او را بداند و الا هدایتش ناقص خواهد بود. و لذا ایشان می‌فرمایند: [[امام]] کسی است که با تمام جزئیات وجودی و ابعاد هستی موجودات از جمله انسان عالم است و ملکوتشان را می‌داند. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
===امام موید من عندالله===
*[[امام]] دائماً موید من عندالله است چون قرآن می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} یعنی همیشه‌ این امر تکوینی ماست که [[امام]] را مدد می‌کند و از ‌اینجا استفاده می‌شود که [[امام]] همیشه موید من عندالله است.
===امام آگاه به نیازهای انسان===
*[[امام]] به جمیع مایحتاج انسان در راه سعادتِ و دنیا و آخرت آگاه است، چون او هادی انسان است و باید به تمام ابعاد و جزئیات وجودی انسان واقف باشد<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>.
==مقام امامت و جعل از طرف خداوند==
*[[امامت]] امری مجعول از جانب خداست که البته‌ این جعل، جعل تکوینی است، یعنی [[امامت]] یک مقامی‌ نیست که ما به آن رأی بدهیم.
==معنای امر در "یهدون بامرنا"==
*چون هدایت به امر همان تصرف تکوینی و امر باطنی است، پس مراد از امر در "یهدون بامرنا" امر تشریعی نیست بلکه امر تکوینی است.
*در تفسیر المیزان در این زمینه آمده است: [[امامت]] نوعی تصرف تکوینی در نفوس و در جان های انسان ها است، {{عربی|اندازه=150%|" و هی نوع تصرف تکوینی فی النفوس لتسییرها فی سیر الکمال و نقلها من موقف معنوی الی موقف آخر‏‏‏"}} تسییر از باب تفعیل به معنای راه بردن است. یعنی در مسیر سوق دادن و سیر دادن، البته به صورت تکوینی، مثل‌ این که شما دست کسی را بگیرید و در راهی او را بکشید. [[امام]] هم نوعی کشش و جاذبه دارد که با آن افراد را در مسیر هدایت راه می‌برد. نکته مهم‌ این است که هدایت [[امام]] و سیر دادنش مکانی نیست بلکه از یک موقف معنوی است به یک موقف معنوی دیگر! یعنی [[امام]] به انسانها در مراتب معنوی سیر استکمالی می‌دهد. [[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذ کانت تصرفاً تکویناً و عملاً و باطنییاً فالمراد بالامر الذی تکونوا بالهدایته لیس هو الامر التشریحی الا اعتباری‏‏‏"}} یعنی چون‌ این ولایت، یک تصرف تکوینی و یک عمل باطنی است و [[امام]] در جان انسانها تکویناً‌ این تاثیر را می‌گذارد، پس مراد از امری هم که در‌ آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} آمده امر تشریعی نیست بلکه امریست که تفسیر آن در‌ آیه دیگری آمده که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود.پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.</ref> [[علامه طباطبایی|علامه]] از‌ این‌ آیه استفاده کرده‌اند که "امر" در "یهدون بامرنا" امر تکوینی است نه امر تشریعی و از طریق [[وحی]] ابلاغ می‌شود، فرموده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" فالمراد بالامر الذی تکون بالهدایت لیس هو الامر تشریعی الاعتباری بل ما تسیره فی قوله: ﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾‏‏‏"}} <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>


==جدا بودن هدایت به امر از معنای ارائه طریق==
==جدا بودن هدایت به امر از معنای ارائه طریق==
خط ۲۳: خط ۶۴:
==امامت و ایصال به مطلوب==
==امامت و ایصال به مطلوب==
*[[امامت]] ضرورتاً به معنای هدایت و‌ ایصال به مطلوب است به صورت‌ ایصال تکوینی.
*[[امامت]] ضرورتاً به معنای هدایت و‌ ایصال به مطلوب است به صورت‌ ایصال تکوینی.
==معنای ایصال الی المطلوب در امامت==
==معنای ایصال الی المطلوب در امامت==
*هدایت به معنای‌ ایصال الی المطلوب نوعی تصرف تکوینی در نفوس آدمیان و راه بردن آنها در سیر کمالی و سلوک در مراتب معنوی است.
*هدایت به معنای‌ ایصال الی المطلوب نوعی تصرف تکوینی در نفوس آدمیان و راه بردن آنها در سیر کمالی و سلوک در مراتب معنوی است.
==معنای امر در "یهدون بامرنا"==
*چون هدایت به امر همان تصرف تکوینی و امر باطنی است، پس مراد از امر در "یهدون بامرنا" امر تشریعی نیست بلکه امر تکوینی است.
*در تفسیر المیزان در این زمینه آمده است: [[امامت]] نوعی تصرف تکوینی در نفوس و در جان های انسان ها است، {{عربی|اندازه=150%|" و هی نوع تصرف تکوینی فی النفوس لتسییرها فی سیر الکمال و نقلها من موقف معنوی الی موقف آخر‏‏‏"}} تسییر از باب تفعیل به معنای راه بردن است. یعنی در مسیر سوق دادن و سیر دادن، البته به صورت تکوینی، مثل‌ این که شما دست کسی را بگیرید و در راهی او را بکشید. [[امام]] هم نوعی کشش و جاذبه دارد که با آن افراد را در مسیر هدایت راه می‌برد. نکته مهم‌ این است که هدایت [[امام]] و سیر دادنش مکانی نیست بلکه از یک موقف معنوی است به یک موقف معنوی دیگر! یعنی [[امام]] به انسانها در مراتب معنوی سیر استکمالی می‌دهد. [[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند {{عربی|اندازه=150%|" و اذ کانت تصرفاً تکویناً و عملاً و باطنییاً فالمراد بالامر الذی تکونوا بالهدایته لیس هو الامر التشریحی الا اعتباری‏‏‏"}} یعنی چون‌ این ولایت، یک تصرف تکوینی و یک عمل باطنی است و [[امام]] در جان انسانها تکویناً‌ این تاثیر را می‌گذارد، پس مراد از امری هم که در‌ آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} آمده امر تشریعی نیست بلکه امریست که تفسیر آن در‌ آیه دیگری آمده که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود.پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.</ref> [[علامه طباطبایی|علامه]] از‌ این‌ آیه استفاده کرده‌اند که "امر" در "یهدون بامرنا" امر تکوینی است نه امر تشریعی و از طریق [[وحی]] ابلاغ می‌شود، فرموده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|" فالمراد بالامر الذی تکون بالهدایت لیس هو الامر تشریعی الاعتباری بل ما تسیره فی قوله: ﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾‏‏‏"}} <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>


==معنای امر تکوینی==
==معنای امر تکوینی==
خط ۳۶: خط ۷۵:
*[[امام]] پیش از دیگران خود به‌این فیوضات و مقامات متلبس است و از‌ اینجا [[عصمت امام]] ثابت می‌شود آن هم [[عصمت]] مطلقه در جمیع جوانب.
*[[امام]] پیش از دیگران خود به‌این فیوضات و مقامات متلبس است و از‌ اینجا [[عصمت امام]] ثابت می‌شود آن هم [[عصمت]] مطلقه در جمیع جوانب.
*باید دانست هر کسی به هر مقام معنوی و هر کمال حقیقی می‌رسد، از قِبل افاضه‌ای است که خداوند از طریق وجود [[امام]] اعطاء می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|" و اذا کان الامام یهدی بالام. والباء للسببیه اوالاله فهو متلبس به اولاً‏‏‏"}} یعنی با توجه به‌ این که "باء" که به سر کلمه "امر" آمده یا باء سببیت است و یا باء آلت و ابزار، پس خداوند می‌فرماید به سبب امر تکوینی ماست که ائمه هدایت می‌کنند و یا به واسطه‌این ابزار که امر تکوینی ماست آنها راهنما هستند. یعنی [[امام]] هدایت تکوینی انسانها را به عهده دارد و چون [[امام]] واسطه‌ این فیض هدایت است، نمی‌تواند هادی باشد مگر‌ این که خود پیش از مهتدی از تمام کمالات که می‌خواهد مهتدی را به سمت آن کمالات بکشاند بهره‌مند باشد و از همین بحث، [[عصمت]] را نیز می‌توان نتیجه گرفت. چون وقتی گفتیم خود [[امام]] باید متلبس به‌ این فیوضات و مقامات معنوی باشد یعنی دارای مقام [[عصمت]] باشد. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*باید دانست هر کسی به هر مقام معنوی و هر کمال حقیقی می‌رسد، از قِبل افاضه‌ای است که خداوند از طریق وجود [[امام]] اعطاء می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|" و اذا کان الامام یهدی بالام. والباء للسببیه اوالاله فهو متلبس به اولاً‏‏‏"}} یعنی با توجه به‌ این که "باء" که به سر کلمه "امر" آمده یا باء سببیت است و یا باء آلت و ابزار، پس خداوند می‌فرماید به سبب امر تکوینی ماست که ائمه هدایت می‌کنند و یا به واسطه‌این ابزار که امر تکوینی ماست آنها راهنما هستند. یعنی [[امام]] هدایت تکوینی انسانها را به عهده دارد و چون [[امام]] واسطه‌ این فیض هدایت است، نمی‌تواند هادی باشد مگر‌ این که خود پیش از مهتدی از تمام کمالات که می‌خواهد مهتدی را به سمت آن کمالات بکشاند بهره‌مند باشد و از همین بحث، [[عصمت]] را نیز می‌توان نتیجه گرفت. چون وقتی گفتیم خود [[امام]] باید متلبس به‌ این فیوضات و مقامات معنوی باشد یعنی دارای مقام [[عصمت]] باشد. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==امام واسطۀ فیض الهی==
*این فیوضات معنوی جز از کانال وجودی [[امام]] به دیگران نمی‌رسد؛ یعنی هر کسی به هر کمال تکوینی برسد فقط از ‌این واسطه آن کمال را دریافت کرده است.
*ا{{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الرابط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات الباطنیه و اخذها‏‏‏"}} یعنی در‌ این ارتباط که یک طرف خداست و طرف دیگر ما، ما فیض را اخذ می‌کنیم و خداوند اعطاء می‌کند و واسطه، [[امام]] است، مثل خورشید که نور می‌دهد و ما مستنیر هستیم و در حقیقت خدا منیر است و واسطه در‌ این اناره خورشید می‌باشد، به طور کلی اعطاء هر کمال وجودی از ناحیه خداست، ولی واسطه‌های نیز در کارند که آن کمال را برساند. [[امام]] واسطه‌ای است که از طرفی فیض را از مبدأ می‌گیرد و از طرفی اعطاء به مادون می‌کند. پس واسطه در اخذ فیوضات از جانب ما، [[امام]] است، از طرف خداوند نیز [[امام]] است! و همه ‌اینها در محور تکوین است. بنابراین در اعطاء فیوضات وجودی [[امام]] واسطه در تکوین است، درست مثل خورشیدی که واسطه در نور دادن به موجودات است! البته نور خورشید، نور فیزیکی است ولی نورانیت و هدایت معنوی یک کمال حقیقی و معنوی است که از ناحیه خداوند اعطاء می‌شود و واسطه‌اش وجود [[امام]] است: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الربط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیوضات و اخذها کما ان النبی رابط بین الناس و بین ربهم فی اخذ الفیوضات الظاهریه و هی الشرائع الالهیه تنزل بالوحی علی النبی‏‏‏"}} <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>


==تفاوت مراتب بهره مندی از امام==
==تفاوت مراتب بهره مندی از امام==
*انسانها از حیث بهره‌مندی از [[امام]] و از‌این فیوضات دارای مراتب مختلف هستند و همه در یک سطح نیستند.
*انسانها از حیث بهره‌مندی از [[امام]] و از‌این فیوضات دارای مراتب مختلف هستند و همه در یک سطح نیستند.
*{{عربی|اندازه=150%|" منه ینتشر فی الناس‏‏‏"}} یعنی فیوضات از وجود [[امام]] برای دیگران منتشر می‌شود و هر کس به حسب رتبه و ظرفیتش از وجود [[امام]] بهره‌مند می‌شود. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*{{عربی|اندازه=150%|" منه ینتشر فی الناس‏‏‏"}} یعنی فیوضات از وجود [[امام]] برای دیگران منتشر می‌شود و هر کس به حسب رتبه و ظرفیتش از وجود [[امام]] بهره‌مند می‌شود. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==معنای امام==
*تعریف [[امام‌]] این گونه است: [[امام]] رابط بین مردم و خداوند در اعطاء فیوضات باطنی از جانب خداوند و اخذ آن از جانب مردم است.
*[[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] کسی است که رابط و واسطۀ تکوینی است در هدایت انسان، [[امام]] به منزلۀ مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسان هاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رُزِقَ الوَری و به ثَبَتَت الأرضُ وَ السماء‏‏‏"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی می‌خورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز می‌باشد. گر چه طبق قاعده امکان، اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهره‌مندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آن‌ این است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده می‌شود.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==معنای نبی==
*تعریف [[نبی]] از‌این قرار است: [[نبی]] رابط مردم و خداوند در گرفتن و ابلاغ فیوضات ظاهریه یعنی شرایع و احکام الهی است.
==امام عالم به تمام اعمال موجودات و انسان ها==
*[[امام]] هدایت کننده جانها به سوی مقامات معنوی است. نوعی ولایت بر مردم در اعمال و رفتارشان دارد. ولایت تکوینیه [[امام]] نسبت به عمل ماست ولی ولایت تشریعیه در محور احکامی‌ است که باید اجرا کنیم. لذا هیچ عملی از مردم از [[علم امام]] مخفی نیست و [[امام]] سلطه و اشراف کامل بر تمام اعمال و رفتار موجودات از جمله انسان دارد. پس هیچ عملی از ما از دایره سلطه و ولایت تکوینی [[امام]] بیرون نیست و‌این است که پرونده اعمال ما در محضر [[امام مهدی|امام عصر]] گشوده است و‌این که‌ ایشان به اعمال ما عالمند به همین معناست.
*[[علامه طباطبایی|علامه]] می‌فرمایند: [[امام]] باید کسی باشد که به ملکوت موجودات از جمله ملکوت انسان عالم باشد. حیثیت ارتباط و تعلق هر موجودی با خدا، ملکوت آن شی‌ء است و همه موجودات‌ این ملکوت را دارند چون [[قرآن]] از قول [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" رب ارنی ملکوت کل شی‌ء‏‏‏"}} یعنی "خداوندا حقیقت، کون و سر هر موجودی را به من نشان بده". خلاصه [[امام]] کسی است که به ملکوت موجودات و ملکوت انسانها آگاه است! چرا، چون اگر بخواهد آدمی‌ را تکویناً به سمت سعادت و فلاح و غایت کمال خودش هدایت بکند، نمی‌تواند از ملکوت انسان بی خبر باشد. هادی باید نسبت به مُهدی، عالم باشد و تمام جزئیات نیازهای او را بداند و بر تمام ابعاد وجودی او واقف باشد. کسی که می‌خواهد هادی چنین موجود پر راز و رمزی باشد، باید تمام جزئیات وجودی او را بداند و الا هدایتش ناقص خواهد بود. و لذا ایشان می‌فرمایند: [[امام]] کسی است که با تمام جزئیات وجودی و ابعاد هستی موجودات از جمله انسان عالم است و ملکوتشان را می‌داند. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==تفاوت نبی و امام==
*[[نبی]] هدایت کننده‌ اندیشه های ما به سمت اعتقادات درست و اعمال صالحه است، یعنی‌ اندیشه ما را [[نبی]] راه می‌برد و اما دل ما را [[امام]] سیر می‌دهد.
*در تفسیر المیزان دربارۀ تفاوت نبی و امام آمده است: [[نبوت]] به معنای ارائه طریق است و [[نبی]] کسی است که یتحمل النبأ یعنی خبر را از طریق فرشته [[وحی]] می‌گیرد و تلقی [[وحی]] می‌کند؛ پس [[نبی]] تلقی و تحمل نبأ را به عهده دارد: [[نبی]] یعنی متحمل نبأ و نبأ یعنی خبر. ولی [[امامت]] مقامی ‌است فوق [[نبوت]] و بالاتر از گرفتن نبأ و اعطا‌ خبر به مردم! چون اعلام خبر به مردم به معنای ارائه طریق است، یعنی [[نبی]] کسی است که [[وحی]] را دریافت می‌کند و بعد به مردم ابلاغ می‌کند. [[نبی]] می‌گوید حلال و حرام خدا و صحیح و ناصحیح خدا همین‌هایی است که من در اختیار شما می‌گذارم و او فقط راه از چاه مشخص می‌کند. پس کار [[نبی]] صرفاً می‌شود ارائه طریق! ولی [[امام]] علاوه بر ارائه طریق، واسطه تکوینی برای اعطاء فیوضات الهی به قلوب انسانهاست. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*[[امام]] کسی است که از حیث مقام [[امامت]] با قدرت ولایی که دارد و از راه تصرفاتی که در جان و قلب و نفوس انسانها دارد، آنها را از انحراف و سقوط باز می‌دارد نه‌ این که صرفاً ارائه طریق کند. بنابراین [[امامت]] فوق [[نبوت]] و فوق ارائه طریق است<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
*احکام را که خداوند می‌خواهد در اختیار انسانها قرار دهد، واسطه‌اش [[نبی]] است و به وسیله [[نبی‌]] این احکام منتشر می‌شود. پس تشریعی و ابلاغ احکام با [[نبوت]] تناسب دارد و هدایت در محور تکوین با [[امامت]] مناسب است یا به تعبیر ادقّ، [[امامت]] در محور تکوین و [[نبوت]] بر محور تشریع است! پس احکام خدا توسط [[نبی]] بین مردم منتشر می‌شود. {{عربی|اندازه=150%|" فالامام دلیل هاد للنفوس الی مقاماتها‏‏‏"}} یعنی [[امام]] واسطه است که انسانها و نفوس بشری به مقاماتی که باید برسند، نائل شوند. {{عربی|اندازه=150%|" کما ان النبی دلیل یهدی الناس الی الاعتقادات الحقه و الاعمال الصالحه‏‏‏"}} یعنی [[نبی]] اعتقادات درست را و به عباراتی‌ اندیشه صحیح را در اختیار انسانها می‌گذارد، ولی [[امام]] فوق‌ این کارها، جذب و انجذاب دارد و دلها را تسییر می‌کند یعنی سیر می‌دهد.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==جمع شدن نبوت و امامت در یک شخص==
*اجتماع [[نبوت]] و [[امامت]] در یک شخص هم ممکن است و هم واقع شده است، کما‌ اینکه در خود حضرت و ابراهیم و در فرزندش اسماعیل و اسحاق چنین بوده است.
*اگر سوال شود که [[امامت]] و [[نبوت]] حتماً باید در دو فرد باشند یا در یک فرد هم جمع می‌شوند؟ پاسخ‌ این است که‌ این دو قابل اجتماع‌اند و یک فرد می‌تواند هم مقام [[نبوت]] را دارا باشد و هم مقام [[امامت]] را مثل خود [[حضرت ابراهیم]] و دو فرزندش اسماعیل و اسحق که هم مقام [[امامت]] را دارا بودند هم مقام [[نبوت]] را. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
==مقام امامت و جعل از طرف خداوند==
*[[امامت]] امری مجعول از جانب خداست که البته‌ این جعل، جعل تکوینی است، یعنی [[امامت]] یک مقامی‌ نیست که ما به آن رأی بدهیم.
==امام موید من عندالله==
*[[امام]] دائماً موید من عندالله است چون قرآن می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} یعنی همیشه‌ این امر تکوینی ماست که [[امام]] را مدد می‌کند و از ‌اینجا استفاده می‌شود که [[امام]] همیشه موید من عندالله است.


==خالی نبودن زمین از امام==
==خالی نبودن زمین از امام==
*در هیچ عصری زمین خالی از امام نمی‌تواند باشد چرا؟ چون‌ این {{عربی|اندازه=150%|" تسییر الانسان الی الکمال‏‏‏"}} در همه اعصار لازم است. پس واسطه در‌ این تسییر هم همواره لازم است. ‌این واسطه در‌ این تسییر هم همواره لازم است. ‌این نکته را  [[علامه طباطبایی|علامه]] از‌ آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً}}﴾}}<ref> روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد ؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> استفاده کرده‌اند و می‌فرمایند چون قرآن می‌فرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُلَّ أُنَاسٍ}}﴾}} یعنی در قیامت همه انسانها را با امامان‌شان می‌خوانیم پس همه انسانها [[امام]] دارند و روایاتی هم در‌این زمینه داریم مثل {{عربی|اندازه=150%|" لولا الحجة لساخت‏ الارض باهلها‏‏‏"}} که "اگر حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین اهلش را هلاک می‌کند" و نیز در روایات داریم اگر دو انسان بر روی زمین باقی بمانند، حتماً یکی از آنها امام است!.
*در هیچ عصری زمین خالی از امام نمی‌تواند باشد چرا؟ چون‌ این {{عربی|اندازه=150%|" تسییر الانسان الی الکمال‏‏‏"}} در همه اعصار لازم است. پس واسطه در‌ این تسییر هم همواره لازم است. ‌این واسطه در‌ این تسییر هم همواره لازم است. ‌این نکته را  [[علامه طباطبایی|علامه]] از‌ آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً}}﴾}}<ref> روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد ؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> استفاده کرده‌اند و می‌فرمایند چون قرآن می‌فرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُلَّ أُنَاسٍ}}﴾}} یعنی در قیامت همه انسانها را با امامان‌شان می‌خوانیم پس همه انسانها [[امام]] دارند و روایاتی هم در‌این زمینه داریم مثل {{عربی|اندازه=150%|" لولا الحجة لساخت‏ الارض باهلها‏‏‏"}} که "اگر حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین اهلش را هلاک می‌کند" و نیز در روایات داریم اگر دو انسان بر روی زمین باقی بمانند، حتماً یکی از آنها امام است!.
==امام آگاه به نیازهای انسان==
 
*[[امام]] به جمیع مایحتاج انسان در راه سعادتِ و دنیا و آخرت آگاه است، چون او هادی انسان است و باید به تمام ابعاد و جزئیات وجودی انسان واقف باشد<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>.


==منابع==
==منابع==
۱۱۴٬۱۸۳

ویرایش