وحی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
====۱. القای امر از جانب [[خداوند]] ==== | ====۱. القای امر از جانب [[خداوند]] ==== | ||
'''الف. [[فرمان]] به [[زمین]]:'''در [[سوره زلزال]] در وصف [[روز قیامت]] آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا }}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴ - ۵.</ref>. {{متن قرآن|أَوْحَى لَهَا }} به معنای أوحَی إلَیها است. برخی گفتهاند معنای [[وحی]] در این [[آیه]] [[فرمان]] است، بنا بر این أوحَی لَها یعنی أمَرَها<ref>لسان العرب، ابن منظور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۸ م، ج ۱۵، ص ۲۴۰ (ذيل واژۀ وَحی).</ref>، اما از آن جهت آن را [[وحی]] نامیده است که امر [[خداوند]] به [[زمین]] امری طبیعی و | '''الف. [[فرمان]] به [[زمین]]:'''در [[سوره زلزال]] در وصف [[روز قیامت]] آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا }}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴ - ۵.</ref>. {{متن قرآن|أَوْحَى لَهَا }} به معنای أوحَی إلَیها است. برخی گفتهاند معنای [[وحی]] در این [[آیه]] [[فرمان]] است، بنا بر این أوحَی لَها یعنی أمَرَها<ref>لسان العرب، ابن منظور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۸ م، ج ۱۵، ص ۲۴۰ (ذيل واژۀ وَحی).</ref>، اما از آن جهت آن را [[وحی]] نامیده است که امر [[خداوند]] به [[زمین]] امری طبیعی و آشکار نیست. برخی [[مفسران]] معتقدند که [[آیه]] به طور ضمنی بر این معنا دلالت میكند که همه موجودات و حتی جمادات دارای [[حیات]] و شعورند به طوری که به امر و [[فرمان الهی]] [[زبان]] به گفتار میگشایند و مشاهدات خود را باز میگویند<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين، بیتا، ج ۲۰، ص۳۴۲.</ref>. در جای دیگری هم آمده است که [[خداوند]] به [[آسمان]] و [[زمین]] فرمود: "خواه ناخواه بیایید". و آن دو گفتند: "فرمانپذیر آمدیم"<ref>سوره فصلت، آیه:۱۱.</ref> که اين آيه حکایت از فرمانپذیری [[زمین]] و [[آسمان]] در مقابل امر [[خداوند]] دارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۴۵.</ref>. | ||
'''ب. [[تدبیر]] و تقدیر در [[آسمان]]:''' در [[سوره فصلت]] پس از گزارش [[آفرینش]] [[هفت آسمان]] آمده است: {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ }}<ref> آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست؛ سوره فصلت، آیه:۱۲.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۵.</ref>. | '''ب. [[تدبیر]] و تقدیر در [[آسمان]]:''' در [[سوره فصلت]] پس از گزارش [[آفرینش]] [[هفت آسمان]] آمده است: {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ }}<ref> آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست؛ سوره فصلت، آیه:۱۲.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۴۵.</ref>. | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
=== [[تردید]] ناپذیری [[وحی]] === | === [[تردید]] ناپذیری [[وحی]] === | ||
منظور مباحثی است که درباره [[وحی نبوی]] و بیان اشاره به تفاوت میان [[وحی]] با [[الهام]]، [[کشف و شهود]] آمده و [[حقیقت وحی]] [[پیامبر]] را | منظور مباحثی است که درباره [[وحی نبوی]] و بیان اشاره به تفاوت میان [[وحی]] با [[الهام]]، [[کشف و شهود]] آمده و [[حقیقت وحی]] [[پیامبر]] را آشکار میکند، با این که در آیاتی از [[قرآن]] به [[شک و تردید]] [[پیامبر]] اشاره میکند. این [[تردیدها]] گاه با این عبارت آمده: در آن [[شک]] مکن، که [[حق]] است و از جانب پروردگارت آمده، یا آمده: از آنچه اینان میپرستند به تردید مباش. در این دسته از [[آیات]] منظور از [[شک و تردید]] [[پیامبر]] چیست، آیا تردید در [[وحی]] به [[پیامبر]] است، یا تردید در برخی خبرهای گذشتگان؟ | ||
#{{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در [[شک و تردید]] هستی {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ}} از کسانی که [[کتب آسمانی]] را قبل از تو میخوانند بپرس {{متن قرآن|فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ}} تا از این طریق ثابت شود که آنچه بر تو نازل شده [[حق]] است و از طرف [[پروردگار]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}} بنابراین هیچ گونه [[شک و تردید]] هرگز به خود راه مده {{متن قرآن|فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} [[پیامبر]] [[وحی]] را از طریق [[شهودی]] دریافت میکرد و در مسائل [[شهودی]] تردید معنا ندارد؛ چراکه [[انسان]] خود واقعیت و [[حقیقت]] را مییابد همانطور که وجود داشتنِ خود را [[درک]] میکند و مییابد. پس اگر چه خطاب [[آیات]] فوق به [[پیامبر]] است، اما از آنجا که [[پیامبر]] در مورد [[وحی]] تردید ندارد، پس مخاطبان واقعی [[آیات]]، [[کافران]] و [[مشرکان]] هستند که در مورد [[حقانیّت]] [[پیامبر]] و [[قرآن]] تردید دارند. و جالب آن است که این [[آیه]] به صورت جمله شرطیه آمده است؛ یعنی میگوید: {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ}} اگر [[شک]] داری و جمله شرطیه دلالت بر تحقّق و وجود شرط ندارد، بلکه گاهی برای تأکید بر مطلب یا بیان یک [[قانون]] کلی است. به عبارت دیگر، مخاطب [[آیه]] [[پیامبر]] {{صل}} است، اما مقصود کنایی آن دیگران هستند. | #{{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید: اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در [[شک و تردید]] هستی {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ}} از کسانی که [[کتب آسمانی]] را قبل از تو میخوانند بپرس {{متن قرآن|فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ}} تا از این طریق ثابت شود که آنچه بر تو نازل شده [[حق]] است و از طرف [[پروردگار]] {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}} بنابراین هیچ گونه [[شک و تردید]] هرگز به خود راه مده {{متن قرآن|فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} [[پیامبر]] [[وحی]] را از طریق [[شهودی]] دریافت میکرد و در مسائل [[شهودی]] تردید معنا ندارد؛ چراکه [[انسان]] خود واقعیت و [[حقیقت]] را مییابد همانطور که وجود داشتنِ خود را [[درک]] میکند و مییابد. پس اگر چه خطاب [[آیات]] فوق به [[پیامبر]] است، اما از آنجا که [[پیامبر]] در مورد [[وحی]] تردید ندارد، پس مخاطبان واقعی [[آیات]]، [[کافران]] و [[مشرکان]] هستند که در مورد [[حقانیّت]] [[پیامبر]] و [[قرآن]] تردید دارند. و جالب آن است که این [[آیه]] به صورت جمله شرطیه آمده است؛ یعنی میگوید: {{متن قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ}} اگر [[شک]] داری و جمله شرطیه دلالت بر تحقّق و وجود شرط ندارد، بلکه گاهی برای تأکید بر مطلب یا بیان یک [[قانون]] کلی است. به عبارت دیگر، مخاطب [[آیه]] [[پیامبر]] {{صل}} است، اما مقصود کنایی آن دیگران هستند. | ||
#{{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. | #{{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
#{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه میدید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۳-۵ و ۱۰-۱۱.</ref>. | #{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه میدید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۳-۵ و ۱۰-۱۱.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ * كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ}}<ref>«زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن (نیز) با ماست * هرگز! بلکه شما این جهان شتابان را دوست میدارید * و جهان واپسین را وا میگذارید» سوره قیامه، آیه ۱۶-۲۱.</ref>. | #{{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ * كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ * وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ}}<ref>«زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن (نیز) با ماست * هرگز! بلکه شما این جهان شتابان را دوست میدارید * و جهان واپسین را وا میگذارید» سوره قیامه، آیه ۱۶-۲۱.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست * و بیگمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگچشمی نمیورزد» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در توصیف پیک [[وحی]] -[[جبرئیل]] - میفرماید: یقیناً این [[قرآن]] [[کلام]] فرستاده [[بزرگواری]] است - [[جبرئیل امین]] - که از سوی [[خداوند]] برای پیامبرش آورده {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}} و این پاسخی است به آنها که [[پیامبر]] را متهم میکردند که [[قرآن]] را خود ساخته و پرداخته، و به [[خدا]] نسبت داده است. در این [[آیه]] و [[آیات]] بعد پنج وصف برای “جبرئیل” پیک [[وحی]] [[خدا]] بیان شده، که در [[حقیقت]] اوصافی است که برای هر فرستاده جامع الشرایط لازم است. نخست توصیف او به “کریم” بودن که اشاره به [[ارزش]] وجودی اوست. سپس به اوصاف دیگر پرداخته، میافزاید: “او صاحب [[قدرت]] است، و نزد ([[خداوند]]) صاحب [[عرش]] [[مقام]] والایی دارد” {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}} {{متن قرآن|ذِي الْعَرْشِ}} اشاره به ذات [[پاک]] [[خداوند]] است، گر چه او صاحب تمام [[عالم هستی]] است ولی از آنجا که [[عرش]] - خواه به معنی عالم ماوراء [[طبیعت]] باشد، و یا [[مقام]] [[علم مکنون]] [[خداوند]] - اهمیت بیشتری دارد، او را به صاحب [[عرش]] بودن توصیف میکند. و در چهارمین و پنجمین توصیف میگوید: “در [[آسمانها]] مورد [[اطاعت]] ([[فرشتگان]]) و [[امین]] است” {{متن قرآن|مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ}} از [[روایات]] استفاده میشود که گاه [[جبرئیل امین]] برای [[ابلاغ]] [[آیات قرآن]] از سوی گروه عظیمی از [[فرشتگان]] [[همراهی]] میشد و مسلماً در میان آنها [[مطاع]] بود و یک [[رسول]] باید در میان همراهانش [[مطاع]] باشد. سپس به [[نفی]] نسبت ناروایی که به [[پیامبر]] {{صل}} میدادند پرداخته، میافزاید: و [[صاحب شما]] - [[پیامبر]] - دیوانه نیست {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ}} تعبیر به “صاحب” اشاره به این است که او سالیان دراز در میان شما [[زندگی]] کرده، و همنشین با افراد شما بوده است، و او را به [[عقل]] و [[درایت]] و [[امانت]] شناختهاید، چگونه نسبت [[جنون]] به او میدهید؟! بعد برای تأکید [[ارتباط]] [[پیامبر]] با [[جبرئیل امین]] میافزاید: او -[[جبرئیل]] - را در افق روشن دیده است {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}} منظور از “افق مبین” همان “افق اعلی” و افق | #{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست * و بیگمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگچشمی نمیورزد» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در توصیف پیک [[وحی]] -[[جبرئیل]] - میفرماید: یقیناً این [[قرآن]] [[کلام]] فرستاده [[بزرگواری]] است - [[جبرئیل امین]] - که از سوی [[خداوند]] برای پیامبرش آورده {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}} و این پاسخی است به آنها که [[پیامبر]] را متهم میکردند که [[قرآن]] را خود ساخته و پرداخته، و به [[خدا]] نسبت داده است. در این [[آیه]] و [[آیات]] بعد پنج وصف برای “جبرئیل” پیک [[وحی]] [[خدا]] بیان شده، که در [[حقیقت]] اوصافی است که برای هر فرستاده جامع الشرایط لازم است. نخست توصیف او به “کریم” بودن که اشاره به [[ارزش]] وجودی اوست. سپس به اوصاف دیگر پرداخته، میافزاید: “او صاحب [[قدرت]] است، و نزد ([[خداوند]]) صاحب [[عرش]] [[مقام]] والایی دارد” {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}} {{متن قرآن|ذِي الْعَرْشِ}} اشاره به ذات [[پاک]] [[خداوند]] است، گر چه او صاحب تمام [[عالم هستی]] است ولی از آنجا که [[عرش]] - خواه به معنی عالم ماوراء [[طبیعت]] باشد، و یا [[مقام]] [[علم مکنون]] [[خداوند]] - اهمیت بیشتری دارد، او را به صاحب [[عرش]] بودن توصیف میکند. و در چهارمین و پنجمین توصیف میگوید: “در [[آسمانها]] مورد [[اطاعت]] ([[فرشتگان]]) و [[امین]] است” {{متن قرآن|مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ}} از [[روایات]] استفاده میشود که گاه [[جبرئیل امین]] برای [[ابلاغ]] [[آیات قرآن]] از سوی گروه عظیمی از [[فرشتگان]] [[همراهی]] میشد و مسلماً در میان آنها [[مطاع]] بود و یک [[رسول]] باید در میان همراهانش [[مطاع]] باشد. سپس به [[نفی]] نسبت ناروایی که به [[پیامبر]] {{صل}} میدادند پرداخته، میافزاید: و [[صاحب شما]] - [[پیامبر]] - دیوانه نیست {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ}} تعبیر به “صاحب” اشاره به این است که او سالیان دراز در میان شما [[زندگی]] کرده، و همنشین با افراد شما بوده است، و او را به [[عقل]] و [[درایت]] و [[امانت]] شناختهاید، چگونه نسبت [[جنون]] به او میدهید؟! بعد برای تأکید [[ارتباط]] [[پیامبر]] با [[جبرئیل امین]] میافزاید: او -[[جبرئیل]] - را در افق روشن دیده است {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}} منظور از “افق مبین” همان “افق اعلی” و افق آشکار کننده [[فرشتگان]] است که [[پیامبر]] [[جبرئیل]] را در آن [[مشاهده]] کرد. سپس میافزاید: “و او نسبت به آنچه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد” {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بیکم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] مینهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست مییابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] میورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بیکران [[علم]] خداست از اینگونه صفات مبراست<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۲۳.</ref>. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} کلمه {{متن قرآن|بِضَنِينٍ}} صفت مشبهه از ماده “ضن” است، که به معنای [[بخل]] است، میفرماید [[رسول خدا]] {{صل}} به هیچ چیز از آنچه به او [[وحی]] میشود [[بخل]] نمیورزد، و چیزی را از کسی [[کتمان]] و پنهان نمیکند و [[تغییر]] و تبدیل نمیدهد، و [[وحی]] را نه همهاش و نه بعضی از آن را به چیز دیگر تبدیل نمیکند، بلکه همانطور که به او [[تعلیم]] داده به [[مردم]] [[تعلیم]] میدهد، و آنچه را [[مأمور]] به تبلیغش شده [[تبلیغ]] میکند<ref>ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۳۵۹.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست * برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد * و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۲- ۲۹.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} این [[قرآن]] فقط ذکر است، که [[شعور]] و [[فطرت]] خفته و به فراموش رفته را بیدار میکند و آنچه از یاد رفته به یاد میآورد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref> و برای جهانیان است، چون همه در اصل چنین شعوری مشترکند، اگر [[شعور]] خفته و [[فطرت]] بیدار شود و به راه آید، راهش همان [[راه خدا]] و بقاء است که [[انسان]] [[گمراه]] آن را از خارج ذات خود و عوارض آن میجوید. از این رو راهجو و راه یکی است، [[انسان]] از جهت [[عقل]] اکتسابی راهجوست و از جهت [[عقل]] و [[شعور]] [[فطری]] راه است. و اگر [[عقل]] مکتسب هماهنگ با [[عقل]] [[فطری]] گردید مستقیم میشود و در [[راه مستقیم]] [[سیر]] مینماید: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} این ذکر برای کسانی اثر و سود دارد که خواست مستقیم - شدن و به [[راه مستقیم]] درآمدن داشته باشند. اگر چنین خواستی باشد به وسیله همین ذکر [[قرآن]] است که قوا و [[عواطف]] و خلالهای [[نفسانی]] هماهنگ و مستقیم میگردد و به [[راه مستقیم]] میگراید<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۱۰.</ref>. | #{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست * برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد * و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۲- ۲۹.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} این [[قرآن]] فقط ذکر است، که [[شعور]] و [[فطرت]] خفته و به فراموش رفته را بیدار میکند و آنچه از یاد رفته به یاد میآورد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref> و برای جهانیان است، چون همه در اصل چنین شعوری مشترکند، اگر [[شعور]] خفته و [[فطرت]] بیدار شود و به راه آید، راهش همان [[راه خدا]] و بقاء است که [[انسان]] [[گمراه]] آن را از خارج ذات خود و عوارض آن میجوید. از این رو راهجو و راه یکی است، [[انسان]] از جهت [[عقل]] اکتسابی راهجوست و از جهت [[عقل]] و [[شعور]] [[فطری]] راه است. و اگر [[عقل]] مکتسب هماهنگ با [[عقل]] [[فطری]] گردید مستقیم میشود و در [[راه مستقیم]] [[سیر]] مینماید: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}} این ذکر برای کسانی اثر و سود دارد که خواست مستقیم - شدن و به [[راه مستقیم]] درآمدن داشته باشند. اگر چنین خواستی باشد به وسیله همین ذکر [[قرآن]] است که قوا و [[عواطف]] و خلالهای [[نفسانی]] هماهنگ و مستقیم میگردد و به [[راه مستقیم]] میگراید<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۱۰.</ref>. | ||