اهداف حکومت اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
اهداف حکومت اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۷
، ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'منتها' به 'لکن'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'منتها' به 'لکن') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== حکومت وسیلهای جهت تحقق اهداف عالی == | == حکومت وسیلهای جهت تحقق اهداف عالی == | ||
[[حضرت]] [[امام]] در این رابطه میفرمایند: عهدهدار شدن حکومت فی حد ذاته، شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیله [[انجام وظیفه]]، [[اجرای احکام]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] است. حضرت [[امیر المؤمنین]] {{ع}} درباره نفس حکومت و [[فرماندهی]] به [[ابنعباس]] فرمود: این [[کفش]] چقدر میارزد؟ گفت: هیچ. فرمود: فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزشتر است؛ مگر این که به وسیله فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم [[حق]] (یعنی [[قانون]] و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون و [[نظامات]] ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۳.</ref>. پس، نفس [[حاکم]] شدنْ و [[فرمانروایی]] وسیلهای بیش نیست. و برای مردان [[خدا]] اگر این وسیله به [[کار خیر]] و تحقق هدفهای عالی نیاید، هیچ [[ارزش]] ندارد. لذا در [[خطبه]] [[نهج البلاغه]] میفرماید: “اگر [[حجت]] بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی [[فرماندهی]] و [[حکومت]] را) رها میکردم”. [[بدیهی]] است [[تصدی]] حکومت به دست آوردن یک وسیله است؛ نه این که یک [[مقام معنوی]] باشد؛ زیرا اگر مقام معنوی بود؛ کسی نمیتوانست آن را [[غصب]] کند یا رها سازد. هر گاه حکومت و فرماندهی وسیله [[اجرای احکام الهی]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] شود، [[قدر]] و ارزش پیدا میکند؛ و متصدی آن صاحب [[ارجمندی]] و [[معنویت]] بیشتر میشود... حال آنکه نخستوزیر شوروی یا [[انگلیس]] و [[رئیس]] [[جمهور]] [[آمریکا]] حکومت دارند، | [[حضرت]] [[امام]] در این رابطه میفرمایند: عهدهدار شدن حکومت فی حد ذاته، شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیله [[انجام وظیفه]]، [[اجرای احکام]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] است. حضرت [[امیر المؤمنین]] {{ع}} درباره نفس حکومت و [[فرماندهی]] به [[ابنعباس]] فرمود: این [[کفش]] چقدر میارزد؟ گفت: هیچ. فرمود: فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزشتر است؛ مگر این که به وسیله فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم [[حق]] (یعنی [[قانون]] و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون و [[نظامات]] ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۳.</ref>. پس، نفس [[حاکم]] شدنْ و [[فرمانروایی]] وسیلهای بیش نیست. و برای مردان [[خدا]] اگر این وسیله به [[کار خیر]] و تحقق هدفهای عالی نیاید، هیچ [[ارزش]] ندارد. لذا در [[خطبه]] [[نهج البلاغه]] میفرماید: “اگر [[حجت]] بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی [[فرماندهی]] و [[حکومت]] را) رها میکردم”. [[بدیهی]] است [[تصدی]] حکومت به دست آوردن یک وسیله است؛ نه این که یک [[مقام معنوی]] باشد؛ زیرا اگر مقام معنوی بود؛ کسی نمیتوانست آن را [[غصب]] کند یا رها سازد. هر گاه حکومت و فرماندهی وسیله [[اجرای احکام الهی]] و برقراری [[نظام عادلانه اسلام]] شود، [[قدر]] و ارزش پیدا میکند؛ و متصدی آن صاحب [[ارجمندی]] و [[معنویت]] بیشتر میشود... حال آنکه نخستوزیر شوروی یا [[انگلیس]] و [[رئیس]] [[جمهور]] [[آمریکا]] حکومت دارند، لکن کافرند. کافرند، اما حکومت و [[نفوذ]] [[سیاسی]] دارند؛ و این حکومت و نفوذ و [[اقتدار]] سیاسی را وسیله کامروایی خود از طریق [[اجرای قوانین]] و سیاستهای ضد [[انسانی]] میکنند. [[ائمه]] و فقهای [[عادل]] موظفند که از [[نظام]] و [[تشکیلات حکومتی]] برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و [[خدمت به مردم]] استفاده کنند<ref>ولایت فقیه، ص۵۴ – ۵۵.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] پس از ذکر وسیله بودن حکومت، برای دستیابی به غایات عالیه [[اسلام]] و ذکر برخی از این اهداف و غایات، در ادامه، عبارتی دیگر از نهج البلاغه را مد نظر قرار داده و بخشی دیگر از [[اهداف]] [[حکومت اسلامی]] را با [[عنایت]] به [[روایت]] و [[سیره]] [[حضرت علی]] {{ع}} تبیین نموده است. | [[امام خمینی]] پس از ذکر وسیله بودن حکومت، برای دستیابی به غایات عالیه [[اسلام]] و ذکر برخی از این اهداف و غایات، در ادامه، عبارتی دیگر از نهج البلاغه را مد نظر قرار داده و بخشی دیگر از [[اهداف]] [[حکومت اسلامی]] را با [[عنایت]] به [[روایت]] و [[سیره]] [[حضرت علی]] {{ع}} تبیین نموده است. |