عمرو بن حمق خزاعی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←عمرو بن حمق خزاعی و فرماندهی اهل مصر
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
چند تن از اشراف [[عراق]] در [[کوفه]] جمع شده و درباره عثمان [[سخن]] میگفتند. از جمله: [[مالک بن حارث اشتر]]، [[ثابت بن قیس نخعی]]، [[کمیل بن زیاد نخعی]]، [[زید بن صوحان عبدی]]، [[جندب بن زهیر غامدی]]، [[جندب بن کعب ازدی]]، [[عروة بن معد]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]]. [[سعید بن عاص]] این ماجرا را برای عثمان نوشت و کار آنها را به وی [[خبر]] داد. [[عثمان]] جواب داد: آنها را به [[شام]] بفرست تا در مرزها اقامت کنند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۳۲۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن حمق خزاعی (مقاله)|مقاله «عمرو بن حمق خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۵۹.</ref> | چند تن از اشراف [[عراق]] در [[کوفه]] جمع شده و درباره عثمان [[سخن]] میگفتند. از جمله: [[مالک بن حارث اشتر]]، [[ثابت بن قیس نخعی]]، [[کمیل بن زیاد نخعی]]، [[زید بن صوحان عبدی]]، [[جندب بن زهیر غامدی]]، [[جندب بن کعب ازدی]]، [[عروة بن معد]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]]. [[سعید بن عاص]] این ماجرا را برای عثمان نوشت و کار آنها را به وی [[خبر]] داد. [[عثمان]] جواب داد: آنها را به [[شام]] بفرست تا در مرزها اقامت کنند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۳۲۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن حمق خزاعی (مقاله)|مقاله «عمرو بن حمق خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۵۹.</ref> | ||
== [[عمرو بن حمق خزاعی]] و | == [[عمرو بن حمق خزاعی]] و فرماندهی اهل مصر == | ||
[[محمد بن مسلمه]] گوید: هنگام [[شورش]] [[مصریان]] علیه عثمان با چند تن از [[قوم]] خویش پیش مصریان رفتم؛ سران آنها چهار نفر بودند: [[عبدالرحمان بن عدیس بلوی]]، [[سودان بن حمران مرادی]]، [[عمرو بن حمق خزاعی]] - این نام بیش از دیگران [[شهرت]] یافته بود تا آنجا که عثمان را محبوس ابن [[حمق]] میگفتند - و ابن نباع. پس در حالی که آنها در [[خیمه]] و [[مردم]] اطراف آنها بودند، نزدشان رفتم. پس از [[حق]] عثمان [[سخن]] گفتم و از بیعتی که به گردن داشتند و آنها را از [[فتنه]] [[بیم]] دادم و گفتم که کشتن وی مایه [[اختلاف]] میشود و کاری بس بزرگ است شما به این [[کار]] دست نزنید. وی از کارهایی که از آن [[خشم]] آوردهاید دست برمیدارد و من این را ضمانت میکنم. آنها گفتند: اگر دست بر نداشت؟ گفتم: در این صورت هر چه میخواهید بکنید. | [[محمد بن مسلمه]] گوید: هنگام [[شورش]] [[مصریان]] علیه عثمان با چند تن از [[قوم]] خویش پیش مصریان رفتم؛ سران آنها چهار نفر بودند: [[عبدالرحمان بن عدیس بلوی]]، [[سودان بن حمران مرادی]]، [[عمرو بن حمق خزاعی]] - این نام بیش از دیگران [[شهرت]] یافته بود تا آنجا که عثمان را محبوس ابن [[حمق]] میگفتند - و ابن نباع. پس در حالی که آنها در [[خیمه]] و [[مردم]] اطراف آنها بودند، نزدشان رفتم. پس از [[حق]] عثمان [[سخن]] گفتم و از بیعتی که به گردن داشتند و آنها را از [[فتنه]] [[بیم]] دادم و گفتم که کشتن وی مایه [[اختلاف]] میشود و کاری بس بزرگ است شما به این [[کار]] دست نزنید. وی از کارهایی که از آن [[خشم]] آوردهاید دست برمیدارد و من این را ضمانت میکنم. آنها گفتند: اگر دست بر نداشت؟ گفتم: در این صورت هر چه میخواهید بکنید. | ||