ضرورت تشکیل حکومت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '“اولی الامر”' به '«اولی الامر»'
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکانپذیر') |
جز (جایگزینی متن - '“اولی الامر”' به '«اولی الامر»') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
از [[آیه]] استفاده میشود که هدف [[ارسال رسل]]، [[قیام به قسط]] و [[عدل]] است که جز در پرتو قدرتی والا و [[حکومتی]] که زمام [[امور جامعه]] را در دست داشته باشد، امکانپذیر نیست<ref>حکومت موردنظر، فقط با سرپرستی انبیاء یا ائمه یا فقهای عادل در زمان غیبت، امکانپذیر است.</ref>. البته [[اعتقاد]] به اصل [[حکومت]] و [[ولایت]]، نیاز چندانی به [[دلیل]] و [[برهان]] ندارد؛ ولی برای [[تبیین]] بیشتر بحث، به چند [[روایت]] اشاره میکنیم. | از [[آیه]] استفاده میشود که هدف [[ارسال رسل]]، [[قیام به قسط]] و [[عدل]] است که جز در پرتو قدرتی والا و [[حکومتی]] که زمام [[امور جامعه]] را در دست داشته باشد، امکانپذیر نیست<ref>حکومت موردنظر، فقط با سرپرستی انبیاء یا ائمه یا فقهای عادل در زمان غیبت، امکانپذیر است.</ref>. البته [[اعتقاد]] به اصل [[حکومت]] و [[ولایت]]، نیاز چندانی به [[دلیل]] و [[برهان]] ندارد؛ ولی برای [[تبیین]] بیشتر بحث، به چند [[روایت]] اشاره میکنیم. | ||
#{{متن حدیث|الْإِمَامَةُ نِظَامُ الْأُمَّةِ}}<ref>آمدی، غررالحکم و دررالکلم، کلام ۱۰۹۵.</ref>؛ [[امامت]] و [[پیشوایی]]، [[نظام]] بخش [[امت]] است. در “شرح غررالحکم و دررالکلم”، در توضیح این [[کلام]] [[امیر مؤمنان]] آمده است: “تعیین [[امام]] و [[پیشوا]] به وسیله هر امتی برای خود، باعث نظام احوال و [[انتظام]] امور ایشان میگردد. چه ظاهر است که هیچ جمعیتی، بیفرمانفرمایی که همه [[مطیع]] و منقاد او باشند و از سخن و [[صلاح]] او [[تجاوز]] ننمایند، خواه [[عادل]] و خواه [[جائر]]، منتظم نتواند شد. و اگر هر یک بر وفق [[هوی و هوس]] خود [[سلوک]] نمایند، در اندک فرصتی، [[هرج و مرج]] شود و همه پراکنده و متفرق شوند. پس باید که فرمانفرمایی باشد که همه از او [[ترس]] و [[بیم]] داشته باشند و از [[خوف]] او تعدّی زیاد نکنند. و هر چند او [[ظالم]] باشد، وجود او بهتر است که در اصل حاکمی نباشد، چه [[ظلم]] یک کَس هر چه باشد [[برابری]] با [[مفاسد]] هرج و مرج نکند”<ref>محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ص۲۷۴. </ref>. | #{{متن حدیث|الْإِمَامَةُ نِظَامُ الْأُمَّةِ}}<ref>آمدی، غررالحکم و دررالکلم، کلام ۱۰۹۵.</ref>؛ [[امامت]] و [[پیشوایی]]، [[نظام]] بخش [[امت]] است. در “شرح غررالحکم و دررالکلم”، در توضیح این [[کلام]] [[امیر مؤمنان]] آمده است: “تعیین [[امام]] و [[پیشوا]] به وسیله هر امتی برای خود، باعث نظام احوال و [[انتظام]] امور ایشان میگردد. چه ظاهر است که هیچ جمعیتی، بیفرمانفرمایی که همه [[مطیع]] و منقاد او باشند و از سخن و [[صلاح]] او [[تجاوز]] ننمایند، خواه [[عادل]] و خواه [[جائر]]، منتظم نتواند شد. و اگر هر یک بر وفق [[هوی و هوس]] خود [[سلوک]] نمایند، در اندک فرصتی، [[هرج و مرج]] شود و همه پراکنده و متفرق شوند. پس باید که فرمانفرمایی باشد که همه از او [[ترس]] و [[بیم]] داشته باشند و از [[خوف]] او تعدّی زیاد نکنند. و هر چند او [[ظالم]] باشد، وجود او بهتر است که در اصل حاکمی نباشد، چه [[ظلم]] یک کَس هر چه باشد [[برابری]] با [[مفاسد]] هرج و مرج نکند”<ref>محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ص۲۷۴. </ref>. | ||
# [[ابومحمد الفضل بن شاذان نیشابوری]] از [[حضرت رضا]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: {{متن حدیث|وَ لِمَ جَعَلَ أُولِي الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا يَتَعَدَّوْا تِلْكَ الْحُدُودَ لِمَا فِيهِ مِنْ فَسَادِهِمْ لَمْ يَكُنْ يَثْبُتُ ذَلِكَ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا بِأَنْ يَجْعَلَ عَلَيْهِمْ فِيهَا أَمِيناً يَأْخُذُهُمْ بِالْوَقْتِ عِنْدَ مَا أُبِيحَ لَهُمْ وَ يَمْنَعُهُمْ مِنَ التَّعَدِّي عَلَى مَا حَظَرَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ لَكَانَ أَحَدٌ لَا يَتْرُكُ لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَيْرِهِ}}؛ اگر کسی بپرسد. چرا [[خدای حکیم]] | # [[ابومحمد الفضل بن شاذان نیشابوری]] از [[حضرت رضا]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: {{متن حدیث|وَ لِمَ جَعَلَ أُولِي الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا يَتَعَدَّوْا تِلْكَ الْحُدُودَ لِمَا فِيهِ مِنْ فَسَادِهِمْ لَمْ يَكُنْ يَثْبُتُ ذَلِكَ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا بِأَنْ يَجْعَلَ عَلَيْهِمْ فِيهَا أَمِيناً يَأْخُذُهُمْ بِالْوَقْتِ عِنْدَ مَا أُبِيحَ لَهُمْ وَ يَمْنَعُهُمْ مِنَ التَّعَدِّي عَلَى مَا حَظَرَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ لَكَانَ أَحَدٌ لَا يَتْرُكُ لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَيْرِهِ}}؛ اگر کسی بپرسد. چرا [[خدای حکیم]] «اولی الامر» قرار داده و به [[اطاعت]] آنان امر کرده است، جواب داده خواهد که به [[علل]] و [[دلایل]] بسیار چنین کرده است، از آن جمله این که چون [[مردم]] بر طریقه مشخص و معینی نگه داشته شده و [[دستور]] یافتهاند که از این طریقه [[تجاوز]] ننمایند و از حدود و [[قوانین]] مقرر در نگذرند زیرا که با این تجاوز و تخطی دچار [[فساد]] خواهند شد و از طرفی این امر به تحقق نمیپیوندد و مردم بر طریقه معین نمیروند و نمیمانند و [[قوانین الهی]] را بر پا نمیدارند مگر در صورتی که فرد (یا [[قدرت]]) [[امین]] و [[پاسداری]] بر ایشان گماشته شود که عهدهدار این امر باشد و نگذارد پا از دائره حقشان بیرون نهند یا به [[حقوق]] دیگران [[تعدی]] کنند؛ زیرا اگر چنین نباشد و شخص یا قدرت بازدارندهای گماشته نباشد، هیچکس [[لذت]] و [[منفعت]] خویش را که با فساد دیگران ملازمه دارد، فرو نمیگذارد و در [[راه]] تأمین لذت و نفع شخصی به [[ستم]] و [[تباهی]] دیگران میپردازد. | ||
#{{متن حدیث|مِنْهَا أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَيِّمٍ وَ رَئِيسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِي أَمْرِ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا}}؛ “علت و [[دلیل]] دیگر اینکه ما هیچیک از [[فرقهها]] یا هیچیک از [[ملتها]] و [[پیروان]] [[مذاهب]] مختلف را نمیبینیم که جز به وجود یک برپا نگهدارنده [[نظم]] و [[قانون]] و یک [[رئیس]] و [[رهبر]] توانسته باشد به [[حیات]] خود ادامه داده، باقی بماند، زیرا برای گذران امر [[دین]] و دنیای خویش ناگزیر از چنین شخص هستند. | #{{متن حدیث|مِنْهَا أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَيِّمٍ وَ رَئِيسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِي أَمْرِ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا}}؛ “علت و [[دلیل]] دیگر اینکه ما هیچیک از [[فرقهها]] یا هیچیک از [[ملتها]] و [[پیروان]] [[مذاهب]] مختلف را نمیبینیم که جز به وجود یک برپا نگهدارنده [[نظم]] و [[قانون]] و یک [[رئیس]] و [[رهبر]] توانسته باشد به [[حیات]] خود ادامه داده، باقی بماند، زیرا برای گذران امر [[دین]] و دنیای خویش ناگزیر از چنین شخص هستند. | ||
#{{متن حدیث|وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّينُ وَ غُيِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ لَزَادَ فِيهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ لِأَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِينَ مُحْتَاجِينَ غَيْرَ كَامِلِينَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ قَيِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ {{صل}} لَفَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَيَّنَّا وَ غُيِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ الْإِيمَانُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}}؛ و باز از جمله آن [[علل]] و [[دلایل]] یکی این است که اگر برای آنان [[امام]] برپا نگهدارنده [[نظم]] و [[قانون]]، خدمتگزار و [[امین]] و نگاهبان پاسدار و [[امانتداری]] [[تعیین]] نکند، [[دین]] به کهنگی و فرسودگی دچار خواهد شد و [[آیین]] از میان خواهد رفت و [[سنن]] و [[احکام اسلام]] دگرگونه و وارونه خواهد گشت و [[بدعتگزاران]] چیزها در دین خواهند افزود و [[ملحدان]] و بیدینان چیزها از آن خواهند کاست و آن را برای [[مسلمانان]] به گونهای دیگر جلوه خواهند داد؛ زیرا میبینیم که [[مردم]] ناقص، [[نیازمند]] و ناکاملند، علاوه بر اینکه با هم [[اختلاف]] دارند و [[تمایلات]] گوناگون و حالات متشتت دارند؛ بنابراین هرگاه کسی را، که بر پا نگهدارنده، نظم و قانون باشد و پاسدار آنچه [[پیامبر]] آورده، بر مردم نگماشته بود؛ به چنان صورتی که شرح دادیم، [[فاسد]] میشدند و [[نظامات]] و [[قوانین]] و سنن و احکام اسلام دگرگونه میشود، [[ایمان]] و محتوای ایمان دگرگون میگشت و این [[تغییر]]، سبب [[فساد]] همگی [[مردمان]] و [[بشریت]] به تمامی است”<ref>بحارالانوار، ج۶، ص۶۰، ح۱.</ref>. | #{{متن حدیث|وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّينُ وَ غُيِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ لَزَادَ فِيهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِكَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ لِأَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِينَ مُحْتَاجِينَ غَيْرَ كَامِلِينَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ قَيِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ {{صل}} لَفَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَيَّنَّا وَ غُيِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ الْإِيمَانُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}}؛ و باز از جمله آن [[علل]] و [[دلایل]] یکی این است که اگر برای آنان [[امام]] برپا نگهدارنده [[نظم]] و [[قانون]]، خدمتگزار و [[امین]] و نگاهبان پاسدار و [[امانتداری]] [[تعیین]] نکند، [[دین]] به کهنگی و فرسودگی دچار خواهد شد و [[آیین]] از میان خواهد رفت و [[سنن]] و [[احکام اسلام]] دگرگونه و وارونه خواهد گشت و [[بدعتگزاران]] چیزها در دین خواهند افزود و [[ملحدان]] و بیدینان چیزها از آن خواهند کاست و آن را برای [[مسلمانان]] به گونهای دیگر جلوه خواهند داد؛ زیرا میبینیم که [[مردم]] ناقص، [[نیازمند]] و ناکاملند، علاوه بر اینکه با هم [[اختلاف]] دارند و [[تمایلات]] گوناگون و حالات متشتت دارند؛ بنابراین هرگاه کسی را، که بر پا نگهدارنده، نظم و قانون باشد و پاسدار آنچه [[پیامبر]] آورده، بر مردم نگماشته بود؛ به چنان صورتی که شرح دادیم، [[فاسد]] میشدند و [[نظامات]] و [[قوانین]] و سنن و احکام اسلام دگرگونه میشود، [[ایمان]] و محتوای ایمان دگرگون میگشت و این [[تغییر]]، سبب [[فساد]] همگی [[مردمان]] و [[بشریت]] به تمامی است”<ref>بحارالانوار، ج۶، ص۶۰، ح۱.</ref>. |