پرش به محتوا

اصول حاکم بر نظام اداری در اسلام چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع فرعی = اصول حاکم بر نظام اداری در اسلام چیست؟
| تصویر = 110062.jpg
| تصویر = 110062.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| مدخل اصلی = ؟
| مدخل اصلی = ؟
خط ۱۹: خط ۱۷:
* '''اصل چهارم: [[قطبیت]] و مرکزیت''': مدیر به مثابه قطبی در مرکز ایدئولوژیک است<ref>{{متن حدیث|و اولوالعزم من الرسل علیهم دارت الرحا}}، نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.
* '''اصل چهارم: [[قطبیت]] و مرکزیت''': مدیر به مثابه قطبی در مرکز ایدئولوژیک است<ref>{{متن حدیث|و اولوالعزم من الرسل علیهم دارت الرحا}}، نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.
* '''اصل پنجم: [[هدایت]]''': حرکت دامنه‌دار [[نظام اداری]]، قابل تفکیک نیست یکی از ابعاد این حرکت [[شکوفایی]] استعداد‌های نیروها در درون [[تشکیلات اداری]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>.
* '''اصل پنجم: [[هدایت]]''': حرکت دامنه‌دار [[نظام اداری]]، قابل تفکیک نیست یکی از ابعاد این حرکت [[شکوفایی]] استعداد‌های نیروها در درون [[تشکیلات اداری]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>.
* '''اصل ششم: [[شورا]]''': [[اصل شورا]] به عنوان زیربنا در [[مدیریت]] [[اسلامی]] اصلی شناخته شده و آشنا است {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و یک اصل الزامی است {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. این اصل در [[حقیقت]]، [[احترام]] به [[افکار]] عمومی و آزادی‌هاست و خود ناشی از حاکمیتی است که [[خداوند]] به [[انسان]] نسبت به [[سرنوشت]] او داده و او را در [[عقیده]] و عمل [[اختیار]] بخشیده است. {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> مراجعه به آراء [[مردم]] و نظرخواهی و آزادگذاردن مردم در [[انتخاب]] [[راه]]، [[شیوه رهبری]] در [[اسلام]] بوده و مواردی از آن را می‌توان به صورت نظرخواهی در [[جنگ‌ها]] و یا [[بیعت]] در [[زندگی پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مشاهده]] نمود.
* '''اصل ششم: [[شورا]]''': [[اصل شورا]] به عنوان زیربنا در [[مدیریت]] [[اسلامی]] اصلی شناخته شده و آشنا است {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و یک اصل الزامی است {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. این اصل در [[حقیقت]]، [[احترام]] به [[افکار]] عمومی و آزادی‌هاست و خود ناشی از حاکمیتی است که [[خداوند]] به [[انسان]] نسبت به [[سرنوشت]] او داده و او را در [[عقیده]] و عمل [[اختیار]] بخشیده است. {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> مراجعه به آراء [[مردم]] و نظرخواهی و آزادگذاردن مردم در [[انتخاب]] [[راه]]، [[شیوه رهبری]] در [[اسلام]] بوده و مواردی از آن را می‌توان به صورت نظرخواهی در [[جنگ‌ها]] و یا [[بیعت]] در [[زندگی پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[مشاهده]] نمود.
* '''اصل هفتم: [[قاطعیت]] ([[ایمان]] و [[اخلاص]])''': قاطعیت در مفهوم [[اداری]] حالتی است که از ایمان و اخلاص سرچشمه می‌گیرد {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل‌کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
* '''اصل هفتم: [[قاطعیت]] ([[ایمان]] و [[اخلاص]])''': قاطعیت در مفهوم [[اداری]] حالتی است که از ایمان و اخلاص سرچشمه می‌گیرد {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل‌کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
* '''اصل هشتم: [[حس]] [[اخوّت]]''': پایه مناسبات [[اجتماعی]] در [[اسلام]]، حس [[اخوت]] است {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> بر همین اساس در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمود: “من [[دوست]] ندارم مادام که در میان شما هستم از دیگران متمایز باشم” و [[علی]]{{ع}} [[مردم]] [[انبار]] را از احتراماتی که [[بندگی]] را جایگزین رابطه [[اخوت اسلامی]] می‌کند، [[نهی]] فرمود.
* '''اصل هشتم: [[حس]] [[اخوّت]]''': پایه مناسبات [[اجتماعی]] در [[اسلام]]، حس [[اخوت]] است {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> بر همین اساس در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمود: “من [[دوست]] ندارم مادام که در میان شما هستم از دیگران متمایز باشم” و [[علی]] {{ع}} [[مردم]] [[انبار]] را از احتراماتی که [[بندگی]] را جایگزین رابطه [[اخوت اسلامی]] می‌کند، [[نهی]] فرمود.
* '''اصل نهم: [[حاکمیت]] ارزش‌های [[اسلامی]]''': [[تشکیلات]] اسلامی بر حاکمیت اصول و ارزش‌های اسلامی [[استوار]] است و بدون آن هیچ سازمانی نمی‌تواند اسلامی باشد.
* '''اصل نهم: [[حاکمیت]] ارزش‌های [[اسلامی]]''': [[تشکیلات]] اسلامی بر حاکمیت اصول و ارزش‌های اسلامی [[استوار]] است و بدون آن هیچ سازمانی نمی‌تواند اسلامی باشد.
* '''اصل دهم: [[نفی تحمیل]] و [[اکراه]]''': اکراه با [[کرامت]] و [[ارزش والای انسان]] و [[آزادی]] و [[اختیار]] او منافات دارد {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و این اصل یکی از ارکان [[نظام حقوقی]] و [[اداری]] اسلامی است {{متن حدیث|انی لا أحب أن أجبرا حدا بما یکرهه}}<ref>از سخنان منسوب به امیر مؤمنان علی{{ع}}.</ref>.
* '''اصل دهم: [[نفی تحمیل]] و [[اکراه]]''': اکراه با [[کرامت]] و [[ارزش والای انسان]] و [[آزادی]] و [[اختیار]] او منافات دارد {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و این اصل یکی از ارکان [[نظام حقوقی]] و [[اداری]] اسلامی است {{متن حدیث|انی لا أحب أن أجبرا حدا بما یکرهه}}<ref>از سخنان منسوب به امیر مؤمنان علی {{ع}}.</ref>.
* '''اصل یازدهم: [[احساس تکلیف]]''': این [[احساس]] [[مسئولان]] را به یک [[شخصیت]] جمعی تبدیل می‌کند که به‌جای خود همواره همگان را می‌بینند و در این میان هرگز خود را نمی‌بیند و آنچه برای آنان مطرح است [[تکلیف]] و [[مسؤولیت]] است. {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref>.
* '''اصل یازدهم: [[احساس تکلیف]]''': این [[احساس]] [[مسئولان]] را به یک [[شخصیت]] جمعی تبدیل می‌کند که به‌جای خود همواره همگان را می‌بینند و در این میان هرگز خود را نمی‌بیند و آنچه برای آنان مطرح است [[تکلیف]] و [[مسؤولیت]] است. {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref>.
* '''اصل دوازدهم: [[عطوفت]] و [[مهرورزی]]''': رابطه [[مدیریت]] و نیروها از حد [[برادری]] فراتر و رقیق‌تر و عاطفی‌تر است چون مسؤول، خود را [[پدر]] نسبت به نیروهای خویش می‌بیند و به آنها [[عشق]] می‌ورزد، و [[لغزش‌ها]] و خطاهای نیروها هرگز وی را از مهر پدری باز نمی‌دارد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
* '''اصل دوازدهم: [[عطوفت]] و [[مهرورزی]]''': رابطه [[مدیریت]] و نیروها از حد [[برادری]] فراتر و رقیق‌تر و عاطفی‌تر است چون مسؤول، خود را [[پدر]] نسبت به نیروهای خویش می‌بیند و به آنها [[عشق]] می‌ورزد، و [[لغزش‌ها]] و خطاهای نیروها هرگز وی را از مهر پدری باز نمی‌دارد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
خط ۲۹: خط ۲۷:
* '''اصل چهاردهم: مراعات [[معیارهای گزینش]]''': در مناسبات [[اداری]] و گزینش‌ها باید، ضوابط [[حاکم]] باشد نه [[روابط]] و از این‌رو مشکل‌ترین مسأله در مدیریت‌ها [[گزینش]] [[مسؤولان]] لایق و [[متعهد]] بر اساس ضوابط صحیح است {{متن حدیث|ثُمَّ‏ انْظُرْ فِي‏ أُمُورِ عُمَّالِكَ‏ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. و در این میان مهمترین معیار [[کاردانی]] و [[امانت]] است {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة احد إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
* '''اصل چهاردهم: مراعات [[معیارهای گزینش]]''': در مناسبات [[اداری]] و گزینش‌ها باید، ضوابط [[حاکم]] باشد نه [[روابط]] و از این‌رو مشکل‌ترین مسأله در مدیریت‌ها [[گزینش]] [[مسؤولان]] لایق و [[متعهد]] بر اساس ضوابط صحیح است {{متن حدیث|ثُمَّ‏ انْظُرْ فِي‏ أُمُورِ عُمَّالِكَ‏ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. و در این میان مهمترین معیار [[کاردانی]] و [[امانت]] است {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة احد إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
* '''اصل پانزدهم: [[اسوه]] بودن''': مدیران باید، تجسّم [[عینی]] [[ارزش‌ها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند تا از آنها [[الگو]] ساخته شود و برای سایر نیروها اسوه باشند {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ‏ مِنْ‏ نَفْسِي‏ بِأَنْ‏ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۷۷.</ref>
* '''اصل پانزدهم: [[اسوه]] بودن''': مدیران باید، تجسّم [[عینی]] [[ارزش‌ها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند تا از آنها [[الگو]] ساخته شود و برای سایر نیروها اسوه باشند {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ‏ مِنْ‏ نَفْسِي‏ بِأَنْ‏ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۷۷.</ref>
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]] ==
{{منبع جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های فقه سیاسی|مقاله‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های فقه سیاسی|پایان‌نامه‌شناسی فقه سیاسی]].
{{پایان منبع جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش