پرش به محتوا

فرهنگ در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صاحب نظران' به 'صاحب‌نظران'
جز (جایگزینی متن - 'صاحب نظران' به 'صاحب‌نظران')
خط ۵۱: خط ۵۱:
== [[فرهنگ اسلامی]] ==
== [[فرهنگ اسلامی]] ==
فرهنگ دارای عناصر و لایه‌های مختلفی است که هر کدام به نسبت اهمیت خود در کیفیت آن فرهنگ اثرگذار می‌باشند. عناصر و لایه‌های بینشی و [[اعتقادی]] فرهنگ، مهم‌ترین بخش هر فرهنگی است و این عناصر و لایه‌ها، مستقیماً از همان [[جهان‌بینی]] و [[باورهای دینی]] [[تغذیه]] می‌شوند. از همین رو می‌توان گفت هیچ فرهنگی نتوانسته است مستقل از یک [[مذهب]] و [[دین]] پدیدار شود و گسترش یابد<ref>الیوت، درباره فرهنگ، ص۱۱.</ref>. حتی در مواردی که یک [[فرهنگ]] ادعا می‌کند که دربارۀ مبانی و [[باورهای دینی]] بی‌طرف است، در [[حقیقت]] بر اساس [[جهان‌بینی]] و [[باور]] خاص این ادعا را مطرح می‌کند که آن هم خود یک مقوله [[اعتقادی]] است.
فرهنگ دارای عناصر و لایه‌های مختلفی است که هر کدام به نسبت اهمیت خود در کیفیت آن فرهنگ اثرگذار می‌باشند. عناصر و لایه‌های بینشی و [[اعتقادی]] فرهنگ، مهم‌ترین بخش هر فرهنگی است و این عناصر و لایه‌ها، مستقیماً از همان [[جهان‌بینی]] و [[باورهای دینی]] [[تغذیه]] می‌شوند. از همین رو می‌توان گفت هیچ فرهنگی نتوانسته است مستقل از یک [[مذهب]] و [[دین]] پدیدار شود و گسترش یابد<ref>الیوت، درباره فرهنگ، ص۱۱.</ref>. حتی در مواردی که یک [[فرهنگ]] ادعا می‌کند که دربارۀ مبانی و [[باورهای دینی]] بی‌طرف است، در [[حقیقت]] بر اساس [[جهان‌بینی]] و [[باور]] خاص این ادعا را مطرح می‌کند که آن هم خود یک مقوله [[اعتقادی]] است.
اینکه [[وابستگی]] یک فرهنگ به چه [[دین]] و مذهبی است، مسأله مهم و قابل تأملی در مطالعۀ هر [[فرهنگی]] است. چه بسا یک دین [[منسوخ]] یا ساختۀ اوهام و یک [[مذهب]] و مسلک [[خرافی]] عناصر اصلی و باورهای یک فرهنگ را شکل داده باشد، ولی فرهنگ نمی‌تواند عاری و خالی از [[باورها]] و ارزش‌هایی باشد که اعتبار خود را از مقولۀ «دین» اخذ می‌کند<ref>کسانی گمان می‌کنند می‌توان فرهنگ سکولار داشت که از هرگونه نفوذ و ارتباط با «دین» مستقل و مستنغی باشد و لذا فرهنگ غرب را سکولار می‌نامند، ولی صاحب نظران غربی خود به صراحت اذعان می‌کنند که فرهنگ‌شان وابسته به مسیحیت است: «اگر مسیحیت از دست برود، تمامی فرهنگ ما از دست خواهد رفت». (الیوت، درباره فرهنگی، ص۱۵۲) بنابراین تعبیر مسامحه‌ای «فرهنگ سکولار» ناظر به فرهنگ‌هایی است که اگرچه از بینش و ارزش‌های صحیح و متقن دین اسلام محروم مانده‌اند، ولی از باورها و ارزش‌های دیگری تغذیه می‌کنند، حتی اگر این دین منسوخ یا مولود اندیشه بشری باشد!</ref>.
اینکه [[وابستگی]] یک فرهنگ به چه [[دین]] و مذهبی است، مسأله مهم و قابل تأملی در مطالعۀ هر [[فرهنگی]] است. چه بسا یک دین [[منسوخ]] یا ساختۀ اوهام و یک [[مذهب]] و مسلک [[خرافی]] عناصر اصلی و باورهای یک فرهنگ را شکل داده باشد، ولی فرهنگ نمی‌تواند عاری و خالی از [[باورها]] و ارزش‌هایی باشد که اعتبار خود را از مقولۀ «دین» اخذ می‌کند<ref>کسانی گمان می‌کنند می‌توان فرهنگ سکولار داشت که از هرگونه نفوذ و ارتباط با «دین» مستقل و مستنغی باشد و لذا فرهنگ غرب را سکولار می‌نامند، ولی صاحب‌نظران غربی خود به صراحت اذعان می‌کنند که فرهنگ‌شان وابسته به مسیحیت است: «اگر مسیحیت از دست برود، تمامی فرهنگ ما از دست خواهد رفت». (الیوت، درباره فرهنگی، ص۱۵۲) بنابراین تعبیر مسامحه‌ای «فرهنگ سکولار» ناظر به فرهنگ‌هایی است که اگرچه از بینش و ارزش‌های صحیح و متقن دین اسلام محروم مانده‌اند، ولی از باورها و ارزش‌های دیگری تغذیه می‌کنند، حتی اگر این دین منسوخ یا مولود اندیشه بشری باشد!</ref>.


بنابراین «[[فرهنگ اسلامی]]»، فرهنگی است که عناصر بینشی و ارزشی خود را از [[اسلام]] اخذ کرده باشد و از آنجا که تحقق عینی این امر در فرهنگ [[جوامع]] مختلف [[مسلمان]] به نسبت‌های متفاوتی است، [[میزان]] [[اسلامی]] بودن یک فرهنگ هم یک امر نسبی و متغیر است. هر قدر [[نفوذ]] [[بینش الهی]] و باورهای [[توحیدی]] و [[ارزش‌های اسلامی]] در یک فرهنگ عمیق‌تر و گسترده‌تر باشد، آن فرهنگ را می‌توان به همان اندازه اسلامی دانست. از همین جا [[رشد]] و تعالی فرهنگی به [[درستی]] [[تفسیر]] می‌شود. رشد و تعالی فرهنگی یعنی گسترش فرهنگ و نفوذ هرچه عمیق‌تر [[بینش]] و [[ارزش‌های الهی]] و توحیدی در لایه‌های عمیق فرهنگ که به رفتارهای مطلوب [[اسلامی]] در سطح [[جامعه]] منجر می‌شود.
بنابراین «[[فرهنگ اسلامی]]»، فرهنگی است که عناصر بینشی و ارزشی خود را از [[اسلام]] اخذ کرده باشد و از آنجا که تحقق عینی این امر در فرهنگ [[جوامع]] مختلف [[مسلمان]] به نسبت‌های متفاوتی است، [[میزان]] [[اسلامی]] بودن یک فرهنگ هم یک امر نسبی و متغیر است. هر قدر [[نفوذ]] [[بینش الهی]] و باورهای [[توحیدی]] و [[ارزش‌های اسلامی]] در یک فرهنگ عمیق‌تر و گسترده‌تر باشد، آن فرهنگ را می‌توان به همان اندازه اسلامی دانست. از همین جا [[رشد]] و تعالی فرهنگی به [[درستی]] [[تفسیر]] می‌شود. رشد و تعالی فرهنگی یعنی گسترش فرهنگ و نفوذ هرچه عمیق‌تر [[بینش]] و [[ارزش‌های الهی]] و توحیدی در لایه‌های عمیق فرهنگ که به رفتارهای مطلوب [[اسلامی]] در سطح [[جامعه]] منجر می‌شود.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش