تربیت کودک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تربیت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تربیت کودک در سیره پیامبر خاتم]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
واژه [[تربیت]]، مصدر باب تفعیل از ماده "ربی یربو"، به معنای رشد و در کتب لغت به معنای رشد دادن آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۴۰۱.</ref>؛ اما [[تربیت]]، در اصطلاح، به معنای فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به [[ظهور]] و فعلیت رسانیدن امکانات بالقوه موجود در درون اوست<ref>محمدحسن رحیمیان و محمدتقی رهبر، اخلاق و تربیت اسلامی، ص ۶.</ref>. | |||
در [[منابع اسلامی]]، رهنمودهای گستردهای از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره اصول و [[مبانی تربیت]] [[کودک]] در ابعاد مختلف جسمانی و [[روحانی]]، بیان و درباره مراحل [[تربیت]] و ویژگیهای هر یک، مانند [[ازدواج]] و [[آداب]] آن، توصیههایی درباره دوران بارداری و شیر خوارگی، [[محبت]] و [[عدالت]] ورزی به [[کودکان]] و رعایت [[موازین]] دیگر پرورشی که هر یک فصلی از [[تربیت اسلامی]] است، [[روایات]] بسیاری از وجود [[شریف]] [[نبی اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است. در ادامه به برخی از این [[روایات]] اشاره خواهیم کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۳.</ref>. | |||
== [[تربیت کودک]] از نظر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} == | == [[تربیت کودک]] از نظر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} == | ||
در نگاه [[رسول خدا]] {{صل}} دوره [[تربیت کودک]]، به دو دوره پیش از [[تولد]] و پس از [[تولد]] تقسیم میشود. در دوره پیش از [[تولد]]، به [[انتخاب]] [[همسر]]، [[آداب]] زناشویی و مراقبتهای ایام بارداری پرداخته میشود. این دوره، زمینه ساز و اساس [[تربیت کودک]]، بعد از [[تولد]] است؛ از اینرو، از [[حضرت رسول]] {{صل}} درباره این دوران روایتهای فراوانی [[نقل]] شده است<ref>برداشتی است از کلیه احادیث نقل شده درباره تربیت کودک که در وسائل الشیعه، جلد ۲۱ و بحارالانوار، ج ۱۰۱ و... آمده است.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۳-۲۷۴.</ref> | |||
== پیش از تولد == | |||
امروزه از نظر [[علمی]]، نقش [[پدر]] و [[مادر]] در انتقال صفات ظاهری و [[باطنی]] - که از آن با عنوان "عامل [[وراثت]]" یاد میشود. بر کسی پوشیده نیست؛ لذا [[انتخاب]] همسرانی مناسب و [[شایسته]] گامی اساسی در [[تربیت]] فرزندانی [[صالح]] و سالم در [[آینده]] است؛ [[پیامبر]] {{صل}} نیز ضمن [[تشویق]] [[جوانان]] به [[ازدواج]]، به آنها توصیه میکرد که در [[انتخاب]] [[همسر]]، بیشتر دقت کنند تا فرزندانی [[صالح]] و [[شایسته]] داشته باشند. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} در [[حدیثی]] فرموده است: "بنگر که فرزندت را در کدام رحم قرار میدهی؛ زیرا اصل و ریشه، اثرگذار است"<ref>نهج الفصاحه، ص ۲۶۶؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۸۵۵ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۳۷۰.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر از ایشان چنین [[نقل]] شده است: "برای نطفههای خود [[بهترین]] رحمها را برگزینید؛ چرا که [[زنان]]، فرزندانی همانند [[برادران]] و [[خواهران]] خود به [[دنیا]] میآورند"<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۵۹؛ کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۳۳۲ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۹۰.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} [[جوانان]] را از [[ازدواج]] با خانوادههای [[پست]] نیز [[نهی]] میکرد. روزی فرمود: "از گلی که در مزبله روییده است، بر حذر باشید؛ گفتند: ای [[رسول خدا]] {{صل}} گلی که در مزبله روییده چه گلی است؟ فرمود: [[زن]] با [[جمال]] که در خانوادهای [[پست]] بزرگ شده است<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ}}؛ الکافی، ج ۵، ص ۳۳۲ و شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۹۱ و... .</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۴.</ref> | |||
=== غذای [[حلال]] === | === غذای [[حلال]] === | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} لقمه [[حلال]] را هم از عوامل بسیار مهم در شکل گیری شخصیت [[آینده]] [[کودک]] برشمرده است؛ گرچه رعایت [[حلال]] و [[حرام]] [[الهی]] در تمام دوران [[زندگی]] فرد لازم است؛ اما توجه به [[حلال]] و [[حرام]]، پیش و پس از ایام بارداری، اهمیت بسیار بیشتری در شکل پذیری شخصیت [[آینده]] [[کودکان]] دارد؛ از اینرو، بر آن بیشتر تأکید شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره فرموده است: "کسی که گوشت و پوستش از [[مال]] [[حرام]] روییده باشد، به [[بهشت]] داخل نمیشود. چنین کسی به [[آتش دوزخ]] [[شقاوت]] شایستهتر است [تا [[سعادت]]]"<ref>{{متن حدیث|لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنَ السُّحْتِ النَّارُ أَوْلَى بِهِ}}؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۶۱ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۹۹.</ref>. | |||
در [[حدیثی]] دیگر آمده است که [[خاتم انبیا]] {{صل}} به [[عبداللّه بن مسعود]] میفرماید: "ای پسر مسعود، [[حرام]] مخور، [[حرام]] نپوش، از [راه] [[حرام]] [[زن]] نگیر و از [[خدا]] [[نافرمانی]] نکن؛ زیرا [[خداوند]] به [[ابلیس]] میفرماید: "با بانگ خویش، هر که را میتوانی از جای برکن [هرچه [[لشکر]] و نیرو داری جمع کن] و با سوارگان و پیادگانت بر آنان ([[حرام]] خواران) بتاز و در [[اموال]] و [[فرزندان]] آنان شریک شو و به آنان [[وعده]] بده و [البته] [[شیطان]] به آنها جز [[فریب]]، [[وعده]] نمیدهد"<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۴۵۴ - ۴۵۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۵.</ref> | |||
=== رعایت [[آداب]] زناشویی === | === رعایت [[آداب]] زناشویی === | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} بر رعایت [[آداب]] زناشویی نیز بسیار تأکید میورزید. ایشان نقش و اهمیت بسیار حالتها و زمانها را در زمان بسته شدن نطفه [[فرزند]] به [[مردم]] یادآوری و زوجها را به رعایت آنها توصیه فرموده است. در [[منابع روایی]] معتبر [[شیعه]] و [[سنی]]، [[روایات]] بسیاری در این باره از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۵.</ref>. | |||
=== مراقبتهای ایام بارداری === | === مراقبتهای ایام بارداری === | ||
دوران بارداری از [[سرنوشت]] سازترین و حساسترین دوران [[زندگی]] است. در این دوره، شالوده [[سعادت]] و [[شقاوت]] شخص در شکم [[مادر]] پی ریزی میشود؛ چنانکه در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} آمده است: {{متن حدیث|السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ الشَّقِيُّ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۱؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۹۲؛ حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۱۴ و الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۳، ص ۱۰۷.</ref>؛ فرد خوشبخت، در شکم مادرش خوشبخت شده و بدبخت، در شکم مادرش بدبخت شده است؛ از اینرو، والدین و به ویژه مادران، به توجه و [[مراقبت]] بیشتر در این دوره و [[دوری از گناهان]] توصیه شدهاند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۶.</ref>. | |||
=== اهمیت تغذیه در [[تربیت کودک]] === | === اهمیت تغذیه در [[تربیت کودک]] === | ||
آن حضرت با توجه به اهمیت تغذیه در این دوره، سفارشهایی را به مادران [[جوان]] کرده، خوردن کندر<ref>الکافی، ج ۶، ص ۲۳ و مکارم الاخلاق، ص ۱۹۴.</ref>، به<ref>قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۱۵۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۳۵.</ref>، خرما<ref>الکافی، ج۶، ص۲۲ و شیخ طوسی، التهذیب، ج۷، ص۴۴۰.</ref> و... را در شکلگیری برخی خلقیات و [[روحیات]] و برآمدن برخی [[صفات]] [[شایسته]] در [[کودک]]، مؤثر دانسته و افراد را به آن توصیه فرموده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۶.</ref>. | |||
== مراحل [[تربیت کودک]] پس از تولد == | |||
درباره مراحل [[تربیت]] و ویژگیهای هر یک، [[روایات]] متعددی از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} مراحل [[تربیت کودک]] را به سه دوره هفت ساله تقسیم کرده، فرموده است: هفت سال اول، دوران آقایی [[کودک]] است؛ هفت سال دوم، دوران [[اطاعت]] [از مربیان] است و هفت سال سوم، دوران [[وزارت]] و [[همکاری]] است"<ref>{{متن حدیث|الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ}}؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۷۶؛ المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۱۷۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۹.</ref>. | |||
از نظر [[پیامبر خدا]] {{صل}} هفت سال اول [[زندگی]] [[فرزند]]، دوران [[سروری]] [[کودک]] است؛ بدین معنا که [[کودک]] در هفت سال آغازین [[زندگی]] باید در [[خانواده]]، آقایی و [[فرماندهی]] کند؛ از اینرو، خواستههای غیر مضر او که در [[توان]] [[پدر]] و [[مادر]] است باید تأمین شود. این دوره که دوره خودمداری است، دورانی است که [[کودک]] باید آزاد باشد و مسئولیتی نداشته باشد؛ در [[روایات]] نیز آمده است که هفت سال اول، [[کودک]] را برای بازی رها سازید<ref>وسائل الشیعه، ص ۴۷۳ - ۴۷۵ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۹۵.</ref>. از نظر ایشان، هفت سال دوم [[زندگی]] [[فرزند]]، دوره [[اطاعت]] و فرمانبرداری است. و حالت [[بندگی]] [[کودک]] نسبت به [[پدر]] و [[مادر]]، نتیجه همان اعتمادی است که در هفت سال آغاز [[زندگی]] نسبت به آنها پیدا کرده است. پدید آمدن این حالت در [[کودک]] با توجه به اینکه این ایام، دوران [[تعلیم و تربیت]] اوست، برای [[سازندگی]] او بسیار اهمیت دارد. پس از سپری شدن هفت سال دوم [[زندگی]] [[کودک]]، دوران [[وزارت]] او در [[خانواده]] فرا میرسد. این مرحله، دوره [[شکوفایی]] [[فکری]] و خودمدیری است که در این مرحله، عواملی چون [[مشورت]] و تبادل افکار در رشد [[عقلی]] [[جوان]]، نقش مؤثری دارد. در این مرحله، باید با او همانند [[وزیر]] [[خانواده]] [[مشورت]] کرد و کارهایی را که در [[توان]] اوست، به وی واگذار کرد تا [[مسئولیت]] پذیر شود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref>. | |||
== اصل [[تکریم]] شخصیت [[کودک]] == | == اصل [[تکریم]] شخصیت [[کودک]] == | ||
از نظر [[رسول خدا]] {{صل}} [[کودک]]، چون [[کودک]] است، نباید [[تحقیر]] شود و خود را بیارزشی و یا کم ارزشی بداند؛ هر چند، [[کودک]]، بیشتر به [[محبت]] محتاج است؛ ولی این، بدان معنا نیست که شخصیت [[کودک]]، محترم نیست. [[کودکی]] که شخصیتش محترم شمرده میشود، به احساس خودارزشمندی دست مییابد و کسی که برای خود، [[ارزش]] قائل باشد، خود را به [[زشتیها]] آلوده نمیسازد؛ چرا که "کسی که خودش را ارزشمند میداند، خود را با [[گناه]] [[خوار]] نمیسازد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ لَمْ يُهِنْهَا بِالْمَعْصِيَةِ}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۳۹ و تمیمی آمدی، غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[کرامت]] [[نفس]]، اساس [[اخلاق]] و [[تربیت اسلامی]] است و مهمترین راه آن، [[تکریم]] [[انسان]] در دوران [[کودکی]] است. از مهمترین نکات [[تربیتی]] که در [[تکریم]] شخصیت [[کودک]] باید به آن توجه قرار کرد، جدی گرفتن احساسات [[کودک]] در هفت سال نخست [[زندگی]] است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref>. | |||
== [[سیره]] [[نبی اکرم]] {{صل}} در [[تکریم]] و [[محبت]] به [[کودکان]] == | == [[سیره]] [[نبی اکرم]] {{صل}} در [[تکریم]] و [[محبت]] به [[کودکان]] == | ||
[[محبت]]، از دیگر اصول [[تربیت کودک]] از دیدگاه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. در [[سیره نبوی]] {{صل}} به شدت به [[محبت]] توجه و بر آن، تأکید و از دریغ ورزیدن [[محبت]] به [[کودکان]] [[نکوهش]] شده است؛ اما، [[افراط]] در [[محبت]] نیز درست نیست. | |||
آن حضرت، [[مسلمانان]] را به [[دوست]] داشتن و [[محبت]] به [[کودکان]] [[تشویق]] میکرد و میفرمود: "اگر کسی [[کودک]] گریانش را [[خشنود]] کند تا آرام گیرد، [[خداوند عزوجل]] آن [[قدر]] از نعمتهای [[بهشت]] به او عطا میکند تا [[خشنود]] شود"<ref>محمد ری شهری، حکمت نامه پیامبر اعظم {{صل}}، ج ۷، ص ۲۹۷.</ref>. و در [[حدیثی]] دیگر فرمود: کسی که دختر بچه خود را شادمان کند، مانند کسی است که بندهای از [[فرزندان]] [[اسماعیل]] ذبیح {{ع}} را آزاد کرده باشد و آن کس که پسر بچه خود را مسرور سازد و دیده او را روشن سازد، مانند کسی است که چشمش از [[خوف]] [[خداوند]] [[اشک]] فرو میریزد"<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۵۷۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۲۱.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} خود نیز پیوسته به [[کودکان]] [[محبت]] میکرد و در این کار، الگویی [[شایسته]] برای دیگر [[مسلمانان]] بود. [[نقل]] شده است که وقتی [[مردم]]، [[کودکان]] خود را برای [[دعا]] و نامگذاری نزد [[رسول خدا]] {{صل}} میآوردند، آن [[حضرت]]، آنها را در آغوش میگرفت و در دامن خود مینهاد. گاه اتفاق میافتاد که [[کودکی]] در دامن [[پیامبر]] {{صل}} ادرار میکرد و کسانی که ناظر ماجرا بودند، با [[کودک]]، [[تندی]] میکردند؛ اما آن [[حضرت]] آنان را از این کار باز میداشت و میفرمود: "با [[تندی]] و [[خشونت]] از ادرار [[کودک]] جلوگیری نکنید"؛ آنگاه [[کودک]] را آزاد میگذارد تا ادرارش تمام شود. سپس برای او [[دعا]] میکرد یا آنکه نامی [[شایسته]] برای او برمیگزید<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۵ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۴۰.</ref>. | |||
از [[ام فضل]]، دایه [[امام حسین]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است که "روزی [[رسول خدا]] {{صل}} [[حسین]] {{ع}} را که شیرخواره بود، از من گرفت و بغل کرد؛ پس رطوبتی از او بر پیراهن ایشان رسید. پس من با [[تندی]]، [[کودک]] را گرفتم؛ به طوری که [[کودک]] گریست. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "ای ام [[فضل]]، [[لباس]] مرا [[آب]] [[تطهیر]] میکند؛ اما چه چیزی غبار رنجش را از [[قلب]] این [[کودک]] [[پاک]] میکند؟"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۵۵۷.</ref>. | |||
[[احترام]] به شخصیت [[کودکان]] در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} به اندازهای اهمیت داشت که گاه نمازی را به [[علت]] شنیدن صدای [[کودکی]] به سرعت به پایان میرساند. [[عبداللّه بن سنان]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} [[نماز]] ظهری را با [[مردم]] به [[جماعت]] گزارد و دو رکعت آخر را به سرعت و بدون ذکر [[مستحبات]] به پایان رساند؛ پس از [[نماز]]، [[مردم]] گفتند: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، آیا در [[نماز]]، پیشامدی واقع شد؟" [[حضرت]] گفت: "مگر چه شده؟" گفتند: "دو رکعت آخر را با سرعت ادا کردید!" فرمود: "مگر صدای شیون و [[گریه]] [[کودک]] را نشنیدید؟"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۴۸؛ التهذیب، ج ۳، ص ۲۷۴ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۸۹.</ref>. | |||
همچنین [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} در حالی که [[نماز]] میخواند، امامه، دختر [[زینب]] را در آغوش خود گرفته بود و هرگاه به [[سجده]] میرفت او را به [[زمین]] میگذاشت و هرگاه قصد برخاستن میکرد، او را دوباره به آغوش میگرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۳۲؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۲۹۵؛ ابن حبان، صحیح، ج ۳، ص ۳۹۵ و الشهیدالثانی، شرح اللمعه، ج۱، ص۵۶۴.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} شوخ طبعترین و بذله گوترین [[مردم]] با [[کودکان]] بود<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۱؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۲۱۸ و المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۲۶۳.</ref>. آن [[حضرت]] هر روز صبح [[فرزندان]] و [[نوادگان]] خود را نوازش میکرد<ref>عدة الداعی، ص ۸۹ و بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۹۹.</ref> و هرگاه از کنار [[کودکان]] میگذشت به آنان [[سلام]] میکرد<ref>دلائل النبوه، ص ۳۳۰ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۹۵.</ref> وگاه به آنها خوراکی میداد<ref>مکارم الاخلاق، ص ۱۶ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۳۶۴.</ref>. [[سلام]] کردن به [[کودکان]] جزو پنج عملی بود که [[حضرت رسول]] {{صل}} تا هنگام [[وفات]]، آن را ترک نکرد تا پس از ایشان [[سنت]] شود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۳۰؛ همو، الخصال، ص ۲۷۱ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref> و میفرمود: {{متن حدیث|أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ }}<ref>محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۲۱۱؛ مسند الشهاب، ج ۱، ص ۳۸۹ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۵۴.</ref>؛ کودکانتان را [[تکریم]] و آنان را خوب [[تربیت]] کنید. | |||
[[نقل]] شده است که هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} از سفر برمیگشت، نخست با [[کودکان]] خانوادهاش [[دیدار]] میکرد<ref>مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۱۳۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۲۶۰.</ref>. [[رفتار]] خوب و صمیمانه ایشان به قدری [[کودکان]] [[مدینه]] را شیفته ایشان کرده بود که وقتی آن [[حضرت]] از سفری بر میگشت، [[کودکان]] به شدت از وی استقبال میکردند<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۵.</ref> و گرد ایشان را میگرفتند؛ پس [[رسول خدا]] {{صل}} به خاطر آنان میایستاد و سپس از آنان میخواست که به سوی او بروند؛ پس برخی از آنان در آغوش و بر خی دیگر بر پشت ایشان [روی مرکب] سوار میشدند و [[پیامبر]] {{صل}} از همراهان خود نیز میخواست که [[کودکان]] دیگر را سوار کنند؛ چه بسا پس از این ماجرا [[کودکان]] افتخار میکردند و به هم میگفتند: "[[پیامبر خدا]] {{صل}} مرا در آغوش خود گرفت و تو را روی مرکب بر پشت خود سوار کرد". برخی هم میگفتند: "[[رسول خدا]] {{صل}} از همراهان خود خواست که تو را روی مرکب به پشت خود سوار کنند"<ref>ملامحسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۳۶۶ - ۳۶۷ و مسند احمد، ج ۴، ص ۵.</ref>. آن [[حضرت]] از برخی [[کودکان]] [[اصحاب]] دلجویی میکرد و آنان را بر مرکب خود مینشاند<ref>مسند احمد، ج ۱، ص ۲۰۶ و ۳۳۸؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۷ و کنزالعمال، ج ۱۳، ص ۴۴۷.</ref>. | |||
[[نقل]] است که روزی [[پیامبر خدا]] {{صل}} با یارانش نشسته بود که [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} در حالی که خردسال بودند، به سوی ایشان رفتند و از سر و دوش ایشان بالا رفتند. پس [[رسول اکرم]] {{صل}} گاهی سرش را برای آنان پایین میآورد و گاهی آنان را میگرفت و میبوسید، در این حال، یکی از هم نشینان ایشان که با شگفتی به این [[رفتار]] ایشان نگاه میکرد، به [[رسول]] خاتم {{صل}} گفت: "ای [[پیامبر خدا]] {{صل}}، به یاد ندارم، هیچگاه فرزندی را گرفته و بوسیده باشم"؛ [[خاتم انبیا]] {{صل}} چنان از گفته آن مرد بر آشفت که رنگش عوض شد؛ پس به آن مرد فرمود: "اگر [[خداوند]]، [[مهربانی]] را از [[قلب]] تو گرفته است، من با تو چه کنم؟ کسی که به [[کودکان]]، مهر نورزد و بزرگان را گرامی ندارد، از ما نیست"<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۳۸۴.</ref>. | |||
همچنین [[نقل]] شده است، روزی [[اقرع بن حابس]] در محضر [[پیامبر]] {{صل}} بود که دید آن [[حضرت]] فرزندش، [[حسین]] {{ع}} را میبوسید؛ پس گفت: "من ده [[فرزند]] دارم و تا کنون حتی یکی از آنان را نبوسیدهام"؛ [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "کسی که رحم نکند، به او رحم نمیشود"<ref>المناقب، ج۳، ص۳۸۴؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۶۹؛ مسند احمد، ج ۲، ص۲۲۸ و صحیح مسلم، ج۷، ص۷۷.</ref>. | |||
از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است که مردی [[خدمت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} رسید و گفت: "هرگز [[کودکی]] را نبوسیدهام"؛ وقتی آن مرد بازگشت، [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "این، کسی است که در نظر من از اهل [[آتش]] است"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۵۰ و التهذیب، ج ۸، ص ۱۱۳.</ref>. | |||
[[رسول الله]] {{صل}} برای [[کودکان]]، کنیهای [[شایسته]] قرار میداد<ref>یوسف بن اسماعیل النبهانی، وسائل الوصول الی شمائل الرسول {{صل}}، ص ۲۰۷ و عبداللّه بن سعید عبادی الحجی، منتهی السئول، ج ۲، ص ۴۳۳.</ref> و [[مسلمانان]] را نیز به [[انتخاب]] [[القاب]] و کنیههای زیبا و [[نیکو]] برای [[فرزندان]] فرا میخواند و [[مردم]] را از نهادن نامها و [[القاب]] [[زشت]] که [[احترام]] [[فرزندان]] و [[کودکان]] را خدشهدار میکند، بر حذر داشته، میفرمود: "پیش از آنکه نامها و [[القاب]] [[زشت]] بر فرزندانتان [[غلبه]] یابد، برای آنان نامها و کنیههای زیبا [[انتخاب]] کنید و فرزندانتان را به آن نامها بخوانید" <ref>{{متن حدیث|بادروا اولادکم بالکنی قَبْلَ أَنْ تَغْلِبَ علیهم الالقاب}}؛ عبداللّه بن عدی، الکامل، ج ۲، ص ۱۶ و کنزالعمال، ج ۱۶، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۷۸ ـ ۲۸۱.</ref> | |||
== [[تکریم]] حسنین {{عم}} == | |||
[[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} [[جایگاه]] و [[احترام]] خاصی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} داشتند. [[سلمان فارسی]] میگوید: "روزی به خانه خاتم [[انبیاء]] {{صل}} وارد شدم، در حالی که [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} ایشان [[غذا]] میخوردند و آن [[حضرت]] گاهی لقمهای در دهان [[امام حسن]] و گاهی لقمهای در دهان [[امام حسین]] {{ع}} میگذاشتند. پس از خوردن [[غذا]] [[پیامبر]] {{صل}} [[امام حسن]] {{ع}} بر دوش خود و [[امام حسین]] {{ع}} را بر زانوی خود نهاد؛ آنگاه به من فرمود: "ای [[سلمان]]، آیا آنان را [[دوست]] داری؟" گفتم: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، چگونه آنان را [[دوست]] نداشته باشم در حالی که میبینم چه اندازه نزد شما [[مقام]] و [[ارزش]] دارند؟"<ref>علی بن محمد قمی، کفایة الاثر، ص ۴۵ و بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۰۴.</ref>. | |||
از [[جابر بن عبداللّه انصاری]]، [[صحابه]] گرانقدر [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[روایت]] شده است که روزی به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} وارد شدم؛ در حالی که [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} بر پشت آن [[حضرت]] سوار بودند و [[رسول اکرم]] {{صل}} با دست و پاهای خود راه میرفت و میفرمود: "مرکب شما [[نیکو]] مرکبی است و شما نیز [[نیکو]] سوارانی هستید"<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۵۲؛ ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۲۹۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبی طالب {{ع}}، ج ۲، ص ۳۸۷ و ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۳ ص ۲۱۶.</ref>. | |||
همچنین [[یعلی بن مره]] [[روایت]] میکند: "روزی [[رسول اکرم]] {{صل}} را به مهمانی [[دعوت]] کرده بودند و ما هم با آن [[حضرت]] بودیم. در راه [[امام حسین]] {{ع}} را دیدیم که در کوچه به بازی مشغول بود. پس وقتی [[پیامبر]] {{صل}} او را دید، در حضور [[مردم]] دوید و دست خود را گشود تا وی را بگیرد؛ ولی [[کودک]] به این طرف و آن طرف میدوید و میگریخت و [[رسول]] اللّه {{صل}} را میخندانید تا اینکه [[پیامبر]] {{صل}} [[کودک]] را گرفت و یک دست خود را زیر چانه او و دست دیگر را بالای سر وی نهاد. سپس صورت خود را نزدیک صورت آن [[کودک]] آورد و او را بوسید"<ref>ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۵۱۴: المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۲۷۴ و سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۱.</ref>.<ref>در برخی روایات به جای نام امام حسین {{ع}} نام امام حسن {{ع}} آمده است. ر. ک: عماد الدین طبری، بشارة المصطفی، ص ۱۵۶ و بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۶.</ref>. | |||
در خبر دیگری [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} قصد [[اقامه نماز]] داشت و [[حسن]] {{ع}} –کودک خردسال دخترش [[فاطمه]] {{س}}– نیز با آن [[حضرت]] بود. پس [[پیامبر]] {{صل}} [[کودک]] را کنار خود نشاند و به [[نماز]] ایستاد ولی، یکی از سجدههای ایشان خیلی طولانی شد؛ [[راوی حدیث]] گوید: "من سر از [[سجده]] برداشتم و دیدم [[حسن]] {{ع}} از جای خود برخاسته و روی دوش [[پیامبر]] {{صل}} نشسته است؛ وقتی [[نماز]] تمام شد، نمازگزاران گفتند: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، چنین سجدهای از شما ندیده بودیم، گویی که [[وحی]] بر شما نازل میشد"؛ [[نبی خاتم]] {{صل}} فرمود: "بر من [[وحی]] نازل نشد؛ اما فرزندم بر دوشم بود و من نخواستم او را در پایین آمدن شتاب زده کنم؛ پس [[صبر]] کردم تا خودش پایین بیاید"<ref>المناقب، ج ۴، ص ۲۴ و بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۹۵.</ref>. | |||
اظهار [[محبت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} به [[کودکان]]، گاه بر غیر [[مسلمانان]] هم اثر گذاشته، آنان را به پذیرش [[اسلام]] علاقهمند میساخت. [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} در [[مسجد]] در حال اقامه [[نماز جماعت]] بود و [[امام حسین]] {{ع}} که در آن زمان، [[کودک]] خردسالی بود، نزدیک آن [[حضرت]] نشسته بود. هنگامی که [[پیامبر]] {{صل}} به [[سجده]] میرفت، [[امام حسین]] {{ع}} بر پشت [[پیامبر]] {{صل}} سوار میشد و پای خود را تکان میداد و میگفت: "حل حل!"<ref>کلمهای که برای به حرکت در آوردن سریع شتران به کار میرود.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} وقتی سر از [[سجده]] بر میداشت، او را میگرفت و در کنار خود مینشاند؛ اما زمانی که دوباره به [[سجده]] میرفت، [[امام حسین]] {{ع}} دوباره بر پشت آن [[حضرت]] سوار میشد و حرکات قبلی خود را دوباره تکرار میکرد تا اینکه [[نماز]] به پایان نزد رسید. در این هنگام، شخصی [[یهودی]] که [[رفتار پیامبر]] {{صل}} را با [[امام حسین]] {{ع}} دیده بود، نزد ایشان آمد و گفت: "ای [[محمد]] {{صل}}، شما با [[فرزندان]] خود به گونهای [[رفتار]] میکنید که ما با فرزندانمان آنگونه [[رفتار]] نمیکنیم؟!" [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "اگر به [[خدا]] و [[رسول]] او [[ایمان]] داشتید شما نیز به [[کودکان]] [[مهربانی]] میکردید". [[رفتار]] مهربانانه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} با [[کودکان]] بر آن مرد [[یهودی]] اثر گذاشت و او به [[دین]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[ایمان]] آورد<ref>المناقب، ج ۴، صص ۷۱ - ۷۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳.</ref> | |||
== بوسیدن [[فرزند]] == | == بوسیدن [[فرزند]] == | ||
از [[بهترین]] روشهای پرورش عواطف [[کودک]]، نوازش و ابراز [[محبت]] به اوست و بوسیدن [[کودکان]] از مصادیق بارز [[محبت]] برشمرده میشود و در [[روایات]] بسیاری که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به دست ما رسیده، بر بوسیدن [[فرزند]] تأکید شده است. [[رسول خدا]] {{صل}} در روایتی با اشاره به [[پاداش]] فراوان [[اخروی]] بوسیدن [[فرزندان]]، میفرماید: "[[فرزندان]] خود را بسیار ببوسید؛ زیرا برای هر بوسهای، درجهای در [[بهشت]] است و فاصله میان دو درجه، پانصد سال است"<ref>روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۶۹ و وسائل الشیعة، ج ۲۱، ص ۴۸۵.</ref>. | |||
از [[ابن عباس]] نیز [[روایت]] شده است: "روزی نزد [[پیامبر]] {{صل}} بودم و فرزندش، [[ابراهیم]] بر زانوی چپش و [[امام حسین]] {{ع}} بر زانوی راستش قرار داشت و آن [[حضرت]]، گاهی [[ابراهیم]] و گاهی [[حسین]] {{ع}} را میبوسید"<ref>المناقب، ج ۴، ص ۱۸؛ سید بن طاووس، الطرائف، ج ۱، ص ۲۰۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۲۰۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج۵۲، ص۳۲۵.</ref>. [[سلمان فارسی]] نیز میگوید: "روزی به نزد [[پیامبر]] {{صل}} وارد شدم و دیدم که آن [[حضرت]]، [[امام حسین]] {{ع}} را بر زانوی خود نهاده بود و گاهی پیشانی و گاهی لبانش را میبوسید"<ref>الخصال، ج۲، ص۴۷۵؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۶۲ و کفایة الاثر، ص۴۶.</ref>. [[پیامبر اسلام]] میفرمود: "کسی که [[فرزند]] خود را ببوسد، [[خداوند]] برایش یک حسنه مینویسد و کسی که [[فرزند]] خود را خوشحال سازد، [[خداوند]] هم [[روز قیامت]]، او را خوشحال میکند"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۴۹؛ عوالی اللآلی، ج۳، ص۲۸۳ و عدة الداعی، ص۸۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۴.</ref> | |||
== هدیه دادن به [[فرزندان]] == | == هدیه دادن به [[فرزندان]] == | ||
از دیگر مصادیق [[محبت]] به [[کودکان]]، دادن هدیه به آنان است. [[پیامبر خدا]] {{صل}}گاه برای ابراز [[لطف]] به [[کودکان]]، هدایایی به ایشان میداد؛ [[نقل]] شده است، [[رسول]] خاتم {{صل}} گردن بند قیمتی را که برایش هدیه آورده بودند، به امامه بنت ابی العاص، [[فرزند]] دختر خواندهاش، [[زینب]] هدیه داد<ref>مسند احمد، ج۶، ص۱۰۱-۱۰۲؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۲۴۲-۲۴۳ و مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۲۵۴.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[حدیثی]] فرموده است: "هرکس تحفهای از بازار بخرد و برای [[خانواده]] خود بیاورد، [[پاداش]] او نزد [[خدا]] مانند کسی است که به [[مستمندان]] [[کمک]] کرده باشد"<ref>امالی صدوق، ص ۵۷۷ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۴.</ref> | |||
== رعایت [[عدالت]] بین [[فرزندان]] == | == رعایت [[عدالت]] بین [[فرزندان]] == | ||
از تأکیدات [[نبی]] [[خدا]] {{صل}} به والدین، رعایت [[عدالت]] میان [[فرزندان]] به ویژه در دادن هدایاست که آثار [[تربیتی]] بسیار مهمی در پی دارد؛ زیرا [[کودکی]] که از همان آغاز، طعم [[عدالت]] را بچشد و آن را به خوبی لمس کند، آن را در زندگانی خود هم رعایت میکند و از [[بیعدالتی]]، [[ظلم]] و [[تبعیض]]، گریزان میشود. | |||
[[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} در [[مسجد]] با یارانش سخن میگفت؛ پس [[کودکی]] وارد شد و در گوشهای از [[مسجد]] نزد پدرش رفت، [[پدر]]، دستی بر سر [[کودک]] کشید و وی را بر زانوی راست خود نشاند. اندکی بعد، دختر او آمد و رفت تا اینکه به [[پدر]] رسید. آن مرد بر سر او نیز دست کشید؛ اما وی را روی [[زمین]] نشانید. [[پیامبر]] {{صل}} که این ماجرا را دید، به او فرمود: "چرا او را بر زانوی دیگر نشاندی؟" آن مرد، دختر خود را نیز بر زانوی دیگر نشاند؛ آنگاه [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هم اکنون [[عدالت]] ورزیدی"<ref>عبداللّه بن مبارک، مسند ابن مبارک، ص ۱۵۵ | |||
* همچنین [[روایت]] شده است که روزی زنی همراه دو کودکش نزد [[عایشه]]، [[همسر]] [[رسول خدا]] {{صل}} رفته بود و [[عایشه]] به رسم مهمان نوازی سه خرما نزد آن [[زن]] گذاشت. آن [[زن]]، خرماها را گرفته، به هر یک از آن بچهها یک خرما داد و سپس خرمای سوم را نیز نصف کرد و به هر یک از آنان، نیمی از آن داد. پس از رفتن این [[زن]]، [[پیامبر]] {{صل}} به خانه آمد و [[عایشه]] ماجرا را برای ایشان تعریف کرد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "عجیب نخواهد بود که [[خداوند]] به سبب [[لطف]] این [[زن]] به فرزندانش، او را بیامرزد"<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۵۳۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، | [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} در [[مسجد]] با یارانش سخن میگفت؛ پس [[کودکی]] وارد شد و در گوشهای از [[مسجد]] نزد پدرش رفت، [[پدر]]، دستی بر سر [[کودک]] کشید و وی را بر زانوی راست خود نشاند. اندکی بعد، دختر او آمد و رفت تا اینکه به [[پدر]] رسید. آن مرد بر سر او نیز دست کشید؛ اما وی را روی [[زمین]] نشانید. [[پیامبر]] {{صل}} که این ماجرا را دید، به او فرمود: "چرا او را بر زانوی دیگر نشاندی؟" آن مرد، دختر خود را نیز بر زانوی دیگر نشاند؛ آنگاه [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هم اکنون [[عدالت]] ورزیدی"<ref>عبداللّه بن مبارک، مسند ابن مبارک، ص ۱۵۵.</ref>. | ||
* همچنین [[روایت]] شده است که روزی زنی همراه دو کودکش نزد [[عایشه]]، [[همسر]] [[رسول خدا]] {{صل}} رفته بود و [[عایشه]] به رسم مهمان نوازی سه خرما نزد آن [[زن]] گذاشت. آن [[زن]]، خرماها را گرفته، به هر یک از آن بچهها یک خرما داد و سپس خرمای سوم را نیز نصف کرد و به هر یک از آنان، نیمی از آن داد. پس از رفتن این [[زن]]، [[پیامبر]] {{صل}} به خانه آمد و [[عایشه]] ماجرا را برای ایشان تعریف کرد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "عجیب نخواهد بود که [[خداوند]] به سبب [[لطف]] این [[زن]] به فرزندانش، او را بیامرزد"<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۵۳۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۵.</ref> | |||
== کاربرد [[خشونت]] در [[تربیت کودک]] == | == کاربرد [[خشونت]] در [[تربیت کودک]] == | ||
[[پیامبر خدا]] {{صل}} [[مسلمانان]] را از برخورد [[خشن]] با [[کودکان]]، [[نهی]] میکرد و میفرمود: [[خدا]] [[رحمت]] کند کسی را که به [[فرمانبری]] از [[خدا]] او را [[یاری]] کند"؛ پرسیدند: "چگونه او را به [[فرمانبری]] [[یاری]] کند؟" فرمود: "آن چه را که [[کودک]] در توانش بود، بپذیرد و از آن چه در توانش نیست، بگذرد و او را به آن چه که نمیتواند، وا ندارد و بر او سخت نگیرد؛ زیرا میان او و ورود در قلمروی از قلمروهای [[کفر]]، چیزی جز این نیست که به [[نافرمانی]] [والدین] و یا بریدن ارتباط [[خویشاوندی]] وارد شود"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۵۰؛ التهذیب، ج۸، ص۱۱۳ و امالی صدوق، ص۲۲۸.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} خود نیز از به کار بردن [[خشونت]] در [[تربیت]] به شدت اجتناب میکرد؛ به گونهای که [[نقل]] شده است [در تمام ایام حیاتشان] هیچگاه کسی را با دست خویش نزد، مگر آن هنگام که در حال [[جهاد]] در [[راه خدا]] بود<ref>ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۷؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۱ و قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی {{صل}}، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref>. آن [[حضرت]] در [[تربیت]]، پیوسته، شیوه [[مدارا]] و [[نرمش]] را با چاشنی مهر و [[محبت]] به هم میآمیخت و با زبان [[نصیحت]]، سخن خود را انتقال میداد و از این طریق به اثر [[تربیتی]] خواست خود دست مییافت. | |||
از [[ابورافع بن عمرو غفاری]] [[روایت]] شده است که "وقتی من [[کودک]] بودم، به درخت خرمای [[انصار]] سنگی میپراندم. [[پیامبر]] {{صل}} آمد، به ایشان گفتند: "[[کودکی]] به درختان خرمای ما سنگ میزند" و مرا نزد [[پیامبر]] {{صل}} بردند. [[حضرت]] به من فرمود: "ای پسر! چرا به درخت خرما سنگ میاندازی؟" گفتم: سنگ میزنم تا از آن بخورم؛ فرمود: "به درخت سنگ نینداز و هر چه پایین آن ریخت، بخور". سپس دست بر سر من کشید و برای من [[دعا]] کرد..."<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۱ و السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref> | |||
== [[وفای به عهد]] == | == [[وفای به عهد]] == | ||
از عواملی که در رشد و شکل گیری شخصیت [[کودک]] اثری بسزا دارد، [[وفای به عهد]] است. هر چند همه از [[خلف]] [[وعده]] [[نهی]] شده اند؛ ولی این کار درباره [[کودک]]، به [[علت]] شرایط [[سنی]] و [[تربیتی]] خاص او اهمیت ویژهای دارد و اثر پایدار و عمیقی بر شخصیت وی میگذارد؛ به گونهای که بعدها [[اصلاح]] آن ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود؛ از اینرو، [[پیامبر اسلام]] بر [[وفای به عهد]]، به ویژه عهدی که والدین با فرزندشان بسته باشند، بسیار تأکید داشتند که این مسئله در ضمن روایاتی از ایشان [[نقل]] شده است؛ [[نبی اکرم]] {{صل}} میفرمود: "[[کودکان]] را [[دوست]] بدارید و با آنان [[مهربان]] باشید و هرگاه چیزی به آنها [[وعده]] دادهاید، بدان وفا کنید؛ زیرا آنان باوری جز این ندارند که شما روزی آنها را میدهید"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۴۹ و من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۸۳.</ref>. | |||
[[عبداللّه بن عامر]] [[نقل]] کرده است: "روزی [[پیامبر]] {{صل}} به خانه ما آمد و من در حالی که [[کودکی]] خردسال بودم، رفتم تا بازی کنم؛ مادرم به من گفت: "عبداللّه بیا چیزی به تو بدهم"؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "میخواهی چه چیزی به او بدهی؟" گفت: "میخواهم به او خرما بدهم"؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[آگاه]] باش که اگر چنین نکنی، برای تو دروغی نوشته میشود"<ref>السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۸ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۳، ص ۲۹۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۶-۲۸۷.</ref> | |||
== توجه به روحیات [[کودکان]] == | |||
امروزه تفاوتهای شخصیتی و [[روحیات]] متفاوت دختران و پسران بر کسی پوشیده نیست؛ دختران، لطیفتر هستند و نسبت به پسران احساسات قویتری دارند؛ در حالی که پسران، منطقیتر و خشنتر و [[آینده]] نگرترند. [[پیامبر]] {{صل}} با توجه به تفاوتهای فردی دختران و پسران، به [[فرزندان]] دختر، [[محبت]] و [[دلسوزی]] بیشتری داشت. وی دختران را با [[برکت]]، [[دلسوز]]، مددکار و اهل نظافت و پاکیزگی معرفی کرده<ref>الکافی، ج ۶، ص ۵؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۶ و مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۱۶.</ref>، میفرمود: "هر کس دختری داشته باشد، [[خداوند]] آن دختر را پوششی برایش از [[دوزخ]] قرار میدهد و هرکس دو دختر داشته باشد، به خاطر آنان به [[بهشت]] وارد میشود و هرکس سه دختر داشته باشد یا مانند آن، [[خواهر]] داشته باشد، [[جهاد]] و [[صدقه]] [استحبابی] از او برداشته میشود"<ref>روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۶۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۱۶.</ref>. | |||
[[رسول خاتم]] {{صل}} به [[پدران]] توصیه میکرد که در دادن اشیای خریداری شده به [[فرزندان]]، دختران را بر پسران مقدم بدارند و میفرمود: "هر کس به بازار برود و چیزی بخرد و آن را برای خانوادهاش ببرد، مانند کسی است که صدقهای را برای گروهی [[نیازمند]] میبرد و باید پیش از شاد کردن پسران، دختران را شاد کند؛ چرا که هرکس دختری را شاد کند، گویا بردهای از [[فرزندان]] [[اسماعیل]] {{ع}} را آزاد کرده و هر کس چشم پسری را روشن کند، گویا از [[ترس]] [[خداوند]] گریسته است و هر کس از [[ترس]] [[خداوند]] بگرید [[خداوند]] او را به بهشتهای پر [[نعمت]] وارد میسازد"<ref>امالی صدوق، ص ۵۷۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۲۱ و وسائل الشیعة، ج ۲۱، ص ۵۱۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۷.</ref> | |||
== [[تربیت جنسی]] == | == [[تربیت جنسی]] == | ||
غریزه جنسی [[کودک]] از ۶ یا ۷ سالگی بیدار میشود؛ از اینرو، برای جلوگیری از [[انحرافات]] احتمالی و [[تربیت]] صحیح جنسی باید پیشگیریهایی را در نظر گرفت. از ویژگیهای دیدگاه [[اسلام]] این است که علاوه بر [[سلامت]] جنسی، به [[عفت]] جنسی نیز میاندیشد و تدابیری را برای آن پیشنهاد میدهد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۸.</ref>. | |||
== [[تدابیر]] لازم برای [[عفت]] جنسی<ref>حکمت نامه پیامبر اعظم {{صل}}، ج۷، ص۲۸۸-۲۹۵.</ref>== | == [[تدابیر]] لازم برای [[عفت]] جنسی<ref>حکمت نامه پیامبر اعظم {{صل}}، ج۷، ص۲۸۸-۲۹۵.</ref>== | ||
# '''پنهان بودن روابط زناشویی والدین:'''[[آگاهی]] [[فرزندان]] از روابط زناشویی والدین از عوامل بسیار اثرگذار در [[انحراف]] جنسی است. از دیدگاه [[احادیث]]، این عامل، اثر انکارناپذیری دارد و برای جلوگیری از آن دو راهکار اندیشیده شده است: اجازه گرفتن [[کودک]] برای ورود به خلوت والدین و دیگر، انجام روابط زناشویی در خارج از محل حضور [[کودک]]. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[سوگند]] به کسی که جانم به دست اوست، اگر کسی با همسرش در آمیزد و در اتاق، [[کودکی]] بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای [[نفس]] آنان را بشنود، او هرگز [[رستگار]] نمیشود؛ اگر پسر باشد، مردی زناکار و اگر دختر باشد، زنی زناکار میشود"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۰۰ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۳۳ | # '''پنهان بودن روابط زناشویی والدین:'''[[آگاهی]] [[فرزندان]] از روابط زناشویی والدین از عوامل بسیار اثرگذار در [[انحراف]] جنسی است. از دیدگاه [[احادیث]]، این عامل، اثر انکارناپذیری دارد و برای جلوگیری از آن دو راهکار اندیشیده شده است: اجازه گرفتن [[کودک]] برای ورود به خلوت والدین و دیگر، انجام روابط زناشویی در خارج از محل حضور [[کودک]]. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[سوگند]] به کسی که جانم به دست اوست، اگر کسی با همسرش در آمیزد و در اتاق، [[کودکی]] بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای [[نفس]] آنان را بشنود، او هرگز [[رستگار]] نمیشود؛ اگر پسر باشد، مردی زناکار و اگر دختر باشد، زنی زناکار میشود"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۰۰ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۳۳.</ref>. | ||
# '''پوشاندن عورت [[کودکان]] :''' اگر [[کودک]] عورت دیگران را ببیند و یا دیگران، عورت وی را ببینند، [[زشتی]] این کار برای [[کودک]] از میان میرود و باعث بیپروایی وی میشود و هرزگی را در او نهادینه میکند؛ از اینرو، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آن را روا نمیشمرد و از آن [[نهی]] کرده، میفرمود: "برای [[پدر]] و [[مادر]] روا نیست که به شرمگاه [[فرزند]] بنگرند و برای [[فرزند]] روا نیست که به شرمگاه [[پدر]] و [[مادر]] نگاه کند"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۵۰۳ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۵۶.</ref>. [[روایت]] شده است که ایشان در میان جمعی، [[کودکی]] را دیدند که عورتش پیدا بود؛ پس فرمودند: "اعورتش را بپوشانید؛ زیرا [[حرمت]] عورت [[کودک]] همانند عورت بزرگسال است..."<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۰۰ و کنز العمال، ج ۷، ص ۳۳۰ | # '''پوشاندن عورت [[کودکان]] :''' اگر [[کودک]] عورت دیگران را ببیند و یا دیگران، عورت وی را ببینند، [[زشتی]] این کار برای [[کودک]] از میان میرود و باعث بیپروایی وی میشود و هرزگی را در او نهادینه میکند؛ از اینرو، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آن را روا نمیشمرد و از آن [[نهی]] کرده، میفرمود: "برای [[پدر]] و [[مادر]] روا نیست که به شرمگاه [[فرزند]] بنگرند و برای [[فرزند]] روا نیست که به شرمگاه [[پدر]] و [[مادر]] نگاه کند"<ref>الکافی، ج ۶، ص ۵۰۳ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۵۶.</ref>. [[روایت]] شده است که ایشان در میان جمعی، [[کودکی]] را دیدند که عورتش پیدا بود؛ پس فرمودند: "اعورتش را بپوشانید؛ زیرا [[حرمت]] عورت [[کودک]] همانند عورت بزرگسال است..."<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۰۰ و کنز العمال، ج ۷، ص ۳۳۰.</ref>. | ||
# '''نامحرم و نبوسیدن [[کودک]] دختر:''' ارتباط بوسهای نامحرم با [[کودک]] در [[روح]] او نقش میبندد و در [[آینده]]، روابط با نامحرم را برای او تسهیل و حفظ عفاف را با مشکل روبرو میسازد<ref>حکمت نامه پیامبر {{صل}} (فارسی)، ص ۲۹۴.</ref>؛ به این [[دلیل]]، نامحرمان به نبوسیدن [[کودکان]] توصیه شدهاند. [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره میفرماید: "مرد، دختر را چون شش ساله شد، نبوسد و [[زن]] نیز پسر را چون از هفت سالگی گذشت، نبوسد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۳۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۲۳ | # '''نامحرم و نبوسیدن [[کودک]] دختر:''' ارتباط بوسهای نامحرم با [[کودک]] در [[روح]] او نقش میبندد و در [[آینده]]، روابط با نامحرم را برای او تسهیل و حفظ عفاف را با مشکل روبرو میسازد<ref>حکمت نامه پیامبر {{صل}} (فارسی)، ص ۲۹۴.</ref>؛ به این [[دلیل]]، نامحرمان به نبوسیدن [[کودکان]] توصیه شدهاند. [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره میفرماید: "مرد، دختر را چون شش ساله شد، نبوسد و [[زن]] نیز پسر را چون از هفت سالگی گذشت، نبوسد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۳۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۲۳.</ref>. | ||
# '''جداسازی بستر [[کودکان]] :''' یکی بودن بستر کودکانی که به سن تمییز رسیدند، ممکن است به تحریک جنسی زودهنگام و [[بلوغ]] زودرس آنها بینجامد. از راهکارهای مهم برای جلوگیری از این آسیب، جداسازی بستر [[کودکان]] از یکدیگر است؛ تدبیری که [[رسول خدا]] {{صل}} از آن سخن گفته و به [[مسلمانان]] توصیه فرموده است که هرگاه کودکانتان به هفت سالگی رسیدند، بسترهایشان را جدا کنید<ref>کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۴۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، | # '''جداسازی بستر [[کودکان]] :''' یکی بودن بستر کودکانی که به سن تمییز رسیدند، ممکن است به تحریک جنسی زودهنگام و [[بلوغ]] زودرس آنها بینجامد. از راهکارهای مهم برای جلوگیری از این آسیب، جداسازی بستر [[کودکان]] از یکدیگر است؛ تدبیری که [[رسول خدا]] {{صل}} از آن سخن گفته و به [[مسلمانان]] توصیه فرموده است که هرگاه کودکانتان به هفت سالگی رسیدند، بسترهایشان را جدا کنید<ref>کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۴۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۸۸ ـ ۲۸۹.</ref> | ||
== توجه به بازی و سرگرمی [[کودکان]] == | == توجه به بازی و سرگرمی [[کودکان]] == | ||
بازی برای [[کودک]]، جدیترین موضوع حیات و بستر رشد او و از لوازم اساسی رشد روحی و جسمی [[کودکان]] است. دوران بازی [[کودک]]، دوران [[شکوفایی]] استعدادهای او از طریق بازی است؛ از اینرو، توصیه شده است که به [[کودکان]] خود اجازه بازی بدهید؛ زیرا {{متن حدیث|عَرَامَةُ الصَّبِيِّ فِي صِغَرِهِ زِيَادَةٌ فِي عَقْلِهِ فِي كِبَرِهِ}}<ref>همان، ج ۱۱، ص ۹۱؛ الکافی، ج ۶، ص ۵۱ - ۵۲ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۵۲.</ref>؛ بازیگوشی [[کودک]] در [[کودکی]]، مایه فزونی عقلش در بزرگسالی است. این مسئله نشان دهنده نقش اساسی بازی در [[رشد شخصیت]] [[کودک]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز خود بارها [[کودکان]] را به بازی میگرفت وگاه در بازیهایش شرکت میکرد<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۹۶؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۱۴۰ و مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۸۱.</ref>. | |||
در [[سیره تربیتی]] آن بزرگوار آمده است که ایشان با [[کودکان]] خود، [[امام حسن]] و [[حسین]] {{عم}} بازی میکرد. از [[ابو هریره]] [[نقل]] شده است: "دیدم که [[رسول اکرم]] {{صل}} دست [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} را گرفته بود و پاهای آنان، روی پای آن [[حضرت]]، قرار داشت و آن [[حضرت]] به آنان میفرمود: "[[نور]] دیدگان [[فاطمه]] {{س}} بالا بروید!" آنگاه آنان را میبوسید و میفرمود: "خدایا، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را [[دوست]] دارم"<ref>المصنّف، ج ۷، ص ۵۱۴؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۸۵-۲۸۶ و کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۴۹.</ref>. | |||
در روایتی دیگر آمده است که روزی [[رسول خدا]] {{صل}} با [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} به بازی مشغول بود و ایشان زبان خود را برای آن دو بیرون میآورد. هنگامی که آن دو، این [[رفتار پیامبر]] {{صل}} را میدیدند، به سمت ایشان میدویدند و بر پشت [[پیامبر]] {{صل}} سوار میشدند و در حالی که [[رسول خدا]] {{صل}} هم خطاب به آنان میفرمود: "شتر شما چه شتر خوبی است!"<ref>صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۳۲ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} علاوه بر بازی [[کودکان]] به سرگرمی و اوقات فراغت [[فرزندان]] نیز توجه داشت و میفرمود: "به پسرانتان شنا و [[تیراندازی]] و به دخترانتان ریسندگی بیاموزید"<ref>نهج الفصاحه، ص ۵۶۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۹۰.</ref> | |||
== [[آموزش]] فرایض [[دینی]] به [[کودکان]] == | == [[آموزش]] فرایض [[دینی]] به [[کودکان]] == | ||
از دیگر اموری که [[رسول خدا]] {{صل}} در امر [[تربیت کودکان]] بدان اشاره کرده، [[آموزش]] فرایض و شعائر [[دینی]] به آنهاست. آن [[حضرت]] میفرمود: "هرگاه کودکانتان زبان باز کردند، کلمه {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} را به آنان بیاموزید و هرگاه دندان [شیری] آنها افتاد، آنان را به [[خواندن نماز]] امر کنید"<ref>المصنّف، ج ۱، ص۳۸۲ و الامام مالک، المدونة الکبری، ج ۱، ص ۱۰۲.</ref>. از ایشان پرسیده شد: "[[کودک]] چه هنگام باید [[نماز]] بخواند؟" فرمود: "هرگاه دست راستش را از دست چپش [[شناخت]]، او را به [[نماز خواندن]] وا دارید"<ref>المعجم الاوسط، ج۳، ص۲۳۵ و مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۲۹۴.</ref>. | |||
[[روایت]] شده است که روزی [[رسول اکرم]] {{صل}} به کودکانی که در کنارش بودند، نگاهی کرد و فرمود: "وای به حال [[فرزندان]] [[آخرالزمان]] از پدرانشان!" [[مردم]] گفتند: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} از دست [[پدران]] مشرکشان؟" فرمود: "نه، از [[پدران]] مؤمنی که به فرزندانشان، چیزی از فرایض نمیآموزند و هرگاه فرزندانشان چیزی از فرایض و [[امور دینی]] بیاموزند، آنان را از عمل به آن منع میکنند و برای آنها به مقدار کمی از [[دنیا]] [[راضی]] میشوند. پس من از آنها [آن [[پدران]]] بیزارم و آنان از من بیزارند"<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۰۶ و مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی]]، [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی]]، [[هادی اکبری|اکبری]]، [[محسن محمدزاده|محمدزاده]] و [[معصومه اخلاقی|اخلاقی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۹۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |