برخورد با فرصتطلبان در سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
جز (جایگزینی متن - 'دنیوری' به 'دینوری') |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== عدم تأیید و [[همراهی]] امام سجاد {{ع}} با [[شورش]] عبدالله بن زبیر == | == عدم تأیید و [[همراهی]] امام سجاد {{ع}} با [[شورش]] عبدالله بن زبیر == | ||
عبدالله بن زبیر از جمله کسانی بود که با یزید بیعت نکرد. او خود دعوی [[خلافت]] داشت و پس از [[مرگ معاویه]] به [[مکه]] گریخت و در آنجا [[پناهنده]] [[حرم]] شد. [[امام حسین]] {{ع}} در مورد او فرمود: بهراستی هیچچیز برای او بهتر از این نیست که من از [[حجاز]] بیرون [[روم]]، زیرا میداند که با وجود من [[مردم]] به او روی نمیآورند پس [[دوست]] دارد که من از مکه خارج شوم تا میدان برای او خالی بماند<ref>ابوالحسن احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۵، ص۳۱۵-۳۲۰.</ref>. پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}}، [[عبدالله بن زبیر]] از موقعیت استفاده کرد و عَلم [[مخالفت]] برداشت. خود را [[خلیفه]] خواند و از مردم بهصورت مخفی و بر اساس [[خلافت]] شورایی [[بیعت]] گرفت<ref>ابوالحسن احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۵، ص۳۱۵-۳۲۰.</ref>. او در [[شورش]] [[مدینه]] و [[واقعه حره]] | عبدالله بن زبیر از جمله کسانی بود که با یزید بیعت نکرد. او خود دعوی [[خلافت]] داشت و پس از [[مرگ معاویه]] به [[مکه]] گریخت و در آنجا [[پناهنده]] [[حرم]] شد. [[امام حسین]] {{ع}} در مورد او فرمود: بهراستی هیچچیز برای او بهتر از این نیست که من از [[حجاز]] بیرون [[روم]]، زیرا میداند که با وجود من [[مردم]] به او روی نمیآورند پس [[دوست]] دارد که من از مکه خارج شوم تا میدان برای او خالی بماند<ref>ابوالحسن احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۵، ص۳۱۵-۳۲۰.</ref>. پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}}، [[عبدالله بن زبیر]] از موقعیت استفاده کرد و عَلم [[مخالفت]] برداشت. خود را [[خلیفه]] خواند و از مردم بهصورت مخفی و بر اساس [[خلافت]] شورایی [[بیعت]] گرفت<ref>ابوالحسن احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، ج۵، ص۳۱۵-۳۲۰.</ref>. او در [[شورش]] [[مدینه]] و [[واقعه حره]] سال ۶۳ نیز نقش اساسی داشت. پس از واقعه حره [[یزید]]، [[حصین بن نمیر]] را به [[فرماندهی]] [[لشکر]] [[منصوب]] کرد. او وقتی به مکه رسید، با منجنیق به آن [[شهر]] [[حمله]] کرد و [[خانه کعبه]] را به [[آتش]] کشید اما در همین حین، خبر [[هلاکت]] یزید به [[سپاه شام]] رسید و [[حصین]] با سپاهش به [[شام]] مراجعت کرد. پس از [[مرگ یزید]]، [[ابنزبیر]] بهعنوان خلیفه از مردم حجاز و سپس [[عراق]] بیعت گرفت. او افزون بر حجاز و عراق، بر [[یمن]] و [[خراسان]] نیز [[حکم]] میراند<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۲.</ref>؛ زیرا وی پس از [[قیام مختار]]، با او درگیر شده و پس از کشتن مختار، بر عراق [[حاکم]] شده بود. در [[سال ۷۲ هجری]] [[عبدالملک]]، [[حجاج]] را برای [[جنگ]] با عبدالله بن زبیر راهی مکه کرد. او نیز مکه را محاصره کرد و با منجنیق، [[مسجدالحرام]] و خانه کعبه را ویران ساخت و در سال ۷۳، پس از چند ماه [[مقاومت]] و محاصره مکه، عبدالله بن زبیر کشته شد<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۲.</ref>. | ||
با این اوصاف روشن شد که شورش عبدالله بن زبیر، حرکتی [[الهی]] و در راستای اهداف [[ائمه]] [[معصومان]] {{عم}} نبود. او همان کسی است که مشوّق پدرش در راهاندازی [[جنگ جمل]] و [[مخالفت]] با [[خلافت]] [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} بود تا جایی که [[امام علی]] {{ع}} در مورد او فرمود: [[زبیر]] همواره با ما [[اهلبیت]] بود تا زمانی که پسر نامبارکش، [[عبدالله]] پدید آمد<ref>عزالدین بن هبةالله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۱۰۲-۱۰۷.</ref>. به گفته [[عبدالله بن عمر]]، محرّک [[عایشه]] نیز برای راهاندازی جنگ جمل، عبدالله بود<ref>عزالدین بن هبةالله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۱۰۲-۱۰۷.</ref>. بنابراین [[امام سجاد]] {{ع}} با توجه به دیدگاه خصمانه و کینهتوزانه و همچنین [[اعمال ناشایست]] [[عبدالله بن زبیر]] نسبت به [[خاندان]] اهلبیت {{عم}} هرگز [[شورش]] او را [[تأیید]] نکرد؛ بلکه حتی از [[فتنه]] او نسبت به اهلبیت و [[شیعیان]] همواره [[بیم]] داشت و ابراز [[نگرانی]] میکرد<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۹۹.</ref>. با وجود این در جریان این واقعه بر ضد او نیز اقدامی انجام نداد، زیرا این عمل باز به سود [[امویان]] تمام میشد.<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۳۳۴.</ref> | با این اوصاف روشن شد که شورش عبدالله بن زبیر، حرکتی [[الهی]] و در راستای اهداف [[ائمه]] [[معصومان]] {{عم}} نبود. او همان کسی است که مشوّق پدرش در راهاندازی [[جنگ جمل]] و [[مخالفت]] با [[خلافت]] [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} بود تا جایی که [[امام علی]] {{ع}} در مورد او فرمود: [[زبیر]] همواره با ما [[اهلبیت]] بود تا زمانی که پسر نامبارکش، [[عبدالله]] پدید آمد<ref>عزالدین بن هبةالله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۱۰۲-۱۰۷.</ref>. به گفته [[عبدالله بن عمر]]، محرّک [[عایشه]] نیز برای راهاندازی جنگ جمل، عبدالله بود<ref>عزالدین بن هبةالله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۱۰۲-۱۰۷.</ref>. بنابراین [[امام سجاد]] {{ع}} با توجه به دیدگاه خصمانه و کینهتوزانه و همچنین [[اعمال ناشایست]] [[عبدالله بن زبیر]] نسبت به [[خاندان]] اهلبیت {{عم}} هرگز [[شورش]] او را [[تأیید]] نکرد؛ بلکه حتی از [[فتنه]] او نسبت به اهلبیت و [[شیعیان]] همواره [[بیم]] داشت و ابراز [[نگرانی]] میکرد<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۹۹.</ref>. با وجود این در جریان این واقعه بر ضد او نیز اقدامی انجام نداد، زیرا این عمل باز به سود [[امویان]] تمام میشد.<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۳۳۴.</ref> | ||