اقتصاد در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←پرسش مستقیم
(←پانویس) |
|||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۳: | ||
سوم: به [[اعتقاد]] جمعی از [[فقها]]، اصولاً قاعده و اصل اولیه در تمامی امور مربوط به [[زندگی]] [[اسلام]] بر مبنای [[حظر]] و منع بوده و برای [[اثبات]] حلیّت و [[مشروعیت]] آن باید [[حجت شرعی]] به دست آورد و ناگزیر در هر موردی که دلیل و حجت شرعی بر مشروعیت آن به دست نیامده باشد، باید ممنوع تلقی کرد و این اصل در [[فقه]] تحت عنوان «[[اصالة الحظر]]» مورد استناد است<ref>فقه سیاسی، ج۴، ص۷۲-۶۹.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۳۸.</ref> | سوم: به [[اعتقاد]] جمعی از [[فقها]]، اصولاً قاعده و اصل اولیه در تمامی امور مربوط به [[زندگی]] [[اسلام]] بر مبنای [[حظر]] و منع بوده و برای [[اثبات]] حلیّت و [[مشروعیت]] آن باید [[حجت شرعی]] به دست آورد و ناگزیر در هر موردی که دلیل و حجت شرعی بر مشروعیت آن به دست نیامده باشد، باید ممنوع تلقی کرد و این اصل در [[فقه]] تحت عنوان «[[اصالة الحظر]]» مورد استناد است<ref>فقه سیاسی، ج۴، ص۷۲-۶۹.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۳۸.</ref> | ||
==[[استراتژی اقتصادی]]== | |||
واژه «[[استراتژی]]» (Strategy) که اکنون در [[زبان فارسی]] از آن به «[[راهبرد]]» تعبیر میشود، مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعدها در سایر عرصهها از جمله [[اقتصاد]]، [[تجارت]] و به ویژه عرصه [[سیاست]] و [[مملکتداری]] از کاربرد زیادی برخوردار شده است. | |||
ریشه واژه «استراتژی» واژه [[یونانی]] «استراتژیا» (Strategia) به معنای «[[فرماندهی]] و [[رهبری]]» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور [[هماهنگی]] و [[سازماندهی]] اقدامات برای دستیابی به [[هدف]]. | |||
از ابتدای سده بیستم با ظهور واژه «[[خط مشی]] و سیاست ملی» در جایگاهی بین تاکتیک و سیاست ملی قرار گرفت. این وضعیت موجب شد تا تعاریف سیاست ملی، استراتژی و تاکتیک در دوران [[جنگ]] جهانی اول که از گستردگی زیادی برخوردار بود و کشورهای درگیر مجبور به [[نبرد]] در چند [[جبهه]] بودند ناکارا جلوه کند. | |||
در پاسخ به این امر واژه و مفهوم جدیدی یعنی واژه «استراتژی کلان» (strategy grand) ظهور کرد که در واقع به نوعی ترکیب مفهوم استراتژی و سیاست ملی بود. استراتژی کلان مفهومی بود که در چارچوب آن استراتژیهای بخشی همچون استراتژی نظامی، استراتژی اقتصادی، استراتژی [[سیاسی]] و استراتژی تجارت [[کشور]] قرار میگرفت. | |||
مفهوم استراتژی در عرصه سیاست از کاربرد زیادی برخوردار است. کارل فون کلازوتیز که از استراتژیستهای بزرگ [[جهان]] بوده، گفته است جنگ ادامه سیاست به شیوههای دیگر است. بر همین اساس در گذشته وقتی سیاست تبدیل به شیوههای نظامی شد و استراتژی [[لقب]] مییافت و بعدها خود واژه استراتژی برای برنامه سیاسی کلان کشور استفاده شد. | |||
امروزه علاوه بر [[فرماندهان نظامی]] و [[سیاستمداران]]، دست اندرکاران امور [[تجاری]]، اقتصاددانان، کارفرمایان عرصه [[صنعت]] نیز دارای استراتژی هستند. حتی افراد عادی نیز در [[زندگی]] روزانه خود از استراتژیهای مختلف همچون کاهش هزینه، کاهش وزن و... سخن میگویند. البته در اینجا استراتژی به مفهوم هدف نیست، بلکه اقدامات و برنامههایی برای نیل به اهداف از قبل تعیین شده، میباشد. استراتژی چگونگی دستیابی به اهداف را مشخص میکند و به این که اهداف چه چیز هستند یا چه باید باشند، یا چگونه باید تعیین شوند، کاری ندارد. | |||
در واقع [[استراتژی]] یک عنصر در یک ساختار چهار بخش است: اولین بخش اهدافی که باید به آنها دست یافت میباشد. دومین بخش استراتژیهای موردنظر برای دستیابی به آن اهداف چگونگی تخصیص منابع برای این منظور است. سومین بخش تاکتیکها به مفهوم استفاده عملی از منابع اختصاص یافته است. سومین بخش خود منابع و راهها و روشها هستند. بر این اساس استراتژی اغلب شکاف بین اهداف و تاکتیکها را پر میکند. | |||
[[استراتژی اقتصادی]] [[هنری]] است که قطع نظر از روشها (تاکتیکهای [[اقتصادی]]) و تدارکات، [[آرایش]] و پشتیبانیها (لجستیک اقتصادی) [[دولت]] را [[قادر]] میکند که برخورد خواستهای ناهمگون و اثرگذاری و اثرپذیری عوامل گوناگون را به خوبی بشناسد و روشی را اتخاذ کند که حداکثر بهرهوری از امکانات موجود را داشته و راه رسیدن به [[اهداف]] اقتصادی از پیش تعیین شده را هموار کند<ref>مقدمهای بر استراتژی، ص۱۴.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۴، ص۱۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۷.</ref> | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |