عمرو بن حمق خزاعی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'شهر حمص' به 'شهر حمص'
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
آمنه گفت: "آری، به همین زودی خواهم رفت که در شام [[روز]] [[خوشی]] ندیدم و [[خبر]] خوشی در این مدت به من نرسید و جز [[رنج]] و صدمه [[زندان]] نکشیدم، و از طرفی شام [[وطن]] من نیست و در آن عشیرهای ندارم و قرضم سنگین شد و دیدگانم درباره هیچ امری روشن نشد. مطمئن باش که از اینجا میروم و هرگز برنمیگردم و هر جا که باشم از تو به خوبی یاد نمیکنم". | آمنه گفت: "آری، به همین زودی خواهم رفت که در شام [[روز]] [[خوشی]] ندیدم و [[خبر]] خوشی در این مدت به من نرسید و جز [[رنج]] و صدمه [[زندان]] نکشیدم، و از طرفی شام [[وطن]] من نیست و در آن عشیرهای ندارم و قرضم سنگین شد و دیدگانم درباره هیچ امری روشن نشد. مطمئن باش که از اینجا میروم و هرگز برنمیگردم و هر جا که باشم از تو به خوبی یاد نمیکنم". | ||
وقتی آمنه خواست از قصر بیرون برود، معاویه با دست به او اشاره کرد که برو، آمنه گفت: "عجبا که معاویه با دست اشاره میکند که برو ولی زبانش را از [[ترس]] [[پاسخ]] تند من حرکت نمیدهد! ولی اگر من [[سکوت]] کنم فردای [[قیامت]] عمرو با زبانی که از [[شمشیر]] برندهتر و از افعی گزندهتر است با او به [[جدال]] خواهد پرداخت". آمنه از شام خارج شد و چون به [[شهر | وقتی آمنه خواست از قصر بیرون برود، معاویه با دست به او اشاره کرد که برو، آمنه گفت: "عجبا که معاویه با دست اشاره میکند که برو ولی زبانش را از [[ترس]] [[پاسخ]] تند من حرکت نمیدهد! ولی اگر من [[سکوت]] کنم فردای [[قیامت]] عمرو با زبانی که از [[شمشیر]] برندهتر و از افعی گزندهتر است با او به [[جدال]] خواهد پرداخت". آمنه از شام خارج شد و چون به [[شهر حمص]] رسید به [[مرض]] [[طاعون]] از [[دنیا]] رفت<ref>بلاغات النساء، ابن طیفور، ص۶۱ – ۵۹؛ الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، ص۱۷.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن حمق خزاعی (مقاله)|مقاله «عمرو بن حمق خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۴۸۸.</ref> | ||
== مرقد [[عمرو بن حمق خزاعی]] == | == مرقد [[عمرو بن حمق خزاعی]] == |