یمن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
# '''[[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]]:''' عبیدالله [[فرزند]] [[عباس بن عبدالمطلب]]، پسر عموی [[پیامبر خدا]] {{صل}} و [[حضرت علی]] {{ع}} بود. وی همواره مورد علاقه و [[اعتماد]] [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود، از اینرو در صفر سال ۳۶ [[هجری]] او را به [[امارت]] [[یمن]] (صنعاء) برگزید<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۳، ص۴۶۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۰۳؛ دینوری، أخبار الطوال، ص۱۴۱.</ref>. [[عبیدالله بن عباس]] در [[یمن]] مشغول به [[خدمت]] شد تا در سال [[چهل]] [[هجری]] که [[بسر بن ارطأه]] از جانب [[معاویه]] به [[یمن]] حمله کرد، او به [[کوفه]] فرار نمود<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۹۵۰-۹۵۱؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref>. | # '''[[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]]:''' عبیدالله [[فرزند]] [[عباس بن عبدالمطلب]]، پسر عموی [[پیامبر خدا]] {{صل}} و [[حضرت علی]] {{ع}} بود. وی همواره مورد علاقه و [[اعتماد]] [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود، از اینرو در صفر سال ۳۶ [[هجری]] او را به [[امارت]] [[یمن]] (صنعاء) برگزید<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۳، ص۴۶۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۰۳؛ دینوری، أخبار الطوال، ص۱۴۱.</ref>. [[عبیدالله بن عباس]] در [[یمن]] مشغول به [[خدمت]] شد تا در سال [[چهل]] [[هجری]] که [[بسر بن ارطأه]] از جانب [[معاویه]] به [[یمن]] حمله کرد، او به [[کوفه]] فرار نمود<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۹۵۰-۹۵۱؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref>. | ||
# '''[[سعید بن نمران همدانی]]:''' ایشان از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[شیعیان]] مخلص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و حتی بعد از [[شهادت]] آن حضرت، دست از [[ایمان]] و اعتقادش برنداشت و همواره در راه [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[ثابت قدم]] بود<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref>. [[علی]]{{ع}} وی را به عنوان کارگزار در جَنَد از نواحی یمن انتخاب کرد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>. | # '''[[سعید بن نمران همدانی]]:''' ایشان از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[شیعیان]] مخلص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و حتی بعد از [[شهادت]] آن حضرت، دست از [[ایمان]] و اعتقادش برنداشت و همواره در راه [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[ثابت قدم]] بود<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref>. [[علی]]{{ع}} وی را به عنوان کارگزار در جَنَد از نواحی یمن انتخاب کرد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>. | ||
==[[الیمن]]== | |||
یمن سرزمینی است با مساحتی بالغ بر ۵۲۷۹۷۰ کیلومتر مربع در گوشه جنوب [[غربی]] شبه [[جزیره عربستان]] و در مجاورت کشورهای [[عربستان]] و عمان. این [[سرزمین]] در گذشته، ناحیهای بسیار وسیعتر از محدوده امروزی آن بوده به گونهای که تمامی نواحی جنوبی شبه جزیره را در بر میگرفته است. این محدوده شامل سرزمینی به وسعت از عمان تا [[نجران]] و از دریای [[عرب]] تا عدن و از آنجا تا [[شحر]] و سپس تا عمان میشده، در ابتدای حدود [[بینونه]] خاتمه مییافت.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref> برخی هم این حد را از [[تثلیث]] و بلندیهای آن تا صنعاء و پیرامون آن و از آنجا تا حضرموت و از شحر و عمان تا عدن [[أبین]] و آنچه از تهائم و نجود نزدیک آن است دانسته، به مجموع آن یمن اطلاق کردهاند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref> همچنین، در وجه [[تسمیه]] ی این سرزمین به این نام، آرا و [[عقاید]] مختلفی ابراز شده است. برخی علت نامگذاری آن را سکونت بنی یقطن بن عابر در یمن و میمنت و فرخندگی یافتن او از آن، گفتهاند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۸۵؛ ابن فقیه همدانی، البلدان، ص۹۱.</ref> بعضی هم این نام را برگرفته از [[تیمن بن قحطان]] دانسته،<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref> بعضی دیگر هم، دلیل این نامگذاری را واقع گردیدن در سمت راست [[خورشید]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref> و به [[نقلی]] دیگر وقوع در جانب راست [[مکه]] دانسته،<ref>ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛</ref> این امر را نشانه ی مبارکی و فرخندگی گفتهاند؛ چنانچه از [[ابن عباس]] نقل شده که چون [[قوم عرب]] از مکه بنای [[تفرق]] گذارد، اینان به طرف راست [[تمایل]] گردیده و سرزمین شان را به این مناسبت یمن خواندهاند.<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.</ref> از نظر برخی هم، یمن به سبب مبارکی و خوش [[یمنی]] آن بدین نام خوانده شده است، همچنانکه [[شام]] به دلیل [[شومی]] و نامبارکیش نام شام گرفته است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۳؛ همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۵۰.</ref> یمن سرچشمه تمدنهای باستانی [[اعراب]] بوده کوچ [[عرب]] که مایه تشکیل آنچه که امروزه به عنوان [[جهان عرب]] شناخته میشود، از این بلاد صورت گرفته است. این منطقه، دارای شهرهای بسیار و شگفتیهای فراوان است که داستانهای بسیار از آن بر سر زبانهاست. از بزرگترین این [[شهرها]] و نواحی مهم و معروف آن - که هنوز هم به آثار شگفتشان مشهورند، - میتوان از صعده، [[صنعا]]،، [[جرش]]، [[همدان]]، [[زبید]]، دمار، منکث، [[صهیب]] و [[نجران]] یاد کرد.<ref>مجهول، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> از پدیدههای شگفت انگیزش هم میتوان به نام [[دژ]] [[عظیم]] [[سلحین]] که گفته شده ساخت آن هفتاد سال به طول انجامیده،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۳۵.</ref> بنای عظیم [[غمدان]] در صنعاء،<ref>ابن فقیه، البلدان، ص۹۳؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۰.</ref> [[سد]] مشهور [[مأرب]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۵.</ref> و از گیاهان منحصر بفردش به ورس،<ref>گیاهی به شکل کنجد زرد رنگ که از آن رنگ زرد میگیرند.</ref> کندر،<ref>بخور</ref> خَطر<ref>گیاهی که بدان خضاب میکنند.</ref> و عَصب<ref>گونهای پارچه که بدان برد میگویند.</ref>-<ref>ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۸.</ref> و نیز وجود برخی مواضع و مناظر طبیعی شگرف آن<ref>ر. ک. ابن فقیه، البلدان، ص۹۳-۹۵.</ref> اشاره کرد. وجود اشجار کثیر و میوهها و زراعتهای فراوان در این منطقه موجب گردیده که برخی آن را «[[الیمن]] [[الخضراء]]» بنامند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷ به نقل از همدانی.</ref> ضمن این که بعضی دیگر هم در توصیف آن گفتهاند: «[[خاک]] یمن تن را [[ضعیف]] میکند، [[خواب]] از سر میپراند و رطوبت را کم میکند. مردمش بزرگ همتند و والا [[نسب]] و معتبر. چشمه سارهایش پر آب و اطرافش خشک است. هوایی منقلب دارد و مردمش [[اهل]] غافلگیری و کشتن غافلگیرنهاند و از [[زیبایی]] و ظرافت و [[فصاحت]] بهره ورند».<ref>ر. ک. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۵.</ref> علاوه بر این منطقه مشهور، از آبی در [[الجواء]]<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۰.</ref> و نیز در موضعی نزدیک [[مکه]] با نام یمن یاد شده است. <ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۰۱.</ref>.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۳۳۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |