انفال در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = انفال| عنوان مدخل  = انفال| مداخل مرتبط = [[انفال در لغت]] - [[انفال در قرآن]] - [[انفال در علوم قرآنی]] - [[انفال در فقه اسلامی]] - [[انفال در حقوق اسلامی]] - [[انفال در فقه سیاسی]] - [[انفال در معارف و سیره علوی]] - [[انفال در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = انفال
| عنوان مدخل  = انفال
| مداخل مرتبط = [[انفال در لغت]] - [[انفال در قرآن]] - [[انفال در علوم قرآنی]] - [[انفال در فقه اسلامی]] - [[انفال در حقوق اسلامی]] - [[انفال در فقه سیاسی]] - [[انفال در معارف و سیره علوی]] - [[انفال در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


«انفال» نوعی از [[اموال]] متعلق به [[پیامبر]] {{صل}} و جانشینانش.  
«انفال» نوعی از [[اموال]] متعلق به [[پیامبر]] {{صل}} و جانشینانش.  
خط ۱۰: خط ۵:
در منابع لغوی، «نفل» به معنای [[غنیمت]]، [[بخشش]] و زاید بر اصل و جمع آن «[[انفال]]» و «نفال» است<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۶۱۹؛ معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۵۵.</ref>. اصطلاح [[نافله]] برای نمازهای مستحبی نیز از همین باب است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۰۹.</ref>. چنان‌که در روایت‌های متعددی از [[امام رضا]] {{ع}} به همین معنا به کار رفته است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۱۱۰؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۶۴؛ وسائل الشیعة، ج۷، ص۲۴۶.</ref>. در اصطلاح [[فقیهان]] [[امامیه]]، انفال عبارت است از اموالی که به پیامبر {{صل}} و پس از او به جانشینانش اختصاص دارد و ایشان به هر نحو که [[مصلحت]] بدانند آن را [[مصرف]] می‌کنند<ref>المقنعة، ص۷۰۵؛ شرائع الإسلام، ج۱، ص۱۶۶.</ref>. امام رضا {{ع}} این امر را یک نوع [[فضیلت]] و امتیازی می‌داند که [[خداوند]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[جانشینان]] حضرتش را به آن مخصوص گردانیده است<ref>وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۱۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۱۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۸۴.</ref>.
در منابع لغوی، «نفل» به معنای [[غنیمت]]، [[بخشش]] و زاید بر اصل و جمع آن «[[انفال]]» و «نفال» است<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۶۱۹؛ معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۵۵.</ref>. اصطلاح [[نافله]] برای نمازهای مستحبی نیز از همین باب است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۰۹.</ref>. چنان‌که در روایت‌های متعددی از [[امام رضا]] {{ع}} به همین معنا به کار رفته است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۱۱۰؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۶۴؛ وسائل الشیعة، ج۷، ص۲۴۶.</ref>. در اصطلاح [[فقیهان]] [[امامیه]]، انفال عبارت است از اموالی که به پیامبر {{صل}} و پس از او به جانشینانش اختصاص دارد و ایشان به هر نحو که [[مصلحت]] بدانند آن را [[مصرف]] می‌کنند<ref>المقنعة، ص۷۰۵؛ شرائع الإسلام، ج۱، ص۱۶۶.</ref>. امام رضا {{ع}} این امر را یک نوع [[فضیلت]] و امتیازی می‌داند که [[خداوند]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[جانشینان]] حضرتش را به آن مخصوص گردانیده است<ref>وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۱۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۱۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۸۴.</ref>.


انفال شامل فیء، زمین‌های موات، آبادی‌هایی که صاحب ندارد، قله‌ها، وسط دره‌ها و جنگل‌ها، [[صفایا]] و [[قطایع]]، غنیمتی که بدون [[اذن امام]] به دست آمده، [[ارث]] کسی که [[وارث]] ندارد، [[معادن]]، دریاها و بیابان‌ها است<ref>الکافی فی الفقه، ص۱۷۱- ۱۷۰؛ الجمل و العقود، ص۱۰۶-۱۰۷؛ النهایة، طوسی، ص۱۹۹؛ شرائع الإسلام، ج۱، ص۱۶۶؛ تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۴۳۹.</ref>. فیء که یکی از مصادیق انفال است<ref>تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۳۳.</ref> در لغت معانی گوناگونی برای آن و کلمات هم خانواده‌اش ذکر شده است<ref>المفردات، ص۶۵۰؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۴۸۶.</ref>. از جمله به معنای «سایه»<ref>تاج العروس، ج۱، ص۲۱۳.</ref> آمده که در روایتی از امام رضا {{ع}} نیز به همین معنا به کار رفته است<ref>مصباح المتهجد، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. فیء در اصطلاح به سرزمینی گفته می‌شود که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] از طرف [[کفار]] به [[حکومت اسلامی]] واگذار شده باشد، چه آن را به میل خودشان [[تسلیم]] کنند و چه آن را رها کرده و بروند<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶.</ref>. چنانکه امام رضا {{ع}} سرزمینی را که بدون استفاده از [[نیروی نظامی]] گشوده شده و به دست [[حاکم اسلامی]] افتاده باشد را جزو فیء دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. از معانی مختلفی که برای فیء ذکر شده<ref>المفردات، ص۶۵۰؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۴۸۶.</ref>، برمی‌آید که معنای اصلی آن، [[رجوع]] و برگشت‌نمودن است و سایر معانی از متفرعات همین معنا است. در روایت‌های عدیده‌ای آمده است که [[زمین]] و [[دنیا]] در اصل به [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} و جانشینانش تعلق دارد<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۷-۴۱۰.</ref>، چنان‌که [[امام رضا]] {{ع}} در روایتی می‌فرماید: [[خداوند]] [[خمس]] عالم را مهر [[حضرت زهرا]] {{س}} قرار داده و هر چه که برای اوست برای [[اولاد]] ایشان می‌گردد<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۹۳.</ref>. قول مشهور میان [[شیعیان]] اختصاص فیء به [[امام]] [[معصوم]] می‌باشد<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶؛ ریاض المسائل، ج۸، ص۸۲.</ref>، اما در مقابل [[اهل سنت]] معتقدند فیء متعلق به عموم است<ref>الأحکام السلطانیة، ص۱۳۸- ۱۳۹.</ref>. مستند [[شیعه]] درباره اختصاص فیء به امام معصوم، [[آیه]] ۶ [[سوره حشر]]: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره حشر، آیه ۶.</ref> است که [[سرزمین]] فتح‌شده بدون [[جنگ]] را اختصاصی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اعلام نموده است و آن [[حضرت حق]] دارد هرگونه که خواست در آن [[تصرف]] نماید. [[روایت]] منقول از امام رضا {{ع}} که [[فدک]] را به عنوان زمینی که بدون جنگ و [[لشکرکشی]] به پیامبر اکرم یا برگشت داده شده بود، به حضرت زهرا {{س}} بخشید، مؤید اختصاص فیء به امام معصوم است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۳.</ref>، و نیز با صحه‌گذاردن بر قول [[دعبل]]، که فیء را اختصاصی امام معصوم دانسته بود، اختصاصی بودن فی، به امام معصوم و [[تصرف]] عدوانی دیگران بر آن را مورد [[تأیید]] و تأکید قرار داده است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۳.</ref>. آن [[حضرت]] اختصاص فیء به [[پیامبر و آل او]] از نشانه‌های [[فضل]] و [[برتری]] آنان نسبت به [[امت]] آن حضرت دانسته است<ref>وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۱۵.</ref>. دیگر آنکه آن حضرت، [[فلسفه وجودی امام]] و [[حاکم الهی]] در [[جامعه]] را اقامه [[احکام الهی]] و دریافت فیء و تصرف در آن در راستای [[مصالح جامعه]] می‌داند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۰۱.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} یکی از [[حقوق]] [[مؤمنین]] بر یکدیگر را این امر دانسته که به [[هنگام غیبت]] یکی از [[برادران دینی]]، در صورت تقسیم فیء توسط [[حکومت]]، برای اخذ [[حقّ]] [[برادر]] [[غائب]] خویش [[اقدام]] کنند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۴۵.</ref>. دیگر از مصادیق [[انفال]]، زمین‌های موات و نیز زمین‌هایی است که در [[جنگ]] به دست [[مسلمین]] افتاده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۳۳.</ref>.
انفال شامل فیء، زمین‌های موات، آبادی‌هایی که صاحب ندارد، قله‌ها، وسط دره‌ها و جنگل‌ها، [[صفایا]] و [[قطایع]]، غنیمتی که بدون [[اذن امام]] به دست آمده، [[ارث]] کسی که [[وارث]] ندارد، [[معادن]]، دریاها و بیابان‌ها است<ref>الکافی فی الفقه، ص۱۷۱- ۱۷۰؛ الجمل و العقود، ص۱۰۶-۱۰۷؛ النهایة، طوسی، ص۱۹۹؛ شرائع الإسلام، ج۱، ص۱۶۶؛ تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۴۳۹.</ref>. فیء که یکی از مصادیق انفال است<ref>تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۳۳.</ref> در لغت معانی گوناگونی برای آن و کلمات هم خانواده‌اش ذکر شده است<ref>المفردات، ص۶۵۰؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۴۸۶.</ref>. از جمله به معنای «سایه»<ref>تاج العروس، ج۱، ص۲۱۳.</ref> آمده که در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نیز به همین معنا به کار رفته است<ref>مصباح المتهجد، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. فیء در اصطلاح به سرزمینی گفته می‌شود که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] از طرف [[کفار]] به [[حکومت اسلامی]] واگذار شده باشد، چه آن را به میل خودشان [[تسلیم]] کنند و چه آن را رها کرده و بروند<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶.</ref>. چنانکه امام رضا {{ع}} سرزمینی را که بدون استفاده از [[نیروی نظامی]] گشوده شده و به دست [[حاکم اسلامی]] افتاده باشد را جزو فیء دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. از معانی مختلفی که برای فیء ذکر شده<ref>المفردات، ص۶۵۰؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۴۸۶.</ref>، برمی‌آید که معنای اصلی آن، [[رجوع]] و برگشت‌نمودن است و سایر معانی از متفرعات همین معنا است. در روایت‌های عدیده‌ای آمده است که [[زمین]] و [[دنیا]] در اصل به [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} و جانشینانش تعلق دارد<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۷-۴۱۰.</ref>، چنان‌که [[امام رضا]] {{ع}} در روایتی می‌فرماید: [[خداوند]] [[خمس]] عالم را مهر [[حضرت زهرا]] {{س}} قرار داده و هر چه که برای اوست برای [[اولاد]] ایشان می‌گردد<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۹۳.</ref>.


جزو انفال به حساب آوردن زمین‌های مفتوح‌العنوة از این باب است که [[اختیار]] آنها در دست [[امام]] است. چنان که امام رضا {{ع}} اختیار زمین‌هایی که در جنگ به دست مسلمین افتاده، را با امام دانسته و درباره زمین‌های موات و غیر آباد فرموده است که آنها در اختیار امام است و به هر کسی که [[صلاح]] بداند می‌دهد تا آبادش نماید. در این‌باره دو [[روایت]] از امام رضا {{ع}} نقل شده است که از هر دو روایت استفاده می‌شود که اختیار زمین‌های موات و زمین‌هایی که با جنگ به تصرف [[مسلمانان]] درآمده به دست امام است<ref>الکافی، ج۳، ص۵۱۳؛ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۱۹.</ref>. از مصادیق دیگر انفال غنمیت است. [[غنیمت]] از لحاظ لغوی از ریشه غنم به معنای رسیدن به عایده و [[مالی]] است که بدون [[مشقت]] به دست آید و همچنین به معنای فیء آمده است<ref>کتاب العین، ج۴، ص۴۲۶؛ المحیط فی اللغة، ج۵، ص۹۳.</ref>. در برخی منابع لغوی به اموالی که در جنگ با [[اهل حرب]] به دست می‌آید غنیمت اطلاق شده است<ref>النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} [[غنیمت]] شامل هر عائده و فایده‌ای است که برای [[مردم]] حاصل شود و حتی بر فیء نیز غنیمت اطلاق شده است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۹۴.</ref>. در [[منابع فقهی]] غنیمتی که به غیر [[اذن امام]] باشد تماما متعلق به [[امام]] است و غنیمتی که با اذن امام انجام شود یک‌پنجم آن متعلق به امام است<ref>تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۳۵.</ref>. در روایت‌هایی از امام رضا {{ع}}، فروش [[غنائم جنگی]] که بدون اذن امام انجام شده باشد، جائز است<ref>الکافی، ج۵، ص۲۱۰.</ref>. بر همین اساس برخی از [[فقیهان]] به معارض‌بودن این دو (اختصاص [[غنائم]] [[جنگ بدون اذن]] [[معصوم]]، به امام و جواز فروش آنها توسط دیگران) [[حکم]] کرده‌اند<ref>جامع المدارک، ج۳، ص۳۰۷.</ref>. امام رضا {{ع}} اختصاص [[خمس]] غنائم به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] حضرتش در [[جنگی]] که به اذن امام انجام پذیرفته، را یکی از نشانه‌های [[فضیلت]] و [[برتری اهل بیت]] {{عم}} بر دیگران دانسته، سهم ایشان از غنائم را یک حکم [[ابدی]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۷.</ref>. در مقابل، سهم [[ایتام]] و [[فقرا]] از غنائم را مقطعی دانسته، پرداخت غنیمت به [[یتیم]] را تنها تا [[زمان]] خروج او از یُتم و پرداخت غنیمت به [[فقیر]] را تا زمان خروج او از [[فقر]] لازم دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref>. آن [[حضرت]] همچنین یکی از [[بهترین]] [[اعمال]] [[بندگان]] نزد [[خداوند]] را جهادی می‌داند که [[خیانت]] به غنیمت در آن نباشد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۸.</ref>. یکی دیگر از مصادیق [[انفال]]، [[معادن]] است<ref>المقنعة، ص۲۷۸.</ref>. البته در این مسأله اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی از فقیهان معادن را جزو انفال به حساب آورده<ref>مصباح الفقیه، ج۱۴، ص۴۲.</ref> و برخی دیگر آن را خارج از دایره انفال به شمار می‌آورند<ref>الروضة البهیة، ج۲، ص۸۵-۸۶.</ref>. در روایتی از امام رضا {{ع}} معادن یکی از مصادیق غنیمت (غنیمت به معنای اعم) شمرده شده است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۹۴.</ref>. بر این اساس شاید بتوان استظهار کرد که معادن جزو انفال به شمار می‌آید. در مقابل، روایتی از آن [[حضرت]] وجود دارد که برای گنج و [[معدن]] نصاب [[زکات]] [[تعیین]] فرموده است<ref>کتاب الوافی، ج۱۰، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>. نیز در روایتی دیگر، وقتی شخصی از ورود در [[معادن]] و خرید فروش جواهرات معدنی از آن حضرت می‌پرسد، حضرت اشاره‌ای به اینکه معادن جزو [[انفال]] بوده و قابل خرید فروش نیست، نکرده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۱۷.</ref><ref>[[عباس علی مشکانی|مشکانی، عباس علی]]، [[انفال - مشکانی (مقاله)|مقاله «انفال»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۶۳۱.</ref>
قول مشهور میان [[شیعیان]] اختصاص فیء به [[امام]] [[معصوم]] می‌باشد<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶؛ ریاض المسائل، ج۸، ص۸۲.</ref>، اما در مقابل [[اهل سنت]] معتقدند فیء متعلق به عموم است<ref>الأحکام السلطانیة، ص۱۳۸- ۱۳۹.</ref>. مستند [[شیعه]] درباره اختصاص فیء به امام معصوم، [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره حشر، آیه ۶.</ref> است که [[سرزمین]] فتح‌ شده بدون [[جنگ]] را اختصاصی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اعلام نموده است و آن [[حضرت حق]] دارد هرگونه که خواست در آن [[تصرف]] نماید. [[روایت]] منقول از امام رضا {{ع}} که [[فدک]] را به عنوان زمینی که بدون جنگ و [[لشکرکشی]] به پیامبر اکرم یا برگشت داده شده بود، به حضرت زهرا {{س}} بخشید، مؤید اختصاص فیء به امام معصوم است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۳.</ref>، و نیز با صحه‌گذاردن بر قول [[دعبل]]، که فیء را اختصاصی امام معصوم دانسته بود، اختصاصی بودن فی، به امام معصوم و [[تصرف]] عدوانی دیگران بر آن را مورد [[تأیید]] و تأکید قرار داده است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۳.</ref>. آن [[حضرت]] اختصاص فیء به [[پیامبر و آل او]] از نشانه‌های [[فضل]] و [[برتری]] آنان نسبت به [[امت]] آن حضرت دانسته است<ref>وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۱۵.</ref>. دیگر آنکه آن حضرت، [[فلسفه وجودی امام]] و [[حاکم الهی]] در [[جامعه]] را اقامه [[احکام الهی]] و دریافت فیء و تصرف در آن در راستای [[مصالح جامعه]] می‌داند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۰۱.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} یکی از [[حقوق]] [[مؤمنین]] بر یکدیگر را این امر دانسته که به [[هنگام غیبت]] یکی از [[برادران دینی]]، در صورت تقسیم فیء توسط [[حکومت]]، برای اخذ [[حقّ]] [[برادر]] [[غائب]] خویش [[اقدام]] کنند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۴۵.</ref>. دیگر از مصادیق [[انفال]]، زمین‌های موات و نیز زمین‌هایی است که در [[جنگ]] به دست [[مسلمین]] افتاده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۳۳.</ref>.
 
جزو انفال به حساب آوردن زمین‌های مفتوح‌العنوة از این باب است که [[اختیار]] آنها در دست [[امام]] است. چنان که امام رضا {{ع}} اختیار زمین‌هایی که در جنگ به دست مسلمین افتاده، را با امام دانسته و درباره زمین‌های موات و غیر آباد فرموده است که آنها در اختیار امام است و به هر کسی که [[صلاح]] بداند می‌دهد تا آبادش نماید. در این‌باره دو [[روایت]] از امام رضا {{ع}} نقل شده است که از هر دو روایت استفاده می‌شود که اختیار زمین‌های موات و زمین‌هایی که با جنگ به تصرف [[مسلمانان]] درآمده به دست امام است<ref>الکافی، ج۳، ص۵۱۳؛ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۱۹.</ref>.
 
از مصادیق دیگر انفال غنمیت است. [[غنیمت]] از لحاظ لغوی از ریشه غنم به معنای رسیدن به عایده و [[مالی]] است که بدون [[مشقت]] به دست آید و همچنین به معنای فیء آمده است<ref>کتاب العین، ج۴، ص۴۲۶؛ المحیط فی اللغة، ج۵، ص۹۳.</ref>. در برخی منابع لغوی به اموالی که در جنگ با [[اهل حرب]] به دست می‌آید غنیمت اطلاق شده است<ref> النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۳۸۹.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} [[غنیمت]] شامل هر عائده و فایده‌ای است که برای [[مردم]] حاصل شود و حتی بر فیء نیز غنیمت اطلاق شده است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۹۴.</ref>. در [[منابع فقهی]] غنیمتی که به غیر [[اذن امام]] باشد تماما متعلق به [[امام]] است و غنیمتی که با اذن امام انجام شود یک‌پنجم آن متعلق به امام است<ref>تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۳۵.</ref>. در روایت‌هایی از امام رضا {{ع}}، فروش [[غنائم جنگی]] که بدون اذن امام انجام شده باشد، جائز است<ref>الکافی، ج۵، ص۲۱۰.</ref>. بر همین اساس برخی از [[فقیهان]] به معارض‌بودن این دو (اختصاص [[غنائم]] [[جنگ بدون اذن]] [[معصوم]]، به امام و جواز فروش آنها توسط دیگران) [[حکم]] کرده‌اند<ref>جامع المدارک، ج۳، ص۳۰۷.</ref>. امام رضا {{ع}} اختصاص [[خمس]] غنائم به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] حضرتش در [[جنگی]] که به اذن امام انجام پذیرفته، را یکی از نشانه‌های [[فضیلت]] و [[برتری اهل بیت]] {{عم}} بر دیگران دانسته، سهم ایشان از غنائم را یک حکم [[ابدی]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۷.</ref>. در مقابل، سهم [[ایتام]] و [[فقرا]] از غنائم را مقطعی دانسته، پرداخت غنیمت به [[یتیم]] را تنها تا [[زمان]] خروج او از یُتم و پرداخت غنیمت به [[فقیر]] را تا زمان خروج او از [[فقر]] لازم دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref>. آن [[حضرت]] همچنین یکی از [[بهترین]] [[اعمال]] [[بندگان]] نزد [[خداوند]] را جهادی می‌داند که [[خیانت]] به غنیمت در آن نباشد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۸.</ref>. یکی دیگر از مصادیق [[انفال]]، [[معادن]] است<ref>المقنعة، ص۲۷۸.</ref>. البته در این مسأله اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی از فقیهان معادن را جزو انفال به حساب آورده<ref>مصباح الفقیه، ج۱۴، ص۴۲.</ref> و برخی دیگر آن را خارج از دایره انفال به شمار می‌آورند<ref>الروضة البهیة، ج۲، ص۸۵-۸۶.</ref>. در روایتی از امام رضا {{ع}} معادن یکی از مصادیق غنیمت (غنیمت به معنای اعم) شمرده شده است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۹۴.</ref>. بر این اساس شاید بتوان استظهار کرد که معادن جزو انفال به شمار می‌آید. در مقابل، روایتی از آن [[حضرت]] وجود دارد که برای گنج و [[معدن]] نصاب [[زکات]] [[تعیین]] فرموده است<ref>کتاب الوافی، ج۱۰، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>. نیز در روایتی دیگر، وقتی شخصی از ورود در [[معادن]] و خرید فروش جواهرات معدنی از آن حضرت می‌پرسد، حضرت اشاره‌ای به اینکه معادن جزو [[انفال]] بوده و قابل خرید فروش نیست، نکرده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۱۷.</ref><ref>[[عباس علی مشکانی|مشکانی، عباس علی]]، [[انفال - مشکانی (مقاله)|مقاله «انفال»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۶۳۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش