پرش به محتوا

آخرت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۵: خط ۸۵:
در روایات نیز برای [[قیامت]] مراحل و مواقف بسیاری ذکر شده‌است.<ref>کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۷/۲۵۹.</ref> برخی از این مراحل، مانند علامت‌ها و نشانه‌های روز قیامت، پیش از وقوع قیامت است و برخی مانند نفخ صور از مقدمات روز قیامت است. در روایات مواقف روز قیامت پنجاه موقف بیان شده که هر موقف آن هزار سال است و نخستین موقف آن خروج از [[قبر]] است که افراد پیاده، برهنه و گرسنه و [[تشنه]] [[محشور]] می‌شوند.<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۶.</ref> برخی مواقف پنجاه‌گانه را چنین شمرده‌اند: خروج از قبر، [[محشر]]، موقف [[نور]]، موقف [[ظلمت]]، سرادقات حساب (شامل ده موقف)، گرفتن نامه عمل (شامل پانزده موقف)، قرائت کتاب‌های [[اعمال]]، [[میزان]]، وقوف در محضر [[خداوند]] (شامل دوازده موقف)، عبور از صراط (شامل هفت موقف)<ref>قاضی‌سعید، شرح توحید، ۱/۵۶۰–۵۶۱.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
در روایات نیز برای [[قیامت]] مراحل و مواقف بسیاری ذکر شده‌است.<ref>کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۷/۲۵۹.</ref> برخی از این مراحل، مانند علامت‌ها و نشانه‌های روز قیامت، پیش از وقوع قیامت است و برخی مانند نفخ صور از مقدمات روز قیامت است. در روایات مواقف روز قیامت پنجاه موقف بیان شده که هر موقف آن هزار سال است و نخستین موقف آن خروج از [[قبر]] است که افراد پیاده، برهنه و گرسنه و [[تشنه]] [[محشور]] می‌شوند.<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۶.</ref> برخی مواقف پنجاه‌گانه را چنین شمرده‌اند: خروج از قبر، [[محشر]]، موقف [[نور]]، موقف [[ظلمت]]، سرادقات حساب (شامل ده موقف)، گرفتن نامه عمل (شامل پانزده موقف)، قرائت کتاب‌های [[اعمال]]، [[میزان]]، وقوف در محضر [[خداوند]] (شامل دوازده موقف)، عبور از صراط (شامل هفت موقف)<ref>قاضی‌سعید، شرح توحید، ۱/۵۶۰–۵۶۱.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== [[نفخ صور]]==
=== [[نفخ صور]]===
نفخ صور به معنای دمیدن در چیزی شبیه شاخ است<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۲/۷۱۶؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۱۶.</ref> و یکی از مقدمات روز قیامت است که فرشته‌ای به نام [[اسرافیل]] آن را انجام می‌دهد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۹۵.</ref> قرآن کریم به دو نفخه اشاره کرده‌است که در نفخه نخست، هر آنچه در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است، بی‌هوش می‌شود، مگر آنهایی که [[خدا]] بخواهد و در نفخه دیگر، همه بر پا می‌خیزند و می‌نگرند {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و در صور دمیده می‌شود آنگاه هر کس در آسمان‌ها و در زمین است بیهوش می‌گردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن می‌دمند که ناگاه آنان برمی‌خیزند ، به انتظار می‌مانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی نفخ [[صور]] و اوصاف صور اشاره شده‌است: در نفخ صور نخست همه موجودات [[قبض روح]] می‌شوند و پس از آن [[اسرافیل]] نیز قبض روح می‌شود و در نفخه دوم که [[خداوند]] انجام می‌دهد، همه زنده می‌گردند.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۷۲۹.</ref>
نفخ صور به معنای دمیدن در چیزی شبیه شاخ است<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۲/۷۱۶؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۱۶.</ref> و یکی از مقدمات روز قیامت است که فرشته‌ای به نام [[اسرافیل]] آن را انجام می‌دهد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۹۵.</ref> قرآن کریم به دو نفخه اشاره کرده‌است که در نفخه نخست، هر آنچه در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است، بی‌هوش می‌شود، مگر آنهایی که [[خدا]] بخواهد و در نفخه دیگر، همه بر پا می‌خیزند و می‌نگرند {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و در صور دمیده می‌شود آنگاه هر کس در آسمان‌ها و در زمین است بیهوش می‌گردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن می‌دمند که ناگاه آنان برمی‌خیزند ، به انتظار می‌مانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی نفخ [[صور]] و اوصاف صور اشاره شده‌است: در نفخ صور نخست همه موجودات [[قبض روح]] می‌شوند و پس از آن [[اسرافیل]] نیز قبض روح می‌شود و در نفخه دوم که [[خداوند]] انجام می‌دهد، همه زنده می‌گردند.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۷۲۹.</ref>


خط ۹۲: خط ۹۲:
[[امام خمینی]] [[حقیقت]] نفخ صور را ظهور هر موجود به واسطه اسم مناسب خود می‌داند؛ زیرا هر موجودی که در [[سایه]] اسم مناسب خود به [[حق]] [[رجوع]] کرده بود، با نفخ صور ظهور می‌کند و با توابع آن اسم همراه می‌شود (برای مثال [[شیطان]] تابع اسم [[مضل]] می‌گردد).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> ایشان اسرافیل را [[مَلَک]] [[موکل]] بر [[حیات]] می‌داند<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸۰.</ref> که با نفخ صور [[وظیفه]] زنده‌کردن موجودات را بر عهده دارد و استثنای برخی افراد در [[آیه]] نفخ صور که از بی‌هوشی [[روز قیامت]] استثنا شده‌اند، اشاره به افرادی است که از حجاب‌های [[عالم طبیعت]] خارج شده و حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] را پشت سر گذاشته‌اند و حضور مطلق در برابر [[حق‌تعالی]] برای آنها حاصل شده و این حضور مطلق همان محو و صعق و [[قیامت]] کبرای آنان است که در همین عالم برای آنها محقق شده‌ است و ممکن است مراد [[رسول خدا]]{{صل}} که با جمع‌ کردن میان دو انگشت سبابه خود خاطرنشان کرد ایشان و قیامت به مانند دو انگشت سبابه هستند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۳۹.</ref>، اشاره به رسیدن آن حضرت به محو و فنا و حصول قیامت کبری برای ایشان باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۵.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[امام خمینی]] [[حقیقت]] نفخ صور را ظهور هر موجود به واسطه اسم مناسب خود می‌داند؛ زیرا هر موجودی که در [[سایه]] اسم مناسب خود به [[حق]] [[رجوع]] کرده بود، با نفخ صور ظهور می‌کند و با توابع آن اسم همراه می‌شود (برای مثال [[شیطان]] تابع اسم [[مضل]] می‌گردد).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> ایشان اسرافیل را [[مَلَک]] [[موکل]] بر [[حیات]] می‌داند<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸۰.</ref> که با نفخ صور [[وظیفه]] زنده‌کردن موجودات را بر عهده دارد و استثنای برخی افراد در [[آیه]] نفخ صور که از بی‌هوشی [[روز قیامت]] استثنا شده‌اند، اشاره به افرادی است که از حجاب‌های [[عالم طبیعت]] خارج شده و حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] را پشت سر گذاشته‌اند و حضور مطلق در برابر [[حق‌تعالی]] برای آنها حاصل شده و این حضور مطلق همان محو و صعق و [[قیامت]] کبرای آنان است که در همین عالم برای آنها محقق شده‌ است و ممکن است مراد [[رسول خدا]]{{صل}} که با جمع‌ کردن میان دو انگشت سبابه خود خاطرنشان کرد ایشان و قیامت به مانند دو انگشت سبابه هستند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۳۹.</ref>، اشاره به رسیدن آن حضرت به محو و فنا و حصول قیامت کبری برای ایشان باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۵.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== [[بعث]] ==
=== [[بعث]] ===
[[قرآن کریم]] بعث و برانگیخته‌شدن از [[قبور]] را [[وعده خداوند]] و [[انبیای الهی]]{{ع}} می‌داند {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفته‌اند» سوره یس، آیه ۵۲.</ref> که شکی در آن نیست. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را که کودکی شده‌اید بیرون می‌آوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را می‌گیرند و برخی دیگر را به فرودین‌ترین سال‌های زندگانی باز می‌گردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون می‌بینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا می‌جنبد و برمی‌آید  و هر گونه  گیاه شادابی می‌رویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی و احوال [[نفوس]] هنگام خروج از [[قبر]] اشاره شده‌ است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۰؛ شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۵.</ref> برخی از [[حکما]] [[حقیقت]] بعث را زنده‌ کردن [[مردگان]] و جدا شدن صورت از ماده (بدن) و خارج‌ کردن [[روح]] از [[جسد]] با ایجاد نشئه دیگر می‌دانند که نشئه‌ای [[برتر]] و نورانی‌تر است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۷۶.</ref>
[[قرآن کریم]] بعث و برانگیخته‌شدن از [[قبور]] را [[وعده خداوند]] و [[انبیای الهی]]{{ع}} می‌داند {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفته‌اند» سوره یس، آیه ۵۲.</ref> که شکی در آن نیست. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را که کودکی شده‌اید بیرون می‌آوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را می‌گیرند و برخی دیگر را به فرودین‌ترین سال‌های زندگانی باز می‌گردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون می‌بینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا می‌جنبد و برمی‌آید  و هر گونه  گیاه شادابی می‌رویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی و احوال [[نفوس]] هنگام خروج از [[قبر]] اشاره شده‌ است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۰؛ شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۵.</ref> برخی از [[حکما]] [[حقیقت]] بعث را زنده‌ کردن [[مردگان]] و جدا شدن صورت از ماده (بدن) و خارج‌ کردن [[روح]] از [[جسد]] با ایجاد نشئه دیگر می‌دانند که نشئه‌ای [[برتر]] و نورانی‌تر است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۷۶.</ref>


[[امام خمینی]] عالم بعث را [[زمان]] از میان رفتن اُنس نفس با عالم طبیعت می‌داند که به واسطه ظهور و [[غلبه]] [[عالم غیب]] است و با از میان رفتن این انس، توجه به عالم طبیعت قطع می‌شود و بعث آغاز می‌گردد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref> به [[باور]] ایشان تعلق روح به بدن پس از [[مرگ]]، همان توجه نفس به خود است که در هنگام سکرات از آن [[غافل]] شده بود و به این معنا نیست که در آن بدنی که به دور انداخته بود، دوباره داخل شود؛ زیرا بسیاری از اجزای بدن در طول حیات تحلیل رفته بود، بلکه بدن به همراه بدن [[حقیقی]] و [[اخروی]] خود خواهد بود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۰.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[امام خمینی]] عالم بعث را [[زمان]] از میان رفتن اُنس نفس با عالم طبیعت می‌داند که به واسطه ظهور و [[غلبه]] [[عالم غیب]] است و با از میان رفتن این انس، توجه به عالم طبیعت قطع می‌شود و بعث آغاز می‌گردد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref> به [[باور]] ایشان تعلق روح به بدن پس از [[مرگ]]، همان توجه نفس به خود است که در هنگام سکرات از آن [[غافل]] شده بود و به این معنا نیست که در آن بدنی که به دور انداخته بود، دوباره داخل شود؛ زیرا بسیاری از اجزای بدن در طول حیات تحلیل رفته بود، بلکه بدن به همراه بدن [[حقیقی]] و [[اخروی]] خود خواهد بود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۰.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


==[[حشر]] ==
=== [[حشر]] ===
[[حشر]] به معنای جمع‌کردن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰.</ref>؛ زیرا [[خداوند]] در [[قیامت]] [[آفریدگان]] را بر اساس [[اعمال]] و ملکات خودشان جمع می‌کند<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۱۲۷.</ref>. [[آیات قرآن کریم]] بر [[حشر]] [[انسان‌ها]] و موجودات در [[روز قیامت]] دلالت دارد: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ}}<ref>«و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند،» سوره تکویر، آیه ۵.</ref> [[روایات]] نیز بر حشر انسان‌ها به شکل اعمال خود تأکید دارند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱–۳۲.</ref> [[امام خمینی]] [[حشر]] را از مسائلی می‌داند که [[اعتقاد]] به آن در تمام شریعت‌های راستین وجود دارد و از ارکان [[ادیان الهی]] شمرده می‌شود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref>. ایشان مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۲۵؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۴۴۹.</ref> براین [[باور]] است که [[رسوخ]] اعمال و ملکات [[انسان]] که [[حقیقت]] [[جان انسان]] را تشکیل می‌دهند، سبب می‌شود انسان در قیامت به صورت‌های مختلف [[محشور]] شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[حشر]] به معنای جمع‌کردن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰.</ref>؛ زیرا [[خداوند]] در [[قیامت]] [[آفریدگان]] را بر اساس [[اعمال]] و ملکات خودشان جمع می‌کند<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۱۲۷.</ref>. [[آیات قرآن کریم]] بر [[حشر]] [[انسان‌ها]] و موجودات در [[روز قیامت]] دلالت دارد: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ}}<ref>«و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند،» سوره تکویر، آیه ۵.</ref> [[روایات]] نیز بر حشر انسان‌ها به شکل اعمال خود تأکید دارند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱–۳۲.</ref> [[امام خمینی]] [[حشر]] را از مسائلی می‌داند که [[اعتقاد]] به آن در تمام شریعت‌های راستین وجود دارد و از ارکان [[ادیان الهی]] شمرده می‌شود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref>. ایشان مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۲۵؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۴۴۹.</ref> براین [[باور]] است که [[رسوخ]] اعمال و ملکات [[انسان]] که [[حقیقت]] [[جان انسان]] را تشکیل می‌دهند، سبب می‌شود انسان در قیامت به صورت‌های مختلف [[محشور]] شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== سؤال ==
=== سؤال ===
[[قرآن کریم]] یکی از مراحل روز قیامت را سؤال از [[بندگان]] می‌داند؛<ref>اعراف، ۶؛ صافات، ۲۴.</ref> روزی که اعمال، اعضا و جوارح انسان بازخواست می‌شوند {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> بلکه [[انبیا]]{{ع}} نیز دربارهٔ رساندن رسالتشان [[پرسش]] می‌شوند {{متن قرآن|يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«روزی که خداوند پیامبران را گرد می‌آورد و می‌فرماید که به (دعوت) شما چه پاسخ داده شد؟ می‌گویند: ما را هیچ دانشی نیست، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی» سوره مائده، آیه ۱۰۹.</ref> در روایات نیز سؤال از بندگان در قیامت ذکر شده‌ است، با این بیان که [[بنده]] قدمی برنمی‌دارد، مگر اینکه از عمرش که در چه صرف کرده و از بدنش که چگونه به کار گرفته و از مالش که چگونه به دست آمده و در چه [[انفاق]] کرده و از حب [[اهل بیت]]{{ع}} سؤال می‌شود<ref>حلی، کشف الیقین، ۲۲۷.</ref>. اهل معرفت نیز موقف سؤال را بسیار سخت و بزرگ می‌دانند تا آنجاکه خاطرنشان کرده‌اند [[انبیای الهی]]{{ع}} در برابر سؤال [[الهی]] درباره چگونگی [[اجابت]] [[دعوت]] خود، متحیر و مبهوت می‌شوند<ref>محاسبی، آداب النفوس، ۱۶۲–۱۶۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۳۸.</ref>.
[[قرآن کریم]] یکی از مراحل روز قیامت را سؤال از [[بندگان]] می‌داند؛<ref>اعراف، ۶؛ صافات، ۲۴.</ref> روزی که اعمال، اعضا و جوارح انسان بازخواست می‌شوند {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> بلکه [[انبیا]]{{ع}} نیز دربارهٔ رساندن رسالتشان [[پرسش]] می‌شوند {{متن قرآن|يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«روزی که خداوند پیامبران را گرد می‌آورد و می‌فرماید که به (دعوت) شما چه پاسخ داده شد؟ می‌گویند: ما را هیچ دانشی نیست، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی» سوره مائده، آیه ۱۰۹.</ref> در روایات نیز سؤال از بندگان در قیامت ذکر شده‌ است، با این بیان که [[بنده]] قدمی برنمی‌دارد، مگر اینکه از عمرش که در چه صرف کرده و از بدنش که چگونه به کار گرفته و از مالش که چگونه به دست آمده و در چه [[انفاق]] کرده و از حب [[اهل بیت]]{{ع}} سؤال می‌شود<ref>حلی، کشف الیقین، ۲۲۷.</ref>. اهل معرفت نیز موقف سؤال را بسیار سخت و بزرگ می‌دانند تا آنجاکه خاطرنشان کرده‌اند [[انبیای الهی]]{{ع}} در برابر سؤال [[الهی]] درباره چگونگی [[اجابت]] [[دعوت]] خود، متحیر و مبهوت می‌شوند<ref>محاسبی، آداب النفوس، ۱۶۲–۱۶۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۳۸.</ref>.


خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
[[امام خمینی]] درباره [[پرسش]] در قبر معتقد است انسان وقتی می‌تواند به سؤال [[نکیر و منکر]] دربارهٔ پروردگار خود پاسخ دهد که در [[دنیا]] تحت [[تربیت]] [[حق‌تعالی]] باشد؛ زیرا [[انسانی]] که ظاهر و باطنش در تربیت[[حق]] نباشد و از اوصاف [[حق]] بهره‌ای نداشته باشد، در [[عالم قبر]] که وقت بروز سرّ و [[باطن]] انسان است، نمی‌تواند جواب دهد و تلقین نیز برای او فایده‌ای ندارد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۲۵–۴۲۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[امام خمینی]] درباره [[پرسش]] در قبر معتقد است انسان وقتی می‌تواند به سؤال [[نکیر و منکر]] دربارهٔ پروردگار خود پاسخ دهد که در [[دنیا]] تحت [[تربیت]] [[حق‌تعالی]] باشد؛ زیرا [[انسانی]] که ظاهر و باطنش در تربیت[[حق]] نباشد و از اوصاف [[حق]] بهره‌ای نداشته باشد، در [[عالم قبر]] که وقت بروز سرّ و [[باطن]] انسان است، نمی‌تواند جواب دهد و تلقین نیز برای او فایده‌ای ندارد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۲۵–۴۲۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== نشر صحیفه اعمال ==
=== نشر صحیفه اعمال ===
نشر به معنای گشودن آن چیزی است که پیچیده شده‌است. در [[قیامت]] [[نامه]] [[اعمال انسان]] گشوده می‌شود<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳.</ref>. در آیات بسیاری از [[قرآن کریم]] بر ثبت اعمال انسان در کتاب و صحیفه‌ای که مختص به خود اوست و در قیامت به دست او می‌دهند، تأکید شده‌ است {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا}}<ref>«و کارنگاشت  هر انسانی را به گردن وی بربسته‌ایم و روز رستخیز برای او کارنامه‌ای برمی‌آوریم که آن را برگشوده می‌بیند» سوره اسراء، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا}}<ref>«کارنامه‌ات را (خود) بخوان که امروز تو خود بر خویش حسابرسی را بسنده‌ای» سوره اسراء، آیه ۱۴.</ref>،  {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ}}<ref>«امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ}}<ref>«امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود » سوره انشقاق، آیه ۷.</ref> کتابی که همه جزئیات کوچک و بزرگ را در خود دارد <ref>کهف، ۴۹.</ref> و فرشتگانی [[مأمور]] ثبت اعمال انسان در این کتاب‌اند.<ref>انفطار، ۱۰–۱۱.</ref> در [[روایات]] نیز به ثبت [[نیکی‌ها]] و [[بدی‌ها]] در صحیفه اعمال انسان تأکید شده‌است.<ref>مفید، الامالی، ۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۶/۴۲۲.</ref> در [[روز قیامت]] هنگامی که [[مؤمن]] در پیشگاه [[خداوند]] حاضر و عملش بر او عرضه می‌شود، با دیدن [[گناهان]] رنگش [[تغییر]] می‌کند و اعضایش به لرزه می‌افتد و با دیدن نیکی‌های خود شادمان می‌شود.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۵۲.</ref> برخی اندیشمندان بر این عقیده‌اند که صحیفه اعمال [[انسان]] به مانند دفتری است که [[فرشتگان]] در آن، [[اعمال انسان]] را می‌نویسند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷/۹۳.</ref>.
نشر به معنای گشودن آن چیزی است که پیچیده شده‌است. در [[قیامت]] [[نامه]] [[اعمال انسان]] گشوده می‌شود<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳.</ref>. در آیات بسیاری از [[قرآن کریم]] بر ثبت اعمال انسان در کتاب و صحیفه‌ای که مختص به خود اوست و در قیامت به دست او می‌دهند، تأکید شده‌ است {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا}}<ref>«و کارنگاشت  هر انسانی را به گردن وی بربسته‌ایم و روز رستخیز برای او کارنامه‌ای برمی‌آوریم که آن را برگشوده می‌بیند» سوره اسراء، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا}}<ref>«کارنامه‌ات را (خود) بخوان که امروز تو خود بر خویش حسابرسی را بسنده‌ای» سوره اسراء، آیه ۱۴.</ref>،  {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ}}<ref>«امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ}}<ref>«امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود » سوره انشقاق، آیه ۷.</ref> کتابی که همه جزئیات کوچک و بزرگ را در خود دارد <ref>کهف، ۴۹.</ref> و فرشتگانی [[مأمور]] ثبت اعمال انسان در این کتاب‌اند.<ref>انفطار، ۱۰–۱۱.</ref> در [[روایات]] نیز به ثبت [[نیکی‌ها]] و [[بدی‌ها]] در صحیفه اعمال انسان تأکید شده‌است.<ref>مفید، الامالی، ۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۶/۴۲۲.</ref> در [[روز قیامت]] هنگامی که [[مؤمن]] در پیشگاه [[خداوند]] حاضر و عملش بر او عرضه می‌شود، با دیدن [[گناهان]] رنگش [[تغییر]] می‌کند و اعضایش به لرزه می‌افتد و با دیدن نیکی‌های خود شادمان می‌شود.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۵۲.</ref> برخی اندیشمندان بر این عقیده‌اند که صحیفه اعمال [[انسان]] به مانند دفتری است که [[فرشتگان]] در آن، [[اعمال انسان]] را می‌نویسند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷/۹۳.</ref>.


[[امام خمینی]] [[معتقد]] است در [[قیامت]] [[صحیفه]] و صورت‌های اعمال انسان را به او می‌دهند و می‌گویند خود حساب کن آیا چنین اعمالی قابل قبول درگاه الهی است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.</ref> صحیفه‌ای که در [[دنیا]] همه [[اعمال]] و اقوال و اندیشه‌های [[نفسانی]] و لوازم وجودی [[انسان]] در آن ثبت است.<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۷۵.</ref> ایشان با تکیه بر برخی [[روایات]] که این صحیفه در دنیا نیز در هفته دو بار به محضر امام{{ع}} هر عصر عرضه می‌شود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[نامه اعمال]] را [[مشاهده]] می‌کند؛<ref>صفار، ۱/۴۳۰؛ ابن‌طاووس، ۱۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۰۸.</ref> بیان می‌دارد انسان باید مواظب اعمال خود باشد که چه چیزی ثبت می‌شود و سبب [[نارضایتی]] آنان نباشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۷.</ref> ایشان مانند برخی [[حکما]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۷.</ref> بر این [[باور]] است که نامه اعمال که همه اعمال کوچک و بزرگ انسان در آن ثبت است {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref>«بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام» سوره حجر، آیه ۴۹.</ref> همان صفحه [[قلب]] و [[جان انسان]] است که [[افعال]] و اعمالش در آن نقش می‌بندد و صورت [[نامه عمل]] است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۱.</ref> زیرا هر یک از اعمال اثری [[تکوینی]] بر نفس می‌گذارد که همچون نقش‌های کتاب در صفحه جان انسان نقش می‌بندد و از لوازم وجودی او می‌شود و نگارنده این نقش‌ها، فرشتگان الهی‌اند که مربی نفوس‌اند و [[وظیفه]] [[تربیت نفوس]] را بر عهده دارند و به [[کتابت]] تکوینی، اعمال و [[ملکات]] صادر شده از [[نفوس]] را در [[لوح]] جانشان ثبت می‌کنند و وقتی [[انسان]] از این عالم خارج و به خود متوجه شد، همه [[اعمال]] خود را می‌یابد که در [[لوح]] نفسش نوشته شده‌ است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴۳.</ref> به [[باور]] ایشان همه اعمال جوارحی و جوانحی [[انسان]] حتی اندیشه‌های [[نفسانی]] و [[تفکرات]] او در [[نامه]] عملش ثبت می‌شوند و همه این امور در محضر خداوندند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[امام خمینی]] [[معتقد]] است در [[قیامت]] [[صحیفه]] و صورت‌های اعمال انسان را به او می‌دهند و می‌گویند خود حساب کن آیا چنین اعمالی قابل قبول درگاه الهی است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.</ref> صحیفه‌ای که در [[دنیا]] همه [[اعمال]] و اقوال و اندیشه‌های [[نفسانی]] و لوازم وجودی [[انسان]] در آن ثبت است.<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۷۵.</ref> ایشان با تکیه بر برخی [[روایات]] که این صحیفه در دنیا نیز در هفته دو بار به محضر امام{{ع}} هر عصر عرضه می‌شود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[نامه اعمال]] را [[مشاهده]] می‌کند؛<ref>صفار، ۱/۴۳۰؛ ابن‌طاووس، ۱۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۰۸.</ref> بیان می‌دارد انسان باید مواظب اعمال خود باشد که چه چیزی ثبت می‌شود و سبب [[نارضایتی]] آنان نباشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۷.</ref> ایشان مانند برخی [[حکما]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۷.</ref> بر این [[باور]] است که نامه اعمال که همه اعمال کوچک و بزرگ انسان در آن ثبت است {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref>«بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام» سوره حجر، آیه ۴۹.</ref> همان صفحه [[قلب]] و [[جان انسان]] است که [[افعال]] و اعمالش در آن نقش می‌بندد و صورت [[نامه عمل]] است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۱.</ref> زیرا هر یک از اعمال اثری [[تکوینی]] بر نفس می‌گذارد که همچون نقش‌های کتاب در صفحه جان انسان نقش می‌بندد و از لوازم وجودی او می‌شود و نگارنده این نقش‌ها، فرشتگان الهی‌اند که مربی نفوس‌اند و [[وظیفه]] [[تربیت نفوس]] را بر عهده دارند و به [[کتابت]] تکوینی، اعمال و [[ملکات]] صادر شده از [[نفوس]] را در [[لوح]] جانشان ثبت می‌کنند و وقتی [[انسان]] از این عالم خارج و به خود متوجه شد، همه [[اعمال]] خود را می‌یابد که در [[لوح]] نفسش نوشته شده‌ است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴۳.</ref> به [[باور]] ایشان همه اعمال جوارحی و جوانحی [[انسان]] حتی اندیشه‌های [[نفسانی]] و [[تفکرات]] او در [[نامه]] عملش ثبت می‌شوند و همه این امور در محضر خداوندند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== [[میزان]] ==
=== [[میزان]] ===
میزان به معنای چیزی است که با آن اندازه‌گیری می‌کنند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۳۸۶.</ref> [[قرآن کریم]] از برپایی میزان اعمال در [[روز قیامت]] خبر داده‌است و اینکه بر کسی در آن [[روز]] [[ستم]] روا نمی‌شود.{{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}<ref>«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را می‌نهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسنده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.</ref> بر اساس این میزان، اعمال افراد بررسی می‌شود و کسی که اعمالش سبک باشد، جایگاهش [[جهنم]] و کسی که میزانش سنگین باشد، جایگاهش [[بهشت]] است {{متن قرآن|ُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«و کسانی که ترازوهایشان سبک آید بر خود زیان زده‌اند ؛ (آنها) در دوزخ جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ }}<ref>«پس هر که ترازوهایش (در کار نیک) سنگین آید، او در زندگی پسندیده‌ای به سر می‌برد. و هر که ترازوهایش (در کار نیک) سبک آید، جای او، آتش است، و چه دانی که آن چیست؟» سوره قارعة، آیه ۶-۱۰.</ref> در آن روز، سنجش بر اساس [[حق]] است {{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و سنجش  در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره اعراف، آیه ۸.</ref> در [[روایات]] نیز بر اقامه میزان در روز قیامت تأکید شده و میزان بر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۷۴.</ref> و [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}}<ref>صدوق، التوحید، ۲۶۸.</ref> تطبیق شده‌است. برخی میزان را در قرآن کریم و روایات، به همان معنای [[عرفی]] آن گرفته‌اند که ترازوی بزرگی است که در آن اعمال [[بندگان]] را وزن می‌کنند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۴۵–۳۴۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۰–۱۲۱.</ref> برخی [[حکمای الهی]] بر این عقیده‌اند که میزان هر چیز متناسب با همان چیز است و همچنان‌که گندم و جو را با ترازو وزن می‌کنند، میزان اندازه‌گیری [[زمان]]، اسطرلاب، میزان اندازه‌گیری [[فکر]]، [[منطق]] و میزان اندازه‌گیری شِعر، عروض است؛ میزان [[اعمال انسان‌ها]] نیز [[شریعت]] است که به وسیله آن، اندازه و قیمت هر شخص به حسبِ [[عقیده]]، [[خُلق]] و عملش سنجیده می‌شود و به اعتباری نیز میزان هر امتی انبیا{{ع}} و اوصیای آن امت‌اند<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، العرشیه، ۲۷۱–۲۷۲؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۴۷–۱۱۴۸.</ref>.
میزان به معنای چیزی است که با آن اندازه‌گیری می‌کنند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۳۸۶.</ref> [[قرآن کریم]] از برپایی میزان اعمال در [[روز قیامت]] خبر داده‌است و اینکه بر کسی در آن [[روز]] [[ستم]] روا نمی‌شود.{{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}<ref>«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را می‌نهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسنده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.</ref> بر اساس این میزان، اعمال افراد بررسی می‌شود و کسی که اعمالش سبک باشد، جایگاهش [[جهنم]] و کسی که میزانش سنگین باشد، جایگاهش [[بهشت]] است {{متن قرآن|ُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«و کسانی که ترازوهایشان سبک آید بر خود زیان زده‌اند ؛ (آنها) در دوزخ جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ }}<ref>«پس هر که ترازوهایش (در کار نیک) سنگین آید، او در زندگی پسندیده‌ای به سر می‌برد. و هر که ترازوهایش (در کار نیک) سبک آید، جای او، آتش است، و چه دانی که آن چیست؟» سوره قارعة، آیه ۶-۱۰.</ref> در آن روز، سنجش بر اساس [[حق]] است {{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و سنجش  در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره اعراف، آیه ۸.</ref> در [[روایات]] نیز بر اقامه میزان در روز قیامت تأکید شده و میزان بر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۷۴.</ref> و [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}}<ref>صدوق، التوحید، ۲۶۸.</ref> تطبیق شده‌است. برخی میزان را در قرآن کریم و روایات، به همان معنای [[عرفی]] آن گرفته‌اند که ترازوی بزرگی است که در آن اعمال [[بندگان]] را وزن می‌کنند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۴۵–۳۴۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۰–۱۲۱.</ref> برخی [[حکمای الهی]] بر این عقیده‌اند که میزان هر چیز متناسب با همان چیز است و همچنان‌که گندم و جو را با ترازو وزن می‌کنند، میزان اندازه‌گیری [[زمان]]، اسطرلاب، میزان اندازه‌گیری [[فکر]]، [[منطق]] و میزان اندازه‌گیری شِعر، عروض است؛ میزان [[اعمال انسان‌ها]] نیز [[شریعت]] است که به وسیله آن، اندازه و قیمت هر شخص به حسبِ [[عقیده]]، [[خُلق]] و عملش سنجیده می‌شود و به اعتباری نیز میزان هر امتی انبیا{{ع}} و اوصیای آن امت‌اند<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، العرشیه، ۲۷۱–۲۷۲؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۴۷–۱۱۴۸.</ref>.


[[امام خمینی]] نیز [[میزان]] را در [[آخرت]] به معنای ظاهری آن نمی‌داند و [[معتقد]] است میزان [[اعمال]] [[مسلمانان]] نیز [[شریعت اسلام]] و [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} است و بهتر است [[انسان]] در همین عالم اعمال خود را با این میزان مقایسه و خود را [[محاسبه]] کند و پیش از [[مرگ]] اعمال خود را [[اصلاح]] کند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۱.</ref> این [[تفسیر]] از میزان مبتنی بر قاعده‌ای است که [[امام خمینی]] مانند برخی [[حکما]]<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، سه رساله فلسفی، ۳۰۴–۳۰۵؛ خمینی، سیدحسن، گوهر معنا بررسی قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی، ۹۲–۱۲۴.</ref> بر آن تأکید می‌کند و آن وضع الفاظ برای [[روح]] معانی است. طبق این قاعده، الفاظ بر معانی اصلی‌شان باقی می‌مانند، بدون اینکه در معانی تصرفی صورت گیرد و امور زائد بر معنا از آن پیراسته می‌شود. این معانی اضافی، به جهت انس و [[عادت]] و [[غلبه]] احکامِ بعضی از خصوصیات معنا بر [[ذهن]]، [[ثابت]] می‌شوند؛ چنان‌که [[نور]] برای چیزی وضع شده‌است که خود ظاهر و مُظهر غیر است یا ترازو برای چیزی وضع شده‌است که ابزار وزن‌کردن است، بدون اینکه خصوصیتی خاص در آن دخیل باشد؛ بنابراین هر چیزی که ابزار وزن‌کشی باشد، میزان است، مانند علم نحو که میزان سنجش اِعراب است؛ اما عادت و انس [[ذهنی]] بر این [[استوار]] است که وقتی ترازو شنیده می‌شود، از آن دو کفه و یک ستون به ذهن می‌آید<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۲؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[امام خمینی]] نیز [[میزان]] را در [[آخرت]] به معنای ظاهری آن نمی‌داند و [[معتقد]] است میزان [[اعمال]] [[مسلمانان]] نیز [[شریعت اسلام]] و [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} است و بهتر است [[انسان]] در همین عالم اعمال خود را با این میزان مقایسه و خود را [[محاسبه]] کند و پیش از [[مرگ]] اعمال خود را [[اصلاح]] کند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۱.</ref> این [[تفسیر]] از میزان مبتنی بر قاعده‌ای است که [[امام خمینی]] مانند برخی [[حکما]]<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، سه رساله فلسفی، ۳۰۴–۳۰۵؛ خمینی، سیدحسن، گوهر معنا بررسی قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی، ۹۲–۱۲۴.</ref> بر آن تأکید می‌کند و آن وضع الفاظ برای [[روح]] معانی است. طبق این قاعده، الفاظ بر معانی اصلی‌شان باقی می‌مانند، بدون اینکه در معانی تصرفی صورت گیرد و امور زائد بر معنا از آن پیراسته می‌شود. این معانی اضافی، به جهت انس و [[عادت]] و [[غلبه]] احکامِ بعضی از خصوصیات معنا بر [[ذهن]]، [[ثابت]] می‌شوند؛ چنان‌که [[نور]] برای چیزی وضع شده‌است که خود ظاهر و مُظهر غیر است یا ترازو برای چیزی وضع شده‌است که ابزار وزن‌کردن است، بدون اینکه خصوصیتی خاص در آن دخیل باشد؛ بنابراین هر چیزی که ابزار وزن‌کشی باشد، میزان است، مانند علم نحو که میزان سنجش اِعراب است؛ اما عادت و انس [[ذهنی]] بر این [[استوار]] است که وقتی ترازو شنیده می‌شود، از آن دو کفه و یک ستون به ذهن می‌آید<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۲؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== حساب ==
=== حساب ===
حساب به معنای تقدیر و شمردن چیزی است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۳۱۴.</ref> و در [[قیامت]] تقدیر امور [[بندگان]] است و تفاوت آن با میزان در این است که میزان وسیله اندازه‌گیری وزن و مقدار چیزی است.<ref>قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۲/۵.</ref> [[قرآن کریم]] از [[حسابرسی]] اعمال بندگان در قیامت خبر داده {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ}}<ref>«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا می‌شود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> و [[خداوند]] را سریع الحساب معرفی کرده‌ است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«آنان از آنچه به دست آورده‌اند بهره‌ای دارند و خداوند حسابرسی سریع است» سوره بقره، آیه ۲۰۲.</ref>، {{متن قرآن|الْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«امروز، هر کس را به آنچه کرده است پاداش می‌دهند، امروز هیچ ستمی (در کار) نیست، بی‌گمان خداوند حسابرسی سریع است» سوره غافر، آیه ۱۷.</ref> [[روایات]] بسیاری نیز درباره چگونگی حساب [[بندگان]] نقل شده‌است که در برخی از آنها [[محاسبه]] بندگان به مقدار [[عقول]] افراد بیان شده‌است<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۹۵.</ref>.
حساب به معنای تقدیر و شمردن چیزی است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۳۱۴.</ref> و در [[قیامت]] تقدیر امور [[بندگان]] است و تفاوت آن با میزان در این است که میزان وسیله اندازه‌گیری وزن و مقدار چیزی است.<ref>قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۲/۵.</ref> [[قرآن کریم]] از [[حسابرسی]] اعمال بندگان در قیامت خبر داده {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ}}<ref>«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا می‌شود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> و [[خداوند]] را سریع الحساب معرفی کرده‌ است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«آنان از آنچه به دست آورده‌اند بهره‌ای دارند و خداوند حسابرسی سریع است» سوره بقره، آیه ۲۰۲.</ref>، {{متن قرآن|الْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«امروز، هر کس را به آنچه کرده است پاداش می‌دهند، امروز هیچ ستمی (در کار) نیست، بی‌گمان خداوند حسابرسی سریع است» سوره غافر، آیه ۱۷.</ref> [[روایات]] بسیاری نیز درباره چگونگی حساب [[بندگان]] نقل شده‌است که در برخی از آنها [[محاسبه]] بندگان به مقدار [[عقول]] افراد بیان شده‌است<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۹۵.</ref>.


خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
[[امام خمینی]] موقف حساب را از مواقف عظیم [[قیامت]] می‌داند که اگر [[انسان]] در این بارگاه به [[صدق]] و [[اخلاص]] محاسبه شود، [[طاعات]] افراد هرچند بسیار باشد، قبول نمی‌شود و اگر خداوند به [[رحمت]] و تفضل خود محاسبه کند، [[اعمال]] کوچک و ناچیز نیز قبول می‌شوند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۵.</ref>. در [[حقیقت]] [[ترس]] از حساب به جهت این است که انسان از اعمال خود می‌ترسد وگرنه حساب [[حق‌تعالی]] عادلانه است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۹.</ref> و اگر انسان در این [[دنیا]] به محاسبه اعمال خود بپردازد و آن را [[اصلاح]] کند، در آنجا [[نگرانی]] ندارد؛ زیرا [[گرفتاری‌ها]] و مهلکه‌های آن عالَم، تابع این عالم است و اگر در این عالم در [[راه مستقیم]] [[نبوت]] و [[ولایت]] قدم زد و [[لغزش]] و [[کج‌روی]] پیدا نکند، ترسی از گذشتن از [[صراط]] ندارد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۹–۳۶۰.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>
[[امام خمینی]] موقف حساب را از مواقف عظیم [[قیامت]] می‌داند که اگر [[انسان]] در این بارگاه به [[صدق]] و [[اخلاص]] محاسبه شود، [[طاعات]] افراد هرچند بسیار باشد، قبول نمی‌شود و اگر خداوند به [[رحمت]] و تفضل خود محاسبه کند، [[اعمال]] کوچک و ناچیز نیز قبول می‌شوند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۵.</ref>. در [[حقیقت]] [[ترس]] از حساب به جهت این است که انسان از اعمال خود می‌ترسد وگرنه حساب [[حق‌تعالی]] عادلانه است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۹.</ref> و اگر انسان در این [[دنیا]] به محاسبه اعمال خود بپردازد و آن را [[اصلاح]] کند، در آنجا [[نگرانی]] ندارد؛ زیرا [[گرفتاری‌ها]] و مهلکه‌های آن عالَم، تابع این عالم است و اگر در این عالم در [[راه مستقیم]] [[نبوت]] و [[ولایت]] قدم زد و [[لغزش]] و [[کج‌روی]] پیدا نکند، ترسی از گذشتن از [[صراط]] ندارد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۹–۳۶۰.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>


== صراط ==
=== صراط ===
صراط به معنای راه است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۱۱۳۹.</ref> [[قرآن کریم]] [[انسان‌ها]] را به حرکت در مسیر [[صراط مستقیم]] [[دعوت]] کرده‌ است {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref> و کسانی را که [[ایمان به آخرت]] ندارند، [[منحرف]] از این [[صراط]] می‌داند {{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>«و بی‌گمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشته‌اند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref> [[حقیقت]] این صراط در [[آخرت]]، به صورت پلی ظاهر می‌شود که بر متن [[جهنم]] کشیده شده‌است؛<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۲۲.</ref> از این‌رو صراط در [[روایات]] به دو قسم تقسیم شده‌است: صراطی در [[دنیا]] که [[امام]] واجب الطاعه است و [[پیروی]] از او [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[معرفت]] می‌رساند و صراطی در آخرت که پلی در جهنم است و کسانی که از آن امام پیروی نکردند، از آن پل به سوی جهنم [[سقوط]] می‌کنند.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳۲.</ref> صراط در روایات، پلی از مو باریک‌تر و از [[شمشیر]] تیزتر معرفی شده‌است که هر کس به گونه‌ای از آن عبور می‌کند.<ref>صدوق، الامالی، ۱۷۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref> در برخی روایات نیز صراط بر [[ولایت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} تطبیق شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۷؛ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ۲/۶.</ref> [[اندیشمندان اسلامی]] تفسیرهای بسیاری از صراط ارائه کرده‌اند؛ ازجمله:  
صراط به معنای راه است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۱۱۳۹.</ref> [[قرآن کریم]] [[انسان‌ها]] را به حرکت در مسیر [[صراط مستقیم]] [[دعوت]] کرده‌ است {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref> و کسانی را که [[ایمان به آخرت]] ندارند، [[منحرف]] از این [[صراط]] می‌داند {{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>«و بی‌گمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشته‌اند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref> [[حقیقت]] این صراط در [[آخرت]]، به صورت پلی ظاهر می‌شود که بر متن [[جهنم]] کشیده شده‌است؛<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۲۲.</ref> از این‌رو صراط در [[روایات]] به دو قسم تقسیم شده‌است: صراطی در [[دنیا]] که [[امام]] واجب الطاعه است و [[پیروی]] از او [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[معرفت]] می‌رساند و صراطی در آخرت که پلی در جهنم است و کسانی که از آن امام پیروی نکردند، از آن پل به سوی جهنم [[سقوط]] می‌کنند.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳۲.</ref> صراط در روایات، پلی از مو باریک‌تر و از [[شمشیر]] تیزتر معرفی شده‌است که هر کس به گونه‌ای از آن عبور می‌کند.<ref>صدوق، الامالی، ۱۷۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref> در برخی روایات نیز صراط بر [[ولایت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} تطبیق شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۷؛ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ۲/۶.</ref> [[اندیشمندان اسلامی]] تفسیرهای بسیاری از صراط ارائه کرده‌اند؛ ازجمله:  


۱۱۲٬۹۹۵

ویرایش