|
|
خط ۴۲: |
خط ۴۲: |
| معاویه [[تعصبات قبیلهای]] را زنده کرد و در اشعار [[عربی]]، اشکال وحشتانگیز و دردناکی از کشاکشهای گوناگونی که سلطهگران [[اموی]] با ساخته و پرداخته کردن آنها، سعی در سرگرم نمودن [[مردم]] و جلوگیری از دخالت آنان در [[امور سیاسی]] داشتند، پدیدار گشته است. | | معاویه [[تعصبات قبیلهای]] را زنده کرد و در اشعار [[عربی]]، اشکال وحشتانگیز و دردناکی از کشاکشهای گوناگونی که سلطهگران [[اموی]] با ساخته و پرداخته کردن آنها، سعی در سرگرم نمودن [[مردم]] و جلوگیری از دخالت آنان در [[امور سیاسی]] داشتند، پدیدار گشته است. |
| بنا به نقل [[مورخان]]: معاویه در جهت کاستن از [[ارزش]] و اهمیت [[قبایل]] [[اوس و خزرج]] و از اعتبار انداختن آنان در برابر [[جهان عرب]] و [[اسلام]]، به [[برانگیختن]] کینهتوزیهای دیرینه میان آن قبایل دست زد، چنانکه [[تعصبات]] یمنیها را بر ضدّ مصریها برانگیخت و [[آتش فتنه]] و [[آشوب]] را میان آنان شعلهور ساخت تا به [[وحدت]] و [[یکدلی]] که به [[مصالح]] [[دولت]] معاویه زیانی برساند، دست نیابند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۷.</ref> | | بنا به نقل [[مورخان]]: معاویه در جهت کاستن از [[ارزش]] و اهمیت [[قبایل]] [[اوس و خزرج]] و از اعتبار انداختن آنان در برابر [[جهان عرب]] و [[اسلام]]، به [[برانگیختن]] کینهتوزیهای دیرینه میان آن قبایل دست زد، چنانکه [[تعصبات]] یمنیها را بر ضدّ مصریها برانگیخت و [[آتش فتنه]] و [[آشوب]] را میان آنان شعلهور ساخت تا به [[وحدت]] و [[یکدلی]] که به [[مصالح]] [[دولت]] معاویه زیانی برساند، دست نیابند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۷.</ref> |
|
| |
| == [[هرزگی]] و [[گستاخی]] و اهانت به ارزشهای دینی==
| |
| معاویه به هرزگی و گستاخی معروف بوده است. [[ابن ابی الحدید]] میگوید:
| |
| معاویه، در [[زمان عثمان]] [[انسانی]] فوقالعاده [[بیشرم]] و گستاخ و در انجام [[کارهای زشت]] انگشتنما بود و در [[دوران عمر]] اندکی [[پردهپوشی]] کرد، ولی در همان زمان [[لباس]] [[ابریشم]] و دیبا میپوشید و در ظرف طلا و نقره آب میآشامید و بر استرهایی با زین و لگامهای زرّین و دیبای آراسته به نقشونگار، سوار میشد.
| |
|
| |
| در کتب [[سیره]] آمده که مردم درباره او گفتهاند: معاویه، در دوران [[عثمان]] در [[شام]] شراب مینوشید<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۴۴- ۳۴۷.</ref>. از [[عبدالله بن بریده]] منقول است که گفت: من و پدرم بر معاویه وارد شدیم، ما را روی فرش نشانید و سپس برایمان [[غذا]] آوردند، خوردیم پس از صرف غذا شراب حاضر کردند و معاویه نوشید و به پدرم [[تعارف]] کرد، ولی پدرم در پاسخ او گفت: از آن زمان که [[رسول خدا]] {{صل}} شراب را [[حرام]] کرده، هرگز ننوشیدهام<ref>مسند احمد حنبل، ج۵، ص۳۴۷.</ref>.
| |
| در [[روایات]] متعددی سخن از [[رباخواری]] معاویه به میان آمده است، از جمله: معاویه ظرفی از طلا و یا ورق طلایی را به بیشتر از وزن آن فروخت.
| |
| [[ابودرداء]] به او گفت: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم که از فروختن چند چیز [[نهی]] فرمود مگر اینکه مثل به مثل باشند.
| |
| [[معاویه]] گفت: من در آن اشکالی نمیبینم.
| |
|
| |
| ابودرداء به او گفت: چه کسی مرا از معاویه معذور میدارد؟ شگفتا! من سخن رسول خدا {{صل}} را به یاد وی میآورم ولی او نظر خودش را به من میگوید! من و تو هرگز در یک [[سرزمین]] گرد نیاییم. سپس ابودرداء بر [[عمر بن خطاب]] وارد شد و ماجرا را به اطلاع وی رساند و [[عمر]] به معاویه نوشت: چنین چیزی را جز مثل به مثل و یا به هموزن آن مفروش<ref>سنن نسایی، ج۷، ص۲۷۹.</ref>.
| |
|
| |
| ملحق کردن [[زیاد بن عبید رومی]] به [[نسب]] خود بدون [[حجّت شرعی]] و اکتفا به [[گواهی]] [[ابو مریم]] خمّار که خود نیز از نسب صحیح [[شرعی]] برخوردار نبود، از جمله مواردی است که معاویه ارزشهای [[اسلامی]] را به باد [[اهانت]] میگرفت و با این کار با سخن رسول خدا {{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ}}<ref>ماجرای ملحق کردن زیاد و علل و اسباب و آثار آن را در کتاب «حیاة الامام الحسن بن علی»، ج۲، ص۱۷۴- ۱۹۰ بیابید.</ref>؛ فرزند از آن صاحب بستر (شوهر) است و زناکار باید سنگسار شود، به [[مخالفت]] برخاست.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۹.</ref>
| |
|
| |
|
| == [[کینهتوزی]] و [[دشمنی]] آشکار با [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] {{عم}}== | | == [[کینهتوزی]] و [[دشمنی]] آشکار با [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] {{عم}}== |