باطل: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
ریشه «ب ـ ط ـ ل» به معنای «ضایع»، «نیست» و «هدر شدن» است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۴۳۲، «بطل».</ref>. موجود متصف به وصف [[باطل]]، غیر منطبق با طبیعت و [[خلقت]] اصلی خود است. [[سخن]] باطل، سخن بی‌محتوا و غیر مطابق با واقع<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۸۳.</ref> است<ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[باطل - خوش‌منش (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۲۷۷-۲۷۹.</ref>.
ریشه «ب ـ ط ـ ل» به معنای «ضایع»، «نیست» و «هدر شدن» است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۴۳۲، «بطل».</ref>. موجود متصف به وصف باطل، غیر منطبق با طبیعت و [[خلقت]] اصلی خود است. [[سخن]] باطل، سخن بی‌محتوا و غیر مطابق با واقع<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۸۳.</ref> است<ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[باطل - خوش‌منش (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۲۷۷-۲۷۹.</ref>.


== باطل در قرآن ==
== باطل در قرآن ==
خط ۱۲: خط ۱۲:
گروه‌هایی به عنوان [[اهل باطل]] یاد شده‌اند که عبارت‌اند از: [[جاهلان]] بیهوده‌گو<ref>سوره قصص، آیه ۵۵.</ref>؛ [[مشرکان]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۷۳؛ سوره انفال، آیه ۷-۸.</ref>؛ مکذّبان [[حقّانیت]] [[پیامبر]] و [[قرآن]]<ref>سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref>؛ تقلیدکنندگان از [[عقاید]] مشرکانه پیشینیان<ref>سوره اعراف، آیه ۱۷۳.</ref>.
گروه‌هایی به عنوان [[اهل باطل]] یاد شده‌اند که عبارت‌اند از: [[جاهلان]] بیهوده‌گو<ref>سوره قصص، آیه ۵۵.</ref>؛ [[مشرکان]]<ref>سوره اعراف، آیه ۱۷۳؛ سوره انفال، آیه ۷-۸.</ref>؛ مکذّبان [[حقّانیت]] [[پیامبر]] و [[قرآن]]<ref>سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref>؛ تقلیدکنندگان از [[عقاید]] مشرکانه پیشینیان<ref>سوره اعراف، آیه ۱۷۳.</ref>.


[[قرآن کریم]]، اصل [[خلقت]] را هدفمند و به دور از [[عبث]] و بطلان دانسته است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.</ref>. همچنین «[[شریعت]]» را [[حق]] و به دور از [[باطل]] دانسته است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا}}<ref>«سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.</ref>.
[[قرآن کریم]]، اصل [[خلقت]] را هدفمند و به دور از [[عبث]] و بطلان دانسته است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.</ref>. همچنین «[[شریعت]]» را [[حق]] و به دور از باطل دانسته است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا}}<ref>«سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.</ref>.


در نگاه [[قرآن کریم]]، هر نوع عمل صحیح، باید شکل صحیح نیز داشته باشد و در غیر این صورت پذیرفته نخواهد شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى}}<ref>«ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>. هر نوع [[رشوه]]، [[غصب]]، [[سرقت]]، قمار و آنچه که از طریق غیرعادلانه به دست می‌آید همگی از مصادیق «اکل [[باطل]]» است. همچنین [[خوردن مال یتیم]]، کسب حاصل از کم‌فروشی، کوتاهی از [[ادای حق]] و [[حقوق مردم]]، عدم [[پرداخت زکات]]، [[احتکار]] [[اموال]] و [[رباخواری]] نیز از دیگر مصادیق باطل به شمار می‌آیند<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا]]، [[باطل - کوشا (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[ دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)| دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۳۵۴-۳۵۶.</ref>.
در نگاه [[قرآن کریم]]، هر نوع عمل صحیح، باید شکل صحیح نیز داشته باشد و در غیر این صورت پذیرفته نخواهد شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى}}<ref>«ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>. هر نوع [[رشوه]]، [[غصب]]، [[سرقت]]، قمار و آنچه که از طریق غیرعادلانه به دست می‌آید همگی از مصادیق «اکل باطل» است. همچنین [[خوردن مال یتیم]]، کسب حاصل از کم‌فروشی، کوتاهی از [[ادای حق]] و [[حقوق مردم]]، عدم [[پرداخت زکات]]، [[احتکار]] [[اموال]] و [[رباخواری]] نیز از دیگر مصادیق باطل به شمار می‌آیند<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا]]، [[باطل - کوشا (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[ دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)| دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۳۵۴-۳۵۶.</ref>.


== تقابل حق و باطل ==
== تقابل حق و باطل ==
خط ۲۱: خط ۲۱:
این گونه است که هر جا حق آمد باطل می‌‌گریزد و هر جا پای حق به میان آمد، باطل از میان می‌‌رود؛ زیرا باطل بر پایه هیچ و پوچ [[استوار]] است و با کم‌ترین حضور حق، ازهم فرو می‌‌پاشد. {{متن قرآن|بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ}} <ref>«بلکه، راستی را بر ناراستی می‌افکنیم که آن را درهم می‌شکند؛ و خود ناگهان از میان می‌رود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف می‌کنید» سوره انبیاء، آیه ۱۸ و آیات دیگر.</ref> بنابر این آن چیزی که باطل خود را بدان می‌‌آراید و به عنوان [[حق]] نمایش می‌‌دهد اصولا نمی‌تواند حق باشد بلکه تنها باطلی است که حق نمایی می‌‌کند و هیچ بهره‌ای از حق ندارد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل (مقاله)|شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل]].</ref>.
این گونه است که هر جا حق آمد باطل می‌‌گریزد و هر جا پای حق به میان آمد، باطل از میان می‌‌رود؛ زیرا باطل بر پایه هیچ و پوچ [[استوار]] است و با کم‌ترین حضور حق، ازهم فرو می‌‌پاشد. {{متن قرآن|بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ}} <ref>«بلکه، راستی را بر ناراستی می‌افکنیم که آن را درهم می‌شکند؛ و خود ناگهان از میان می‌رود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف می‌کنید» سوره انبیاء، آیه ۱۸ و آیات دیگر.</ref> بنابر این آن چیزی که باطل خود را بدان می‌‌آراید و به عنوان [[حق]] نمایش می‌‌دهد اصولا نمی‌تواند حق باشد بلکه تنها باطلی است که حق نمایی می‌‌کند و هیچ بهره‌ای از حق ندارد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل (مقاله)|شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل]].</ref>.


در [[منطق قرآن]]، [[شکست]] [[باطل]] و [[پیروزی حق]]، امری حتمی است: {{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> و [[خداوند]] خود نابود کننده باطل و تثبیت کننده [[حق]] است: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر می‌نهد: و خداوند باطل را از میان برمی‌دارد و حقّ را با کلمات خویش استوار می‌دارد  که او به اندیشه‌ها داناست» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا]]، [[باطل - کوشا (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[ دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)| دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۳۵۴-۳۵۶.</ref>
در [[منطق قرآن]]، [[شکست]] باطل و [[پیروزی حق]]، امری حتمی است: {{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> و [[خداوند]] خود نابود کننده باطل و تثبیت کننده [[حق]] است: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر می‌نهد: و خداوند باطل را از میان برمی‌دارد و حقّ را با کلمات خویش استوار می‌دارد  که او به اندیشه‌ها داناست» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا]]، [[باطل - کوشا (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[ دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)| دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۳۵۴-۳۵۶.</ref>


== [[اعمال]] و مصادیق باطل از نظر [[قرآن]] ==
== [[اعمال]] و مصادیق باطل از نظر [[قرآن]] ==
خط ۳۰: خط ۳۰:
#'''[[بت پرستی]]''': شاید بتوان گفت که [[بت پرستی]] از بدترین جلوه‌های [[گرایش به باطل]] باشد؛ زیرا اموری را [[حق]] قرار می‌‌دهند که نمی‌توان آن را حق شمرد.
#'''[[بت پرستی]]''': شاید بتوان گفت که [[بت پرستی]] از بدترین جلوه‌های [[گرایش به باطل]] باشد؛ زیرا اموری را [[حق]] قرار می‌‌دهند که نمی‌توان آن را حق شمرد.
#'''[[استکبار]]''': [[کبر]] و [[تکبّر]] از انسان‌هایی صادر می‌‌شود که به باطل، خود را بزرگ می‌‌دانند. همین تصور باطل از خود است که آنان را به سوی استکبار سوق می‌‌دهد و نسبت به [[مردم]] استکبار می‌‌کنند و خود را از آنان [[برتر]] می‌‌شمارند.
#'''[[استکبار]]''': [[کبر]] و [[تکبّر]] از انسان‌هایی صادر می‌‌شود که به باطل، خود را بزرگ می‌‌دانند. همین تصور باطل از خود است که آنان را به سوی استکبار سوق می‌‌دهد و نسبت به [[مردم]] استکبار می‌‌کنند و خود را از آنان [[برتر]] می‌‌شمارند.
#'''[[تجاوزگری]]''': [[تجاوز به حقوق]] [[الهی]] و [[احکام]] و حدود خداوندی یا [[حقوق انسانی]] و مانند آن از دیگر مصادیق [[اعمال]] [[باطل]] است.
#'''[[تجاوزگری]]''': [[تجاوز به حقوق]] [[الهی]] و [[احکام]] و حدود خداوندی یا [[حقوق انسانی]] و مانند آن از دیگر مصادیق [[اعمال]] باطل است.
#'''[[سحر]] و [[جادو]]''': [[جادوگری]]، امری [[باطل]] و شکست‌پذیر با [[اراده]] و [[مشیّت الهی]] است. بنابراین، نمی‌بایست آن را امری [[حق]] بر شمرد؛ البته ممکن است واقعیتی داشته باشد [[ولی امر]] حقی نیست. از این روست که به [[اراده الهی]] این امر باطل و [[اعمال]] ناحق از میان می‌‌رود و تاثیر خودش را از دست می‌‌دهد<ref>سوره اعراف، آیه ۱۱۷-۱۱۸؛ سوره یونس، آیه ۸۱.</ref>.
#'''[[سحر]] و [[جادو]]''': [[جادوگری]]، امری باطل و شکست‌پذیر با [[اراده]] و [[مشیّت الهی]] است. بنابراین، نمی‌بایست آن را امری [[حق]] بر شمرد؛ البته ممکن است واقعیتی داشته باشد [[ولی امر]] حقی نیست. از این روست که به [[اراده الهی]] این امر باطل و [[اعمال]] ناحق از میان می‌‌رود و تاثیر خودش را از دست می‌‌دهد<ref>سوره اعراف، آیه ۱۱۷-۱۱۸؛ سوره یونس، آیه ۸۱.</ref>.
#'''حرام خواری''': کسب حرام، امری باطل و نارواست که [[خداوند]] در آیاتی از [[قرآن]] از جمله ۱۸۸ [[سوره بقره]]، ۲۹ و ۱۵۱ [[سوره نساء]] و ۳۴ [[سوره توبه]] به آن اشاره کرده است.
#'''حرام خواری''': کسب حرام، امری باطل و نارواست که [[خداوند]] در آیاتی از [[قرآن]] از جمله ۱۸۸ [[سوره بقره]]، ۲۹ و ۱۵۱ [[سوره نساء]] و ۳۴ [[سوره توبه]] به آن اشاره کرده است.
#'''[[رشوه]]''': پرداخت رشوه به [[قضات]] و [[حاکمان]]، به منظور دستیابی به [[اموال]] دیگران، عملی باطل و نارواست<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref> البته هر گونه پرداخت [[رشوه]] برای [[ظلم و ستم]] به دیگران از مصادیق [[باطل]] و [[اعمال]] نارواست و اختصاصی به مورد [[قضات]] و [[حاکمان]] ندارد.
#'''[[رشوه]]''': پرداخت رشوه به [[قضات]] و [[حاکمان]]، به منظور دستیابی به [[اموال]] دیگران، عملی باطل و نارواست<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref> البته هر گونه پرداخت [[رشوه]] برای [[ظلم و ستم]] به دیگران از مصادیق باطل و [[اعمال]] نارواست و اختصاصی به مورد [[قضات]] و [[حاکمان]] ندارد.
#'''[[صدقه]] با [[اذیت]] و [[منت]]''': صدقه یک عمل احسانی و [[حق]] و [[نیک]] است؛ ولی بسیاری از [[مردم]] آن را با اذیت همراه می‌‌کنند و صورت مسأله را [[تغییر]] می‌‌دهند. از این روست که [[خداوند]] در [[آیه]] ۲۶۴ [[سوره بقره]] می‌‌فرماید که صدقه همراه با اذیّت، امری باطل و بی‌اثر است.
#'''[[صدقه]] با [[اذیت]] و [[منت]]''': صدقه یک عمل احسانی و [[حق]] و [[نیک]] است؛ ولی بسیاری از [[مردم]] آن را با اذیت همراه می‌‌کنند و صورت مسأله را [[تغییر]] می‌‌دهند. از این روست که [[خداوند]] در [[آیه]] ۲۶۴ [[سوره بقره]] می‌‌فرماید که صدقه همراه با اذیّت، امری باطل و بی‌اثر است.
#'''غنا''': غنا و آهنگهای لهوی، از مصادیق [[اعمال]] [[باطل]] است که باید از آن پرهیز شود<ref>سوره حج، آیه ۳۰؛ سوره لقمان، آیه ۶.</ref>.
#'''غنا''': غنا و آهنگهای لهوی، از مصادیق [[اعمال]] باطل است که باید از آن پرهیز شود<ref>سوره حج، آیه ۳۰؛ سوره لقمان، آیه ۶.</ref>.
#'''[[غلو در دین]]''': [[افراط]] و غلو در دین، از مصادیق باطل و خروج از [[حق]] است. این [[غلو]] ممکن است درباره [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]]{{ع}} و یا دیگر [[امور اعتقادی]] باشد. به هر حال غلو در دین از مصادیق باطل است که باید از آن اجتناب و پرهیز کرد<ref>سوره مائده، آیه ۷۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>
#'''[[غلو در دین]]''': [[افراط]] و غلو در دین، از مصادیق باطل و خروج از [[حق]] است. این [[غلو]] ممکن است درباره [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]]{{ع}} و یا دیگر [[امور اعتقادی]] باشد. به هر حال غلو در دین از مصادیق باطل است که باید از آن اجتناب و پرهیز کرد<ref>سوره مائده، آیه ۷۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>


خط ۴۵: خط ۴۵:
# [[کفر]]: خداوند همچنین به کفر به عنوان یکی از علل مهم در [[اتهام]] باطل انگاری [[حق]] از سوی [[کافران]] اشاره کرده است. پس می‌‌توان گفت که کفر، از عوامل متهم ساختن پیامبر{{صل}} و مؤمنان به ارائه امور موهوم و عاری از [[حقیقت]] از سوی کافران است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>.
# [[کفر]]: خداوند همچنین به کفر به عنوان یکی از علل مهم در [[اتهام]] باطل انگاری [[حق]] از سوی [[کافران]] اشاره کرده است. پس می‌‌توان گفت که کفر، از عوامل متهم ساختن پیامبر{{صل}} و مؤمنان به ارائه امور موهوم و عاری از [[حقیقت]] از سوی کافران است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>.


== ویژگی‌ها و نشانه‌های [[باطل]] ==
== ویژگی‌ها و نشانه‌های باطل ==
[[قرآن کریم]] به بیان ویژگی‌های هر یک از [[حق و باطل]] پرداخته است.
[[قرآن کریم]] به بیان ویژگی‌های هر یک از [[حق و باطل]] پرداخته است.
# بد فرجامی باطل: [[حق]] همواره اصیل است و باطل از هیچ‌گونه [[ثبات]] و استقراری برخوردار نیست: {{متن قرآن|إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref>.<ref>التبیان، ج ۶، ص۵۱۲.</ref>؛ در آیه‌ای دیگر از بی‌ریشگی و نافرجامی باطل یاد شده: {{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ}}<ref>«بگو: حقّ آمد و باطل، نه (آفرینش چیزی را) می‌آغازد  و نه باز می‌گرداند» سوره سبأ، آیه ۴۹.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۴۰۷؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۸۰.</ref> که بر بطلان و بی‌اثر بودن آن در روند کلی هستی دلالت دارد.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۳۸۹.</ref>.
# بد فرجامی باطل: [[حق]] همواره اصیل است و باطل از هیچ‌گونه [[ثبات]] و استقراری برخوردار نیست: {{متن قرآن|إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref>.<ref>التبیان، ج ۶، ص۵۱۲.</ref>؛ در آیه‌ای دیگر از بی‌ریشگی و نافرجامی باطل یاد شده: {{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ}}<ref>«بگو: حقّ آمد و باطل، نه (آفرینش چیزی را) می‌آغازد  و نه باز می‌گرداند» سوره سبأ، آیه ۴۹.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۴۰۷؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۸۰.</ref> که بر بطلان و بی‌اثر بودن آن در روند کلی هستی دلالت دارد.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۳۸۹.</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:


== آثار و پیامدها باطل‌گرایی ==
== آثار و پیامدها باطل‌گرایی ==
نخستین پیامد [[باطل‌گرایی]] و [[اعمال]] [[باطل]] [[انسانی]] آن است که در پایان و فرجام کار چیزی در دستش نیست؛ زیرا عمل پوچ هیچ وزنی و تاثیری ندارد. از این روست که [[خداوند]] می‌‌فرماید که در [[آخرت]] در ترازوی سنجش [[الهی]] این اعمال هیچ وزنی ندارد و صاحبان آن را بی‌وزن و سبک می‌‌کند؛ در حالی که اعمال [[حق]] دارای وزن بوده و صاحبان آن سنگین می‌‌شوند و از نتایج تلاش خویش بهره مند می‌‌شوند<ref>سوره اعراف، آیه ۸-۹؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲-۱۰۳؛ سوره قارعة، آیه ۶ و ۸.</ref>.
نخستین پیامد [[باطل‌گرایی]] و [[اعمال]] باطل [[انسانی]] آن است که در پایان و فرجام کار چیزی در دستش نیست؛ زیرا عمل پوچ هیچ وزنی و تاثیری ندارد. از این روست که [[خداوند]] می‌‌فرماید که در [[آخرت]] در ترازوی سنجش [[الهی]] این اعمال هیچ وزنی ندارد و صاحبان آن را بی‌وزن و سبک می‌‌کند؛ در حالی که اعمال [[حق]] دارای وزن بوده و صاحبان آن سنگین می‌‌شوند و از نتایج تلاش خویش بهره مند می‌‌شوند<ref>سوره اعراف، آیه ۸-۹؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲-۱۰۳؛ سوره قارعة، آیه ۶ و ۸.</ref>.


[[خداوند]] در [[آیه]] ۱۷۳ [[سوره اعراف]] می‌‌فرماید که [[پیروی]] از [[اهل باطل]] و [[شرک]]، عذری غیرقابل قبول در نزد خداوند است و باید از [[باطل]] و [[باطل‌گرایی]] و باطل گرایان [[پرهیز]] کرد؛ چراکه [[زیان]] و خسارت، فرجام اهل باطل در [[قیامت]] است.
[[خداوند]] در [[آیه]] ۱۷۳ [[سوره اعراف]] می‌‌فرماید که [[پیروی]] از [[اهل باطل]] و [[شرک]]، عذری غیرقابل قبول در نزد خداوند است و باید از باطل و [[باطل‌گرایی]] و باطل گرایان [[پرهیز]] کرد؛ چراکه [[زیان]] و خسارت، فرجام اهل باطل در [[قیامت]] است.


از نظر [[قرآن]] [[ایمان]] به باطل، [[ناسپاسی]] در مقابل [[نعمت‌های خداوند]] است<ref>سوره نحل، آیه ۷۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۷.</ref> پس می‌‌توان گفت از آثار [[باطل‌گرایی]] خسارت و [[زیان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>، [[کفران]] و [[ناسپاسی]] نسبت به [[خدا]] و [[نعمت]] هایش<ref>نحل، آیه ۷۲.</ref>، [[سرزنش]] و [[توبیخ]] [[الهی]]، و [[تباهی]] همه [[اعمال]] است<ref>سوره محمد، آیه  ۱تا ۳ و آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>
از نظر [[قرآن]] [[ایمان]] به باطل، [[ناسپاسی]] در مقابل [[نعمت‌های خداوند]] است<ref>سوره نحل، آیه ۷۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۷.</ref> پس می‌‌توان گفت از آثار [[باطل‌گرایی]] خسارت و [[زیان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>، [[کفران]] و [[ناسپاسی]] نسبت به [[خدا]] و [[نعمت]] هایش<ref>نحل، آیه ۷۲.</ref>، [[سرزنش]] و [[توبیخ]] [[الهی]]، و [[تباهی]] همه [[اعمال]] است<ref>سوره محمد، آیه  ۱تا ۳ و آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
[[قرآن کریم]] که دستور پرهیز از باطل را داده، آن را نیز به چند گونه معرفی کرده است:
[[قرآن کریم]] که دستور پرهیز از باطل را داده، آن را نیز به چند گونه معرفی کرده است:
# معرفی باطل با نقیض: مهم‌ترین ویژگی و علامت باطل، تقابل آن با [[حق]] است، ازاین‌رو قرآن کریم با بهره‌گیری از شیوه تعریف به نقیض، هر معبودی جز [[خداوند]] را که حق مطلق است باطل دانسته و آن‌را شایسته معبودیت نمی‌داند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«این بدان روست که خداوند راستین  است و اینکه آنچه به جای او (به پرستش) می‌خوانند نادرست  است و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref> و هر امری که از مسیر حقْ دور یا مقابل آن باشد، باطل خواهد بود، به همین جهت قرآن کریم، کوشش‌های غافلان و [[دنیاطلبان]] را به سبب بازماندگی از [[هدف]] اصلی [[خلقت]] و دوری از حق، باطل شمرده است<ref>سوره هود، آیه ۱۵.</ref>.
# معرفی باطل با نقیض: مهم‌ترین ویژگی و علامت باطل، تقابل آن با [[حق]] است، ازاین‌رو قرآن کریم با بهره‌گیری از شیوه تعریف به نقیض، هر معبودی جز [[خداوند]] را که حق مطلق است باطل دانسته و آن‌را شایسته معبودیت نمی‌داند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«این بدان روست که خداوند راستین  است و اینکه آنچه به جای او (به پرستش) می‌خوانند نادرست  است و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref> و هر امری که از مسیر حقْ دور یا مقابل آن باشد، باطل خواهد بود، به همین جهت قرآن کریم، کوشش‌های غافلان و [[دنیاطلبان]] را به سبب بازماندگی از [[هدف]] اصلی [[خلقت]] و دوری از حق، باطل شمرده است<ref>سوره هود، آیه ۱۵.</ref>.
# معرفی با [[تمثیل]]: تمثیل [[حق و باطل]] در [[سوره رعد]]، به روشنی گویای ماهیت [[باطل]] است: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص۳۳۵.</ref>
# معرفی با [[تمثیل]]: تمثیل [[حق و باطل]] در [[سوره رعد]]، به روشنی گویای ماهیت باطل است: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص۳۳۵.</ref>
# بیان نمونه‌ها: [[قرآن کریم]] برای معرفی باطل به نمونه‌هایی از آن اشاره کرده و در عین حال تأکید می‌کند که پوچ بودن باطل و زیانکاری [[باطل]] گرایان، در [[آخرت]] به طور کامل آشکار خواهد شد<ref>سوره جاثیه، آیه ۲۷.</ref>. [[قرآن]]، داستان رویارویی [[حق و باطل]] را در سرگذشت [[پیامبران]] از زوایای گوناگون بررسی کرده که هر یک از این رویارویی‌ها، بیانگر [[انحراف]] یا انحراف‌هایی خاص در بین مخالفان پیامبران و مواجهه آنان با آن انحراف است؛ [[عاد]] و [[ثمود]] به [[قدرت]] و [[طغیان]]<ref>پرتوی از قرآن، ق ۲، ج ۳۰، ص۵۷، ۶۲.</ref>، [[اصحاب مدین]] و [[ایکه]] به [[فساد اقتصادی]]، [[قوم نوح]] به [[ظلم]] و طغیان، [[دشمنان]] یوسف به کیدهای پیچیده و بداندیشی و [[قوم فرعون]] به آمیزه‌ای از همه این موارد وصف شده‌اند<ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[باطل - خوش‌منش (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۲۸۴-۲۸۶.</ref>.
# بیان نمونه‌ها: [[قرآن کریم]] برای معرفی باطل به نمونه‌هایی از آن اشاره کرده و در عین حال تأکید می‌کند که پوچ بودن باطل و زیانکاری باطل گرایان، در [[آخرت]] به طور کامل آشکار خواهد شد<ref>سوره جاثیه، آیه ۲۷.</ref>. [[قرآن]]، داستان رویارویی [[حق و باطل]] را در سرگذشت [[پیامبران]] از زوایای گوناگون بررسی کرده که هر یک از این رویارویی‌ها، بیانگر [[انحراف]] یا انحراف‌هایی خاص در بین مخالفان پیامبران و مواجهه آنان با آن انحراف است؛ [[عاد]] و [[ثمود]] به [[قدرت]] و [[طغیان]]<ref>پرتوی از قرآن، ق ۲، ج ۳۰، ص۵۷، ۶۲.</ref>، [[اصحاب مدین]] و [[ایکه]] به [[فساد اقتصادی]]، [[قوم نوح]] به [[ظلم]] و طغیان، [[دشمنان]] یوسف به کیدهای پیچیده و بداندیشی و [[قوم فرعون]] به آمیزه‌ای از همه این موارد وصف شده‌اند<ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[باطل - خوش‌منش (مقاله)|مقاله «باطل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۲۸۴-۲۸۶.</ref>.


== فواید و کارکردهای تشخیص حق از باطل ==
== فواید و کارکردهای تشخیص حق از باطل ==
شناخت حق به [[انسان]] این امکان را می‌‌دهد تا از کوردلی بیرون آید و [[حقایق]] هستی را چنان که هست بشناسد و نهایت و [[غایت]] هر امری را بداند و در مسیر درست گام بردارد. [[اهل]] [[بصیرت]] همانند کسی است که در دره‌ها و دامنه کوه‌ها غرق در جزئیات است ولی با توجه به اینکه غایت [[سیر]] و حرکت خویش را می‌‌بیند و در آن مسیر گام برمی دارد، هرگز جزئیات، وی را [[فریب]] نمی‌دهد و از اصل غایت و [[هدف]] باز نمی‌ماند؛ ضمن این که هدف غایی را به شکل وضوح می‌‌بیند.
شناخت حق به [[انسان]] این امکان را می‌‌دهد تا از کوردلی بیرون آید و [[حقایق]] هستی را چنان که هست بشناسد و نهایت و [[غایت]] هر امری را بداند و در مسیر درست گام بردارد. [[اهل]] [[بصیرت]] همانند کسی است که در دره‌ها و دامنه کوه‌ها غرق در جزئیات است ولی با توجه به اینکه غایت [[سیر]] و حرکت خویش را می‌‌بیند و در آن مسیر گام برمی دارد، هرگز جزئیات، وی را [[فریب]] نمی‌دهد و از اصل غایت و [[هدف]] باز نمی‌ماند؛ ضمن این که هدف غایی را به شکل وضوح می‌‌بیند.


[[انسان]] وقتی حق را [[شناخت]]، می‌‌تواند به سادگی [[اهل باطل]] را بشناسد، هر چند که نقابی از حق بر چهره زده و در پس [[شبهات]]، خود را به وجود حقی زنده نگه بدارند. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌‌فرماید: «به [[درستی]] که [[حق و باطل]] را با قدر و [[شخصیت]] افراد نمی‌توان شناخت. اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و [[باطل]] را نیز بشناس، اهل آن برایت آشکار می‌‌گردد»<ref>{{متن حدیث|اِنَّ الحَقَ وَ‌ الباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ، اَعْرِفِ الْحَقَّ لَعَرِفَ اَهْلَهُ، وَ‌ اَعْرَفِ الباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ}}؛ انساب الاشراف۳/۳۵ و تفسیر قرطبی/ ۱/۳۴۰ و فیض القدیر شرح الجامع الصغیر /۱/۲۱۰ و تاریخ یعقوبی /۲/۲۱۰ خلافت امیرالمؤمنین{{ع}}.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل (مقاله)|شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل]].</ref>
[[انسان]] وقتی حق را [[شناخت]]، می‌‌تواند به سادگی [[اهل باطل]] را بشناسد، هر چند که نقابی از حق بر چهره زده و در پس [[شبهات]]، خود را به وجود حقی زنده نگه بدارند. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌‌فرماید: «به [[درستی]] که [[حق و باطل]] را با قدر و [[شخصیت]] افراد نمی‌توان شناخت. اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را نیز بشناس، اهل آن برایت آشکار می‌‌گردد»<ref>{{متن حدیث|اِنَّ الحَقَ وَ‌ الباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ، اَعْرِفِ الْحَقَّ لَعَرِفَ اَهْلَهُ، وَ‌ اَعْرَفِ الباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ}}؛ انساب الاشراف۳/۳۵ و تفسیر قرطبی/ ۱/۳۴۰ و فیض القدیر شرح الجامع الصغیر /۱/۲۱۰ و تاریخ یعقوبی /۲/۲۱۰ خلافت امیرالمؤمنین{{ع}}.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل (مقاله)|شخصیت‌زدگی آفت تشخیص حق از باطل]].</ref>


== راه [[رهایی]] از [[باطل]] ==
== راه [[رهایی]] از باطل ==
برای اینکه گرفتار باطل نشویم می‌‌بایست خود را از هر گونه علل و عوامل ایجادی آن دور سازیم. بنابراین، [[گرایش]] به [[خرد]] و [[تعقل]]، [[تقوا]] و [[پرهیز از گناه]]، [[کسب علم]] و [[دانش]] نسبت به [[حقایق]] [[جهان]]، رهایی از [[کفر]] و عوامل آن می‌‌تواند ما را از هر گونه گرفتاری به باطل [[حفظ]] و صیانت کند.
برای اینکه گرفتار باطل نشویم می‌‌بایست خود را از هر گونه علل و عوامل ایجادی آن دور سازیم. بنابراین، [[گرایش]] به [[خرد]] و [[تعقل]]، [[تقوا]] و [[پرهیز از گناه]]، [[کسب علم]] و [[دانش]] نسبت به [[حقایق]] [[جهان]]، رهایی از [[کفر]] و عوامل آن می‌‌تواند ما را از هر گونه گرفتاری به باطل [[حفظ]] و صیانت کند.


بسیاری از [[مردم]] گرفتار [[گناه]] می‌‌شوند و همین گناه است که زنگاری بر [[دل‌ها]] و [[قلوب]] ایشان می‌‌کشد و زمینه برای [[دسیسه]] و [[دفن]] [[قلب]] و [[ناتوانی]] در کسب حقایق می‌‌شود؛ زیرا قلوب مرکز ادراکی [[بشر]] است و اگر زنگار گرفته شود، یا دسیسه و دفن شود دیگر نمی‌تواند مانند آینه حقایق را برتابد و به نمایش گذارد و [[قدرت]] [[تفقه]] و [[فهم]] عمیق از [[انسان]] سلب می‌‌شود. [[خداوند]] بارها به [[انسان‌ها]] هشدار داده که از گناه [[پرهیز]] کنند تا گرفتار زنگارگرفتگی، وارونگی، دفن و یا مهر و ختم قلوب نشوند<ref> {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴؛ {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ * فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت * به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت * و آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم (و گفتیم) آنچه به شما بخشیده‌ایم، با توانمندی (در اختیار) گیرید و گوش به فرمان باشید؛ (به زبان) گفتند شنفتیم و (به دل گفتند) نپذیرفتیم و به سبب کفری که داشتند، (مهر) گوساله در دلش» سوره بقره، آیه ۷ و ۱۰ و ۹۳؛ {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، * بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}} «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>.
بسیاری از [[مردم]] گرفتار [[گناه]] می‌‌شوند و همین گناه است که زنگاری بر [[دل‌ها]] و [[قلوب]] ایشان می‌‌کشد و زمینه برای [[دسیسه]] و [[دفن]] [[قلب]] و [[ناتوانی]] در کسب حقایق می‌‌شود؛ زیرا قلوب مرکز ادراکی [[بشر]] است و اگر زنگار گرفته شود، یا دسیسه و دفن شود دیگر نمی‌تواند مانند آینه حقایق را برتابد و به نمایش گذارد و [[قدرت]] [[تفقه]] و [[فهم]] عمیق از [[انسان]] سلب می‌‌شود. [[خداوند]] بارها به [[انسان‌ها]] هشدار داده که از گناه [[پرهیز]] کنند تا گرفتار زنگارگرفتگی، وارونگی، دفن و یا مهر و ختم قلوب نشوند<ref> {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴؛ {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ * فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت * به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت * و آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم (و گفتیم) آنچه به شما بخشیده‌ایم، با توانمندی (در اختیار) گیرید و گوش به فرمان باشید؛ (به زبان) گفتند شنفتیم و (به دل گفتند) نپذیرفتیم و به سبب کفری که داشتند، (مهر) گوساله در دلش» سوره بقره، آیه ۷ و ۱۰ و ۹۳؛ {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، * بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}} «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>.


از نظر [[قرآن]] [[تقوا]] بهترین وسیله و ابزاری است که در دستان [[بشر]] است تا از [[باطل]] مصون مانند و یا از آن [[رهایی]] و نجات یافته و [[حقایق]] بر دل‌هایشان بتابد و جلوه کند. از این روست که در آیاتی از قرآن از جمله [[آیه]] ۲۸۲ [[سوره بقره]] و ۲ و ۳ [[سوره طلاق]] و ۲۹ [[سوره انفال]] بر [[تقوا]] به عنوان مهم‌ترین عامل تاکید کرده است تا این گونه از [[شر]] [[باطل]] و [[باطل‌گرایی]] و باطل گرایان [[رهایی]] یافته به [[علم]] [[شهودی]] و تشخیص [[حق و باطل]] دست یافته و راه خویش را در میان [[شبهات]] و [[مشکلات]] پیدا کرده و در [[مسیر حق]] و حقانیت گام برداشته و از اثار آن بهره مند شویم<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>.
از نظر [[قرآن]] [[تقوا]] بهترین وسیله و ابزاری است که در دستان [[بشر]] است تا از باطل مصون مانند و یا از آن [[رهایی]] و نجات یافته و [[حقایق]] بر دل‌هایشان بتابد و جلوه کند. از این روست که در آیاتی از قرآن از جمله [[آیه]] ۲۸۲ [[سوره بقره]] و ۲ و ۳ [[سوره طلاق]] و ۲۹ [[سوره انفال]] بر [[تقوا]] به عنوان مهم‌ترین عامل تاکید کرده است تا این گونه از [[شر]] باطل و [[باطل‌گرایی]] و باطل گرایان [[رهایی]] یافته به [[علم]] [[شهودی]] و تشخیص [[حق و باطل]] دست یافته و راه خویش را در میان [[شبهات]] و [[مشکلات]] پیدا کرده و در [[مسیر حق]] و حقانیت گام برداشته و از اثار آن بهره مند شویم<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اعمال باطل از نظر قرآن (مقاله)|اعمال باطل از نظر قرآن]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۷٬۶۱۰

ویرایش