شناخت اهل بیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهل بیت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شناخت اهل بیت در معارف و سیره نبوی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهل بیت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شناخت اهل بیت در معارف و سیره نبوی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
== | == معناشناسی == | ||
اهل بیت، ترکیبی از دو واژۀ "[[اهل]]" و "[[بیت]]" است. واژه "[[اهل]]" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، [[خاندان]]، اقوام و [[خویشان]]، عیال و [[فرزندان]]، [[ملت]] و [[امت]] و... آمده است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴.</ref> و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و [[الفت]] داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. "[[بیت]]" نیز به معنای [[خانه]] و محل سکونت است<ref>لسان العرب، ج۱، ص۵۴۵، «بیت».</ref> و بدین ترتیب، ترکیب "[[اهل بیت]]" به معنای "ساکنان [[خانه]]" است<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵؛ [[سید عباس رضوی|رضوی]] و [[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری]]، [[اهل بیت - رضوی و احمدی امیری (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۴۶۱ ـ ۴۷۹.</ref> و در اصطلاح در مورد [[خاندان پیامبر اسلام]] به کار میرود<ref>ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۱ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۱]]، ص ۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | |||
== رابطه [[مودت]] با [[معرفت]] و [[اطاعت]] == | == رابطه [[مودت]] با [[معرفت]] و [[اطاعت]] == | ||
مودت، واسطهای میان معرفت و اطاعت است. مودت از سویی معلول معرفت و از سویی، علّت [[طاعت]] است؛ زیرا مودت، بیمعرفت به دست نمیآید، چنانکه اطاعت نیز بیمودت، محقق نمیشود {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>. | مودت، واسطهای میان معرفت و اطاعت است. مودت از سویی معلول معرفت و از سویی، علّت [[طاعت]] است؛ زیرا مودت، بیمعرفت به دست نمیآید، چنانکه اطاعت نیز بیمودت، محقق نمیشود {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>. | ||
نمیتوان ادعای [[محبت]] و | نمیتوان ادعای [[محبت]] و مودت قربی را داشت و از سویی دیگر از آنها [[تبعیت]] نکرد و بلکه با آنها درگیر شد. بر همین پایه، وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} که [[حبیب]] خداست، اجر رسالت خویش را به [[دستور خداوند]] [[مودّت]] به [[قربی]] قرار داد: چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هر که [[خدا]] را [[عصیان]] میکند، محب خدا نیست. | ||
محب هرگز درباره محبوب خود عصیان نمیورزد و آن هنگام که [[پیروی]] حبیب خدا در همه جوانب انجام گیرد، محب خدا بودن نیز در همه جوانب محقق میشود. [[فرمانبرداری]] کامل، محبت کامل میزاید و اطاعت ناقص، محبت ناقص؛ و تنها راه تکمیل محبت، همان پیروی است. | |||
یکی از عواملی که میتواند در این زمینه مرکز باشد، عبارت است از [[وجود مقدّس]] [[نبی اکرم]]{{صل}} [[مسلمین]] روشنفکران [[اسلامی]] باید بر روی [[شخصیت]] و تعالیم این بزرگوار و [[محبّت]] به این بزرگوار، با دید همهگیر نسبت به [[اسلام]] [[سرمایهگذاری]] کنند. از جمله عواملی که میتواند محور این [[وحدت]] قرار گیرد و همه مسلمین میتوانند بر آن اتّفاق نظر کنند، [[تبعیّت]] از [[اهل بیت]] [[پیغمبر]]{{عم}} است. اهل بیت پیغمبر{{عم}} را همه مسلمین قبول دارند. البته [[شیعه]] [[اعتقاد به امامت]] آنان دارد؛ غیر شیعه، آنان را به معنای [[امامت]] در اصطلاح [[شیعی]]، [[امام]] نمیداند، لکن از بزرگان اسلام که میداند، [[خانواده]] پیغمبر که میداند، مطلّع از معارف و [[احکام اسلامی]] که میداند. مسلمین باید در عمل به کلمات [[ائمّه]] و [[اهل بیت]] [[پیغمبر]]{{عم}}، اتّفاق کلمه کنند. این یکی از وسایل [[وحدت]] است<ref>بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام و میهمانان خارجی شرکتکننده در کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی ۲۴/۵/۱۳۷۴.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص۹۵ ـ ۹۶.</ref> | |||
== اهمیت و لزوم معرفت اهل بیت {{عم}} == | |||
[[لزوم]] [[شناخت حقوق اهل بیت]] در [[قرآن]] و [[روایات]] و رعایت آن، حقیقتی است علاج که توجه به آن موجب سعادت دنیا و [[آخرت]] و [[غفلت]] از آن موجب [[شقاوت]] و هلاکت [[ابدی]] [[انسان]] است. | |||
[[حقوق اهل بیت]] پس از [[حق خدا]] بر همه [[حقوق]] مقدم است بنابراین پیش از ادای هر حقی باید [[حق]] آنان ادا شود. [[خداوند]] [[انبیا]]{{عم}} را بالعموم و اهل بیت{{عم}} را بالخصوص [[مبعوث]] کرد تا آنان راهنمای ما در [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] باشند و ما به وسیلۀ آن [[انوار]] [[پاک]] به ساحت [[قدس]] [[الهی]] [[تقرب]] بجوئیم، پس رعایت و [[معرفت]] حقوقشان نقش مهم و سرنوشتسازی را [[حیات]] ما خواهد داشت. | |||
در اهمیت شناخت حقوق اهل بیت همین بس که [[پیامبر]] میفرمایند: "به خداوند [[سوگند]]، [[بنده]] از عمل خود سود نمیبرد مگر اینکه حق ما را بشناسد و اگر کسی در راه [[شناخت]] و ادای این حق بمیرد [[شهید]] است"<ref>{{متن حدیث|...وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَنْفَعُ عَبْداً عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا}}؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۱۸۷.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] میفرمایند: "زیرا از شما هر که بر خوابگاه خود بمیرد در حالی که حق پروردگارش و حق پیغمبر و فرستاده او و [[حق اهل بیت]] آن حضرت را شناخته باشد شهید مرده است و مزد او با [[خدا]]ست و سزاوار پاداش عمل صالحی است که در [[اندیشه]] و [[نیت]] داشته است"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ...}}؛ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۸۳.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} در خطبهای که حال و [[صفات ائمه]] را بیان میکند، میفرماید: "هرکه از [[امت محمد]]{{صل}} [[حق]] [[واجب]] امامش را شناسد طعم و شیرینی ایمانش را بیابد و فضل خرمی اسلامش را بداند... و آنچه نزد خداست جز از طریق وسائل او بهدست نیاید و [[خدا]] [[اعمال]] [[بندگان]] را جز با [[معرفت]] او نپذیرد... پس [[حق]] چنین عالمی را جز [[بدبخت]] نادیده نگیرد و جز [[گمراه]] [[نومید]] منکرش نشود و جز گستاخ بر خدای جل وعلا برایش کارشکنی نکند"<ref>{{متن حدیث|فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِيمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ... وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ... فَلَيْسَ يَجْهَلُ حَقَّ هَذَا الْعَالِمِ إِلَّا شَقِيٌّ وَ لَا يَجْحَدُهُ إِلَّا غَوِيٌّ وَ لَا يَصُدُّ عَنْهُ إِلَّا جَرِيٌّ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۳، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۲.</ref>. | |||
کسانی که [[حقوق اهل بیت]]{{عم}} را نشناسند یا نادیده انگارند حق خداوند را نشناختهاند و کسانی که این [[حقوق]] را ادا کنند مشمول دعای پیامبر و کسانی که ادا قرابتی نکنند و مورد [[نفرین]] ایشان هستند. چنانکه فرمودند: "[[اهل بیت]] من مورد توجه من و [[خویشاوندان]] و [[اولاد]] و [[ذریه]] و پارۀ تن و [[خون]] و [[امانت]] من هستند شما فردا جمع خواهید شد و از دو امانت گران بازخواست میشوید، متوجه باشید چگونه [[رفتار]] خواهید کرد... از خدا بترسید و متوجه باشید که فردا چه خواهید گفت من [[دشمن]] کسی هستم که دشمن آنها باشد و هرکه من دشمن او باشم وای بر او است"<ref>{{متن حدیث| مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا إِنَّ أَهْلَ بَيْتِي خَاصَّتِي وَ قَرَابَتِي وَ أَوْلَادِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ وَدِيعَتِي وَ إِنَّكُمْ مَجْمُوعُونَ غَداً وَ مَسْئُولُونَ عَنِ الثَّقَلَيْنِ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمْ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا مَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ غَداً فَإِنِّي خَصْمٌ لِمَنْ كَانَ خَصْمَهُمْ وَ مَنْ كُنْتُ خَصْمَهُ فَالْوَيْلُ لَهُ}}بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۵۳.</ref>. | |||
در برخی [[روایات]] دیگر نیز، فقط به کسی [[مؤمن]] گفته شده که [[حقوق اهل بیت]]{{عم}} را رعایت کند، [[پیامبر]] فرمودند: "همانا [[خدا]]... [[خدای عزوجل]] [[دوستی]] من و [[دوستی]] [[اهل]] بیتم و شیعیانشان را در دلهای [[مؤمنین]] [[امت]] سپرد، پس مؤمنین امتم تا [[روز قیامت]] سپرده مرا نسبت به اهل بیتم [[حفظ]] کنند، یا فرمودند: خدا را در مورد [[اهل بیت]] نبیتان در نظر داشته باشید در حضور شما و در بینتان نباید به آنها ظلمی بشود در حالی که شما قادر به دفع آن [[ظلم]] هستید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ... فَاسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُبِّي وَ حُبَّ أَهْلِ بَيْتِي وَ شِيعَتِهِمْ فِي قُلُوبِ مُؤْمِنِي أُمَّتِي فَمُؤْمِنُو أُمَّتِي يَحْفَظُونَ وَدِيعَتِي فِي أَهْلِ بَيْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...}}؛ الکافی، ج۲، ص۴۶، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۳، ص۷۷-۷۸؛ الکافی، ج۷، ص۵۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۹۱.</ref>. | |||
بنابراین [[شناخت]] خود اهل بیت و [[معرفت]] به [[حقوق]] و [[منزلت]] آنان امری لازم و موجب [[سعادت]] و [[قرب به خداوند]] سبحان و طی کردن راه اسلام حقیقی و همان [[صراط مستقیم الهی]] است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۷۶- ۷۹.</ref>. | |||
== [[معرفت اهل بیت]]{{عم}} == | == [[معرفت اهل بیت]]{{عم}} == | ||
معرفت اهل بیت نخستین [[حق]] ایشان و اساس [[حیات طیبه]] و [[معنوی]] [[انسانی]] است و راز اصلی حرکت تکاملی [[انسان]] یا همان [[هدایت الهی]] و ارتباط او با خداست: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>. | |||
[[صراط المستقیم]]، آن راهی است که انسان را به [[سعادت ابدی]] میرساند و شامل ابعاد [[عقیدتی]] و عملی انسان میشود و اهل بیت صراط مستقیم الهی و هادیان به سوی او در همۀ زمانها و مکانها هستند، همچنان که علی{{ع}} فرمود: "من هدایتکننده و هدایتشده هستم..."<ref>{{متن حدیث|أَنَا الْهَادِي وَ أَنَا الْمُهْتَدِي...}}شیخ صدوق، توحید، ص۱۶۴.</ref> و یا فرمود: "هر که [[خداوند]] با [[معرفت اهل بیت]]، بر او [[منت]] نهاده باشد، همۀ خیر را برای او گرد آورده است"<ref>شیخ صدوق، امالی، ص۴۷۴.</ref>. [[خیر]] کثیر همان [[حکمت]] است که [[ابوبصیر]] گفت: از [[حضرت صادق]]{{ع}} در مورد این [[آیه سؤال]] کردم: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> فرمود: "منظور از حکمت، [[اطاعت خدا]] و [[معرفت امام]] (معرفت امام زمانش) است"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۵.</ref>. | |||
[[امام باقر]]{{ع}} نیز فرمودند: "کسی خداوند (عزوجل) را شناخته و [[پرستش]] کرده که [[خدا]] و [[امام]] او را، که از ما [[اهل بیت]] است، بشناسد"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "بهترین [[فرائض]] و واجبترین آنها بر [[انسان]]، شناسائی [[پروردگار]] و [[اقرار به بندگی]] اوست و حد [[معرفت]] این است که [[اقرار]] کند که معبودی جز او نیست و شبیه و مانندی برای او نیست،... و پس از او [[شناسایی]] [[پیغمبر]] و [[گواهی]] به [[نبوت]] اوست و کمتر چیزی که در شناسایی او لازم است این است که اقرار به نبوت او کند و اینکه آنچه آورده از کتاب یا [[امر و نهی]] از نزد خدای عزو جل است؛ و پس از او شناختن امامی است که به وصف و نام او در حال [[سختی]] و [[خوشی]] [[پیروی]] کند و کمتر چیزی که در [[شناختن امام]] لازم است، این است که او به جز در [[مقام نبوت]] همباز پیغمبر و [[وارث]] اوست؛ این که [[اطاعت]] او [[اطاعت خداوند]] و [[رسول]] اوست و در هر امری [[تسلیم]] او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از [[رسول خدا]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است و پس از او حسن، سپس حسین، سپس [[علی بن الحسین]] و سپس [[محمد بن علی]] و پس از او منم و پس از من [[موسی]] فرزندم و پس از او فرزندش علی و بعد از او محمد فرزندش پس از او علی فرزندش سپس فرزندش حسن و [[حجت]] از [[فرزندان]] حسن است..."<ref>خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۶۲؛ الإنصاف، ترجمه رسولی محلاتی، ص۴۴۳.</ref>. | |||
این [[وجوب]] از جمله تکالیفی است که در هیچ حالی از [[انسان]] ساقط نمیگردد. | |||
در [[معرفت اهل بیت]]{{عم}} [[شیخ سلیمان قندوزی حنفی]] از [[پیامبر اسلام]] در روایتی بسیار مهم نقل میکند: "[[شناخت]] [[آل محمد]] سبب [[رهایی]] از [[آتش]] و [[محبت]] و [[دوستی]] نسبت به آل محمد جواز عبور بر [[صراط]] و [[ولایت]] آل محمد [[ایمنی]] از [[عذاب]] است"<ref>{{متن حدیث|مَعْرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ جَوَازٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ أَمَانٌ مِنَ الْعَذَابِ}}؛ ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، ج۱، ص۲۹۲؛ ابن صباغ المالکی، الفصول المهمة، ج۱، ص۷۷؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۷۸.</ref>. | |||
پایینترین مرتبه معرفت اهل بیت، این است که آنها همتای پیامبرند و همه [[شئون]] ایشان، بجز مقام را دارا میباشند. [[پیامبر اکرم]] در این مورد میفرمایند: "اولین ما، مانند آخرین و آخرین ما، مانند اولین ما است"<ref>{{متن حدیث|...أَوَّلُنَا كَآخِرِنَا وَ آخِرُنَا كَأَوَّلِنَا}}؛ کراجکی، الرسالة العلویة، ص۴۴؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۳۶۰؛ ج۲۶، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۷۹- ۸۱.</ref> | |||
== ارتباط معرفت اهل بیت{{عم}} با [[معرفت خدا]] == | == ارتباط معرفت اهل بیت{{عم}} با [[معرفت خدا]] == | ||
لازم هست بدانیم بین [[شناخت اهل بیت]] با [[شناخت خداوند]] چه رابطهای وجود دارد. | |||
[[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا}}<ref>«و به خانهها از در درآیید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[اوصیاء]] [[پیغمبر]] درهای توجه به سوی [[خدای عزوجل]] باشند و اگر ایشان نبودند، [[مردم]] خدای عزوجل را نمیشناختند و [[خدای تبارک و تعالی]] به وسیلۀ ایشان بر خلقش [[احتجاج]] کند"<ref>{{متن حدیث|الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۳، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. | |||
[[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: "به وسیلۀ ما [[خدا]] [[پرستش]] شد و به وسیلۀ ما خدا شناخته شد و به وسیلۀ ما [[خدای تبارک و تعالی]] را یگانه شناختند و محمد پردهدار خدای تبارک و تعالی است (تا واسطه میان او و مخلوقش باشد)"<ref>{{متن حدیث|بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>؛ یا [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "به وسیلۀ [[عبادت]] ما خدا پرستش شد و اگر ما نبودیم خدا پرستش نمیگشت (زیرا پرستش کامل و واجد تمام شرایطی که خدا میخواهد، ما میدانیم و میگوئیم و انجام میدهیم)"<ref>{{متن حدیث|...وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ}}؛الکافی، ج۱، ص۱۴۴، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۱۹۷؛ در توحید شیخ صدوق، ص۱۵۱ این عبارت آمده: {{متن حدیث|...وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ نَحْنُ الْأَدِلَّاءُ عَلَى اللَّهِ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ}}.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۸۱- ۸۲.</ref> | |||
== [[نهی]] از عدم [[معرفت اهل بیت]]{{عم}} == | == [[نهی]] از عدم [[معرفت اهل بیت]]{{عم}} == | ||
در [[روایت]] معروفی [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: "هرکس بمیرد و امامش را نشناسد، مرده است چونان در [[جاهلیت]]"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۷ و ج۲، ص۱۹ و ۲۱؛ ثواب الأعمال، ص۲۰۵ و شبیه آن از [[امام رضا]]{{ع}} در تحف العقول، ص۴۱۶ آمده است؛ اما در کتاب بحارالأنوار، ج۸، ص۷۸ و ابن شهرآشوب، در المناقب، ج۴، ص۲۹۵ این عبارت {{متن حدیث|وَ حُوسِبَ بِمَا عَمِلَ فِي الْإِسْلَامِ}} (و عملکردش در دوران اسلام مورد بازپرسی قرار میگیرد) را اضافه دارد.</ref>. جابر گوید: از امام باقر{{ع}} شنیدم میفرمود: "همانا کسی [[خدای عزوجل]] را میشناسد و میپرستد که خدا و امامش که از ما خاندانست را بشناسد و هرکه خدا را بحق بشناسد و [[امام]] از ما [[خاندان]] را نشناسد، همانا آنچه شناخته و بپرستد غیر خداست و بخدا این [[گمراهی]] است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا يَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ لَا يَعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يَعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّمَا يَعْرِفُ وَ يَعْبُدُ غَيْرَ اللَّهِ هَكَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. | |||
هرکس [[حق]] [[معرفت اهل بیت]] را آنگونه که است به جای بیاورد در [[دنیا]] و [[آخرت]] با ایشان خواهد بود:"[[سلمان]] عرض کرد: ای [[رسول خدا]] پدر و مادرم به فدایت، چه [[ثواب]] واجری است برای کسی که ایشان را بشناسد؟ فرمود: ای سلمان هرکه ایشان را بشناسد و به [[حقیقت معرفت]] به آنان پیدا کند و از ایشان [[پیروی]] کند و [[دوست]] بدارد هرکه آنان را دوست دارد و [[دشمن]] دارد [[دشمنان]] آنها را، او به [[خدا]] [[سوگند]]، از ما است، وارد شود هر کجا که ما وارد شویم و [[منزل]] کند هرجا که ما منزل کنیم" <ref>{{عربی| قَالَ سَلْمَانُ: فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، فَمَا لِمَنْ عَرَفَ هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ: يَا سَلْمَانُ، مَنْ عَرَفَهُمْ حَقَّ مَعْرِفَتِهِمْ، وَ اقْتَدَى بِهِمْ، وَ وَالَى وَلِيَّهُمْ، وَ تَبَرَّأَ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَهُوَ وَ اللَّهِ مِنَّا، يَرِدُ حَيْثُ نَرِدُ، وَ يَسْكُنُ حَيْثُ نَسْكُنُ}} طبری، دلائل الإمامة، ص۴۴۸؛ الإنصاف، ترجمه رسولی محلاتی، ص۴۷۴. در امالی، شیخ طوسی، ص۶۵۴، امام باقر{{ع}}: {{متن حدیث|...فَمَنْ أَبْصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا، فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا}}.</ref>. | |||
شناخت واقعی خدا و [[درک]] [[معنویات]]، دسترسی به حقیقت قرآن و [[نبوت]]، به دست آوردن [[سعادت دنیا]] و آخرت و دور ماندن از [[شقاوت]] و [[بدبختی]] همه و همه از طریق [[شناخت اهل بیت]] و پیروی از آنان میسر است. اینها کاملاً بهم پیوسته و به [[اختیار انسان]] و اکتسابی هستند. | |||
بنابراین شناخت اهل بیت نه از باب [[تعبد]]، بلکه به [[حکم عقل]] لازم است زیرا [[انسان]] راهی به سوی خدا ندارد مگر آن طریقی که خود خدا قرار داده و این راه، [[اهل بیت]] هستند. همچنان که [[مردم]] در [[امور مادی]] به دنبال متخصص و عالم میروند نه [[جاهل]]، برای [[شناخت]] و رسیدن به [[خداوند]] نیز باید به [[اهل بیت]] رجوع کنند. | |||
[[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "ای ابا [[حمزه]]، یکی از شماها برای [[مسافرت]] چند فرسخ راه روی [[زمین]] [[راهنما]] میطلبد تو بر راههای [[آسمان]] از راههای زمین نادانتری، برای خویش راهنمائی بجوی"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۴.</ref>. | |||
مطمئنترین افرادی که میتوانند [[انسان]] را از کوتاهترین راه به [[خدا]] برسانند، اهل بیت هستند، چنانچه در [[زیارت جامعه]] نیز میخوانیم: "هر کس [[خداشناسی]] و [[خداپرستی]] را [[اراده]] کند از شما آغاز میکند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ}}؛ الکافی، ج۴، ص۵۷۶؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۴ و ۶۱۵.</ref>. ثمره نهایی حق معرفت به اهل بیت [[اعتقاد]] به ایشان، یعنی [[باور]] به [[امامت الهی]] ایشان در همه ابعاد [[فکری]] و عملی [[انسانها]] است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۸۲- ۸۴.</ref>. | |||
== ساحت های شناخت اهل بیت == | |||
# [[شناخت شخصیت اهل بیت]] | |||
# [[شناخت جایگاه اهل بیت]] | |||
# [[شناخت حقوق اهل بیت]] | |||
# [[شناخت سیره اهل بیت]] | |||
# [[شناخت معارف اهل بیت]] | |||
== منابع == | == منابع == |