پرش به محتوا

بنی‌زاهر: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۹۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶: خط ۲۶:
با شروع فتوحات اسلامی، بنو زاهر به همراه دیگر [[طوایف]] [[قبیله]] [[بنی مراد]]، نقش چشمگیری در عرصه [[فتوحات]] ایفا نمودند. به گونه‌ای که آنان را در شمار نیروهای شرکت کننده در فتوحات [[شام]] و [[عراق]] و نیز [[ایران]] و [[مصر]] گفته‌اند. آنان به عنوان بخشی از [[قبیله مذحج]]، از نخستین نیروهایی بودند که با [[ایرانیان]] و [[شامیان]] روبرو شدند<ref>واقدی، فتوح الشام، ص۲۰۳-۲۰۵.</ref>. به گزارش برخی متون [[تاریخی]]، با آغاز فتوحات شام و [[استمداد]] [[ابوعبیده جراح]] از [[ابوبکر]] برای اعزام نیروی بیشتر، وی [[مردم]] را به [[جنگ]] با [[رومیان]] [[تشویق]] نمود. از این‌رو شمار زیادی از [[قبایل عرب]] از جمله [[همدان]]، [[اسلم]]، [[غفار]]، [[مزینه]]، مراد و [[ازد]] نزد او آمدند و وی آنها را به [[فرماندهی]] [[هاشم بن عتبة بن ابی‌وقاص]] به [[شام]] فرستاد<ref>ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۸۶.</ref>. بزرگان [[بنی مراد]]، علاوه بر [[هدایت]] مردان [[قبیله]] خود که برخی تعدادشان را تا هزار تن نیز گفته‌اند، [[فرماندهی]] قسمت‌هایی از [[سپاه اسلام]] را نیز عهده دار بودند. [[قیس بن هبیره]] مرادی از جمله این بزرگان است که در [[نبرد یرموک]]<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۰۳؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۲۰</ref> و [[نبرد قادسیه]] مسئولیت‌هایی را بر عهده داشت. وی در [[یرموک]] یک چشم خود را از دست داد<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۰۳.</ref>. او در [[قادسیه]] نخست [[فرمانده]] هفتاد نفر<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۵۸.</ref> و پس از آن به ترتیب فرماندهی [[میسره سپاه]] و فرماندهی [[قبیله مذحج]] را بر عهده داشت<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۵.</ref>. در جریان نبرد قادسیه، [[عمر بن خطاب]] در راستای تقویت بیش از پیش [[سپاه عراق]]، نامه‌ای به [[ابوعبیده]] نوشت تا قیس بن هبیره مرادی را با عده‌ای به قادسیه بفرستد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۷۲.</ref>. از این رو وی همراه با هفتصد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۱۴.</ref> و به [[نقلی]] دیگر، هزار نفر<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۳-۱۵۵.</ref> به قادسیه رفت. قیس همچنین عهده‌دار فرماندهی [[جناح چپ]] سپاه اسلام در [[نبرد جلولاء]]<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۷۵.</ref> و یکی از سه [[جانشین]] نعمان بن مقرّن [[مزنی]] در [[نبرد]] [[نهاوند]] بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۲۳.</ref>. در این [[جنگ]] چهار هزار تن از مرادیان او را [[همراهی]] می‌کردند<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۲۹۷-۲۹۸</ref><ref>فصلنامه علمی - پژوهشی شیعه‌شناسی، سید اصغر محمودآبادی و مریم سعیدیان جزی؛ مقاله «بررسی نقش قبیله مراد در تاریخ اسلام و تشیع تا سقوط امویان»، ص۷۳-۷۷.</ref>
با شروع فتوحات اسلامی، بنو زاهر به همراه دیگر [[طوایف]] [[قبیله]] [[بنی مراد]]، نقش چشمگیری در عرصه [[فتوحات]] ایفا نمودند. به گونه‌ای که آنان را در شمار نیروهای شرکت کننده در فتوحات [[شام]] و [[عراق]] و نیز [[ایران]] و [[مصر]] گفته‌اند. آنان به عنوان بخشی از [[قبیله مذحج]]، از نخستین نیروهایی بودند که با [[ایرانیان]] و [[شامیان]] روبرو شدند<ref>واقدی، فتوح الشام، ص۲۰۳-۲۰۵.</ref>. به گزارش برخی متون [[تاریخی]]، با آغاز فتوحات شام و [[استمداد]] [[ابوعبیده جراح]] از [[ابوبکر]] برای اعزام نیروی بیشتر، وی [[مردم]] را به [[جنگ]] با [[رومیان]] [[تشویق]] نمود. از این‌رو شمار زیادی از [[قبایل عرب]] از جمله [[همدان]]، [[اسلم]]، [[غفار]]، [[مزینه]]، مراد و [[ازد]] نزد او آمدند و وی آنها را به [[فرماندهی]] [[هاشم بن عتبة بن ابی‌وقاص]] به [[شام]] فرستاد<ref>ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۸۶.</ref>. بزرگان [[بنی مراد]]، علاوه بر [[هدایت]] مردان [[قبیله]] خود که برخی تعدادشان را تا هزار تن نیز گفته‌اند، [[فرماندهی]] قسمت‌هایی از [[سپاه اسلام]] را نیز عهده دار بودند. [[قیس بن هبیره]] مرادی از جمله این بزرگان است که در [[نبرد یرموک]]<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۰۳؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۲۰</ref> و [[نبرد قادسیه]] مسئولیت‌هایی را بر عهده داشت. وی در [[یرموک]] یک چشم خود را از دست داد<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۰۳.</ref>. او در [[قادسیه]] نخست [[فرمانده]] هفتاد نفر<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۵۸.</ref> و پس از آن به ترتیب فرماندهی [[میسره سپاه]] و فرماندهی [[قبیله مذحج]] را بر عهده داشت<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۵.</ref>. در جریان نبرد قادسیه، [[عمر بن خطاب]] در راستای تقویت بیش از پیش [[سپاه عراق]]، نامه‌ای به [[ابوعبیده]] نوشت تا قیس بن هبیره مرادی را با عده‌ای به قادسیه بفرستد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۷۲.</ref>. از این رو وی همراه با هفتصد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۱۴.</ref> و به [[نقلی]] دیگر، هزار نفر<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۳-۱۵۵.</ref> به قادسیه رفت. قیس همچنین عهده‌دار فرماندهی [[جناح چپ]] سپاه اسلام در [[نبرد جلولاء]]<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۷۵.</ref> و یکی از سه [[جانشین]] نعمان بن مقرّن [[مزنی]] در [[نبرد]] [[نهاوند]] بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۲۳.</ref>. در این [[جنگ]] چهار هزار تن از مرادیان او را [[همراهی]] می‌کردند<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۲۹۷-۲۹۸</ref><ref>فصلنامه علمی - پژوهشی شیعه‌شناسی، سید اصغر محمودآبادی و مریم سعیدیان جزی؛ مقاله «بررسی نقش قبیله مراد در تاریخ اسلام و تشیع تا سقوط امویان»، ص۷۳-۷۷.</ref>
بنی زاهر در کنار دیگر [[اقوام]] مرادی، در [[فتوحات]] [[مصر]] هم، نقشی فعال داشتند. بسیاری از مشاهیر و جنگآوران این [[قوم]] که در فتح این منطقه حضور داشتند همان افرادی بودند که در [[فتح شام]] شرکت داشتند که از جمله آنان می‌توان به نام [[مالک بن قدامة بن مالک بن خارجه سهلمی]] و پدرش [[قدامة بن مالک بن خارجه سهلمی]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref> و [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۶، ص۱۳۵-۱۳۷.</ref> اشاره کرد<ref>نیز ر.ک: ابن یُونُس، تاریخ مصر، ج۱، ص۳۱۴؛ سمعانی، الانساب، ح۳، ص۲۵؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳۹؛ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۴۸۰-۴۷۹.</ref>. پس از [[فتح مصر]]، بسیاری از [[مردم]] بنی زاهر در [[مصر]] بخصوص [[شهر]] تازه تأسیس [[فسطاط]] ساکن شدند<ref>ر.ک: سمعانی، الانساب، ح۳، ص۲۵؛ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
بنی زاهر در کنار دیگر [[اقوام]] مرادی، در [[فتوحات]] [[مصر]] هم، نقشی فعال داشتند. بسیاری از مشاهیر و جنگآوران این [[قوم]] که در فتح این منطقه حضور داشتند همان افرادی بودند که در [[فتح شام]] شرکت داشتند که از جمله آنان می‌توان به نام [[مالک بن قدامة بن مالک بن خارجه سهلمی]] و پدرش [[قدامة بن مالک بن خارجه سهلمی]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref> و [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۶، ص۱۳۵-۱۳۷.</ref> اشاره کرد<ref>نیز ر.ک: ابن یُونُس، تاریخ مصر، ج۱، ص۳۱۴؛ سمعانی، الانساب، ح۳، ص۲۵؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳۹؛ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۴۸۰-۴۷۹.</ref>. پس از [[فتح مصر]]، بسیاری از [[مردم]] بنی زاهر در [[مصر]] بخصوص [[شهر]] تازه تأسیس [[فسطاط]] ساکن شدند<ref>ر.ک: سمعانی، الانساب، ح۳، ص۲۵؛ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
==بنی زاهر و تعامل با دولت علوی{{ع}}==
از دیگر گزارشاتی که خبر از نقش‌آفرینی بنی زاهر در وقایع و حوادث [[قرن نخست]] [[اسلامی]] دارد، حضور برخی از آنان در وقایع و رخدادهای دوران [[حکومت امام علی]]{{ع}}، همچون حضور بعضی از مردان بنی زوف در هیأت اعزامی مصر به [[عراق]]، جهت [[بیعت]] با امیرالمؤمنین علی{{ع}}<ref>محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۴۸۰.</ref> و نیز [[همراهی]] با ایشان در [[جنگ صفین]] است<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۱، ص۲۰۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳۹.</ref>. از حضور جمعی و مستقل [[فرزندان]] زاهر در نبردهای سه‌گانه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، اطلاعی در دست نیست اما از آنجا که بنی زاهر غالباً در مصر و [[کوفه]] ساکن بودند و هر دو این مناطق، در [[زمان]] جنگ صفین ([[سال ۳۷ هجری]]) تحت [[حاکمیت امام علی]]{{ع}} قرار داشت و از سوی دیگر، سران [[بنی مراد]] و دیگر [[قبایل]] [[مذحج]]، در [[جبهه]] [[علوی]]{{ع}} حضور داشتند، به نظر می‌رسد، مردم [[طایفه]] بنی زاهر هم به تبع، در [[لشکر]] عراق حضور داشته‌اند. با این حال، برخی منابع از حضور افراد این طایفه در [[سپاه معاویه]]، خبر داده‌اند که از جمله آنان می‌توان از شخصی به نام [[عوف بن مجزأه مرادی کوفی]] مکنی به «ابو احمر» یاد کرد. [[عوف]] از [[شجاعان]] [[سپاه معاویه]] و از رزم‌آوران کم‌نظیری بود که پیشتر، تنی چند از عراقیان را کشته بود. وی در یکی از روزهای [[جنگ صفین]] به میدان رفت و ضمن معرفی خود به عنوان شهسوار زوف، از [[سپاه عراق]] مبارز‌طلبید. اما کسی حاضر نشد با وی [[نبرد]] کند، از این‌رو، [[عراقی‌ها]] فریاد برآوردند و از [[عکبر بن جدیر اسدی]] خواستند به میدان او برود. [[عکبر]] از [[یاران]] خویش جدا شد و در حالی که همه، آنها را نظاره می‌کردند به سوی او رفت. رزم‌آور مرادی ایستاده بود و [[رجز]] می‌خواند:
{{عربی|بِالشَّامِ أَمْنٌ لَيْسَ فِيهِ خَوْفْ *** بِالشَّامِ عَدْلٌ لَيْسَ فِيهِ حَيْفْ‌
بِالشَّامِ جُودٌ لَيْسَ فِيهِ سَوْفْ *** أَنَا الْمُرَادِيُّ وَ رَهْطِي زَوْفْ‌
أَنَا ابْنُ مَجْزَأَةٍ وَ اسْمِي عَوْفْ *** هَلْ مِنْ عِرَاقِيٍّ عَصَاهُ سَيْفْ‌
يَبْرُزُ لِي وَ كَيْفَ لِي وَ كَيْفْ}}
به [[شام]] [[امن]] و [[آسایش]] است و [[هراس]] نباشد، به شام [[عدل و داد]] است و [[بیداد]] و [[ستم]] نباشد؛ در شام گشاده دستی است و در آن امساک و امروز و فردا کردن نیست، من مرادی‌ام و تبارم زوف است؛ من پسر [[مجزأه]] هستم و نامم عوف است، آیا عراقی ای یارای آن دارد که [[شمشیر]] برگیرد؛ و به هماوردی من آید تا مرا و خود را بیازماید که چگونه‌ایم». عکبر [[اسدی]] نیز در حالی که در پاسخ او رجزهایی می‌خواند به مصاف او رفت و پس از رد و بدل شدن چند نیزه، این حریف عراقی بود که بر رقیب شامی‌اش [[ظفر]] یافت و او را به [[هلاکت]] رساند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۵۰-۴۵۱.</ref>.
از [[قیس بن هبیره]] مکشوح هم به عنوان یکی دیگر از چهره‌های بنام بنی زاهر در جنگ صفین و از شهدای این [[جنگ]] یاد شده است<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۵۴۶.</ref>. برخی منابع از او با عنوان [[پرچمدار]] [[قبیله بجیله]] نام برده، از [[رشادت]] او در [[صفین]] و نحوه [[شهادت]] او در این [[جنگ]] گزارشی مفصّل نقل کرده‌اند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۸-۲۵۹؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۳، ص۱۴۵.</ref>. با توجه به این مطلب که، این قیس، [[پرچمدار]] [[قبیله بجیله]] - از شاخه‌های [[قبیله]] بزرگ [[بنی انمار]] - بود، این احتمال که او از قبیله بجیله بوده باشد، تقویت می‌شود. از این‌رو، [[ابن حجر]] در ذیل [[ترجمه]] «[[قیس بن مکشوح]]» از فرق قائل شدن «ابن درید»، بین قیس بن مکشوحی که [[اسود عنسی]] را به [[قتل]] رسانده و قیس بن مکشوحی که در [[صفین]] به [[شهادت]] رسیده خبر داده، [[رأی]] صواب را همین نظر دانسته است.<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۴۰۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش