احاطه امام بر علوم و معارف تفسیر قرآن: تفاوت میان نسخهها
احاطه امام بر علوم و معارف تفسیر قرآن (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۸
، ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳←علم امام به باطن قرآن
(←مقدمه) |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
نکته دیگری که در این [[روایات]] قابل توجه و [[تأمل]] است، تأکید بر این نکته است که [[ائمه]] {{عم}} افزون بر ظاهر قرآن به باطن قرآن نیز [[علم]] دارند و از طریق باطن قرآن به [[علوم]] مختلفی دسترسی دارند. علوم مربوط به ظاهر قرآن، برای همه افرادی که زمینههای بهرهمندی [[علمی]] از [[قرآن کریم]] را برای خود فراهم کرده باشند، قابل استفاده است. [[مفسران]] با [[تدبر]] در ظاهر قرآن به [[تفسیر]] آن میپردازند. اما باطن قرآن، در دسترس عموم [[مردم]] نیست. گویا این [[حدیث]] {{متن حدیث|إِنَّمَا یعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه}}<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱۵، ص۶۹۹: قرآن را تنها کسی میفهمد که به او خطاب شده است. سند این روایت صحیح است. برای مطالعه روایات با محتوای مشابه ر.ک: وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۷۶.</ref> به همین [[باطن]] اشاره دارد؛ زیرا ظاهر آن برای همه مردم است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ}}<ref>قمر:۱۷؛ ۲۲؛ ۳۲ و ۴۰: و به یقین قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم پس آیا یادآورنده (و پندگیرندهای) هست؟</ref>. | نکته دیگری که در این [[روایات]] قابل توجه و [[تأمل]] است، تأکید بر این نکته است که [[ائمه]] {{عم}} افزون بر ظاهر قرآن به باطن قرآن نیز [[علم]] دارند و از طریق باطن قرآن به [[علوم]] مختلفی دسترسی دارند. علوم مربوط به ظاهر قرآن، برای همه افرادی که زمینههای بهرهمندی [[علمی]] از [[قرآن کریم]] را برای خود فراهم کرده باشند، قابل استفاده است. [[مفسران]] با [[تدبر]] در ظاهر قرآن به [[تفسیر]] آن میپردازند. اما باطن قرآن، در دسترس عموم [[مردم]] نیست. گویا این [[حدیث]] {{متن حدیث|إِنَّمَا یعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه}}<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱۵، ص۶۹۹: قرآن را تنها کسی میفهمد که به او خطاب شده است. سند این روایت صحیح است. برای مطالعه روایات با محتوای مشابه ر.ک: وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۷۶.</ref> به همین [[باطن]] اشاره دارد؛ زیرا ظاهر آن برای همه مردم است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ}}<ref>قمر:۱۷؛ ۲۲؛ ۳۲ و ۴۰: و به یقین قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم پس آیا یادآورنده (و پندگیرندهای) هست؟</ref>. | ||
بنابر | بنابر روایتی، [[امام باقر]] {{ع}}، [[قرآن]] را دارای ظاهر و [[باطن]] معرفی کردند که ظاهر آن، همان مطالبی است که نازل شده و باطنش، [[تأویل]] آن است. بخشی از این تأویل محقق شده و بخشی همچنان جاری است. همانگونه که [[خورشید و ماه]] جاری میباشند. از [[تأویل قرآن]] کسی جز [[خداوند]] و [[راسخان در علم]] [[آگاه]] نیست و [[ائمه]] {{عم}} [[راسخان در علم]] و آگاه به تأویل قرآن هستند<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹۶. سند این روایت موثق است و ر.ک: تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۱.</ref>. در [[روایات]] متعدد دیگری نیز از امام باقر و [[امام صادق]] {{ع}}، ائمه {{عم}} به عنوان راسخان در علم، صاحب [[علم]] تأویل قرآن معرفی شدهاند<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱، ص۵۲۸ـ۵۳۰. از سه روایت این باب، روایت اول و دوم آن دارای سند صحیح میباشند. بصائر الدرجات، ص۲۰۲ـ۲۰۴. در این باب، هشت روایت نقل شده است که هفت روایت آن دارای سند صحیح و یک روایت آن (روایت سوم) موثقه است.</ref>. در یکی از این روایات در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش». سوره آل عمران، آیه۷.</ref>. | ||
آمده است: «[[رسول خدا]] {{صل}} [[برترین]] راسخان در علم بود. [[خداوند عزوجل]] تمام آن چه از تنزیل (ظاهر قرآن) و تأویل (باطن آن) نازل کرده بود به او آموخت. روا نیست خداوند بر او چیزی را نازل کند که تأویل آن را به او نیاموخته باشد. اوصیای او پس از آن حضرت، تمام آن ([[علوم]]) را میدانند... قرآن خاص و عام، [[محکم و متشابه]] و [[ناسخ و منسوخ]] دارد که راسخان در علم از آن آگاهند»<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱، ص۵۲۹؛ بصائر الدرجات، ص۲۰۴. سند این روایت صحیح است.</ref>. | آمده است: «[[رسول خدا]] {{صل}} [[برترین]] راسخان در علم بود. [[خداوند عزوجل]] تمام آن چه از تنزیل (ظاهر قرآن) و تأویل (باطن آن) نازل کرده بود به او آموخت. روا نیست خداوند بر او چیزی را نازل کند که تأویل آن را به او نیاموخته باشد. اوصیای او پس از آن حضرت، تمام آن ([[علوم]]) را میدانند... قرآن خاص و عام، [[محکم و متشابه]] و [[ناسخ و منسوخ]] دارد که راسخان در علم از آن آگاهند»<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱، ص۵۲۹؛ بصائر الدرجات، ص۲۰۴. سند این روایت صحیح است.</ref>. |