شفاعت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
شفاعت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۷
، ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«[[شفاعت]]» یکی از مسائل مهم [[کلامی]] است که در بحث از [[معاد]] مطرح میشود. [[شفاعت]] ریشه در [[آیات قرآنی]] دارد و [[قرآن]] از شفاعت شافعان در [[روز قیامت]] خبر داده است. در میان [[متکلمان]] و | «[[شفاعت]]» یکی از مسائل مهم [[کلامی]] است که در بحث از [[معاد]] مطرح میشود. [[شفاعت]] ریشه در [[آیات قرآنی]] دارد و [[قرآن]] از شفاعت شافعان در [[روز قیامت]] خبر داده است. در میان [[متکلمان]] و فرقههای اسلامی موضوع شفاعت از جایگاه خاصی برخوردار است و عمده بحث از شفاعت در [[مغفرت]] از [[گناهان]] است که چگونه شخص [[گنهکار]] با [[ارتکاب گناه]] وارد [[دوزخ]] میشود. | ||
[[امام خمینی]] درباره [[حقیقت]] شفاعت، نظریه جدیدی دارد و [[معتقد]] است که حقیقت شفاعت همان | [[امام خمینی]] درباره [[حقیقت]] شفاعت، نظریه جدیدی دارد و [[معتقد]] است که حقیقت شفاعت همان ملحق شدن [[نور]] [[ولایت الهی]] به نور [[بنده]] [[مؤمن]] است. ایشان شفاعت شافعان در این را ظهور [[هدایت]] آنها معرفی میکند که در [[عالم آخرت]] به صورت شفاعت ظهور مییابد و هر قدر افراد از هدایت [[رسول خدا]] و دیگر شافعان در این عالم استفاده کنند به همان [[میزان]] از شفاعت آنان در آن عالم بهرهمند خواهند بود. | ||
[[امام خمینی]] [[زمان]] شفاعت را منحصر در روز قیامت نمیداند و معتقد است شفاعت در زمانهای مختلفی چون | [[امام خمینی]] [[زمان]] شفاعت را منحصر در روز قیامت نمیداند و معتقد است شفاعت در زمانهای مختلفی چون سکرات مرگ، [[قبر]]، [[قیامت]] و مواقف قیامت شامل میشود. ایشان یکی از لوازم و شرایط شفاعت را رابطه معنوی [[شفیع]] و شفاعت شونده میداند. همچنین باقی ماندن نور ایمان، [[توحید]] و [[ولایت]] از جمله این شرایط است. ایشان از جمله آثار شفاعت را [[حفظ]] نور ایمان، هدایت، [[رشد]] و ایجاد رابطه [[قوی]] [[معنوی]] با [[اولیای الهی]] میشود<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref>. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
شفاعت از ریشه «شَفع» به معنای جفت است، در برابر «[[وتر]]» که به معنای تک و تنهاست<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۸۳، فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۳/۵۹؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۲۴۶.</ref> و شفاعت، | شفاعت از ریشه «شَفع» به معنای جفت است، در برابر «[[وتر]]» که به معنای تک و تنهاست<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۸۳، فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۳/۵۹؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۲۴۶.</ref> و شفاعت، طلب برای دیگری <ref>فراهیدی، العین، ۱/۲۶۰–۲۶۱.</ref> از شفیع در حاجتی است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۸۴.</ref> | ||
امام خمینی نیز شفاعت را از واژه شَفع به معنای دوتاشدن میداند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.</ref> در اصطلاح کلامی، شفاعت طلب مغفرت و رفع [[عقاب]] از طرف شفیع برای [[گناهکار]] است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ جرجانی، التعریفات، ۵۶.</ref> عدهای از [[اهل سنت]] آن را | امام خمینی نیز شفاعت را از واژه شَفع به معنای دوتاشدن میداند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.</ref> در اصطلاح کلامی، شفاعت طلب مغفرت و رفع [[عقاب]] از طرف شفیع برای [[گناهکار]] است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ جرجانی، التعریفات، ۵۶.</ref> عدهای از [[اهل سنت]] آن را طلب زیادت [[منافع]]<ref>عبیدلی، اشراق اللاهوت، ۴۲۳.</ref> و ترفیع درجه میدانند، نه زوال [[گناهان]]<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳–۴۶۷.</ref>. [[امام خمینی]] [[شفاعت]] را در اصطلاح، طلب [[مغفرت]] و [[هدایت]] میداند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
[[شفاعت]] یکی از مسائل مهم [[کلامی]] است که در بحث از [[معاد]] مطرح میشود. در [[ادیان]] غیر [[الهی]]، مانند [[بودایی]] و [[برهمایی]] نیز از آن سخن به میان آمده است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۰۷–۵۰۸ و ۷۵۰؛ کاردان، شفاعت، ۴.</ref> در برخی [[کتابهای آسمانی]] و [[ادیان الهی]] پیشین نیز به این مسئله توجه کردهاند؛ همانند شفاعت [[ملائکه]] و وساطت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در رفع هلاک و [[عذاب]] از بعضی [[اقوام]] پیشین | [[شفاعت]] یکی از مسائل مهم [[کلامی]] است که در بحث از [[معاد]] مطرح میشود. در [[ادیان]] غیر [[الهی]]، مانند [[بودایی]] و [[برهمایی]] نیز از آن سخن به میان آمده است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۰۷–۵۰۸ و ۷۵۰؛ کاردان، شفاعت، ۴.</ref> در برخی [[کتابهای آسمانی]] و [[ادیان الهی]] پیشین نیز به این مسئله توجه کردهاند؛ همانند شفاعت [[ملائکه]] و وساطت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در رفع هلاک و [[عذاب]] از بعضی [[اقوام]] پیشین<ref>کتاب مقدس، سفر ایوب{{ع}}، ب۳۳، ۲۳.</ref>. | ||
در [[مسیحیت]] به [[شفاعت حضرت]] [[عیسی]]{{ع}}<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۴۰–۲۴۱.</ref> و [[مریم]] [[مقدس]]{{ع}} اشاره شده است<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.</ref> و [[کلیساها]] نیز به عنوان یک [[قدرت معنوی]] در کسب [[سعادت]] و [[رستگاری]] [[اخروی]] و [[بخشش گناهان]] مورد توجه قرار گرفتند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.</ref> این موضوع در میان [[مشرکان]] [[پیش از بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، به عنوان یک موضوع پذیرفتهشده مطرح بودهاست. [[قرآن کریم]] نیز به [[عقاید]] [[خرافی]] و [[انحرافی]] آنها دربارهٔ شفاعت اشاره کردهاست که [[بتها]] را برای [[تقرب]] در نزد [[خداوند]]، [[شفیع]] خود قرار میدادند.{{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«یا (آن مشرکان) میانجیهایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمیداشتند و خرد نمیورزیدند (باز هم آنان را میانجی میگزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.</ref> | در [[مسیحیت]] به [[شفاعت حضرت]] [[عیسی]]{{ع}}<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۴۰–۲۴۱.</ref> و [[مریم]] [[مقدس]]{{ع}} اشاره شده است<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.</ref> و [[کلیساها]] نیز به عنوان یک [[قدرت معنوی]] در کسب [[سعادت]] و [[رستگاری]] [[اخروی]] و [[بخشش گناهان]] مورد توجه قرار گرفتند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.</ref> این موضوع در میان [[مشرکان]] [[پیش از بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، به عنوان یک موضوع پذیرفتهشده مطرح بودهاست. [[قرآن کریم]] نیز به [[عقاید]] [[خرافی]] و [[انحرافی]] آنها دربارهٔ شفاعت اشاره کردهاست که [[بتها]] را برای [[تقرب]] در نزد [[خداوند]]، [[شفیع]] خود قرار میدادند.{{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«یا (آن مشرکان) میانجیهایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمیداشتند و خرد نمیورزیدند (باز هم آنان را میانجی میگزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>. | ||
در [[اسلام]]، شفاعت ریشه در [[آیات قرآنی]] دارد و [[قرآن]] از شفاعت شافعان در [[روز قیامت]] خبر داده است.{{متن قرآن|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ}}<ref>«آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> در [[روایات]] متعددی نیز به چگونگی شفاعت و شفاعتکنندگان در روز قیامت اشاره شده و در کتب [[روایی]]، ابوابی به آن اختصاص یافته است | در [[اسلام]]، شفاعت ریشه در [[آیات قرآنی]] دارد و [[قرآن]] از شفاعت شافعان در [[روز قیامت]] خبر داده است.{{متن قرآن|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ}}<ref>«آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> در [[روایات]] متعددی نیز به چگونگی شفاعت و شفاعتکنندگان در روز قیامت اشاره شده و در کتب [[روایی]]، ابوابی به آن اختصاص یافته است<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴–۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۲۹–۶۴.</ref>. | ||
موضوع شفاعت از جایگاه مهمی در میان [[متکلمان]] و [[فرقههای اسلامی]] برخوردار است و عمده بحث از [[شفاعت]] در [[مغفرت]] از [[گناهان]] است که چگونه شخص [[گنهکار]] با [[ارتکاب گناه]] وارد [[دوزخ]] نمیشود. اگرچه در پذیرش اصل شفاعت در [[اسلام]] ادعای [[اجماع]] شده است<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۷۵–۷۶.</ref>؛ اما [[تفسیر]] و محدوده آن مورد [[اختلاف]] است و در میان [[اهل سنت]] [[ابنتیمیه]] و [[محمد بن عبدالوهاب]] منکر جواز [[طلب شفاعت]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اولیا]]{{ع}} شدهاند.<ref>ابنتیمیه، مجموعة الرسائل، ۱/۲۲.</ref> همچنین [[فرقه]] [[خوارج]] هیچگونه وساطتی را قبول ندارند<ref>بغدادی، اصول الایمان، ۱۹۵.</ref> و [[مرجئه]] شفاعت را تنها برای [[فاسقان]] از [[اهل نماز]] میدانند.<ref> قاضیعبدالجبّار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۵.</ref> [[اشاعره]] و کرّامیه، [[شفاعت]] را برای [[گناهکاران]] میپذیرند و [[معتزله]] معتقدند شفاعت تنها برای کسانی است که [[شایسته]] [[پاداش]] در [[آخرت]] باشند | موضوع شفاعت از جایگاه مهمی در میان [[متکلمان]] و [[فرقههای اسلامی]] برخوردار است و عمده بحث از [[شفاعت]] در [[مغفرت]] از [[گناهان]] است که چگونه شخص [[گنهکار]] با [[ارتکاب گناه]] وارد [[دوزخ]] نمیشود. اگرچه در پذیرش اصل شفاعت در [[اسلام]] ادعای [[اجماع]] شده است<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۷۵–۷۶.</ref>؛ اما [[تفسیر]] و محدوده آن مورد [[اختلاف]] است و در میان [[اهل سنت]] [[ابنتیمیه]] و [[محمد بن عبدالوهاب]] منکر جواز [[طلب شفاعت]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اولیا]]{{ع}} شدهاند.<ref>ابنتیمیه، مجموعة الرسائل، ۱/۲۲.</ref> همچنین [[فرقه]] [[خوارج]] هیچگونه وساطتی را قبول ندارند<ref>بغدادی، اصول الایمان، ۱۹۵.</ref> و [[مرجئه]] شفاعت را تنها برای [[فاسقان]] از [[اهل نماز]] میدانند.<ref> قاضیعبدالجبّار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۵.</ref> [[اشاعره]] و کرّامیه، [[شفاعت]] را برای [[گناهکاران]] میپذیرند و [[معتزله]] معتقدند شفاعت تنها برای کسانی است که [[شایسته]] [[پاداش]] در [[آخرت]] باشند<ref> قاضیعبدالجبّار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۵–۴۶۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۱۲.</ref>. | ||
[[اعتقاد]] به [[شفاعت پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} در نزد [[شیعه]] سبب شده است انتقادها و [[شبهات]] [[مخالفان]] مطرح شود و شفاعت منشأ [[ارتکاب گناهان]] تلقی شود.<ref> مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۴۴.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[حقیقت]] شفاعت را در آثار مختلف خویش بررسی و تحلیل کرده و با بیان عوامل و موانع شفاعت، به برداشتهای نادرست در این مسئله پاسخ روشنی دادهاست | [[اعتقاد]] به [[شفاعت پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} در نزد [[شیعه]] سبب شده است انتقادها و [[شبهات]] [[مخالفان]] مطرح شود و شفاعت منشأ [[ارتکاب گناهان]] تلقی شود.<ref> مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۴۴.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[حقیقت]] شفاعت را در آثار مختلف خویش بررسی و تحلیل کرده و با بیان عوامل و موانع شفاعت، به برداشتهای نادرست در این مسئله پاسخ روشنی دادهاست<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۷۷–۸۰.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== حقیقت شفاعت == | == حقیقت شفاعت == | ||
[[اندیشمندان]] در تفسیر حقیقت شفاعت دیدگاههای مختلفی به دست دادهاند. بعضی شفاعت را از باب [[حکومت]] و [[غلبه]] میدانند؛ بدین معنا که شخص [[شفیع]] [[ولایت]] [[مولی]] و [[عبودیت]] [[عبد]] را [[باطل]] نمیکند، بلکه برای رفع [[عقاب]] یا رساندن نفع به شخص گنهگار است. در حقیقت شخص شفیع، عامل مربوط به مورد شفاعت و مؤثر در رفع عقاب را بر عامل عقاب حکومت و غلبه میدهد و با این عمل، گنهکار را از [[حکم]] عقاب خارج میسازد و مشمول حکم دیگری میکند<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۵۹–۱۶۰.</ref> و بعضی دیگر [[شفاعت]] را صورت و [[مظهر]] [[هدایت]] به سوی [[خداوند]] میدانند | [[اندیشمندان]] در تفسیر حقیقت شفاعت دیدگاههای مختلفی به دست دادهاند. بعضی شفاعت را از باب [[حکومت]] و [[غلبه]] میدانند؛ بدین معنا که شخص [[شفیع]] [[ولایت]] [[مولی]] و [[عبودیت]] [[عبد]] را [[باطل]] نمیکند، بلکه برای رفع [[عقاب]] یا رساندن نفع به شخص گنهگار است. در حقیقت شخص شفیع، عامل مربوط به مورد شفاعت و مؤثر در رفع عقاب را بر عامل عقاب حکومت و غلبه میدهد و با این عمل، گنهکار را از [[حکم]] عقاب خارج میسازد و مشمول حکم دیگری میکند<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۵۹–۱۶۰.</ref> و بعضی دیگر [[شفاعت]] را صورت و [[مظهر]] [[هدایت]] به سوی [[خداوند]] میدانند<ref>سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۶۲۵.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] دربارهٔ [[حقیقت]] شفاعت نکته جدیدی نشان دادهاست. ایشان حقیقت شفاعت را همان ملحقشدن [[نور]] [[ولایت الهی]] به نور [[بنده]] [[مؤمن]] میداند و تا زمانی که [[انسان]] از خود نوری نداشته باشد، به [[نور ولایت]] ملحق نمیشود و شفاعت شامل او نخواهد شد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸–۲۷۰.</ref> ایشان شفاعت شافعان در این عالم را ظهور هدایت آنها معرفی میکند که در [[عالم آخرت]] به صورت شفاعت ظهور مییابد و هر قدر افراد از هدایت [[رسول خدا]]{{صل}} و دیگر شافعان در این عالم استفاده کنند، به همان [[میزان]] از شفاعت آنان در آن عالم بهرهمند خواهند بود | [[امام خمینی]] دربارهٔ [[حقیقت]] شفاعت نکته جدیدی نشان دادهاست. ایشان حقیقت شفاعت را همان ملحقشدن [[نور]] [[ولایت الهی]] به نور [[بنده]] [[مؤمن]] میداند و تا زمانی که [[انسان]] از خود نوری نداشته باشد، به [[نور ولایت]] ملحق نمیشود و شفاعت شامل او نخواهد شد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸–۲۷۰.</ref> ایشان شفاعت شافعان در این عالم را ظهور هدایت آنها معرفی میکند که در [[عالم آخرت]] به صورت شفاعت ظهور مییابد و هر قدر افراد از هدایت [[رسول خدا]]{{صل}} و دیگر شافعان در این عالم استفاده کنند، به همان [[میزان]] از شفاعت آنان در آن عالم بهرهمند خواهند بود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۵۰–۱۵۱.</ref>. | ||
به [[اعتقاد]] امام خمینی، یکی از مقدمات رسیدن به شفاعت، [[محبت]] [[اولیای الهی]] است که سبب نزدیکی و [[قرب]] به آنهاست و این خود موجب خارجشدن از ظلمتهای [[جهل]] به [[انوار]] هدایت و [[علم]] است؛ زیرا شفاعت شافعان بدون تناسب و نزدیکی [[باطنی]] صورت نمیگیرد، بلکه در [[آخرت]] به صورت شفاعت ظهور مییابد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.</ref> ایشان، [[معصومان]]{{ع}} را [[مقربان]] [[درگاه الهی]] و [[محرم اسرار]] [[غیب]] میداند که [[توسل]] و شفاعت آنان موجب هدایت و رفع [[شر]] [[شیطان]] و [[نفس اماره]] میشود و برای انسان سالک در خروج از [[ظلمات]] [[دنیا]] مؤثر است؛ همچنانکه شفاعت آنان سبب ترمیم و قبول [[عبادات]] و [[مناسک]] ناقص انسان میشود | به [[اعتقاد]] امام خمینی، یکی از مقدمات رسیدن به شفاعت، [[محبت]] [[اولیای الهی]] است که سبب نزدیکی و [[قرب]] به آنهاست و این خود موجب خارجشدن از ظلمتهای [[جهل]] به [[انوار]] هدایت و [[علم]] است؛ زیرا شفاعت شافعان بدون تناسب و نزدیکی [[باطنی]] صورت نمیگیرد، بلکه در [[آخرت]] به صورت شفاعت ظهور مییابد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.</ref> ایشان، [[معصومان]]{{ع}} را [[مقربان]] [[درگاه الهی]] و [[محرم اسرار]] [[غیب]] میداند که [[توسل]] و شفاعت آنان موجب هدایت و رفع [[شر]] [[شیطان]] و [[نفس اماره]] میشود و برای انسان سالک در خروج از [[ظلمات]] [[دنیا]] مؤثر است؛ همچنانکه شفاعت آنان سبب ترمیم و قبول [[عبادات]] و [[مناسک]] ناقص انسان میشود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref>. | ||
امام خمینی نظر کسانی که شفاعت و [[عقوبت]] را امری اعتباری میدانند ـ بدین معنا که خداوند بر این اساس از [[گناهکار]] میگذرد یا شفاعت شافعان را میپذیرد ـ [[نقد]] میکند و [[معتقد]] است [[عقوبات]] از امور [[حقیقی]] است و از لوازم ذات و [[ملکات]] نفس است و این ملکات در آخرت تجسم مییابند و به صورت [[آتش]] و عقوبت ظاهر میشوند و امری را که ذاتی شیء شدهاست، با اعتبار نمیتوان از [[حقیقت]] شیء جدا کرد. طبق این بیان، [[شفاعت]] مانند امور اعتباری نیست که شخص به مجرد | امام خمینی نظر کسانی که شفاعت و [[عقوبت]] را امری اعتباری میدانند ـ بدین معنا که خداوند بر این اساس از [[گناهکار]] میگذرد یا شفاعت شافعان را میپذیرد ـ [[نقد]] میکند و [[معتقد]] است [[عقوبات]] از امور [[حقیقی]] است و از لوازم ذات و [[ملکات]] نفس است و این ملکات در آخرت تجسم مییابند و به صورت [[آتش]] و عقوبت ظاهر میشوند و امری را که ذاتی شیء شدهاست، با اعتبار نمیتوان از [[حقیقت]] شیء جدا کرد. طبق این بیان، [[شفاعت]] مانند امور اعتباری نیست که شخص به مجرد طلب [[عفو]] بخشیده شود، بلکه [[شفاعت]] ملحق شدن [[نور]] شخص به [[نور ولایت]] است و وقتی این امر محقق میشود که این [[همراهی]] ممکن باشد و [[گنهکار]] با موانع و [[ملکات]] ظلمانی این امکان را از میان نبرده باشد، بلکه با زدودن حجابها از خود باید سبب آن را مهیا کند و این امر گاهی به سبب ذکر، [[دعا]] و [[عبادات]] و گاهی با عذابها در [[برزخ]] و [[قیامت]] به دست میآید و موجب میشود نور [[باطن]] او طلوع کند و مورد شفاعت قرار گیرد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۷–۲۷۱.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== [[ادله]] ثبوت شفاعت == | == [[ادله]] ثبوت شفاعت == | ||
مهمترین ادلهای که [[اندیشمندان اسلامی]] در ثبوت شفاعت به آن [[تمسک]] کردهاند، [[آیات]] و روایاتی چند است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶–۲۱۱؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶–۴۱۷؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۶۵؛ فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۲/۱۱۸۹.</ref> در [[قرآن]] از شفاعت [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در مورد [[برادران یوسف]] [[سخن]] به میان آمدهاست و آنان او را واسطه [[آمرزش گناه]] خود در [[درگاه الهی]] قرار دادهاند | مهمترین ادلهای که [[اندیشمندان اسلامی]] در ثبوت شفاعت به آن [[تمسک]] کردهاند، [[آیات]] و روایاتی چند است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶–۲۱۱؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶–۴۱۷؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۶۵؛ فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۲/۱۱۸۹.</ref> در [[قرآن]] از شفاعت [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در مورد [[برادران یوسف]] [[سخن]] به میان آمدهاست و آنان او را واسطه [[آمرزش گناه]] خود در [[درگاه الهی]] قرار دادهاند<ref>یوسف{{ع}}، ۹۷؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ۵/۷۶–۷۷؛ بلاغی، آلاء الرحمن، ۱/۶۰–۶۱.</ref>. | ||
آیات مربوط به شفاعت به چند دسته تقسیم میشوند: | آیات مربوط به شفاعت به چند دسته تقسیم میشوند: | ||
# آیاتی که شفاعت را به صورت مطلق [[نفی]] میکند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کردهایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که هیچ کاری از کسی برای دیگری برنمیآید و از کسی میانجیگری پذیرفته نمیگردد و از او جایگزینی گرفته نمیشود و آنان یاری نخواهند شد» سوره بقره، آیه ۴۸.</ref>؛ | # آیاتی که شفاعت را به صورت مطلق [[نفی]] میکند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کردهایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که هیچ کاری از کسی برای دیگری برنمیآید و از کسی میانجیگری پذیرفته نمیگردد و از او جایگزینی گرفته نمیشود و آنان یاری نخواهند شد» سوره بقره، آیه ۴۸.</ref>؛ | ||
# آیاتی که شفاعت را برای [[کافران]] نفی میکند {{متن قرآن| وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ}}<ref>«و روز جزا را دروغ میشمردیم تا آنکه مرگ به سراغ ما آمد. پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۶-۴۸.</ref> | # آیاتی که شفاعت را برای [[کافران]] نفی میکند {{متن قرآن| وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ}}<ref>«و روز جزا را دروغ میشمردیم تا آنکه مرگ به سراغ ما آمد. پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۶-۴۸.</ref>؛ | ||
# آیاتی که صلاحیت شفاعت [[بتها]] را نفی میکند {{متن قرآن|وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ}}<ref>«و به راستی یگانه (و تنها) همانگونه که نخست بار آفریده بودیمتان نزد ما آمدید و آنچه (از دارایی) بخشیده بودیمتان پس پشتتان رها کردید و میانجیهایتان را که میپنداشتید شریکها (ی ما) در میان شما هستند با شما همراه نمیبینیم، پیوندتان با آنان گسست و آنچه (» سوره انعام، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ}}<ref>«و از شریکهایشان (که برای خداوند برساخته بودند) آنان را میانجیگرانی نیست و منکر شریکهای (برساخته) خویشند» سوره روم، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«یا (آن مشرکان) میانجیهایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمیداشتند و خرد نمیورزیدند (باز هم آنان را میانجی میگزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ}}<ref>«آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمیتوانند رهاییم بخشند؟» سوره یس، آیه ۲۳.</ref> | # آیاتی که صلاحیت شفاعت [[بتها]] را نفی میکند {{متن قرآن|وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ}}<ref>«و به راستی یگانه (و تنها) همانگونه که نخست بار آفریده بودیمتان نزد ما آمدید و آنچه (از دارایی) بخشیده بودیمتان پس پشتتان رها کردید و میانجیهایتان را که میپنداشتید شریکها (ی ما) در میان شما هستند با شما همراه نمیبینیم، پیوندتان با آنان گسست و آنچه (» سوره انعام، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ}}<ref>«و از شریکهایشان (که برای خداوند برساخته بودند) آنان را میانجیگرانی نیست و منکر شریکهای (برساخته) خویشند» سوره روم، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«یا (آن مشرکان) میانجیهایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمیداشتند و خرد نمیورزیدند (باز هم آنان را میانجی میگزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ}}<ref>«آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمیتوانند رهاییم بخشند؟» سوره یس، آیه ۲۳.</ref>؛ | ||
# آیاتی که شفاعت را مختص [[خداوند]] میداند {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است، فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست سپس به سوی او بازگردانده میشوید» سوره زمر، آیه ۴۴.</ref> | # آیاتی که شفاعت را مختص [[خداوند]] میداند {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است، فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست سپس به سوی او بازگردانده میشوید» سوره زمر، آیه ۴۴.</ref>؛ | ||
# آیاتی که شفاعت [[شفیعان]] را منوط به [[اذن]] و [[اجازه]] خداوند میکند که بدون اذن او هیچگاه شفاعت شافعان اثری نخواهد داشت {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا}}<ref>«اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا}}<ref>«در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دلهاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است» سوره سبأ، آیه ۲۳.</ref> | # آیاتی که شفاعت [[شفیعان]] را منوط به [[اذن]] و [[اجازه]] خداوند میکند که بدون اذن او هیچگاه شفاعت شافعان اثری نخواهد داشت {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا}}<ref>«اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا}}<ref>«در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دلهاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است» سوره سبأ، آیه ۲۳.</ref>؛ | ||
# آیاتی که [[شفاعت]] را [[اثبات]] میکند و از وجود شافعانی خبر میدهد {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن| وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }}<ref>«و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند. آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۸.</ref> | # آیاتی که [[شفاعت]] را [[اثبات]] میکند و از وجود شافعانی خبر میدهد {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن| وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }}<ref>«و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند. آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۸.</ref>. در [[روایات]] فراوانی نیز از شفاعت [[امامان معصوم]]{{ع}} [[سخن]] به میان آمده است<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۳۴–۵۰.</ref>. | ||
در [[روایات]] فراوانی نیز از شفاعت [[امامان معصوم]]{{ع}} [[سخن]] به میان | |||
[[اندیشمندان اسلامی]] اصل مسئله شفاعت را پذیرفتهاند، گرچه در خصوصیات آن [[اختلاف]] دارند<ref>خواجهنصیر، تجرید الاعتقاد، ۳۰۵؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹.</ref> و آیاتی را که شفاعت را [[نفی]] میکند، مختص [[کفار]]<ref>طوسی، التبیان، ۱/۲۱۴.</ref> یا مربوط به [[گناهان کبیره]]<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷.</ref> شمردهاند. | [[اندیشمندان اسلامی]] اصل مسئله شفاعت را پذیرفتهاند، گرچه در خصوصیات آن [[اختلاف]] دارند<ref>خواجهنصیر، تجرید الاعتقاد، ۳۰۵؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹.</ref> و آیاتی را که شفاعت را [[نفی]] میکند، مختص [[کفار]]<ref>طوسی، التبیان، ۱/۲۱۴.</ref> یا مربوط به [[گناهان کبیره]]<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷.</ref> شمردهاند. | ||
[[امام خمینی]] نیز برخی [[آیات قرآن]]، مانند {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ}}<ref>«کیست آنکه شفاعت کند نزد خداوند، مگر اینکه با اذن او باشد؟» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و {{متن قرآن|وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى}}<ref>«میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref> را دلیل جواز شفاعت دانسته، آنها را روشنگر مطلب میشمارد | [[امام خمینی]] نیز برخی [[آیات قرآن]]، مانند {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ}}<ref>«کیست آنکه شفاعت کند نزد خداوند، مگر اینکه با اذن او باشد؟» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و {{متن قرآن|وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى}}<ref>«میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref> را دلیل جواز شفاعت دانسته، آنها را روشنگر مطلب میشمارد<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۹.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== شفاعتکنندگان == | == شفاعتکنندگان == | ||
[[قرآن کریم]] از شفاعت خداوند {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«یا (آن مشرکان) میانجیهایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمیداشتند و خرد نمیورزیدند (باز هم آنان را میانجی میگزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، [[رسولان]] خود {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> و [[ملائکه]] {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref> یاد کرده است. در روایات نیز از شفاعت [[اولیای الهی]]{{ع}} در [[قیامت]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۱–۴۳.</ref> و شفاعت [[قرآن]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۹/۸۸.</ref> و [[شهدا]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۶۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۱۵۶؛</ref> سخن به میان آمده است. اندیشمندان اسلامی بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} از شافعان است، [[اجماع]] دارند <ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۰۲؛ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۱۲–۳۱۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹.</ref> و اختلاف آنان در | [[قرآن کریم]] از شفاعت خداوند {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«یا (آن مشرکان) میانجیهایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمیداشتند و خرد نمیورزیدند (باز هم آنان را میانجی میگزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، [[رسولان]] خود {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> و [[ملائکه]] {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref> یاد کرده است. در روایات نیز از شفاعت [[اولیای الهی]]{{ع}} در [[قیامت]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۱–۴۳.</ref> و شفاعت [[قرآن]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۹/۸۸.</ref> و [[شهدا]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۶۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۱۵۶؛</ref> سخن به میان آمده است. اندیشمندان اسلامی بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} از شافعان است، [[اجماع]] دارند <ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۰۲؛ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۱۲–۳۱۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹.</ref> و اختلاف آنان در طلب از [[پیامبر]]{{ع}} و اولیاست که بعضی، مانند ابنتیمیّه آن را جایز نمیدانند.<ref>ابنتیمیه، الفتاوی الکبری، ۳/۴۴–۴۹؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۴/۳۵۷.</ref> امام خمینی، مانند دیگر [[علمای شیعه]]<ref>طباطبایی، الرسائل التوحیدیه، ۲۸۴.</ref> شفاعت را برای خداوند، [[انبیا]]{{ع}}، [[اولیا]]{{ع}} و قرآن ثابت میداند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۹ و ۴۹۸؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۰.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== [[زمان]] [[شفاعت]] == | == [[زمان]] [[شفاعت]] == | ||
در [[روایات]]، به شفاعت در [[قیامت]] اشاره شدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۴.</ref> [[امام خمینی]] مانند برخی [[اندیشمندان اسلامی]]،<ref>سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۱۱۷–۱۱۸؛ امین، کشف الارتیاب، ۲۱۱.</ref> زمان شفاعت را منحصر در [[روز قیامت]] نمیداند و [[معتقد]] به شفاعت در زمانهای مختلفی، همچون [[سکرات مرگ]]، [[قبر]]، قیامت، [[مواقف قیامت]] یا حتی پس از ورود شخص به [[جهنم]] و ماندن در [[عذاب]] است. به [[اعتقاد]] ایشان افراد در صورتی که با [[ملکات]] فاسده و [[خصلتهای ناپسند]] خود به آن عالم منتقل شده باشند، اگر [[نور]] [[فطرت]] آنها باقی مانده باشد، [[سختیها]] و فشارهای [[جانکندن]] و قبر موجب میشود کدورتهای [[نفسانی]] از فطرت زایل شود و در قیامت، به [[عنایت]] شافعان، به [[سعادت]] برسند | در [[روایات]]، به شفاعت در [[قیامت]] اشاره شدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۴.</ref> [[امام خمینی]] مانند برخی [[اندیشمندان اسلامی]]،<ref>سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۱۱۷–۱۱۸؛ امین، کشف الارتیاب، ۲۱۱.</ref> زمان شفاعت را منحصر در [[روز قیامت]] نمیداند و [[معتقد]] به شفاعت در زمانهای مختلفی، همچون [[سکرات مرگ]]، [[قبر]]، قیامت، [[مواقف قیامت]] یا حتی پس از ورود شخص به [[جهنم]] و ماندن در [[عذاب]] است. به [[اعتقاد]] ایشان افراد در صورتی که با [[ملکات]] فاسده و [[خصلتهای ناپسند]] خود به آن عالم منتقل شده باشند، اگر [[نور]] [[فطرت]] آنها باقی مانده باشد، [[سختیها]] و فشارهای [[جانکندن]] و قبر موجب میشود کدورتهای [[نفسانی]] از فطرت زایل شود و در قیامت، به [[عنایت]] شافعان، به [[سعادت]] برسند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۷۱؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۸–۱۶۱.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== چگونگی تأثیر == | == چگونگی تأثیر == | ||
چگونگی تأثیر شفاعت بر اساس تعاریف شفاعت مختلف است. بیشتر اندیشمندان اسلامی بر این عقیدهاند که اثر شفاعت زدودن [[گناهان]] و اسقاط [[عقاب]] از [[گنهکار]] است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶–۴۱۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷.</ref> برخی معتقدند شفاعت اثری در زدودن آثار گناهان ندارد و تنها در [[پیشرفت]] و [[تکامل معنوی]] افراد مؤثر است و عدهای معتقدند اثر شفاعت [[سقوط]] [[مجازات]] و اثر گناهان است.<ref> حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳–۴۶۵.</ref> [[علمای امامیه]] معتقدند با شفاعت، عقاب از [[گنهکاران]] برداشته میشود<ref>طوسی، التبیان، ۹/۴۳۰؛ سید مرتضی، رسائل، ۱/۱۵۰.</ref> و بعضی در این زمینه ادعای [[اجماع]] کردهاند | چگونگی تأثیر شفاعت بر اساس تعاریف شفاعت مختلف است. بیشتر اندیشمندان اسلامی بر این عقیدهاند که اثر شفاعت زدودن [[گناهان]] و اسقاط [[عقاب]] از [[گنهکار]] است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶–۴۱۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷.</ref> برخی معتقدند شفاعت اثری در زدودن آثار گناهان ندارد و تنها در [[پیشرفت]] و [[تکامل معنوی]] افراد مؤثر است و عدهای معتقدند اثر شفاعت [[سقوط]] [[مجازات]] و اثر گناهان است.<ref> حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳–۴۶۵.</ref> [[علمای امامیه]] معتقدند با شفاعت، عقاب از [[گنهکاران]] برداشته میشود<ref>طوسی، التبیان، ۹/۴۳۰؛ سید مرتضی، رسائل، ۱/۱۵۰.</ref> و بعضی در این زمینه ادعای [[اجماع]] کردهاند<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۴۷.</ref>. | ||
امام خمینی بر این [[باور]] است که شفاعت سبب خروج گنهکاران و [[اشقیا]] از عذاب است و افرادی که از نور [[توحید]] برخوردار باشند، از شفاعت [[اولیا]]{{ع}} برخوردار میشوند و اگر دست آنان از شفاعت اولیا{{ع}} کوتاه شد، [[نور]] [[فطرت]] [[توحید]] ظهور مییابد و با نور شافع همراه میشود و سبب [[لطف]] و [[عنایت]] [[حقتعالی]] به آنها خواهد شد | امام خمینی بر این [[باور]] است که شفاعت سبب خروج گنهکاران و [[اشقیا]] از عذاب است و افرادی که از نور [[توحید]] برخوردار باشند، از شفاعت [[اولیا]]{{ع}} برخوردار میشوند و اگر دست آنان از شفاعت اولیا{{ع}} کوتاه شد، [[نور]] [[فطرت]] [[توحید]] ظهور مییابد و با نور شافع همراه میشود و سبب [[لطف]] و [[عنایت]] [[حقتعالی]] به آنها خواهد شد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== شرایط و موانع == | == شرایط و موانع == | ||
برخی [[آیات قرآن کریم]] {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا}}<ref>«در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref> [[شفاعت]] را منوط به [[اذن الهی]] کردهاست. [[روایات]] نیز افزون بر اذن الهی، وجود [[ایمان]] و [[عدالت]] و داشتن زمینههای لازم برای رسیدن به [[شفاعت]] شافعان را در شفاعتشونده لازم شمردهاست | برخی [[آیات قرآن کریم]] {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا}}<ref>«در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref> [[شفاعت]] را منوط به [[اذن الهی]] کردهاست. [[روایات]] نیز افزون بر اذن الهی، وجود [[ایمان]] و [[عدالت]] و داشتن زمینههای لازم برای رسیدن به [[شفاعت]] شافعان را در شفاعتشونده لازم شمردهاست<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۰۰؛ صدوق، الخصال، ۶۳؛ صدوق، ثواب الاعمال، ۲۰۷.</ref>. | ||
امام خمینی | یکی از لوازم شفاعت از نگاه [[امام خمینی]] [[رابطه معنوی]] [[شفیع]] و شفاعتشونده است و این رابطه باید به گونهای باشد که فرد، [[استعداد]] نائلشدن به شفاعت را داشته باشد و اگر این استعداد در این [[دنیا]] حاصل نشود، شاید در [[عالم برزخ]]، پس از مراحل گوناگون و بلکه عذابهای برزخی، [[شایستگی]] شفاعت در او پیدا شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/ ۲۲۲–۲۲۳.</ref> ایشان با توجه و استناد به برخی [[آیات]] {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ}}<ref>«آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref> شفاعت را امری ثابت و مسلم میداند و در عین حال این آیات را مایه [[آرامش]] نمیداند؛ زیرا روشن نیست چه گروه و افرادی و در چه شرایط و زمانی از شفاعت بهرهمند میشوند؛ به همین دلیل شفاعت نباید [[انسان]] را [[مغرور]] و [[جری]] کند بلکه باید او را [[امیدوار]] سازد؛ امیدی که او را به سمت [[اطاعت]]، [[هدایت]] کند؛ نه به سوی [[گناه]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۳.</ref>. | ||
امام خمینی بر اساس مبنای خود در شفاعت [[معتقد]] است یکی از شرایط مهم شفاعتشوندگان، باقیماندن [[نور ایمان]]، [[توحید]] و [[ولایت]] است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۴.</ref>؛ زیرا نور ایمانِ [[بنده]] [[مؤمن]] است که با [[نور ولایت]] ولی همراه میشود و موجب شفاعت او میگردد. از این جهت افرادی که از نور توحید و ولایت بیبهرهاند، ممکن نیست به شفاعت نایل شوند. [[اهل]] [[معاصی]] هم که کدورت [[گناهان]] آنها را فراگرفته باشد، ممکن است پس از [[تحمل]] عقوبتها در مدت زیاد و برطرفشدن حجابها از [[فطرت]] خود، به [[شفاعت]] برسند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۴؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۷–۲۷۱.</ref>؛ بنابراین [[نور ایمان]] از شرایطی است که باید در وجود شفاعتشونده باشد<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.</ref>. | |||
امام خمینی با استناد به این روایات، بر نقش سبک شمردن نماز در محرومشدن از شفاعت تأکید کرده است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷–۴۲۸.</ref> ایشان ریشه محروم شدن از شفاعت را [[شکست]] [[جنود]] رحمانی نفس از جنود [[شیطانی]] و جانشین شدن جنود شیطانی به جای جنود رحمانی و همچنین مغضوب [[حق]] واقع شدن میداند که در این صورت شخص به [[هلاکت]] دایم میافتد و از فیض شفاعت شافعان، بهویژه شفاعت [[رسول اکرم]]{{صل}} محروم خواهد شد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲–۱۳ و ۲۶.</ref> به [[باور]] ایشان، کسی که [[امید]] به شفاعت دارد، باید در این عالم با سعی و [[کوشش]]، رابطه خود را با شافعان [[حفظ]] کند؛ زیرا اگر بار [[گناهان]] او سنگین باشد، ممکن است مشمول شفاعت نشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref> ایشان بیدارشدن از [[خواب غفلت]] و [[پاکسازی]] [[روحی]] از [[رذایل]] مختلف و تناسب پیدا کردن با [[اولیای الهی]]{{ع}} را از اسبابی میداند که شخص بدین وسیله مشمول [[شفاعت]] شافعان خویش قرار میگیرد | به نظر [[امام خمینی]]، اگر دست [[انسان]] از شفاعت شافعان دیگر کوتاه شد، [[نور]] فطرت [[توحید]] با نور شافع اکبر ([[خداوند]]) همراه و موجب [[نجات]] او میشود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۷–۶۰۸.</ref>؛ اما اگر [[فطرت توحیدی]] شخص نیز از میان برود و جای آن [[شرک]] و [[کفر]] جایگزین شود، دیگر شفاعتی نصیب او نمیشود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹.</ref> و در صورتی که فرد از [[ولایت]] [[حق]] خارج شود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۰۹.</ref> و مورد [[غضب]] [[حقتعالی]] قرار گیرد، مشمول شفاعت شافعان نخواهد شد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۷۹.</ref>؛ البته در شمول شفاعت ممکن است بعضی موانع، [[انسان]] را از دریافت [[فیض]] شفاعت [[محروم]] کند. در برخی [[روایات]]، [[نافرمانی]] از [[اولیای الهی]]{{ع}}، بهویژه [[اهل بیت]]{{ع}} و [[دشمنی]] با ایشان و سبکشمردن [[نماز]] سبب [[محرومیت]] از شفاعت شمرده شدهاست<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۲۰۷ و ۲۱۱؛ صدوق، الخصال، ۶۳.</ref>. | ||
امام خمینی با استناد به این روایات، بر نقش سبک شمردن نماز در محرومشدن از شفاعت تأکید کرده است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷–۴۲۸.</ref> ایشان ریشه محروم شدن از شفاعت را [[شکست]] [[جنود]] رحمانی نفس از جنود [[شیطانی]] و جانشین شدن جنود شیطانی به جای جنود رحمانی و همچنین مغضوب [[حق]] واقع شدن میداند که در این صورت شخص به [[هلاکت]] دایم میافتد و از فیض شفاعت شافعان، بهویژه شفاعت [[رسول اکرم]]{{صل}} محروم خواهد شد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲–۱۳ و ۲۶.</ref> به [[باور]] ایشان، کسی که [[امید]] به شفاعت دارد، باید در این عالم با سعی و [[کوشش]]، رابطه خود را با شافعان [[حفظ]] کند؛ زیرا اگر بار [[گناهان]] او سنگین باشد، ممکن است مشمول شفاعت نشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref> ایشان بیدارشدن از [[خواب غفلت]] و [[پاکسازی]] [[روحی]] از [[رذایل]] مختلف و تناسب پیدا کردن با [[اولیای الهی]]{{ع}} را از اسبابی میداند که شخص بدین وسیله مشمول [[شفاعت]] شافعان خویش قرار میگیرد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۴.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | |||
== آثار شفاعت == | == آثار شفاعت == | ||
شفاعت دارای آثار [[تربیتی]] مهمی برای [[بندگان]] [[گنهکار]] و غیر گنهکار است؛ زیرا از سویی در شخص گنهکار [[امید]] میآفریند و با [[روح]] [[نومیدی]] [[مبارزه]] میکند، نه اینکه [[اعتقاد]] به شفاعت موجب ازدیاد [[گناه]] شود؛ از این جهت که به هر حال مورد شفاعت قرار میگیرند؛ زیرا شفاعتشونده باید شرایطی داشته باشد؛ اما شفاعت این [[امید]] را به او میدهد که در صورت [[لغزشها]]، امید خود را از دست ندهد | شفاعت دارای آثار [[تربیتی]] مهمی برای [[بندگان]] [[گنهکار]] و غیر گنهکار است؛ زیرا از سویی در شخص گنهکار [[امید]] میآفریند و با [[روح]] [[نومیدی]] [[مبارزه]] میکند، نه اینکه [[اعتقاد]] به شفاعت موجب ازدیاد [[گناه]] شود؛ از این جهت که به هر حال مورد شفاعت قرار میگیرند؛ زیرا شفاعتشونده باید شرایطی داشته باشد؛ اما شفاعت این [[امید]] را به او میدهد که در صورت [[لغزشها]]، امید خود را از دست ندهد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۵–۱۶۶؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۲/۲۳۸.</ref>. از سوی دیگر، درباره افراد غیر گنهکار، باعث ایجاد [[رابطه معنوی]] فرد با اولیای الهی{{ع}} خواهد شد و همین باعث میشود شخص در مسیر [[صلاح]] و سداد قرار بگیرد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۵۰.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] بر این اعتقاد است که بهرهمندی شخص از [[فیض]] [[عظیم]] شفاعت سبب [[حفظ]] [[نور ایمان]]، [[هدایت]]، [[رشد]] و ایجاد رابطه [[قوی]] [[معنوی]] با [[اولیا]]{{ع}} میشود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶، ۱۵۰ و ۴۱۹.</ref> به [[باور]] ایشان، کسی که امید به شفاعت [[الهی]] دارد، نباید [[مغرور]] شود، بلکه باید این امر او را به سوی [[اطاعت الهی]] بکشاند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۳.</ref> همچنین ایشان [[معتقد]] است تأثیر شفاعت گاهی در [[رسیدن به مقامات]] و [[درجات معنوی]] است که ممکن است سالک به [[تبعیت از پیامبر]]{{صل}} به فتح مطلق که [[آیه]] {{متن قرآن|إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ}}<ref>«چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد» سوره نصر، آیه ۱.</ref> اشاره به آن است، [[دست]] یابد که همان تجلیات ذاتی احدی و فنای جمیع [[رسوم]] خلقی و امری است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۲.</ref> ایشان از دیگر آثار شفاعت را دوری از [[نفس اماره]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و قبول [[عبادات]] میداند که شخص با [[توسل]] به [[مقربان]] [[الهی]]، آنها را واسطه قرار میدهد تا [[خداوند]] [[قصور]] او را ترمیم کند | [[امام خمینی]] بر این اعتقاد است که بهرهمندی شخص از [[فیض]] [[عظیم]] شفاعت سبب [[حفظ]] [[نور ایمان]]، [[هدایت]]، [[رشد]] و ایجاد رابطه [[قوی]] [[معنوی]] با [[اولیا]]{{ع}} میشود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶، ۱۵۰ و ۴۱۹.</ref> به [[باور]] ایشان، کسی که امید به شفاعت [[الهی]] دارد، نباید [[مغرور]] شود، بلکه باید این امر او را به سوی [[اطاعت الهی]] بکشاند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۳.</ref> همچنین ایشان [[معتقد]] است تأثیر شفاعت گاهی در [[رسیدن به مقامات]] و [[درجات معنوی]] است که ممکن است سالک به [[تبعیت از پیامبر]]{{صل}} به فتح مطلق که [[آیه]] {{متن قرآن|إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ}}<ref>«چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد» سوره نصر، آیه ۱.</ref> اشاره به آن است، [[دست]] یابد که همان تجلیات ذاتی احدی و فنای جمیع [[رسوم]] خلقی و امری است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۲.</ref> ایشان از دیگر آثار شفاعت را دوری از [[نفس اماره]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و قبول [[عبادات]] میداند که شخص با [[توسل]] به [[مقربان]] [[الهی]]، آنها را واسطه قرار میدهد تا [[خداوند]] [[قصور]] او را ترمیم کند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== [[شبهات]] | == [[شبهات]] درباره [[شفاعت]] == | ||
شبهههای گوناگونی دربارهٔ شفاعت به معنای [[تفضل]] و [[مغفرت]] مطرح شده است. برخی از این [[شبههها]] در اصل شفاعت و برخی نیز با پذیرش اصل شفاعت، دربارهٔ چگونگی و محدوده آن است.<ref>حلی، کشف المراد، ۴۱۷.</ref> [[امام خمینی]] اشکال دراینباره را به سبب عدم [[درک]] درست از معنای شفاعت و [[حقیقت]] آن میداند.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۷–۸۰.</ref> ایشان به برخی از این شبهات اشاره میکند و ریشه طرح برخی شبهات را از [[وهابیت]] میداند که مربوط به شفاعتجستن از [[مردگان]] است که به [[پیروی]] از آنان، بعضی از نویسندگان [[مصری]]، مانند طنطاوی، به اسم خود، آن را مطرح کردند و سپس فردی بهنام [[شریعت]] سنگلجی این شبهات را به [[ایران]] منتقل کرد.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۷.</ref> ایشان این سخن را که شفاعت، دخالتدادن غیر در [[شئون]] خداوند است، رد میکند و [[معتقد]] است شفاعت در حقیقت[[دعا]] و درخواست [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} از خداوند است که [[گناه]] بندهای را ببخشد و خداوند این [[اذن]] را به آنان دادهاست.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۸.</ref> همچنین ایشان این [[شبهه]] را که شفاعت منافی با [[اراده]] [[ازلی]] خداوند است و لازمه آن برگشتن [[خدا]] از [[تصمیم]] خویش است، نمیپذیرد و مانند [[حکما]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۴–۱۶۵.</ref> قائل است که خود شفاعت نیز مشمول اراده ازلی خداوند است؛ بنابراین [[اراده خداوند]] با شفاعت شافعان تغییری پیدا نمیکند | شبهههای گوناگونی دربارهٔ شفاعت به معنای [[تفضل]] و [[مغفرت]] مطرح شده است. برخی از این [[شبههها]] در اصل شفاعت و برخی نیز با پذیرش اصل شفاعت، دربارهٔ چگونگی و محدوده آن است.<ref>حلی، کشف المراد، ۴۱۷.</ref> [[امام خمینی]] اشکال دراینباره را به سبب عدم [[درک]] درست از معنای شفاعت و [[حقیقت]] آن میداند.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۷–۸۰.</ref> ایشان به برخی از این شبهات اشاره میکند و ریشه طرح برخی شبهات را از [[وهابیت]] میداند که مربوط به شفاعتجستن از [[مردگان]] است که به [[پیروی]] از آنان، بعضی از نویسندگان [[مصری]]، مانند طنطاوی، به اسم خود، آن را مطرح کردند و سپس فردی بهنام [[شریعت]] سنگلجی این شبهات را به [[ایران]] منتقل کرد.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۷.</ref> ایشان این سخن را که شفاعت، دخالتدادن غیر در [[شئون]] خداوند است، رد میکند و [[معتقد]] است شفاعت در حقیقت[[دعا]] و درخواست [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} از خداوند است که [[گناه]] بندهای را ببخشد و خداوند این [[اذن]] را به آنان دادهاست.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۸.</ref> همچنین ایشان این [[شبهه]] را که شفاعت منافی با [[اراده]] [[ازلی]] خداوند است و لازمه آن برگشتن [[خدا]] از [[تصمیم]] خویش است، نمیپذیرد و مانند [[حکما]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۴–۱۶۵.</ref> قائل است که خود شفاعت نیز مشمول اراده ازلی خداوند است؛ بنابراین [[اراده خداوند]] با شفاعت شافعان تغییری پیدا نمیکند<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۷۸–۷۹.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[شفاعت - مرادی (مقاله)| مقاله «شفاعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۳۴–۴۴۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |