پرش به محتوا

نظارت بر بازار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== مقدمه ==
[[امام علی]] {{ع}} شخصاً اوضاع بازار را زیر نظر داشتند و ضمن [[دعوت]] بازاریان به رعایت موازین اخلاقی و [[شرعی]]، نرخ‌ها را بررسی کرده، بر معاملاتی که بین مشتری و فروشنده در جریان بود [[نظارت]] می‌کردند و با [[احتکار]] و [[گران‌فروشی]] نیز سخت [[مبارزه]] می‌نمودند.
از [[امام باقر]] {{ع}} چنین [[روایت]] شده است که آن حضرت، بامداد هر [[روز]]، از [[منزل]] خود در [[کوفه]]، به طرف بازار روانه می‌شد و در حالی که تازیانه‌ای دو سویه به نام سبیبه بر دوش آویخته بودند، [[بازار]] به بازار می‌گشتند. در هر بازار نزد سوداگران می‌ایستادند و ندا می‌دادند که ای گروه [[تجار]]، از [[خداوند]] - عزوجل - بترسید. چون تجار صدای حضرت را می‌شنیدند، دست از کار کشیده، گوش‌ها بدو سپرده و چشم بر او می‌دوختند. آن‌گاه حضرت می‌فرمود: پیش از کار، از [[خدا]] [[طلب]] خیر کنید و با تسهیل کار دادوستد [[برکت]] جویید، و به خریداران نزدیک شوید و خود را به [[حلم]] بیارایید و از [[سوگند]] باز ایستید و از [[دروغ]] کناره گیرید و از [[ستم]] دوری جویید.... [[ربا]] نگیرید و با پیمانه و ترازوی درست کار کنید و [[مال]] [[مردم]] را کم نگذارید و در [[زمین]] [[فساد]] نکنید. سپس بازارهای کوفه را می‌گشتند و آن‌گاه باز می‌گشت و در [[دارالحکومه]] برای رتق و فتق امور مردم و رسیدگی به مشکلاتشان، می‌نشست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۵۳؛ حرانی، این شعبه، تحف العقول، ص۲۱۶.</ref>. درباره آن حضرت آورده‌اند که در «شط کلاء» از قیمت‌ها می‌پرسیدند<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۷۷.</ref>.
روایت شده است که علی {{ع}} در حالی که تازیانه‌ای در دست داشت، در بازارها قدم می‌زد و هر کس را که [[کم‌فروشی]] می‌کرد یا در [[تجارت]] [[غش]] می‌نمود، با آن می‌زد. [[اصبغ]] می‌گوید: روزی به حضرت گفتم یا [[امیرالمؤمنین]]، بگذار این کار را من به جای شما انجام دهم و شما در [[خانه]] بنشینید. حضرت فرمود: «ای اصبغ، این چه نصیحتی است که به من می‌کنی؟»<ref>ابوحنیفه نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۵۳۸. برای ملاحظه دیگر روایات در این زمینه ر. ک: محمدی ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۷۵-۱۸۲.</ref>.
[[امام]] به این نیز بسنده نمی‌کردند و افرادی را برای [[نظارت]] و رسیدگی به امور بازار در مناطق دیگر می‌گماشتند؛ چنان‌که به [[رفاعة بن شداد]] قاضی منصوب خود بر [[اهواز]] نامه‌ای نوشت و در آن امر نمود که ابن‌هرمه را از بازار بردارد و شخص دیگری را متولی بازار نماید<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۶۷.</ref>. امام، هم بازاریان را به رعایت حال خریداران و ارزان‌فروشی [[تشویق]] می‌کرد و هم پیوسته بر قیمت‌ها نظارت و با [[احتکار]] و [[گران‌فروشی]] [[مبارزه]] می‌کردند. از این رو به مالک چنین دستور می‌دهند: «از احتکار منع کن که [[رسول الله]] {{صل}} از آن منع کرده است و باید [[خرید و فروش]] به آسانی و بر [[موازین]] [[عدل]] صورت گیرد؛ به گونه‌ای که در بهانه فروشنده زیان ببیند و نه بر خریدار [[اجحاف]] شود. پس از آن‌که احتکار را ممنوع داشتی، اگر کسی باز هم دست به احتکار زد، کیفرش ده و عقوبتش کن تا سبب [[عبرت]] دیگران گردد؛ ولی کار به [[اسراف]] نکشد»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
امام همچنین از شکل‌گیری انحصار در بازار [[نهی]] کرده‌اند و به مالک می‌نویسند: «با این همه بدان که بسیاری از ایشان = بازاریان را روشی ناشایسته است و حریصند و [[بخیل]]. احتکار می‌کنند و به میل خود برای کالای خود بها می‌گذارند. با این کار به [[مردم]] زیان می‌رسانند و برای [[والیان]] نیز مایه [[ننگ]] و [[عیب]] هستند»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضَيْقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ}}، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
"حبیب الله خویی" در معنای {{متن حدیث|تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ}} می‌نویسد که آن [[حرص]] [[جهنمی]] است که موجب تشکیل شرکت‌ها و انحصارات جبارانه می‌شود. از این رو کالاهای مورد نیاز [[مردم]] را با انواع [[حیله]] و با نیروی سرمایه جمع‌آوری کرده و به هر قیمتی که خود می‌خواهند و با هر شرط و قراردادی آنها را می‌فروشند و منافع خود را دو چندان می‌نمایند<ref>هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه، ج۲۰، ص۲۶۹-۲۷۰. </ref>.
ایشان برداشت خود را با معنای [[احتکار]] منافع [[تأیید]] می‌کند و احتکار را بر دو قسم می‌داند:
# احتکار اجناس، که موضوع بحث [[فقها]] در باب بیع است و برخی [[حکم]] به [[حرمت]] و برخی دیگر حکم به [[کراهت]] آن داده‌اند.
# احتکار منافع، که مقصود از آن [[حرص]] در گرفتن سود و فایده از معاملات، بیش از مقدار [[مشروع]] است؛ به طوری که این حرص و ولع موجب تشکیل شرکت‌های انحصاری شود.
از نظر وی گویا منظور حضرت، قسم دوم احتکار است؛ زیرا اولاً [[امام علی]] {{ع}} نتیجه ضیق فاحش و [[بخل]] [[قبیح]] را احتکار خوانده است؛ در حالی که منظور از احتکار در [[فقه]]، احتکار اجناس و حبوبات می‌باشد. ثانیاً حضرت {{متن حدیث|تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ}} را به احتکار منافع عطف نموده‌اند که «ال» در {{متن حدیث|الْبِيَاعَاتِ}} (جمع معرف به الف و لام) افاده عموم می‌کند؛ در حالی که احتکار [[فقهی]] چنین معنایی را نمی‌رساند<ref>هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه، ج۲۰، ص۲۷۱ – ۲۷۲.</ref>. برخی از فقها چنین [[تفسیری]] از احتکار منافع را خیلی روشن نمی‌پندارند؛ ولی در معنای {{متن حدیث|تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ}} [[تفسیر]] فوق را ممکن می‌دانند؛ زیرا «[[زورگویی]] در خریدوفروش به این است که یک چیزی از قیمت عادله گران‌تر فروخته شود در اثر این انحصاراتی که [[تولید]] کردند و سطح قیمت‌ها را یک عده خاصی در [[اختیار]] خودشان گرفتند. این سبب می‌شود که در [[خرید و فروش]] زورگویی بشود و این عمل غیر از احتکار است»<ref>منتظری، حسین علی، درس‌هایی از نهج البلاغه، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی حکیم آبادی گیلک|حکیم آبادی گیلک، محمد تقی]]، [[دولت و سیاست‌های اقتصادی (مقاله)| مقاله «دولت و سیاست‌های اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۳۳۲.</ref>


== اصل [[نظارت]] و بازرسی در بازار ==
== اصل [[نظارت]] و بازرسی در بازار ==
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش