آیه صادقین در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '“' به '«'
جز (جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همانگونه') |
جز (جایگزینی متن - '“' به '«') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. صدق در برابر [[کذب]] در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا [[آینده]]، به صورت [[وعده]] باشد یا به گونهای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند [[امر و نهی]] و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست؛ مثلاً کسی که میپرسد آیا [[زید]] در [[خانه]] است یا نه، مدلول ضمنی یا التزامی [[کلام]] او این است که او از [[جهل]] خود نسبت به بودن زید در خانه خبر میدهد. [[زمخشری]] گفته است: [[صادقین]] کسانیاند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق میباشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref>. | [[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. صدق در برابر [[کذب]] در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا [[آینده]]، به صورت [[وعده]] باشد یا به گونهای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند [[امر و نهی]] و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست؛ مثلاً کسی که میپرسد آیا [[زید]] در [[خانه]] است یا نه، مدلول ضمنی یا التزامی [[کلام]] او این است که او از [[جهل]] خود نسبت به بودن زید در خانه خبر میدهد. [[زمخشری]] گفته است: [[صادقین]] کسانیاند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق میباشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref>. | ||
در توصیف خبر به صدق، دو مطلب را میتوان مقیاس گرفت: یکی [[واقعیت]] خارجی و دیگری [[اعتقاد]] گوینده. بر این اساس، اگر فرد [[مسلمان]] بگوید: | در توصیف خبر به صدق، دو مطلب را میتوان مقیاس گرفت: یکی [[واقعیت]] خارجی و دیگری [[اعتقاد]] گوینده. بر این اساس، اگر فرد [[مسلمان]] بگوید: «محمد {{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] است”، [[سخن]] او از هر دو جهت صادق است، ولی اگر فرد [[کافر]] این سخن را بگوید، تنها از نظر مطابقت سخن او با عالم واقع و نفس الامر صادق است؛ نه از نظر اعتقاد درونی. از این رو [[خداوند]]، [[منافقان]] را در این گفتار که: {{متن قرآن|نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ}}<ref>«گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی» سوره منافقون، آیه ۱.</ref> [[تکذیب]] کرده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>. پس صدق و کذب، وصف اعتقاد نیز واقع میشوند و گفته میشود فلان فرد در اعتقاداتش صادق یا کاذب است. | ||
[[افعال]] نیز به صدق و کذب توصیف میشوند، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>: یعنی افعال آنان [[گواه]] بر صدق [[عهد]] و [[پیمان]] آنان است و نیز فرموده است: {{متن قرآن|لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ}}<ref>«تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.</ref> یعنی کسانی که در [[زبان]] راست گفتند، از [[راستی]] فعل آنان سؤال خواهد شد. به عبارت دیگر، گفتار منهای [[کردار]] ارزشی ندارد و نیز در [[آیه]]: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> مقصود این است که [[درستی]] رؤیای [[پیامبر]] {{صل}} در عمل تحقق یافت<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷، کلمه صدق.</ref>. | [[افعال]] نیز به صدق و کذب توصیف میشوند، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>: یعنی افعال آنان [[گواه]] بر صدق [[عهد]] و [[پیمان]] آنان است و نیز فرموده است: {{متن قرآن|لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ}}<ref>«تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.</ref> یعنی کسانی که در [[زبان]] راست گفتند، از [[راستی]] فعل آنان سؤال خواهد شد. به عبارت دیگر، گفتار منهای [[کردار]] ارزشی ندارد و نیز در [[آیه]]: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> مقصود این است که [[درستی]] رؤیای [[پیامبر]] {{صل}} در عمل تحقق یافت<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷، کلمه صدق.</ref>. | ||
[[جرجانی]] گفته است: | [[جرجانی]] گفته است: «صدق در لغت عبارت است از مطابقت [[حکم]] با واقع و در اصطلاح [[اهل]] [[حقیقت]]، گفتار [[حق]] است در [[جایگاه]] خطر. قشیری گفته است: [[صدق]] آن است که در احوال تو ناخالصی و در [[اعتقاد]] تو تردید و در [[اعمال]] تو عیبی راه نیابد”<ref>التعریفات، ص۹۵.</ref>. | ||
نتیجه آنکه | نتیجه آنکه «صدق” در اصل، وصفِ گفتاری است که با [[واقعیت]] خارجی مطابقت دارد، ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق میگردد، آنها نیز به صفت صدق و [[راستی]] توصیف میشوند و گفته میشود عقیده یا نیت یا اراده راست. بر این اساس، کسی که عقیدهاش با نفسالامر مطابقت داشته باشد یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد یا به اراده خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، صادق در عقیده و نیت و اراده نامیده میشود<ref>{{عربی|الصدق بحسب الأصل مطابقة القول و الخبر الخارج، و یوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج، ثم لما عد کل من الاعتقاد و العزم- الإرادة - قولا، توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج و صادقا إذا عمل بما اعتقده، و صادقا إذا أتی بما یریده و یعزم علیه علی الجدّ}}؛ المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>. | ||
به عبارت دیگر، [[صادق بودن]] [[انسان]] در سه حوزه عقیده، قول و [[عمل]] تجلی مییابد. هر گاه عقیده، قول و عمل انسان با معیارهای حق هم آهنگ باشد، او صادق است. [[زمخشری]] در تبیین [[صادقین]] در آیه مورد بحث گفته است: {{عربی|هم الذین صدقوا فی دین الله نیة و قولا و عملا}}<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛ صادقین کسانیاند که در [[دین خدا]] از نظر عقیده، گفتار و [[رفتار]] صادق بودهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳.</ref>. | به عبارت دیگر، [[صادق بودن]] [[انسان]] در سه حوزه عقیده، قول و [[عمل]] تجلی مییابد. هر گاه عقیده، قول و عمل انسان با معیارهای حق هم آهنگ باشد، او صادق است. [[زمخشری]] در تبیین [[صادقین]] در آیه مورد بحث گفته است: {{عربی|هم الذین صدقوا فی دین الله نیة و قولا و عملا}}<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛ صادقین کسانیاند که در [[دین خدا]] از نظر عقیده، گفتار و [[رفتار]] صادق بودهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳.</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
'''تلازم [[پیروی مطلق]] با [[عصمت]]''': مفاد [[آیه شریفه]] [[پیروی]] مطلق از [[صادقین]] است و پیروی مطلق از فرد یا افرادی ملازم با عصمت آنان است<ref>{{عربی|إن الأمر ورد باتباعهم على الإطلاق، و ذلك يوجب عصمتهم و براءة ساحتهم و الأمان من زللهم؛ بدلالة إطلاق الأمر باتباعهم}}. الفصول المختارة، ص۱۳۸، نیز ر. ک: تقریب المعارف، ص۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۳۳؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۲۱۵.</ref>. این تقریر همانند تقریر اول [[آیه اولیالامر]] است و همه مطالب مذکور در مورد آن آیه از نظر اشکال و جواب در مورد این آیه جاری است و نیاز به تکرار نخواهد بود. | '''تلازم [[پیروی مطلق]] با [[عصمت]]''': مفاد [[آیه شریفه]] [[پیروی]] مطلق از [[صادقین]] است و پیروی مطلق از فرد یا افرادی ملازم با عصمت آنان است<ref>{{عربی|إن الأمر ورد باتباعهم على الإطلاق، و ذلك يوجب عصمتهم و براءة ساحتهم و الأمان من زللهم؛ بدلالة إطلاق الأمر باتباعهم}}. الفصول المختارة، ص۱۳۸، نیز ر. ک: تقریب المعارف، ص۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۳۳؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۲۱۵.</ref>. این تقریر همانند تقریر اول [[آیه اولیالامر]] است و همه مطالب مذکور در مورد آن آیه از نظر اشکال و جواب در مورد این آیه جاری است و نیاز به تکرار نخواهد بود. | ||
'''تلازم [[علم]] به [[صادق بودن]] صادقین با عصمت''': [[علامه حلی]] در شرح [[کلام]] [[محقق طوسی]] که آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} را از [[دلایل امامت امام علی]] {{ع}} دانسته، گفته است: | '''تلازم [[علم]] به [[صادق بودن]] صادقین با عصمت''': [[علامه حلی]] در شرح [[کلام]] [[محقق طوسی]] که آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} را از [[دلایل امامت امام علی]] {{ع}} دانسته، گفته است: «[[خداوند متعال]] به بودن با صادقین (پیروی از آنان و [[همراهی]] با آنان) [[امر]] کرده است و مقصود از «صادقین” کسانیاند که صادق بودن آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد [[معصوم]] تحقق نمییابد؛ زیرا نمیتوان از صادق بودن غیر معصوم [[آگاه]] شد و به [[اجماع]] [[مسلمانان]]، از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} غیر از [[علی]] {{ع}} کسی معصوم نیست. بنابراین، علی {{ع}} معصوم است، پس باید از او پیروی کرد”<ref>کشف المراد، ص۵۰۳.</ref>. | ||
[[فاضل قوشجی]] نیز در شرح کلام محقق طوسی گفته است: | [[فاضل قوشجی]] نیز در شرح کلام محقق طوسی گفته است: «مضمون [[آیه کریمه]] امر به پیروی از [[معصومین]] است؛ زیرا «صادقین” همان معصوماناند و به [[اتفاق مسلمانان]]، از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} غیر علی {{ع}}، کسی معصوم نیست، پس علی {{ع}} کسی است که به پیروی از او امر شده است”. وی آنگاه مقدمات این [[استدلال]] را نپذیرفته و گفته است: {{عربی|و أجیب بمنع المقدمات}}<ref>شرح التجرید، ص۳۷۱.</ref>. وی مقدمات استدلال و مناقشه در آنها را باز نگفته است، ولی مناقشههای او، چنان که [[مقدس اردبیلی]]<ref>الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید علی التجرید، ص۲۴۳.</ref> گفته است، به مطالب زیر باز میگردد: | ||
# غیر از علی {{ع}} از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} فرد یا افراد دیگری [[معصوم]] بودند. این احتمال قطعاً مردود است؛ زیرا برای کسی جز [[علی]] {{ع}} ادعای [[عصمت]] نشده است. | # غیر از علی {{ع}} از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} فرد یا افراد دیگری [[معصوم]] بودند. این احتمال قطعاً مردود است؛ زیرا برای کسی جز [[علی]] {{ع}} ادعای [[عصمت]] نشده است. | ||
# لازم نیست که [[صادق بودن]] کسی که باید از او [[پیروی]] شود، به صورت [[یقینی]] معلوم گردد، بلکه [[ظن]] به صادق بودن او نیز کافی است. این احتمال نیز [[نادرست]] است؛ زیرا [[قرآن کریم]] آشکارا فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>. | # لازم نیست که [[صادق بودن]] کسی که باید از او [[پیروی]] شود، به صورت [[یقینی]] معلوم گردد، بلکه [[ظن]] به صادق بودن او نیز کافی است. این احتمال نیز [[نادرست]] است؛ زیرا [[قرآن کریم]] آشکارا فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>. | ||
# در اینجا گزینه دیگری مطرح است و آن اینکه هیچ یک از افراد [[امّت]] معصوم نیستند، ولی [[اجماع امت]]، معصوم است و [[مسلمانان]] باید از [[اجماع]] پیروی کنند. این همان نظریهای است که فخرالدین رازی برگزیده است. این [[تفسیر]] با ظاهر [[آیه]] [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا مفاد ظاهر آیه این است که مؤمنانی که باید از [[صادقین]] پیروی کنند غیر از صادقین هستند چون که تابع غیر از متبوع است<ref>{{عربی|لا يخفى على عاقل أن الظاهر من الآية أن المأمورين بالكون غير من أمروا بالكون معهم و على ما ذكر يلزم اتحادهما}} (مرآة العقول، ج۲، ص۴۲۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۷)؛ شیخ مفید فرموده است: {{عربی|ان المنادي به يجب ان يكون غير المنادي إليه، لاستحالة أن يدعى الإنسان إلى الكون مع نفسه و اتباعها}} (الفصول المختاره، ص۱۳۷).</ref>، مضافاً بر اینکه اجماع امت یا [[اجماع اهل حل و عقد]] با عصمت ملازمه ندارد. | # در اینجا گزینه دیگری مطرح است و آن اینکه هیچ یک از افراد [[امّت]] معصوم نیستند، ولی [[اجماع امت]]، معصوم است و [[مسلمانان]] باید از [[اجماع]] پیروی کنند. این همان نظریهای است که فخرالدین رازی برگزیده است. این [[تفسیر]] با ظاهر [[آیه]] [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا مفاد ظاهر آیه این است که مؤمنانی که باید از [[صادقین]] پیروی کنند غیر از صادقین هستند چون که تابع غیر از متبوع است<ref>{{عربی|لا يخفى على عاقل أن الظاهر من الآية أن المأمورين بالكون غير من أمروا بالكون معهم و على ما ذكر يلزم اتحادهما}} (مرآة العقول، ج۲، ص۴۲۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۷)؛ شیخ مفید فرموده است: {{عربی|ان المنادي به يجب ان يكون غير المنادي إليه، لاستحالة أن يدعى الإنسان إلى الكون مع نفسه و اتباعها}} (الفصول المختاره، ص۱۳۷).</ref>، مضافاً بر اینکه اجماع امت یا [[اجماع اهل حل و عقد]] با عصمت ملازمه ندارد. | ||
'''[[پرهیزگاری]] و [[نیاز به پیشوای معصوم]]''': فخرالدین رازی در تقریر [[استدلال]] به این آیه بر [[عصمت صادقین]] گفته است: | '''[[پرهیزگاری]] و [[نیاز به پیشوای معصوم]]''': فخرالدین رازی در تقریر [[استدلال]] به این آیه بر [[عصمت صادقین]] گفته است: «جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ}} [[مؤمنان]] را به رعایت [[تقوای الهی]] [[دستور]] داده است و از آنان خواسته است که با صادقین باشند؛ یعنی از آنان [[الگو]] بگیرند و پیروی نمایند. از اینجا روشن میشود که مؤمنان، معصوم نیستند و احتمال [[خطا]] در آنان میرود. بدین جهت برای آنکه از خطا مصون بمانند باید از کسانی [[پیروی]] کنند که از خطا مصون باشند و آنان همان [[صادقین]] هستند و چون این مطلب ([[مؤمنان]] [[خطاپذیر]]) در همه زمانها موجود است پس در همه زمانها نیز باید [[معصوم]] وجود داشته باشد تا مؤمنان از او پیروی کنند”. آنگاه گفته است: «پیروی از معصوم در صورتی ممکن است که [[انسان]] به او عالم باشد و او را بشناسد. اما اگر راهی برای [[شناخت]] او وجود نداشته باشد، [[دستور]] به پیروی از او، [[تکلیف]] به مالا یطاق خواهد بود و چون ما انسان معیّنی را به عنوان معصوم نمیشناسیم، بنابراین، [[آیه]] ما را به پیروی از فردی خاص دستور نمیدهد. در این جا فرض دیگری جز مجموع [[امت]] باقی نمیماند. بر این اساس، مجموع امت مصداق صادقین و معصوم است و مؤمنان باید پیرو آن باشند”<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>. | ||
سخن [[فخرالدین رازی]] در اینکه مقصود از صادقین در آیه، افراد معصوم است، [[استوار]] است، ولی این گفتار وی که ما فرد یا افراد معینی را نمیشناسیم که از ویژگی [[عصمت]] برخوردار باشند و بدین [[دلیل]] باید مصداق آن را [[اجماع امت]] یا [[اجماع]] [[اهل حلّ و عقد]] بدانیم، [[نادرست]] میباشد؛ زیرا: | سخن [[فخرالدین رازی]] در اینکه مقصود از صادقین در آیه، افراد معصوم است، [[استوار]] است، ولی این گفتار وی که ما فرد یا افراد معینی را نمیشناسیم که از ویژگی [[عصمت]] برخوردار باشند و بدین [[دلیل]] باید مصداق آن را [[اجماع امت]] یا [[اجماع]] [[اهل حلّ و عقد]] بدانیم، [[نادرست]] میباشد؛ زیرا: | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
== [[صادقین]] و صدّیقین == | == [[صادقین]] و صدّیقین == | ||
در پایان این نکته را نیز یادآور میشویم که | در پایان این نکته را نیز یادآور میشویم که «صادقین” در [[آیه]] مورد بحث، در [[حقیقت]]، همان [[صدیقین]] در آیه دیگر [[قرآن]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. | ||
[[صدیق]] کسی است که ملازم با [[صدق]] است<ref>معجم مقاییس اللغة، ص۵۸۸.</ref>، یعنی در همه حالات و امور با صدق همراه است و کسی است که رفتارش [[تصدیقکننده]] گفتار اوست و همواره [[تصدیق]] کننده [[حق]] است<ref>لسان العرب، ج۸، ص۲۱۴.</ref>. در تعبیری دیگر، صدیق کسی است که در [[عقیده]] و گفتارش صادق است و [[رفتار]] او [[حقانیت]] صدق او را [[اثبات]] میکند<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷.</ref>. | [[صدیق]] کسی است که ملازم با [[صدق]] است<ref>معجم مقاییس اللغة، ص۵۸۸.</ref>، یعنی در همه حالات و امور با صدق همراه است و کسی است که رفتارش [[تصدیقکننده]] گفتار اوست و همواره [[تصدیق]] کننده [[حق]] است<ref>لسان العرب، ج۸، ص۲۱۴.</ref>. در تعبیری دیگر، صدیق کسی است که در [[عقیده]] و گفتارش صادق است و [[رفتار]] او [[حقانیت]] صدق او را [[اثبات]] میکند<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷.</ref>. | ||
[[اطاعت از خدا]] و [[رسول خدا]] به این است که [[انسان]] از قرآن و [[سنت]] [[پیروی]] کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از [[پیشوایان معصوم]] [[اطاعت]] نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی میشناسند و در رعایت آن، کمترین لغزشی ندارند و آنان همان [[پیشوایان]] معصوماند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان | [[اطاعت از خدا]] و [[رسول خدا]] به این است که [[انسان]] از قرآن و [[سنت]] [[پیروی]] کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از [[پیشوایان معصوم]] [[اطاعت]] نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی میشناسند و در رعایت آن، کمترین لغزشی ندارند و آنان همان [[پیشوایان]] معصوماند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان «صادقین” و در [[آیه ۵۹ سوره نساء]] با عنوان «اولی الامر» یاد شده است. | ||
[[بدیهی]] است هر کسی در [[دنیا]] پیرو [[پیامبر]] و پیشوایان معصوم باشد، در [[آخرت]] نیز با آنان [[محشور]] خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> همان است که در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بیان شده است و دستآورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در دنیا، {{عربی|مع الصدیقین}} در [[قیامت]] است. | [[بدیهی]] است هر کسی در [[دنیا]] پیرو [[پیامبر]] و پیشوایان معصوم باشد، در [[آخرت]] نیز با آنان [[محشور]] خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> همان است که در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بیان شده است و دستآورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در دنیا، {{عربی|مع الصدیقین}} در [[قیامت]] است. | ||
[[گواه]] بر این مطلب آن است که در [[روایات اهل بیت]] {{عم}}، همانگونه که | [[گواه]] بر این مطلب آن است که در [[روایات اهل بیت]] {{عم}}، همانگونه که «صادقین” در آیه ۱۱۹ [[سوره توبه]] بر [[امامان معصوم]] {{عم}} [[تطبیق]] شده است، «صدیقین” در [[آیه]] ۶۹ [[سوره نساء]] نیز بر آنان [[تطبیق]] گردیده است، چنان که [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که پس از [[تلاوت]] آیه یاد شده فرمود: {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۳.</ref>؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مصداق نبیین است و ما مصداق [[صدیقین]] و [[شهداء]] هستیم و شما مصداق [[صالحان]] هستید. پس همانگونه که [[خداوند]] شما را [[صالح]] نامیده است، به نشانههای [[صلاح]] آراسته گردید<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۷.</ref>. | ||
صدیق مراتب و مصادیق سهگانهای دارد: | صدیق مراتب و مصادیق سهگانهای دارد: | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
درباره مصداق اول فرموده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.</ref> و نیز فرموده است: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ}}<ref>«یوسف، ای (یار) راستگو!» سوره یوسف، آیه ۴۶.</ref>. | درباره مصداق اول فرموده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.</ref> و نیز فرموده است: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ}}<ref>«یوسف، ای (یار) راستگو!» سوره یوسف، آیه ۴۶.</ref>. | ||
[[صدیقین]]، در آیه ۶۹ سوره نساء، مربوط به مصداق دوم آن است؛ زیرا صدیقین پس از [[پیامبران]] ذکر شدهاند و امام نزدیکترین فرد به پیامبر است، چنان که پیامبر {{صل}} فرموده است: | [[صدیقین]]، در آیه ۶۹ سوره نساء، مربوط به مصداق دوم آن است؛ زیرا صدیقین پس از [[پیامبران]] ذکر شدهاند و امام نزدیکترین فرد به پیامبر است، چنان که پیامبر {{صل}} فرموده است: «سرآمدان صدیقین سه فرد بودهاند: [[مؤمن]] [[آل یس]]، [[مؤمن آل فرعون]] و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، و او [[برترین]] آنان است”<ref>{{متن حدیث|الصِّدِّيقُونَ ثَلَاثَةٌ حَبِيبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ يس وَ خِرْبِيلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ يُرْوَى خِرْقِيلُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ}} (بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۱۳، به نقل از العمدة، علامه ابن بطریق حلی، ص۱۱۳-۱۱۴).</ref>. [[افضل]] بودن [[علی]] {{ع}} بر مؤمن آل یس و [[آل فرعون]] بیانگر این است که [[جایگاه امام]] بر غیر امام [[برتری]] دارد و نیز علی {{ع}} به صورت مکرر فرموده است: {{متن حدیث|أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ}}<ref>جهت آگاهی از مصادر این حدیث از منابع اهل سنت، ر. ک: الغدیر: ج۲، ص۴۴۳.</ref>. من [[صدیق]] بزرگترم و پس از من جز فرد [[دروغگو]] آن را ادعا نخواهد کرد. واقعیتهای [[تاریخی]] نیز بیانگر این است که [[علی]] {{ع}} مصداق کامل صدیق پس از [[پیامبر]] {{صل}} است؛ زیرا او از [[کودکی]] تحت [[تربیت پیامبر]] {{صل}} قرار گرفت، لحظهای به [[خدا]] شرکت نورزید، و مرتکب هیچ گناهی نشد، و رفتارش [[مصدق]] گفتارش بود. | ||
در [[روایات]]، شواهد دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد: | در [[روایات]]، شواهد دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد: | ||
# [[ابوالفتح کراجکی]] از [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده که وی در کتاب | # [[ابوالفتح کراجکی]] از [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده که وی در کتاب «مصباح الانوار” به طور [[مسند]] از [[انس]] [[روایت]] کرده که گفته است: روزی پیامبر {{صل}} [[نماز صبح]] را به [[جماعت]] به جای آورد. سپس روی به سوی ما کرد. من از او درخواست کردم که [[آیه]]: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> را برایمان [[تفسیر]] کند. پیامبر {{صل}} فرمود: من [مصداق] نبیین و برادرم علی [مصداق] [[صدیقین]] است<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۳۱.</ref>. | ||
# [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} روایت کرده که فرمود: | # [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} روایت کرده که فرمود: «مقصود از صدیقین و [[شهداء]] در این آیه ما هستیم، و مقصود از [[صالحین]] شمایید، پس همانگونه که [[خداوند]] شما را به [[صلاح]] نشانهگذاری کرده است، به صلاح آراسته باشید”<ref>تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۱۱۴؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۲-۳۳.</ref>. | ||
# [[امام رضا]] {{ع}} [[صادقین]] در آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> را به | # [[امام رضا]] {{ع}} [[صادقین]] در آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> را به «صدیقین” تفسیر کرده است: {{متن حدیث|الصَّادِقُونَ الْأَئِمَّةُ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۲؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۱.</ref>: [[صادقان]] [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} میباشند که به واسطه [[اطاعت]] [کامل خداوند] صدیقیناند. | ||
نتیجه این که کسانی که در [[دنیا]] پیرو [[صادقان]] [[معصوم]] باشند، در [[قیامت]] نیز با آنان برانگیخته خواهند شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۵.</ref>. | نتیجه این که کسانی که در [[دنیا]] پیرو [[صادقان]] [[معصوم]] باشند، در [[قیامت]] نیز با آنان برانگیخته خواهند شد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۵.</ref>. | ||