پرش به محتوا

مبارزه با فساد اقتصادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۸۸: خط ۲۸۸:


=== سیزدهم: برکناری عناصر خیانت‌کار ===
=== سیزدهم: برکناری عناصر خیانت‌کار ===
گاهی نیز علت [[عزل]] [[مدیر]] یا [[کارگزار]]، [[خیانت]] مدیر است. [[منذر بن جارود]]<ref>پدرش (جارود) مسیحی بود و در سال دهم هجری به مدینه آمد و مسلمان شد و در بصره سکنا گزید و در جنگ با ایران به شهادت رسید.</ref> یکی از فرمانداران و [[کارگزاران حکومت]] امام علی{{ع}} گردید. وی پس از رسیدن به این [[مقام]]، دست به خیانت زد و به [[بیت المال مسلمانان]] [[تجاوز]] نمود. [[امام علی]]{{ع}} بلافاصله او را [[عزل]] کرد و به وی نوشت: «پس از [[یاد خدا]] و [[درود]]، [[شایستگی]] پدرت مرا نسبت به تو [[خوش‌بین]] کرد و [[گمان]] بردم همانند پدرت می‌باشی و راه او را می‌روی. ناگهان به من خبر دادند که در [[هواپرستی]] چیزی فروگذار نکرده و توشه‌ای برای [[آخرت]] خود باقی نگذاشته‌ای، دنیای خود را با تباه کردن آخرت [[آبادان]] می‌کنی و برای پیوستن به خویشاوندانت از [[دین خدا]] بریده‌ای. اگر آنچه را به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانه‌ات، و بند [[کفش]] تو، از تو با ارزش‌ترند، و کسی که همانند تو باشد نه لیاقت پاسداری از مرزهای کشور دارد، و نه می‌تواند کاری به انجام رساند، یا [[ارزش]] او بالا رود، یا [[شریک]] در [[امانت]] باشد یا از خیانتی دور ماند. پس چون این [[نامه]] به دست تو رسید، نزد من بیا. ان‌شاءالله»<ref>دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۷۱.</ref>.
گاهی نیز علت [[عزل]] [[مدیر]] یا [[کارگزار]]، [[خیانت]] مدیر است. [[منذر بن جارود]]<ref>پدرش (جارود) مسیحی بود و در سال دهم هجری به مدینه آمد و مسلمان شد و در بصره سکنا گزید و در جنگ با ایران به شهادت رسید.</ref> یکی از فرمانداران و [[کارگزاران حکومت]] امام علی{{ع}} گردید. وی پس از رسیدن به این [[مقام]]، دست به خیانت زد و به [[بیت المال مسلمانان]] [[تجاوز]] نمود. [[امام علی]]{{ع}} بلافاصله او را [[عزل]] کرد و به وی نوشت: «پس از [[یاد خدا]] و [[درود]]، [[شایستگی]] پدرت مرا نسبت به تو [[خوش‌بین]] کرد و [[گمان]] بردم همانند پدرت می‌باشی و راه او را می‌روی. ناگهان به من خبر دادند که در [[هواپرستی]] چیزی فروگذار نکرده و توشه‌ای برای [[آخرت]] خود باقی نگذاشته‌ای، دنیای خود را با تباه کردن آخرت [[آبادان]] می‌کنی و برای پیوستن به خویشاوندانت از [[دین خدا]] بریده‌ای. اگر آنچه را به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانه‌ات، و بند [[کفش]] تو، از تو با ارزش‌ترند، و کسی که همانند تو باشد نه لیاقت پاسداری از مرزهای کشور دارد، و نه می‌تواند کاری به انجام رساند، یا [[ارزش]] او بالا رود، یا [[شریک]] در [[امانت]] باشد یا از خیانتی دور ماند. پس چون این [[نامه]] به دست تو رسید، نزد من بیا. ان‌شاءالله»<ref>دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۷۱.</ref>.<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]]، ص ۳۶-۵۴.</ref>


=== چهاردهم: تصفیه حکومت از افراد منحرف ===
=== چهاردهم: تصفیه حکومت از افراد منحرف ===
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش