دیدگاههای علمای معاصر درباره ریشه اختیاری عصمت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دیدگاههای علمای معاصر درباره ریشه اختیاری عصمت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۲
، ۳ ژانویهجایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
برخی از [[حکمای الهی]]، تامّ و کامل بودن «[[قوّه عقل]]» را ریشه و منبع «[[عصمت]]» شمردهاند . [[آیة الله جوادی آملی]] در تبیین ابعاد [[عصمت]] و ملازمت آن با [[کمال]] «[[قوه عاقله]]» (نظری و عملی) در [[معصومان]] از منظر [[حکما]]، مینویسد: از جمله آن خصائص (خصائص [[نبیّ]])، [[عصمت]] است و آن نیز تنها به هنگام [[کمال]] دو قوّه نظری و عملی تحقق مییابد؛ زیرا [[عصمت]] بر دو قسم است؛ یکی به [[علم]] باز میگردد و دیگری به عمل. اما قسم نخست، یعنی عصمتی که به [[علم]] برمیگردد، آن است که [[نبی]] در همه [[شئون]] و امور [[علمی]] و ابعاد ادراکی خود [[معصوم]] باشد... [[پیامبر]] [[وحی]] را به وسیله [[عقل]] مستفاد از پیشگاه [[حکیم]] [[علیم]] دریافت میکند و آن [[معرفت]] ها و [[آگاهی]] ها و دانشهای دریافت شده، در [[حس]] مشترک او مجسم و متمثل میگردد؛ به گونهای که [[وهم]] بر او [[مداخله]] نمیکند و سایر قوایِ [[مقهور]]، با او به [[بازی]] نمینشیند. پس جز [[حق]] نمیبیند و جز [[حق]] نمیاندیشد؛ همان گونه که جز [[حق]] برای او مجسم و متمثل نمیشود؛ زیرا او به مقامی رسیده است که بر مدار [[حق]] میگردد. پس نه [[قلب]] او آنچه را دیده است [[دروغ]] میگوید، نه دیده او به هنگام دیدن [[حق]] مضطرب و پریشان میشود و از نگاه مستقیم سرمیزند <ref>سوره نجم، آیات ۱۱-۱۷.</ref>؛ چه [[معارف]] و دانشها را از نزد [[حکیم]] علیمی دریافت کرده است که در آنجا [[خطا]] را مجالی نیست؛ زیرا میان [[عارف]] و منشأ [[عرفان]] او واسطه ای نیست... [[عقل]] مستفاد (که [[نفس]] [[نبی]] در آن رتبه قرار دارد) به جهت دوام [[حضور]] و شدت و قوت شهودش در برابر [[عقل فعال]]، هیچ مجالی برای [[فراموشی]] یا [[سهو]] و [[خطا]] ندارد. پس آنچه را [[عقل فعال]] به [[اذن پروردگار]] توانا خوانا کرد، فراموش نمیکند؛ در اینجه [[ابن سینا]] چنین میگوید که: [[انبیا]] از هیچ رو دچار [[خطا]] یا [[سهو]] نمیگردند<ref>جوادی آملی، همان، ۴: ۲۲۶-۲۳۱.</ref>. | برخی از [[حکمای الهی]]، تامّ و کامل بودن «[[قوّه عقل]]» را ریشه و منبع «[[عصمت]]» شمردهاند . [[آیة الله جوادی آملی]] در تبیین ابعاد [[عصمت]] و ملازمت آن با [[کمال]] «[[قوه عاقله]]» (نظری و عملی) در [[معصومان]] از منظر [[حکما]]، مینویسد: از جمله آن خصائص (خصائص [[نبیّ]])، [[عصمت]] است و آن نیز تنها به هنگام [[کمال]] دو قوّه نظری و عملی تحقق مییابد؛ زیرا [[عصمت]] بر دو قسم است؛ یکی به [[علم]] باز میگردد و دیگری به عمل. اما قسم نخست، یعنی عصمتی که به [[علم]] برمیگردد، آن است که [[نبی]] در همه [[شئون]] و امور [[علمی]] و ابعاد ادراکی خود [[معصوم]] باشد... [[پیامبر]] [[وحی]] را به وسیله [[عقل]] مستفاد از پیشگاه [[حکیم]] [[علیم]] دریافت میکند و آن [[معرفت]] ها و [[آگاهی]] ها و دانشهای دریافت شده، در [[حس]] مشترک او مجسم و متمثل میگردد؛ به گونهای که [[وهم]] بر او [[مداخله]] نمیکند و سایر قوایِ [[مقهور]]، با او به [[بازی]] نمینشیند. پس جز [[حق]] نمیبیند و جز [[حق]] نمیاندیشد؛ همان گونه که جز [[حق]] برای او مجسم و متمثل نمیشود؛ زیرا او به مقامی رسیده است که بر مدار [[حق]] میگردد. پس نه [[قلب]] او آنچه را دیده است [[دروغ]] میگوید، نه دیده او به هنگام دیدن [[حق]] مضطرب و پریشان میشود و از نگاه مستقیم سرمیزند <ref>سوره نجم، آیات ۱۱-۱۷.</ref>؛ چه [[معارف]] و دانشها را از نزد [[حکیم]] علیمی دریافت کرده است که در آنجا [[خطا]] را مجالی نیست؛ زیرا میان [[عارف]] و منشأ [[عرفان]] او واسطه ای نیست... [[عقل]] مستفاد (که [[نفس]] [[نبی]] در آن رتبه قرار دارد) به جهت دوام [[حضور]] و شدت و قوت شهودش در برابر [[عقل فعال]]، هیچ مجالی برای [[فراموشی]] یا [[سهو]] و [[خطا]] ندارد. پس آنچه را [[عقل فعال]] به [[اذن پروردگار]] توانا خوانا کرد، فراموش نمیکند؛ در اینجه [[ابن سینا]] چنین میگوید که: [[انبیا]] از هیچ رو دچار [[خطا]] یا [[سهو]] نمیگردند<ref>جوادی آملی، همان، ۴: ۲۲۶-۲۳۱.</ref>. | ||
در موضعی دیگر میگویند: [[عصمت]]، [[شهودی]] است فوق العاده که [[انسان]] را از [[گناه]] باز میدارد. اگرچه اصل [[شهود]] متعلق به [[عقل نظری]] و [[پرهیز]] ازگناه مربوط به [[عقل عملی]] است؛ | در موضعی دیگر میگویند: [[عصمت]]، [[شهودی]] است فوق العاده که [[انسان]] را از [[گناه]] باز میدارد. اگرچه اصل [[شهود]] متعلق به [[عقل نظری]] و [[پرهیز]] ازگناه مربوط به [[عقل عملی]] است؛ لکن [[منشأ عصمت]] [[عقل عملی]]، همان [[عقل نظری]] است. هرچه [[انسان]] [[پایینتر]] میآید، جناح [[عقل]] نظر از [[عقل]] عمل بیشتر فاصله میگیرد. گاهی یکی هست و دیگری نیست یا یکی [[ضعیف]] و دیگری [[قوی]] است. هر چه [[انسان]] بالاتر میرود و به [[شهود]] [[ناب]] نزدیکتر میشود، این دو جناح به یک دیگر نزدیکتر میشوند تا جایی که [[متحد]] یا [[واحد]] میگردند. [[عصمت علمی]]، بیشهود ممکن نیست؛ زیرا [[انسان]] در نشئه [[وهم]] و [[خیال]]، بافتههای خود را بر یافتههای [[عقل]] عرضه میکند و آن را مشوب میسازد و این [[تفکر]] مشوب، آمیخته با [[جهل]]، [[سهو]] [[نسیان]] خواهد. [[ولی]] اگر [[انسان]] در [[حرم]] [[عقل]] [[ناب]] به سر بُرد و از دسترس [[وهم]] و [[خیال]] رهید، [[معصوم]] خواهد بود؛ زیرا در [[حرم]] [[عقل]]،[[ شیطان]] درونی ([[وهم]] و [[خیال]]) و [[شیطان]] بیرونی ([[ابلیس]]) راه ندارد؛ چون تجرد [[ابلیس]]- مانند [[وهم]] و [[خیال]] - در سقفی [[پایینتر]] از سقف [[عقل]] محض است و در دستگاه تامّ تجرد [[عقلی]]، [[وهم]] و [[خیال]] به عنوان رهزن درون و [[ابلیس]] به عنوان رهزن بیرون، راه ندارد.... [[مقام]] [[منیع]] [[عصمت عملی]]، برای کسی حاصل میشود که به [[مرز]] [[اخلاص]] رسیده ([[مقام مخلَصین]] یا همان مرتبه تجرد تامّ [[عقلی]])، در [[حرم امن]] او، [[شهوت]] و [[غضب]] [[باطل]] راه نداشته باشد؛ چون هر دو را مهار کرده، به صورت [[اراده]] و [[کراهت]] درآورده است <ref>همو، پیامبر رحمت: ۶۵-۷۰.</ref>. | ||
'''ارزیابی''' | '''ارزیابی''' |