پرش به محتوا

بخت نصر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = بخت نصر
| موضوع مرتبط = بخت نصر
| عنوان مدخل  = [[بخت نصر]]
| عنوان مدخل  = [[بخت نصر]]
| مداخل مرتبط = [[بخت نصر در قرآن]] - [[بخت نصر در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[بخت نصر در قرآن]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۹: خط ۹:
این نام در اصل بابلی، با تلفظ "نبوکودوری اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur" متشکل از سه بخش "نبو: [[الهه]] [[حکمت]] بابلی"، "کودورو: [[جانشین]] یامرز" و "اوصّر: [[حمایت]] کن" است <ref>نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۴؛ Britanica: Nebuchadrezzer.</ref> که در [[زبان عبری]] به صورت "نبوخدناصر" یا "نبوخدراصر" درآمده <ref> Judaica, Vol.۱۲.P.۹۱۲؛ کتاب‌مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۲۵؛ ارمیا ۲۴: ۱.</ref> و در [[منابع اسلامی]] نیز به صورت "بُختُ نَصَّر" [[تغییر]] یافته است.<ref> المعارف، ص ۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ فرهنگ فارسی، ج ۵، ص ۲۴۶، "بخت نصر".</ref> از دو [[پادشاه]] به این نام در [[تاریخ]] [[بابل]] یاد شده که نخستین آنها ([[حکومت]] ۱۱۲۳ ـ ۱۱۴۶ ق. م.) متعلق به سلسله چهارم بابل و دومی (حکومت ۵۶۲ ـ ۶۰۵ ق. م.) متعلق به سلسله نوبابلی (کلده) و شخص مورد نظر [[مفسران]] است.<ref>تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، ص ۱۵۶، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۲۸۴.</ref> [[شهرت]] وی بر اثر [[حمله]] به [[اورشلیم]] ([[بیت‌المقدس]]) و بازتاب وسیع آن در [[کتاب مقدس]] است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴ ـ ۲۵؛ دوم تواریخ، ۳۶؛ ارمیا، مراثی ارمیا؛ دانیال نبی؛ عزرا.</ref> [[کشور]] [[یهود]] پس از [[مرگ]] [[سلیمان]] در پی [[اختلافات]] بسیار و [[نارضایتی]] و تبعیض‌های پدید آمده به دو بخش [[اسرائیل]] در شمال و یهودیه در جنوب تقسیم شد.<ref>کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۱: ۲۹ - ۴۰؛ ۱۲: ۱ - ۲۴؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۶۸.</ref> گرچه اشغال اورشلیم، پایتخت یهودیه به دست بخت‌نصر اولین و بزرگ‌ترین [[یورش]] به [[یهودیان]] نبوده؛ ولی به دلیل‌هایی چند انعکاس بسیاری در کتاب مقدس و دیگر کتب [[یهودی]] یافته است. اموری چون وجود هیکل ([[معبد]] سلیمان) در اورشلیم و اعتبار و قوت مذهبی آن به ویژه از [[زمان]] [[پادشاهی]] یوشیا،<ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۰.</ref> پیدا شدن [[تورات]] در هیکل،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲: ۸.</ref> وجود انبیای بزرگی همچون [[ارمیا]] <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۴۰ ـ ۴۱؛ تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۱ ـ ۵۲۶.</ref> در زمان [[حمله]] بخت‌نصر، [[تبعید]] گروهی از آنان چون [[دانیال]] و حزقیال و نیز عزرای [[کاهن]] به [[بابل]] و تدوین بخش‌هایی از [[کتاب مقدس]] به وسیله ایشان <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶، ۳۲۰ ـ ۳۲۱، ۶۰۹؛ توراة الیهود، ص ۱۳۹، ۱۴۳.</ref> و از همه مهم‌تر جذب و مستحیل نشدن تبعید شدگان [[اورشلیم]] در بابل و بازگشت ایشان به سرزمینشان در پی حمایت‌های [[پادشاهان]] هخامنشی،<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۳۷۷، ۳۸۲؛ کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲۵: ۲۲ ـ ۲۳؛ عزرا: ۱ - ۸؛ نحمیا ۲: ۶ ـ ۷.</ref> از [[ادله]] یاد شده است. با [[ظهور]] [[دولت]] کلده در بابل و [[اتحاد]] با مادها، [[نینوا]]، پایتخت آشور [[سقوط]] کرد <ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۴؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۴۱، ۴۶، ۴۹.</ref> و قلمرو آشوریان میان آنها تقسیم شد. بخش بزرگی از آن شامل بین‌النهرین جنوبی و [[سوریه]] و [[فلسطین]] سهم دولت کلده گشت.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> بخت‌نصر، فرزند نبوپلسر (بنیانگذار دولت کلده) در آخرین سال [[سلطنت]] [[پدر]] اولین [[لشکرکشی]] خود را به سوی کَرکَمیش (قَرقَمیش) واقع بر کرانه غربی بخش شمالی [[فرات]] انجام داد؛<ref>۳. Judaica, Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳.</ref> چه [[فرعون]] نِخو (نکو) بااستفاده از [[ناتوانی]] آشور و اشتغال بابل به محاصره نینوا، داخل [[شامات]] شده و تا کَرکَمیش پیش رفته بود.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ نبوخذ نصر الثانی، ص ۵۱ ـ ۵۲.</ref>[[سپاه]] [[مصر]] در پیش‌روی به سوی [[شرق]] با مقابله سپاه کوچکی به [[فرماندهی]] یوشیا، [[پادشاه]] یهودیه روبه‌رو شد که پس از کشته شدن یوشیا <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۲۹.</ref> و [[تعیین]] یَهویاقیم (یهویاکیم) به [[جانشینی]] وی از سوی فرعون نخو،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۳۴.</ref> مسیر خود را به سوی کرکمیش ادامه داد؛ اما در [[جنگ]] با بخت‌نصر [[شکست]] [[سختی]] خورد و تا [[شهر]] حَمات در سوریه یا دلتای [[رود نیل]] عقب‌نشینی کرد <ref>Judaica, Vol.۱۲,P.۹۱۳؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۲، ۵۹؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> و تمام [[سرزمین]] حَتّی ([[سوریه]]، [[فلسطین]]، [[شرق]] [[اردن]] و ساحل شرقی مدیترانه) به دست [[دولت]] [[بابل]] افتاد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۲.</ref>بخت‌نصر در اولین سال [[حکومت]] خود بار دیگر به سوی سرزمین حَتّی حرکت کرد و بدون هیچ‌گونه معارضه قابل توجهی، [[سلطه]] خود را بر تمام حکومت‌های آن منطقه از جمله یهودیه به [[پادشاهی]] یهویاقیم تثبیت کرد و [[خراج]] سنگینی از ایشان گرفت.<ref> نبوخذ نصر الثانی،، ص۶۱، ۶۳ـ۶۴. Jucaica, Vol.۱۲, ۹۱۳</ref> در همین [[زمان]] (به [[روایت]] [[عهد عتیق]]، سال<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶.</ref> گروگان‌هایی را از یهودیه با خود به بابل برد که احتمالاً [[دانیال]] [[نبی]] جزو ایشان بوده است.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۶.</ref> در سال ۶۰۱ ق. م. به [[مصر]] [[حمله]] کرد و از [[جنگ]] [[سختی]] که درگرفت، سرانجامی [[قطعی]] حاصل نشد و به هر دو طرف صدمات سختی وارد آمد.<ref> نبوخذ نصرالثانی، ص ۶۴ ـ ۶۵.Judaica, vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در سال ۵۹۹ ق. م. به قصد سرکوبی [[قبایل]] [[عربی]] که در مرزهای جنوبی دولت کلده میان [[عراق]] تا [[شام]] [[آشوب]] کرده بودند، دوباره به سرزمین حتّی [[لشکر]] کشید و این قبایل را که در [[کتاب مقدس]] از آنها به نام "قیدار" و "حاصور" یاد شده <ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۸.</ref> [[سرکوب]] کرده، [[چارپایان]] و بتهایشان را به [[غنیمت]] برد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۶.</ref> در سال بعد [[اقدام]] به محاصره [[اورشلیم]] کرد، زیرا یَهویاقیم دو سال از پرداخت باج [[امتناع]] ورزیده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷.</ref>یَهویاقیم قبل از رسیدن [[سپاه]] بابل یا در زمان محاصره درگذشت و پسرش یهویاکین به پادشاهی رسید.<ref> تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref> اورشلیم در سال ۵۹۵ ق. م. [[فتح]] شد و یهویاکین به همراه [[خانواده]] سلطنتی و شماری از ساکنان [[شهر]] (از جمله [[حزقیال نبی]])<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۲۰.</ref> به [[بابل]] [[تبعید]] شدند؛ ولی [[شهر]] ویران نشد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷ ـ ۶۹.</ref> بخت‌نصر پس از [[پادشاه]] ساختن صِدقیا، عموی یهویاکین و [[تعهد]] از وی مبنی بر عدم [[شورش]] <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۷.</ref> و همچنین دریافت خراجی سنگین <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> به بابل بازگشت. سِفْر [[پادشاهان]] شمار اسیرشدگان این [[حمله]] را ۱۰۰۰۰ نفر از [[فرماندهان]]، [[سربازان]]، صنعتگران و آهنگران شمرده،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> حال آنکه در سِفْر [[ارمیا]] این تعداد ۳۰۲۳ نفر بیان شده است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۵۲: ۲۸.</ref> بخت‌نصر در سال ۵۸۹ ق. م. برای بار دوم [[اورشلیم]] را به محاصره درآورد،<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۲؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> زیرا صدقیا پس از ۹ سال [[تبعیت]] از بابل در پی بی‌توجهی بخت‌نصر به قلمرو غربی خود به سبب اشتغال در [[جنگ]] با عیلامیها و فرو نشاندن [[آشوب]] در [[ارتش]] خود، دست به شورش زده، ادعای [[استقلال]] کرده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۹ ـ ۷۰.</ref> شورش وی بی‌شک از [[حمایت]] و [[تشویق]] [[فرعون]] [[مصر]] برخوردار بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۱.</ref> [[سپاه]] بابل در سال ۵۸۶ یا ۵۸۷ با ویران ساختن دیوارهای [[دفاعی]]، [[شهر]] را اشغال کرد.<ref>تاریخ ایران باستان، ص ۱۹۳؛.Judaica , Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در این حمله صدقیا [[اسیر]] و [[کور]] شد و اشراف و بزرگان [[یهود]] کشته شدند، [[قصر]]پادشاه و هیکل [[سلیمان]] به [[آتش]] کشیده شد، ساکنان شهر به بابل تبعید شدند، ظروف و وسایل قیمتی [[معبد]] به تاراج رفت و <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵.</ref> [[تابوت]] [[میثاق]] <ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷.</ref> و متن [[تورات]] <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ کورش کبیر، ص ۲۱۶.</ref> به کلی از میان رفت. طبق [[روایت]] سِفر دوم پادشاهان، همه [[شهروندان]]، جز تهیدستان به بابل تبعید شدند.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱ ـ ۱۲.</ref> این افراد در سِفْر [[ارمیا]] ۸۳۲ نفر بیان شده‌اند <ref> ارمیا، ۵۲: ۲۹.</ref> که با توجه به کشته شدن شمار فراوانی از [[مردم]] در جریان محاصره در پی شیوع [[گرسنگی]] و بیماریهای واگیردار و فرار گروهی از اهالی [[شهر]] هنگام عقب‌نشینی [[سپاه]] [[بابل]] بر اثر پیشروی [[ارتش]] [[مصر]] برای کمک به [[اورشلیم]] و همچنین [[کشتار]] [[یهودیان]] پس از اشغال شهر به دست [[سربازان]] بابلی، چندان ناسازگار با گزارش نخست به نظر نمی‌رسد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۸۲.</ref> در تمام این دوران، [[انبیای بنی اسرائیل]] به خصوص ارمیا، با زبانی تلخ به بیان [[گناهان]] [[قوم یهود]] پرداخته، آنان را از [[عذاب]] دردناک [[الهی]] [[بیم]] می‌دادند. ارمیا بابل را تازیانه عذابی در دست [[خداوند]].<ref> کتاب مقدس، ارمیا، ۴: ۵ - ۱۰؛ ۶: ۱ - ۹، ۲۲ - ۲۷؛ ۱۵: ۱ ـ ۹ و....</ref> و تنها [[راه]] [[نجات]] را در [[تسلیم شدن]] می‌دانست.<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۲۷: ۶ - ۸، ۱۷؛ ۳۸: ۱۷ ـ ۱۸.</ref> (ارمیا) [[تبعید]] شدگان در بابل از [[آزادی]] و [[رفاه]] خوبی برخوردار شدند و پس از مدتی [[مکنت]] بسیار یافتند.<ref> تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۷۸.</ref>
این نام در اصل بابلی، با تلفظ "نبوکودوری اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur" متشکل از سه بخش "نبو: [[الهه]] [[حکمت]] بابلی"، "کودورو: [[جانشین]] یامرز" و "اوصّر: [[حمایت]] کن" است <ref>نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۴؛ Britanica: Nebuchadrezzer.</ref> که در [[زبان عبری]] به صورت "نبوخدناصر" یا "نبوخدراصر" درآمده <ref> Judaica, Vol.۱۲.P.۹۱۲؛ کتاب‌مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۲۵؛ ارمیا ۲۴: ۱.</ref> و در [[منابع اسلامی]] نیز به صورت "بُختُ نَصَّر" [[تغییر]] یافته است.<ref> المعارف، ص ۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ فرهنگ فارسی، ج ۵، ص ۲۴۶، "بخت نصر".</ref> از دو [[پادشاه]] به این نام در [[تاریخ]] [[بابل]] یاد شده که نخستین آنها ([[حکومت]] ۱۱۲۳ ـ ۱۱۴۶ ق. م.) متعلق به سلسله چهارم بابل و دومی (حکومت ۵۶۲ ـ ۶۰۵ ق. م.) متعلق به سلسله نوبابلی (کلده) و شخص مورد نظر [[مفسران]] است.<ref>تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، ص ۱۵۶، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۲۸۴.</ref> [[شهرت]] وی بر اثر [[حمله]] به [[اورشلیم]] ([[بیت‌المقدس]]) و بازتاب وسیع آن در [[کتاب مقدس]] است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴ ـ ۲۵؛ دوم تواریخ، ۳۶؛ ارمیا، مراثی ارمیا؛ دانیال نبی؛ عزرا.</ref> [[کشور]] [[یهود]] پس از [[مرگ]] [[سلیمان]] در پی [[اختلافات]] بسیار و [[نارضایتی]] و تبعیض‌های پدید آمده به دو بخش [[اسرائیل]] در شمال و یهودیه در جنوب تقسیم شد.<ref>کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۱: ۲۹ - ۴۰؛ ۱۲: ۱ - ۲۴؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۶۸.</ref> گرچه اشغال اورشلیم، پایتخت یهودیه به دست بخت‌نصر اولین و بزرگ‌ترین [[یورش]] به [[یهودیان]] نبوده؛ ولی به دلیل‌هایی چند انعکاس بسیاری در کتاب مقدس و دیگر کتب [[یهودی]] یافته است. اموری چون وجود هیکل ([[معبد]] سلیمان) در اورشلیم و اعتبار و قوت مذهبی آن به ویژه از [[زمان]] [[پادشاهی]] یوشیا،<ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۰.</ref> پیدا شدن [[تورات]] در هیکل،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲: ۸.</ref> وجود انبیای بزرگی همچون [[ارمیا]] <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۴۰ ـ ۴۱؛ تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۱ ـ ۵۲۶.</ref> در زمان [[حمله]] بخت‌نصر، [[تبعید]] گروهی از آنان چون [[دانیال]] و حزقیال و نیز عزرای [[کاهن]] به [[بابل]] و تدوین بخش‌هایی از [[کتاب مقدس]] به وسیله ایشان <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶، ۳۲۰ ـ ۳۲۱، ۶۰۹؛ توراة الیهود، ص ۱۳۹، ۱۴۳.</ref> و از همه مهم‌تر جذب و مستحیل نشدن تبعید شدگان [[اورشلیم]] در بابل و بازگشت ایشان به سرزمینشان در پی حمایت‌های [[پادشاهان]] هخامنشی،<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۳۷۷، ۳۸۲؛ کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲۵: ۲۲ ـ ۲۳؛ عزرا: ۱ - ۸؛ نحمیا ۲: ۶ ـ ۷.</ref> از [[ادله]] یاد شده است. با [[ظهور]] [[دولت]] کلده در بابل و [[اتحاد]] با مادها، [[نینوا]]، پایتخت آشور [[سقوط]] کرد <ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۴؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۴۱، ۴۶، ۴۹.</ref> و قلمرو آشوریان میان آنها تقسیم شد. بخش بزرگی از آن شامل بین‌النهرین جنوبی و [[سوریه]] و [[فلسطین]] سهم دولت کلده گشت.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> بخت‌نصر، فرزند نبوپلسر (بنیانگذار دولت کلده) در آخرین سال [[سلطنت]] [[پدر]] اولین [[لشکرکشی]] خود را به سوی کَرکَمیش (قَرقَمیش) واقع بر کرانه غربی بخش شمالی [[فرات]] انجام داد؛<ref>۳. Judaica, Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳.</ref> چه [[فرعون]] نِخو (نکو) بااستفاده از [[ناتوانی]] آشور و اشتغال بابل به محاصره نینوا، داخل [[شامات]] شده و تا کَرکَمیش پیش رفته بود.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ نبوخذ نصر الثانی، ص ۵۱ ـ ۵۲.</ref>[[سپاه]] [[مصر]] در پیش‌روی به سوی [[شرق]] با مقابله سپاه کوچکی به [[فرماندهی]] یوشیا، [[پادشاه]] یهودیه روبه‌رو شد که پس از کشته شدن یوشیا <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۲۹.</ref> و [[تعیین]] یَهویاقیم (یهویاکیم) به [[جانشینی]] وی از سوی فرعون نخو،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۳۴.</ref> مسیر خود را به سوی کرکمیش ادامه داد؛ اما در [[جنگ]] با بخت‌نصر [[شکست]] [[سختی]] خورد و تا [[شهر]] حَمات در سوریه یا دلتای [[رود نیل]] عقب‌نشینی کرد <ref>Judaica, Vol.۱۲,P.۹۱۳؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۲، ۵۹؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> و تمام [[سرزمین]] حَتّی ([[سوریه]]، [[فلسطین]]، [[شرق]] [[اردن]] و ساحل شرقی مدیترانه) به دست [[دولت]] [[بابل]] افتاد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۲.</ref>بخت‌نصر در اولین سال [[حکومت]] خود بار دیگر به سوی سرزمین حَتّی حرکت کرد و بدون هیچ‌گونه معارضه قابل توجهی، [[سلطه]] خود را بر تمام حکومت‌های آن منطقه از جمله یهودیه به [[پادشاهی]] یهویاقیم تثبیت کرد و [[خراج]] سنگینی از ایشان گرفت.<ref> نبوخذ نصر الثانی،، ص۶۱، ۶۳ـ۶۴. Jucaica, Vol.۱۲, ۹۱۳</ref> در همین [[زمان]] (به [[روایت]] [[عهد عتیق]]، سال<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶.</ref> گروگان‌هایی را از یهودیه با خود به بابل برد که احتمالاً [[دانیال]] [[نبی]] جزو ایشان بوده است.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۶.</ref> در سال ۶۰۱ ق. م. به [[مصر]] [[حمله]] کرد و از [[جنگ]] [[سختی]] که درگرفت، سرانجامی [[قطعی]] حاصل نشد و به هر دو طرف صدمات سختی وارد آمد.<ref> نبوخذ نصرالثانی، ص ۶۴ ـ ۶۵.Judaica, vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در سال ۵۹۹ ق. م. به قصد سرکوبی [[قبایل]] [[عربی]] که در مرزهای جنوبی دولت کلده میان [[عراق]] تا [[شام]] [[آشوب]] کرده بودند، دوباره به سرزمین حتّی [[لشکر]] کشید و این قبایل را که در [[کتاب مقدس]] از آنها به نام "قیدار" و "حاصور" یاد شده <ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۸.</ref> [[سرکوب]] کرده، [[چارپایان]] و بتهایشان را به [[غنیمت]] برد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۶.</ref> در سال بعد [[اقدام]] به محاصره [[اورشلیم]] کرد، زیرا یَهویاقیم دو سال از پرداخت باج [[امتناع]] ورزیده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷.</ref>یَهویاقیم قبل از رسیدن [[سپاه]] بابل یا در زمان محاصره درگذشت و پسرش یهویاکین به پادشاهی رسید.<ref> تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref> اورشلیم در سال ۵۹۵ ق. م. [[فتح]] شد و یهویاکین به همراه [[خانواده]] سلطنتی و شماری از ساکنان [[شهر]] (از جمله [[حزقیال نبی]])<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۲۰.</ref> به [[بابل]] [[تبعید]] شدند؛ ولی [[شهر]] ویران نشد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷ ـ ۶۹.</ref> بخت‌نصر پس از [[پادشاه]] ساختن صِدقیا، عموی یهویاکین و [[تعهد]] از وی مبنی بر عدم [[شورش]] <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۷.</ref> و همچنین دریافت خراجی سنگین <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> به بابل بازگشت. سِفْر [[پادشاهان]] شمار اسیرشدگان این [[حمله]] را ۱۰۰۰۰ نفر از [[فرماندهان]]، [[سربازان]]، صنعتگران و آهنگران شمرده،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> حال آنکه در سِفْر [[ارمیا]] این تعداد ۳۰۲۳ نفر بیان شده است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۵۲: ۲۸.</ref> بخت‌نصر در سال ۵۸۹ ق. م. برای بار دوم [[اورشلیم]] را به محاصره درآورد،<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۲؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> زیرا صدقیا پس از ۹ سال [[تبعیت]] از بابل در پی بی‌توجهی بخت‌نصر به قلمرو غربی خود به سبب اشتغال در [[جنگ]] با عیلامیها و فرو نشاندن [[آشوب]] در [[ارتش]] خود، دست به شورش زده، ادعای [[استقلال]] کرده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۹ ـ ۷۰.</ref> شورش وی بی‌شک از [[حمایت]] و [[تشویق]] [[فرعون]] [[مصر]] برخوردار بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۱.</ref> [[سپاه]] بابل در سال ۵۸۶ یا ۵۸۷ با ویران ساختن دیوارهای [[دفاعی]]، [[شهر]] را اشغال کرد.<ref>تاریخ ایران باستان، ص ۱۹۳؛.Judaica , Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در این حمله صدقیا [[اسیر]] و [[کور]] شد و اشراف و بزرگان [[یهود]] کشته شدند، [[قصر]]پادشاه و هیکل [[سلیمان]] به [[آتش]] کشیده شد، ساکنان شهر به بابل تبعید شدند، ظروف و وسایل قیمتی [[معبد]] به تاراج رفت و <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵.</ref> [[تابوت]] [[میثاق]] <ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷.</ref> و متن [[تورات]] <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ کورش کبیر، ص ۲۱۶.</ref> به کلی از میان رفت. طبق [[روایت]] سِفر دوم پادشاهان، همه [[شهروندان]]، جز تهیدستان به بابل تبعید شدند.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱ ـ ۱۲.</ref> این افراد در سِفْر [[ارمیا]] ۸۳۲ نفر بیان شده‌اند <ref> ارمیا، ۵۲: ۲۹.</ref> که با توجه به کشته شدن شمار فراوانی از [[مردم]] در جریان محاصره در پی شیوع [[گرسنگی]] و بیماریهای واگیردار و فرار گروهی از اهالی [[شهر]] هنگام عقب‌نشینی [[سپاه]] [[بابل]] بر اثر پیشروی [[ارتش]] [[مصر]] برای کمک به [[اورشلیم]] و همچنین [[کشتار]] [[یهودیان]] پس از اشغال شهر به دست [[سربازان]] بابلی، چندان ناسازگار با گزارش نخست به نظر نمی‌رسد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۸۲.</ref> در تمام این دوران، [[انبیای بنی اسرائیل]] به خصوص ارمیا، با زبانی تلخ به بیان [[گناهان]] [[قوم یهود]] پرداخته، آنان را از [[عذاب]] دردناک [[الهی]] [[بیم]] می‌دادند. ارمیا بابل را تازیانه عذابی در دست [[خداوند]].<ref> کتاب مقدس، ارمیا، ۴: ۵ - ۱۰؛ ۶: ۱ - ۹، ۲۲ - ۲۷؛ ۱۵: ۱ ـ ۹ و....</ref> و تنها [[راه]] [[نجات]] را در [[تسلیم شدن]] می‌دانست.<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۲۷: ۶ - ۸، ۱۷؛ ۳۸: ۱۷ ـ ۱۸.</ref> (ارمیا) [[تبعید]] شدگان در بابل از [[آزادی]] و [[رفاه]] خوبی برخوردار شدند و پس از مدتی [[مکنت]] بسیار یافتند.<ref> تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۷۸.</ref>


بخت‌نصر پس از ساختن باغهای معلق و قصرها و [[معابد]] بسیار و دیوارهای [[عظیم]] [[دفاعی]]،<ref>نبوخذنصرالثانی، ص ۹۹، ۱۱۰؛ تاریخ هرودت، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹، ۲۶۰ - ۲۶۳.</ref> در سال ۵۶۲ ق. م. درگذشت.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۹.</ref> در حدود دو دهه بعد با [[ظهور]] کورش هخامنشی و [[سقوط]] بابل <ref>تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref> زمینه بازگشت یهودیان که به [[زندگی]] در بابل خو گرفته بودند، فراهم آمد.<ref> تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۸۱.</ref> همچنین گروهی بخت‌نصر را نواده<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۷؛ مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۲؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۴.</ref> یا کاتب <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> سنحاریب آشوری دانسته‌اند که در [[حمله]] به [[بیت المقدس]]، [[فرشته]] [[خداوند]] همه [[سپاه]] ایشان را به غیر از خود سنحاریب، بخت‌نصر و چند نفر دیگر نابود می‌کند. این داستان شباهت فراوانی به گزارش [[عهد عتیق]] دارد.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۱۹: ۳۵ ـ ۳۶.</ref> تنها [[راویان]] [[اسلامی]] [[اخبار]]، بخت‌نصر را با [[ابتکار]] خود به آن افزوده‌اند. طبق این گزارش بخت‌نصر پس از به [[قدرت]] رسیدن [[منتظر]] می‌ماند تا [[گناهان]] در بین [[بنی اسرائیل]] فزونی یافته، خدای ایشان دست از حمایتشان بردارد و پس از حمله به بیت المقدس، جمع فراوانی از [[یهودیان]] را که شمار آنان ۰۰۰ / ۷۰ نفر بیان شده، به [[قتل]] می‌رساند،<ref> مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۶۱۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> به طوری که دیگر کسی از حافظان [[تورات]] باقی نمی‌ماند.<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> [[مسجد الاقصی]] را نیز ویران کرده، از خاکروبه پر می‌سازد <ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۸؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> و تورات نیز به [[آتش]] کشیده شده، از بین می‌رود.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ جامع‌البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۵۶؛ البدءوالتاریخ، ج۳، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.</ref> سپس بسیاری از بازماندگان را به [[اسارت]] برده، اندکی را نیز در آن مکان وا می‌نهد.<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> وی در اواخر [[عمر]] بر اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی [[مسخ]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref> یا دیوانه شده، خود را گاو می‌پندارد.<ref> اعلام القرآن، ص ۹۶۸.</ref> در سِفْر [[دانیال]] نیز به دیوانه شدن وی اشاره شده است.<ref>کتاب مقدس، دانیال، ۴: ۳۰ - ۳۲.</ref> برخی نیز سرانجام وی را پس از دوره‌ای مسخ، [[بخشش]] از سوی خداوند و بازگشت به [[هیئت]] [[انسانی]] ذکر کرده‌اند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref><ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
بخت‌نصر پس از ساختن باغهای معلق و قصرها و [[معابد]] بسیار و دیوارهای [[عظیم]] [[دفاعی]]،<ref>نبوخذنصرالثانی، ص ۹۹، ۱۱۰؛ تاریخ هرودت، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹، ۲۶۰ - ۲۶۳.</ref> در سال ۵۶۲ ق. م. درگذشت.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۹.</ref> در حدود دو دهه بعد با [[ظهور]] کورش هخامنشی و [[سقوط]] بابل <ref>تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref> زمینه بازگشت یهودیان که به [[زندگی]] در بابل خو گرفته بودند، فراهم آمد.<ref> تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۸۱.</ref> همچنین گروهی بخت‌نصر را نواده<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۷؛ مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۲؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۴.</ref> یا کاتب <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> سنحاریب آشوری دانسته‌اند که در [[حمله]] به [[بیت المقدس]]، [[فرشته]] [[خداوند]] همه [[سپاه]] ایشان را به غیر از خود سنحاریب، بخت‌نصر و چند نفر دیگر نابود می‌کند. این داستان شباهت فراوانی به گزارش [[عهد عتیق]] دارد.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۱۹: ۳۵ ـ ۳۶.</ref> تنها [[راویان]] [[اسلامی]] [[اخبار]]، بخت‌نصر را با [[ابتکار]] خود به آن افزوده‌اند. طبق این گزارش بخت‌نصر پس از به [[قدرت]] رسیدن [[منتظر]] می‌ماند تا [[گناهان]] در بین [[بنی اسرائیل]] فزونی یافته، خدای ایشان دست از حمایتشان بردارد و پس از حمله به بیت المقدس، جمع فراوانی از [[یهودیان]] را که شمار آنان ۰۰۰ / ۷۰ نفر بیان شده، به [[قتل]] می‌رساند،<ref> مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۶۱۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> به طوری که دیگر کسی از حافظان [[تورات]] باقی نمی‌ماند.<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> [[مسجد الاقصی]] را نیز ویران کرده، از خاکروبه پر می‌سازد <ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۸؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> و تورات نیز به [[آتش]] کشیده شده، از بین می‌رود.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ جامع‌البیان، مج ۹، ج۱۵، ص۵۶؛ البدءوالتاریخ، ج۳، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.</ref> سپس بسیاری از بازماندگان را به [[اسارت]] برده، اندکی را نیز در آن مکان وا می‌نهد.<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> وی در اواخر [[عمر]] بر اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی [[مسخ]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref> یا دیوانه شده، خود را گاو می‌پندارد.<ref> اعلام القرآن، ص ۹۶۸.</ref> در سِفْر [[دانیال]] نیز به دیوانه شدن وی اشاره شده است.<ref>کتاب مقدس، دانیال، ۴: ۳۰ - ۳۲.</ref> برخی نیز سرانجام وی را پس از دوره‌ای مسخ، [[بخشش]] از سوی خداوند و بازگشت به [[هیئت]] [[انسانی]] ذکر کرده‌اند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref><ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص 354-359.</ref>


== [[بخت]] [[نصر]] در [[قرآن]] ==
== [[بخت نصر]] در [[قرآن]] ==
نام بخت‌نصر در قرآن به طور صریح نیامده است؛ ولی [[مفسران]] [[مسلمان]] [[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>،{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت:می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمی‌انگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بی‌گمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره اعراف، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«به راستی، کسانی پیش از ایشان نیرنگ باختند آنگاه خداوند بنیان آنان را از پایه برکند و بام از فراز سرشان بر آنها فرود آمد و عذاب از جایی که درنمی‌یافتند به آنان فرا رسید» سوره نحل، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا }}<ref>«و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است. سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم. اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند. باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز می‌گردیم و دوزخ را زندان کافران قرار داده‌ایم.» سوره اسراء، آیه ۵-۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا}}<ref>«و پس از وی به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین جای گیرید و چون وعده جهان واپسین در رسد شما را با هم (گرد) می‌آوریم» سوره اسراء، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم. و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند. مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند. گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم. و هماره همان سخن آنان بود تا آنکه آنان را (چون گیاه) دروشده‌ای فرو مرده گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۵.</ref>، {{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ}}<ref>«مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند، و با آنان کینه‌توزی نکردند مگر از آن رو که آنان به خداوند پیروزمند ستوده، ایمان داشتند، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است. به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند،» سوره بروج، آیه ۴-۱۰.</ref> را با [[اختلاف]] گزارشهای بسیار در مورد وی دانسته‌اند. در گزارشها و داستانهای افسانه‌ای بسیاری که [[تاریخ‌نگاران]] [[اسلامی]] و مفسران درباره بخت‌نصر ارائه داده‌اند ردپایی از اسفار [[عهد عتیق]]، کتب ربانی [[یهود]] و نوشته‌های [[ایرانیان]] قبل از [[اسلام]] به چشم می‌خورد. تأثیر بخت‌نصر در اذهان [[راویان]] اسلامی [[اخبار]] تا جایی بوده که هر [[حمله]] و رویداد ناآشنایی را در برهه‌های مختلف [[تاریخی]] به وی نسبت می‌دادند.<ref>نخستین انسان، ج ۲، ص ۴۰۰؛ المفصل، ج ۱، ص ۳۵۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> [[آیات قرآنی]] مربوط به بخت‌نصر به غیر از آیه {{متن قرآن|قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«به راستی، کسانی پیش از ایشان نیرنگ باختند آنگاه خداوند بنیان آنان را از پایه برکند و بام از فراز سرشان بر آنها فرود آمد و عذاب از جایی که درنمی‌یافتند به آنان فرا رسید» سوره نحل، آیه ۲۶.</ref> که بنا به نظری غیر مشهور درباره [[مرگ]] و [[گرفتاری]] وی به [[عذاب الهی]] است <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۶۵.</ref> تحت دو عنوان "حمله به [[بیت المقدس]]" و "حمله به [[عرب‌ها]]" قابل بررسی است.<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
نام بخت‌نصر در قرآن به طور صریح نیامده است؛ ولی [[مفسران]] [[مسلمان]] [[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>،{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت:می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمی‌انگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بی‌گمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره اعراف، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«به راستی، کسانی پیش از ایشان نیرنگ باختند آنگاه خداوند بنیان آنان را از پایه برکند و بام از فراز سرشان بر آنها فرود آمد و عذاب از جایی که درنمی‌یافتند به آنان فرا رسید» سوره نحل، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا }}<ref>«و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است. سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم. اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند. باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز می‌گردیم و دوزخ را زندان کافران قرار داده‌ایم.» سوره اسراء، آیه ۵-۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا}}<ref>«و پس از وی به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین جای گیرید و چون وعده جهان واپسین در رسد شما را با هم (گرد) می‌آوریم» سوره اسراء، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم. و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند. مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند. گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم. و هماره همان سخن آنان بود تا آنکه آنان را (چون گیاه) دروشده‌ای فرو مرده گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۵.</ref>، {{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ}}<ref>«مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند، و با آنان کینه‌توزی نکردند مگر از آن رو که آنان به خداوند پیروزمند ستوده، ایمان داشتند، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین، از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است. به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند،» سوره بروج، آیه ۴-۱۰.</ref> را با [[اختلاف]] گزارشهای بسیار در مورد وی دانسته‌اند. در گزارشها و داستانهای افسانه‌ای بسیاری که [[تاریخ‌نگاران]] [[اسلامی]] و مفسران درباره بخت‌نصر ارائه داده‌اند ردپایی از اسفار [[عهد عتیق]]، کتب ربانی [[یهود]] و نوشته‌های [[ایرانیان]] قبل از [[اسلام]] به چشم می‌خورد. تأثیر بخت‌نصر در اذهان [[راویان]] اسلامی [[اخبار]] تا جایی بوده که هر [[حمله]] و رویداد ناآشنایی را در برهه‌های مختلف [[تاریخی]] به وی نسبت می‌دادند.<ref>نخستین انسان، ج ۲، ص ۴۰۰؛ المفصل، ج ۱، ص ۳۵۲؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> [[آیات قرآنی]] مربوط به بخت‌نصر به غیر از آیه {{متن قرآن|قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«به راستی، کسانی پیش از ایشان نیرنگ باختند آنگاه خداوند بنیان آنان را از پایه برکند و بام از فراز سرشان بر آنها فرود آمد و عذاب از جایی که درنمی‌یافتند به آنان فرا رسید» سوره نحل، آیه ۲۶.</ref> که بنا به نظری غیر مشهور درباره [[مرگ]] و [[گرفتاری]] وی به [[عذاب الهی]] است <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۶۵.</ref> تحت دو عنوان "حمله به [[بیت المقدس]]" و "حمله به [[عرب‌ها]]" قابل بررسی است.<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص 359.</ref>


=== حمله به بیت المقدس ===
=== حمله به بیت المقدس ===
خط ۲۷: خط ۲۷:
[[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref> از دیگر آیاتی است که از سوی برخی [[مفسران]] در مورد ویران‌سازی [[مسجدالاقصی]] در [[حمله]] بخت‌نصر [[تفسیر]] شده است.<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۹۶ ـ ۶۹۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۳۶۰؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۱۶.</ref> [[خداوند]] در این آیه از خراب کنندگان [[مساجد]] [[الهی]] به عنوان ستمکارترین [[مردم]] یاد می‌کند. [[سیاق آیات]] بیشتر با [[تطبیق]] آیه مورد نظر بر [[مسجدالحرام]] و یهودیان [[مدینه]] در جریان [[تغییر قبله]] <ref> التفسیرالکبیر، ج ۴، ص ۱۱.</ref> یا [[مشرکان]] [[مکه]] به سبب منع [[پیامبر]] از [[عبادت]] در [[کعبه]] <ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۹۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref> یا منع از برگزاری [[حج]] در جریان [[صلح حدیبیه]]<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۱؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۳۴.</ref> سازگار است. البته برخی مفسران بدون توجه به [[شأن]] نزولی خاص، تعبیر "مساجد" در آیه را عام شمرده <ref>التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۱۱.</ref> و گروهی نیز به استناد روایتی از [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} "[[مساجد]]" را بر همه سطح کره [[زمین]] [[تطبیق]] کرده‌اند؛<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref> همچنین دسته‌ای از [[مفسران]]، [[شهر]] ویرانی را که [[مرگ]] ۱۰۰ ساله و [[حیات]] [[مجدد]] [[ارمیا]] یا [[عزیر]] [[نبی]] در آن رخ داده {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت:می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref> همان [[بیت‌المقدس]] ویران شده به دست بخت‌نصر پنداشته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۷؛ جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳ - ۴۸؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمی‌انگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بی‌گمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره اعراف، آیه ۱۶۷.</ref> نیز از سوی برخی مفسران در مورد [[تسلط]] بخت‌نصر بر [[یهودیان]] بیان شده است.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۹۷.</ref> در این آیه از اعلام [[خداوند]] به یهودیان مبنی بر تسلط گروهی بر ایشان تا [[روز قیامت]] یاد شده است. دیگران با توجه به اینکه بخت‌نصر نمی‌توانسته تا [[قیامت]] بر آنها [[سلطه]] یابد، این آیه را بر [[امت]] [[حضرت محمد]] {{صل}} تطبیق کرده‌اند.<ref> جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۹۷.</ref> و بالاخره آخرین مورد [[دشمنی]] برخی با [[جبرئیل]] در آیه {{متن قرآن|أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ}}<ref>«پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟» سوره اعراف، آیه ۹۷.</ref> است که برخی [[روایات]] تفسری آن را بر [[بنی اسرائیل]] منطبق دانسته‌اند.
[[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref> از دیگر آیاتی است که از سوی برخی [[مفسران]] در مورد ویران‌سازی [[مسجدالاقصی]] در [[حمله]] بخت‌نصر [[تفسیر]] شده است.<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۹۶ ـ ۶۹۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۳۶۰؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۱۶.</ref> [[خداوند]] در این آیه از خراب کنندگان [[مساجد]] [[الهی]] به عنوان ستمکارترین [[مردم]] یاد می‌کند. [[سیاق آیات]] بیشتر با [[تطبیق]] آیه مورد نظر بر [[مسجدالحرام]] و یهودیان [[مدینه]] در جریان [[تغییر قبله]] <ref> التفسیرالکبیر، ج ۴، ص ۱۱.</ref> یا [[مشرکان]] [[مکه]] به سبب منع [[پیامبر]] از [[عبادت]] در [[کعبه]] <ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۹۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref> یا منع از برگزاری [[حج]] در جریان [[صلح حدیبیه]]<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۱؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۳۴.</ref> سازگار است. البته برخی مفسران بدون توجه به [[شأن]] نزولی خاص، تعبیر "مساجد" در آیه را عام شمرده <ref>التفسیر الکبیر، ج ۴، ص ۱۱.</ref> و گروهی نیز به استناد روایتی از [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} "[[مساجد]]" را بر همه سطح کره [[زمین]] [[تطبیق]] کرده‌اند؛<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref> همچنین دسته‌ای از [[مفسران]]، [[شهر]] ویرانی را که [[مرگ]] ۱۰۰ ساله و [[حیات]] [[مجدد]] [[ارمیا]] یا [[عزیر]] [[نبی]] در آن رخ داده {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت:می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref> همان [[بیت‌المقدس]] ویران شده به دست بخت‌نصر پنداشته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۷؛ جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳ - ۴۸؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمی‌انگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بی‌گمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره اعراف، آیه ۱۶۷.</ref> نیز از سوی برخی مفسران در مورد [[تسلط]] بخت‌نصر بر [[یهودیان]] بیان شده است.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۹۷.</ref> در این آیه از اعلام [[خداوند]] به یهودیان مبنی بر تسلط گروهی بر ایشان تا [[روز قیامت]] یاد شده است. دیگران با توجه به اینکه بخت‌نصر نمی‌توانسته تا [[قیامت]] بر آنها [[سلطه]] یابد، این آیه را بر [[امت]] [[حضرت محمد]] {{صل}} تطبیق کرده‌اند.<ref> جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۹۷.</ref> و بالاخره آخرین مورد [[دشمنی]] برخی با [[جبرئیل]] در آیه {{متن قرآن|أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ}}<ref>«پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟» سوره اعراف، آیه ۹۷.</ref> است که برخی [[روایات]] تفسری آن را بر [[بنی اسرائیل]] منطبق دانسته‌اند.


طبق این روایات، [[عداوت]] مذکور از [[نزول]] پیام‌های [[عذاب]] و [[جنگ]] از سوی جبرئیل و همچنین بازداشتن [[دانیال]] از کشتن بخت‌نصر در [[کودکی]] نشئت یافته است.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری علیه ‌السلام، ص ۴۴۸؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۳ ـ ۹۴؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱۰۳.</ref> افزون بر گزارشهای [[قرآنی]]، اطلاعات [[تاریخی]] بی‌پایه‌ای نیز از برخی مفسران و مورخان نخستین درباره بخت‌نصر [[نقل]] شده است. این گزارش‌ها با داستانِ یافتن نوزادی در کنار بتی و نامیدن وی به بخت‌نصر به معنای فرزند [[بت]] "نصّر" آغاز شده.<ref> لسان العرب، ج ۱۴، ص ۱۶۲، "نصر".</ref> سپس چگونگی به [[قدرت]] رسیدن وی پس از دوره‌ای فلاکت و [[بدبختی]] در جریان ملاقاتش با فردی [[یهودی]] یا [[پیامبری]] از [[بنی‌اسرائیل]] ذکر می‌شود..<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۱.</ref> در منابع [[ایرانیان]] قبل از [[اسلام]] نیز به [[حمله]] لُهراسپ، [[پادشاه]] کیانی به [[همراهی]] [[بخت]] نرسیه (نام [[فارسی]] شده بخت‌نصر)<ref> المعارف، ص ۶۵۲؛ تجارب‌الامم، ج ۱، ص ۲۶.</ref> به [[بیت‌المقدس]] اشاره شده<ref>کیانیان، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷، ۱۵۶.</ref> که احتمالاً منشأ [[الهام]] مورخان [[اسلامی]] در معرفی بخت‌نصر به عنوان مرزبان ممالک غربی لُهراسپ و [[کارگزار]] او در [[فتح]] [[اورشلیم]] بوده است.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تجارب الامم، ج ۱، ص ۲۶.</ref> گروهی نیز سعی در ارائه شجره‌نامه‌ای پارسی برای وی کرده‌اند،<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۷؛ تاریخ سیستان، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ نزهه‌القلوب، ص ۹۱.</ref> به هر حال در [[منابع تاریخی]] اسلامی بسیار اندک از وی به عنوان [[پادشاهی]] مستقل یاد شده است<ref> تاریخ سیستان، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۷؛ نزهة القلوب، ص ۱۰۴.</ref><ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
طبق این روایات، [[عداوت]] مذکور از [[نزول]] پیام‌های [[عذاب]] و [[جنگ]] از سوی جبرئیل و همچنین بازداشتن [[دانیال]] از کشتن بخت‌نصر در [[کودکی]] نشئت یافته است.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری علیه ‌السلام، ص ۴۴۸؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۳ ـ ۹۴؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱۰۳.</ref> افزون بر گزارشهای [[قرآنی]]، اطلاعات [[تاریخی]] بی‌پایه‌ای نیز از برخی مفسران و مورخان نخستین درباره بخت‌نصر [[نقل]] شده است. این گزارش‌ها با داستانِ یافتن نوزادی در کنار بتی و نامیدن وی به بخت‌نصر به معنای فرزند [[بت]] "نصّر" آغاز شده.<ref> لسان العرب، ج ۱۴، ص ۱۶۲، "نصر".</ref> سپس چگونگی به [[قدرت]] رسیدن وی پس از دوره‌ای فلاکت و [[بدبختی]] در جریان ملاقاتش با فردی [[یهودی]] یا [[پیامبری]] از [[بنی‌اسرائیل]] ذکر می‌شود..<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۱.</ref> در منابع [[ایرانیان]] قبل از [[اسلام]] نیز به [[حمله]] لُهراسپ، [[پادشاه]] کیانی به [[همراهی]] [[بخت]] نرسیه (نام [[فارسی]] شده بخت‌نصر)<ref> المعارف، ص ۶۵۲؛ تجارب‌الامم، ج ۱، ص ۲۶.</ref> به [[بیت‌المقدس]] اشاره شده<ref>کیانیان، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷، ۱۵۶.</ref> که احتمالاً منشأ [[الهام]] مورخان [[اسلامی]] در معرفی بخت‌نصر به عنوان مرزبان ممالک غربی لُهراسپ و [[کارگزار]] او در [[فتح]] [[اورشلیم]] بوده است.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ مروج الذهب، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تجارب الامم، ج ۱، ص ۲۶.</ref> گروهی نیز سعی در ارائه شجره‌نامه‌ای پارسی برای وی کرده‌اند،<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۷؛ تاریخ سیستان، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ نزهه‌القلوب، ص ۹۱.</ref> به هر حال در [[منابع تاریخی]] اسلامی بسیار اندک از وی به عنوان [[پادشاهی]] مستقل یاد شده است<ref> تاریخ سیستان، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۷؛ نزهة القلوب، ص ۱۰۴.</ref><ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص 359-366.</ref>


=== حمله به [[عرب‌ها]] ===
=== حمله به [[عرب‌ها]] ===
در [[آیات]] {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم. و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند. مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند. گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم. و هماره همان سخن آنان بود تا آنکه آنان را (چون گیاه) دروشده‌ای فرو مرده گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۵.</ref> از مردمانی [[ستمگر]] یاد شده که [[خداوند]] محل سکونت آباد و پرناز و نعمتشان را [[درهم]] شکسته، آنان را از بیخ و بن برمی‌کند. برخی [[تفاسیر]] با [[اعتماد]] بر روایاتی از [[مفسران]] نخستین {{متن قرآن|حَصِيدًا خَامِدِينَ}} را به معنای [[قتل عام]] با [[شمشیر]] <ref>تفسیر عبدالرزاق، ج ۲، ص ۳۸۳؛ جامع‌البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۳؛ التبیان، ج ۷، ص ۲۳۵.</ref> و نه بر اثر [[نزول]] [[عذاب الهی]]<ref>التبیان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۷۶.</ref> دانسته‌اند. این گروه، آیات مورد نظر را در مورد حمله بخت‌نصر به "حضور" یا "حضوراء" در [[یمن]] به سبب [[قتل]] پیامبری به نام "[[شعیب بن ذی مهرم]]" [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۲؛ فتح‌القدیر، ج ۳، ص ۴۰۳ ـ ۴۰۴.</ref> اندکی نیز حضوراء را در [[حجاز]] از سوی [[شام]] بیان کرده‌اند.<ref>فتح الباری، ج ۸، ص ۳۳۱.</ref> مورخان [[اسلامی]] نیز داستانهای بسیاری در این رابطه ارائه داده‌اند،<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۷ ـ ۲۸.</ref> به هر حال ماجرای [[حمله]] بخت‌نصر به حضوراء به احتمال زیاد از گزارش [[سفر]] [[ارمیا]]<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۹۰؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲.</ref> مبنی بر حمله بخت‌نصر به حاصور و قیدار در [[بادیه]] [[شرق]] [[فلسطین]]<ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۰.</ref> اقتباس شده و تشابه اسمی حاصور به حضوراء سبب [[اشتباه]] [[راویان]] اسلامی بوده است؛<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۰۸؛ المفصل، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref> همچنین اشاره به واداشتن بخت‌نصر توسط ارمیا برای حمله به حضوراء در برخی [[منابع اسلامی]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۲.</ref> و تشابه بسیار گزارش [[عهد عتیق]] با برخی عبارات این‌گونه [[روایات]]، این فرضیه را قوت می‌بخشد، گذشته از این، دوری مکانی فراوان [[بابل]] از [[یمن]] احتمال وقوع چنین حمله‌ای را [[تضعیف]] می‌کند<ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref><ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>
در [[آیات]] {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم. و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند. مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند. گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم. و هماره همان سخن آنان بود تا آنکه آنان را (چون گیاه) دروشده‌ای فرو مرده گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۵.</ref> از مردمانی [[ستمگر]] یاد شده که [[خداوند]] محل سکونت آباد و پرناز و نعمتشان را [[درهم]] شکسته، آنان را از بیخ و بن برمی‌کند. برخی [[تفاسیر]] با [[اعتماد]] بر روایاتی از [[مفسران]] نخستین {{متن قرآن|حَصِيدًا خَامِدِينَ}} را به معنای [[قتل عام]] با [[شمشیر]] <ref>تفسیر عبدالرزاق، ج ۲، ص ۳۸۳؛ جامع‌البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۳؛ التبیان، ج ۷، ص ۲۳۵.</ref> و نه بر اثر [[نزول]] [[عذاب الهی]]<ref>التبیان، ج ۷، ص ۲۳۵؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۷۶.</ref> دانسته‌اند. این گروه، آیات مورد نظر را در مورد حمله بخت‌نصر به "حضور" یا "حضوراء" در [[یمن]] به سبب [[قتل]] پیامبری به نام "[[شعیب بن ذی مهرم]]" [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۲؛ فتح‌القدیر، ج ۳، ص ۴۰۳ ـ ۴۰۴.</ref> اندکی نیز حضوراء را در [[حجاز]] از سوی [[شام]] بیان کرده‌اند.<ref>فتح الباری، ج ۸، ص ۳۳۱.</ref> مورخان [[اسلامی]] نیز داستانهای بسیاری در این رابطه ارائه داده‌اند،<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۷ ـ ۲۸.</ref> به هر حال ماجرای [[حمله]] بخت‌نصر به حضوراء به احتمال زیاد از گزارش [[سفر]] [[ارمیا]]<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۹۰؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲.</ref> مبنی بر حمله بخت‌نصر به حاصور و قیدار در [[بادیه]] [[شرق]] [[فلسطین]]<ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۰.</ref> اقتباس شده و تشابه اسمی حاصور به حضوراء سبب [[اشتباه]] [[راویان]] اسلامی بوده است؛<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۰۸؛ المفصل، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref> همچنین اشاره به واداشتن بخت‌نصر توسط ارمیا برای حمله به حضوراء در برخی [[منابع اسلامی]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۲.</ref> و تشابه بسیار گزارش [[عهد عتیق]] با برخی عبارات این‌گونه [[روایات]]، این فرضیه را قوت می‌بخشد، گذشته از این، دوری مکانی فراوان [[بابل]] از [[یمن]] احتمال وقوع چنین حمله‌ای را [[تضعیف]] می‌کند<ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref><ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص366-367.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']]
#[[پرونده:000056.jpg|22px]] [[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله «بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۰: خط ۴۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:بخت نصر]]
[[رده:اعلام]]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش