علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
مقام معظم رهبری معتقدند اصولی وجود دارد که باید از این اصول تخطی نشود. یعنی به نام فکرپردازی و [[اندیشه‌ورزی]]، از اصول [[انحراف]] پیدا نشود. اصول، شاخص‌های راه صحیح و [[صراط مستقیم]] است و نباید اصول را به دیواره‌هایی [[تشبیه]] بکنیم که انسان از وسط این دیواره‌ها حرکت کند؛ بلکه اصول شاخص‌اند. یک راه و [[صراط]] مستقیمی هست که این، انسان را به [[هدف]] می‌رساند. این صراط مستقیم را باید [[شناخت]] و کشف کرد. به باور معظم‌له، هیچ کس در محدوده صراط مستقیم [[زندانی]] نشده و [[اجبار]] به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار، [[الزام]] و محدود نمی‌کند، بلکه انسان را [[هدایت]] می‌کند و به او می‌گوید اگر بر طبق این اصول حرکت کند، به نتیجه مطلوب خواهد رسید و اگر از آن تخطی کند، به هدف نخواهد رسید<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان سراسر کشور، ۷/۷/۱۳۸۷.</ref>.
مقام معظم رهبری معتقدند اصولی وجود دارد که باید از این اصول تخطی نشود. یعنی به نام فکرپردازی و [[اندیشه‌ورزی]]، از اصول [[انحراف]] پیدا نشود. اصول، شاخص‌های راه صحیح و [[صراط مستقیم]] است و نباید اصول را به دیواره‌هایی [[تشبیه]] بکنیم که انسان از وسط این دیواره‌ها حرکت کند؛ بلکه اصول شاخص‌اند. یک راه و [[صراط]] مستقیمی هست که این، انسان را به [[هدف]] می‌رساند. این صراط مستقیم را باید [[شناخت]] و کشف کرد. به باور معظم‌له، هیچ کس در محدوده صراط مستقیم [[زندانی]] نشده و [[اجبار]] به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار، [[الزام]] و محدود نمی‌کند، بلکه انسان را [[هدایت]] می‌کند و به او می‌گوید اگر بر طبق این اصول حرکت کند، به نتیجه مطلوب خواهد رسید و اگر از آن تخطی کند، به هدف نخواهد رسید<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان سراسر کشور، ۷/۷/۱۳۸۷.</ref>.
خدشه در همین نقطه است که ایشان مهم‌ترین اصل [[معرفت شناختی]] را در [[علم]] و غیر آن نتیجه‌گیری می‌کنند و آن رد [[نسبی‌گرایی]] در همه حوزه هاست. ایشان بر این باورند که در غرب به غلط علم و [[عقل]] را مطلق کردند و گفتند. [[دین]] کنار برود و علم و عقل بیاید. اما در چهل - پنجاه سال اخیر در عقل هم دارند خدشه می‌کنند و با صدای بلند [[محکمات]] [[عقلی]] را [[انکار]] می‌کنند و به نسبی‌گرایی و [[شکاکیت]] در همه اصول- [[اصول اخلاقی]]، اصول [[عقلانی]] و حتی اصول [[علمی]] کشانده شده‌اند. از نظر ایشان این [[تجربه]]، تجربه‌ای نیست که کسی از آن [[تقلید]] کند. ما نباید راه طی شده به [[منزل]] نرسیده غرب را دنبال کنیم<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>. [[مقام معظم رهبری]] معتقدند هیچ [[انسانی]] نیست که در مجموعه تفکراتش، یک حرف غلط یا یک [[فکر]] [[باطل]]- ولو نادانسته نباشد. آن کسی هم که فرض [[تصور]] غلط یا ایده باطلی را دنبال می‌کند، لابد چیزهایی در کلماتش هست که آنها [[حق]] است. اما این را نمی‌توان به صورت یک مبنای [[فکری]] و [[فلسفی]] در آورد و ادعا کرد اصلاً حق مطلق و باطل مطلقی وجود ندارد. از نظر ایشان، حق مطلق وجود دارد، باطل مطلق هم وجود دارد. بنابراین، [[نظریه]] نسبی‌گرایی در [[حق و باطل]] را رد می‌کنند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران، ۲۲/۲/۱۳۷۷.</ref>.<ref>[[امیر سیاه‌پوش|سیاه‌پوش، امیر]]، [[نظام علمی اسلام - سیاه‌پوش (مقاله)|مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۶۶۸.</ref>
خدشه در همین نقطه است که ایشان مهم‌ترین اصل [[معرفت شناختی]] را در [[علم]] و غیر آن نتیجه‌گیری می‌کنند و آن رد [[نسبی‌گرایی]] در همه حوزه هاست. ایشان بر این باورند که در غرب به غلط علم و [[عقل]] را مطلق کردند و گفتند. [[دین]] کنار برود و علم و عقل بیاید. اما در چهل - پنجاه سال اخیر در عقل هم دارند خدشه می‌کنند و با صدای بلند [[محکمات]] [[عقلی]] را [[انکار]] می‌کنند و به نسبی‌گرایی و [[شکاکیت]] در همه اصول- [[اصول اخلاقی]]، اصول [[عقلانی]] و حتی اصول [[علمی]] کشانده شده‌اند. از نظر ایشان این [[تجربه]]، تجربه‌ای نیست که کسی از آن [[تقلید]] کند. ما نباید راه طی شده به [[منزل]] نرسیده غرب را دنبال کنیم<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>. [[مقام معظم رهبری]] معتقدند هیچ [[انسانی]] نیست که در مجموعه تفکراتش، یک حرف غلط یا یک [[فکر]] [[باطل]]- ولو نادانسته نباشد. آن کسی هم که فرض [[تصور]] غلط یا ایده باطلی را دنبال می‌کند، لابد چیزهایی در کلماتش هست که آنها [[حق]] است. اما این را نمی‌توان به صورت یک مبنای [[فکری]] و [[فلسفی]] در آورد و ادعا کرد اصلاً حق مطلق و باطل مطلقی وجود ندارد. از نظر ایشان، حق مطلق وجود دارد، باطل مطلق هم وجود دارد. بنابراین، [[نظریه]] نسبی‌گرایی در [[حق و باطل]] را رد می‌کنند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران، ۲۲/۲/۱۳۷۷.</ref>.<ref>[[امیر سیاه‌پوش|سیاه‌پوش، امیر]]، [[نظام علمی اسلام - سیاه‌پوش (مقاله)|مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۶۶۸.</ref>
== حرمت‌شناسی [[علما]] ==
به [[اعتقاد]] [[امام]]، [[اهل]] [[علم]]، [[امانت الهی]] و حفظ حرمت ایشان لازم و هتک آن [[حرام]] [[الهی]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ برای اطلاع بیشتر ر.ک: صص ۴۱۱ – ۴۲۰.</ref>. به همین لحاظ، ایشان تأکید می‌ورزد که دانستن دقایق علوم لازم است اما کافی نیست. باید [[تهذیب]] و [[ریاضت]] در کار باشد و نفس عالم در سحرگاهان مورد [[محاسبه]] قرار گیرد و گناهانی که کرده است، مورد دقت قرار دهد. ایشان از جمله [[گناهان بزرگ]] را [[اهانت]] به عالِم می‌داند و تأکید می‌کند که اگر یک کلمه به یکی از [[مراجع]] [[اسلام]] اهانت شود، شخص اهانت کننده آشکارا با [[خدا]] به [[جنگ]] بر خاسته است؛ زیرا مراجع، از [[اولیای الهی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۳۹.</ref>. ایشان حرمت‌شناسی را در قدم اول از علما نسبت به هم و بزرگان اهل علم، بسیار ضروری‌تر می‌داند و در همین راستا، طلاب [[علوم]] را به لحاظ پایگاه اجتماعی‌شان در [[آینده]]، از [[جوانی]] توصیه به تهذیب و [[اخلاق]] نموده و آن [[کهن‌سالی]] بسیار دشوار می‌داند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۵.</ref>
=== اثرگذاری در [[جامعه]] ===
عالمِ عامل از نظر امام، [[ارزش]] بسیار بالایی دارد؛ به گونه‌ای که برخی از اهل علم، صرف وجودش موعظه‌گر و تأثیرگذار است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۶ – ۱۸.</ref>. از نظر امام برای [[عالمان]]، همان‌گونه که اوصاف و مراتب بسیاری در [[قرآن]] و [[سنت]] ذکر گردیده است [[وظایف]] سنگینی نیز بر عهدۀ آنان گذاشته شده است. ایشان در این راستا خوش بودن به اندوختن یک‌سری اصطلاحات را بار سنگین و مایۀ گرفتاری اهل علم می‌داند، اگر علم ولو علم توحید، همراه با صفای نفس نباشد، همان علم توحید نیز مایۀ گرفتاری [[انسان]] خواهد شد. به اعتقاد امام، بسیارند عالمانی به علم توحید، که مایه [[انحراف]] جامعه گشته‌اند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۸.</ref>. در نقطه نظر امام انحراف عالم از آن جهت خطرناک‌تر می‌شود که این انحراف مایۀ انحراف یک [[ملت]] و یک جامعه می‌گردد، اسلام و [[دین]] ضربه می‌بیند برخلاف [[انحراف]] یک [[انسان]] عادی که چنین پیامد [[اجتماعی]] ندارد<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۹.</ref>. وی، با [[الهام]] از [[روایات]]<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۳۸.</ref>، یادآوری می‌نماید همان‌گونه که [[فساد]] عالم! مایۀ فساد [[جامعه]] است، در [[آخرت]] نیز گند عالم [[فاسد]] همه را [[اذیت]] می‌کند و توصیه می‌کند که [[علما]] در ایام [[جوانی]] و از بدو ورود به وادی [[اهل]] [[علم]]، از [[قرآن]] [[امانت‌داری]] کرده و با الهام از کتاب الهی اگر یک گام برای علم برمی‌دارد، گام دیگر برای [[تقوا]] و [[تهذیب نفس]] بردارد<ref>صحیفه امام، ج۲، صص ۲۳ – ۲۴.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۶.</ref>
=== [[آداب]] [[رفتاری]] ===
ایشان در پی [[اعتراض]] به تشکیل [[سپاه]] [[دین]] از سوی [[رژیم]] پهلوی و تأسیس آن به غرض محو [[احکام اسلام]] و کنار زدن وعاظ و مروجین دین، علما را به نادیده گرفتن گلایه‌ها و [[وحدت]] کلمه [[دعوت]] می‌نماید و از علمای [[جوان]]، [[حفظ]] [[احترام]] بزرگان را اکیداً می‌خواهد و همچنین بزرگان را به مهر و [[عطوفت]] با [[جوانان]] فرامی‌خواند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۹۸ و ۳۹۷.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۶.</ref>
=== رسالت‌شناسی ===
[[امام]]، [[رسالت]] [[عالمان دینی]] را انسان‌سازی معرفی می‌کند. ایشان [[معتقد]] است رسالت آدم‌سازی و [[هدایت]] [[انسان‌ها]] به‌خصوص آدم‌های زورگو، در راستای رسالت انبیای الهی است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۷.</ref>. از نظر امام رسالت [[انبیاء]] و علم انبیاء، رسالت و علم آدم‌سازی است، همان‌گونه که قرآن کتاب آدم‌سازی است. به [[باور]] ایشان، تلاش انبیاء و کتاب الهی متوجه کردن انسان به سوی خداست، عالم و دانشمند در فضای [[جامعه اسلامی]] باید در راستای این رسالت حرکت نماید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۸.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۷.</ref>
=== [[تأسی]] به [[پیشوایان دینی]] ===
امام با یادآوری زحمات طاقت‌فرسای [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در راه [[توحید]] و هدایت انسان‌ها در آن مسیر، وظیفۀ [[علمای اسلام]] را سنگین و به تبع از [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمۀ اطهار]] {{عم}} آنان را موظَف به معرفی [[اسلام]] می‌داند و بر [[تهذیب]] و تقوای ایشان در کنار [[دانش]] و علم، تأکید می‌ورزد و از [[سلوک]] [[امام علی]] {{ع}} به عنوان [[الگو]] یاد می‌نماید<ref>صحیفه امام، ج۲، صص ۳۲ – ۴۰.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۷.</ref>
=== حراست از [[حوزه‌های علمیه]] ===
[[امام]] بر [[حفظ]] و [[پایداری]] حوزه‌های علمیه بسیار تأکید می‌ورزد، از جمله در [[تاریخ]] (۱۰/۱۰/۱۳۵۰) در [[نجف اشرف]]، ضمن برشمردن زحمات [[پیامبر]] {{صل}} در [[مکه]] و [[مدینه]] و نمونه قرار دادن آن بزرگوار، وظیفۀ طلاب را تنها تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم ندانسته؛ بلکه [[حفظ اسلام]] و [[احکام]] آن را از [[وظایف]] مهم آنان معرفی می‌نماید و همه را به پایداری در این مسیر فرامی‌خواند. ایشان حوزه‌های علمیه را با پشتوانه مردمی و [[ملت‌ها]] غیر قابل زوال معرفی می‌نماید و به طلاب غیرایرانی توصیه می‌نماید که در صورت [[اخراج]] طلاب [[ایران]] از نجف اشرف، سنگر خود ([[حوزه علمیه]]) را حفظ کنند؛ زیرا [[پیروزی]] از آن مظلومین است<ref>صحیفه امام، ج۲، صص ۴۱۰ – ۴۱۳.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۷.</ref>
=== [[اختلاف]] گریزی ===
[[امام خمینی]]، اختلاف و [[نزاع]] بین برخی از دانشمندان را بسیار بی‌اساس و واهی قلمداد کرده و آن را از بزرگ‌ترین [[گناهان]] علما و مایۀ [[تباهی]] [[جامعۀ اسلامی]] می‌داند<ref>صحیفه امام، ج۲، صص ۲۴- ۲۶.</ref>. از همین رو ایشان از اختلاف موجود بین علمای [[نجف]] به شدت ابراز [[ناراحتی]] می‌نماید. ایشان [[معتقد]] است ساقط شدن نجف، مایۀ [[سقوط]] جامعۀ اسلامی است. امام، خطر [[نفوذ]] [[دشمنان]] را در حوزه علمیه، گوشزد نموده و برنامه‌های [[اخلاقی]] و ترک [[حب دنیا]]، [[حب نفس]] و [[حب]] [[جاه و مقام]] را به عنوان یک [[ضرورت]] برای طلاب [[علوم دینی]] یادآور می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۲، صص ۲۶ – ۲۸.</ref>. ایشان در نامه‌ای به یکی از معاصران از اختلاف در حوزه علمیۀ [[قم]] و اختلاف بین [[اهل منبر]] و اختلاف علمای [[تهران]] نیز به شدت ابراز [[تأسف]] می‌نماید و آن را با اختلاف علمای [[مسیحی]] مقایسه می‌نماید<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. امام به [[الگوسازی]] برای علما، از عدم اختلاف [[پیامبران الهی]] در فرض جمع شدن همزمان آنان، یاد می‌نماید و سر عدم اختلاف آنان را در عدم [[وابستگی]] آن بزرگواران به [[دنیا]] می‌داند. به [[اعتقاد]] ایشان، سرِّ اختلاف علما در عدم تجرد کامل آنان می‌باشد، و سرِّ عدم [[اختلاف]] [[پیامبران]] و [[انبیاء]]، در این است که آنان، از بند [[طبیعت]] رسته و به [[حق]] پیوسته‌اند؛ آن بزرگان، مجرد از هر نقصی و مزین به [[کمال انسانی]] هستند. از این‌رو هیچ‌گاه دچار اختلاف نگردیده و هرگز مطالب همدیگر را [[تکذیب]] نمی‌کنند. [[امام]] تکذیب پیامبران توسط یکدیگر را محال می‌داند؛ برای اینکه آنان، در [[درک]] [[حقایق]] با هم هماهنگ بوده‌اند. از نظر امام، همان‌گونه که در مسأله یک نصف دو است، اختلافی در کار نیست، درک حقایق و عدم اختلاف انبیاء نیز [[بدیهی]] است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۴۹۶ - ۴۹۷؛ نبوت از دیدگاه امام خمینی، صص ۸۷ – ۸۸.</ref>. امام، پس از بیان دلیل عدم اختلاف انبیاء در درک حقایق و وجود و بروز اختلاف [[علمی]] زیاد در بین [[علما]]، یادآور می‌شود که درک مفهومی صرف کافی نیست، بلکه عالِم باید با مبادی عالیه، اُنس اتحادی پیدا نماید تا به [[وحدت]] برسد<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۴۹۶ - ۴۹۷.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۸.</ref>
== پیامدهای حضور عالم بی‌عمل ==
وقتی عالم بی‌عمل در [[جامعه]] ظاهر گردد؛ پیامدهای منفی و جبران‌ناپذیری به همراه خواهد داشت. برخی از این ضرر و زیان‌ها از دیدگاه [[امام خمینی]] به شرح ذیل است:
=== زیان‌های فردی عالم بی‌عمل ===
امام در کتاب [[آداب الصلاة]]، با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، هفت دسته از علما را ذکر می‌نماید که [[علم]] را برای غیر [[رضایت]] حق می‌خواهند و همه از [[اهل جهنم]] محسوب می‌شوند. آنان در عناوین ذیل قابل دسته‌بندی هستند: عالم [[بخیل]]، [[مغرور]]، ثروت‌پرست، [[خودخواه]]، [[حریص]]، گرفتار [[عُجب]] و پوچ، نخوت‌گر و فضل فروش، امام این دسته از [[عالمان]] را [[فریب]] خورده [[شیطان]] و شبیه کسانی می‌داند که پیش طبیب رفته و به جای عمل به دستور پزشک، در نگهداری آن کوشیده و در نتیجه هلاک گردیده است، از نظر امام، [[عاقبت]] عالم بی‌عمل نیز [[هلاکت]] و [[تباهی]] خواهد بود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۷۰ - ۱۷۲.</ref>. ایشان، تمامی [[علوم]]، حتی [[علم توحید]] را در سایه عمل قابل [[ارزش]] می‌داند و [[معتقد]] است ریشه [[مرض]] مهلک [[عالمان]] یاد شده در [[ضعف]] [[توحید افعالی]] آنان نهفته است. درد عالمان یادشده در این است که [[علم]] از [[ذهن]] آنها وارد قلب‌شان نگردیده است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، صص ۱۷۱ – ۱۷۲.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۹۹.</ref>
=== ضررهای [[اجتماعی]] عالم بی‌عمل ===
عالمان [[فاسد]] از نظر [[امام]]، بسیار خطرناک بوده و پیرو [[شیطان]] هستند. آنان با [[ریاکاری]] وارد [[جامعه]] گردیده و باعث [[فساد]] آن می‌شوند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۷۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان، عالمان یاد شده، [[یاد گرفتن]] اصطلاحات را به دور از [[تهذیب نفس]] وجهه [[همت]] خویش قرار داده‌اند. به اعتقاد امام، [[علم‌اندوزی]] با این نگاه، گرچه [[علم توحید]] باشد، هم بار سنگین بر شخص عالم است و هم باعث [[انحراف]] دیگران خواهد شد<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۸؛ برای اطلاعات بیشتر ر. ک: امام خمینی، آداب الصلاة، صص ۲۱، ۱۶۸ – ۱۷۱ و ۹۶۱.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۰۰.</ref>
=== ضررهای [[دینی]] عالم بی‌عمل ===
به [[باور]] امام، انحراف عالم باعث لطمه به [[اسلام]] و مراکز [[دیانت]] می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۸ - ۱۹.</ref> از همین رو، امام از تحصیل بدون [[تهذیب]] [[تأسف]] شدید خویش را ابراز می‌نماید و دست‌های [[ناپاک]] را در پی ساقط کردن [[اخلاق]] در حوزه‌های [[علمی]] از همین راه، یادآور می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۰.</ref>. امام در توضیح عبارت معروف {{عربی|العلم هو الحجاب الأكبر}} فرو غلطیدن در فروعات علمی را باعث [[غفلت]] دانسته و کثرت [[فروع]] را باعث [[غلظت]] [[حجاب]] از [[حقیقت]] معرفی می‌کند. ایشان [[اشتغال]] به کثرت علم را از بسترهای افتادن در دام شیطان و مایۀ غفلت می‌داند و توصیه می‌کند که هرآنچه را [[عقل]] با قوت [[برهان]] و [[سلوک]] علمی [[ادراک]] کرده، با قلم عقل بر صفحه [[قلب]] بنگارد و ذلِّ [[عبودیت]] و عِزِّ ربوبیِّت را به قلب برساند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱ – ۱۲.</ref>.
امام با اصالت دادن به [[ایمان]]، بین علم و ایمان تمایز قائل می‌گردد و نتیجه و حاصل [[تحصیل علم]] و سلوک علمی را وارد شدن در سلک [[مؤمنین]] دانسته و به [[خشوع قلب]] در برابر [[حق]] تأکید می‌ورزد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴.</ref>. ایشان فرق عالم به [[علوم]] رسمی را با [[عوام]] در بلد بودن اصطلاحات می‌داند ورنه هردو (عالم و عامی) حقیقةالوجود را نمی‌دانند. به [[اعتقاد]] [[امام]] چنین عالمی از [[حقیقت علم]] [[محروم]] بوده فقط از قیل و قال بی‌کیفیت بهره برده است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۳۷؛ نیز: صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۳۶.</ref>. ایشان [[علما]] را به [[تأسی]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[ائمۀ اطهار]] {{عم}} [[دعوت]] می‌کند و از آنان مشارکت جدی در امر [[دعوت به اسلام]] و [[دعوت به وحدت]] و مسائل [[سیاسی]] مربوط به [[جامعۀ اسلامی]] را می‌طلبد<ref>صحیفه امام، ج۱۸، صص ۴۲۴ - ۴۲۵.</ref>. [[امام خمینی]]، [[تعهد]] علما به [[اسلام]] و [[همراهی]] [[مردم]] با آنان را دو عامل مهم [[قدرت]] و قوت [[عالمان دینی]] می‌داند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، صص ۴۲۵ – ۴۲۷.</ref>. امام خطاب به [[حوزویان]] و دانشگاهیان برای [[نجات]] [[قرآن]] از [[شر]] [[جاهلان]] متنسک و [[عالمان]] متهتک و تأکید بر توجه حوزه‌ها و دانشگاه‌ها به شئونات و ابعاد مختلف قرآن، از [[شکایت]] پیامبر اسلام {{صل}} از این دو قشر خبر می‌دهد و خطر عالم متهتک را جدی‌تر و خطرناک‌تر قلمداد می‌نماید<ref>صحیفه امام، ج۱۱، صص ۳۱۴ - ۳۱۵؛ ج۱۷، صص ۱۵۸ – ۱۸۶؛ ج۱۸، ص۴۱۰.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۰۰.</ref>
== ابعاد ناپسند [[عصبیت]] [[اهل]] [[علم]] ==
امام با تکیه بر [[آموزه‌های دینی]]<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ج۴، ص۹۷.</ref>، عصبیت را باعث خروج از دایره [[ایمان]] و از بدترین [[اخلاق]] [[شیطانی]] می‌داند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۴۶.</ref>. ایشان [[معتقد]] است، عصبیت اهل علم و [[ایستادگی]] و [[حمایت مطلق از نظر خود یا استادش، نه به خاطر اظهار حق و ابطال [[باطل]]، بدتر و زشت‌تر از سایر عصبیت‌هاست. از نظر امام [[زشتی]] بیشتر آن یکی به خاطر جایگاه عالم است که شاخه‌ای از شجره [[نبوت]] و [[ولایت]] است و نباید عصبیت [[جاهلانه]] داشته باشد؛ دوم به خاطر بی‌حرمتی به علم و [[دانش]] است؛ سوم به خاطر بی‌حرمتی به طرف مقابل است که از [[اهل]] [[علم]] بوده و احترامش [[واجب]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۱۵۱ – ۱۵۲.</ref>.
[[امام]] [[تقوا]] را شرط مفید بودن عالم می‌داند. ایشان [[معتقد]] است صدمه عالم بی‌تقوا به [[اسلام]]، به مراتب بیشتر از دیگر اقشار [[جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۰۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۴٬۰۳۶

ویرایش