تبرک: تفاوت میان نسخهها
←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[برکت]] و [[مبارک]] بارها در [[قرآن کریم]] بهکار رفته و مکانها، زمانهای خاص، و اشخاص معین [[مبارک]] شمرده شدهاند.<ref>ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸</ref> اینکه [[یوسف]] به برادرانش گفت: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳</ref>، یا [[قوم بنی اسرائیل]] صندوق عهدی از جانب [[خدا]] داشتند که [[فرشتگان]] آن را حمل میکردند و مایۀ [[آرامش]] آنان بود،{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>بقره، آیه ۲۴۸</ref> نشان آن است که میتوان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} به آثار آن [[حضرت]] تبرک میجستند<ref>تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷</ref> و گاهی [[فرزندان]] خود را نزد آن [[حضرت]] میآوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقیماندۀ غذای [[پیامبر]] یا آب وضوی او تبرّک میجستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمیداشتند و پس از [[وفات]] آن [[حضرت]] نیز از [[زره]]، [[عصا]]، [[شمشیر]]، ظرف، [[انگشتر]] و هرچه از او مانده بود تبرّک میجستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود [[پاک]] و [[الهی]] بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، بهخودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. [[علامۀ امینی]] مینویسد: اگر مدینۀ منوّره [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]] برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و صدّیقین و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] داشته باشد، [[ارزش]] پیدا میکند و [[شرافت]] مییابد.<ref>سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱</ref> آری [[شهادت]]، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر [[عاشقان]] [[اهل بیت]] {{عم}}، آستانبوس اولیای دینند و بر [[ضریح]] و سنگ [[قبر]] و [[پرچم عزای حسینی]] و [[تربت]] [[کربلا]] تبرّک میجویند و برای [[دفن]] شدن در جوار [[حرمهای مطهّر]] [[ارزش]] قائلند، همه و همه ناشی از [[عشق]] و [[محبت]] به [[بندگان]] [[خالص]] خداست و راهی برای [[تقرّب]] به [[ذات مقدس]] [[خداوند]] است. در [[زیارتگاهها]] اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و [[ضریح]] است، امّا در [[باطن]]، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به [[ائمه]] اطهار {{عم}} است و انتساب به آنان به اینها [[قداست]] میبخشد. [[علامۀ امینی]] در [[الغدیر]] نمونههای متعددی از تبرک جستن [[صحابه]] را یاد میکند، از [[حضرت زهرا]] و [[بلال حبشی]] و دیگران نمونه میآورد<ref>الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد</ref> و از انتقال جنازهها به [[حرمها]] یاد میکند.<ref>الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵</ref> او دهها مورد میآورد که بزرگان [[اهل سنت]] نیز به [[قبر]] [[پیامبر]] و آثار برجای مانده از او تبرک میجستند و از مستحبّات [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را، تبرک جستن به آثار [[نبوی]] و اماکن [[مقدّس]] میشمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بیدلیل است که اینگونه امور را [[شرک]] میداند. [[توسّل]] نیز همینگونه است. [[قرآن]] [[دستور]] میدهد که به درگاه [[خداوند]]، وسیلۀ [[تقرّب]] بجویید {{متن قرآن|وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ}}<ref>مائده، آیه ۳۵</ref> و برای [[آمرزش گناهان]]، رفتن نزد [[پیامبر]] و [[استغفار]] و آمرزشخواهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را مؤثر میداند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>«اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و در پیشگاه خدا استغفار میکردند و [[پیامبر]] هم در حق آنان طلب آمرزش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند». نساء، آیه ۶۴</ref> پس [[توسّل]] نیز با [[توحید]] ناسازگار نیست. طبق [[روایات]]، [[انبیای پیشین]] نیز به [[پیامبر]] و [[خاندان]] او و [[پنج تن]] [[اصحاب کساء]] متوسّل شدهاند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. [[انبیا]] حتی پیش از تولّد [[معصومین]] به آنان متوسّل شدهاند.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴</ref> در منابع [[اهل سنت]] نیز نمونههای فراوان [[نقل]] شده که از [[آداب زیارت]]، حضور در کنار [[مرقد]] [[پیامبر]] و [[توسّل]] به او در پیشگاه [[خداوند]] و شفیع قرار دادن وی برای [[آمرزش گناهان]] شمرده شده است.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳</ref> [[توسّل]] به [[اهل بیت]]، نه به معنای [[حاجت]] خواستن از آنان است، بلکه به خاطر [[جاه]] و [[قرب]] و منزلتی که نزد [[خدا]] دارند، آنان را وسیله قرار میدهیم تا حاجتمان را از [[خدا]] بطلبیم، چرا که آنان مجاری [[فیض الهی]] و [[واسطۀ فیض]] میان [[مولی]] و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواستههایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه میگردند. در عین حال [[عقیده]] داریم که در [[عالم هستی]]، هیچ مؤثری جز [[خدای سبحان]] نیست. آنچه در [[حرمهای مطهّر]] و کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] توسّط [[زائران]] [[شیعه]] و غیرشیعه انجام میگیرد، جز همان [[توسّل]] نیست. کجای این با [[توحید]] ناسازگار است؟<ref>الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳</ref> جملهای که مکرّر در [[دعای توسّل]] آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر [[قرب]] و وجاهت [[معصومین]] در پیشگاه خداست: {{عربی|إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه}}<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹</ref> در توصیههای [[معصومین]]، کیفیت [[نوشتن]] رقعه و [[توسّل]] به [[اهل بیت]] {{عم}} و دعاهای گوناگون [[توسّل]] برای برآمدن حاجتها [[نقل]] شده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴</ref> [[عالمان]] و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در [[تبیین]] مسألۀ تبرک و [[توسّل]] و [[دفع شبهات]] دارند، تا [[اثبات]] کنند آنچه [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} انجام میدهند، مغایرتی با [[توحید]] و رهنمودهای [[دین]] و [[سنّت نبوی]] ندارد،<ref>از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴</ref> و برخاسته از [[محبت]] به [[اولیای الهی]] و با [[هدف]] [[تقرّب به خداوند]] یکتاست.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref> | [[برکت]] و [[مبارک]] بارها در [[قرآن کریم]] بهکار رفته و مکانها، زمانهای خاص، و اشخاص معین [[مبارک]] شمرده شدهاند.<ref>ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸</ref> اینکه [[یوسف]] به برادرانش گفت: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳</ref>، یا [[قوم بنی اسرائیل]] صندوق عهدی از جانب [[خدا]] داشتند که [[فرشتگان]] آن را حمل میکردند و مایۀ [[آرامش]] آنان بود،{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>بقره، آیه ۲۴۸</ref> نشان آن است که میتوان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} به آثار آن [[حضرت]] تبرک میجستند<ref>تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷</ref> و گاهی [[فرزندان]] خود را نزد آن [[حضرت]] میآوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقیماندۀ غذای [[پیامبر]] یا آب وضوی او تبرّک میجستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمیداشتند و پس از [[وفات]] آن [[حضرت]] نیز از [[زره]]، [[عصا]]، [[شمشیر]]، ظرف، [[انگشتر]] و هرچه از او مانده بود تبرّک میجستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود [[پاک]] و [[الهی]] بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، بهخودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. [[علامۀ امینی]] مینویسد: اگر مدینۀ منوّره [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]] برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و صدّیقین و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] داشته باشد، [[ارزش]] پیدا میکند و [[شرافت]] مییابد.<ref>سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱</ref> آری [[شهادت]]، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر [[عاشقان]] [[اهل بیت]] {{عم}}، آستانبوس اولیای دینند و بر [[ضریح]] و سنگ [[قبر]] و [[پرچم عزای حسینی]] و [[تربت]] [[کربلا]] تبرّک میجویند و برای [[دفن]] شدن در جوار [[حرمهای مطهّر]] [[ارزش]] قائلند، همه و همه ناشی از [[عشق]] و [[محبت]] به [[بندگان]] [[خالص]] خداست و راهی برای [[تقرّب]] به [[ذات مقدس]] [[خداوند]] است. در [[زیارتگاهها]] اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و [[ضریح]] است، امّا در [[باطن]]، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به [[ائمه]] اطهار {{عم}} است و انتساب به آنان به اینها [[قداست]] میبخشد. [[علامۀ امینی]] در [[الغدیر]] نمونههای متعددی از تبرک جستن [[صحابه]] را یاد میکند، از [[حضرت زهرا]] و [[بلال حبشی]] و دیگران نمونه میآورد<ref>الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد</ref> و از انتقال جنازهها به [[حرمها]] یاد میکند.<ref>الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵</ref> او دهها مورد میآورد که بزرگان [[اهل سنت]] نیز به [[قبر]] [[پیامبر]] و آثار برجای مانده از او تبرک میجستند و از مستحبّات [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را، تبرک جستن به آثار [[نبوی]] و اماکن [[مقدّس]] میشمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بیدلیل است که اینگونه امور را [[شرک]] میداند. [[توسّل]] نیز همینگونه است. [[قرآن]] [[دستور]] میدهد که به درگاه [[خداوند]]، وسیلۀ [[تقرّب]] بجویید {{متن قرآن|وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ}}<ref>مائده، آیه ۳۵</ref> و برای [[آمرزش گناهان]]، رفتن نزد [[پیامبر]] و [[استغفار]] و آمرزشخواهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را مؤثر میداند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>«اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و در پیشگاه خدا استغفار میکردند و [[پیامبر]] هم در حق آنان طلب آمرزش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند». نساء، آیه ۶۴</ref> پس [[توسّل]] نیز با [[توحید]] ناسازگار نیست. طبق [[روایات]]، [[انبیای پیشین]] نیز به [[پیامبر]] و [[خاندان]] او و [[پنج تن]] [[اصحاب کساء]] متوسّل شدهاند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. [[انبیا]] حتی پیش از تولّد [[معصومین]] به آنان متوسّل شدهاند.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴</ref> در منابع [[اهل سنت]] نیز نمونههای فراوان [[نقل]] شده که از [[آداب زیارت]]، حضور در کنار [[مرقد]] [[پیامبر]] و [[توسّل]] به او در پیشگاه [[خداوند]] و شفیع قرار دادن وی برای [[آمرزش گناهان]] شمرده شده است.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳</ref> [[توسّل]] به [[اهل بیت]]، نه به معنای [[حاجت]] خواستن از آنان است، بلکه به خاطر [[جاه]] و [[قرب]] و منزلتی که نزد [[خدا]] دارند، آنان را وسیله قرار میدهیم تا حاجتمان را از [[خدا]] بطلبیم، چرا که آنان مجاری [[فیض الهی]] و [[واسطۀ فیض]] میان [[مولی]] و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواستههایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه میگردند. در عین حال [[عقیده]] داریم که در [[عالم هستی]]، هیچ مؤثری جز [[خدای سبحان]] نیست. آنچه در [[حرمهای مطهّر]] و کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] توسّط [[زائران]] [[شیعه]] و غیرشیعه انجام میگیرد، جز همان [[توسّل]] نیست. کجای این با [[توحید]] ناسازگار است؟<ref>الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳</ref> جملهای که مکرّر در [[دعای توسّل]] آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر [[قرب]] و وجاهت [[معصومین]] در پیشگاه خداست: {{عربی|إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه}}<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹</ref> در توصیههای [[معصومین]]، کیفیت [[نوشتن]] رقعه و [[توسّل]] به [[اهل بیت]] {{عم}} و دعاهای گوناگون [[توسّل]] برای برآمدن حاجتها [[نقل]] شده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴</ref> [[عالمان]] و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در [[تبیین]] مسألۀ تبرک و [[توسّل]] و [[دفع شبهات]] دارند، تا [[اثبات]] کنند آنچه [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} انجام میدهند، مغایرتی با [[توحید]] و رهنمودهای [[دین]] و [[سنّت نبوی]] ندارد،<ref>از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴</ref> و برخاسته از [[محبت]] به [[اولیای الهی]] و با [[هدف]] [[تقرّب به خداوند]] یکتاست.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref> | ||
==[[تبرک جستن]]== | |||
بر اساس متن [[قرآن کریم]]، تبرک جستن به آثار [[اولیا]] اختصاص به [[مسلمانان]] ندارد، بلکه این عمل در میان [[پیامبران پیشین]] نیز رایج بوده است. برابر [[تاریخ اسلام]] و روایتهای موجود، این عمل ([[تبرک]] و [[استشفاء]] به آثار اولیا) از [[صدر اسلام]] و [[زمان]] [[حیات]] [[پربرکت]] [[پیامبر]]{{صل}} [[رحمت]] و [[یاران]] آن حضرت بوده است با [[پژوهشی]] در [[آیات قرآن]] و [[سنت نبوی]] و [[سیره مسلمانان]]، [[مشروعیت]] تبرک به آثار اولیا ثابت میشود. | |||
پیش از [[استدلال]] به [[آیات]] و [[روایات]]، لازم است به یک نکته اشاره شود و آن این که [[افعال]] [[انسان]] دو صورت دارد: | |||
#ذاتی و غیر قصدی: زدن، کشتن و... این [[اعمال]] در صورت اقدام، در خارج واقع میشود؛ چه هنگام انجام عمل، قصد کشتن و زدن را داشته باشد یا نداشته باشد. | |||
# اعمال قصدی و نیتی: یک عمل با [[نیت]] میتواند هم مصداق [[عبادت]]، [[تعظیم]] و [[شکر]] باشد و هم مصداق [[کفر]] و [[شرک]]. برای مثال، اگر کسی در برابر دیگری به قصد تعظیم و [[بزرگداشت]] و [[شکرگزاری]] سر خم کند، جایز و مورد [[تأیید]] [[قرآن]] نیز است. چنان که [[خداوند]] به انسان فرمود: {{متن قرآن|أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ}}<ref>«که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>. (حتی در چند جای [[قرآن مجید]]، خداوند، [[سجده]] در برابر غیر [[خدا]] را به قید غیر عبادت جایز میشمارد، چنان که میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>. | |||
نیز بنا بر [[آیه شریفه]]، [[حضرت یوسف]]، پدر و مادرش را بر تخت نشانید و [[مصریان]] به خاک افتادند و او را سجده کردند: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا}}<ref>«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. این نوع سجدهها، نه [[سجده]] برای [[پرستش]] و [[عبادت]]، بلکه [[بزرگداشت]] و [[تعظیم]] بود. استشفا و [[تبرک]] و سر خم کردن در برابر [[پیامبران]] و [[اولیای خدا]] نیز این گونه است؛ یعنی برای بزرگداشت است، نه به قصد عبادت و پرستش. | |||
۱. تبرک و استشفا در [[قرآن]]؛ در [[قرآن کریم]] میخوانیم: هنگامی که [[حضرت یوسف]]{{ع}}، خود را به برادرانش معرفی کرد و آنان را بخشید، فرمود: {{متن قرآن|اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا}}<ref>«این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳.</ref> سپس فرمود: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا}}<ref>«چون مژدهرسان آمد، آن (پیراهن) را بر رخسار وی افکند و او بینا گشت» سوره یوسف، آیه ۹۶.</ref>. این [[آیه]]، [[گواه]] روشنی بر [[تبرک جستن]] [[پیامبر خدا]] ([[یعقوب]]) به [[پیراهن پیامبر]] دیگری (حضرت یوسف) است، بلکه بیانگر آن است که پیراهن یاد شده، موجب بازگشت [[بینایی]] [[حضرت یعقوب]] گردید. این [[آیات]] دلیل روشنی بر جواز استشفا از اولیای [[خداوند]] است. آیا میتوان گفت [[رفتار]] این دو [[پیامبر گرامی]]، از چهار چوب [[توحید]] و [[پرستش خدا]] خارج بوده است؟ | |||
۲. تبرک و استشفا در [[روایات]]؛ روایاتهای فراوانی از [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]] بر جواز استشفا و تبرک به آثار [[اولیا]] و پیامبران دلالت دارد که ما تنها به چند نمونه از روایتهای منقول در [[منابع اهل سنت]] بسنده میکنیم. | |||
# [[بخاری]] در صحیح خود میگوید: مردی از [[عبدالله بن عمر]] درباره [[استلام حجر]] پرسید و او در پاسخ گفت: {{عربی|رأيت رسول الله يستلمه و يقبله}}؛ «[[پیامبر]]{{صل}} را دیدم که [[حجرالاسود]] را استلام میکرد و میبوسید»<ref>الجامع الصحیح (صحیح بخاری)، ج۲، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ص۱۸۶؛ فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۳، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ح۱۶۱۱، ص۴۷۵.</ref>. | |||
# [[صحیح بخاری]] از [[زید بن اسلم]] از پدرش [[روایت]] میکند که گفت<ref>الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ج۲، ص۳۹۸، ح۱۶۱۰؛ مالک بن انس، الموطأ، ص۳۰۶، کتاب الحج، ص۱۲۰.</ref>: دیدم [[عمر بن خطاب]] [[حجرالاسود]] را بوسید و گفت: اگر نه این بود که دیدم [[پیغمبر]] تو را بوسید، نمیبوسیدم. این در حالی است که اگر لمس کردن یا بوسیدن سنگی، [[شرک به خدا]] بود، هرگز [[پیامبر]] (که منادی [[توحید]] است) به چنین کاری مبادرت نمیورزید. | |||
# [[ابوالولید]] میگوید: پدرم از [[سفیان بن عیینه]] و او از [[جریح]] و از محمد بن عباد بن جعفر نقل میکند که گفت: [[ابن عباس]] را در [[روز ترویه]] دیدم که به رکن سیاه آمد و [[حجرالأسود]] را بوسید و بر آن [[سجده]] کرد و سپس بوسید و سجده کرد و تا سه بار این کار را تکرار کرد<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۳۲۱.</ref>. | |||
#همچنین میگوید: پدرم از مسلم بن خالد و او از ابن جریح و او از [[عطاء]] نقل میکند که: [[عبدالله بن عمر]]، [[ابوهریره]]، [[ابوسعید خدری]] و [[جابر بن عبدالله]] را دیدم که وقتی حجرالاسود را استلام میکردند، دستهایشان را میبوسیدند<ref>اخبار مکه، ج۱، صص ۳۴۳ و ۳۴۴، باب ما جاء فی تقبیل الایدی إذا استلم الرکن.</ref>. | |||
# ابن عباس میگوید: [[پیامبر اسلام]]، [[رکن یمانی]] را بوسید و صورتش را بر روی آن نهاد<ref>مستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۴۵۶، حاکم درباره این روایت میگوید: {{عربی|هذا حديث صحيح الاسناد}}.</ref>. | |||
در کتابهای [[صحاح]] و [[سنن]] و مسانید [[اهل سنت]]، روایتهای فراوانی وجود دارد که به استشفا و [[تبرک جستن]] [[صحابه]] و [[تابعین]] پیامبر به آثار آن حضرت مانند [[تبرک]] به [[لباس]]، [[عصا]]، آب [[وضو]] و آب چاهی که پیامبر به آن آب دهان انداخته بود، اشاره دارد یا به ظرفهایی که در آن پیامبر آب یا غذا میخوردند و نیز به جای پای پیامبر. این [[روایتها]]، کوچکترین تردیدی در [[مشروعیت]] این عمل باقی نمیگذارند. | |||
برخی از آن روایتها را در اینجا یاد آور میشویم: | |||
# [[بخاری]] در صحیح خود در روایتی طولانی میگوید: {{متن حدیث|و إذا توضأ كادوا يقتلون على وضوئه}}. هر گاه [[پیامبر]] [[وضو]] میگرفت، نزدیک بود [[مسلمانان]] (بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت) و [[تبرک]] به آن همدیگر را بکشند»<ref>الجامع الصحیح، (صحیح البخاری)، ج۳، باب ما یجوز من الشروط الاسلام، باب الشروط فی الجهاد و المصالحه، ص۲۵۵، ح۲۶۷۳؛ المسند، ج۵، ص۴۳۰، ج۱۸۵۷۳.</ref>. | |||
# [[ابن حجر]] میگوید: {{عربی|إن النبي{{صل}} كان يؤتى بالصبيان فيبرك عليهم}}؛ «[[کودکان]] را نزدیک پیامبر{{صل}} میآوردند و آن حضرت برای متبرک ساختن آنها، دست [[مبارک]] خویش را بر سر آنان میکشید»<ref>الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، خطبه کتاب، ص۷.</ref>. | |||
# محمد طاهر مکی میگوید: «از ام ثابت [[روایت]] است که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} بر من وارد شد و از دهانه مشکی که آویزان بود، ایستاده آب نوشید و من برخاسته و دهانه [[مشک]] را بریدم». وی سپس میافزاید: این [[حدیث]] را [[ترمذی]] روایت کرده و میگوید: حدیث، صحیح و حسن است. شارح این حدیث در کتاب ریاض الصالحین میگوید: ام ثابت، دهانه مشک را [[برید]] تا جای دهان پیامبر را نگهداری کند و به آن تبرک جوید. صحابههای دیگر نیز میکوشیدند تا از جایی که رسول خدا{{صل}} آب نوشیده بود، بنوشند<ref>فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۱، صص ۲۸۱ و ۲۸۲.</ref>. | |||
# رسول خدا{{صل}} به قصد وضو از [[حجره]] خود بیرون آمد. وقتی وضو گرفت، [[مردم]] آب وضوی حضرت را میگرفتند و به آن تبرک میجستند و سرصورت خود را مسح میکردند<ref>الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۱، ص۵۶، کتاب الوضوء، باب ۸۰، ح۱۸۷.</ref>. | |||
آیا با توجه به این [[احادیث]] (که تنها نمونههایی از آنها را آوردیم) میتوان ادعا کرد که استلام، تبرک و استشفا از [[ضریح]] [[اولیای خدا]] عملی [[شریک]] آمیز است؟ | |||
[[شیعیان]]، اولیای خدا و آثار آنان را [[آفریده]] [[خدا]] میدانند و تنها به [[پاس]] [[احترام]] به [[پیشوایان]] خود به عنوان [[رهبران]] و پیش کسوتان [[دین خدا]] و به منظور ابراز [[محبت]] و ارادت، نسبت به آثار آنها تبرک و استشفا میکنند.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۴۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | # [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | ||
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||