جبر و اختیار در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←پاسخ
(←پاسخ) |
|||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
همچنین [[قرآن]] تأکید دارد [[خداوند متعال]] برای هر [[انسانی]]، در وقتی معین و به حسب فعل معینی که از او سر میزند، درجهای قرار داده است: {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُواْ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>و برای هر یک بدانچه انجام دادهاند پایههایی است، و پروردگارت از آنچه انجام میدهند غافل نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۳۲.</ref> و خدا به این [[درجه]] علم دارد و آن را در لوح محفوظ ثبت کرده است. حال اگر انسان به آن درجه نرسد، [[حکم خداوند]] در این مورد [[باطل]] و علم الهی مبدّل به جهل میشود و این محال است، در نتیجه، فعل [[مردمان]] تا [[قیامت]] مشخص و محتوم است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۳.</ref> و معنای {{متن حدیث|الشَّقِیُ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۱.</ref> همین است. خداوند نیز [[خبر]] میدهد گروه فراوانی از [[جن]] و [[انس]]، [[اهل]] [[آتش]] دوزخاند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ زیرا دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۷۹.</ref> و [[خبر]] دادن متفرع بر [[علم]] است و اگر آنان دوزخی نشوند، [[علم خداوند]] [[جهل]] و خبر او [[دروغ]] میشود<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۱.</ref>. برخی نیز با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.</ref> گفتهاند: [[احکام الهی]] مانند [[اسلام]] [[مسلمان]] و [[کفر]] [[کافر]] و... تبدیل پذیر و زایل شدنی نیست، زیرا احکام الهی، [[ازلی]] است و امر ازلی زوال نمیپذیرد<ref>تفسیر قاسمی، ج ۶، ص ۶۹۲.</ref>. | همچنین [[قرآن]] تأکید دارد [[خداوند متعال]] برای هر [[انسانی]]، در وقتی معین و به حسب فعل معینی که از او سر میزند، درجهای قرار داده است: {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُواْ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>و برای هر یک بدانچه انجام دادهاند پایههایی است، و پروردگارت از آنچه انجام میدهند غافل نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۳۲.</ref> و خدا به این [[درجه]] علم دارد و آن را در لوح محفوظ ثبت کرده است. حال اگر انسان به آن درجه نرسد، [[حکم خداوند]] در این مورد [[باطل]] و علم الهی مبدّل به جهل میشود و این محال است، در نتیجه، فعل [[مردمان]] تا [[قیامت]] مشخص و محتوم است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۳.</ref> و معنای {{متن حدیث|الشَّقِیُ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۱.</ref> همین است. خداوند نیز [[خبر]] میدهد گروه فراوانی از [[جن]] و [[انس]]، [[اهل]] [[آتش]] دوزخاند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ زیرا دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۷۹.</ref> و [[خبر]] دادن متفرع بر [[علم]] است و اگر آنان دوزخی نشوند، [[علم خداوند]] [[جهل]] و خبر او [[دروغ]] میشود<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۱.</ref>. برخی نیز با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.</ref> گفتهاند: [[احکام الهی]] مانند [[اسلام]] [[مسلمان]] و [[کفر]] [[کافر]] و... تبدیل پذیر و زایل شدنی نیست، زیرا احکام الهی، [[ازلی]] است و امر ازلی زوال نمیپذیرد<ref>تفسیر قاسمی، ج ۶، ص ۶۹۲.</ref>. | ||
==== | ==== پاسخ ==== | ||
این [[شبهه]] با [[تبیین]] صحیح آموزه [[قضا و قدر]] و رابطه [[علم الهی]] با موجودات [[عالم]] پاسخ داده میشود: [[اعتقاد]] به [[قضا و قدر الهی]] و علم خداوند به همه چیز پیش از تحقق آنها، مستلزم [[جبر]] نیست. [[جبر]] زمانی لازم میآید که [[اراده]] [[بشر]] در [[کار]] دخیل نباشد. قضا و قدر الهی چیزی جز سرچشمه گرفتن [[نظام]] سببی و مسببی [[جهان]] از علم و [[اراده الهی]] نیست. اعتقاد به قضا و قدر به معنای اعتقاد به این است که همه [[کارها]] بر اساس [[قانون علیت]] انجام میشوند و [[انکار]] آن یعنی انکار علیت و قائل شدن به تصادف و [[هرج و مرج]] در هستی<ref>انسان و سرنوشت، ص ۳۲ ـ ۳۸.</ref>. | این [[شبهه]] با [[تبیین]] صحیح آموزه [[قضا و قدر]] و رابطه [[علم الهی]] با موجودات [[عالم]] پاسخ داده میشود: [[اعتقاد]] به [[قضا و قدر الهی]] و علم خداوند به همه چیز پیش از تحقق آنها، مستلزم [[جبر]] نیست. [[جبر]] زمانی لازم میآید که [[اراده]] [[بشر]] در [[کار]] دخیل نباشد. قضا و قدر الهی چیزی جز سرچشمه گرفتن [[نظام]] سببی و مسببی [[جهان]] از علم و [[اراده الهی]] نیست. اعتقاد به قضا و قدر به معنای اعتقاد به این است که همه [[کارها]] بر اساس [[قانون علیت]] انجام میشوند و [[انکار]] آن یعنی انکار علیت و قائل شدن به تصادف و [[هرج و مرج]] در هستی<ref>انسان و سرنوشت، ص ۳۲ ـ ۳۸.</ref>. | ||