پرش به محتوا

آیه ابتلا در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


راغب اصفهانی می‌نویسد:
راغب اصفهانی می‌نویسد:
(بَلَوْته) به معنای او را آزمایش کردم است و وقتی گفته می‌‌شود {{متن عربی|أَبْلَيْتُ فلاناً}} یعنی فلانی را مورد آزمایش قرار دادم و لفظ [[غم]] "[[بلاء]]" نامیده شده است؛ زیرا [[جسم]] [[آدمی]] به واسطه آن مورد آزمایش قرار می‌گیرد. قال [[الله تعالی]]: {{متن قرآن|وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه 49.</ref> و [[تکلیف]]، "بلاء" نامیده شده؛ زیرا [[تکالیف]] عامل فشار و [[سختی]] بر بدن هستند یا سبب آزمایشند از این رو [[خدای متعال]] فرمودند: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ}}<ref>«و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارش‌های (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه 31.</ref> گاه تکالیف، "بلا" هستند؛ زیرا خدای متعال بندگانش را مورد آزمایش قرار می‌دهد تا نسبت به کارهای سودمند سپاسگزار باشند و به کارهای [[زیان]] بار [[شکیبا]].<ref> ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ص145.</ref>.<ref> عظیمی فر، علیرضا، قرآن و عصمت اهل بیت {{عم}}، ص387.</ref>.
(بَلَوْته) به معنای او را آزمایش کردم است و وقتی گفته می‌‌شود {{متن عربی|أَبْلَيْتُ فلاناً}} یعنی فلانی را مورد آزمایش قرار دادم و لفظ [[غم]] "[[بلاء]]" نامیده شده است؛ زیرا [[جسم]] [[آدمی]] به واسطه آن مورد آزمایش قرار می‌گیرد. قال [[الله تعالی]]: {{متن قرآن|وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه 49.</ref> و [[تکلیف]]، "بلاء" نامیده شده؛ زیرا [[تکالیف]] عامل فشار و [[سختی]] بر بدن هستند یا سبب آزمایشند از این رو [[خدای متعال]] فرمودند: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ}}<ref>«و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارش‌های (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه 31.</ref> گاه تکالیف، "بلا" هستند؛ زیرا خدای متعال بندگانش را مورد آزمایش قرار می‌دهد تا نسبت به کارهای سودمند سپاسگزار باشند و به کارهای [[زیان]] بار [[شکیبا]].<ref> ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ص145.</ref>.<ref>[[علی رضا عظیمی‌فر|عظیمی‌فر، علی رضا]]، [[قرآن و عصمت اهل بیت (کتاب)|قرآن و عصمت اهل بیت]]، ص387.</ref>.


=== کلمات یا [[آزمون‌های الهی]] [[ابراهیم]] ===
=== کلمات یا [[آزمون‌های الهی]] [[ابراهیم]] ===
خط ۶۵: خط ۶۵:
# انجام دادن و [[امتثال]] [[امر خداوند]] اگر فاعل آن [[حضرت ابراهیم]] باشد.
# انجام دادن و [[امتثال]] [[امر خداوند]] اگر فاعل آن [[حضرت ابراهیم]] باشد.
# [[توفیق]] به انجام و امتثال آن اگر فاعل [[خداوند]] باشد.
# [[توفیق]] به انجام و امتثال آن اگر فاعل [[خداوند]] باشد.
به دیگر سخن برخی برآنند که ضمیر فاعل در "اتمهن" به ابراهیم بر می‌گردد و برخی دیگر معتقدند ضمیر به [[خدا]] باز می‌گردد. <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج1، ص270؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج1، ص201.</ref>.<ref>ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص82 و 83.</ref>.
به دیگر سخن برخی برآنند که ضمیر فاعل در "اتمهن" به ابراهیم بر می‌گردد و برخی دیگر معتقدند ضمیر به [[خدا]] باز می‌گردد. <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج1، ص270؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج1، ص201.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص82 ـ 83.</ref>.


=== [[عهد]] ===
=== [[عهد]] ===
خط ۸۲: خط ۸۲:
# گاهی به چیزی است که در [[قرآن]] و [[سنت]] پیامبرش ما را به آن امر کرده است ([[عهد]] [[شرعی]]) مانند:{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟..». سوره اعراف، آیه 172.</ref>.
# گاهی به چیزی است که در [[قرآن]] و [[سنت]] پیامبرش ما را به آن امر کرده است ([[عهد]] [[شرعی]]) مانند:{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟..». سوره اعراف، آیه 172.</ref>.
# زمانی عهد [[خدا]] به چیزی است که پایبند به آن هستیم ولی در اصول [[شریعت]] الزامی نیست. مثل [[نذر]] کردن و هر چیزی که در [[حکم]] نذر باشد. (عهد قرار دادی بین [[بنده]] و خدا): مانند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که..». سوره توبه، آیه 75.</ref>. در [[عرف ]]شریعت به پیمانی که با [[کافران]] بسته شده و در [[ذمه]] آنان است نیز «عهد» یا «ذو العهد»، می‌گویند. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لا يقتل مؤمن ولا ذو عهد في عهده}}؛ «هیچ [[ذمی]] در عهدش کشته نمی‌شود و همچنین است مشرکی که [[امان]] بخواهد و در [[دار الاسلام]] داخل شود».  
# زمانی عهد [[خدا]] به چیزی است که پایبند به آن هستیم ولی در اصول [[شریعت]] الزامی نیست. مثل [[نذر]] کردن و هر چیزی که در [[حکم]] نذر باشد. (عهد قرار دادی بین [[بنده]] و خدا): مانند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که..». سوره توبه، آیه 75.</ref>. در [[عرف ]]شریعت به پیمانی که با [[کافران]] بسته شده و در [[ذمه]] آنان است نیز «عهد» یا «ذو العهد»، می‌گویند. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لا يقتل مؤمن ولا ذو عهد في عهده}}؛ «هیچ [[ذمی]] در عهدش کشته نمی‌شود و همچنین است مشرکی که [[امان]] بخواهد و در [[دار الاسلام]] داخل شود».  
به عهد و [[پیمان]] و وثیقه‌ای که میان دو نفر بسته شود نیز عهد گفته می‌شود. <ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص591 و 592.</ref>.<ref>محمد ساعدی، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص83-86.</ref>.
به عهد و [[پیمان]] و وثیقه‌ای که میان دو نفر بسته شود نیز عهد گفته می‌شود. <ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص591 و 592.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص83-86.</ref>.


=== [[امامت حضرت ابراهیم]] {{ع}} ===
=== [[امامت حضرت ابراهیم]] {{ع}} ===
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
گفته شده «این واژه دارای دو اصل صحیح می‌باشد؛ یکی بر خلاف [[نور]] و [[روشنایی]] است و دیگری به معنای قرار دادن چیزی در غیر جای خودش می‌باشد». <ref>ابن فارس، معجم مقاییس الغغة، ص617.</ref>. برخی هم گفته‌اند: «"[[ظلمت]]": نبود نور است و جمع آن [[ظلمات]] است و از آن به [[جهل]] و [[شرک]] و [[فسق]] تعبیر می‌شود همان‌گونه که از نور به اضداد این موارد تعبیر می‌گردد و "ظلم": قرار دادن چیزی در غیر جای خودش به واسطه [[عدول]] و رعایت نکردن مقدار، [[زمان]] و مکان مختص به آن است».  
گفته شده «این واژه دارای دو اصل صحیح می‌باشد؛ یکی بر خلاف [[نور]] و [[روشنایی]] است و دیگری به معنای قرار دادن چیزی در غیر جای خودش می‌باشد». <ref>ابن فارس، معجم مقاییس الغغة، ص617.</ref>. برخی هم گفته‌اند: «"[[ظلمت]]": نبود نور است و جمع آن [[ظلمات]] است و از آن به [[جهل]] و [[شرک]] و [[فسق]] تعبیر می‌شود همان‌گونه که از نور به اضداد این موارد تعبیر می‌گردد و "ظلم": قرار دادن چیزی در غیر جای خودش به واسطه [[عدول]] و رعایت نکردن مقدار، [[زمان]] و مکان مختص به آن است».  


صاحب التحقیق در این رابطه می‌نویسد: «اصل این ماده به معنای [[پایمال کردن حق]] و ادا نکردن آنچه [[حق]] است می‌باشد چه در مورد خود شخص باشد و چه در مورد غیر او و چه در مورد خداوند متعال. این معنا عقلا و غیر آنان و [[حقوق]] مادی و [[معنوی]] را نیز در بر می‌گیرد».. <ref>علامه مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج7، ص171.</ref>.
صاحب التحقیق در این رابطه می‌نویسد: «اصل این ماده به معنای [[پایمال کردن حق]] و ادا نکردن آنچه [[حق]] است می‌باشد چه در مورد خود شخص باشد و چه در مورد غیر او و چه در مورد خداوند متعال. این معنا عقلا و غیر آنان و [[حقوق]] مادی و [[معنوی]] را نیز در بر می‌گیرد».. <ref>علامه مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج7، ص171.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص86 ـ 87.</ref>.
<ref>محمد ساعدی، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص86 و 87.</ref>.


[[راغب اصفهانی]] هم می‌نویسد:  
[[راغب اصفهانی]] هم می‌نویسد:  
خط ۱۸۲: خط ۱۸۱:
اما لفظ ظالمین» در [[آیه]] مورد بحث اسم فاعل است و به شکل جمع لام استغراق بر سر آن قرار گرفته است و [[اندیشمندان]] در [[علم اصول]] [[اتفاق نظر]] دارند که هرگاه اسم فاعل به صورت جمع باشد و بر آن الف و لام استغراق درآید از آن لفظ معنای عام و مطلق [[اراده]] و فهمیده می‌شود. <ref>ر.ک: خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ج1، ص217؛ سبحانی، جعفر، الموجز فی اصول الفقه، ج1، ص198.</ref>.  
اما لفظ ظالمین» در [[آیه]] مورد بحث اسم فاعل است و به شکل جمع لام استغراق بر سر آن قرار گرفته است و [[اندیشمندان]] در [[علم اصول]] [[اتفاق نظر]] دارند که هرگاه اسم فاعل به صورت جمع باشد و بر آن الف و لام استغراق درآید از آن لفظ معنای عام و مطلق [[اراده]] و فهمیده می‌شود. <ref>ر.ک: خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ج1، ص217؛ سبحانی، جعفر، الموجز فی اصول الفقه، ج1، ص198.</ref>.  


از این بیان نتیجه می‌گیریم که مراد از لفظ "[[ظالمین]]" در [[آیه شریفه]] هر کسی است که به گونه‌ای در مدت [[زندگی]] خویش به [[ستم]] - خواه بزرگ یا کوچک و در عمل یا قول یا [[اعتقاد]] - [[آلوده]] گشته و در پرونده اعمالش ثبت گردیده است. این عمومیت به روشنی از جمع "الظالمین" که با الف و لام استغراق ،آمده معلوم می‌شود از این رو [[آیه]] مورد بحث بیانگر این نکته است که فردی که دارای وصف [[ظالم]] است [[شایستگی]] رسیدن به [[مقام امامت]] و [[پیشوایی]] [[مردم]] و رساندن آنان به [[تکامل]] بشری - که نتیجه‌اش [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[سعادت‌مندی]] [[اخروی]] است - را ندارد؛ بلکه این [[منصب]] از ناحیه [[خداوند متعال]] به کسی می‌رسد که از هرگونه ستم در تمام زندگی‌اش به دور باشد و در کوتاه سخن [[پاک]] و [[منزه]] از هرگ ونه گفتار و [[کردار]] و [[رفتار]] و اعتقاد [[ستم آلود]] به هر شکل آن باشد. <ref>عظیمی فر، علیرضا، قرآن و عصمت اهل بیت{{عم}}، ص392-394.</ref>.
از این بیان نتیجه می‌گیریم که مراد از لفظ "[[ظالمین]]" در [[آیه شریفه]] هر کسی است که به گونه‌ای در مدت [[زندگی]] خویش به [[ستم]] - خواه بزرگ یا کوچک و در عمل یا قول یا [[اعتقاد]] - [[آلوده]] گشته و در پرونده اعمالش ثبت گردیده است. این عمومیت به روشنی از جمع "الظالمین" که با الف و لام استغراق ،آمده معلوم می‌شود از این رو [[آیه]] مورد بحث بیانگر این نکته است که فردی که دارای وصف [[ظالم]] است [[شایستگی]] رسیدن به [[مقام امامت]] و [[پیشوایی]] [[مردم]] و رساندن آنان به [[تکامل]] بشری - که نتیجه‌اش [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[سعادت‌مندی]] [[اخروی]] است - را ندارد؛ بلکه این [[منصب]] از ناحیه [[خداوند متعال]] به کسی می‌رسد که از هرگونه ستم در تمام زندگی‌اش به دور باشد و در کوتاه سخن [[پاک]] و [[منزه]] از هرگ ونه گفتار و [[کردار]] و [[رفتار]] و اعتقاد [[ستم آلود]] به هر شکل آن باشد<ref>[[علی رضا عظیمی‌فر|عظیمی‌فر، علی رضا]]، [[قرآن و عصمت اهل بیت (کتاب)|قرآن و عصمت اهل بیت]]، ص392-394.</ref>.


== دلالت آیه ==
== دلالت آیه ==
۱۱۴٬۰۳۶

ویرایش