انس بن مالک انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
روایات [[مسند]] او به حدود ۲۲۸۶ [[حدیث]] میرسد که [[بخاری]] و مسلم بر ۱۸۰ حدیث آن اتفاق دارند. وی در [[بصره]] ساکن شد و پس از عمری طولانی به سال ۹۱ ﻫ.ق در دو فرسخی [[بصره]] (منطقه [[طف]]) [[وفات]] یافت<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|راویان مشترک]]، ج۲، ص 30.</ref>. | روایات [[مسند]] او به حدود ۲۲۸۶ [[حدیث]] میرسد که [[بخاری]] و مسلم بر ۱۸۰ حدیث آن اتفاق دارند. وی در [[بصره]] ساکن شد و پس از عمری طولانی به سال ۹۱ ﻫ.ق در دو فرسخی [[بصره]] (منطقه [[طف]]) [[وفات]] یافت<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|راویان مشترک]]، ج۲، ص 30.</ref>. | ||
===[[انس بن مالک]]=== | |||
در شرح [[حال]] انس نوشتهاند که وی مدتی [[خادم]] [[رسول الله]]{{صل}} بوده است. او بیش از صد سال عمر کرد و قبل از آخرین [[صحابه پیامبر اکرم]]{{صل}} - یعنی [[ابوالطفیل]]- درگذشت. | |||
اشاره به دو مورد از دروغگوییهای انس برای شناخته شدن [[شخصیت]] وی کافی است. وی در قضیۀ «طیر مشوی» صریحا [[دروغ]] گفته است. [[حاکم]] در المستدرک مینویسد: انس میگوید: من [[خادم رسول خدا]]{{صل}} بودم. مرغ بریانی برای [[رسول خدا]]{{صل}} آوردند، ایشان عرضه داشت. خدایا محبوبترین، [[خلق]] خودت را نزد من بفرست... پس [[علی بن ابی طالب]]{{عم}} آمد و من گفتم رسول خدا{{صل}} مشغول کاری است. سپس برای بار دوم آمد، گفتم رسول خدا{{صل}} مشغول کاری است. پس رسول خدا{{صل}} فرمود درب را باز کن پس علی{{ع}} وارد شد. رسول خدا{{صل}} فرمود: چه امری تو را از آمدن به نزد من باز داشت. عرض کرد: این آخرین بار از سه مرتبهای است که برمی گردم زیرا انس [[گمان]] میکرد شما مشغول کاری هستید. [[پیامبر]] به انس فرمود: چه چیز تو را به این کار واداشت؟ انس میگوید گفتم: ای رسول خدا دعای شما را شنیدم پس [[دوست]] داشتم که مردی از [[قوم]] من مشمول دعای شما باشد.<ref>{{عربی|قال أنس بن مالك: كنت أخدم رسول الله{{صل}}، فقدم لرسول الله{{صل}} فرخ مشوي فقال: اللهم ائتني بأحب خلقك إليك... فجاء علي بن أبي طالب فقلت: إن رسول الله{{صل}} على حاجة، ثم جاء فقلت إن رسول الله{{صل}} على حاجة، فقال رسول الله{{صل}}: افتح، فدخل، فقال رسول الله{{صل}}: ما حبسك علي؟ فقال: إن هذا آخر ثلاث كرات يردني أنس يزعم أنك على حاجة. فقال: ما حملك على ما صنعت؟ فقلت: يا رسول الله، سمعت دعاءك فأحببت أن يكون رجلا من قومي}}؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۱، حدیث ۴۶۵۰؛ التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۱۳۲؛ المعجم الکبیر، ج۱، ص۲۵۳، حدیث ۷۳۰؛ ج۷، ص۸۲، حدیث ۶۴۳۷؛ المعجم الاوسط، ج۲، ص۲۰۶؛ ج۶، ص۹۰ و ۳۳۶؛ ج۷، ص۲۶۷؛ ج۹، ص۱۴۶، حدیث ۱۷۴۴، ۵۸۸۶، ۶۵۶۱ و ۷۴۶۶؛ حلیة الاولیاء، ج۶، ص۳۳۹؛ ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۲۰۵؛ تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۶۹، حدیث ۴۹۴۴؛ تاریخ دمشق، ج۳۷، ص۴۰۶؛ ج۴۲، ص۲۴۵-۲۵۸ و ۴۳۲؛ اسد الغابة، ج۳، ص۶۰۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۶۳۳؛ البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۸۷-۳۹۰؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۷-۱۶۹، حدیث ۱۴۷۲۳ و ۱۴۷۲۶ و ۱۴۷۲۸.</ref>. | |||
و در [[روایت]] دیگری آمده است: | |||
{{متن حدیث|فقال رسول الله{{صل}}: يا [[أنس]]، انظر من على الباب، فقلت: اللهم اجعله رجلا من الأنصار. فذهبت فإذا علي بالباب، قلت: إن [[رسول الله]] على حاجة}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۲، حدیث ۴۶۵۱؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۸، حدیث ۱۴۷۲۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۵۱.</ref>؛ | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ای انس ببین چه کسی پشت درب است. گفتم: خدایا او را مردی از [[انصار]] قرار بده، پس رفتم وقتی دیدم علی{{ع}} پشت درب است گفتم: رسول خدا{{صل}} مشغول کاری است. | |||
بر اساس برخی نقلها انس این [[دروغ]] را تا سه مرتبه تکرار کرد. بار سوم [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درب را هل دادند و وارد شدند. در برخی [[روایات]] هم آمده است که خود رسول خدا{{صل}} درب را باز کردند. برخی نقلها حاکی از آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از همان جا که نشسته بودند، خطاب به انس ندا کردند: | |||
کیست که هر بار میآید و تو میگویی رسول خدا{{صل}} مشغول کاری است؟ اگر علی است بگو وارد شود! امیرالمؤمنین{{ع}} وارد شدند<ref>این داستان یکی از ادلۀ قطعی برای اثبات امامت حضرت امیرالمؤمنین{{ع}} است زیرا فقط {{عربی|احب الخلق إلى الله وإلى رسوله}} شایستگی جانشینی رسول خدا{{صل}} را دارد. از این رو، اهل سنت تلاش کردهاند به اشکال مختلف در سند و دلالت این حدیث خدشه کنند. برخی از عالمان سنی هم گفتهاند اختصاص این قضیه به امیرالمؤمنین{{ع}} از آن جهت بوده است که ابوبکر و عمر در آن روز به مسافرت رفته بودند و در مدینه حضور نداشتند، اما أبویعلی موصلی و نسائی میگویند: جاء ابوبکر فرده وجاء عمر فرده؛ وجاء علی فأذن له؛ ابوبکر آمد و او را رد کردند سپس عمر آمد او را هم برگرداندند و علی{{ع}} آمد و به ایشان اجازه دادند. مسند ابویعلی، ج۷، ص۱۰۵، حدیث ۴۰۵۲؛ خصائص علی بن ابی طالب، ص۵۲؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۸، حدیث ۱۴۷۲۵. هیثمی میگوید: رجال حدیث مسند ابویعلی ثقه هستند.</ref>. | |||
و در [[روایت]] دیگری آمده است: | |||
{{متن حدیث|فلما رآه النبي{{صل}} [[تبسم]] وقال: الحمد لله الذي جعلك، فإني أدعو في كل لقمة أن يأتيني [[الله]] بأحب الخلق إليه و إلي فكنت أنت}}<ref>ذخائر العقبی، ج۱، ص۶۲؛ جواهر المطالب، ج۱، ص۵۲.</ref>. | |||
از موارد دیگر در [[زندگی]] انس [[کتمان]] [[حدیث غدیر]] و عدم [[شهادت]] به آن است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[کوفه]] بالای [[منبر]] اعلام کردند که هر کس حدیث غدیر را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیده است برخیزد و شهادت دهد که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[روز غدیر]] فرمودند: | |||
{{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}}؛ | |||
هر کس من مولای اویم، این علی مولای اوست خدایا کسی که [[ولایت]] او را بپذیرد او را تحت [[سرپرستی]] خود قرار بده و [[دشمن]] کسی باش که با او [[دشمنی]] کند. | |||
جمعی برخاستند و شهادت دادند و تعدادی هم کتمان کردند. انس از افرادی بود که شهادت نداد. وقتی امیرالمؤمنین{{ع}} از وی پرسید چرا شهادت نمیدهی؟ او در پاسخ گفت: من پیر شدهام و فراموش کردهام! حضرت هم [[دعا]] کرد که اگر انس [[دروغ]] میگوید، [[خداوند]] او را به [[مرضی]] ظاهر [[مبتلا]] سازد که [[قادر]] به مخفی کردن آن [[مرض]] نباشد. | |||
بر اثر دعای امیرالمؤمنین انس دچار [[بیماری]] «برص» یعنی «پیسی» شد به طوری که هر چه عمامهاش را بزرگتر میکرد نمیتوانست آن لکه را بپوشاند. | |||
توجه به این نکته ضروری است که انس در این جریان حداکثر ۴۵ سال داشته است؛ زیرا براساس آن چه نقل شده، انس در سن هشت سالگی به [[خانه رسول خدا]]{{صل}} آمد و [[خادم]] ایشان شد. [[پیامبر]] ده سال در [[مدینه]] [[حیات]] داشتند. پس سن انس هنگام [[رحلت رسول خدا]] هجده سال بوده است. | |||
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از ۲۵ سال امور را به دست گرفتند، پس در [[خلافت ظاهری]] امیرالمؤمنین انس ۴۳ ساله بوده است. بنابراین روشن است که ادعای [[پیری]] به عنوان عذری برای عدم [[شهادت]] به [[حدیث غدیر]]، دروغی مضحک بوده، و به همین جهت امیرالمؤمنین{{ع}} او را [[نفرین]] کردند. | |||
[[ابن قتیبه]] مینویسد: | |||
{{عربی|كان بوجهه برص، وذكر قوم أن عليا سأله عن قول رسول الله{{صل}} اللهم وال من والاه وعاد من عاده. فقال [[أنس]]: كبرت سني ونسيت، فقال علي: إن كنت كاذبا فضربك [[الله]] ببيضاء لا تواريها العمامة}}<ref>المعارف، ص۵۸۰؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص۲۷.</ref>؛ | |||
در صورت او پیسی بود. قومی ذکر کردهاند که امیرالمؤمنین{{ع}} از وی در مورد [[حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} پرسید که رسول خدا{{صل}} فرمودند: خدایا کسی را که [[ولایت علی]] را بپذیرد تحت [[سرپرستی]] خود قرار بده و با [[دشمن]] او دشمن باش. انس گفت: سن ام بالا رفته و فراموش کردهام امیرالمؤمنین{{ع}} فرمود: اگر [[دروغ]] میگویی [[خداوند]] تو را به لکه سفیدی [[مبتلا]] سازد که [[عمامه]] هم آن را نپوشاند. | |||
در [[انساب الاشراف]] آمده که امیرالمؤمنین{{ع}} به خاطر [[کتمان]] حدیث غدیر از سوی انس فرمود: | |||
{{متن حدیث|اللهم من كتم هذه الشهادة وهو يعرفها، فلا تخرجه من الدنيا حتى تجعل به آية (أي آفة) يعرف بها، قال (أبو وائل) فبرص أنس}}<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۷.</ref>؛ | |||
خدایا کسی را که از این جریان مطلع بود اما آن را کتمان کرد از [[دنیا]] خارج مکن تا [[آیه]] (یا آفتی) در او قرار دهی که به آن شناخته شود، پس ([[ابووائل]]) میگوید: انس پیسی گرفت و به واسط این [[مرض]] در میان [[مردم]] انگشت نما شده بود. | |||
[[ذهبی]] بدون اشاره به اصل داستان و نفرین امیرالمؤمنین{{ع}} مینویسد: | |||
{{عربی|كان أنس بن مالك أبرص وبه وضح شديد}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۴۰۵.</ref>؛ | |||
[[انس بن مالک]] پیسی گرفت و به واسطه آن سفیدی شدیدی در پیشانی او به وجود آمد. | |||
[[احمد بن حنبل]] هم به نام [[کتمان کنندگان حدیث غدیر]] اشاره نمیکند و وارد جزئیات نمیشود فقط به صورت کلی میگوید: | |||
{{عربی|فقام إلا ثلاثة لم يقوموا. فدعا عليهم فأصابتهم دعوته}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۱۱۹، حدیث ۹۴۹.</ref>؛ | |||
پس همه برخاستند جز سه نفر که برای ادای [[شهادت]] برنخاستند پس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر آنان [[نفرین]] کرد و نفرینش آنها را [[مبتلا]] ساخت. | |||
برخی هم داستان را بدون ذکر نام انس نقل کردهاند. در [[المعجم الکبیر]] مینویسد: | |||
{{عربی|كان علي رضي الله عنه دعا على من كتم}}<ref>المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱، حدیث ۴۹۸۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۲.</ref>؛ | |||
علی{{ع}} کسی را که [[کتمان]] کرده بود نفرین کرد. | |||
[[ابونعیم اصفهانی]] که انس را در زمره [[اولیاء]] شمرده است داستان ابتلای او به پیسی را با تصرفاتی این گونه ذکر میکند: | |||
{{عربی|فقاموا كلهم، فقالوا: أللهم نعم. وقعد رجل. فقال أمير المؤمنين{{ع}}: ما منعك أن تقوم؟ قال: يا أمير المؤمنين كبرت ونسيت. قال: أللهم إن كان كاذبا فاضربه ببلاء حسن، قال: فما مات حتى رأينا بين عينيه نكتة بيضاء لا تواريها العمامة}}<ref>حلیة الاولیاء، ج۵، ص۲۶-۲۷.</ref>؛ | |||
همه برخاستند و گفتند: به [[خدا]] چنین است در حالی که مردی نشسته بود. | |||
امیرالمؤمنین{{ع}} فرمود: چه چیزی از برخاستن تو مانع شد؟ گفت: ای [[امیر مؤمنان]] سن من بالا رفته و فراموش کردهام. فرمود: خدایا اگر [[دروغ]] میگوید: او را به بلای قابل تحملی گرفتار کن. پس او نمرد تا این که در پیشانی وی لکه سفیدی [[مشاهده]] کردیم که [[عمامه]] هم آن را نمیپوشانید. | |||
علی رغم تصرفات و [[تحریفات]] [[عالمان]] [[سنی]]<ref>تذکر به این نکته ضروری است که همه تصرفات و تحریفات را نمیتوان به مؤلفان کتابهای یاد شده نسبت داد؛ چراکه ممکن است این تصرفات توسط راویان و رجال حدیث صورت گرفته باشد یا در چاپ و نشر کتاب به تصرف و تحریف در قسمتهایی از کتاب اقدام شده باشد.</ref> روشن است که [[انس بن مالک]] به خاطر [[مخالفت با امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[کتمان شهادت]] به [[حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} در اثر نفرین امیرالمؤمنین{{ع}} به [[مرضی]] مبتلا شد که تا آخر عمر انگشت نما گردید.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۷۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۴۴: | ||
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[انس بن مالک (مقاله)|مقاله «انس بن مالک»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | # [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[انس بن مالک (مقاله)|مقاله «انس بن مالک»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | ||
# [[پرونده:IM010597.jpg|22px]] [[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|'''راویان مشترک ج۲''']] | # [[پرونده:IM010597.jpg|22px]] [[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|'''راویان مشترک ج۲''']] | ||
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|'''جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |