پرش به محتوا

ابوهریره دوسی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'تاریخ نگاران' به 'تاریخ‌نگاران')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۳: خط ۶۳:


وی نخستین [[راوی]] است که در اسلام مورد اتّهام قرار گرفت و بسیاری از [[اصحاب]] از جمله [[عمر]]، [[عثمان]]، [[عایشه]] او را به [[دروغگویی]] متّهم کردند و [[علی]] {{ع}} او را دروغگوترین [[مردم]] دانست. <ref>اضواء علی‌السنة المحمدیه، ص۲۰۰ ـ ۲۰۴. </ref> وی روایاتی را از [[اهل‌کتاب]] گرفته و آن را به [[پیامبر]] و [[اصحاب]] نسبت می‌داد. به گفته برخی وی در میان [[صحابه]]، بیش از دیگران فریفته [[کعب‌الاحبار]] شده و به او [[اعتماد]] کرد. کعب با [[ذکاوت]] و [[حیله‌گری]]، از [[سادگی]] [[ابوهریره]] بهره می‌برد و هر [[خرافه]] و سخن باطلی را که می‌خواست وارد [[اعتقادات]] [[مسلمانان]] کند به او تلقین و برای تأکید بر این امر، خود [[روایت]] ابوهریره را [[تصدیق]] می‌کرد. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸. </ref> ابوهریره افزون بر تأثیرپذیری از کعب‌الاحبار، از القائات [[وهب ابن‌ منبّه]] نیز متأثّر بوده است. <ref>شیخ المضیره، ص۲۶۹. </ref> در اواخر عمر، از سوی [[معاویه]] [[والی مدینه]] شد و در سال ۵۹ هجری و در ۸۰ سالگی در قصر عقیق خود درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۱۸. </ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳.</ref>
وی نخستین [[راوی]] است که در اسلام مورد اتّهام قرار گرفت و بسیاری از [[اصحاب]] از جمله [[عمر]]، [[عثمان]]، [[عایشه]] او را به [[دروغگویی]] متّهم کردند و [[علی]] {{ع}} او را دروغگوترین [[مردم]] دانست. <ref>اضواء علی‌السنة المحمدیه، ص۲۰۰ ـ ۲۰۴. </ref> وی روایاتی را از [[اهل‌کتاب]] گرفته و آن را به [[پیامبر]] و [[اصحاب]] نسبت می‌داد. به گفته برخی وی در میان [[صحابه]]، بیش از دیگران فریفته [[کعب‌الاحبار]] شده و به او [[اعتماد]] کرد. کعب با [[ذکاوت]] و [[حیله‌گری]]، از [[سادگی]] [[ابوهریره]] بهره می‌برد و هر [[خرافه]] و سخن باطلی را که می‌خواست وارد [[اعتقادات]] [[مسلمانان]] کند به او تلقین و برای تأکید بر این امر، خود [[روایت]] ابوهریره را [[تصدیق]] می‌کرد. <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸. </ref> ابوهریره افزون بر تأثیرپذیری از کعب‌الاحبار، از القائات [[وهب ابن‌ منبّه]] نیز متأثّر بوده است. <ref>شیخ المضیره، ص۲۶۹. </ref> در اواخر عمر، از سوی [[معاویه]] [[والی مدینه]] شد و در سال ۵۹ هجری و در ۸۰ سالگی در قصر عقیق خود درگذشت و در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۱۸. </ref>.<ref>[[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، [[اسرائیلیات (مقاله)|مقاله «اسرائیلیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳.</ref>
===[[ابوهریره]]===
ابوهریره به قدری رسواست که اگر همۀ عقلا و علمای عالم برای موجه جلوه دادن وی بکوشند، تلاششان نزد محققین و منصفین بی‌ثمر خواهد بود. ابوهریره در [[دروغگویی]] و [[جعل]] و نسبت [[دروغ]] به [[رسول خدا]]{{صل}} مشهور است. خود او نیز اعتراف می‌کند که [[صحابه]] وی را [[دروغگو]] می‌دانند. در کتاب [[الجمع بین الصحیحین]]<ref>کتاب الجمع بین الصحیحین بین احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم جمع کرده است و از نظر اهل سنت کتاب بسیار معتبری است.</ref> آمده است:
{{متن حدیث|خرج إلينا أبو هريرة، فضرب بيده على جبهته. فقال: ألا إنكم تحدثون على أني أكذب على رسول الله؟}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۳، حدیث ۵۶۱۸؛ الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۹۲، حدیث ۲۳۳۳.</ref>؛
ابوهریره به سوی ما آمد پس به پیشانی خود زد و گفت: آیا شما به همدیگر می‌گویید من به رسول خدا{{صل}} دروغ می‌بندم؟
[[ابن قتیبه]] می‌نویسد:
{{عربی|وقد أكذبه عمر وعثمان و علي وعائشة}}<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص۲۲؛ ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱.</ref>؛
علی{{ع}}، عمر، عثمان و [[عایشه]]، ابوهریره را [[تکذیب]] کرده‌اند.
عمر علاوه بر تکذیب ابوهریره او را مورد [[اهانت]] و شتم هم قرار داده و هتک کرده است. [[زمخشری]] در کتاب الفائق فی [[غریب الحدیث]] می‌نویسد:
{{عربی|استعمله عمر على البحرين، فلما قدم عليه قال له عمر: يا عدو الله وعدو رسوله، أسرقت من مال الله؟ فقال: لست بعدو الله ولا عدو رسوله ولكني عدو من عاداهما، ولكنها سهام اجتمعت ونتاج خيل. فأخذ منه عشرة آلاف درهم فألقاها في بيت المال}}<ref>الفائق، ج۱، ص۱۰۲.</ref>؛
عمر او را به [[ولایت بحرین]] [[منصوب]] کرده بود وقتی ابوهریره به [[مدینه]] آمد و بر عمر وارد شد. عمر به او گفت: ای [[دشمن خدا]] و [[دشمن]] رسول خدا! آیا از [[بیت المال]] [[دزدی]] کرده‌ای؟! ابوهریره گفت من دشمن خدا و [[رسول]] او نیستم لکن با [[دشمنان]] آنها دشمنم و این [[اموال]] سهم و حصه‌هایی است که جمع کرده‌ام و اثر [[زاد و ولد]] اسبهاست، عمر ده هزار درهم از او گرفت و در [[بیت المال]] قرار داد.
اگر این اقدام عمر صحیح و نسبتی که به او [[ابوهریره]] داده درست بوده است، فتلک [[مصیبة]] و اگر ابوهریره راست گفته باشد و عمر بدون دلیل و مجوز [[شرعی]] مرتکب این عمل شده است، {{عربی|فالمصيبة أعظم}}!
مسائل فراوانی در مورد ابوهریره مطرح می‌باشد و کتاب‌های زیادی دربارۀ [[شخصیت]] وی نگاشته شده است. مرحوم [[شرف]] الدین و شیخ محمود ابوریه هر یک کتابی نوشته‌اند و در شخصیت او بر اساس منابع خدشه کرده‌اند. هر چند در مقابل عده‌ای هم در صدد [[دفاع]] از ابوهریره برآمده‌اند. اما چنان که گفتیم ابوهریره برای افراد منصف قابل توجیه نیست، و در [[طعن]] او همین مقدار کافی است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} او را [[تکذیب]] کرده است. تکذیب عمر، عثمان و [[عایشه]] نیز [[حجت]] خوبی برای [[اثبات]] [[دروغگویی]] ابوهریره نزد [[اهل سنت]] است؛ لذا [[اقرار]] اهل سنت به این که علی، عمر، عثمان و [[عائشه]]، ابوهریره را تکذیب کرده‌اند برای [[قدح]] او کفایت می‌کند<ref>ابوحنیفه، شافعی و بزرگان فقهای اهل سنت احادیث، ابوهریره را معتبر نمی‌دانند این بحث طولانی است و این جا مجال پرداختن به آن نیست. به عنوان نمونه از ابوحنیفه نقل شده است که: {{عربی|أقلد اقاويل جميع الصحابة الا ثلاثة منهم: أبو هريرة و...}}؛ اقوال همۀ صحابه را جمع کردم مگر سه نفر را: ابوهریره.... ر.ک: نفحات الازهار، ج۶، ص۳۵۰.</ref>.
ممکن است اشکال شود که اگر [[ابو هریره]] از هر جهت مخدوش است، پس چرا گاهی به [[احادیث]] او [[استدلال]] می‌شود؟
پاسخ این سؤال روشن است؛ زیرا استناد به سخن ابوهریره در مقابل [[مخالفین]] از باب [[الزام]] و [[احتجاج]] است نه به جهت پذیرش اقوال او. پس کسی که ابوهریره را پذیرفته باید احادیث او را هم بپذیرد. از این‌رو اگر وی در موردی به [[حق]] اقرار کرد اقرار وی حجتی است علیه کسانی که از یک سو ابوهریره را پذیرفته‌اند و از سوی دیگر حق را [[انکار]] می‌کنند.
[[سیره]] همه عقلا بر این است که در موارد [[نزاع]] و [[اختلاف]] چنان چه از سوی مخالف اقراری به [[حق]] شده باشد بر اساس آن [[اقرار]] با ایشان [[احتجاج]] می‌کنند {{عربی|والفضل ما شهدت به الأعداء}}.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۳۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش