محمد بن مسلم زهری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
جز (جایگزینی متن - '22px عزیزی، رستگار، بیات، '''راویان مشترک ج۲'''' به '22px عزیزی، رستگار، بیات، '''راویان مشترک ج۲'''') |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[زهری]] [[حدیث غدیر خم]] را با سه واسطه از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده است و هنگامی که به وی گفتند: در [[دمشق]] - جایی که از [[ناسزا]] گویی و [[فحش]] به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} گوشهای تو پر شده است - این [[حدیث]] را نقل مکن، گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] به قدری [[احادیث]] در باره [[فضایل علی]]{{ع}} میدانم که اگر آنها را نقل کنم کشته خواهم شد<ref>اسد الغابه ۱/ ۳۰۸.</ref>. همین طور از طریق [[انس بن مالک]] از [[پیامبر]]{{صل}} روایت میکند که فرمود: سرآغاز دفتر [[مؤمن]]، [[دوستی]] و [[محبت]] [[علی بن ابی طالب]] است<ref>مناقب آل ابی طالب ۲/ ۱۷۳.</ref>. وی در سال ۱۲۴ ﻫ.ق به مزرعهای که در [[قریه]] ای در [[مرز]] [[حجاز]] و [[فلسطین]] داشت، آمد و در آنجا [[بیمار]] شد. پیش از مرگش [[وصیت]] کرد که در همان جا و در کنار راه [[دفن]] شود تا عابرین او را یاد کرده و برای وی [[طلب آمرزش]] کنند<ref> الانساب ۳/ ۱۸۰ و البدایة والنهایه ۹/ ۳۴۴.</ref>. وی سرانجام در [[روز]] سه [[شنبه]] هفدهم [[ماه رمضان]] [[سال]] ۱۲۴ ﻫ.ق در ۷۲ سالگی [[وفات]] یافت<ref>کتاب التاریخ الکبیر ۱/ ۲۲۱؛ کتاب الثقات ۵/ ۳۴۹؛ صفة الصفوه ۲/ ۹۷.</ref>.<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|راویان مشترک]]، ج۲، ص 128.</ref> | [[زهری]] [[حدیث غدیر خم]] را با سه واسطه از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده است و هنگامی که به وی گفتند: در [[دمشق]] - جایی که از [[ناسزا]] گویی و [[فحش]] به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} گوشهای تو پر شده است - این [[حدیث]] را نقل مکن، گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] به قدری [[احادیث]] در باره [[فضایل علی]]{{ع}} میدانم که اگر آنها را نقل کنم کشته خواهم شد<ref>اسد الغابه ۱/ ۳۰۸.</ref>. همین طور از طریق [[انس بن مالک]] از [[پیامبر]]{{صل}} روایت میکند که فرمود: سرآغاز دفتر [[مؤمن]]، [[دوستی]] و [[محبت]] [[علی بن ابی طالب]] است<ref>مناقب آل ابی طالب ۲/ ۱۷۳.</ref>. وی در سال ۱۲۴ ﻫ.ق به مزرعهای که در [[قریه]] ای در [[مرز]] [[حجاز]] و [[فلسطین]] داشت، آمد و در آنجا [[بیمار]] شد. پیش از مرگش [[وصیت]] کرد که در همان جا و در کنار راه [[دفن]] شود تا عابرین او را یاد کرده و برای وی [[طلب آمرزش]] کنند<ref> الانساب ۳/ ۱۸۰ و البدایة والنهایه ۹/ ۳۴۴.</ref>. وی سرانجام در [[روز]] سه [[شنبه]] هفدهم [[ماه رمضان]] [[سال]] ۱۲۴ ﻫ.ق در ۷۲ سالگی [[وفات]] یافت<ref>کتاب التاریخ الکبیر ۱/ ۲۲۱؛ کتاب الثقات ۵/ ۳۴۹؛ صفة الصفوه ۲/ ۹۷.</ref>.<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|راویان مشترک]]، ج۲، ص 128.</ref> | ||
==محمد بن شهاب زهری (متوفای ۱۲۴)== | |||
وی را [[فقیه]]، [[محدث]] و [[مفسر]] معرفی کردهاند. [[زهری]] عمر خود را در کاخهای [[بنی امیه]] و در خدمت [[عبدالملک بن مروان]]، [[هشام بن عبدالملک]] و [[یزید بن عبدالملک]] گذرانده است. | |||
به عبارت دیگر وی عالم دربار بوده است، از اینرو برخی او را عامل بنی امیه و برخی [[شرطه]] بنی امیه نامیدهاند. | |||
در مورد زهری نوشتهاند: زهری همواره، در خدمت عبدالملک و سپس، در خدمت هشام بن عبدالملک بود و همچنین تا پایان عمر در خدمت یزید بن عبدالملک بود<ref>{{عربی|لم يزل الزهري مع عبدالملك، ثم مع هشام بن عبدالملك. وكان مع يزيد بن عبدالملك، وقد استقضاه}}؛ وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۷۸.</ref>. | |||
[[حاکم نیشابوری]] و [[ابن عساکر]] مینویسند: | |||
{{عربی|کان يعمل لبني امية}}<ref>معرفه علوم الحدیث، ج۱، ص۹۹؛ تاریخ دمشق، ج۲۰، ص۵۹.</ref>؛ | |||
او سرباز بنی امیه بود. | |||
[[حضرت امام سجاد]]{{ع}} نامهای به زهری نوشته است. در بخشی از این [[نامه]] خطاب به وی چنین میفرماید: بدان کمترین چیزی که پنهان کردهای و دم فرو بستهای آنست که به [[همدمی]] [[ظالم]] در [[وحشت]] او تن دادهای و راه رسیدن به مقصود را برای وی آسان گردانیدهای؛ چراکه هر گاه تو را به حضورطلبیده به او نزدیک شدهای و هر گاه به تو توجه کرده به وی پاسخ مثبت داهای... تو را محور قرار دادهاند که آسیاب ستمهایشان گرد تو میچرخد و پلی قرار دادهاند که در گرفتاریهایشان از تو عبور میکنند و تو را از نردبان [[گمراهی]] خود، [[دعوت]] کننده به پرچمشان و راهرو راهشان قرار دادهاند... از این کار [[پرهیز]] کن تا بالا روی و در این کار [[عجله]] کن تا بزرگ شوی... آیا نمیبینی که در [[جهل]] و [[غرور]] فرو رفتهای و [[مردم]] در [[سختی]] و [[گرفتاری]] واقع شدهاند... اما بعد پس از آن چه در آن هستی روی گردان تا به [[صالحان]] ملحق شوی... تو را چه میشود که از [[خواب]] [[بیدار]] نمیشوی... <ref>{{متن حدیث|... وَ اعْلَمْ أَنَّ أَدْنَى مَا كَتَمْتَ وَ أَخَفَ مَا احْتَمَلْتَ أَنْ آنَسْتَ وَحْشَةَ الظَّالِمِ وَ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِيقَ الْغَيِّ بِدُنُوِّكَ مِنْهُ حِينَ دَنَوْتَ وَ إِجَابَتِكَ لَهُ حِينَ دُعِيتَ... جَعَلُوكَ قُطْباً أَدَارُوا بِكَ رَحَى مَظَالِمِهِمْ وَ جِسْراً يَعْبُرُونَ عَلَيْكَ إِلَى بَلَايَاهُمْ وَ سُلَّماً إِلَى ضَلَالَتِهِمْ دَاعِياً إِلَى غَيِّهِمْ سَالِكاً سَبِيلَهُمْ... احْذَرْ فَقَدْ نُبِّئْتَ وَ بَادِرْ فَقَدْ أُجِّلْتَ... أَ مَا تَرَى مَا أَنْتَ فِيهِ مِنَ الْجَهْلِ وَ الْغِرَّةِ وَ مَا النَّاسُ فِيهِ مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْفِتْنَةِ... عَنْ كُلِّ مَا أَنْتَ فِيهِ حَتَّى تَلْحَقَ بِالصَّالِحِينَ... مَا لَكَ لَا تَنْتَبِهُ مِنْ نَعْسَتِكَ...}}تحف العقول، ص۲۷۷-۲۷۵. این نامه از اهمیت فوق العادهای برخوردار است و در درجۀ بالای فصاحت قرار دارد به همین جهت در منابع ذکر شده است. اما برخی منابع جهت مخفی ساختن فضایل و مناقب اهل بیت{{عم}} بدون ذکر نام نگارندۀ نامه فقط متن آن را نقل کردهاند. غزالی در احیاء العلوم ضمن اشاره به رفت و آمد زهری با دستگاه بنی امیه مینویسد: {{عربی|كتب إليه اخ له في الدين}} برادر دینی وی به او نوشت.</ref>. | |||
[[زهری]] از [[رجال]] [[صحاح سته]] است<ref>تهذیب الکمال، ج۲۶، ص۴۲، حدیث ۵۶۰۶.</ref> و [[ابن تیمیه]] وی را [[اعلم]] از [[حضرت امام باقر]]{{ع}} میداند!<ref>منهاج السنة، ج۲، ص۲۸۲.</ref> و البته از مثل ابن تیمیه عجیب نیست که سرباز [[بنی امیه]] را از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{عم}} اعلم بداند! | |||
جهت [[پرهیز]] از اطالۀ [[کلام]] به همین مقدار از معرفی [[مفسران اهل سنت]] اکتفا میشود، اما آن چه از همین مختصر روشن و هویدا گردید آنست که هیچ یک از [[مفسران]] مورد قبول [[اهل سنت]] نه در طبقۀ [[صحابه]] و نه در طبقۀ [[تابعین]]، شایسته [[اعتماد]] نیستند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |