پرش به محتوا

آثار امام باقر: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
این شمشیرهایی است که [[خداوند متعال]] برای [[پیامبر]] خود [[حضرت محمّد]]{{صل}} قرار داده است. پس هرکس این شمشیرها یا حتّی یکی از آنها را [[انکار]] کند یا یکی از [[احکام]] آنها را انکار نماید، به آنچه را که خداوند متعال بر [[نبی]] خود حضرت محمّد{{صل}} نازل کرده، [[کافر]] شده است‌<ref>تحف العقول ۲۸۸، ص۲۹۰، و همچنین کلینى در فروع کافى و شیخ صدوق در خصال و شیخ طوسى در تهذیب نیز این روایت را نقل نموده‌اند.</ref>.
این شمشیرهایی است که [[خداوند متعال]] برای [[پیامبر]] خود [[حضرت محمّد]]{{صل}} قرار داده است. پس هرکس این شمشیرها یا حتّی یکی از آنها را [[انکار]] کند یا یکی از [[احکام]] آنها را انکار نماید، به آنچه را که خداوند متعال بر [[نبی]] خود حضرت محمّد{{صل}} نازل کرده، [[کافر]] شده است‌<ref>تحف العقول ۲۸۸، ص۲۹۰، و همچنین کلینى در فروع کافى و شیخ صدوق در خصال و شیخ طوسى در تهذیب نیز این روایت را نقل نموده‌اند.</ref>.
[[فقیهان]] [[مسلمان]] درباره احکام [[جنگ]] با کسانی که در برابر [[حکومت اسلامی]] [[سرکشی]] کنند از [[سیره]] [[حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} در [[جنگ جمل]] کمک‌ شایانی برده‌اند. همان‌گونه که بسیاری از احکام دیگر را نیز در این باب از [[ائمه هدی]]{{عم}} دریافت کرده‌اند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۷، ص ۳۴۱.</ref>.
[[فقیهان]] [[مسلمان]] درباره احکام [[جنگ]] با کسانی که در برابر [[حکومت اسلامی]] [[سرکشی]] کنند از [[سیره]] [[حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} در [[جنگ جمل]] کمک‌ شایانی برده‌اند. همان‌گونه که بسیاری از احکام دیگر را نیز در این باب از [[ائمه هدی]]{{عم}} دریافت کرده‌اند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۷، ص ۳۴۱.</ref>.
==از وصایای [[امام باقر]]{{ع}}‌==
امام باقر{{ع}} به [[شاگرد]] خود [[جابر بن یزید جعفی]] وصیتی جاودان [[القا]] نموده‌اند که دربرگیرنده همه ارزش‌های والا و آرمان‌های بلندی است که [[انسان]] در [[سایه]] عمل و پیاده کردن آنها در [[واقعیت]] [[زندگی]] خود به اوج کمال [[انسانیت]] می‌رسد. اینک به قسمتی از این [[وصیت]] توجّه کنید:
تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم: اگر مورد [[ظلم]] قرار گرفتی در برابر دست به [[ظلم و ستم]] نگشا، اگر مورد [[خیانت]] قرار گرفتی در مقابل دست به خیانت نگشا، اگر به تو [[دروغ]] گفته شد [[خشمگین]] مشو، اگر تو را [[ستایش]] کردند خوشحال نشو و اگر تو را [[نکوهش]] کردند [[جزع]] نکن و به آنچه درباره تو گفته‌اند [[فکر]] کن. اگر دیدی آنچه آنها می‌گویند و تو را بر آن نکوهش می‌کنند در تو وجود دارد، پس با [[غضبناک]] شدن از شنیدن آن از چشم [[خداوند عزّ و جلّ]] می‌افتی و این [[مصیبت]] بر تو بسیار بدتر و سخت‌تر است از اینکه از چشم [[مردمان]] بیافتی، و اگر دیدی آنچه آنها بر تو خرده‌ می‌گیرند دروغ است و در تو وجود ندارد، بدان‌که با این عمل [[ثواب]] کسب کرده‌ای و هیچ‌گونه زحمتی برای بردن این ثواب نکشیده‌ای.
بدان‌که تو هیچگاه به [[مقام ولایت]] ما نمی‌رسی مگر اینکه به این درجه از کمال رسیده باشی که اگر همه [[اهل]] [[شهر]] تو بر تو گرد آیند و بگویند تو [[آدم]] [[بدی]] هستی، این امر تو را محزون و ناراحت نکند، و اگر همه آنها تو را تعریف کنند و بگویند مرد صالحی هستی، این امر تو را خوشحال ننماید. بلکه نفس خود را بر [[کتاب خدا]] عرضه کن و ببین اگر در راهی که [[قرآن]] به تو نشان می‌دهد می‌روی و در آنچه قرآن تو را امر به [[زهد]] در آن می‌کند زاهدی و در آنچه که قرآن تو را به آن [[ترغیب]] می‌نماید [[راغب]] و از آنچه قرآن تو را از آن می‌ترساند ترسان هستی، پس بر راه خود [[استوار]] باش و تو را [[بشارت]] باد که آنچه درباره تو گفته شود زیانی به تو نخواهد رسانید، امّا اگر دیدی عمل و [[رفتار]] تو مخالف با [[قرآن]] است، پس چه چیزی از نفس تو مغرورت خواهد ساخت.
[[مؤمن]] همواره علاقه‌مند به [[جهاد با نفس]] خود است تا بر [[هوای نفس]] [[غلبه]] کند. گاه می‌شود که او در این [[مبارزه]] [[پیروز]] می‌شود و در راه [[دوستی خدا]] نفس خود را [[شکست]] می‌دهد و گاه می‌شود که نفس بر او غلبه کرده و او تابع هوای نفس می‌شود، امّا [[خداوند متعال]] به [[یاری]] او می‌شتابد و او به [[یاری خدا]] از جا برمی‌خیزد، و [[خداوند]] به‌واسطه [[تذکر]] و [[بیداری]] که آن مؤمن پیدا کرده از [[لغزش]] او می‌گذرد. آن مؤمن به یاد خداوند افتاده و به سمت [[توبه]] و [[ترس از خدا]] می‌رود و به این وسیله [[بصیرت]] و [[معرفت]] او زیاد می‌شود؛ چراکه معرفت و بصیرت به‌واسطه ازدیاد ترس از خدا در [[دل انسان]] زیاد می‌شود، و این مضمون [[کلام خداوند]] است که می‌فرماید:
در [[حقیقت]]، کسانی که [از [[خدا]]] [[پروا]] دارند، چون وسوسه‌ای از جانب شیطان‌ بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و به ناگاه [[بینا]] شوند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}} «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>.
ای جابر، آنچه خداوند به تو داده است اگرچه کم باشد، در چشم خود آن را زیاد بیاور تا اینکه [[شکر]] خداوند را بسیار به‌جای آوری، و امّا هرچه در [[طاعت خدا]] انجام می‌دهی، اگرچه زیاد باشد در چشم خود آن را کم جلوه بده تا اینکه نفس خود را حقیر و [[پست]] بداری و همواره از خداوند [[طلب]] [[عفو]] و [[بخشش]] نمایی.
هرگاه شرّی در نفس تو حاضر شد آن را به حضور [[علم]] دفع نما و هرگاه در نفس تو [[علمی]] حاصل شد، آن را با عمل [[خالص]] بپروران و در عمل خالص خود با شدّت [[بیداری]] از غفلت‌های بزرگ بپرهیز، شدّت بیداری را نیز با [[ترس]] [[صادقانه]] از [[خدا]] به دست‌آور. از [[شیفتگی]] به [[زینت]] [[دنیا]] که مخفیانه در [[دل]] جای می‌کند برحذر باش و با [[راهنمایی]] [[عقل]] خود را از خطر [[هوای نفس]] بازدار. هنگامی که هوای نفس بر تو [[غلبه]] نمود، با راهنمایی علم خود را نگاه دار و توقف کن و برای [[روز جزا]] [[اعمال]] خالصانه بفرست.
با خودداری از [[حرص]] در ساحت [[قناعت]] داخل شو و با قناعت ورزیدن صفت حرص را از خود دور کن، با کوتاه کردن [[امید]] و [[آرزوها]] شیرینی [[زهد]] را به خود بچشان و با خنکای [[یأس]] از دنیا اسباب [[طمع]] را از خود قطع نما.
با [[خودشناسی]] راه [[عجب]] و [[خودبینی]] را بر خود ببند و با واگذار کردن کار به [[خداوند]] [[راحتی]] نفس خود را فراهم نما، راحتی بدن خود را به راحتی دل [[طلب]] کن و راحتی دل را به کم کردن [[خطا]] و [[لغزش]].
با بسیاری [[یاد خدا]] در [[خلوت]] برای خود [[رقّت]] [[قلب]] به ارمغان بیاور و [[نور]] قلب خود را به [[اندوه]] مداوم زیاد کن. با ترس صادقانه از خدا خود را از [[شرّ]] [[شیطان]] بازدار و از امیدواری‌های [[دروغین]] بپرهیز، که اگر این کار را انجام بدهی در ترس صادقانه از خدا داخل خواهی شد.
با [[راستی]] در اعمال خود را برای [[خداوند متعال]] بیارا و با [[شتاب]] در [[ترک دنیا]] و [[ملاقات]] خداوند خود را در نزد او [[محبوب]] کن و از امروز و فردا کردن بپرهیز که دریایی است که هرکس در آن [[غرق]] شد هلاک شده است.
از [[غفلت]] بپرهیز که باعث [[قساوت قلب]] می‌شود و از [[سستی]] و [[تنبلی]] بپرهیز؛ چراکه هیچ عذر و بهانه‌ای برای آن نداری و تنها پشیمانان به این بهانه متمسّک می‌شوند.
[[گناهان]] گذشته خود را با [[پشیمانی]] شدید و زیادی [[استغفار]] از بین ببر.
و [[حسابرسی]] [[نیکو]] بر [[اعمال]] خود را با دعای [[خالص]] و [[مناجات]] در شب‌های تار به دست آور.
برای دست‌یابی به [[شکر]] [[خداوند]] روزی کم را زیاد بشمار و [[عبادت]] زیاد را کم در شمار آور.
زیادی [[نعمت]] را با شکر زیاد به دست بیاور و شکر زیاد را با [[ترس]] از زوال [[نعمت‌ها]] به دست بیاور.
با [[میراندن]] [[طمع]] در [[دل]] [[عزّت]] خود را مستدام بدار و [[ذلّت]] طمع را به عزّت [[یأس]] دفع نما و عزّت یأس را به بلندای [[همّت]] به دست بیاور.
با آرزوهای کوتاه از [[دنیا]] [[توشه]] برگیر و تا [[فرصت]] در دست داری به عمل در راه رسیدن به آرزویت بشتاب؛ چراکه برای رسیدن به این [[آرزو]] هیچ امکاناتی به مانند روزهای بدون مشغله باقیمانده از عمر و صحّت بدن نیست.
مبادا به کسی یا چیزی [[اعتماد]] کنی که در واقع به آن خاطرجمع نیستی؛ چراکه [[شرّ]] و [[بدی]] همچون غذا برای [[انسان]] اعتیادآور است.
بدان‌که هیچ دانشی چون رفتن به دنبال [[سلامتی]] و هیچ سلامتی چون [[سلامت]] دل‌ نیست، هیچ کار عاقلانه‌ای به مانند [[مخالفت]] با [[هوای نفس]] نبوده و هیچ ترسی به خوبی آن ترس که مانع انسان شود و امیدی به [[نیکی]] آن [[امید]] که [[یاور]] انسان باشد نیست.
هیچ تهیدستی چون تهیدستی دل، هیچ [[بی‌نیازی]] چون بی‌نیازی نفس و هیچ نیرویی چون نیروی [[غلبه]] بر هوای نفس نمی‌باشد.
هیچ نوری چون [[نور]] [[یقین]]، هیچ [[یقینی]] به مانند کوچک شمردن دنیا و هیچ [[معرفتی]] به‌پایه [[معرفت نفس]] نیست.
هیچ نعمتی همچون [[تندرستی]]، هیچ عافیتی چون مدد یافتن از [[توفیق]]، شرفی بالاتر از [[بلندی همت]]، [[پارسایی]] به‌پایه کوتاهی آرزو و هیچ [[آزمندی]] زشت‌تر از [[کشمکش]] بر سر [[مناصب]] [[دنیوی]] نیست.
هیچ [[دادگری]] به مانند دادن [[حق]] به دیگران و هیچ تجاوزی چون [[ستم]]، هیچ ستمی به مانند [[تبعیت از هوای نفس]]، هیچ [[بندگی]] بسان به‌جای آوردن [[واجبات]]، هیچ ترسی چون [[اندوه]]، هیچ مصیبتی چون فقدان [[عقل]] و فقدان [[عقلی]] چون کمی [[یقین]] و کمی [[یقینی]] بسان عدم [[ترس]]، و هیچ عدم ترسی به [[بدی]] کمی اندوه بر نبودن ترس نمی‌باشد.
مصیبتی چون [[سبک شمردن]] [[گناه]] و تن در دادن و قانع شدن به حال فعلی نیست.
فضیلتی چون [[جهاد]]، [[جهادی]] چون [[جهاد با نفس]] و نیرویی قویتر از [[فروخوردن خشم]] نیست.
هیچ گناهی به مانند [[حبّ]] بقا و ذلتی چون [[ذلت]] [[طمع]] نیست، مبادا در این عرصه [که برایت تشریح کردم‌] [[فرصت]] را از دست بدهی که از دست دادن فرصت در این میدان‌ باعث [[زیان]] تو خواهد گردید<ref>تحف العقول، ص۲۸۴- ۲۸۶.</ref>.
با ذکر این [[روایت]] به‌پایان این بخش از کتاب رسیدیم که مزین به کلمات [[حکیمانه]] [[امام محمد باقر]]{{ع}} و نشانگر اصالت [[فکر]] و [[نوآوری]] آن حضرت بوده و بخش پایانی این جلد از کتاب هم می‌باشد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۷، ص ۳۴۷.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش