پرش به محتوا

جهنم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵۹ بایت اضافه‌شده ،  دیروز در ‏۱۲:۰۵
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
کسانی که جهنم را واژه‌ای فارسی می‌دانند بیشتر برآن‌اند که اصل آن "جهنّام"<ref>مفردات، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۱۲، "جهنم".</ref> یا "کهنّام"<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۱۲؛ الاتقان، ج ۱، ص۳۹۸؛ لغت نامه، ج ۵، ص۷۹۳۱، "جهنم".</ref> به معنای بسیار عمیق<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۰۶، لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۱۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱.</ref> است و جهنم را به سبب عمق بسیار زیاد آن به این نام نامیده‌اند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱.</ref> به گفته‌ای لغت جهنم از واژه فارسی "چَهِ نم" گرفته شده<ref>روح‌البیان، ج ۴، ص۳۶۲، ۴۷۰؛ ج ۵، ص۳۰۲.</ref> و بعضی آن را مُعَرَّب از واژه عبری "جهنوم" دانسته‌اند؛ با این توضیح که در جنوب [[بیت‌المقدس]] زمینی برای [[عبادت بت]] "مولک" وجود داشته که [[مشرکان]] در آن مکان [[فرزندان]] خود را برای [[بت]] در [[آتش]] [[قربانی]] می‌کرده‌اند و بعدها [[بنی‌اسرائیل]] نجاسات و جیفه [[حیوانات]] و [[اجساد]] [[قاتلان]] و [[جنایتکاران]] اعدامی را در آنجا می‌انداخته و می‌سوزانده‌اند. این مکان که برای بنی‌اسرائیل نمودِ [[نفرت]] و [[دهشت]] بوده، [[جهنم]] یا جهنّوم مرکب از "جی" به معنای [[وادی]] و "هنوم" نام مکانی در جنوب [[اورشلیم]]<ref>قاموس کتاب مقدس، ص۹۲۳ - ۹۲۴؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۳۴، "جهنم".</ref> یا جهنّون نام داشته و [[جهنم]] مُعَرَّب آن است.<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۳۴؛ دائره‌المعارف الکتابیه، ج ۲، ص۵۸۶.</ref> برخی جهنم را نامی برای [[آتش]] [[آخرت]]<ref>المعرب، ص۵۸؛ المتوکلی، ص۷۶.</ref> و برخی آن را نامی اعم برای حرارت آتش آخرت و [[زمهریر]]<ref>الفتوحات المکیه، ج ۲، ص۲۸۹.</ref> به معنای شدت سرما<ref>لسان العرب، ج ۴، ص۳۳۰؛ مجمع‌البحرین، ج ۲، ص۲۹۱، "زمهر".</ref> دانسته‌اند که [[خداوند]] [[مجرمان]] را با آن [[عذاب]] می‌کند؛ ولی به نظر می‌رسد جهنم جایگاهی است که [[اهل]] عذاب در آن عذاب می‌بینند،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۳۴.</ref> چنان‌که تعابیری چون {{متن قرآن|دَارَ الْبَوَارِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|بِئْسَ الْقَرَارُ}} در آیه {{متن قرآن|جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«که دوزخ است؛ در آن درخواهند آمد و بد جایگاهی است» سوره ابراهیم، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا}}<ref>«بی‌گمان آن بدقرارگاه و (بد) جایگاهی است» سوره فرقان، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ}} در آیه {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت» سوره اعراف، آیه ۱۸.</ref> و امثال آن به خوبی این معنا را نشان می‌دهند. البته بنابر روایتی جهنم افزون بر آنکه بر مجموعه سرای عذاب گفته می‌شود نام یکی از طبقات جهنم نیز است<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۴۵؛ روح المعانی، ج ۷، ص۲۹۶.</ref>. [[قرآن کریم]] افزون بر واژه جهنم که ۷۷ بار آن را به کار برده واژه‌هایی چون [[جحیم]]، [[سعیر]]، سَقَر، حُطَمَه، [[هاویه]]، لَظی، النار الکبری و [[نار]] جهنم را نیز به کار برده که هریک به گونه‌ای با [[جهنم]] مرتبط است.
کسانی که جهنم را واژه‌ای فارسی می‌دانند بیشتر برآن‌اند که اصل آن "جهنّام"<ref>مفردات، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۱۲، "جهنم".</ref> یا "کهنّام"<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۱۲؛ الاتقان، ج ۱، ص۳۹۸؛ لغت نامه، ج ۵، ص۷۹۳۱، "جهنم".</ref> به معنای بسیار عمیق<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۰۶، لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۱۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱.</ref> است و جهنم را به سبب عمق بسیار زیاد آن به این نام نامیده‌اند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱.</ref> به گفته‌ای لغت جهنم از واژه فارسی "چَهِ نم" گرفته شده<ref>روح‌البیان، ج ۴، ص۳۶۲، ۴۷۰؛ ج ۵، ص۳۰۲.</ref> و بعضی آن را مُعَرَّب از واژه عبری "جهنوم" دانسته‌اند؛ با این توضیح که در جنوب [[بیت‌المقدس]] زمینی برای [[عبادت بت]] "مولک" وجود داشته که [[مشرکان]] در آن مکان [[فرزندان]] خود را برای [[بت]] در [[آتش]] [[قربانی]] می‌کرده‌اند و بعدها [[بنی‌اسرائیل]] نجاسات و جیفه [[حیوانات]] و [[اجساد]] [[قاتلان]] و [[جنایتکاران]] اعدامی را در آنجا می‌انداخته و می‌سوزانده‌اند. این مکان که برای بنی‌اسرائیل نمودِ [[نفرت]] و [[دهشت]] بوده، [[جهنم]] یا جهنّوم مرکب از "جی" به معنای [[وادی]] و "هنوم" نام مکانی در جنوب [[اورشلیم]]<ref>قاموس کتاب مقدس، ص۹۲۳ - ۹۲۴؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۳۴، "جهنم".</ref> یا جهنّون نام داشته و [[جهنم]] مُعَرَّب آن است.<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۳۴؛ دائره‌المعارف الکتابیه، ج ۲، ص۵۸۶.</ref> برخی جهنم را نامی برای [[آتش]] [[آخرت]]<ref>المعرب، ص۵۸؛ المتوکلی، ص۷۶.</ref> و برخی آن را نامی اعم برای حرارت آتش آخرت و [[زمهریر]]<ref>الفتوحات المکیه، ج ۲، ص۲۸۹.</ref> به معنای شدت سرما<ref>لسان العرب، ج ۴، ص۳۳۰؛ مجمع‌البحرین، ج ۲، ص۲۹۱، "زمهر".</ref> دانسته‌اند که [[خداوند]] [[مجرمان]] را با آن [[عذاب]] می‌کند؛ ولی به نظر می‌رسد جهنم جایگاهی است که [[اهل]] عذاب در آن عذاب می‌بینند،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۳۴.</ref> چنان‌که تعابیری چون {{متن قرآن|دَارَ الْبَوَارِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|بِئْسَ الْقَرَارُ}} در آیه {{متن قرآن|جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«که دوزخ است؛ در آن درخواهند آمد و بد جایگاهی است» سوره ابراهیم، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا}}<ref>«بی‌گمان آن بدقرارگاه و (بد) جایگاهی است» سوره فرقان، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ}} در آیه {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت» سوره اعراف، آیه ۱۸.</ref> و امثال آن به خوبی این معنا را نشان می‌دهند. البته بنابر روایتی جهنم افزون بر آنکه بر مجموعه سرای عذاب گفته می‌شود نام یکی از طبقات جهنم نیز است<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۴۵؛ روح المعانی، ج ۷، ص۲۹۶.</ref>. [[قرآن کریم]] افزون بر واژه جهنم که ۷۷ بار آن را به کار برده واژه‌هایی چون [[جحیم]]، [[سعیر]]، سَقَر، حُطَمَه، [[هاویه]]، لَظی، النار الکبری و [[نار]] جهنم را نیز به کار برده که هریک به گونه‌ای با [[جهنم]] مرتبط است.


گرچه از بعضی [[روایات]]<ref>نورالثقلین، ج ۳، ص۱۷، ۱۹.</ref> و کلمات [[مفسران]]<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۵.</ref> برمی‌آید که واژه‌های یاد شده، نام خود جهنم یا محل‌هایی از آن‌اند، قراین نشان می‌دهند که آنها اوصاف<ref>روح المعانی، ج ۷، ص۲۹۶.</ref> یا اسامی آتشِ [[دوزخ]]<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۴۹، "سقر".</ref> به اعتبارات گوناگون یا انواع مختلف آن‌اند و به هر حال هریک از این نام‌ها واقعیت‌هایی را منعکس می‌سازد که در مجموع می‌تواند چهره جهنم را ترسیم کند<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
گرچه از بعضی [[روایات]]<ref>نورالثقلین، ج ۳، ص۱۷، ۱۹.</ref> و کلمات [[مفسران]]<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۵.</ref> برمی‌آید که واژه‌های یاد شده، نام خود جهنم یا محل‌هایی از آن‌اند، قراین نشان می‌دهند که آنها اوصاف<ref>روح المعانی، ج ۷، ص۲۹۶.</ref> یا اسامی آتشِ [[دوزخ]]<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۴۹، "سقر".</ref> به اعتبارات گوناگون یا انواع مختلف آن‌اند و به هر حال هریک از این نام‌ها واقعیت‌هایی را منعکس می‌سازد که در مجموع می‌تواند چهره جهنم را ترسیم کند<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۴۴ ـ ۲۴۶.</ref>.


== پیشینه [[اعتقاد]] به جهنم ==
== پیشینه [[اعتقاد]] به جهنم ==
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«و به یقین دوزخ وعده‌گاه همه آنان است» سوره حجر، آیه ۴۳.</ref> نشان می‌دهد [[عذاب]] پیروان شیطان به وسیله جهنم در آغاز [[خلقت انسان]] از سوی [[خداوند متعال]] مقرر شده<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۶۹، ۱۷۳.</ref> و بر اساس آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و آنان که کافر شدند و نشانه‌های ما را دروغ شمردند دمساز آتش‌اند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.</ref> مسئله جهنم هنگام [[هبوط آدم]] با وی طرح شده است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۳۰۸؛ الوجیز، ج ۱، ص۱۰۲؛ نک: تفسیر المیزان، ج ۳، ص۳۰۲.</ref> دیگر [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بت‌هایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفته‌اید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار می‌کند و هر یک از شما به دیگری لعنت می‌فرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref> نیز می‌رسانند که پس از [[آدم]] همه [[پیامبران]] آن را با امم خویش در میان گذاشته‌اند، بنابراین اصل این [[اعتقاد]] که جایگاه [[مجرمان]] در [[قیامت]] [[جهنم]] خواهد بود از باورهای رایج همه [[ادیان الهی]] است؛ اما منابع موجود [[ادیان]] مختلف در این زمینه یکسان نیستند.
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«و به یقین دوزخ وعده‌گاه همه آنان است» سوره حجر، آیه ۴۳.</ref> نشان می‌دهد [[عذاب]] پیروان شیطان به وسیله جهنم در آغاز [[خلقت انسان]] از سوی [[خداوند متعال]] مقرر شده<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۶۹، ۱۷۳.</ref> و بر اساس آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و آنان که کافر شدند و نشانه‌های ما را دروغ شمردند دمساز آتش‌اند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۳۹.</ref> مسئله جهنم هنگام [[هبوط آدم]] با وی طرح شده است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۳۰۸؛ الوجیز، ج ۱، ص۱۰۲؛ نک: تفسیر المیزان، ج ۳، ص۳۰۲.</ref> دیگر [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بت‌هایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفته‌اید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار می‌کند و هر یک از شما به دیگری لعنت می‌فرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«تا (به فرجام، خداوند) از راستی راستگویان بپرسد و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref> نیز می‌رسانند که پس از [[آدم]] همه [[پیامبران]] آن را با امم خویش در میان گذاشته‌اند، بنابراین اصل این [[اعتقاد]] که جایگاه [[مجرمان]] در [[قیامت]] [[جهنم]] خواهد بود از باورهای رایج همه [[ادیان الهی]] است؛ اما منابع موجود [[ادیان]] مختلف در این زمینه یکسان نیستند.


در [[آیین زرتشت]] [[جهنم]] جایی است در [[جهان]] دیگر که در آن [[گناهکاران]] [[کیفر]] کارهای بد خود را می‌بینند و آن، جایی است سخت عمیق، همچون چاهی بسیار تاریک و سرد، دارای دمه و متعفن و در آنجا جانورانی موذی که کوچک‌ترین آنها به بلندی کوه‌اند بدکاران را [[تنبیه]] می‌کنند و [[تشنگی]]، [[گرسنگی]]، نگونسار آویخته شدن، فرو رفتن میخ چوبین در چشم، چسبیدن پستان بر [[تنور]] گرم، آویخته شدن به پستان، بریده شدن زبان و جز اینها، از انواع عذاب دوزخیان‌اند. بر اساس آیین زرتشت [[دوزخ]] سه طبقه دارد؛ روان گناهکاران پس از رسیدن به سر پل "چنوت" ([[صراط]]) در گام نخست به "ژمت "(پندار بد) می‌رسد، در گام دوم به "دژوخت" (گفتار بد) و در گام سوم به "ژورشت" (کردار بد) وارد می‌شود و پس از این [[مهالک]] به فضای تیرگی بی‌پایان درمی‌آید و در آنجاست "دوژنگه"؛ یعنی جهان [[زشت]] که در [[فارسی]] دوزخ نام گرفته است.<ref>لغت نامه، ج ۸، ص۱۱۲۳۲، "دوزخ".</ref> در [[آیین یهود]] گرچه طوایفی از [[یهودیان]] به [[آخرت]] [[ایمان]] داشته‌اند [[بنی‌اسرائیل]] به جهنم اعتقاد نداشتند.<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۱۴۹.</ref> در [[تورات]] رایج از جهنم هیچ نامی نیامده است، تا آنجا که این مسئله بعضی از [[طبیعت]] گرایان را بر آن داشته تا بگویند جهنم که در [[عهد جدید]] از آن یاد شده در شمار [[خرافات]] است؛ زیرا اگر [[خرافه]] نبود در تورات که اصل و منشأ [[انجیل]] است جهنم ذکر می‌شد؛<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> ولی در عهد جدید واژه جهنم ۱۳ بار آمده<ref>دائرة المعارف الکتابیه، ج ۲، ص۵۸۶.</ref> و در مواردی از آن، تعابیر [[آتش جهنم]]<ref>کتاب مقدس، متی ۱۸: ۹.</ref> یا سوخته شدن در جهنم<ref>کتاب مقدس، یعقوب ۳: ۶.</ref> آمده که به خوبی نشان می‌دهد که بر اساس [[تعالیم]] [[انجیل]] نیز [[مجرمان]] در [[جهنم]] با [[آتش]] [[کیفر]] می‌شوند. بعضی از موارد یاد شده بر [[جاودانگی]] [[عذاب]] [[جهنمیان]] دلالت دارند.<ref>کتاب مقدس، مرقس ۹: ۴۳، ۴۵، ۴۷ - ۴۹.</ref> به جز ۱۳ مورد یاد شده در موارد دیگری گرچه نام جهنم نیامده، با تعابیری دیگر مانند "[[نار]] [[جاودانی]]" به آن اشاره شده است.<ref>کتاب مقدس، مرقس ۹ ۱۸: ۸.</ref> جملات [[انجیل]] نشان می‌دهند که [[آتش جهنم]] [[جسم]] و [[روح]] را عذاب می‌کند.<ref>کتاب مقدس، مرقس ۵: ۲۹ - ۳۰؛ ۱۰: ۲۸.</ref> در انجیل از درکات و ابواب جهنم نامی نیامده است<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
در [[آیین زرتشت]] [[جهنم]] جایی است در [[جهان]] دیگر که در آن [[گناهکاران]] [[کیفر]] کارهای بد خود را می‌بینند و آن، جایی است سخت عمیق، همچون چاهی بسیار تاریک و سرد، دارای دمه و متعفن و در آنجا جانورانی موذی که کوچک‌ترین آنها به بلندی کوه‌اند بدکاران را [[تنبیه]] می‌کنند و [[تشنگی]]، [[گرسنگی]]، نگونسار آویخته شدن، فرو رفتن میخ چوبین در چشم، چسبیدن پستان بر [[تنور]] گرم، آویخته شدن به پستان، بریده شدن زبان و جز اینها، از انواع عذاب دوزخیان‌اند. بر اساس آیین زرتشت [[دوزخ]] سه طبقه دارد؛ روان گناهکاران پس از رسیدن به سر پل "چنوت" ([[صراط]]) در گام نخست به "ژمت "(پندار بد) می‌رسد، در گام دوم به "دژوخت" (گفتار بد) و در گام سوم به "ژورشت" (کردار بد) وارد می‌شود و پس از این [[مهالک]] به فضای تیرگی بی‌پایان درمی‌آید و در آنجاست "دوژنگه"؛ یعنی جهان [[زشت]] که در [[فارسی]] دوزخ نام گرفته است.<ref>لغت نامه، ج ۸، ص۱۱۲۳۲، "دوزخ".</ref> در [[آیین یهود]] گرچه طوایفی از [[یهودیان]] به [[آخرت]] [[ایمان]] داشته‌اند [[بنی‌اسرائیل]] به جهنم اعتقاد نداشتند.<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۱۴۹.</ref> در [[تورات]] رایج از جهنم هیچ نامی نیامده است، تا آنجا که این مسئله بعضی از [[طبیعت]] گرایان را بر آن داشته تا بگویند جهنم که در [[عهد جدید]] از آن یاد شده در شمار [[خرافات]] است؛ زیرا اگر [[خرافه]] نبود در تورات که اصل و منشأ [[انجیل]] است جهنم ذکر می‌شد؛<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> ولی در عهد جدید واژه جهنم ۱۳ بار آمده<ref>دائرة المعارف الکتابیه، ج ۲، ص۵۸۶.</ref> و در مواردی از آن، تعابیر [[آتش جهنم]]<ref>کتاب مقدس، متی ۱۸: ۹.</ref> یا سوخته شدن در جهنم<ref>کتاب مقدس، یعقوب ۳: ۶.</ref> آمده که به خوبی نشان می‌دهد که بر اساس [[تعالیم]] [[انجیل]] نیز [[مجرمان]] در [[جهنم]] با [[آتش]] [[کیفر]] می‌شوند. بعضی از موارد یاد شده بر [[جاودانگی]] [[عذاب]] [[جهنمیان]] دلالت دارند.<ref>کتاب مقدس، مرقس ۹: ۴۳، ۴۵، ۴۷ - ۴۹.</ref> به جز ۱۳ مورد یاد شده در موارد دیگری گرچه نام جهنم نیامده، با تعابیری دیگر مانند "[[نار]] [[جاودانی]]" به آن اشاره شده است.<ref>کتاب مقدس، مرقس ۹ ۱۸: ۸.</ref> جملات [[انجیل]] نشان می‌دهند که [[آتش جهنم]] [[جسم]] و [[روح]] را عذاب می‌کند.<ref>کتاب مقدس، مرقس ۵: ۲۹ - ۳۰؛ ۱۰: ۲۸.</ref> در انجیل از درکات و ابواب جهنم نامی نیامده است<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج ۲، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۴۶ ـ ۲۴۷.</ref>


== [[حقیقت]] جهنم ==
== [[حقیقت]] جهنم ==
گروه بسیاری از دانشمندان، حقیقت کیفر [[آخرت]] را تجسم [[اعمال ناشایست]] [[آدمی]] (اعم از باورهای [[باطل]]، [[خلق]] و [[خوهای ناپسند]] و اعمال زشت)<ref>بحارالانوار، ج ۷، ص۲۲۹.</ref> در [[قیامت]] دانسته‌اند. این نظر که گاه از آن با تعابیر [[تمثل اعمال]]، [[تجسد اعمال]] یا [[تجسم اعراض]] یاد می‌شود<ref>عیون مسائل النفس، ص۷۸۹.</ref> از ظواهر آیات بسیار<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۱ - ۹۳؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۰ - ۵۱۳.</ref> و [[روایات]] متعدد<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۳؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص۷۳؛ ج ۱۸، ص۴۰۹؛ ج ۶۳، ص۵۳۱.</ref> برداشت شده و خلاصه آن چنین است که مجازات‌های [[جهان]] دیگر، رابطه‌ای [[تکوینی]] و بسیار [[قوی]] با [[گناهان]] دارند. رابطه عمل و [[جزا]] در آخرت نه قراردادی و نه از نوع رابطه علّی و معلولی، بلکه رابطه "عینیّت" و "[[اتّحاد]]" است. {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}<ref>«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌ورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref> مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: مرگی که از آن می‌گریزید بی‌گمان با شما دیدار خواهد کرد، آنگاه به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده می‌شوید و شما را از آنچه می‌کردید آگاه می‌کنند» سوره جمعه، آیه ۸.</ref> نیز که مکرر در [[قرآن کریم]] آمده، همین است که عذاب‌های [[دوزخ]]، چیزی نیست جز آنچه [[آدمی]] خودش آماده ساخته، هرچند در این [[دنیا]] آنها را نمی‌شناسد و در [[آخرت]] آنها را خواهد [[شناخت]]؛ به عبارت دیگر [[اعمال]] ما صورتی مُلکی دارند که فانی و موقّت است که در این [[جهان]] برای همه شناخته شده است و صورتی [[ملکوتی]] دارد که هرگز فانی نمی‌شود و از توابع و لوازم وجود ماست که روزی برای ما آشکار می‌شود. این اعمال اگر [[نیکو]] باشند صورت آنها [[بهشت]] و نعمت‌های بهشتی است و اگر [[زشت]] باشند [[آتش]] و [[جحیم]] خواهد بود.<ref>مجموعه آثار مطهری، ج ۱، ص۲۳۰ - ۲۳۵، "عدل الهی".</ref> این نظر را نباید با آیاتی که می‌رساند [[عذاب]] آخرت نه خود عمل بلکه مجازاتی قراردادی در برابر عمل است {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«پاداش اینان آمرزش پروردگارشان و بوستان‌هایی است که از بن آن جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۳۶.</ref> منافی دانست؛ زیرا این‌گونه سخن گفتن برای نزدیک کردن [[حقیقت]] به [[فهم]] مخاطبان است.<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۳.</ref> به نظری این مسئله که نعیم و [[عذاب]] [[آخرت]] چیزی جز [[تجسم عمل]] [[انسان]] در آخرت نیست افزون بر آنکه کاملاً بر ظواهر بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق است از نظر علوم تجربی نیز با [[قانون]] بقای ماده و انرژی و تبدیل انرژی به ماده توضیح‌پذیر است.<ref>نمونه، ج ۲، ص۵۰۹ - ۵۱۱؛ کوثر، ج ۲، ص۱۰۶.</ref> به تقریری دیگر که گروهی<ref>بیان السعاده، ج ۱، ص۲۵۴؛ عیون مسائل النفس، ص۶۷۸.</ref> آن را همان تجسم اعمال و بعضی<ref>نمونه، ج ۲، ص۵۱۰.</ref> آن را قسیم و نظریه‌ای مستقل در کنار نظریه تجسم اعمال دانسته‌اند آنچه در [[آخرت]] [[آدمی]] با آن [[عذاب]] می‌شود همان [[ملکات]] [[زشت]] است که [[انسان]] بر اثر تکرار [[اعمال ناشایست]] برای خود پدید آورده است.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۸۷.</ref> این ملکات [[ناپسند]] در [[جهان آخرت]] به صورت [[آتش]] و سایر موجبات عذاب ظهور می‌کنند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۱۳۶ - ۱۳۷.</ref> به این معنا که پس از جدا شدن انسان از دنیای مادی، نفس او صوری را مناسب با ملکات خود می‌آفریند که [[لذت]] بخش یا [[آزار دهنده]] خواهند بود،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۳۵.</ref> بنابراین مایه عذاب، از این [[دنیا]] با انسان همراه است.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۱۳۷.</ref> دیگر توجیه [[تجسّم اعمال]] این است که [[خدای متعال]] به سبب عمل عبد، جسم‌هایی اُخروی مانند نهرها، درختان، میوه‌ها و حور و [[قصور]] می‌آفریند؛ به این معنا که [[اعمال]]، مادّه این چیزها قرار می‌گیرند.<ref>بیان‌السعاده، ج ۱، ص۱۸۵.</ref> در برابر، بعضی نظریه تجسم اعمال را نپذیرفته‌اند؛ زیرا مخالف روایاتی است که نشان می‌دهند [[خلقت]] [[بهشت و دوزخ]] پیش از [[خلقت آدم]] و [[حوا]]{{ع}} بوده و نیز ناسازگار با [[آیات]] و روایاتی است که [[بهشت]] را برای همه یا بیشتر [[بهشتیان]] به مجرد فضل و [[رحمت الهی]] دانسته و نه به [[استحقاق]] آنان در برابر اعمالشان و نیز با این [[استدلال]] که عمل از [[اعراض]] و [[قائم]] به محل است و با انقضای [[زمان]] و محل از بین رفته، اعاده‌پذیر نیست.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۰۹.</ref> این عده که به گفته‌ای بیشتر [[مفسران]] در شمار آنان‌اند<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۲.</ref> با توجه به ظاهر دسته‌ای از آیات و [[روایات]] برآن‌اند که عذاب آخرت مانند کیفرهای این [[جهان]]، قراردادی است؛ یعنی [[خداوند متعال]] برای هر جرمی [[کیفری]] معین کرده، در آخرت آن را درباره [[مجرم]] اِعمال خواهد کرد.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۰۹.</ref> بنابراین نظر که با مسلک یا نظریه [[مجازات]] یا [[پاداش]] و [[کیفر]] از آن یاد شده<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۳؛ ج ۱۲، ص۸۷؛ نمونه، ج ۲، ص۵۱۰.</ref> و [[ظاهر آیات]] فراوانی از [[قرآن کریم]] نیز آن را می‌رساند،<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۳.</ref>[[جهنم]] و آنچه [[دوزخیان]] با آنها [[عذاب]] می‌شوند فی نفسه و قطع نظر از [[گناه]] و [[گناهکاران]] موجودند و حتی ادعا می‌شود وجود دوزخی مستقل از [[اعمال آدمی]] [[ضروری دین]] است.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۱.</ref> این نظر با پذیرش مجاز یا استعاره در [[آیات]] و روایاتی که در [[تجسم اعمال]] [[نیک]] و بد در [[آخرت]] ظهور دارند،<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۲ - ۹۳.</ref> [[ظواهر]] یاد شده را به پاداش یا کیفر مناسب با [[عمل]] [[تفسیر]]<ref>بحار الانوار، ج ۷، ص۲۲۹ - ۲۳۰.</ref> یا چنین معنا می‌کند که [[خداوند]] در آخرت در برابر هر عمل و به تناسب آن صورت‌هایی را می‌آفریند<ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص۷۳؛ ج ۷، ص۲۲۹ - ۲۳۰.</ref> تا [[زشتی]] و [[زیبایی]] [[اعمال]] را به صورت محسوس به نمایش بگذارد و نامگذاری این صورت‌ها به عمل در آیات و [[روایات]] از این روست که [[خلقت]] این صورت‌ها به سبب این اعمال است و از همین‌رو می‌توان این صورت‌ها را بعینه همان اعمال دانست.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲.</ref> برخی [[مفسران]] که نظریه تجسم اعمال را با ظواهر بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق دانسته، آن را می‌پذیرند بر آن‌اند که پذیرش تجسم اعمال مانع از آن نیست که بخشی از [[نعمت‌ها]] و عذاب‌های آخرت را پاداش و کیفرهای قرار دادی به شمار آوریم،<ref>نمونه، ج ۲، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref> چنان که بعضی میان نظریه تجسم اعمال و نظریه مجازات، راه میانه‌ای برگزیده وبرآن‌اند که با توجه به دلالت شمار قابل توجهی از آیات و روایات بر [[تجسم اعمال]]، امکان تردید در آن فی‌الجمله منتفی است؛ اما آنچه را که به طور قطعی می‌توان از [[ادله]] یاد شده استفاده کرد این است که [[خداوند متعال]] اعمال آدمی را در عالم ملکوت [[تربیت]] می‌کند؛ ولی هیچ [[دلیل عقلی]] یا [[نقلی]] در دست نیست که به استناد آن خود [[اعمال]] شخص را برای او [[حقیقت]] [[بهشت]] و نعمت‌های آن و [[دوزخ]] و انواع عذاب‌های آن بدانیم، بلکه ظواهر [[کتاب و سنت]] نشان می‌دهند که [[بهشت و دوزخ]]، [[پاداش]] و [[کیفر الهی]] در برابر اعمال آدمی‌اند<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
گروه بسیاری از دانشمندان، حقیقت کیفر [[آخرت]] را تجسم [[اعمال ناشایست]] [[آدمی]] (اعم از باورهای [[باطل]]، [[خلق]] و [[خوهای ناپسند]] و اعمال زشت)<ref>بحارالانوار، ج ۷، ص۲۲۹.</ref> در [[قیامت]] دانسته‌اند. این نظر که گاه از آن با تعابیر [[تمثل اعمال]]، [[تجسد اعمال]] یا [[تجسم اعراض]] یاد می‌شود<ref>عیون مسائل النفس، ص۷۸۹.</ref> از ظواهر آیات بسیار<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۱ - ۹۳؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۰ - ۵۱۳.</ref> و [[روایات]] متعدد<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۳؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص۷۳؛ ج ۱۸، ص۴۰۹؛ ج ۶۳، ص۵۳۱.</ref> برداشت شده و خلاصه آن چنین است که مجازات‌های [[جهان]] دیگر، رابطه‌ای [[تکوینی]] و بسیار [[قوی]] با [[گناهان]] دارند. رابطه عمل و [[جزا]] در آخرت نه قراردادی و نه از نوع رابطه علّی و معلولی، بلکه رابطه "عینیّت" و "[[اتّحاد]]" است. {{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}}<ref>«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌ورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref> مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: مرگی که از آن می‌گریزید بی‌گمان با شما دیدار خواهد کرد، آنگاه به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده می‌شوید و شما را از آنچه می‌کردید آگاه می‌کنند» سوره جمعه، آیه ۸.</ref> نیز که مکرر در [[قرآن کریم]] آمده، همین است که عذاب‌های [[دوزخ]]، چیزی نیست جز آنچه [[آدمی]] خودش آماده ساخته، هرچند در این [[دنیا]] آنها را نمی‌شناسد و در [[آخرت]] آنها را خواهد [[شناخت]]؛ به عبارت دیگر [[اعمال]] ما صورتی مُلکی دارند که فانی و موقّت است که در این [[جهان]] برای همه شناخته شده است و صورتی [[ملکوتی]] دارد که هرگز فانی نمی‌شود و از توابع و لوازم وجود ماست که روزی برای ما آشکار می‌شود. این اعمال اگر [[نیکو]] باشند صورت آنها [[بهشت]] و نعمت‌های بهشتی است و اگر [[زشت]] باشند [[آتش]] و [[جحیم]] خواهد بود.<ref>مجموعه آثار مطهری، ج ۱، ص۲۳۰ - ۲۳۵، "عدل الهی".</ref> این نظر را نباید با آیاتی که می‌رساند [[عذاب]] آخرت نه خود عمل بلکه مجازاتی قراردادی در برابر عمل است {{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«پاداش اینان آمرزش پروردگارشان و بوستان‌هایی است که از بن آن جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۳۶.</ref> منافی دانست؛ زیرا این‌گونه سخن گفتن برای نزدیک کردن [[حقیقت]] به [[فهم]] مخاطبان است.<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۳.</ref> به نظری این مسئله که نعیم و [[عذاب]] [[آخرت]] چیزی جز [[تجسم عمل]] [[انسان]] در آخرت نیست افزون بر آنکه کاملاً بر ظواهر بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق است از نظر علوم تجربی نیز با [[قانون]] بقای ماده و انرژی و تبدیل انرژی به ماده توضیح‌پذیر است.<ref>نمونه، ج ۲، ص۵۰۹ - ۵۱۱؛ کوثر، ج ۲، ص۱۰۶.</ref> به تقریری دیگر که گروهی<ref>بیان السعاده، ج ۱، ص۲۵۴؛ عیون مسائل النفس، ص۶۷۸.</ref> آن را همان تجسم اعمال و بعضی<ref>نمونه، ج ۲، ص۵۱۰.</ref> آن را قسیم و نظریه‌ای مستقل در کنار نظریه تجسم اعمال دانسته‌اند آنچه در [[آخرت]] [[آدمی]] با آن [[عذاب]] می‌شود همان [[ملکات]] [[زشت]] است که [[انسان]] بر اثر تکرار [[اعمال ناشایست]] برای خود پدید آورده است.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۸۷.</ref> این ملکات [[ناپسند]] در [[جهان آخرت]] به صورت [[آتش]] و سایر موجبات عذاب ظهور می‌کنند؛<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۱۳۶ - ۱۳۷.</ref> به این معنا که پس از جدا شدن انسان از دنیای مادی، نفس او صوری را مناسب با ملکات خود می‌آفریند که [[لذت]] بخش یا [[آزار دهنده]] خواهند بود،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۳۵.</ref> بنابراین مایه عذاب، از این [[دنیا]] با انسان همراه است.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۱۳۷.</ref> دیگر توجیه [[تجسّم اعمال]] این است که [[خدای متعال]] به سبب عمل عبد، جسم‌هایی اُخروی مانند نهرها، درختان، میوه‌ها و حور و [[قصور]] می‌آفریند؛ به این معنا که [[اعمال]]، مادّه این چیزها قرار می‌گیرند.<ref>بیان‌السعاده، ج ۱، ص۱۸۵.</ref> در برابر، بعضی نظریه تجسم اعمال را نپذیرفته‌اند؛ زیرا مخالف روایاتی است که نشان می‌دهند [[خلقت]] [[بهشت و دوزخ]] پیش از [[خلقت آدم]] و [[حوا]]{{ع}} بوده و نیز ناسازگار با [[آیات]] و روایاتی است که [[بهشت]] را برای همه یا بیشتر [[بهشتیان]] به مجرد فضل و [[رحمت الهی]] دانسته و نه به [[استحقاق]] آنان در برابر اعمالشان و نیز با این [[استدلال]] که عمل از [[اعراض]] و [[قائم]] به محل است و با انقضای [[زمان]] و محل از بین رفته، اعاده‌پذیر نیست.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۰۹.</ref> این عده که به گفته‌ای بیشتر [[مفسران]] در شمار آنان‌اند<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۲.</ref> با توجه به ظاهر دسته‌ای از آیات و [[روایات]] برآن‌اند که عذاب آخرت مانند کیفرهای این [[جهان]]، قراردادی است؛ یعنی [[خداوند متعال]] برای هر جرمی [[کیفری]] معین کرده، در آخرت آن را درباره [[مجرم]] اِعمال خواهد کرد.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۰۹.</ref> بنابراین نظر که با مسلک یا نظریه [[مجازات]] یا [[پاداش]] و [[کیفر]] از آن یاد شده<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۳؛ ج ۱۲، ص۸۷؛ نمونه، ج ۲، ص۵۱۰.</ref> و [[ظاهر آیات]] فراوانی از [[قرآن کریم]] نیز آن را می‌رساند،<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۳.</ref>[[جهنم]] و آنچه [[دوزخیان]] با آنها [[عذاب]] می‌شوند فی نفسه و قطع نظر از [[گناه]] و [[گناهکاران]] موجودند و حتی ادعا می‌شود وجود دوزخی مستقل از [[اعمال آدمی]] [[ضروری دین]] است.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۱.</ref> این نظر با پذیرش مجاز یا استعاره در [[آیات]] و روایاتی که در [[تجسم اعمال]] [[نیک]] و بد در [[آخرت]] ظهور دارند،<ref>المیزان، ج ۱، ص۹۲ - ۹۳.</ref> [[ظواهر]] یاد شده را به پاداش یا کیفر مناسب با [[عمل]] [[تفسیر]]<ref>بحار الانوار، ج ۷، ص۲۲۹ - ۲۳۰.</ref> یا چنین معنا می‌کند که [[خداوند]] در آخرت در برابر هر عمل و به تناسب آن صورت‌هایی را می‌آفریند<ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص۷۳؛ ج ۷، ص۲۲۹ - ۲۳۰.</ref> تا [[زشتی]] و [[زیبایی]] [[اعمال]] را به صورت محسوس به نمایش بگذارد و نامگذاری این صورت‌ها به عمل در آیات و [[روایات]] از این روست که [[خلقت]] این صورت‌ها به سبب این اعمال است و از همین‌رو می‌توان این صورت‌ها را بعینه همان اعمال دانست.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲.</ref> برخی [[مفسران]] که نظریه تجسم اعمال را با ظواهر بسیاری از [[آیات قرآن]] منطبق دانسته، آن را می‌پذیرند بر آن‌اند که پذیرش تجسم اعمال مانع از آن نیست که بخشی از [[نعمت‌ها]] و عذاب‌های آخرت را پاداش و کیفرهای قرار دادی به شمار آوریم،<ref>نمونه، ج ۲، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref> چنان که بعضی میان نظریه تجسم اعمال و نظریه مجازات، راه میانه‌ای برگزیده وبرآن‌اند که با توجه به دلالت شمار قابل توجهی از آیات و روایات بر [[تجسم اعمال]]، امکان تردید در آن فی‌الجمله منتفی است؛ اما آنچه را که به طور قطعی می‌توان از [[ادله]] یاد شده استفاده کرد این است که [[خداوند متعال]] اعمال آدمی را در عالم ملکوت [[تربیت]] می‌کند؛ ولی هیچ [[دلیل عقلی]] یا [[نقلی]] در دست نیست که به استناد آن خود [[اعمال]] شخص را برای او [[حقیقت]] [[بهشت]] و نعمت‌های آن و [[دوزخ]] و انواع عذاب‌های آن بدانیم، بلکه ظواهر [[کتاب و سنت]] نشان می‌دهند که [[بهشت و دوزخ]]، [[پاداش]] و [[کیفر الهی]] در برابر اعمال آدمی‌اند<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۵۱۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۴۷ ـ ۲۴۹.</ref>


==[[جهنم]] [[روحانی]] یا جسمانی ==
==[[جهنم]] [[روحانی]] یا جسمانی ==
آیا [[دوزخ]] و عذاب‌های آن و همچنین [[بهشت]] و نعمت‌هایش تنها [[روح]] را در بر می‌گیرند یا [[جسم]] نیز با آن [[شریک]] است؟ پاسخ به این [[پرسش]] و پرسش‌های مشابه به روحانی و جسمانی یا فقط روحانی بودن [[معاد]] بستگی دارد؛ قطعا کسانی که معاد را فقط روحانی می‌دانند [[جهنم]] و عذاب‌های آن را روحانیِ صرف می‌دانند؛ ولی آنان که معتقدند معاد، جسمانی و روحانی است، جهنم و عذاب‌هایش را جسمانی و روحانی می‌خوانند. (معاد) برخی گفته‌اند: [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۶۸.</ref> پس از [[عذاب]] [[آتش]] که جسمانی است از [[لعن]] که همان دوری از رحمت الهی و عذابی روحانی است خبر داده است.<ref>مفاهیم القرآن، ج ۸، ص۸۶.</ref> آیه {{متن قرآن|وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.</ref> که درباره [[حسرت]] [[روز قیامت]] هشدار داده نیز در این شمار است؛ همچنین [[روایات]] متعددی که از عذاب‌های جانکاه [[معنوی]] [[سخن]] گفته‌اند این امر را [[تأیید]] می‌کنند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[سوگند]] یاد شده که ساعتی [[توبیخ]] از سوی [[خداوند متعال]] برای [[بنده]] از ۱۰۰۰ سال عذاب سخت‌تر است،<ref>الکافی، ج ۶، ص۳۹۹.</ref> پس همان‌گونه که [[انسان]] در [[دنیا]] بدن و روح دارد و هریک [[لذت]] و [[رنج]] مخصوص به خود را دارد در [[آخرت]] نیز چنین است<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۹.</ref> و در آخرت [[اهل]] عذاب هم به عذاب جسمانی و هم به [[عذاب]] [[روحانی]] مبتلایند و این دو جمع‌پذیرند.<ref>التحقیق، ج ۲، ص۵۸، "جحم".</ref> با این حال همنامی عناصر [[دنیوی]] با اُخروی را نباید به معنای [[همسانی]] آنها دانست؛ زیرا اصولاً [[نظام حاکم]] بر [[دنیا]] غیر از نظام حاکم بر [[آخرت]] است<ref>المیزان، ج ۴، ص۲۲ - ۲۳.</ref> و ما هیچ [[شناخت]] و تجربه‌ای از آن [[نظام]] نداریم: {{متن قرآن|عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم» سوره واقعه، آیه ۶۱.</ref> پر واضح است که برای تفهیم واقعیتی که ما هیچ راهی به آن نداریم چاره‌ای جز بهره‌گیری از مفاهیم شناخته شده نزد ما و [[انتخاب]] نزدیک‌ترین معنای مورد شناخت ما با [[حقیقت]] مجهول نیست و [[کتاب و سنت]] در تبیین مسائل آخرت از همین شیوه استفاده کرده‌اند، بنابراین نباید از عناصر [[اخروی]] از جمله عذاب و [[آتش]] آخرت [[تصوری]] همانند آتش دنیا داشت، هرچند هر دو آتش‌اند.
آیا [[دوزخ]] و عذاب‌های آن و همچنین [[بهشت]] و نعمت‌هایش تنها [[روح]] را در بر می‌گیرند یا [[جسم]] نیز با آن [[شریک]] است؟ پاسخ به این [[پرسش]] و پرسش‌های مشابه به روحانی و جسمانی یا فقط روحانی بودن [[معاد]] بستگی دارد؛ قطعا کسانی که معاد را فقط روحانی می‌دانند [[جهنم]] و عذاب‌های آن را روحانیِ صرف می‌دانند؛ ولی آنان که معتقدند معاد، جسمانی و روحانی است، جهنم و عذاب‌هایش را جسمانی و روحانی می‌خوانند. (معاد) برخی گفته‌اند: [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۶۸.</ref> پس از [[عذاب]] [[آتش]] که جسمانی است از [[لعن]] که همان دوری از رحمت الهی و عذابی روحانی است خبر داده است.<ref>مفاهیم القرآن، ج ۸، ص۸۶.</ref> آیه {{متن قرآن|وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.</ref> که درباره [[حسرت]] [[روز قیامت]] هشدار داده نیز در این شمار است؛ همچنین [[روایات]] متعددی که از عذاب‌های جانکاه [[معنوی]] [[سخن]] گفته‌اند این امر را [[تأیید]] می‌کنند. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[سوگند]] یاد شده که ساعتی [[توبیخ]] از سوی [[خداوند متعال]] برای [[بنده]] از ۱۰۰۰ سال عذاب سخت‌تر است،<ref>الکافی، ج ۶، ص۳۹۹.</ref> پس همان‌گونه که [[انسان]] در [[دنیا]] بدن و روح دارد و هریک [[لذت]] و [[رنج]] مخصوص به خود را دارد در [[آخرت]] نیز چنین است<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۹.</ref> و در آخرت [[اهل]] عذاب هم به عذاب جسمانی و هم به [[عذاب]] [[روحانی]] مبتلایند و این دو جمع‌پذیرند.<ref>التحقیق، ج ۲، ص۵۸، "جحم".</ref> با این حال همنامی عناصر [[دنیوی]] با اُخروی را نباید به معنای [[همسانی]] آنها دانست؛ زیرا اصولاً [[نظام حاکم]] بر [[دنیا]] غیر از نظام حاکم بر [[آخرت]] است<ref>المیزان، ج ۴، ص۲۲ - ۲۳.</ref> و ما هیچ [[شناخت]] و تجربه‌ای از آن [[نظام]] نداریم: {{متن قرآن|عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم» سوره واقعه، آیه ۶۱.</ref> پر واضح است که برای تفهیم واقعیتی که ما هیچ راهی به آن نداریم چاره‌ای جز بهره‌گیری از مفاهیم شناخته شده نزد ما و [[انتخاب]] نزدیک‌ترین معنای مورد شناخت ما با [[حقیقت]] مجهول نیست و [[کتاب و سنت]] در تبیین مسائل آخرت از همین شیوه استفاده کرده‌اند، بنابراین نباید از عناصر [[اخروی]] از جمله عذاب و [[آتش]] آخرت [[تصوری]] همانند آتش دنیا داشت، هرچند هر دو آتش‌اند.


این مطلب، بنا به نظر کسانی که معتقدند [[عالم آخرت]] جسمانی است نه جسدانی،<ref>التحقیق، ج ۵، ص۲۰۹، "سمع".</ref> بسیار روشن است؛ زیرا طبق این نظر اجسام در آن عالم، صوری و بدن اُخروی بدنی است لطیف که [[غلظت]] و تراکم مشهود در جسد دنیوی در آن نیست<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۹.</ref> و همه آنچه در آخرت رخ خواهد داد مربوط به نفس و این بدن لطیف<ref>التحقیق، ج ۴، ص۲۸۷، "زفر".</ref> یا مثالی است، بنابراین اجمالاً می‌توان گفت آتش آخرت با بدن اُخروی مناسب خواهد بود،<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص۲۷۹ - ۲۸۰، "نار".</ref> هرچند شناخت تفصیلی عذاب آخرت و چگونگی تأثیر آن بر [[جسم]] اُخروی برای ما ناممکن است؛ زیرا ما گرچه از طریق [[عقل]] و مشاهدات قلبی اندکی از ابعاد روحانی [[عوالم]] اُخروی را [[ادراک]] می‌کنیم، هیچ راهی برای [[آگاهی]] از مسائل جسمانی عالم آخرت<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۵۰، "سقر".</ref> و نیز ویژگی‌ها و چگونگی مرزهایی که در [[آخرت]] جسمانیت را از [[روحانیت]] جدا می‌سازند نداریم،<ref>التحقیق، ج ۶، ص۳۰، "شرب".</ref> چنان‌که امکان [[آگاهی]] از کیفیت تعلق نفس به بدن جسمانی در آخرت برای ما وجود ندارد.<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۶۳، "رفق".</ref> اما بنا به نظر کسانی<ref>آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷؛ لوامع الحقائق، ج ۲، ص۳۹ - ۴۰؛ العقائد الحقه، ص۱۶۶.</ref> که جسمانی بودن [[عالم آخرت]] را به معنای متنعم یا معذب شدن [[آدمی]] در [[قیامت]] با [[جسم]] عنصری و بدن [[دنیوی]] و مادی دانسته‌اند، باید توجه داشت که در این نظر نیز پذیرفته می‌شود که بدن عنصری در آخرت عوارض و آثاری متفاوت خواهد داشت<ref>العقائد الحقه، ص۱۶۹.</ref> و همین موجودیت مادی [[انسان]] در پشت پرده [[طبیعت]] از استعدادها و ابعادی بهره‌مند است که می‌تواند بی‌نهایت [[عذاب]] را [[تحمل]] کند واز بین نرود، یا آنکه در آخرت ظرفیت و تحمل این بدن مادی، معلولی از فعالیت‌های [[روح آدمی]] خواهد بود، در نتیجه [[روح]] که [[استعداد]] بی‌نهایت معذب شدن یا متنعم شدن را دارد می‌تواند از طریق همین بدن مادی، متنعم یا معذب باشد،<ref>ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲۰، ص۶۰.</ref> بنابراین باز هم نمی‌توان به صرف همنامی، از عناصر اُخروی تصویری همانند عناصر دنیوی داشت<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
این مطلب، بنا به نظر کسانی که معتقدند [[عالم آخرت]] جسمانی است نه جسدانی،<ref>التحقیق، ج ۵، ص۲۰۹، "سمع".</ref> بسیار روشن است؛ زیرا طبق این نظر اجسام در آن عالم، صوری و بدن اُخروی بدنی است لطیف که [[غلظت]] و تراکم مشهود در جسد دنیوی در آن نیست<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۹.</ref> و همه آنچه در آخرت رخ خواهد داد مربوط به نفس و این بدن لطیف<ref>التحقیق، ج ۴، ص۲۸۷، "زفر".</ref> یا مثالی است، بنابراین اجمالاً می‌توان گفت آتش آخرت با بدن اُخروی مناسب خواهد بود،<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص۲۷۹ - ۲۸۰، "نار".</ref> هرچند شناخت تفصیلی عذاب آخرت و چگونگی تأثیر آن بر [[جسم]] اُخروی برای ما ناممکن است؛ زیرا ما گرچه از طریق [[عقل]] و مشاهدات قلبی اندکی از ابعاد روحانی [[عوالم]] اُخروی را [[ادراک]] می‌کنیم، هیچ راهی برای [[آگاهی]] از مسائل جسمانی عالم آخرت<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۵۰، "سقر".</ref> و نیز ویژگی‌ها و چگونگی مرزهایی که در [[آخرت]] جسمانیت را از [[روحانیت]] جدا می‌سازند نداریم،<ref>التحقیق، ج ۶، ص۳۰، "شرب".</ref> چنان‌که امکان [[آگاهی]] از کیفیت تعلق نفس به بدن جسمانی در آخرت برای ما وجود ندارد.<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۶۳، "رفق".</ref> اما بنا به نظر کسانی<ref>آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷؛ لوامع الحقائق، ج ۲، ص۳۹ - ۴۰؛ العقائد الحقه، ص۱۶۶.</ref> که جسمانی بودن [[عالم آخرت]] را به معنای متنعم یا معذب شدن [[آدمی]] در [[قیامت]] با [[جسم]] عنصری و بدن [[دنیوی]] و مادی دانسته‌اند، باید توجه داشت که در این نظر نیز پذیرفته می‌شود که بدن عنصری در آخرت عوارض و آثاری متفاوت خواهد داشت<ref>العقائد الحقه، ص۱۶۹.</ref> و همین موجودیت مادی [[انسان]] در پشت پرده [[طبیعت]] از استعدادها و ابعادی بهره‌مند است که می‌تواند بی‌نهایت [[عذاب]] را [[تحمل]] کند واز بین نرود، یا آنکه در آخرت ظرفیت و تحمل این بدن مادی، معلولی از فعالیت‌های [[روح آدمی]] خواهد بود، در نتیجه [[روح]] که [[استعداد]] بی‌نهایت معذب شدن یا متنعم شدن را دارد می‌تواند از طریق همین بدن مادی، متنعم یا معذب باشد،<ref>ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲۰، ص۶۰.</ref> بنابراین باز هم نمی‌توان به صرف همنامی، از عناصر اُخروی تصویری همانند عناصر دنیوی داشت<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۴۹ ـ ۲۵۱.</ref>.


== ویژگی‌های [[آتش جهنم]] ==
== ویژگی‌های [[آتش جهنم]] ==
=== سوزاندن جسم و [[جان]] ===
=== سوزاندن جسم و [[جان]] ===
از [[آیه]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> استفاده شده که [[آتش دوزخ]] برخلاف [[آتش]] دنیوی که تنها جسم را می‌سوزاند، [[جان انسان]] را نیز می‌سوزاند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۴۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۵۹ - ۳۶۰.</ref> بلکه این آیه به ضمیمه [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نشان می‌دهد نسبت [[آتش دوزخ]] با ظاهر یعنی [[جسم]] و [[باطن]] یعنی [[روح]] و [[جان انسان]]، یکسان بوده، [[همراهی]] آن با [[انسان]] دوزخی مانند همراهی نفس با [[آدمی]] است که همواره با انسان و از او جدایی‌ناپذیر است.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۸۹ - ۲۹۰.</ref> به نظری مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}<ref>«که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۷.</ref> آن است که [[آتش جهنم]] از [[درون انسان]] دوزخی زبانه می‌کشد و نخستین جرقه‌هایش در [[قلوب]] ظاهر می‌گردد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
از [[آیه]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> استفاده شده که [[آتش دوزخ]] برخلاف [[آتش]] دنیوی که تنها جسم را می‌سوزاند، [[جان انسان]] را نیز می‌سوزاند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۴۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۵۹ - ۳۶۰.</ref> بلکه این آیه به ضمیمه [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نشان می‌دهد نسبت [[آتش دوزخ]] با ظاهر یعنی [[جسم]] و [[باطن]] یعنی [[روح]] و [[جان انسان]]، یکسان بوده، [[همراهی]] آن با [[انسان]] دوزخی مانند همراهی نفس با [[آدمی]] است که همواره با انسان و از او جدایی‌ناپذیر است.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۸۹ - ۲۹۰.</ref> به نظری مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}<ref>«که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۷.</ref> آن است که [[آتش جهنم]] از [[درون انسان]] دوزخی زبانه می‌کشد و نخستین جرقه‌هایش در [[قلوب]] ظاهر می‌گردد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۱.</ref>.


=== [[دوزخیان]] و سنگ‌ها، آتشگیره [[دوزخ]] ===
=== [[دوزخیان]] و سنگ‌ها، آتشگیره [[دوزخ]] ===
خط ۳۵: خط ۳۵:
وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص۸۹.</ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانسته‌اند؛ ولی بعضی<ref>نمونه، ج ۱، ص۱۲۷؛ ج ۱۸، ص۴۶۶.</ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کرده‌اند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعال‌پذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص۶۲.</ref> حطب<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص۲۱.</ref> (هیزم)،<ref>روان جاوید، ج ۱، ص۴۳.</ref> شعله‌ور شونده<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۴.</ref> و شعله‌ور<ref>التحقیق، ج ۱۳، ص۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص۸۷.</ref> از دیگر تعابیری است که مفسران در معنای واژه ارائه داده‌اند.
وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص۸۹.</ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانسته‌اند؛ ولی بعضی<ref>نمونه، ج ۱، ص۱۲۷؛ ج ۱۸، ص۴۶۶.</ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کرده‌اند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعال‌پذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص۶۲.</ref> حطب<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص۲۱.</ref> (هیزم)،<ref>روان جاوید، ج ۱، ص۴۳.</ref> شعله‌ور شونده<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۴.</ref> و شعله‌ور<ref>التحقیق، ج ۱۳، ص۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص۸۷.</ref> از دیگر تعابیری است که مفسران در معنای واژه ارائه داده‌اند.


حطب به معنای هیزم<ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص۱۵۱.</ref> و به نظری هر ماده اشتعال‌پذیر است.<ref>مفردات، ص۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزه‌ای است که آن را پرتاب می‌کنند<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب مشرکان و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده<ref>تلخیص البیان، ص۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۰۲.</ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند.<ref>تلخیص البیان، ص۲۳۳.</ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شده‌ای حصب نامیده نمی‌شود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب می‌نامند.<ref>الصحاح، ج ۱، ص۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان [[عرب]] پرتاب کردن<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۰۲.</ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛<ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص۱۱۲.</ref> ولی غالب [[مفسران]] واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۷.</ref> هیزم<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص۳۳۱.</ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص۶۲.</ref> هیزم ریز<ref>تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص۱۵۸۵.</ref> یا هر چیزی دانسته‌اند که در آتش اندازند،<ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص۲۳.</ref> وقتی در آتش قرار گیرد.<ref>روح‌البیان، ج ۵، ص۵۲۴.</ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را می‌سوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۴۵ - ۴۶.</ref> همین معنا را می‌رسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان دارایی‌ها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخ‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان می‌دهد که کافران کانون عذاب‌اند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعله‌ور شده و سایر [[دوزخیان]] به [[آتش]] آنان می‌سوزند.<ref>المیزان، ج ۳، ص۹۰؛ ج ۱، ص۸۹.</ref> به نظری<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۰۴.</ref> [[اجسام]] دوزخیان و به تصریح بعضی<ref>آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷.</ref> گوشت‌ها، [[خون‌ها]] و زواید بدن آنان موادی‌اند که شعله‌ور می‌شوند، چنان‌که هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش می‌سوزد و چیزهای دیگر را نیز می‌سوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کرده‌اند.<ref>اطیب البیان، ج ۱، ص۴۶۴.</ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بت‌هایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] می‌پرستیده‌اند که [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص۹۰؛ ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> بعضی حجاره را به معنای مطلق سنگ دانسته<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص۲۸۷.</ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در آیه اشاره به آن است که دوزخ هم [[برترین]] و هم بی‌مقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۶ - ۱۵۷.</ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص۴۴.</ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به بدن وصف شده<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۱۱۱.</ref> و به گفته‌ای به صورت قطعه‌هایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو می‌ریزند تا [[آتش دوزخ]] شعله‌ورتر گردد<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷.</ref> یا قطعه‌هایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] می‌زنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی می‌ماند بر چهره آنان باشد، چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور می‌کند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته می‌شود که آنچه را انجام می‌دادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص۹۴.</ref> به احتمالی مراد از [[حجاره]] طلا و نقره‌ای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیده‌اند و از آن رو آنها را حجاره گفته‌اند که از سنگ استخراج می‌شوند.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۵.</ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دل‌های سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمی‌کنند<ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص۹۳.</ref> یا آنکه "ناس" به معنای ظهور و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسان‌هایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف‌ ناپذیر و در برابر [[حقایق]] اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بی‌توجهی به [[کتاب الهی]] است.<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۴.</ref> بعضی مفاد [[باطنی]] آیه را چنین توضیح داده‌اند که مراد از ناس ویژگی‌های [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهوات‌اند یا آنکه مراد از ناس [[نفس انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوان‌های سخت است و [[آیه]] اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۶ - ۱۵۷.</ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانسته‌اند که سنگ‌ها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] می‌کنند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۶۰.</ref> یا [[اجساد]] دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این [[بقاء]] را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوست‌های بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] می‌کند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
حطب به معنای هیزم<ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص۱۵۱.</ref> و به نظری هر ماده اشتعال‌پذیر است.<ref>مفردات، ص۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزه‌ای است که آن را پرتاب می‌کنند<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب مشرکان و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده<ref>تلخیص البیان، ص۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۰۲.</ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند.<ref>تلخیص البیان، ص۲۳۳.</ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شده‌ای حصب نامیده نمی‌شود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب می‌نامند.<ref>الصحاح، ج ۱، ص۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان [[عرب]] پرتاب کردن<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۰۲.</ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛<ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص۱۱۲.</ref> ولی غالب [[مفسران]] واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۲۷.</ref> هیزم<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص۳۳۱.</ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص۶۲.</ref> هیزم ریز<ref>تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص۱۵۸۵.</ref> یا هر چیزی دانسته‌اند که در آتش اندازند،<ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص۲۳.</ref> وقتی در آتش قرار گیرد.<ref>روح‌البیان، ج ۵، ص۵۲۴.</ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را می‌سوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۴۵ - ۴۶.</ref> همین معنا را می‌رسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان دارایی‌ها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخ‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان می‌دهد که کافران کانون عذاب‌اند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعله‌ور شده و سایر [[دوزخیان]] به [[آتش]] آنان می‌سوزند.<ref>المیزان، ج ۳، ص۹۰؛ ج ۱، ص۸۹.</ref> به نظری<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۰۴.</ref> [[اجسام]] دوزخیان و به تصریح بعضی<ref>آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷.</ref> گوشت‌ها، [[خون‌ها]] و زواید بدن آنان موادی‌اند که شعله‌ور می‌شوند، چنان‌که هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش می‌سوزد و چیزهای دیگر را نیز می‌سوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کرده‌اند.<ref>اطیب البیان، ج ۱، ص۴۶۴.</ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بت‌هایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] می‌پرستیده‌اند که [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص۹۰؛ ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> بعضی حجاره را به معنای مطلق سنگ دانسته<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص۲۸۷.</ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در آیه اشاره به آن است که دوزخ هم [[برترین]] و هم بی‌مقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۶ - ۱۵۷.</ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص۴۴.</ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به بدن وصف شده<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۱۱۱.</ref> و به گفته‌ای به صورت قطعه‌هایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو می‌ریزند تا [[آتش دوزخ]] شعله‌ورتر گردد<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷.</ref> یا قطعه‌هایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] می‌زنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی می‌ماند بر چهره آنان باشد، چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور می‌کند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته می‌شود که آنچه را انجام می‌دادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص۹۴.</ref> به احتمالی مراد از [[حجاره]] طلا و نقره‌ای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیده‌اند و از آن رو آنها را حجاره گفته‌اند که از سنگ استخراج می‌شوند.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۵.</ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دل‌های سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمی‌کنند<ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص۹۳.</ref> یا آنکه "ناس" به معنای ظهور و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسان‌هایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف‌ ناپذیر و در برابر [[حقایق]] اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بی‌توجهی به [[کتاب الهی]] است.<ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص۱۲۴.</ref> بعضی مفاد [[باطنی]] آیه را چنین توضیح داده‌اند که مراد از ناس ویژگی‌های [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهوات‌اند یا آنکه مراد از ناس [[نفس انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوان‌های سخت است و [[آیه]] اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۶ - ۱۵۷.</ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانسته‌اند که سنگ‌ها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] می‌کنند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۶۰.</ref> یا [[اجساد]] دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این [[بقاء]] را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوست‌های بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] می‌کند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۱ ـ ۲۵۴.</ref>


=== غافلگیر ساختن دوزخیان ===
=== غافلگیر ساختن دوزخیان ===
[[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت می‌کند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا می‌رسد آنگاه چنان در بهتشان می‌نهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت می‌دهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا می‌گیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز می‌سوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را ثابت کرده‌اند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعله‌ور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن می‌بیند و از همین رو مبهوت مانده، [[حیران]] می‌شود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بی‌معناست<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
[[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت می‌کند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا می‌رسد آنگاه چنان در بهتشان می‌نهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت می‌دهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا می‌گیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز می‌سوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را ثابت کرده‌اند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعله‌ور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن می‌بیند و از همین رو مبهوت مانده، [[حیران]] می‌شود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بی‌معناست<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۴.</ref>


=== درک و شعور ===
=== درک و شعور ===
از [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ می‌گوییم: سیر شدی؟ و می‌گوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> که به [[سخن گفتن]] [[آتش دوزخ]] تصریح و در شنیدن آن ظهور دارد، استفاده شده که آتش دوزخ درک و شعور دارد.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷ - ۴۰۸.</ref> در آیه {{متن قرآن|إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا}}<ref>«هنگامی که آنان را از دور ببیند، خشم آهنگ و خروشی از آن می‌شنوند» سوره فرقان، آیه ۱۲.</ref> نیز بیان شده که این آتش در حالی که صدای وحشتناک و خشم‌آلودش شنیده می‌شود که با نفس زدن‌های شدید همراه است [[شایستگان]] [[عذاب]] را از دور می‌بیند.<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷.</ref> هرچند گروهی از [[مفسران]]<ref>تلخیص‌البیان، ص۲۴۸؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۵۷؛ التحریر والتنویر، ج ۱۹، ص۲۱ - ۲۲.</ref> اسناد [[رؤیت]]، [[غضب]] و امثال آن را به [[آتش]]، مَجاز دانسته، به گونه‌ای [[تأویل]] کرده‌اند، جمع زیادی<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۴۳۷ - ۴۳۸؛ لباب التأویل، ج ۳، ص۳۱۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷ - ۴۰۸.</ref> اسناد را [[حقیقی]] و ظاهر آیه را پذیرفته‌اند؛ زیرا به دلالت [[آیات]] و [[احادیث]]، موجودات [[عالم آخرت]] همگی دارای حیات‌اند؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref> که [[زمین]] [[قیامت]] را وصف کرده. و بدیهی است وقتی می‌توان آیه را بر ظاهر حمل کرد نباید بر معنای مجازی حمل کرد.<ref>مخزن‌العرفان، ج ۹، ص۱۷۳.</ref> افزون بر این آیاتی از [[قرآن]] که دلالت بر [[تسبیح]] تمامی موجودات دارند مانند {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.</ref> [[درک]] و شعور تمامی موجودات از جمله [[جهنم]] را ثابت می‌کنند، از همین رو از منظر [[اهل معرفت]] تمام هستی حتی موجودات مادی نشئه [[دنیا]] همه به [[حقیقت]] با شعور و درّاک‌اند<ref>شرح فصوص الحکم، ص۷۹، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۳۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
از [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ می‌گوییم: سیر شدی؟ و می‌گوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> که به [[سخن گفتن]] [[آتش دوزخ]] تصریح و در شنیدن آن ظهور دارد، استفاده شده که آتش دوزخ درک و شعور دارد.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷ - ۴۰۸.</ref> در آیه {{متن قرآن|إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا}}<ref>«هنگامی که آنان را از دور ببیند، خشم آهنگ و خروشی از آن می‌شنوند» سوره فرقان، آیه ۱۲.</ref> نیز بیان شده که این آتش در حالی که صدای وحشتناک و خشم‌آلودش شنیده می‌شود که با نفس زدن‌های شدید همراه است [[شایستگان]] [[عذاب]] را از دور می‌بیند.<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷.</ref> هرچند گروهی از [[مفسران]]<ref>تلخیص‌البیان، ص۲۴۸؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۵۷؛ التحریر والتنویر، ج ۱۹، ص۲۱ - ۲۲.</ref> اسناد [[رؤیت]]، [[غضب]] و امثال آن را به [[آتش]]، مَجاز دانسته، به گونه‌ای [[تأویل]] کرده‌اند، جمع زیادی<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۴۳۷ - ۴۳۸؛ لباب التأویل، ج ۳، ص۳۱۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۴۰۷ - ۴۰۸.</ref> اسناد را [[حقیقی]] و ظاهر آیه را پذیرفته‌اند؛ زیرا به دلالت [[آیات]] و [[احادیث]]، موجودات [[عالم آخرت]] همگی دارای حیات‌اند؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref> که [[زمین]] [[قیامت]] را وصف کرده. و بدیهی است وقتی می‌توان آیه را بر ظاهر حمل کرد نباید بر معنای مجازی حمل کرد.<ref>مخزن‌العرفان، ج ۹، ص۱۷۳.</ref> افزون بر این آیاتی از [[قرآن]] که دلالت بر [[تسبیح]] تمامی موجودات دارند مانند {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.</ref> [[درک]] و شعور تمامی موجودات از جمله [[جهنم]] را ثابت می‌کنند، از همین رو از منظر [[اهل معرفت]] تمام هستی حتی موجودات مادی نشئه [[دنیا]] همه به [[حقیقت]] با شعور و درّاک‌اند<ref>شرح فصوص الحکم، ص۷۹، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۳۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref>


=== فراخوانی [[گناهکاران]] ===
=== فراخوانی [[گناهکاران]] ===
[[جهنّم]] با [[جاذبه]] مخصوصی که نسبت به [[مجرمان]] دارد<ref>نمونه، ج ۲۵، ص۲۴ - ۲۵.</ref> آنان را به سوی خود می‌کشاند: {{متن قرآن|تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّ}}<ref>«هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا می‌خواند» سوره معارج، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص۴۱۵.</ref> یا آنکه [[آتش]] به [[قدرت الهی]] گویا شده، به زبان [[فصیح]] به نام و [[لقب]]، [[دوزخیان]] را فرا می‌خواند.<ref>خلاصة المنهج، ج ۶، ص۲۱۸.</ref> به احتمالی مراد از فرا خوانی آتش آن است که زبانه‌ای از آتش جدا شده، [[کافر]] را در برمی‌گیرد و او را در آتش فرو می‌برد.<ref>تلخیص البیان، ص۳۴۶.</ref> برخی هم گفته‌اند: تعبیر فراخوانی، استعاره از [[استحقاق عذاب]] در [[دوزخ]] است<ref>تلخیص البیان، ص۳۴۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
[[جهنّم]] با [[جاذبه]] مخصوصی که نسبت به [[مجرمان]] دارد<ref>نمونه، ج ۲۵، ص۲۴ - ۲۵.</ref> آنان را به سوی خود می‌کشاند: {{متن قرآن|تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّ}}<ref>«هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا می‌خواند» سوره معارج، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص۴۱۵.</ref> یا آنکه [[آتش]] به [[قدرت الهی]] گویا شده، به زبان [[فصیح]] به نام و [[لقب]]، [[دوزخیان]] را فرا می‌خواند.<ref>خلاصة المنهج، ج ۶، ص۲۱۸.</ref> به احتمالی مراد از فرا خوانی آتش آن است که زبانه‌ای از آتش جدا شده، [[کافر]] را در برمی‌گیرد و او را در آتش فرو می‌برد.<ref>تلخیص البیان، ص۳۴۶.</ref> برخی هم گفته‌اند: تعبیر فراخوانی، استعاره از [[استحقاق عذاب]] در [[دوزخ]] است<ref>تلخیص البیان، ص۳۴۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۵.</ref>


=== مخلوق بودن [[جهنم]] ===
=== مخلوق بودن [[جهنم]] ===
برخلاف گروهی از [[معتزله]] و گروهی از [[زیدیه]] و همه [[خوارج]] که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنم‌اند، علمای شیعه به اتفاق برآن‌اند که دوزخ و همچنین [[بهشت]] هم‌اکنون [[آفریده]] شده‌اند<ref>الاعتقادات، ص۷۹؛ اوائل المقالات، ص۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص۱۴۷.</ref> و تنها نظر مخالف در این زمینه از [[سید رضی]] است،<ref>حقائق التأویل، ص۲۴۵ - ۲۴۶.</ref> هرچند در صحت این انتساب تردید شده است.<ref>حق الیقین، ج ۲، ص۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۴۷۴ - ۴۷۵.</ref> بعضی مخلوق بودن کنونی دوزخ و بهشت را به این معنا پذیرفته‌اند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و [[اعمال انسان‌ها]] به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref> به هر حال در [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.</ref> فعل {{متن قرآن|أُعِدَّتْ}} ماضی است و بر موجود بودن [[دوزخ]] دلالت دارد.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۳؛کشف الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> هرچند از [[آینده]] [[قطعی]] نیز با لفظ ماضی تعبیر می‌شود، حمل ماضی بر معنای مستقبل خلاف ظاهر بوده، نیازمند قرینه است و چنین قرینه‌ای موجود نیست.<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص۲۱۸-۲۱۹، تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۴۷۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۲۶.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref>.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۴۷۵؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> با توجه به کلمه {{متن قرآن|بُرِّزَتِ}} که به معنای ظاهر ساختن است نیز نشان می‌دهد که [[جهنم]] پیش از [[قیامت]] موجود بوده است و در قیامت فقط از آن پرده بر می‌دارند و به عیان مشاهده می‌شود؛<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> همچنین [[آیات]] {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref> دلالت می‌کنند که صاحبان [[علم]] [[یقین]] در همین [[جهان]] دوزخ را می‌بینند و گرنه تفاوتی میان آنان و دیگران نیست؛ زیرا آنان نیز در [[آخرت]] دوزخ را مشاهده خواهند کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۳.</ref> برخی [[رؤیت]] را در این آیه به مشاهده [[قلبی]] [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۵۲.</ref> آیه {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نیز که تأکید می‌کند جهنم هم‌اکنون بر [[کافران]] احاطه دارد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۳۲۷.</ref> و [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند که روز پاداش و کیفر به آن درمی‌آیند» سوره انفطار، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که بیان می‌کنند سوختن با [[آتش]] (صَلْی) در [[قیامت]] است ولی [[فاجران]] هم اکنون در [[جحیم]] هستند، و [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> که نشان می‌دهد تمام [[حقایق]] [[اخروی]] قبلاً نیز وجود داشتند ولی [[غفلت]] [[انسان]] مانع از آن می‌شد که بتواند آنها را ببیند،<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۳۵۰؛ نمونه، ج ۲۲، ص۲۵۹.</ref> هریک به نحوی بر [[مخلوق بودن]] [[جهنم]] دلالت دارد؛<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۳۲۸.</ref> همچنین در روایاتِ [[معراج]]<ref>بحارالانوار، ج ۱۸، ص۳۱۹، به بعد.</ref> تصریح شده که [[پیامبر]]{{صل}} [[بهشت]]، [[دوزخ]] و کسانی را که در آن دو متنعم یا معذّب بودند مشاهده کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۳؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص۴۳۸.</ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نیز در این زمینه به دیدار پیامبر{{صل}} از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]] استناد شده و منکران [[خلقت]] بهشت و دوزخ در شمار [[تکذیب]] کنندگان پیامبر و [[امامان]]{{عم}} معرفی شده‌اند.<ref>الامالی، صدوق، ص۵۴۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۱۹.</ref> گذشته از [[روایات]] معراج، روایات فراوان دیگری بر این مطلب به صراحت<ref>الکافی، ج ۸، ص۱۴۵؛ صفات الشیعه، ص۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۹۶ - ۱۹۷، ۲۸۴.</ref> یا تلویح<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۰؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۵۳.</ref> دلالت دارند. [[علامه مجلسی]] این روایات را متواتر دانسته است<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۰۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
برخلاف گروهی از [[معتزله]] و گروهی از [[زیدیه]] و همه [[خوارج]] که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنم‌اند، علمای شیعه به اتفاق برآن‌اند که دوزخ و همچنین [[بهشت]] هم‌اکنون [[آفریده]] شده‌اند<ref>الاعتقادات، ص۷۹؛ اوائل المقالات، ص۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص۱۴۷.</ref> و تنها نظر مخالف در این زمینه از [[سید رضی]] است،<ref>حقائق التأویل، ص۲۴۵ - ۲۴۶.</ref> هرچند در صحت این انتساب تردید شده است.<ref>حق الیقین، ج ۲، ص۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۴۷۴ - ۴۷۵.</ref> بعضی مخلوق بودن کنونی دوزخ و بهشت را به این معنا پذیرفته‌اند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و [[اعمال انسان‌ها]] به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref> به هر حال در [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.</ref> فعل {{متن قرآن|أُعِدَّتْ}} ماضی است و بر موجود بودن [[دوزخ]] دلالت دارد.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۳؛کشف الاسرار، ج ۱، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> هرچند از [[آینده]] [[قطعی]] نیز با لفظ ماضی تعبیر می‌شود، حمل ماضی بر معنای مستقبل خلاف ظاهر بوده، نیازمند قرینه است و چنین قرینه‌ای موجود نیست.<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص۲۱۸-۲۱۹، تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۴۷۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۲۶.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref>.<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص۴۷۵؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> با توجه به کلمه {{متن قرآن|بُرِّزَتِ}} که به معنای ظاهر ساختن است نیز نشان می‌دهد که [[جهنم]] پیش از [[قیامت]] موجود بوده است و در قیامت فقط از آن پرده بر می‌دارند و به عیان مشاهده می‌شود؛<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> همچنین [[آیات]] {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref> دلالت می‌کنند که صاحبان [[علم]] [[یقین]] در همین [[جهان]] دوزخ را می‌بینند و گرنه تفاوتی میان آنان و دیگران نیست؛ زیرا آنان نیز در [[آخرت]] دوزخ را مشاهده خواهند کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۳.</ref> برخی [[رؤیت]] را در این آیه به مشاهده [[قلبی]] [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۵۲.</ref> آیه {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نیز که تأکید می‌کند جهنم هم‌اکنون بر [[کافران]] احاطه دارد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۳۲۷.</ref> و [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«و به راستی گنهکاران در دوزخ‌اند که روز پاداش و کیفر به آن درمی‌آیند» سوره انفطار، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که بیان می‌کنند سوختن با [[آتش]] (صَلْی) در [[قیامت]] است ولی [[فاجران]] هم اکنون در [[جحیم]] هستند، و [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> که نشان می‌دهد تمام [[حقایق]] [[اخروی]] قبلاً نیز وجود داشتند ولی [[غفلت]] [[انسان]] مانع از آن می‌شد که بتواند آنها را ببیند،<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۳۵۰؛ نمونه، ج ۲۲، ص۲۵۹.</ref> هریک به نحوی بر [[مخلوق بودن]] [[جهنم]] دلالت دارد؛<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۳۲۸.</ref> همچنین در روایاتِ [[معراج]]<ref>بحارالانوار، ج ۱۸، ص۳۱۹، به بعد.</ref> تصریح شده که [[پیامبر]]{{صل}} [[بهشت]]، [[دوزخ]] و کسانی را که در آن دو متنعم یا معذّب بودند مشاهده کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۳؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص۴۳۸.</ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نیز در این زمینه به دیدار پیامبر{{صل}} از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]] استناد شده و منکران [[خلقت]] بهشت و دوزخ در شمار [[تکذیب]] کنندگان پیامبر و [[امامان]]{{عم}} معرفی شده‌اند.<ref>الامالی، صدوق، ص۵۴۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۱۹.</ref> گذشته از [[روایات]] معراج، روایات فراوان دیگری بر این مطلب به صراحت<ref>الکافی، ج ۸، ص۱۴۵؛ صفات الشیعه، ص۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۹۶ - ۱۹۷، ۲۸۴.</ref> یا تلویح<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۰؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۵۳.</ref> دلالت دارند. [[علامه مجلسی]] این روایات را متواتر دانسته است<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۰۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۵ ـ ۲۵۷.</ref>


=== مکان [[جهنم]] ===
=== مکان [[جهنم]] ===
خط ۵۴: خط ۵۴:
# [[عالم آخرت]] و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیط است و این [[جهان]] در درون آن جهان قرار گرفته و آنچه در [[قرآن]] آمده که گستره [[بهشت]] به اندازه وسعت [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است از این روست که [[انسان]] چیزی گسترده‌تر از [[آسمان]] و زمین نمی‌شناسد تا معیار سنجش او باشد.
# [[عالم آخرت]] و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیط است و این [[جهان]] در درون آن جهان قرار گرفته و آنچه در [[قرآن]] آمده که گستره [[بهشت]] به اندازه وسعت [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است از این روست که [[انسان]] چیزی گسترده‌تر از [[آسمان]] و زمین نمی‌شناسد تا معیار سنجش او باشد.


با این بیان، پاسخ این [[پرسش]] نیز روشن می‌شود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان‌هاست پس [[دوزخ]] کجاست؛ زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ می‌تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گسترده‌تر.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۵.</ref> گفتنی است، صرف ‌نظر از اینکه این گونه احتمالات [[بهشت و جهنم]] را که مربوط به نشئه آخرت‌اند در همین [[دنیا]] جای می‌دهد که نشئه‌ای در برابر [[آخرت]] است، پرسشی که درباره نظر اخیر به [[ذهن]] می‌رسد این است که در احتمال نخست اگر مراد از وجود بهشت و دوزخ در [[باطن]] و درون این جهان این است که دنیا بر آن احاطه دارد، چنان‌که از توضیح آن بر می‌آید، در این صورت [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نه تنها بر آن [[گواه]] نیست، بلکه بر خلاف آن است و اگر مراد آن است که بهشت و دوزخ بر دنیا احاطه دارند، در این صورت تفاوت آن با احتمال دوم چیست؟<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
با این بیان، پاسخ این [[پرسش]] نیز روشن می‌شود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان‌هاست پس [[دوزخ]] کجاست؛ زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ می‌تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گسترده‌تر.<ref>نمونه، ج ۳، ص۹۵.</ref> گفتنی است، صرف ‌نظر از اینکه این گونه احتمالات [[بهشت و جهنم]] را که مربوط به نشئه آخرت‌اند در همین [[دنیا]] جای می‌دهد که نشئه‌ای در برابر [[آخرت]] است، پرسشی که درباره نظر اخیر به [[ذهن]] می‌رسد این است که در احتمال نخست اگر مراد از وجود بهشت و دوزخ در [[باطن]] و درون این جهان این است که دنیا بر آن احاطه دارد، چنان‌که از توضیح آن بر می‌آید، در این صورت [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب می‌خواهند و بی‌گمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نه تنها بر آن [[گواه]] نیست، بلکه بر خلاف آن است و اگر مراد آن است که بهشت و دوزخ بر دنیا احاطه دارند، در این صورت تفاوت آن با احتمال دوم چیست؟<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۷ ـ ۲۵۹.</ref>


== درهای [[جهنم]] ==
== درهای [[جهنم]] ==
جهنم درهایی دارد: {{متن قرآن|فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«اینک از دروازه‌های دوزخ درآیید که در آن جاودانید، و به راستی جایگاه گردنکشان بد جایگاهی است» سوره نحل، آیه ۲۹.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟ گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۱-۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref> بیان شده که جهنم ۷ درب دارد. در [[قرآن کریم]] به صراحت مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ {{متن قرآن|بَابٍ}} در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته می‌شود؛<ref>مفردات، ص۱۵۰، "باب".</ref> مانند آنکه کسب‌های گوناگون را "ابواب [[رزق]]" می‌نامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار می‌رود؛ مانند {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> بنابراین، آیا مراد آن است که [[جهنم]] دارای ۷ در ورودی است که همه [[جهنمیان]] از آن درها به آن وارد می‌شوند؟ یا مراد اموری است که باعث [[جهنمی]] شدن می‌شود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را می‌توان کنایه از کثرت و هر نوع از [[گناهان]] را دری از درهای [[دوزخ]] به شمار آورد<ref>نمونه، ج ۱۱، ص۷۷.</ref> و می‌توان آن را به معنای [[واقعی]] ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنج‌گانه به اضافه [[قوه شهوت]] و [[غضب]] و مقتضیات آن<ref>تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص۲۹۶.</ref> یا به اضافه قوه خیال و واهمه یا اعضای هفت‌گانه (چشم، گوش، [[زبان]]، [[دست]]، پا، بطن و [[فرج]]) که [[تکلیف]] به آنها تعلق می‌گیرد،<ref>مواهب علیه، ص۵۶۶.</ref> یا [[شهوات]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>«دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref>.<ref>الفواتح الالهیه، ج ۱، ص۴۱۴.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند که بر این اساس باید پذیرفت که [[گناهکاران]] در ۷ قسم طبقه‌بندی شده و [[اهل]] هر گروه از یکی از آنها وارد می‌شوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات [[جهنم]] یعنی ۷ طبقه متمایز با عذاب‌های گوناگون از نظر نوع و شدت [[عذاب]] ـ بر حسب درجات [[کفر]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص۵۸۱.</ref> [[خصلت‌ها]]<ref>اسفار، ج ۵، ص۳۳۰.</ref> یا [[اعمال]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۴۶۱.</ref> [[ناپسند]] ـ است. تعابیر گوناگون [[روایات]] به خوبی نشان می‌دهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ [[دوزخ]]، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر است<ref>بحارالانوار، ج ۳۰، ص۴۱۰.</ref> یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران [[گمراهی]] است که راه ورود [[پیروان]] خود به دوزخ‌اند؛<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۴۳.</ref>همچنین در روایات متعدد تأکید شده که [[پاداش]] برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست<ref>بحارالانوار، ج ۹۴، ص۵۴؛ ج ۱۰۰، ص۲۱۴.</ref>.
جهنم درهایی دارد: {{متن قرآن|فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«اینک از دروازه‌های دوزخ درآیید که در آن جاودانید، و به راستی جایگاه گردنکشان بد جایگاهی است» سوره نحل، آیه ۲۹.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟ گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۱-۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref> بیان شده که جهنم ۷ درب دارد. در [[قرآن کریم]] به صراحت مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ {{متن قرآن|بَابٍ}} در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته می‌شود؛<ref>مفردات، ص۱۵۰، "باب".</ref> مانند آنکه کسب‌های گوناگون را "ابواب [[رزق]]" می‌نامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار می‌رود؛ مانند {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> بنابراین، آیا مراد آن است که [[جهنم]] دارای ۷ در ورودی است که همه [[جهنمیان]] از آن درها به آن وارد می‌شوند؟ یا مراد اموری است که باعث [[جهنمی]] شدن می‌شود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را می‌توان کنایه از کثرت و هر نوع از [[گناهان]] را دری از درهای [[دوزخ]] به شمار آورد<ref>نمونه، ج ۱۱، ص۷۷.</ref> و می‌توان آن را به معنای [[واقعی]] ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنج‌گانه به اضافه [[قوه شهوت]] و [[غضب]] و مقتضیات آن<ref>تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص۲۹۶.</ref> یا به اضافه قوه خیال و واهمه یا اعضای هفت‌گانه (چشم، گوش، [[زبان]]، [[دست]]، پا، بطن و [[فرج]]) که [[تکلیف]] به آنها تعلق می‌گیرد،<ref>مواهب علیه، ص۵۶۶.</ref> یا [[شهوات]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>«دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref>.<ref>الفواتح الالهیه، ج ۱، ص۴۱۴.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند که بر این اساس باید پذیرفت که [[گناهکاران]] در ۷ قسم طبقه‌بندی شده و [[اهل]] هر گروه از یکی از آنها وارد می‌شوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات [[جهنم]] یعنی ۷ طبقه متمایز با عذاب‌های گوناگون از نظر نوع و شدت [[عذاب]] ـ بر حسب درجات [[کفر]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص۵۸۱.</ref> [[خصلت‌ها]]<ref>اسفار، ج ۵، ص۳۳۰.</ref> یا [[اعمال]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۴۶۱.</ref> [[ناپسند]] ـ است. تعابیر گوناگون [[روایات]] به خوبی نشان می‌دهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ [[دوزخ]]، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر است<ref>بحارالانوار، ج ۳۰، ص۴۱۰.</ref> یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران [[گمراهی]] است که راه ورود [[پیروان]] خود به دوزخ‌اند؛<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۴۳.</ref>همچنین در روایات متعدد تأکید شده که [[پاداش]] برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست<ref>بحارالانوار، ج ۹۴، ص۵۴؛ ج ۱۰۰، ص۲۱۴.</ref>.


بنابراین درهای دوزخ به گونه‌ای است که در همان حال که بر روی بعضی باز است بر روی افرادی دیگر بسته است. به گفته بسیاری از [[مفسران]]<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۳۱۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۵۵۰؛ المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> که [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> و {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> و روایات شیعه<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۴۳؛ ارشادالقلوب، ج ۲، ص۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۸، ۲۴۵ - ۲۴۶.</ref> و [[عامه]]<ref>المحرر الوجیز، ج ۳، ص۳۶۳؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۰۰.</ref> نیز آن را [[تأیید]] می‌کنند، مراد از درهای جهنم همان طبقات جهنم و اشاره به ۷ نوع عذاب است و جمله {{متن قرآن|لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}} می‌رساند که هر نوع از این عذاب‌ها نیز چند قسم دارد.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> شاید بر همین اساس بعضی در بیان نام درهای [[جهنم]] همان نام‌های طبقات جهنم را ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۲؛ المحیط الاعظم، ج ۳، ص۵۵۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
بنابراین درهای دوزخ به گونه‌ای است که در همان حال که بر روی بعضی باز است بر روی افرادی دیگر بسته است. به گفته بسیاری از [[مفسران]]<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۳۱۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۵۵۰؛ المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> که [[آیات قرآن]] مانند {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> و {{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}}<ref>«که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> و روایات شیعه<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۴۳؛ ارشادالقلوب، ج ۲، ص۳۱۸؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۸، ۲۴۵ - ۲۴۶.</ref> و [[عامه]]<ref>المحرر الوجیز، ج ۳، ص۳۶۳؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۰۰.</ref> نیز آن را [[تأیید]] می‌کنند، مراد از درهای جهنم همان طبقات جهنم و اشاره به ۷ نوع عذاب است و جمله {{متن قرآن|لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}} می‌رساند که هر نوع از این عذاب‌ها نیز چند قسم دارد.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۷۰.</ref> شاید بر همین اساس بعضی در بیان نام درهای [[جهنم]] همان نام‌های طبقات جهنم را ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۲؛ المحیط الاعظم، ج ۳، ص۵۵۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰.</ref>


== درکات یا طبقات [[جهنم]] ==
== درکات یا طبقات [[جهنم]] ==
[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> که تأکید می‌کند [[منافقان]] در پایین‌ترین طبقه جهنم جای دارند، صرف نظر از [[روایات]] متعدد،<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> تنها آیه‌ای است که نشان می‌دهد جهنم درکات و طبقاتی دارد؛<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۵۱.</ref> خواه "[[درک]]" را به معنای پایین‌ترین جایگاه<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۲۰.</ref> و دورترین نقطه قعر هر چیز<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۵۱.</ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید توضیحی بدانیم یا {{متن قرآن|الدَّرْكِ}} را به معنای مطلق پلّه رو به پایین<ref>مفردات، ص۳۱۱-۳۱۲، "درک".</ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید احترازی بخوانیم، در هر صورت ظاهر آیه مزبور آن است که [[عذاب]] ساکنان در طبقات [[پایین‌تر]] نسبت به عذاب طبقات بالاتر، شدیدتر است.<ref>المیزان، ج ۵، ص۱۱۸.</ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> نیز به این مطلب که [[آتش دوزخ]] مراتبی از نظر شدت و [[ضعف]] دارد تصریح شده و همان‌گونه که آیه {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و برای هر یک بنابر آنچه کرده‌اند پایگاه‌هایی است و (چنین است) تا (خداوند) جزای کردارهایشان را تمام بدهد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره احقاف، آیه ۱۹.</ref> نشان می‌دهد منشأ این تفاوت، [[اختلاف]] مراتب [[سقوط]] [[باطنی]] افراد است که خود را در اعمالشان به نمایش می‌گذارند.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۴.</ref> برخی گفته‌اند: تعبیر {{متن قرآن|فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ}} در [[آیه شریفه]] اشاره به تفاوت [[مکانت]] و درجات بُعد [[اهل جهنم]] از [[حضرت حق]] و نهایت عذاب برای منحط‌‌‌ترین افراد دوزخی است؛<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۲۰۰.</ref> نه مکان‌های پایین و پایین‌تر از نظر مسافت، چنان‌که برخی هم مراد از "درک" را مطلق جایگاهی دانسته‌اند که پس از رسیدن و [[استیلا]] یافتن برای شخص حاصل می‌شود.<ref>التحقیق، ج ۳، ص۱۹۱؛ "درک".</ref> منابع روایی<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۲۴۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۹۹.</ref> و [[تفسیری]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۵۱۹؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص۳۲۶.</ref> تعداد طبقات [[جهنم]] را ۷ طبقه به نام‌های جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَقَر، [[جحیم]]، [[سعیر]] و [[هاویه]] ذکر کرده‌اند. بعضی "سِجّین" را نیز نام یکی از طبقات [[دوزخ]] دانسته‌اند.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۲.</ref> در تطبیق این اسامی بر طبقات جهنم میان [[روایات]] و نیز گفته‌های [[مفسران]] [[اتفاق نظر]] نیست. در روایتی نام پایین‌ترین طبقه، [[جهنم]] و نام طبقات دیگر یکی پس از دیگری به ترتیب فوق ذکر شده<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۲۴۶.</ref> و به روایتی نام پایین‌ترین طبقه "جهنم" و بالاترین طبقه "جحیم"<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۶.</ref> و به گفته‌ای دیگر پایین‌ترین طبقه "هاویه" و بالاترین طبقه "جهنم" نام دارد.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۵۱۹.</ref> [[قرآن کریم]] افراد یا گروه‌هایی را به اموری [[تهدید]] کرده که روایات آنها را به محل‌هایی از دوزخ [[تفسیر]] کرده‌اند که عبارت‌اند از {{متن قرآن|وَيْلٌ}}<ref>«وای» سوره مطففین، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|صَعُودًا}}<ref>«زودا که به او سختی رسانم» سوره مدثر، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|أَثَامًا}}<ref>سوره فرقان، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن| الْفَلَقِ}}<ref>«سوره فلق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|سَقَرَ}}<ref>سوره مدثر، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَسُعُرٍ}}<ref>سوره قمر، آیه: ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|غَسَّاقًا}}<ref>سوره نبأ، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|غْيًا}}<ref>سوره مریم، آیه ۵۹.</ref> و {{متن قرآن|سِجِّينٍ}}<ref>سوره مطففین، آیه ۷.</ref> به نظری، برخلاف آنچه اکثر مفسران [[گمان]] برده‌اند مفاد این روایات چیزی جز بیان [[جزا]] و [[عاقبت]] اموری چون [[غیّ]] ([[گمراهی]]) آنان یا أثام و... نیست<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۱.</ref>. به جز موارد فوق که [[آیات قرآن]] به آنها تصریح کرده‌اند، روایات<ref>نک: بحارالانوار، ج ۸، ص۲۲۲، ۳۲۹.</ref> نیز حاکی از آن‌اند که در دوزخ [[وادی‌ها]]، [[کوه‌ها]]، [[دره‌ها]]، [[خانه‌ها]]، چاه‌ها، نهرها و مانند اینها وجود دارد که هریک جایگاه نوعی خاص یا مرتبه‌ای ویژه از [[عذاب]] برای دسته‌ای معیّن از [[مجرمان]] است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> که تأکید می‌کند [[منافقان]] در پایین‌ترین طبقه جهنم جای دارند، صرف نظر از [[روایات]] متعدد،<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> تنها آیه‌ای است که نشان می‌دهد جهنم درکات و طبقاتی دارد؛<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۵۱.</ref> خواه "[[درک]]" را به معنای پایین‌ترین جایگاه<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۲۰.</ref> و دورترین نقطه قعر هر چیز<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۵۱.</ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید توضیحی بدانیم یا {{متن قرآن|الدَّرْكِ}} را به معنای مطلق پلّه رو به پایین<ref>مفردات، ص۳۱۱-۳۱۲، "درک".</ref> و {{متن قرآن|الْأَسْفَلِ}} را قید احترازی بخوانیم، در هر صورت ظاهر آیه مزبور آن است که [[عذاب]] ساکنان در طبقات [[پایین‌تر]] نسبت به عذاب طبقات بالاتر، شدیدتر است.<ref>المیزان، ج ۵، ص۱۱۸.</ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> نیز به این مطلب که [[آتش دوزخ]] مراتبی از نظر شدت و [[ضعف]] دارد تصریح شده و همان‌گونه که آیه {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و برای هر یک بنابر آنچه کرده‌اند پایگاه‌هایی است و (چنین است) تا (خداوند) جزای کردارهایشان را تمام بدهد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره احقاف، آیه ۱۹.</ref> نشان می‌دهد منشأ این تفاوت، [[اختلاف]] مراتب [[سقوط]] [[باطنی]] افراد است که خود را در اعمالشان به نمایش می‌گذارند.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۴.</ref> برخی گفته‌اند: تعبیر {{متن قرآن|فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ}} در [[آیه شریفه]] اشاره به تفاوت [[مکانت]] و درجات بُعد [[اهل جهنم]] از [[حضرت حق]] و نهایت عذاب برای منحط‌‌‌ترین افراد دوزخی است؛<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۲۰۰.</ref> نه مکان‌های پایین و پایین‌تر از نظر مسافت، چنان‌که برخی هم مراد از "درک" را مطلق جایگاهی دانسته‌اند که پس از رسیدن و [[استیلا]] یافتن برای شخص حاصل می‌شود.<ref>التحقیق، ج ۳، ص۱۹۱؛ "درک".</ref> منابع روایی<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۲۴۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۹۹.</ref> و [[تفسیری]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۵۱۹؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص۳۲۶.</ref> تعداد طبقات [[جهنم]] را ۷ طبقه به نام‌های جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَقَر، [[جحیم]]، [[سعیر]] و [[هاویه]] ذکر کرده‌اند. بعضی "سِجّین" را نیز نام یکی از طبقات [[دوزخ]] دانسته‌اند.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۵۲.</ref> در تطبیق این اسامی بر طبقات جهنم میان [[روایات]] و نیز گفته‌های [[مفسران]] [[اتفاق نظر]] نیست. در روایتی نام پایین‌ترین طبقه، [[جهنم]] و نام طبقات دیگر یکی پس از دیگری به ترتیب فوق ذکر شده<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۲۴۶.</ref> و به روایتی نام پایین‌ترین طبقه "جهنم" و بالاترین طبقه "جحیم"<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۶.</ref> و به گفته‌ای دیگر پایین‌ترین طبقه "هاویه" و بالاترین طبقه "جهنم" نام دارد.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۵۱۹.</ref> [[قرآن کریم]] افراد یا گروه‌هایی را به اموری [[تهدید]] کرده که روایات آنها را به محل‌هایی از دوزخ [[تفسیر]] کرده‌اند که عبارت‌اند از {{متن قرآن|وَيْلٌ}}<ref>«وای» سوره مطففین، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|صَعُودًا}}<ref>«زودا که به او سختی رسانم» سوره مدثر، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|أَثَامًا}}<ref>سوره فرقان، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن| الْفَلَقِ}}<ref>«سوره فلق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|سَقَرَ}}<ref>سوره مدثر، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَسُعُرٍ}}<ref>سوره قمر، آیه: ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|غَسَّاقًا}}<ref>سوره نبأ، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|غْيًا}}<ref>سوره مریم، آیه ۵۹.</ref> و {{متن قرآن|سِجِّينٍ}}<ref>سوره مطففین، آیه ۷.</ref> به نظری، برخلاف آنچه اکثر مفسران [[گمان]] برده‌اند مفاد این روایات چیزی جز بیان [[جزا]] و [[عاقبت]] اموری چون [[غیّ]] ([[گمراهی]]) آنان یا أثام و... نیست<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۱.</ref>. به جز موارد فوق که [[آیات قرآن]] به آنها تصریح کرده‌اند، روایات<ref>نک: بحارالانوار، ج ۸، ص۲۲۲، ۳۲۹.</ref> نیز حاکی از آن‌اند که در دوزخ [[وادی‌ها]]، [[کوه‌ها]]، [[دره‌ها]]، [[خانه‌ها]]، چاه‌ها، نهرها و مانند اینها وجود دارد که هریک جایگاه نوعی خاص یا مرتبه‌ای ویژه از [[عذاب]] برای دسته‌ای معیّن از [[مجرمان]] است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۶۰ ـ ۲۶۲.</ref>.


== مراحل [[سیر]] [[دوزخیان]] در [[آخرت]] ==
== مراحل [[سیر]] [[دوزخیان]] در [[آخرت]] ==
خط ۶۸: خط ۶۸:
دوزخیان در محشر به علامت‌هایی نشان‌دار شده، به آنها شناخته می‌شوند: {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref>نمونه، ج ۲۳، ص۱۵۶.</ref> "سیماء" به معنای علامت است.<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۷۷.</ref> گرچه در این [[آیه]] علامت آنان بیان نشده، بسیاری از [[مفسران]]<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص۴۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۳۱۲.</ref> با توجه به دیگر [[آیات]]، علامت یاد شده در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> را سیاهی چهره و ازرق بودن چشم دانسته‌اند. از آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}}<ref>«روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.</ref> [[کوری]]،<ref>معانی القرآن، ج ۲، ص۱۹۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۲۱۰.</ref> سبزی<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص۱۷۶؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۱۸۷؛ تفسیر عاملی، ج ۶، ص۱۲۸.</ref> یا کبودی چشم<ref>خلاصة المنهج، ج ۳، ص۲۳۲؛ تفسیر صفی علی شاه، ص۴۶۳.</ref> یا همه بدن<ref>روح المعانی، ج ۸، ص۵۶۹.</ref> و از آیات {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است؛ آیا در دوزخ جایگاهی برای کبرورزان نیست؟» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.</ref>، سیاهی چهره و از [[آیه]] {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ}}<ref>«و چهره‌هایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو می‌پوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> افزون بر سیاهی چهره، غبار آلود بودن آن نیز استفاده شده است.
دوزخیان در محشر به علامت‌هایی نشان‌دار شده، به آنها شناخته می‌شوند: {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref>نمونه، ج ۲۳، ص۱۵۶.</ref> "سیماء" به معنای علامت است.<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۷۷.</ref> گرچه در این [[آیه]] علامت آنان بیان نشده، بسیاری از [[مفسران]]<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص۴۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۳۱۲.</ref> با توجه به دیگر [[آیات]]، علامت یاد شده در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> را سیاهی چهره و ازرق بودن چشم دانسته‌اند. از آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}}<ref>«روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.</ref> [[کوری]]،<ref>معانی القرآن، ج ۲، ص۱۹۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۲۱۰.</ref> سبزی<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص۱۷۶؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۱۸۷؛ تفسیر عاملی، ج ۶، ص۱۲۸.</ref> یا کبودی چشم<ref>خلاصة المنهج، ج ۳، ص۲۳۲؛ تفسیر صفی علی شاه، ص۴۶۳.</ref> یا همه بدن<ref>روح المعانی، ج ۸، ص۵۶۹.</ref> و از آیات {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است؛ آیا در دوزخ جایگاهی برای کبرورزان نیست؟» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.</ref>، سیاهی چهره و از [[آیه]] {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ}}<ref>«و چهره‌هایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو می‌پوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> افزون بر سیاهی چهره، غبار آلود بودن آن نیز استفاده شده است.


بسیاری از [[مفسران]] سیاهی چهره را به طور قطع<ref>التبیان، ج ۲، ص۵۵۲؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۲۷۴؛ المیزان، ج ۳، ص۳۷۵.</ref> یا به صورت احتمال<ref>روح المعانی، ج ۱۲، ص۲۷۴؛ بیان‌السعاده، ج ۱، ص۲۹۰؛ التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص۱۱۹.</ref> بر [[حقیقت]] حمل کرده؛ ولی بعضی آن را نوعی مجاز دانسته‌اند،<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۸۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۳۱۷؛ المیزان، ج ۳، ص۳۷۵.</ref> چنان‌که برخی احتمال داده‌اند علامت مذکور در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref>روح المعانی، ج ۱۴، ص۱۱۴؛ کنزالدقائق، ج ۱۲، ص۵۸۰.</ref> و سیاهی صورت در [[آیات]] فوق،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۵۳۹؛ البحرالمحیط، ج ۹، ص۲۱۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۲۷۴.</ref> کنایه<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۳۲؛ بیان‌السعاده، ج ۱، ص۲۹۰.</ref> از آشکار شدن [[اندوه]] و انکسار بر چهره بر اثر روبه‌رو شدن با [[غضب]] و [[عذاب الهی]] است.<ref>الکاشف، ج ۲، ص۱۲۸.</ref> در ارتباط با آیات {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ}}<ref>«و چهره‌هایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو می‌پوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز، گروهی واژه {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} را به معنای غبارآلود شدن صورت<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص۴۰.</ref> و گروهی مراد را [[غم]] و [[اندوه]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۳۱۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۱۰.</ref> یا درهم شدن و [[عبوس]] شدن ناشی از آن<ref>البحر المحیط، ج ۱۰، ص۴۱۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۵۵۴.</ref> یا [[ذلت]] و [[خواری]]<ref>الکاشف، ج ۷، ص۵۲۱؛ التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص۱۲۲.</ref> و بعضی مراد از این [[آیه]] را نیز سیاهی چهره<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۵۹۳؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۰۶.</ref> بر اثر اندوه<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۶۸.</ref> دانسته‌اند. کلمه {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} به سیاهی مانند سیاهی [[دود]]،<ref>غرائب القرآن، ج ۶، ص۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۵۵۴.</ref> [[تاریکی]]،<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۶۹؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص۱۵۵.</ref> تاریکی دود<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۲۷۸.</ref> یا دوده<ref>اطیب البیان، ج ۱۳، ص۴۰۰.</ref> معنا شده و بعضی آن را به همان معنای غبار<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۲۲۵.</ref> دانسته‌اند. این نظر، به قرینه جمع میان دو تعبیر در [[آیات]] فوق<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref> و به دلیل خلاف اصل و بی‌وجه بودن تکرار در آیه<ref>التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص۱۲۲.</ref> رد شده است. به گفته‌ای {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} غباری است که بر [[زمین]] می‌نشیند و {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} غباری است که از زمین برمی‌خیزد<ref>تفسیر بغوی، ج ۵، ص۲۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۲۲۶.</ref> و بعضی {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} را غبار خاکِ لاشه حیوانات<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۲۲۵.</ref> یا غبار سیاه‌رنگی دانسته‌اند که بر اثر درهم کوبیدن زمین در آستانه برپایی قیامت پدید می‌آید و چهره [[کافران]] را می‌پوشاند.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص۳۸۸.</ref> جمعی از [[مفسران]] این تعبیر را نیز کنایه از اندوه<ref>الکاشف، ج ۷، ص۵۲۱.</ref> یا ذلت<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۵۴۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۳۸۶.</ref> دانسته‌اند. در عبارتی از [[تفسیر قمی]] که به نظر می‌رسد ادامه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} است، {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} به تهیدستی از خیر و [[ثواب]] و در سخنی از [[ابن عباس]] به بخار [[دوزخ]] معنا شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۰۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
بسیاری از [[مفسران]] سیاهی چهره را به طور قطع<ref>التبیان، ج ۲، ص۵۵۲؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۲۷۴؛ المیزان، ج ۳، ص۳۷۵.</ref> یا به صورت احتمال<ref>روح المعانی، ج ۱۲، ص۲۷۴؛ بیان‌السعاده، ج ۱، ص۲۹۰؛ التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص۱۱۹.</ref> بر [[حقیقت]] حمل کرده؛ ولی بعضی آن را نوعی مجاز دانسته‌اند،<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۸۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۳۱۷؛ المیزان، ج ۳، ص۳۷۵.</ref> چنان‌که برخی احتمال داده‌اند علامت مذکور در آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref>.<ref>روح المعانی، ج ۱۴، ص۱۱۴؛ کنزالدقائق، ج ۱۲، ص۵۸۰.</ref> و سیاهی صورت در [[آیات]] فوق،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۵۳۹؛ البحرالمحیط، ج ۹، ص۲۱۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۲۷۴.</ref> کنایه<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۳۲؛ بیان‌السعاده، ج ۱، ص۲۹۰.</ref> از آشکار شدن [[اندوه]] و انکسار بر چهره بر اثر روبه‌رو شدن با [[غضب]] و [[عذاب الهی]] است.<ref>الکاشف، ج ۲، ص۱۲۸.</ref> در ارتباط با آیات {{متن قرآن|وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ}}<ref>«و چهره‌هایی (دیگر) که در آن روز، بر آنها غباری (نشسته) است، تیرگی آن را فرو می‌پوشاند» سوره عبس، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز، گروهی واژه {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} را به معنای غبارآلود شدن صورت<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص۴۰.</ref> و گروهی مراد را [[غم]] و [[اندوه]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۳۱۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۱۰.</ref> یا درهم شدن و [[عبوس]] شدن ناشی از آن<ref>البحر المحیط، ج ۱۰، ص۴۱۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۵۵۴.</ref> یا [[ذلت]] و [[خواری]]<ref>الکاشف، ج ۷، ص۵۲۱؛ التحریر و التنویر، ج ۳۰، ص۱۲۲.</ref> و بعضی مراد از این [[آیه]] را نیز سیاهی چهره<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۵۹۳؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۰۶.</ref> بر اثر اندوه<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۶۸.</ref> دانسته‌اند. کلمه {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} به سیاهی مانند سیاهی [[دود]]،<ref>غرائب القرآن، ج ۶، ص۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۵۵۴.</ref> [[تاریکی]]،<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۶۹؛ روض الجنان، ج ۲۰، ص۱۵۵.</ref> تاریکی دود<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۲۷۸.</ref> یا دوده<ref>اطیب البیان، ج ۱۳، ص۴۰۰.</ref> معنا شده و بعضی آن را به همان معنای غبار<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۲۲۵.</ref> دانسته‌اند. این نظر، به قرینه جمع میان دو تعبیر در [[آیات]] فوق<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref> و به دلیل خلاف اصل و بی‌وجه بودن تکرار در آیه<ref>التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص۱۲۲.</ref> رد شده است. به گفته‌ای {{متن قرآن|غَبَرَةٌ}} غباری است که بر [[زمین]] می‌نشیند و {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} غباری است که از زمین برمی‌خیزد<ref>تفسیر بغوی، ج ۵، ص۲۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۲۲۶.</ref> و بعضی {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} را غبار خاکِ لاشه حیوانات<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص۲۲۵.</ref> یا غبار سیاه‌رنگی دانسته‌اند که بر اثر درهم کوبیدن زمین در آستانه برپایی قیامت پدید می‌آید و چهره [[کافران]] را می‌پوشاند.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص۳۸۸.</ref> جمعی از [[مفسران]] این تعبیر را نیز کنایه از اندوه<ref>الکاشف، ج ۷، ص۵۲۱.</ref> یا ذلت<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۵۴۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۳۸۶.</ref> دانسته‌اند. در عبارتی از [[تفسیر قمی]] که به نظر می‌رسد ادامه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} است، {{متن قرآن|قَتَرَةٌ}} به تهیدستی از خیر و [[ثواب]] و در سخنی از [[ابن عباس]] به بخار [[دوزخ]] معنا شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۰۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۶۲ ـ ۲۶۳.</ref>


=== راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]] ===
=== راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]] ===
خط ۷۵: خط ۷۵:
برخی نیز مراد از {{متن قرآن|زُمَرًا}} را راندن برخی از [[دوزخیان]] به [[دوزخ]] پیش از محاسبه اعمال و راندن برخی را پس از آن دانسته‌اند.<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۳۷.</ref> گرچه بعضی مراد از {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند» سوره فصلت، آیه ۱۹.</ref> راندن<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۷۳۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص۲۹۰.</ref> یا آمدن<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۶۴؛ البرهان، ج ۴، ص۷۸۳.</ref> دوزخیان به سوی [[جهنم]] دانسته‌اند، بسیاری از [[مفسران]]<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۱۲؛ التبیان، ج ۹، ص۱۱۷؛ جامع‌البیان، ج ۲۴، ص۶۸.</ref> از تعبیر یاد شده استفاده کرده‌اند که در محلی از [[محشر]] و به گفته‌ای کنار جهنم<ref>تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۱۳۰.</ref> دسته‌هایی از دوزخیان را نگاه می‌دارند تا دسته‌های بعدی به آنها ملحق شده، همه آنها را با هم روانه دوزخ کنند. به نظری مراد آن است که دوزخیان را قسمت کرده، هریک را به [[زندان]] مخصوص خود می‌فرستند<ref>تفسیر هدایت، ج ۱۲، ص۱۹۴.</ref> و به نظری {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} اشاره به آن است که آتشی از دوزخ گرد آنان را فرا می‌گیرد و همواره حلقه آن تنگ‌تر می‌شود و آنها برای [[فرار]] از [[آتش]] در هم فرو رفته، به شدت در هم فشرده می‌شوند.<ref>تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص۲۲۱۹.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«کسانی که به رو درافتاده، به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند بد جایگاه‌تر و گمراه‌ترند» سوره فرقان، آیه ۳۴.</ref> حاکی از آن‌اند که [[کافران]] بر صورت‌هایشان به سوی [[دوزخ]] [[محشور]] می‌شوند.
برخی نیز مراد از {{متن قرآن|زُمَرًا}} را راندن برخی از [[دوزخیان]] به [[دوزخ]] پیش از محاسبه اعمال و راندن برخی را پس از آن دانسته‌اند.<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۳۷.</ref> گرچه بعضی مراد از {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند» سوره فصلت، آیه ۱۹.</ref> راندن<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۷۳۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص۲۹۰.</ref> یا آمدن<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۶۴؛ البرهان، ج ۴، ص۷۸۳.</ref> دوزخیان به سوی [[جهنم]] دانسته‌اند، بسیاری از [[مفسران]]<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۱۲؛ التبیان، ج ۹، ص۱۱۷؛ جامع‌البیان، ج ۲۴، ص۶۸.</ref> از تعبیر یاد شده استفاده کرده‌اند که در محلی از [[محشر]] و به گفته‌ای کنار جهنم<ref>تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۱۳۰.</ref> دسته‌هایی از دوزخیان را نگاه می‌دارند تا دسته‌های بعدی به آنها ملحق شده، همه آنها را با هم روانه دوزخ کنند. به نظری مراد آن است که دوزخیان را قسمت کرده، هریک را به [[زندان]] مخصوص خود می‌فرستند<ref>تفسیر هدایت، ج ۱۲، ص۱۹۴.</ref> و به نظری {{متن قرآن|يُوزَعُونَ}} اشاره به آن است که آتشی از دوزخ گرد آنان را فرا می‌گیرد و همواره حلقه آن تنگ‌تر می‌شود و آنها برای [[فرار]] از [[آتش]] در هم فرو رفته، به شدت در هم فشرده می‌شوند.<ref>تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص۲۲۱۹.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«کسانی که به رو درافتاده، به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند بد جایگاه‌تر و گمراه‌ترند» سوره فرقان، آیه ۳۴.</ref> حاکی از آن‌اند که [[کافران]] بر صورت‌هایشان به سوی [[دوزخ]] [[محشور]] می‌شوند.


[[مفسران]] در بیان مراد از [[حشر]] یاد شده وجوه گوناگونی گفته‌اند؛<ref>روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص۲۱۵؛ نمونه، ج ۱۵، ص۸۵.</ref> به نظری مراد آن است که آنها را با صورت به [[زمین]] کشیده، به سمت دوزخ می‌برند.<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۵۳۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۸۶.</ref> بعضی مراد را راه رفتن بر صورت دانسته<ref>منهج الصادقین، ج ۶، ص۳۴۹ - ۳۵۰؛ بیان‌السعاده، ج ۳، ص۱۴۰؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۷.</ref> و با نقل روایتی از [[رسول]] گرامی{{صل}} آن را [[تأیید]] کرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۶۶؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص۴۸۶ - ۴۸۷؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۷ - ۱۸.</ref> به نظری تعبیر {{متن قرآن|عَلَى وُجُوهِهِمْ}} در کلام عرب کنایه از [[شتاب]]<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۵۵.</ref> و مراد [[سیر]] پرشتاب آنان به سوی دوزخ است.<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص۳۰۹.</ref> به نظری علت این‌گونه حشر، شدت [[وابستگی]] [[ارواح]] کافران به دنیاست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۴۱۱.</ref> که در نتیجه [[فطرت]] آنان منکوس است و در [[آخرت]] به شکل سیمای باطنیِ خود واژگونه محشور می‌شوند،<ref>تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص۸۵.</ref> زیرا چهره [[اخروی]] و بدن [[ملکوتی]] [[انسان]] تابع [[نفس انسان]] بوده، نفس به هر شکل درآید بدن نیز همان شکل را به خود می‌گیرد.<ref>بیان السعاده، ج ۳، ص۱۴۰.</ref> جمعی از [[مفسران]] مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> را نیز راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]] دانسته‌اند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۹، ص۳۳۴؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص۵۸؛ نمونه، ج ۲۲، ص۴۲۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
[[مفسران]] در بیان مراد از [[حشر]] یاد شده وجوه گوناگونی گفته‌اند؛<ref>روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص۲۱۵؛ نمونه، ج ۱۵، ص۸۵.</ref> به نظری مراد آن است که آنها را با صورت به [[زمین]] کشیده، به سمت دوزخ می‌برند.<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۵۳۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۸۶.</ref> بعضی مراد را راه رفتن بر صورت دانسته<ref>منهج الصادقین، ج ۶، ص۳۴۹ - ۳۵۰؛ بیان‌السعاده، ج ۳، ص۱۴۰؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۷.</ref> و با نقل روایتی از [[رسول]] گرامی{{صل}} آن را [[تأیید]] کرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۶۶؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص۴۸۶ - ۴۸۷؛ روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۷ - ۱۸.</ref> به نظری تعبیر {{متن قرآن|عَلَى وُجُوهِهِمْ}} در کلام عرب کنایه از [[شتاب]]<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۵۵.</ref> و مراد [[سیر]] پرشتاب آنان به سوی دوزخ است.<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص۳۰۹.</ref> به نظری علت این‌گونه حشر، شدت [[وابستگی]] [[ارواح]] کافران به دنیاست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۴۱۱.</ref> که در نتیجه [[فطرت]] آنان منکوس است و در [[آخرت]] به شکل سیمای باطنیِ خود واژگونه محشور می‌شوند،<ref>تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص۸۵.</ref> زیرا چهره [[اخروی]] و بدن [[ملکوتی]] [[انسان]] تابع [[نفس انسان]] بوده، نفس به هر شکل درآید بدن نیز همان شکل را به خود می‌گیرد.<ref>بیان السعاده، ج ۳، ص۱۴۰.</ref> جمعی از [[مفسران]] مفاد [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> را نیز راندن [[دوزخیان]] به سوی [[جهنم]] دانسته‌اند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۹، ص۳۳۴؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص۵۸؛ نمونه، ج ۲۲، ص۴۲۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۶۳ ـ ۲۶۷.</ref>


=== سؤال از [[دوزخیان]] در مسیر راندن آنان به سوی [[جهنم]] ===
=== سؤال از [[دوزخیان]] در مسیر راندن آنان به سوی [[جهنم]] ===
پس از آنکه [[فرمان]] راندن دوزخیان به سوی جهنم داده می‌شود در ابتدا<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص۲۳.</ref> یا در میان راه و پیش از رسیدن به جهنم<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۸۸؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۱۳۲.</ref> آنان را نگه می‌دارند تا از آنان سؤال کنند: {{متن قرآن| احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ}}<ref>«و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.</ref>، گرچه برخی [[مفسران]] این سؤال را همان [[محاسبه]] [[قیامت]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص۷.</ref> و بررسی [[عقاید]] و [[اعمال]]<ref>مواهب علیه، ص۹۹۷؛ الاصفی، ج ۲، ص۱۰۴۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۷۸.</ref> دانسته‌اند؛ مانند سؤال از [[توحید]]<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۴۶۹.</ref> و بر اساس [[روایات]]، [[ولایت امیرمؤمنان]]{{ع}}،<ref>روح المعانی، ج ۱۲، ص۷۸، نورالثقلین، ج ۴، ص۴۰۱.</ref> [[دوستی اهل بیت]]{{عم}}،<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص۴۰۲.</ref> چگونگی گذراندن عمر و [[جوانی]]، [[کسب مال]] و [[هزینه]] آن<ref>بیان السعاده، ج ۳، ص۲۹۵.</ref> و به گفته‌ای [[بدعت‌ها]]<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۶۸۸.</ref> و خلاصه همه [[تکالیف]] اعم از [[اوامر و نواهی]] که در [[دنیا]] بر عهده [[انسان]] بوده است.<ref>التبیان، ج ۸، ص۴۹۰.</ref> از [[عبدالله بن مسعود]] نقل شده برای [[مسخره کردن]] دوزخیان از آنان می‌پرسند: آیا [[آب خنک]] میل دارند؟<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۴۶۹.</ref> و نیز به نظری [[سیاق آیه]] نشان می‌دهد مفاد سؤال همان است که در [[آیات]] بعد: {{متن قرآن|مَا لَكُمْ لا تَنَاصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ}}<ref>«چرا یکدیگر را یاری نمی‌کنید؟ بلکه در آن روز آنان فرمانبردارند» سوره صافات، آیه ۲۵-۲۶.</ref> آمده است که از سر [[توبیخ]]<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۴۶۹.</ref> یا نشان دادن عجز و [[تحقیر]] [[دوزخیان]]، به آنان گفته می‌شود: شما که در [[دنیا]] همدیگر را ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} [[یاری]] می‌کردید چرا اکنون برای [[نجات]] خود از این [[بدبختی]]، یکدیگر را یاری نمی‌کنید؟ بنابراین، [[پرسش]] یاد شده سؤال [[حقیقی]] نیست<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص۲۳.</ref> و در نتیجه این پرسش که چرا قبل از [[محاکمه]] [[فرمان]] راندن آنان به سوی [[دوزخ]] داده شده، جایی نخواهد داشت. البته برخی که پرسش یاد شده را حقیقی و برای محاکمه دانسته‌اند گفته‌اند: [[جهنمی]] بودن آنان برای همه حتی خودشان واضح بوده، سؤال برای تعیین [[میزان]] [[جرم]] آنان است.<ref>نمونه، ج ۱۹، ص۳۶.</ref> بعضی مراد از [[حشر]] به سوی [[آتش]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند تا چون بدانجا رسند گوش و چشم‌ها و پوست‌هایشان بر آنان به آنچه می‌کردند، گواهی دهند» سوره فصلت، آیه ۱۹-۲۰.</ref> به قرینه اینکه [[شهادت]] مذکور در آیه نمی‌تواند بعد از محاسبه اعمال باشد، [[حشر]] به سوی موقف [[حساب]] دانسته<ref>روح‌البیان، ج ۸، ص۲۴۷.</ref> و به نظری پرسش از دوزخیان و شهادت جوارح پس از [[اجتماع]] همه دوزخیان<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۵۵۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۹، ص۲۹۵.</ref> در برابر آتش<ref>ارشاد الاذهان، ص۴۸۳.</ref> خواهد بود<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
پس از آنکه [[فرمان]] راندن دوزخیان به سوی جهنم داده می‌شود در ابتدا<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص۲۳.</ref> یا در میان راه و پیش از رسیدن به جهنم<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۸۸؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۱۳۲.</ref> آنان را نگه می‌دارند تا از آنان سؤال کنند: {{متن قرآن| احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ}}<ref>«و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.</ref>، گرچه برخی [[مفسران]] این سؤال را همان [[محاسبه]] [[قیامت]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص۷.</ref> و بررسی [[عقاید]] و [[اعمال]]<ref>مواهب علیه، ص۹۹۷؛ الاصفی، ج ۲، ص۱۰۴۶؛ روح المعانی، ج ۱۲، ص۷۸.</ref> دانسته‌اند؛ مانند سؤال از [[توحید]]<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۴۶۹.</ref> و بر اساس [[روایات]]، [[ولایت امیرمؤمنان]]{{ع}}،<ref>روح المعانی، ج ۱۲، ص۷۸، نورالثقلین، ج ۴، ص۴۰۱.</ref> [[دوستی اهل بیت]]{{عم}}،<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص۴۰۲.</ref> چگونگی گذراندن عمر و [[جوانی]]، [[کسب مال]] و [[هزینه]] آن<ref>بیان السعاده، ج ۳، ص۲۹۵.</ref> و به گفته‌ای [[بدعت‌ها]]<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۶۸۸.</ref> و خلاصه همه [[تکالیف]] اعم از [[اوامر و نواهی]] که در [[دنیا]] بر عهده [[انسان]] بوده است.<ref>التبیان، ج ۸، ص۴۹۰.</ref> از [[عبدالله بن مسعود]] نقل شده برای [[مسخره کردن]] دوزخیان از آنان می‌پرسند: آیا [[آب خنک]] میل دارند؟<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۴۶۹.</ref> و نیز به نظری [[سیاق آیه]] نشان می‌دهد مفاد سؤال همان است که در [[آیات]] بعد: {{متن قرآن|مَا لَكُمْ لا تَنَاصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ}}<ref>«چرا یکدیگر را یاری نمی‌کنید؟ بلکه در آن روز آنان فرمانبردارند» سوره صافات، آیه ۲۵-۲۶.</ref> آمده است که از سر [[توبیخ]]<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص۴۶۹.</ref> یا نشان دادن عجز و [[تحقیر]] [[دوزخیان]]، به آنان گفته می‌شود: شما که در [[دنیا]] همدیگر را ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} [[یاری]] می‌کردید چرا اکنون برای [[نجات]] خود از این [[بدبختی]]، یکدیگر را یاری نمی‌کنید؟ بنابراین، [[پرسش]] یاد شده سؤال [[حقیقی]] نیست<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص۲۳.</ref> و در نتیجه این پرسش که چرا قبل از [[محاکمه]] [[فرمان]] راندن آنان به سوی [[دوزخ]] داده شده، جایی نخواهد داشت. البته برخی که پرسش یاد شده را حقیقی و برای محاکمه دانسته‌اند گفته‌اند: [[جهنمی]] بودن آنان برای همه حتی خودشان واضح بوده، سؤال برای تعیین [[میزان]] [[جرم]] آنان است.<ref>نمونه، ج ۱۹، ص۳۶.</ref> بعضی مراد از [[حشر]] به سوی [[آتش]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که دشمنان خدا را به سوی آتش (دوزخ) گرد آورند آنگاه (از پی هم) بازداشته شوند تا چون بدانجا رسند گوش و چشم‌ها و پوست‌هایشان بر آنان به آنچه می‌کردند، گواهی دهند» سوره فصلت، آیه ۱۹-۲۰.</ref> به قرینه اینکه [[شهادت]] مذکور در آیه نمی‌تواند بعد از محاسبه اعمال باشد، [[حشر]] به سوی موقف [[حساب]] دانسته<ref>روح‌البیان، ج ۸، ص۲۴۷.</ref> و به نظری پرسش از دوزخیان و شهادت جوارح پس از [[اجتماع]] همه دوزخیان<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۵۵۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۹، ص۲۹۵.</ref> در برابر آتش<ref>ارشاد الاذهان، ص۴۸۳.</ref> خواهد بود<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref>.


=== جمع کردن دوزخیان در کنار [[جهنم]] ===
=== جمع کردن دوزخیان در کنار [[جهنم]] ===
به تصریح [[قرآن کریم]]، [[خداوند متعال]] همه دوزخیان را قبل از وارد ساختن آنان به دوزخ، در حالی که به زانو درآمده‌اند گرداگرد جهنم حاضر کرده سپس به ترتیب، آنان را بر اساس [[میزان]] [[سرکشی]] در برابر [[خدا]]، به [[دوزخ]] وارد خواهد ساخت: {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکش‌ترند بیرون می‌کشیم. آنگاه ما بهتر می‌دانیم چه کسانی به سوختن در آن (دوزخ) سزاوارترند» سوره مریم، آیه ۶۸-۷۰.</ref> مراد از ضمیر "هم" در دو جمله {{متن قرآن|لَنَحْشُرَنَّهُمْ}} و {{متن قرآن|لَنُحْضِرَنَّهُمْ}} به نظر بیشتر [[مفسران]]، [[منکران معاد]] است؛<ref>جامع‌البیان، ج ۱۶، ص۸۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۴؛ المیزان، ج ۱۴، ص۸۸؛ نمونه، ج ۱۳، ص۱۱۵.</ref> ولی بعضی مراد از آن را همه [[انسان‌ها]] اعم از [[مؤمن]] و [[کافر]] دانسته<ref>البحر المحیط، ج ۷، ص۲۸۶.</ref> و بعضی هر دو معنا را احتمال داده‌اند.<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۳.</ref> بعضی با توجه به اینکه لحن [[آیات]]، لحن [[سخط]] و [[عذاب]] است، این احتمال را که مراد از ضمایر یاد شده، عموم انسان‌ها باشند مردود دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۸.</ref> کسانی که مراد را آوردن همه [[اهل]] [[محشر]] در کنار دوزخ می‌دانند، حضور [[مؤمنان]] را این‌گونه توجیه کرده‌اند که آنان به چشم ببینند از چه عذاب [[سختی]] رهیده‌اند تا مایه [[شادمانی]] بیشتر آنان باشد و نیز [[کافران]] را [[شماتت]] کنند و کافران از این جهت، یا به جهت مشاهده بازگشت مؤمنان از کنار دوزخ به سمت [[بهشت]] به [[اندوه]] و حسرتی بیشتر دچار شوند.<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص۲۵۵.</ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> استفاده شده که رسیدگی به [[حساب]] افراد [[بی‌ایمان]] و [[گناهکار]]<ref>نمونه، ج ۱۳، ص۱۱۵.</ref> بلکه [[محاسبه]] همه [[اهل]] [[محشر]]<ref>مواهب علیه، ص۶۷۴؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۸۰۸.</ref> نزدیک [[دوزخ]] خواهد بود. هر دو نظر مبتنی بر آن‌اند که مراد از {{متن قرآن|حَوْلَ جَهَنَّمَ}} را همانند بیشتر [[مفسران]]<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۳ - ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۵۵۷؛ کنزالدقائق، ج ۸، ص۲۵۵.</ref> بیرون [[جهنم]] بدانیم؛ اما بعضی مراد از آن را داخل جهنم دانسته<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۶۳۴.</ref> یا آن را احتمال داده‌اند،<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> زیرا واژه حول (: دور و اطراف) همان‌گونه که بر کناره‌های بیرونی منطبق است بر کناره‌های درونی نیز [[صدق]] می‌کند؛ مانند آنکه می‌گوییم [[مهمانان]] دور [[اتاق]] نشسته‌اند.<ref>زادالمسیر، ج ۳، ص۱۴۲.</ref> کلمه {{متن قرآن|جِثِيًّا}} که حالت حاضران در کنار دوزخ را ترسیم می‌کند جمع "جاثی"<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۴۱؛ جامع‌البیان، ج ۱۶، ص۸۰.</ref> به معنای بر زانو نشسته<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۴۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۵.</ref> یا بر زانو ایستاده<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۸.</ref> یا "جثوه" به معنای [[توده]] خاک یا سنگ روی هم ریخته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> بنا به وجه نخست مراد آن است که آنان همگی بر زانوان خود نشسته یا ایستاده‌اند. در [[قرآن کریم]] علت این حالت بیان نشده؛ ولی مفسران ادله‌ای را مانند [[ذلت]]،<ref>تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۵.</ref> تنگی مکان<ref>البحر المحیط، ج ۷، ص۲۸۶؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۸۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> و ترسی که از هول حساب<ref>مواهب علیه، ص۶۷۴.</ref> همه وجود آنان را فرا گرفته<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۶.</ref> ذکر کرده‌اند. به نظری چون در کنار دوزخ [[اعمال]] آنان محاسبه می‌شود و به دلالت [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم می‌ستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref>.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> [[آدمیان]] در [[قیامت]] با یکدیگر به [[مخاصمه]] برخواهند خاست. آنان برای مخاصمه با یکدیگر به این شکل که شیوه نشستن در مخاصمه است می‌نشینند<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۵؛ الکشاف، ج ۳، ص۳۳.</ref> یا از آن روست که این‌گونه نشستن به هنگام درخواست از [[پادشاهان]]، مرسوم و نشان [[اضطراب]] درونی و شرایط سخت است؛ به گونه‌ای که توان بر پا ایستادن را سلب کرده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۵۵۷.</ref> بنا بر وجه دوم مراد آن است که آنان را بر اساس نوع گناهشان<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> به صورت گروه گروه<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص۱۴۲.</ref> و دسته‌های متراکم<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۸.</ref> که از دوش هم فرا می‌روند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۸.</ref> در کنار [[دوزخ]] حاضر می‌سازند.
به تصریح [[قرآن کریم]]، [[خداوند متعال]] همه دوزخیان را قبل از وارد ساختن آنان به دوزخ، در حالی که به زانو درآمده‌اند گرداگرد جهنم حاضر کرده سپس به ترتیب، آنان را بر اساس [[میزان]] [[سرکشی]] در برابر [[خدا]]، به [[دوزخ]] وارد خواهد ساخت: {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکش‌ترند بیرون می‌کشیم. آنگاه ما بهتر می‌دانیم چه کسانی به سوختن در آن (دوزخ) سزاوارترند» سوره مریم، آیه ۶۸-۷۰.</ref> مراد از ضمیر "هم" در دو جمله {{متن قرآن|لَنَحْشُرَنَّهُمْ}} و {{متن قرآن|لَنُحْضِرَنَّهُمْ}} به نظر بیشتر [[مفسران]]، [[منکران معاد]] است؛<ref>جامع‌البیان، ج ۱۶، ص۸۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۴؛ المیزان، ج ۱۴، ص۸۸؛ نمونه، ج ۱۳، ص۱۱۵.</ref> ولی بعضی مراد از آن را همه [[انسان‌ها]] اعم از [[مؤمن]] و [[کافر]] دانسته<ref>البحر المحیط، ج ۷، ص۲۸۶.</ref> و بعضی هر دو معنا را احتمال داده‌اند.<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۳.</ref> بعضی با توجه به اینکه لحن [[آیات]]، لحن [[سخط]] و [[عذاب]] است، این احتمال را که مراد از ضمایر یاد شده، عموم انسان‌ها باشند مردود دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۸.</ref> کسانی که مراد را آوردن همه [[اهل]] [[محشر]] در کنار دوزخ می‌دانند، حضور [[مؤمنان]] را این‌گونه توجیه کرده‌اند که آنان به چشم ببینند از چه عذاب [[سختی]] رهیده‌اند تا مایه [[شادمانی]] بیشتر آنان باشد و نیز [[کافران]] را [[شماتت]] کنند و کافران از این جهت، یا به جهت مشاهده بازگشت مؤمنان از کنار دوزخ به سمت [[بهشت]] به [[اندوه]] و حسرتی بیشتر دچار شوند.<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص۲۵۵.</ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطان‌ها گرد می‌آوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر می‌گردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> استفاده شده که رسیدگی به [[حساب]] افراد [[بی‌ایمان]] و [[گناهکار]]<ref>نمونه، ج ۱۳، ص۱۱۵.</ref> بلکه [[محاسبه]] همه [[اهل]] [[محشر]]<ref>مواهب علیه، ص۶۷۴؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۸۰۸.</ref> نزدیک [[دوزخ]] خواهد بود. هر دو نظر مبتنی بر آن‌اند که مراد از {{متن قرآن|حَوْلَ جَهَنَّمَ}} را همانند بیشتر [[مفسران]]<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۳ - ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۵۵۷؛ کنزالدقائق، ج ۸، ص۲۵۵.</ref> بیرون [[جهنم]] بدانیم؛ اما بعضی مراد از آن را داخل جهنم دانسته<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۶۳۴.</ref> یا آن را احتمال داده‌اند،<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> زیرا واژه حول (: دور و اطراف) همان‌گونه که بر کناره‌های بیرونی منطبق است بر کناره‌های درونی نیز [[صدق]] می‌کند؛ مانند آنکه می‌گوییم [[مهمانان]] دور [[اتاق]] نشسته‌اند.<ref>زادالمسیر، ج ۳، ص۱۴۲.</ref> کلمه {{متن قرآن|جِثِيًّا}} که حالت حاضران در کنار دوزخ را ترسیم می‌کند جمع "جاثی"<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۴۱؛ جامع‌البیان، ج ۱۶، ص۸۰.</ref> به معنای بر زانو نشسته<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۴۱؛ تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۵.</ref> یا بر زانو ایستاده<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۸.</ref> یا "جثوه" به معنای [[توده]] خاک یا سنگ روی هم ریخته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> بنا به وجه نخست مراد آن است که آنان همگی بر زانوان خود نشسته یا ایستاده‌اند. در [[قرآن کریم]] علت این حالت بیان نشده؛ ولی مفسران ادله‌ای را مانند [[ذلت]]،<ref>تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص۳۰؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۵.</ref> تنگی مکان<ref>البحر المحیط، ج ۷، ص۲۸۶؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۸۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> و ترسی که از هول حساب<ref>مواهب علیه، ص۶۷۴.</ref> همه وجود آنان را فرا گرفته<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۱۶.</ref> ذکر کرده‌اند. به نظری چون در کنار دوزخ [[اعمال]] آنان محاسبه می‌شود و به دلالت [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم می‌ستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref>.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> [[آدمیان]] در [[قیامت]] با یکدیگر به [[مخاصمه]] برخواهند خاست. آنان برای مخاصمه با یکدیگر به این شکل که شیوه نشستن در مخاصمه است می‌نشینند<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص۴۳۵؛ الکشاف، ج ۳، ص۳۳.</ref> یا از آن روست که این‌گونه نشستن به هنگام درخواست از [[پادشاهان]]، مرسوم و نشان [[اضطراب]] درونی و شرایط سخت است؛ به گونه‌ای که توان بر پا ایستادن را سلب کرده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۵۵۷.</ref> بنا بر وجه دوم مراد آن است که آنان را بر اساس نوع گناهشان<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۳۳.</ref> به صورت گروه گروه<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۸۰۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص۱۴۲.</ref> و دسته‌های متراکم<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۸.</ref> که از دوش هم فرا می‌روند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۸۸.</ref> در کنار [[دوزخ]] حاضر می‌سازند.


بسیاری از [[مفسران]] آیه {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref> را که از مواجهه [[دوزخیان]] با دوزخ یاد می‌کند نیز مربوط به حضور [[کافران]] در کنار [[جهنم]] دانسته<ref>نمونه، ج ۵، ص۲۰۰؛ التحریر والتنویر، ج ۶، ص۶۰.</ref> یا آن را یکی از وجوه محتمل در آیه شمرده‌اند<ref>التبیان، ج ۴، ص۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۱۲۴.</ref> گفتنی است لفظ {{متن قرآن|لَوْ}} در این آیه اگر به معنای {{متن قرآن|لَيْتَ}}باشد چنان‌که برخی به آن تصریح کرده‌اند<ref>الجدید، ج ۳، ص۲۲.</ref> نیازی به جواب ندارد وگرنه باید گفت: جواب {{متن قرآن|لَوْ}} در [[آیه]] چون آشکار بوده<ref>اعراب القرآن، ج ۳، ص۹۰.</ref> ذکر نشده و مراد آن است که اگر [[کافران]] را در آن حال ببینی صحنه عجیب،<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص۲۰.</ref> وحشتناک و تکان دهنده‌ای را خواهی دید.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۴۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۴۰۸.</ref> به گفته‌ای فایده و علت حذف جواب آن است که [[خداوند]] خواسته است شنونده را [[آزاد]] بگذارد تا به هر [[میزان]] وهرگونه که می‌تواند [[سختی]] آن اوضاع وحشتبار را در [[ذهن]] خویش ترسیم کند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
بسیاری از [[مفسران]] آیه {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref> را که از مواجهه [[دوزخیان]] با دوزخ یاد می‌کند نیز مربوط به حضور [[کافران]] در کنار [[جهنم]] دانسته<ref>نمونه، ج ۵، ص۲۰۰؛ التحریر والتنویر، ج ۶، ص۶۰.</ref> یا آن را یکی از وجوه محتمل در آیه شمرده‌اند<ref>التبیان، ج ۴، ص۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۱۲۴.</ref> گفتنی است لفظ {{متن قرآن|لَوْ}} در این آیه اگر به معنای {{متن قرآن|لَيْتَ}}باشد چنان‌که برخی به آن تصریح کرده‌اند<ref>الجدید، ج ۳، ص۲۲.</ref> نیازی به جواب ندارد وگرنه باید گفت: جواب {{متن قرآن|لَوْ}} در [[آیه]] چون آشکار بوده<ref>اعراب القرآن، ج ۳، ص۹۰.</ref> ذکر نشده و مراد آن است که اگر [[کافران]] را در آن حال ببینی صحنه عجیب،<ref>زادالمسیر، ج ۲، ص۲۰.</ref> وحشتناک و تکان دهنده‌ای را خواهی دید.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۴۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۴۰۸.</ref> به گفته‌ای فایده و علت حذف جواب آن است که [[خداوند]] خواسته است شنونده را [[آزاد]] بگذارد تا به هر [[میزان]] وهرگونه که می‌تواند [[سختی]] آن اوضاع وحشتبار را در [[ذهن]] خویش ترسیم کند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۴۰۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰.</ref>


== روبه رو کردن [[دوزخیان]] با [[جهنم]] ==
== روبه رو کردن [[دوزخیان]] با [[جهنم]] ==
خط ۹۲: خط ۹۲:
به نظر گروهی از [[مفسران]] مراد از آوردن [[جهنم]]، حاضر ساختن<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۷۴۱؛ نهج‌البیان، ج ۵، ص۳۶۴.</ref> و آوردن آن به سوی کافران است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۶.</ref> طبق این نظر جهنم را به [[مجرمان]] نزدیک می‌کنند، چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک می‌دارند» سوره شعراء، آیه ۹۰.</ref>[[سخن]] از نزدیک ساختن [[بهشت]] به [[پرهیزگاران]] است.<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> روایاتی از طریق [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۲۱؛ الکافی، ج ۸، ص۳۱۲؛ الامالی، طوسی، ص۳۳۷.</ref> و [[عامه]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۱، ص۵۵؛ الدر المنثور، ج ۶، ص۳۵۰؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص۳۴۳.</ref> به صراحت این معنا را [[تأیید]] می‌کنند.
به نظر گروهی از [[مفسران]] مراد از آوردن [[جهنم]]، حاضر ساختن<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۷۴۱؛ نهج‌البیان، ج ۵، ص۳۶۴.</ref> و آوردن آن به سوی کافران است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۶.</ref> طبق این نظر جهنم را به [[مجرمان]] نزدیک می‌کنند، چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک می‌دارند» سوره شعراء، آیه ۹۰.</ref>[[سخن]] از نزدیک ساختن [[بهشت]] به [[پرهیزگاران]] است.<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> روایاتی از طریق [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۲۱؛ الکافی، ج ۸، ص۳۱۲؛ الامالی، طوسی، ص۳۳۷.</ref> و [[عامه]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۱، ص۵۵؛ الدر المنثور، ج ۶، ص۳۵۰؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص۳۴۳.</ref> به صراحت این معنا را [[تأیید]] می‌کنند.


به نظری<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۱۹۱ - ۱۹۲ و ۲۸۴.</ref> بعید نیست مراد از آوردن [[دوزخ]] در آیه {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref>«و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند می‌گیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.</ref> نیز همان پرده برداشتن از جهنم و آشکار ساختن آن برای [[اهل]] [[محشر]] باشد، بلکه برخی<ref>الکشاف، ج ۴، ص۷۵۱-۷۵۲؛ تفسیر قاسمی، ج ۹، ص۴۷۳.</ref> همین نظر را پذیرفته‌اند. طبق این نظر واژه {{متن قرآن|جِيءَ}} مجاز استعمال شده است<ref>تفسیر قاسمی، ج ۹، ص۴۷۳؛ روح‌المعانی، ج ۱۵، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref> که مراد، آوردن جهنم از [[عالم غیب]] به [[عالم شهود]] است،<ref>الکاشف، ج ۷، ص۵۶۴.</ref> زیرا در آن هنگام، شخص بر اثر [[بصیرت]] [[اخروی]]، [[جهنّم]] و انواع عقوبت‌های آن و همچنین بهشت و انواع نعمت‌های آن را می‌بیند.<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص۲۵۳.</ref> بعضی مراد را، آوردن صورت مثالی [[جهنم]] دانسته‌اند<ref>روح‌البیان، ج ۱۰، ص۴۳۰.</ref> و به احتمالی ممکن است با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref> آشکار ساختن و با توجه به آیه {{متن قرآن|وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دوزخ برافروخته شود،» سوره تکویر، آیه ۱۲.</ref> آوردن [[عذاب]] جهنم و با توجه به [[روایات]]، انتقال [[جهنّم]] هر سه مراد باشد.<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص۳۱۷.</ref> بعضی حمل آیه را بر صورت مثالی یا معنای مجازی ردّ کرده‌اند،<ref>مقتنیات الدرر، ج ۱۲، ص۱۴۵ نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> زیرا دست برداشتن از ظاهر آیه بدون دلیلی برخلاف ظاهر درست نیست<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> و محال بودن انتقال مکانی برای [[دوزخ]]<ref>روح‌البیان، ج ۱۰، ص۴۳۰؛ تفسیر آسان، ج ۱۸، ص۲۷۷ - ۲۷۸.</ref> نیز [[گمان]] نارواست،<ref>روح المعانی، ج ۱۵، ص۳۴۳.</ref> زیرا [[حقایق]] عالم قیامت دقیقا برای ما روشن نیستند و [[قوانین]] [[حاکم]] بر آنجا با قوانین این [[جهان]] بسیار تفاوت دارند و هیچ مانعی نیست که در آن [[روز]] [[بهشت و دوزخ]] [[تغییر]] مکان دهند،<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> چنان‌که در [[قدرت الهی]] چنین چیزی امر تازه‌ای نیست<ref>مقتنیات‌الدرر، ج ۱۲، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
به نظری<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۱۹۱ - ۱۹۲ و ۲۸۴.</ref> بعید نیست مراد از آوردن [[دوزخ]] در آیه {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref>«و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند می‌گیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.</ref> نیز همان پرده برداشتن از جهنم و آشکار ساختن آن برای [[اهل]] [[محشر]] باشد، بلکه برخی<ref>الکشاف، ج ۴، ص۷۵۱-۷۵۲؛ تفسیر قاسمی، ج ۹، ص۴۷۳.</ref> همین نظر را پذیرفته‌اند. طبق این نظر واژه {{متن قرآن|جِيءَ}} مجاز استعمال شده است<ref>تفسیر قاسمی، ج ۹، ص۴۷۳؛ روح‌المعانی، ج ۱۵، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref> که مراد، آوردن جهنم از [[عالم غیب]] به [[عالم شهود]] است،<ref>الکاشف، ج ۷، ص۵۶۴.</ref> زیرا در آن هنگام، شخص بر اثر [[بصیرت]] [[اخروی]]، [[جهنّم]] و انواع عقوبت‌های آن و همچنین بهشت و انواع نعمت‌های آن را می‌بیند.<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص۲۵۳.</ref> بعضی مراد را، آوردن صورت مثالی [[جهنم]] دانسته‌اند<ref>روح‌البیان، ج ۱۰، ص۴۳۰.</ref> و به احتمالی ممکن است با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار می‌گردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref> آشکار ساختن و با توجه به آیه {{متن قرآن|وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دوزخ برافروخته شود،» سوره تکویر، آیه ۱۲.</ref> آوردن [[عذاب]] جهنم و با توجه به [[روایات]]، انتقال [[جهنّم]] هر سه مراد باشد.<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص۳۱۷.</ref> بعضی حمل آیه را بر صورت مثالی یا معنای مجازی ردّ کرده‌اند،<ref>مقتنیات الدرر، ج ۱۲، ص۱۴۵ نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> زیرا دست برداشتن از ظاهر آیه بدون دلیلی برخلاف ظاهر درست نیست<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> و محال بودن انتقال مکانی برای [[دوزخ]]<ref>روح‌البیان، ج ۱۰، ص۴۳۰؛ تفسیر آسان، ج ۱۸، ص۲۷۷ - ۲۷۸.</ref> نیز [[گمان]] نارواست،<ref>روح المعانی، ج ۱۵، ص۳۴۳.</ref> زیرا [[حقایق]] عالم قیامت دقیقا برای ما روشن نیستند و [[قوانین]] [[حاکم]] بر آنجا با قوانین این [[جهان]] بسیار تفاوت دارند و هیچ مانعی نیست که در آن [[روز]] [[بهشت و دوزخ]] [[تغییر]] مکان دهند،<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۴۷۱.</ref> چنان‌که در [[قدرت الهی]] چنین چیزی امر تازه‌ای نیست<ref>مقتنیات‌الدرر، ج ۱۲، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۰ ـ ۲۷۱.</ref>


=== عرضه [[دوزخیان]] بر جهنم ===
=== عرضه [[دوزخیان]] بر جهنم ===
آیاتی از [[قرآن کریم]] از عرضه داشتن [[کافران]] بر جهنم[[سخن]] گفته است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ}}<ref>«و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که می‌کردید با عذاب خواری‌آور کیفر می‌بینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> عرضه داشتن [[کافران]] بر [[آتش]] به گفته‌ای وارد شدن آنان به آتش است، چنان‌که عرضه شدن بر [[شمشیر]] به معنای کشته شدن با شمشیر است<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص۱۳۳.</ref> و از تعبیرهای مجازی شایع به شمار می‌آید.<ref>روح المعانی، ج ۱۳، ص۱۷۹.</ref> در تعابیری نزدیک بلکه یکسان با این نظریه، مراد مباشر ساختن آنان با آتش<ref>المحرر الوجیز، ج ۵، ص۱۰۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص۴۴۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۲۲۰.</ref> یا [[عذاب]] کردن آنان با آتش<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۱۱۵؛ الکشاف، ج ۴، ص۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱۳، ص۱۷۹.</ref> دانسته شده؛ ولی این نظر به دلیل [[ناسازگاری]] با [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> رد شده است؛ زیرا در این آیه چشیدن عذاب بر عرض متفرع شده و این نشان می‌دهد که عرضه شدن بر آتش غیر از عذاب شدن به آن است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵.</ref> بعضی مراد از عرض را کنار رفتن [[پوشش]] از [[جهنم]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۲۹۴؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۲۶.</ref> و آیه را اشاره به هنگامی دانسته‌اند که پرده از جهنم برداشته شده، [[دوزخیان]] [[جهنم]] را خواهند دید،<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۲۲، ۳۱.</ref> چنان‌که عرض جهنم بر دوزخیان به کنار زدن پرده از چشم دوزخیان [[تفسیر]] شده است،<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۶۰۳.</ref> از این رو بعضی مراد از عرضه [[دوزخیان]] بر [[جهنم]] را همان عرضه جهنم بر دوزخیان دانسته‌اند.<ref>الکشاف، ج ۴، ص۳۰۵؛ مواهب علیه، ص۱۱۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۳؛ نک: ج ۲۷، ص۶۰۸.</ref> ولی به نظری در [[قیامت]]، هم عرضه جهنم بر [[کافران]] و هم عرضه آنان بر جهنم رخ خواهد داد. عرضه شدن جهنم بر کافران هنگام پدیدار شدن جهنم برای آنان و بدین معناست که مانعی از ورود آنان به جهنم مانند [[عمل صالح]] یا [[شفاعت]] وجود ندارد و عرضه کافران بر جهنم هنگامی است که پس از [[محاکمه]] و محکوم شدن به [[آتش]]، آنان را به سوی [[دوزخ]] می‌برند و عرضه شدن آنان بر دوزخ به معنای دخول آنان در آتش و نبودن مانعی از [[عذاب]] آنان است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵ ـ ۲۰۶.</ref> به نظری مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم، راندن آنان به سوی آتش<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۲۹۴.</ref> یا نگه داشتن آنان بر آستانه آتش<ref>الموسوعة القرآنیه، ج ۱۱، ص۱۹۲.</ref> است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
آیاتی از [[قرآن کریم]] از عرضه داشتن [[کافران]] بر جهنم[[سخن]] گفته است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ}}<ref>«و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که می‌کردید با عذاب خواری‌آور کیفر می‌بینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> عرضه داشتن [[کافران]] بر [[آتش]] به گفته‌ای وارد شدن آنان به آتش است، چنان‌که عرضه شدن بر [[شمشیر]] به معنای کشته شدن با شمشیر است<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص۱۳۳.</ref> و از تعبیرهای مجازی شایع به شمار می‌آید.<ref>روح المعانی، ج ۱۳، ص۱۷۹.</ref> در تعابیری نزدیک بلکه یکسان با این نظریه، مراد مباشر ساختن آنان با آتش<ref>المحرر الوجیز، ج ۵، ص۱۰۷؛ البحر المحیط، ج ۹، ص۴۴۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۲۲۰.</ref> یا [[عذاب]] کردن آنان با آتش<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۱۱۵؛ الکشاف، ج ۴، ص۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱۳، ص۱۷۹.</ref> دانسته شده؛ ولی این نظر به دلیل [[ناسازگاری]] با [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه دارند (و بپرسند) آیا این حقّ نیست؟» سوره احقاف، آیه ۳۴.</ref> رد شده است؛ زیرا در این آیه چشیدن عذاب بر عرض متفرع شده و این نشان می‌دهد که عرضه شدن بر آتش غیر از عذاب شدن به آن است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵.</ref> بعضی مراد از عرض را کنار رفتن [[پوشش]] از [[جهنم]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۲۹۴؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۲۶.</ref> و آیه را اشاره به هنگامی دانسته‌اند که پرده از جهنم برداشته شده، [[دوزخیان]] [[جهنم]] را خواهند دید،<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۲۲، ۳۱.</ref> چنان‌که عرض جهنم بر دوزخیان به کنار زدن پرده از چشم دوزخیان [[تفسیر]] شده است،<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۶۰۳.</ref> از این رو بعضی مراد از عرضه [[دوزخیان]] بر [[جهنم]] را همان عرضه جهنم بر دوزخیان دانسته‌اند.<ref>الکشاف، ج ۴، ص۳۰۵؛ مواهب علیه، ص۱۱۳۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۳؛ نک: ج ۲۷، ص۶۰۸.</ref> ولی به نظری در [[قیامت]]، هم عرضه جهنم بر [[کافران]] و هم عرضه آنان بر جهنم رخ خواهد داد. عرضه شدن جهنم بر کافران هنگام پدیدار شدن جهنم برای آنان و بدین معناست که مانعی از ورود آنان به جهنم مانند [[عمل صالح]] یا [[شفاعت]] وجود ندارد و عرضه کافران بر جهنم هنگامی است که پس از [[محاکمه]] و محکوم شدن به [[آتش]]، آنان را به سوی [[دوزخ]] می‌برند و عرضه شدن آنان بر دوزخ به معنای دخول آنان در آتش و نبودن مانعی از [[عذاب]] آنان است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۵ ـ ۲۰۶.</ref> به نظری مراد از عرضه دوزخیان بر جهنم، راندن آنان به سوی آتش<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۲۹۴.</ref> یا نگه داشتن آنان بر آستانه آتش<ref>الموسوعة القرآنیه، ج ۱۱، ص۱۹۲.</ref> است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۱ ـ ۲۷۲.</ref>.


== القای دوزخیان در آتش ==
== القای دوزخیان در آتش ==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
بر اساس آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> [[ملائکه]] [[موی سر]] برخی از [[مجرمان]] ([[کافران]])<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۷۷؛ کشف‌الاسرار، ج ۹، ص۴۱۷.</ref> و پاهای برخی دیگر<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۳۶۸.</ref> یا گاه موی جلو سر و گاه پاهای آنها را گرفته، آنان را به سوی دوزخ می‌کشند<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۷۷؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۱۱۴.</ref> یا در [[آتش]] می‌افکنند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۰۸.</ref> یا آنکه موی جلو سر و قدم‌های آنان را از پیش رو یا پشت سر به هم می‌رسانند،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۳۶۸.</ref> به گونه‌ای که کمر آنان شکسته شود<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۱۱۴.</ref> یا با زنجیر<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵.</ref> یا [[غل]]<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۱۲.</ref> به یکدیگر می‌بندند و آنان را با صورت در آتش می‌افکنند.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۲۰۱.</ref> بنابر [[آیات]] {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.</ref> [[ملائکه]] دستور می‌یابند محکوم به [[عذاب]] را بگیرند و به غل کشیده، به [[دوزخ]] بیفکنند. [[آیه]] درباره مجرمانی است که نامه اعمالشان را به دست چپشان می‌دهند که به گفته‌ای اشاره به [[کافران]] است.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۴۲۴؛ التبیان، ج ۱۰، ص۱۰۵.</ref> غل، زنجیری است که بر گردن [[مجرم]] نهاده و دست‌ها، پاها و گردن مجرم با آن بسته می‌شد.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۴۰۰؛ نمونه، ج ۲۴، ص۴۶۸.</ref> از آیه {{متن قرآن|فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ}}<ref>«و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) می‌افکنند؛» سوره شعراء، آیه ۹۴.</ref> که کیفیت به دوزخ انداختن [[بت‌ها]]، پرستش‌کنندگان آنها، و [[لشکریان شیطان]] را بیان کرده استفاده شده که آنها به هنگام [[سقوط]] در دوزخ همانند سنگی هستند که از فراز بلندی به دره‌ای پرتاب می‌شود که نخست به نقطه‌ای افتاده، از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد.<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۲۲؛ الاصفی، ج ۲، ص۸۸۸؛ نمونه، ج ۱۵، ص۲۷۰.</ref> چنانچه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ}}<ref>«جای او، آتش است،» سوره قارعة، آیه ۹.</ref> بدین معنا باشد که مجرم را به سر در [[آتش دوزخ]] سرنگون می‌کنند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۴۰؛ پرتوی از قرآن، ج ۴، ص۲۳۸؛ اطیب البیان، ج ۱۴، ص۲۱۲.</ref> این [[آیه]] نیز چگونگی به [[دوزخ]] انداختن برخی محکومان به [[عذاب]] را بیان داشته است.
بر اساس آیه {{متن قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ}}<ref>«گناهکاران از چهره‌هایشان شناخته می‌شوند، آنگاه موهای پیشانی و (نیز) پاها (ی آنها) را می‌گیرند» سوره الرحمن، آیه ۴۱.</ref> [[ملائکه]] [[موی سر]] برخی از [[مجرمان]] ([[کافران]])<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۷۷؛ کشف‌الاسرار، ج ۹، ص۴۱۷.</ref> و پاهای برخی دیگر<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۳۶۸.</ref> یا گاه موی جلو سر و گاه پاهای آنها را گرفته، آنان را به سوی دوزخ می‌کشند<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۷۷؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۱۱۴.</ref> یا در [[آتش]] می‌افکنند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۰۸.</ref> یا آنکه موی جلو سر و قدم‌های آنان را از پیش رو یا پشت سر به هم می‌رسانند،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۳۶۸.</ref> به گونه‌ای که کمر آنان شکسته شود<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۱۱۴.</ref> یا با زنجیر<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۷۵.</ref> یا [[غل]]<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۱۲.</ref> به یکدیگر می‌بندند و آنان را با صورت در آتش می‌افکنند.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۲۰۱.</ref> بنابر [[آیات]] {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.</ref> [[ملائکه]] دستور می‌یابند محکوم به [[عذاب]] را بگیرند و به غل کشیده، به [[دوزخ]] بیفکنند. [[آیه]] درباره مجرمانی است که نامه اعمالشان را به دست چپشان می‌دهند که به گفته‌ای اشاره به [[کافران]] است.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۴، ص۴۲۴؛ التبیان، ج ۱۰، ص۱۰۵.</ref> غل، زنجیری است که بر گردن [[مجرم]] نهاده و دست‌ها، پاها و گردن مجرم با آن بسته می‌شد.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۴۰۰؛ نمونه، ج ۲۴، ص۴۶۸.</ref> از آیه {{متن قرآن|فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ}}<ref>«و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) می‌افکنند؛» سوره شعراء، آیه ۹۴.</ref> که کیفیت به دوزخ انداختن [[بت‌ها]]، پرستش‌کنندگان آنها، و [[لشکریان شیطان]] را بیان کرده استفاده شده که آنها به هنگام [[سقوط]] در دوزخ همانند سنگی هستند که از فراز بلندی به دره‌ای پرتاب می‌شود که نخست به نقطه‌ای افتاده، از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد.<ref>الکشاف، ج ۳، ص۳۲۲؛ الاصفی، ج ۲، ص۸۸۸؛ نمونه، ج ۱۵، ص۲۷۰.</ref> چنانچه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ}}<ref>«جای او، آتش است،» سوره قارعة، آیه ۹.</ref> بدین معنا باشد که مجرم را به سر در [[آتش دوزخ]] سرنگون می‌کنند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۴۰؛ پرتوی از قرآن، ج ۴، ص۲۳۸؛ اطیب البیان، ج ۱۴، ص۲۱۲.</ref> این [[آیه]] نیز چگونگی به [[دوزخ]] انداختن برخی محکومان به [[عذاب]] را بیان داشته است.


گفته می‌شود که آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> نیز حکایت از پرتاب [[دوزخیان]] در [[جهنم]] از راه دور دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۰۴.</ref> "دعّ" به معنای دفع (دورساختن، راندن) شدید است<ref>التحقیق، ج ۳، ص۲۰۳، "دع".</ref> و از همین‌رو جمعی از [[مفسران]] مراد از آیه را راندن دوزخیان به سوی جهنم دانسته‌اند.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص۴۲۱؛ کشف‌الاسرار، ج ۹، ص۳۳۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲۷، ص۵۸.</ref> بسیاری از مفسران در توضیح آیه به تعبیر "دفع با شدت" بسنده کرده<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص۲۹۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص۱۲۷؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۲۴۸.</ref> و بعضی مرادِ مفسران از "دفع" را راندن به [[آتش]]<ref>ترجمه بیان السعاده، ج ۱۳، ص۴۲۰.</ref> یا پرتاب کردن دوزخیان به آتش دانسته‌اند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۱۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
گفته می‌شود که آیه {{متن قرآن|يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا}}<ref>«روزی که به سوی آتش دوزخ، سخت رانده می‌شوند» سوره طور، آیه ۱۳.</ref> نیز حکایت از پرتاب [[دوزخیان]] در [[جهنم]] از راه دور دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۰۴.</ref> "دعّ" به معنای دفع (دورساختن، راندن) شدید است<ref>التحقیق، ج ۳، ص۲۰۳، "دع".</ref> و از همین‌رو جمعی از [[مفسران]] مراد از آیه را راندن دوزخیان به سوی جهنم دانسته‌اند.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص۴۲۱؛ کشف‌الاسرار، ج ۹، ص۳۳۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲۷، ص۵۸.</ref> بسیاری از مفسران در توضیح آیه به تعبیر "دفع با شدت" بسنده کرده<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص۲۹۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص۱۲۷؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۲۴۸.</ref> و بعضی مرادِ مفسران از "دفع" را راندن به [[آتش]]<ref>ترجمه بیان السعاده، ج ۱۳، ص۴۲۰.</ref> یا پرتاب کردن دوزخیان به آتش دانسته‌اند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۱۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۲ ـ ۲۷۴.</ref>


== [[دوزخیان]] ==
== [[دوزخیان]] ==
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
## [[غاصبان]] [[اموال]] [[یتیمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>؛
## [[غاصبان]] [[اموال]] [[یتیمان]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>؛
# تارکان [[نماز]]: {{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref>؛  
# تارکان [[نماز]]: {{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref>؛  
# تارکان [[جهاد]] و فراریان از میدان [[جنگ]]: {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.</ref> و...<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
# تارکان [[جهاد]] و فراریان از میدان [[جنگ]]: {{متن قرآن|فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بازماندگان (از جهاد در جنگ تبوک)، از خانه‌نشینی خویش در مخالفت با پیامبر شادمانی کردند و خوش نداشتند که با جان و مالشان در راه خداوند جهاد کنند و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرم‌تر است اگر در می‌یافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۶.</ref> و...<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۴ ـ ۲۷۶.</ref>.


== شدت [[عذاب]] [[جهنم]] ==
== شدت [[عذاب]] [[جهنم]] ==
در [[آیات]] {{متن قرآن| يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ}}<ref>«در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده می‌شوند؛ گنهکار دوست می‌دارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را، و خاندانش که به او، جا (و سامان) می‌دادند. و هر کس را که بر روی زمین است تا (از عذاب) بازش رهاند» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۴.</ref> آمده که [[انسان]] [[مجرم]] در [[قیامت]] [[دوست]] دارد [[فرزندان]]، [[همسر]]، [[برادر]]، [[قبیله]] و همه [[مردم]] [[زمین]] را [[فدا]] کند تا از عذاب دوزخ برهد. آیات {{متن قرآن|فَيَوْمَئِذٍ لّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ}}<ref>«پس در آن روز، کسی چون عذاب کردن او عذاب نکند و هیچ کس چون به بند کشیدن او، به بند نکشد» سوره فجر، آیه ۲۵-۲۶.</ref> نیز بیان می‌دارد که در قیامت عذابی بی‌سابقه و بی‌مانند بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] می‌شود. [[آیه]] {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگ‌تر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> هم عذاب دوزخ را عذاب اکبر نامیده است. و همچنین آیه {{متن قرآن|الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى}}<ref>«همان که در بزرگ‌ترین آتش درمی‌آید،» سوره اعلی، آیه ۱۲.</ref> از [[آتش دوزخ]] ـ یا یکی از اقسام آن با عنوان بزرگ‌ترین [[آتش]] یاد کرده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
در [[آیات]] {{متن قرآن| يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ}}<ref>«در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده می‌شوند؛ گنهکار دوست می‌دارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را، و خاندانش که به او، جا (و سامان) می‌دادند. و هر کس را که بر روی زمین است تا (از عذاب) بازش رهاند» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۴.</ref> آمده که [[انسان]] [[مجرم]] در [[قیامت]] [[دوست]] دارد [[فرزندان]]، [[همسر]]، [[برادر]]، [[قبیله]] و همه [[مردم]] [[زمین]] را [[فدا]] کند تا از عذاب دوزخ برهد. آیات {{متن قرآن|فَيَوْمَئِذٍ لّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ}}<ref>«پس در آن روز، کسی چون عذاب کردن او عذاب نکند و هیچ کس چون به بند کشیدن او، به بند نکشد» سوره فجر، آیه ۲۵-۲۶.</ref> نیز بیان می‌دارد که در قیامت عذابی بی‌سابقه و بی‌مانند بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] می‌شود. [[آیه]] {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگ‌تر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> هم عذاب دوزخ را عذاب اکبر نامیده است. و همچنین آیه {{متن قرآن|الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى}}<ref>«همان که در بزرگ‌ترین آتش درمی‌آید،» سوره اعلی، آیه ۱۲.</ref> از [[آتش دوزخ]] ـ یا یکی از اقسام آن با عنوان بزرگ‌ترین [[آتش]] یاد کرده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۶.</ref>.


== تنوع عذاب‌های [[جهنم]] ==
== تنوع عذاب‌های [[جهنم]] ==
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
# '''[[غل و زنجیر]]:''' {{متن قرآن| إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلاسِلا وَأَغْلالا وَسَعِيرًا}}<ref>«بی‌گمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کرده‌ایم» سوره انسان، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ}}<ref>«و در آن روز گنهکاران را بربسته به هم در بندها بینی» سوره ابراهیم، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا}}<ref>«ما نزد خود بندها و دوزخی داریم،» سوره مزمل، آیه ۱۲.</ref> که با آن دست‌ها را به گردن<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۸۹.</ref> یا دوزخیان را به یکدیگر<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۲؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۴۸.</ref> یا هر یک از دوزخیان را به [[قرین]] [[شیطانی]] خود<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۱۴۲.</ref> می‌بندند؛
# '''[[غل و زنجیر]]:''' {{متن قرآن| إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلاسِلا وَأَغْلالا وَسَعِيرًا}}<ref>«بی‌گمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کرده‌ایم» سوره انسان، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ}}<ref>«و در آن روز گنهکاران را بربسته به هم در بندها بینی» سوره ابراهیم، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا}}<ref>«ما نزد خود بندها و دوزخی داریم،» سوره مزمل، آیه ۱۲.</ref> که با آن دست‌ها را به گردن<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۸۹.</ref> یا دوزخیان را به یکدیگر<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۲؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۴۸.</ref> یا هر یک از دوزخیان را به [[قرین]] [[شیطانی]] خود<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۱۴۲.</ref> می‌بندند؛
# '''بادهای سوزنده که از منافذ پوست عبور کرده، جسم را می‌سوزانند:''' {{متن قرآن|فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ}}<ref>«خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب آتشباد (دوزخ) نگاهمان داشت» سوره طور، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ در تفبادی و آبی داغند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۲.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۹۹.</ref>
# '''بادهای سوزنده که از منافذ پوست عبور کرده، جسم را می‌سوزانند:''' {{متن قرآن|فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ}}<ref>«خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب آتشباد (دوزخ) نگاهمان داشت» سوره طور، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ در تفبادی و آبی داغند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۲.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص۴۹۹.</ref>
# '''گرزهای آهنین:''' {{متن قرآن|وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ}}<ref>«و گرزهایی آهنین برای (عذاب) آنان (آماده) است» سوره حج، آیه ۲۱.</ref> و طلا و [[نقره]] که در [[آتش دوزخ]] گداخته شده، با آن بر [[دوزخیان]] داغ می‌نهند: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود می‌انباشتید اکنون آنچه را می‌انباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref> در [[آیه]] قبل کسانی که زر و سیم را بر هم انباشته، آنها را در [[راه خدا]] [[هزینه]] نمی‌کنند به [[عذاب]] دردناک [[تهدید]] شده‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref> سپس در توضیح عذاب آنان بیان شده که زر و سیمِ اندوخته شده را در آتش دوزخ گداخته، [[پیشانی]]، پهلو و پشتشان را با آن داغ می‌نهند و به آنها می‌گویند: این همان چیزی است که برای خودتان اندوختید. اکنون بچشید آنچه را برای خود اندوخته بودید. روایاتی<ref>البرهان، ج ۲، ص۷۷۱ - ۷۷۲.</ref> از [[رسول]] گرامی{{صل}} و [[امام باقر]]{{ع}} نشان می‌دهند که [[آیه شریفه]] به اموالی اشاره دارد که بدون پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] جمع‌آوری شده‌اند<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>.
# '''گرزهای آهنین:''' {{متن قرآن|وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ}}<ref>«و گرزهایی آهنین برای (عذاب) آنان (آماده) است» سوره حج، آیه ۲۱.</ref> و طلا و [[نقره]] که در [[آتش دوزخ]] گداخته شده، با آن بر [[دوزخیان]] داغ می‌نهند: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود می‌انباشتید اکنون آنچه را می‌انباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref> در [[آیه]] قبل کسانی که زر و سیم را بر هم انباشته، آنها را در [[راه خدا]] [[هزینه]] نمی‌کنند به [[عذاب]] دردناک [[تهدید]] شده‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref> سپس در توضیح عذاب آنان بیان شده که زر و سیمِ اندوخته شده را در آتش دوزخ گداخته، [[پیشانی]]، پهلو و پشتشان را با آن داغ می‌نهند و به آنها می‌گویند: این همان چیزی است که برای خودتان اندوختید. اکنون بچشید آنچه را برای خود اندوخته بودید. روایاتی<ref>البرهان، ج ۲، ص۷۷۱ - ۷۷۲.</ref> از [[رسول]] گرامی{{صل}} و [[امام باقر]]{{ع}} نشان می‌دهند که [[آیه شریفه]] به اموالی اشاره دارد که بدون پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] جمع‌آوری شده‌اند<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۶ ـ ۲۷۸.</ref>.


== احوال [[جهنمیان]] ==
== احوال [[جهنمیان]] ==
[[دوزخیان]] از [[پروردگار]] خویش محجوب: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref><ref>نمونه، ج ۲۶، ص۲۶۳.</ref> و از [[رحمت]] [[خداوند متعال]] مطرود و ملامت شده‌اند: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو می‌دهیم سپس برای او دوزخ را می‌گماریم که در آن نکوهیده رانده درآید» سوره اسراء، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۶۲۷، ۶۴۲؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۳۲، ۵۵۷.</ref> آنان دچار [[شرمساری]]،<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۹۱۰.</ref>[[ذلت]] و خواری‌اند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ}}<ref>سوره یونس، آیه ۲۷.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ}}<ref>«می‌فرماید: در آن (دوزخ) گم شوید و با من سخن مگویید» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۸.</ref> نمونه‌ای از بی‌مقداری دوزخیان را نشان داده است.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۰.</ref> افزون بر ذلت که تیرگی [[معنوی]] به شمار می‌آید از نظر ظاهر نیز چهره‌هاشان چنان سیاه است که گویی با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده شده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را می‌پوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهره‌های آنان را با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده‌اند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۰، ص۴۴.</ref> و آنان را در [[آتش]] بر صورت‌هاشان می‌کشانند: "یَومَ یُسحَبونَ فِی النّارِ عَلی وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر".
[[دوزخیان]] از [[پروردگار]] خویش محجوب: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بی‌گمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref><ref>نمونه، ج ۲۶، ص۲۶۳.</ref> و از [[رحمت]] [[خداوند متعال]] مطرود و ملامت شده‌اند: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو می‌دهیم سپس برای او دوزخ را می‌گماریم که در آن نکوهیده رانده درآید» سوره اسراء، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۶۲۷، ۶۴۲؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۳۲، ۵۵۷.</ref> آنان دچار [[شرمساری]]،<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۹۱۰.</ref>[[ذلت]] و خواری‌اند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ}}<ref>سوره یونس، آیه ۲۷.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ}}<ref>«می‌فرماید: در آن (دوزخ) گم شوید و با من سخن مگویید» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۸.</ref> نمونه‌ای از بی‌مقداری دوزخیان را نشان داده است.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۰.</ref> افزون بر ذلت که تیرگی [[معنوی]] به شمار می‌آید از نظر ظاهر نیز چهره‌هاشان چنان سیاه است که گویی با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده شده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را می‌پوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهره‌های آنان را با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده‌اند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۰، ص۴۴.</ref> و آنان را در [[آتش]] بر صورت‌هاشان می‌کشانند: "یَومَ یُسحَبونَ فِی النّارِ عَلی وُجوهِهِم ذوقوا مَسَّ سَقَر".


{{متن قرآن|يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ}}<ref>«روزی که با رخسار در آتش کشانده شوند (و به آنان گویند:) گوشمال دوزخ را بچشید» سوره قمر، آیه ۴۸.</ref> صورت‌هاشان سوخته و لب‌هایشان بر اثر سوختگی جمع شده و دندان‌هایشان از میان لب‌ها پیداست: {{متن قرآن|تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ}}<ref>«آتش، چهره‌هاشان را می‌سوزاند و آنان در آن ترش‌رویند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> دچار [[تشنگی]] شدیدند: {{متن قرآن|وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا}}<ref>«و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.</ref>.<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۵۰؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص۸۱.</ref> ولی به جای آب به آنان مایعاتی جوشان و متعفن می‌نوشانند: {{متن قرآن| لّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا إِلاَّ حَمِيمًا وَغَسَّاقًا}}<ref>«در آن، نه خنکایی (می‌یابند) و نه آشامیدنی می‌چشند، جز آب جوشان و چرکابی» سوره نبأ، آیه ۲۴-۲۵.</ref> هیچ امیدی به [[تخفیف]] [[عذاب]] هر چند با [[مرگ]] ندارند: {{متن قرآن|لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref>«(عذاب را) از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند» سوره زخرف، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ}}<ref>«و برای کافران آتش دوزخ (آماده) است که (در آن) نه کارشان تمام می‌شود که بمیرند و نه از عذاب آنان می‌کاهند؛ بدین‌گونه هر ناسپاسی را کیفر می‌دهیم» سوره فاطر، آیه ۳۶.</ref> در [[آتش دوزخ]] می‌سوزند؛ ولی هرگز نمی‌میرند تا راحت شوند: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> بلکه دوباره پوستی برای چشیدن [[عذاب]] برای آنان فراهم می‌آید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> تقاضای [[مرگ]] می‌کنند؛ ولی درخواست آنان رد می‌شود: {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) می‌گوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref> [[صبر]] و [[بی‌تابی]] برای آنان یکسان است: {{متن قرآن|اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بدان درآیید! و شکیب کنید یا نکنید بر شما یکسان است، تنها کیفر آنچه می‌کرده‌اید می‌بینید» سوره طور، آیه ۱۶.</ref> همه چیز برای‌آنان سوزنده است و از هر چیزی که ذره‌ای خنکی برای آنان داشته باشد محروم‌اند: {{متن قرآن|لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا}}<ref>«در آن، نه خنکایی (می‌یابند) و نه آشامیدنی می‌چشند،» سوره نبأ، آیه ۲۴.</ref>.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص۳۵۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص۱۶۸.</ref> ویژگی‌های آفرینشی [[انسان]] در آنان باقی است، بنابراین چنین نیست که بدن آنان با [[آتش]] سازگار باشد و از آتش [[رنج]] [[نبرد]]، در نتیجه آنان همواره در تلاشی بی‌ثمر و آرزویی دست نیافتنی برای [[فرار]] از دوزخ‌اند؛<ref>المیزان، ج ۵، ص۳۲۹؛ مواهب الرحمن، ج ۱۱، ص۲۱۷.</ref> اما هرگز به این [[آرزو]] [[دست]] نخواهند یافت و هر بار که قصد خروج دارند آنها را به [[دوزخ]] بازمی‌گردانند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند و (به آنان می‌گویند) عذاب آتش سوزان را بچشید!» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ}}<ref>«و اما نافرمانان جایگاهشان آتش (دوزخ) است؛ هر بار که می‌خواهند از آن بیرون روند دوباره به آن بازگردانده می‌شوند و به آنان می‌گویند: عذاب آتشی را که دروغ می‌شمردید، بچشید» سوره سجده، آیه ۲۰.</ref> از شدت [[عذاب]]، در هر نفس که فرو برند و نیز هر نفس که برآرند، ناله‌ای بلند با صدایی گوش‌خراش چونان [[آواز]] درازگوشان دارند: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}<ref>«اما آنان که نگونبخت‌اند در آتش‌اند، آنان را در آن داد و فریادی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.</ref> همه وجود آنان را از بالا و پایین عذاب فرا گرفته است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«در آن روز که عذاب از فراز (سر) شان و از زیر پایشان آنان را فرو می‌پوشد و (خداوند) می‌فرماید: (دستاورد) چیزی را که انجام می‌دادید بچشید» سوره عنکبوت، آیه ۵۵.</ref>، به گونه‌ای که هیچ جزئی از وجود آنان از عذاب مصون نیست: {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ}}<ref>«آنان را از فراز سر و از زیر پایشان سایه‌بان‌هایی از آتش است، این است که خداوند بندگانش را با آن می‌هراساند، ای بندگان من! از من پروا کنید» سوره زمر، آیه ۱۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۵۴.</ref> [[دوزخیان]] را به [[غل]] می‌کشند؛ یعنی دست و پا و گردن آنان را به یکدیگر می‌بندند؛ آن‌گاه با زنجیری به طول ۷۰ ذراع به بند می‌کشند: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید! آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref> و با چنین حالی آنان را در مکان‌هایی تنگ از [[آتش]] می‌افکنند و در این حال فریادهای {{عربی|"واثبوراه"}} به گونه‌ای از آنان بر می‌خیزد که وصف ناپذیر است: {{متن قرآن|وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا}}<ref>«و هنگامی که در تنگنایی از آن، دست و پا بسته فرو افکنده شوند، آنجاست که واویلا سر دهند» سوره فرقان، آیه ۱۳.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۱۸۸.</ref> و چنان به آنان فشار وارد می‌شود که حال آنان همانند میخی است که در [[دیوار]] کوبیده شده است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۵۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص۱۹۶.</ref> از هر جای بدن چه از درون و چه بیرون، حتی از رستنگاه هر مو رنجی همانند [[سکرات مرگ]] بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] می‌شود که با مانند آن [[رنج]]، [[انسان]] زنده می‌میرد؛ اما دوزخیان از این رنج نمی‌میرند تا [[رهایی]] یابند: {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۴۷۴؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص۳۳۱؛ جامع البیان، ج ۱۳، ص۱۳۱.</ref> جای هر دوزخی را در [[بهشت]] ـ که اگر [[اطاعت]] [[پروردگار]] کرده بود در آن متنعم بود ـ به او نشان می‌دهند و با دیدن این منظره و از اینکه عده‌ای دیگر [[وارث]] جایگاه آنان در بهشت شده‌اند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«همانان که بهشت را به میراث می‌برند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱.</ref> اندوهی وصف‌ناپذیر بر دوزخیان چیره می‌شود.<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۲۸۷.</ref> هریک از [[دوزخیان]] را [[شیطانی]] [[همراهی]] می‌کند و همواره با او خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ}}<ref>«و آنگاه که جان‌ها (با همتای خود) جفت گردند (و یگانگی یابند)» سوره تکویر، آیه ۷.</ref>.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۰۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۷۳ ـ ۷۴.</ref> این همراهی آن چنان برای دوزخی مایه [[عذاب]] و [[سختی]] است که عذاب [[آتش]] در کنار آن رنگ می‌بازد<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۱۰۳.</ref> و همه آرزوی دوزخی آن است که میان او و [[شیطان]] همراهش فاصله‌ای همانند فاصله [[مغرب]] و [[مشرق]] باشد: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطان‌ها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر می‌بود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> همه خواستنی‌هایی که در [[دنیا]] داشته‌اند از آنان گرفته می‌شود: {{متن قرآن|وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ}}<ref>«و میان آنان و آنچه آرزو می‌کنند فاصله افکنده می‌شود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیش‌تر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمان‌انگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.</ref>؛ ولی صفات [[زشتی]] که در دنیا در [[جان]] آنان نهادینه شده در [[دوزخ]] نیز با آنان می‌ماند، در نتیجه آنها در [[قیامت]] نیز [[دروغ]] می‌گویند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند می‌خورند- همان‌گونه که برای شما سوگند می‌خورند- و گمان دارند که ارزشی دارند، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref> و در دوزخ هم با یکدیگر [[دشمنی]] ورزیده، با هم [[نزاع]] می‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۷، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
{{متن قرآن|يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ}}<ref>«روزی که با رخسار در آتش کشانده شوند (و به آنان گویند:) گوشمال دوزخ را بچشید» سوره قمر، آیه ۴۸.</ref> صورت‌هاشان سوخته و لب‌هایشان بر اثر سوختگی جمع شده و دندان‌هایشان از میان لب‌ها پیداست: {{متن قرآن|تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ}}<ref>«آتش، چهره‌هاشان را می‌سوزاند و آنان در آن ترش‌رویند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> دچار [[تشنگی]] شدیدند: {{متن قرآن|وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا}}<ref>«و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.</ref>.<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۵۰؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص۸۱.</ref> ولی به جای آب به آنان مایعاتی جوشان و متعفن می‌نوشانند: {{متن قرآن| لّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا إِلاَّ حَمِيمًا وَغَسَّاقًا}}<ref>«در آن، نه خنکایی (می‌یابند) و نه آشامیدنی می‌چشند، جز آب جوشان و چرکابی» سوره نبأ، آیه ۲۴-۲۵.</ref> هیچ امیدی به [[تخفیف]] [[عذاب]] هر چند با [[مرگ]] ندارند: {{متن قرآن|لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref>«(عذاب را) از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند» سوره زخرف، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ}}<ref>«و برای کافران آتش دوزخ (آماده) است که (در آن) نه کارشان تمام می‌شود که بمیرند و نه از عذاب آنان می‌کاهند؛ بدین‌گونه هر ناسپاسی را کیفر می‌دهیم» سوره فاطر، آیه ۳۶.</ref> در [[آتش دوزخ]] می‌سوزند؛ ولی هرگز نمی‌میرند تا راحت شوند: {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى}}<ref>«چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> بلکه دوباره پوستی برای چشیدن [[عذاب]] برای آنان فراهم می‌آید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> تقاضای [[مرگ]] می‌کنند؛ ولی درخواست آنان رد می‌شود: {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) می‌گوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref> [[صبر]] و [[بی‌تابی]] برای آنان یکسان است: {{متن قرآن|اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«بدان درآیید! و شکیب کنید یا نکنید بر شما یکسان است، تنها کیفر آنچه می‌کرده‌اید می‌بینید» سوره طور، آیه ۱۶.</ref> همه چیز برای‌آنان سوزنده است و از هر چیزی که ذره‌ای خنکی برای آنان داشته باشد محروم‌اند: {{متن قرآن|لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا}}<ref>«در آن، نه خنکایی (می‌یابند) و نه آشامیدنی می‌چشند،» سوره نبأ، آیه ۲۴.</ref>.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص۳۵۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص۱۶۸.</ref> ویژگی‌های آفرینشی [[انسان]] در آنان باقی است، بنابراین چنین نیست که بدن آنان با [[آتش]] سازگار باشد و از آتش [[رنج]] [[نبرد]]، در نتیجه آنان همواره در تلاشی بی‌ثمر و آرزویی دست نیافتنی برای [[فرار]] از دوزخ‌اند؛<ref>المیزان، ج ۵، ص۳۲۹؛ مواهب الرحمن، ج ۱۱، ص۲۱۷.</ref> اما هرگز به این [[آرزو]] [[دست]] نخواهند یافت و هر بار که قصد خروج دارند آنها را به [[دوزخ]] بازمی‌گردانند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند و (به آنان می‌گویند) عذاب آتش سوزان را بچشید!» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ}}<ref>«و اما نافرمانان جایگاهشان آتش (دوزخ) است؛ هر بار که می‌خواهند از آن بیرون روند دوباره به آن بازگردانده می‌شوند و به آنان می‌گویند: عذاب آتشی را که دروغ می‌شمردید، بچشید» سوره سجده، آیه ۲۰.</ref> از شدت [[عذاب]]، در هر نفس که فرو برند و نیز هر نفس که برآرند، ناله‌ای بلند با صدایی گوش‌خراش چونان [[آواز]] درازگوشان دارند: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ}}<ref>«اما آنان که نگونبخت‌اند در آتش‌اند، آنان را در آن داد و فریادی است» سوره هود، آیه ۱۰۶.</ref> همه وجود آنان را از بالا و پایین عذاب فرا گرفته است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«در آن روز که عذاب از فراز (سر) شان و از زیر پایشان آنان را فرو می‌پوشد و (خداوند) می‌فرماید: (دستاورد) چیزی را که انجام می‌دادید بچشید» سوره عنکبوت، آیه ۵۵.</ref>، به گونه‌ای که هیچ جزئی از وجود آنان از عذاب مصون نیست: {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ}}<ref>«آنان را از فراز سر و از زیر پایشان سایه‌بان‌هایی از آتش است، این است که خداوند بندگانش را با آن می‌هراساند، ای بندگان من! از من پروا کنید» سوره زمر، آیه ۱۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۵۴.</ref> [[دوزخیان]] را به [[غل]] می‌کشند؛ یعنی دست و پا و گردن آنان را به یکدیگر می‌بندند؛ آن‌گاه با زنجیری به طول ۷۰ ذراع به بند می‌کشند: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید! آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref> و با چنین حالی آنان را در مکان‌هایی تنگ از [[آتش]] می‌افکنند و در این حال فریادهای {{عربی|"واثبوراه"}} به گونه‌ای از آنان بر می‌خیزد که وصف ناپذیر است: {{متن قرآن|وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا}}<ref>«و هنگامی که در تنگنایی از آن، دست و پا بسته فرو افکنده شوند، آنجاست که واویلا سر دهند» سوره فرقان، آیه ۱۳.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۱۸۸.</ref> و چنان به آنان فشار وارد می‌شود که حال آنان همانند میخی است که در [[دیوار]] کوبیده شده است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۵۵؛ المیزان، ج ۱۵، ص۱۹۶.</ref> از هر جای بدن چه از درون و چه بیرون، حتی از رستنگاه هر مو رنجی همانند [[سکرات مرگ]] بر [[دوزخیان]] [[تحمیل]] می‌شود که با مانند آن [[رنج]]، [[انسان]] زنده می‌میرد؛ اما دوزخیان از این رنج نمی‌میرند تا [[رهایی]] یابند: {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۴۷۴؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص۳۳۱؛ جامع البیان، ج ۱۳، ص۱۳۱.</ref> جای هر دوزخی را در [[بهشت]] ـ که اگر [[اطاعت]] [[پروردگار]] کرده بود در آن متنعم بود ـ به او نشان می‌دهند و با دیدن این منظره و از اینکه عده‌ای دیگر [[وارث]] جایگاه آنان در بهشت شده‌اند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«همانان که بهشت را به میراث می‌برند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱.</ref> اندوهی وصف‌ناپذیر بر دوزخیان چیره می‌شود.<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۱۲۵ ـ ۱۲۶، ۲۸۷.</ref> هریک از [[دوزخیان]] را [[شیطانی]] [[همراهی]] می‌کند و همواره با او خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود» سوره زخرف، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ}}<ref>«و آنگاه که جان‌ها (با همتای خود) جفت گردند (و یگانگی یابند)» سوره تکویر، آیه ۷.</ref>.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۰۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۷۳ ـ ۷۴.</ref> این همراهی آن چنان برای دوزخی مایه [[عذاب]] و [[سختی]] است که عذاب [[آتش]] در کنار آن رنگ می‌بازد<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۱۰۳.</ref> و همه آرزوی دوزخی آن است که میان او و [[شیطان]] همراهش فاصله‌ای همانند فاصله [[مغرب]] و [[مشرق]] باشد: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطان‌ها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر می‌بود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> همه خواستنی‌هایی که در [[دنیا]] داشته‌اند از آنان گرفته می‌شود: {{متن قرآن|وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ}}<ref>«و میان آنان و آنچه آرزو می‌کنند فاصله افکنده می‌شود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیش‌تر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمان‌انگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.</ref>؛ ولی صفات [[زشتی]] که در دنیا در [[جان]] آنان نهادینه شده در [[دوزخ]] نیز با آنان می‌ماند، در نتیجه آنها در [[قیامت]] نیز [[دروغ]] می‌گویند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند می‌خورند- همان‌گونه که برای شما سوگند می‌خورند- و گمان دارند که ارزشی دارند، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref> و در دوزخ هم با یکدیگر [[دشمنی]] ورزیده، با هم [[نزاع]] می‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۷، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۷۸ ـ ۲۸۱.</ref>


== [[خلود]] [[کافران]] در [[جهنم]] ==
== [[خلود]] [[کافران]] در [[جهنم]] ==
[[قرآن کریم]] بیش از ۷۰ بار درباره [[بهشت و جهنم]] واژه [[خلد]] و مشتقات آن را به کار برده که ۳۹ مورد آن درباره [[عذاب دوزخ]] است؛ همچنین تعابیر دیگری مانند {{متن قرآن|إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا}}<ref>«عذاب آن همیشگی است» سوره فرقان، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَأْوَاهُمُ النَّارُ}}<ref>سوره یونس، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>سوره توبه، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ}}<ref>«و آنها از آن غائب (و در امان) نیستند» سوره انفطار، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>«آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن| وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا}}<ref>«از آن بیرون نخواهند رفت» سوره مائده، آیه ۳۷.</ref>، به کار رفته که همگی به گونه‌ای خلود را می‌رسانند. بعضی از [[مفسران]] مراد از [[عذاب]] غلیظ در [[آیه]] {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۴۷۴.</ref> و عذاب اکبر در آیه {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگ‌تر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> را<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۷۲۹.</ref> خلود در [[آتش]] دانسته‌اند، با این حال بعضی با توجیه [[ظاهر آیات]] مزبور و با استناد به [[ادله عقلی]] یا ظاهر آیاتی مانند: {{متن قرآن|لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا}}<ref>«روزگارانی دراز در آن درنگ خواهند داشت،» سوره نبأ، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|جَزَاءً وِفَاقًا}}<ref>«به کیفری برابر (با کردار آنان)،» سوره نبأ، آیه ۲۶.</ref> و {{متن قرآن|خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ}}<ref>«تا آسمان‌ها و زمین بر جاست در آن (آتش) جاودانند جز آنچه پروردگارت بخواهد، بی‌گمان پروردگارت هر کاری بخواهد می‌کند» سوره هود، آیه ۱۰۷.</ref> [[ابدیت]] [[عذاب]] را منکر و برآن‌اند که عذاب برای [[دوزخیان]] پایان خواهد یافت و [[خلود]] را به [[زمان]] طولانی [[تفسیر]] می‌کنند.<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص۴۲ - ۴۵.</ref> با توجه به [[آیات]] فراوانی که بر [[جاودانگی]] عذاب جمعی از دوزخیان دلالت دارند، نظریه [[انقطاع]] عذاب در همه اَشکال آنکه مجموعا به ۷ نظریه بالغ می‌شود<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص۴۳.</ref> و نیز روایاتی از [[طریق عامه]] که حاکی از پایان یافتن [[عذاب دوزخ]] و برچیده شدن بساط جهنم‌اند، به دلیل [[مخالفت]] با کتاب و نیز [[روایات مستفیض]] از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} رد شده است.<ref>المیزان، ج ۱، ص۴۱۲.</ref> [[علمای شیعه]] با اتفاق برآن‌اند که جاودانگی در عذاب مخصوص کسانی است که با [[شرک]] یا [[کفر]] از [[دنیا]] رفته باشند؛ اما کسانی که با [[اعتقاد به توحید]] از دنیا رفته‌اند، هرچند به [[گناهان کبیره]] [[آلوده]] بوده واز آن [[توبه]] نکرده باشند، پس از مدتی از عذاب [[نجات]] خواهند یافت؛<ref>الاعتقادات، ص۷۷؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۳۲۴؛ اسفار، ج ۵، ص۳۲۰.</ref> ولی [[معتزله]] و [[خوارج]] بر آن‌اند که [[گناهکاران]] از [[اهل]] [[توحید]] نیز برای همیشه در عذاب‌اند<ref>اوائل المقالات، ص۴۶ ـ ۴۷؛ التحریر والتنویر، ج ۴، ص۱۵۳.</ref> و برای [[اثبات]] مدعای خود به آیاتی [[استدلال]] کرده‌اند؛ مانند {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>.<ref>التسهیل، ج ۱، ص۲۰۵.</ref> {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۱، ص۱۵۸.</ref> {{متن قرآن|إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«جز پیام‌رسانی از سوی خداوند و رساندن رسالت‌های او (اختیاری ندارم) و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانند» سوره زخرف، آیه ۷۴.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را می‌پوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهره‌های آنان را با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده‌اند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۸۹ ـ ۴۹۳.</ref> در برابر، [[منکران]] [[خلود]] مرتکبان [[کبیره]] ضمن پاسخ از [[استدلال]] به [[آیات]] فوق به آیاتی نظیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند شرک ورزیدن به خود را نمی‌آمرزد و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد به گمراهی ژرفی درافتاده است» سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> و {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref> استناد جسته‌اند<ref>فتح القدیر، ج ۱، ص۵۷۶؛ الوجیز، ج ۱، ص۳۳۴؛ مواهب الرحمن، ج ۹، ص۱۴۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
[[قرآن کریم]] بیش از ۷۰ بار درباره [[بهشت و جهنم]] واژه [[خلد]] و مشتقات آن را به کار برده که ۳۹ مورد آن درباره [[عذاب دوزخ]] است؛ همچنین تعابیر دیگری مانند {{متن قرآن|إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن| إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا}}<ref>«عذاب آن همیشگی است» سوره فرقان، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَأْوَاهُمُ النَّارُ}}<ref>سوره یونس، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>سوره توبه، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ}}<ref>«و آنها از آن غائب (و در امان) نیستند» سوره انفطار، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>«آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن| وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا}}<ref>«از آن بیرون نخواهند رفت» سوره مائده، آیه ۳۷.</ref>، به کار رفته که همگی به گونه‌ای خلود را می‌رسانند. بعضی از [[مفسران]] مراد از [[عذاب]] غلیظ در [[آیه]] {{متن قرآن|يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۴۷۴.</ref> و عذاب اکبر در آیه {{متن قرآن|فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ}}<ref>«که خدا آنان را به عذاب بزرگ‌تر عذاب کند،» سوره غاشیه، آیه ۲۴.</ref> را<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۷۲۹.</ref> خلود در [[آتش]] دانسته‌اند، با این حال بعضی با توجیه [[ظاهر آیات]] مزبور و با استناد به [[ادله عقلی]] یا ظاهر آیاتی مانند: {{متن قرآن|لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا}}<ref>«روزگارانی دراز در آن درنگ خواهند داشت،» سوره نبأ، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|جَزَاءً وِفَاقًا}}<ref>«به کیفری برابر (با کردار آنان)،» سوره نبأ، آیه ۲۶.</ref> و {{متن قرآن|خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ}}<ref>«تا آسمان‌ها و زمین بر جاست در آن (آتش) جاودانند جز آنچه پروردگارت بخواهد، بی‌گمان پروردگارت هر کاری بخواهد می‌کند» سوره هود، آیه ۱۰۷.</ref> [[ابدیت]] [[عذاب]] را منکر و برآن‌اند که عذاب برای [[دوزخیان]] پایان خواهد یافت و [[خلود]] را به [[زمان]] طولانی [[تفسیر]] می‌کنند.<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص۴۲ - ۴۵.</ref> با توجه به [[آیات]] فراوانی که بر [[جاودانگی]] عذاب جمعی از دوزخیان دلالت دارند، نظریه [[انقطاع]] عذاب در همه اَشکال آنکه مجموعا به ۷ نظریه بالغ می‌شود<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص۴۳.</ref> و نیز روایاتی از [[طریق عامه]] که حاکی از پایان یافتن [[عذاب دوزخ]] و برچیده شدن بساط جهنم‌اند، به دلیل [[مخالفت]] با کتاب و نیز [[روایات مستفیض]] از طریق [[اهل بیت]]{{عم}} رد شده است.<ref>المیزان، ج ۱، ص۴۱۲.</ref> [[علمای شیعه]] با اتفاق برآن‌اند که جاودانگی در عذاب مخصوص کسانی است که با [[شرک]] یا [[کفر]] از [[دنیا]] رفته باشند؛ اما کسانی که با [[اعتقاد به توحید]] از دنیا رفته‌اند، هرچند به [[گناهان کبیره]] [[آلوده]] بوده واز آن [[توبه]] نکرده باشند، پس از مدتی از عذاب [[نجات]] خواهند یافت؛<ref>الاعتقادات، ص۷۷؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۳۲۴؛ اسفار، ج ۵، ص۳۲۰.</ref> ولی [[معتزله]] و [[خوارج]] بر آن‌اند که [[گناهکاران]] از [[اهل]] [[توحید]] نیز برای همیشه در عذاب‌اند<ref>اوائل المقالات، ص۴۶ ـ ۴۷؛ التحریر والتنویر، ج ۴، ص۱۵۳.</ref> و برای [[اثبات]] مدعای خود به آیاتی [[استدلال]] کرده‌اند؛ مانند {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>.<ref>التسهیل، ج ۱، ص۲۰۵.</ref> {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۱، ص۱۵۸.</ref> {{متن قرآن|إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«جز پیام‌رسانی از سوی خداوند و رساندن رسالت‌های او (اختیاری ندارم) و آنان که با خداوند و پیامبر او نافرمانی کنند بی‌گمان آتش دوزخ، آنان راست که هماره در آن جاودانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانند» سوره زخرف، آیه ۷۴.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را می‌پوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهره‌های آنان را با پاره‌هایی از شب تاریک پوشانده‌اند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>.<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص۴۸۹ ـ ۴۹۳.</ref> در برابر، [[منکران]] [[خلود]] مرتکبان [[کبیره]] ضمن پاسخ از [[استدلال]] به [[آیات]] فوق به آیاتی نظیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند شرک ورزیدن به خود را نمی‌آمرزد و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد به گمراهی ژرفی درافتاده است» سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> و {{متن قرآن|بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«نه چنین است، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.</ref> استناد جسته‌اند<ref>فتح القدیر، ج ۱، ص۵۷۶؛ الوجیز، ج ۱، ص۳۳۴؛ مواهب الرحمن، ج ۹، ص۱۴۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.</ref>


== نگهبانان [[دوزخ]] ==
== نگهبانان [[دوزخ]] ==
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
[[قرآن کریم]] [[ملائکه]] [[نگهبان]] دوزخ را با عناوین {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} و {{متن قرآن|شِدَادٌ}} وصف کرده و یادآور شده که آنها از [[فرمان خدا]] سرپیچی‌نکرده، هرچه را دستور دارند عمل می‌کنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> واژه {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} اشاره به [[تندخویی]]<ref>التبیان، ج ۱، ص۵۰.</ref> و [[رفتار]] [[خشن]]<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> آنان، و واژه {{متن قرآن|شِدَادٌ}} اشاره به [[عزم راسخ]] و نیرومند در [[امتثال]] فرمان‌های [[خداوند]] است.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> در [[احادیث]] [[معراج]] که دیدار [[رسول]] گرامی{{صل}} از دوزخ و [[ملاقات]] با مالک را بازگو کرده، آمده است که برخلاف سایر فرشتگان که با چهره‌ای گشاده با [[پیامبر]]{{صل}} روبه رو شده‌اند، پیامبر{{صل}} مالک را ترشرو و با چهره‌ای درهم کشیده مشاهده فرموده و [[جبرئیل]]{{ع}} توضیح داده که [[خداوند]] او را این چنین [[آفریده]]<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۸۴.</ref> و هرگز نخندیده و نخواهد خندید و جبرئیل و همه [[فرشتگان]] از او بیمناک‌اند.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۹۱.</ref> [[وظیفه]] نگهبانان [[دوزخ]]، [[شکنجه]] [[دوزخیان]]<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۹۴ - ۳۹۵.</ref> با [[انواع عذاب]]<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> و ممانعت از خروج آنان از دوزخ<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۱۶۸.</ref> است.
[[قرآن کریم]] [[ملائکه]] [[نگهبان]] دوزخ را با عناوین {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} و {{متن قرآن|شِدَادٌ}} وصف کرده و یادآور شده که آنها از [[فرمان خدا]] سرپیچی‌نکرده، هرچه را دستور دارند عمل می‌کنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> واژه {{متن قرآن|غِلَاظٌ}} اشاره به [[تندخویی]]<ref>التبیان، ج ۱، ص۵۰.</ref> و [[رفتار]] [[خشن]]<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> آنان، و واژه {{متن قرآن|شِدَادٌ}} اشاره به [[عزم راسخ]] و نیرومند در [[امتثال]] فرمان‌های [[خداوند]] است.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> در [[احادیث]] [[معراج]] که دیدار [[رسول]] گرامی{{صل}} از دوزخ و [[ملاقات]] با مالک را بازگو کرده، آمده است که برخلاف سایر فرشتگان که با چهره‌ای گشاده با [[پیامبر]]{{صل}} روبه رو شده‌اند، پیامبر{{صل}} مالک را ترشرو و با چهره‌ای درهم کشیده مشاهده فرموده و [[جبرئیل]]{{ع}} توضیح داده که [[خداوند]] او را این چنین [[آفریده]]<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۸۴.</ref> و هرگز نخندیده و نخواهد خندید و جبرئیل و همه [[فرشتگان]] از او بیمناک‌اند.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۹۱.</ref> [[وظیفه]] نگهبانان [[دوزخ]]، [[شکنجه]] [[دوزخیان]]<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۹۴ - ۳۹۵.</ref> با [[انواع عذاب]]<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۳۴.</ref> و ممانعت از خروج آنان از دوزخ<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۱۶۸.</ref> است.


برخلاف دوزخیان که مشمول [[غضب خداوند]] بوده، از [[رحمت الهی]] دورند، [[ملائکه]] [[موکل]] بر دوزخ مورد [[ثنای الهی]] قرار گرفته‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> به روایتی از [[امام عسکری]]{{ع}} [[آتش دوزخ]] هرچند برای [[کافران]] [[عذاب]] ولی برای خزنه [[جهنم]] [[رحمت]] است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۸۶.</ref> به گفته‌ای شکنجه دوزخیان برای خزنه جهنم مایه [[سرور]] و [[لذت]] است<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
برخلاف دوزخیان که مشمول [[غضب خداوند]] بوده، از [[رحمت الهی]] دورند، [[ملائکه]] [[موکل]] بر دوزخ مورد [[ثنای الهی]] قرار گرفته‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> به روایتی از [[امام عسکری]]{{ع}} [[آتش دوزخ]] هرچند برای [[کافران]] [[عذاب]] ولی برای خزنه [[جهنم]] [[رحمت]] است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص۲۸۶.</ref> به گفته‌ای شکنجه دوزخیان برای خزنه جهنم مایه [[سرور]] و [[لذت]] است<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۸۲ ـ ۲۸۴.</ref>


== تعداد خازنان ==
== تعداد خازنان ==
[[آیه]] {{متن قرآن|عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref>«بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است» سوره مدثر، آیه ۳۰.</ref> به صورت مبهم عدد گماشتگان دوزخ را ۱۹ ذکر کرده است، در نتیجه احتمالات گوناگونی از سوی [[مفسران]] طرح شده؛ مانند آنکه مجموع گماشتگان بر دوزخ ۱۹ فرشته‌اند که مالک نیز در شمار آنان است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۸۷.</ref> یا آنکه مالک در شمار آنان نیامده و در نتیجه آنان ۲۰ فرشته‌اند.<ref>بیان‌المعانی، ج ۱، ص۱۰۹.</ref> به گفته‌ای مراد ۱۹ صف یا ۱۹ صنف از [[فرشتگان]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۷۰۸.</ref> و به نظری [[آیه]] مذکور به عدد رؤسای نگهبانان [[دوزخ]] اشاره دارد<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص۲۷۷.</ref> که تعداد زیردستان آنان را جز [[خدا]] کسی نمی‌داند و آیه {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه می‌خواهد؟ بدین‌گونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمی‌داند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref> به این [[حقیقت]] اشاره دارد.<ref>کشف الاسرار، ج ۱۰، ص۲۸۶ - ۲۸۷.</ref> در روایتی از [[تفسیر قمی]]<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۹۵؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۲۹۴.</ref> آمده است که بر هر یک از [[دوزخیان]] ۱۹ [[فرشته]] گماشته می‌شود که او را [[عذاب]] کنند. در سرّ اختصاص دادن ۱۹ گماشته بر دوزخ توجیهاتی ذوقی ارائه شده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۷۰۹ - ۷۱۰؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص۳۸۵.</ref> که بعضی تلویحا آن را [[تفسیر به رأی]] دانسته‌اند<ref>مخزن‌العرفان، ج ۱۴، ص۱۸۸؛ نک: بیان السعاده، ج ۴، ص۲۱۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
[[آیه]] {{متن قرآن|عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref>«بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است» سوره مدثر، آیه ۳۰.</ref> به صورت مبهم عدد گماشتگان دوزخ را ۱۹ ذکر کرده است، در نتیجه احتمالات گوناگونی از سوی [[مفسران]] طرح شده؛ مانند آنکه مجموع گماشتگان بر دوزخ ۱۹ فرشته‌اند که مالک نیز در شمار آنان است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۸۷.</ref> یا آنکه مالک در شمار آنان نیامده و در نتیجه آنان ۲۰ فرشته‌اند.<ref>بیان‌المعانی، ج ۱، ص۱۰۹.</ref> به گفته‌ای مراد ۱۹ صف یا ۱۹ صنف از [[فرشتگان]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۷۰۸.</ref> و به نظری [[آیه]] مذکور به عدد رؤسای نگهبانان [[دوزخ]] اشاره دارد<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص۲۷۷.</ref> که تعداد زیردستان آنان را جز [[خدا]] کسی نمی‌داند و آیه {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه می‌خواهد؟ بدین‌گونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمی‌داند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref> به این [[حقیقت]] اشاره دارد.<ref>کشف الاسرار، ج ۱۰، ص۲۸۶ - ۲۸۷.</ref> در روایتی از [[تفسیر قمی]]<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۹۵؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۲۹۴.</ref> آمده است که بر هر یک از [[دوزخیان]] ۱۹ [[فرشته]] گماشته می‌شود که او را [[عذاب]] کنند. در سرّ اختصاص دادن ۱۹ گماشته بر دوزخ توجیهاتی ذوقی ارائه شده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۷۰۹ - ۷۱۰؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص۳۸۵.</ref> که بعضی تلویحا آن را [[تفسیر به رأی]] دانسته‌اند<ref>مخزن‌العرفان، ج ۱۴، ص۱۸۸؛ نک: بیان السعاده، ج ۴، ص۲۱۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۸۴.</ref>


== گفت و گوی [[دوزخیان]] با [[خداوند]]، ملایکه و [[بهشتیان]] ==
== گفت و گوی [[دوزخیان]] با [[خداوند]]، ملایکه و [[بهشتیان]] ==
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
در گفت و گوهایی میان [[اهل بهشت]] و [[دوزخیان]]، [[بهشتیان]] از سر توبیخ، صدق وعده الهی را به دوزخیان یادآور شده {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا می‌کنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافته‌ایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافته‌اید؟ می‌گویند: آری آنگاه بانگ برآورنده‌ای در میان آنان بانگ برمی‌دارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref>، در پرسشی از سر [[شماتت]]، سبب گرفتار شدن به [[دوزخ]] را از آنان می‌پرسند {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«هر کس در گرو کاری است که انجام داده است جز راستیان، که در بهشت‌هایی به سر می‌برند، از هم می‌پرسند... از گناهکاران، چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۳۸-۴۲.</ref>؛ همچنین دوزخیان از اهل بهشت آب و [[ارزاق]] بهشتی می‌خواهند؛ ولی جواب رد می‌شنوند. {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۵۰.</ref>.
در گفت و گوهایی میان [[اهل بهشت]] و [[دوزخیان]]، [[بهشتیان]] از سر توبیخ، صدق وعده الهی را به دوزخیان یادآور شده {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا می‌کنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافته‌ایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافته‌اید؟ می‌گویند: آری آنگاه بانگ برآورنده‌ای در میان آنان بانگ برمی‌دارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref>، در پرسشی از سر [[شماتت]]، سبب گرفتار شدن به [[دوزخ]] را از آنان می‌پرسند {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ}}<ref>«هر کس در گرو کاری است که انجام داده است جز راستیان، که در بهشت‌هایی به سر می‌برند، از هم می‌پرسند... از گناهکاران، چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۳۸-۴۲.</ref>؛ همچنین دوزخیان از اهل بهشت آب و [[ارزاق]] بهشتی می‌خواهند؛ ولی جواب رد می‌شنوند. {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۵۰.</ref>.


جمع‌بندی گفته‌های دوزخیان در [[آتش]] عبارت است از التماس برای بازگشت به [[دنیا]] {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>«و پیروان (آنان) می‌گویند: کاش برگشتی (به دنیا) می‌داشتیم تا از آنها دوری می‌جستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغ‌هایی به آنان می‌نمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ}}<ref>«پروردگارا! ما را از آن (دوزخ) بیرون آور، اگر (به گذشته خود) بازگشتیم آنگاه، بی‌گمان ما ستمکاره‌ایم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۷۰ - ۷۲.</ref> بیرون آمدن از [[آتش]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ}}<ref>«و آنان در آن فریاد سر می‌دهند که پروردگارا! ما را بیرون آور تا کاری شایسته جز آنچه (پیش‌تر) می‌کردیم در پیش گیریم؛ آیا ما به شما عمر (دراز) ندادیم که در آن آن کس که اهل پند است، پند می‌گیرد، و (آیا) هشداردهنده‌ای نزدتان نیامد؟ پس (عذاب را) بچشید که ستمک» سوره فاطر، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> و [[تخفیف]] [[عذاب]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>«و آنان که در آتش (دوزخ)‌اند به دوزخبانان می‌گویند: از پروردگارتان بخواهید یک روز از عذاب ما را کاهش دهد» سوره غافر، آیه ۴۹.</ref> یا درخواست [[مرگ]] {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) می‌گوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، پرخاش به سران و بزرگان خود {{متن قرآن|قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«می‌گویند: بلکه شما را خوش‌آمد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است» سوره ص، آیه ۶۰.</ref>، [[نفرین]] بر آنان {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا}}<ref>«پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.</ref>، درخواست از آنان برای [[تحمل]] بخشی از [[عذاب]] آنها {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو می‌ورزند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز می‌دارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref> و اظهار [[حسرت]] و آرزوی [[پیروی]] از [[خداوند متعال]] و [[پیامبران]] در [[دنیا]] {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
جمع‌بندی گفته‌های دوزخیان در [[آتش]] عبارت است از التماس برای بازگشت به [[دنیا]] {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref>«و پیروان (آنان) می‌گویند: کاش برگشتی (به دنیا) می‌داشتیم تا از آنها دوری می‌جستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغ‌هایی به آنان می‌نمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ}}<ref>«پروردگارا! ما را از آن (دوزخ) بیرون آور، اگر (به گذشته خود) بازگشتیم آنگاه، بی‌گمان ما ستمکاره‌ایم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۷۰ - ۷۲.</ref> بیرون آمدن از [[آتش]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ}}<ref>«و آنان در آن فریاد سر می‌دهند که پروردگارا! ما را بیرون آور تا کاری شایسته جز آنچه (پیش‌تر) می‌کردیم در پیش گیریم؛ آیا ما به شما عمر (دراز) ندادیم که در آن آن کس که اهل پند است، پند می‌گیرد، و (آیا) هشداردهنده‌ای نزدتان نیامد؟ پس (عذاب را) بچشید که ستمک» سوره فاطر، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> و [[تخفیف]] [[عذاب]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>«و آنان که در آتش (دوزخ)‌اند به دوزخبانان می‌گویند: از پروردگارتان بخواهید یک روز از عذاب ما را کاهش دهد» سوره غافر، آیه ۴۹.</ref> یا درخواست [[مرگ]] {{متن قرآن|وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ}}<ref>«و فریاد برآورند که ای نگهبان (دوزخ)! کاش پروردگارت کار ما را تمام کند! (او در پاسخ) می‌گوید: شما (در این عذاب) ماندگار خواهید بود» سوره زخرف، آیه ۷۷.</ref>، پرخاش به سران و بزرگان خود {{متن قرآن|قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ}}<ref>«می‌گویند: بلکه شما را خوش‌آمد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است» سوره ص، آیه ۶۰.</ref>، [[نفرین]] بر آنان {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا}}<ref>«پروردگارا! به آنان دو چندان عذاب ده! و آنها را به لعنتی بزرگ لعنت فرما!» سوره احزاب، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.</ref>، درخواست از آنان برای [[تحمل]] بخشی از [[عذاب]] آنها {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو می‌ورزند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز می‌دارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref> و اظهار [[حسرت]] و آرزوی [[پیروی]] از [[خداوند متعال]] و [[پیامبران]] در [[دنیا]] {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۸۴ ـ ۲۸۵.</ref>


== گفت و گوهای خصمانه [[دوزخیان]] با یکدیگر ==
== گفت و گوهای خصمانه [[دوزخیان]] با یکدیگر ==
[[قرآن کریم]] پس از بیان مشاجره‌های دوزخیان با یکدیگر در جمله‌ای کوتاه درباره روابط [[حاکم]] بر دوزخیان و [[احساس]] آنها نسبت به یکدیگر فرموده است که به [[یقین]] این [[مخاصمه]] و ستیزه‌گری اهل آتش با یکدیگر ثابت و واقع شدنی است: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref> این امر ناشی از [[خوی]] [[تنازع]] و تشاجری است که در [[دنیا]] بر آنها حاکم بوده و در [[دوزخ]] آشکار می‌گردد.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۲۲۰.</ref> نمونه‌هایی از تخاصم دوزخیان با یکدیگر در [[آیات]] {{متن قرآن|هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«این دسته‌ای است که با شما (به دوزخ) درآمده‌اند، (می‌گویند) خوش‌آمد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمی‌آیند. می‌گویند: بلکه شما را خوش‌آمد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است. می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۵۹-۶۱.</ref>،{{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند:» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«و پیشوایان به پیروان می‌گویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای می‌آوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو می‌ورزند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز می‌دارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ}}<ref>«گردنکشان می‌گویند: ما همگان در آنیم، بی‌گمان خداوند میان بندگان داوری کرده است» سوره غافر، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَمَا أَضَلَّنَا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ وَلا صَدِيقٍ حَمِيمٍ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و در حالی که با هم در آنجا ستیزه دارند می‌گویند: سوگند به خداوند، بی‌گمان در گمراهی آشکاری بودیم؛ که شما را با پروردگار جهانیان برابر می‌داشتیم. و ما را جز گنهکاران گمراه نکردند؛ پس دیگر ما را نه میانجی‌هایی است؛ و نه دوست پرمهری؛ پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۹۶-۱۰۲.</ref> ارائه شده‌اند.
[[قرآن کریم]] پس از بیان مشاجره‌های دوزخیان با یکدیگر در جمله‌ای کوتاه درباره روابط [[حاکم]] بر دوزخیان و [[احساس]] آنها نسبت به یکدیگر فرموده است که به [[یقین]] این [[مخاصمه]] و ستیزه‌گری اهل آتش با یکدیگر ثابت و واقع شدنی است: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref> این امر ناشی از [[خوی]] [[تنازع]] و تشاجری است که در [[دنیا]] بر آنها حاکم بوده و در [[دوزخ]] آشکار می‌گردد.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۲۲۰.</ref> نمونه‌هایی از تخاصم دوزخیان با یکدیگر در [[آیات]] {{متن قرآن|هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«این دسته‌ای است که با شما (به دوزخ) درآمده‌اند، (می‌گویند) خوش‌آمد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمی‌آیند. می‌گویند: بلکه شما را خوش‌آمد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است. می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۵۹-۶۱.</ref>،{{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند:» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«و پیشوایان به پیروان می‌گویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای می‌آوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو می‌ورزند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز می‌دارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ}}<ref>«گردنکشان می‌گویند: ما همگان در آنیم، بی‌گمان خداوند میان بندگان داوری کرده است» سوره غافر، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَمَا أَضَلَّنَا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ وَلا صَدِيقٍ حَمِيمٍ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و در حالی که با هم در آنجا ستیزه دارند می‌گویند: سوگند به خداوند، بی‌گمان در گمراهی آشکاری بودیم؛ که شما را با پروردگار جهانیان برابر می‌داشتیم. و ما را جز گنهکاران گمراه نکردند؛ پس دیگر ما را نه میانجی‌هایی است؛ و نه دوست پرمهری؛ پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۹۶-۱۰۲.</ref> ارائه شده‌اند.


[[آیات]] {{متن قرآن| وَقَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصَارُ}}<ref>«و می‌گویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران می‌شمردیم نمی‌بینیم؟ آیا آنان را به ریشخند گرفته‌ایم یا از چشم‌ها پنهانند» سوره ص، آیه ۶۲-۶۳.</ref> بیان می‌دارند که [[دوزخیان]] در [[دوزخ]] به جستجوی مؤمنانی می‌پردازند که در [[دنیا]] آنها را از [[اشرار]] دانسته، مسخره می‌کردند؛ ولی هیچ یک از آنان را در دوزخ نمی‌بینند؛ آن‌گاه به یکدیگر می‌گویند: ما را چه شده است که مردانی را که از زمره اشرار می‌شمردیم در اینجا نمی‌بینیم؟ آیا آنان [[نجات]] یافته‌اند و ما به ناحق آنها را به [[تمسخر]] می‌گرفتیم یا آنان نیز در آتش‌اند ولی چشمان ما از آنها [[منحرف]] است که آنان را نمی‌بینیم. بعضی [[آیه]] را اشاره به [[ابوجهل]] و امثال او دانسته‌اند که آنها در [[دوزخ]] افرادی مانند [[عمار]] و [[بلال حبشی]] را ندیده، [[سخن]] یاد شده را می‌گویند.<ref>جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۱۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۷۵۵.</ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آیه فوق بر [[منحرفان]] از [[ولایت اهل‌بیت]]{{عم}} و [[پیروان]] آنان تطبیق شده است<ref>البرهان، ج ۴، ص۶۷۹؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۴۶۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]].</ref>
[[آیات]] {{متن قرآن| وَقَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصَارُ}}<ref>«و می‌گویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران می‌شمردیم نمی‌بینیم؟ آیا آنان را به ریشخند گرفته‌ایم یا از چشم‌ها پنهانند» سوره ص، آیه ۶۲-۶۳.</ref> بیان می‌دارند که [[دوزخیان]] در [[دوزخ]] به جستجوی مؤمنانی می‌پردازند که در [[دنیا]] آنها را از [[اشرار]] دانسته، مسخره می‌کردند؛ ولی هیچ یک از آنان را در دوزخ نمی‌بینند؛ آن‌گاه به یکدیگر می‌گویند: ما را چه شده است که مردانی را که از زمره اشرار می‌شمردیم در اینجا نمی‌بینیم؟ آیا آنان [[نجات]] یافته‌اند و ما به ناحق آنها را به [[تمسخر]] می‌گرفتیم یا آنان نیز در آتش‌اند ولی چشمان ما از آنها [[منحرف]] است که آنان را نمی‌بینیم. بعضی [[آیه]] را اشاره به [[ابوجهل]] و امثال او دانسته‌اند که آنها در [[دوزخ]] افرادی مانند [[عمار]] و [[بلال حبشی]] را ندیده، [[سخن]] یاد شده را می‌گویند.<ref>جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۱۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۷۵۵.</ref> در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آیه فوق بر [[منحرفان]] از [[ولایت اهل‌بیت]]{{عم}} و [[پیروان]] آنان تطبیق شده است<ref>البرهان، ج ۴، ص۶۷۹؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۴۶۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۴٬۱۱۴

ویرایش