۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
#'''[[وحی]] بر [[حواریون]]:''' مورد دیگر که [[قرآن کریم]] از [[وحی]] بر غیر [[پیامبران]] خبر میدهد یاران باوفا و خالص [[حضرت عیسی]] "[[حواریون]]" است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.</ref>. این قسم از [[وحی]] مطابق [[تفاسیر]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] از سنخ [[الهام]] و [[القا در قلب]] بوده است <ref>ر.ک: [[فخر رازی]]، تفسیر کبیر، ج ۶، ص ۱۳۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۲۲۲، ذیل آیه فوق.</ref> | #'''[[وحی]] بر [[حواریون]]:''' مورد دیگر که [[قرآن کریم]] از [[وحی]] بر غیر [[پیامبران]] خبر میدهد یاران باوفا و خالص [[حضرت عیسی]] "[[حواریون]]" است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.</ref>. این قسم از [[وحی]] مطابق [[تفاسیر]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] از سنخ [[الهام]] و [[القا در قلب]] بوده است <ref>ر.ک: [[فخر رازی]]، تفسیر کبیر، ج ۶، ص ۱۳۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۲۲۲، ذیل آیه فوق.</ref> | ||
#'''نزول [[فرشتگان]] بر [[اولیاء]] الله:''' موارد پیش گفته به صورت خاص و مشخص در [[قرآن کریم]] مورد تأکید و [[تأیید]] قرار گرفته است، [[قرآن کریم]] به صورت کلّی و با ذکر اوصافی امکان [[وحی]] "[[الهام]]" و [[فرود فرشتگان]] بر [[انسان|انسانهای]] خاص را نیز مورد اهتمام قرار داده است، مانند:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ }}﴾}}<ref> فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید؛ سوره نحل، آیه:۲.</ref>. آیه فوق انزال [[فرشتگان]] را به مطلق [[انسان]]ها - البته از جنس بندگان خاص الهی - تعمیم داده و از اختصاص آن به [[پیامبران]] ذکری به میان نیاورده است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ }}﴾}}<ref> فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰ - ۳۱.</ref> آیه فوق نیز از تنزّل [[فرشتگان]] برای [[انسان]]هایی که در راه [[خدا]] استقامت به خرج دهند خبر میدهد و آیه ذیل یادآور میشود که [[فرشتگان الهی]] در دنیا و آخرت [[اولیاء]] و یاران [[انسان|انسانهای]] دارای استقامت خواهند بود. [[فخر رازی]] در توضیح [[اولیاء]] بودن [[فرشتگان]] برای [[انسان]]ها در دنیا آن را از باب [[الهام]]، [[مکاشفه]] و مقامات حقیقیه [[تفسیر]] میکند که پذیرش ارتباط [[انسان]] غیر [[پیامبر]] با [[عالم غیب]] میباشد<ref>«معنی کونهم [[اولیاء]] للمومنین ان للملائکة تأثیرات فی الأرواح البشریة بالالهمات و المکاشفات الیقینیة و المقامات الحقیقیة»، (تفسیر کبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۴، ذیل آیه ۳۹ سوره فصلت).</ref> | #'''نزول [[فرشتگان]] بر [[اولیاء]] الله:''' موارد پیش گفته به صورت خاص و مشخص در [[قرآن کریم]] مورد تأکید و [[تأیید]] قرار گرفته است، [[قرآن کریم]] به صورت کلّی و با ذکر اوصافی امکان [[وحی]] "[[الهام]]" و [[فرود فرشتگان]] بر [[انسان|انسانهای]] خاص را نیز مورد اهتمام قرار داده است، مانند:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ }}﴾}}<ref> فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید؛ سوره نحل، آیه:۲.</ref>. آیه فوق انزال [[فرشتگان]] را به مطلق [[انسان]]ها - البته از جنس بندگان خاص الهی - تعمیم داده و از اختصاص آن به [[پیامبران]] ذکری به میان نیاورده است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ }}﴾}}<ref> فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰ - ۳۱.</ref> آیه فوق نیز از تنزّل [[فرشتگان]] برای [[انسان]]هایی که در راه [[خدا]] استقامت به خرج دهند خبر میدهد و آیه ذیل یادآور میشود که [[فرشتگان الهی]] در دنیا و آخرت [[اولیاء]] و یاران [[انسان|انسانهای]] دارای استقامت خواهند بود. [[فخر رازی]] در توضیح [[اولیاء]] بودن [[فرشتگان]] برای [[انسان]]ها در دنیا آن را از باب [[الهام]]، [[مکاشفه]] و مقامات حقیقیه [[تفسیر]] میکند که پذیرش ارتباط [[انسان]] غیر [[پیامبر]] با [[عالم غیب]] میباشد<ref>«معنی کونهم [[اولیاء]] للمومنین ان للملائکة تأثیرات فی الأرواح البشریة بالالهمات و المکاشفات الیقینیة و المقامات الحقیقیة»، (تفسیر کبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۴، ذیل آیه ۳۹ سوره فصلت).</ref> | ||
#'''محاوره [[فرشتگان]] با برگزیدگان [[بنیاسرائیل]]:''' موارد پیشین در [[قرآن کریم]] مورد تصریح قرار گرفته است، علاوه بر [[قرآن]] در [[روایات]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به این مسئله تأکید شده است، چنانکه آن حضرت فرمود:{{عربی | #'''محاوره [[فرشتگان]] با برگزیدگان [[بنیاسرائیل]]:''' موارد پیشین در [[قرآن کریم]] مورد تصریح قرار گرفته است، علاوه بر [[قرآن]] در [[روایات]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به این مسئله تأکید شده است، چنانکه آن حضرت فرمود:{{عربی|" لقد کان فیمن کان قبلکم من بنیاسرائیل یکلّمون من غیر اَن یکون انبیاء"}}<ref>صحیح بخاری، ج ۳، ص ۱۳۴۹، در بعض روایات [[اهل سنت]] [[عمر]] یکی از مصادیق آن ذکر شده است.</ref> در این [[حدیث]] به [[سخن گفتن ملائکه]] با برخی از [[بنیاسرائیل]] تأکید شده و ذیل [[روایت]] نیز به [[پیامبر]] نبودن آنان تصریح میکند. به دلیل وضوح اصل مطالب یعنی [[ارتباط غیبی]] [[انسان|انسانهای]] غیر [[پیامبر]] با [[عالم غیب]] ما به همین مختصر بسنده نمودیم و لکن [[آیات]] و [[روایات]] دیگر بر [[ارتباط غیبی]] [[انسان|انسانهای]] دیگر مثل [[ذوالقرنین]]، [[صاحب سلیمان]] ([[آصف]]) و [[صاحب داوود]] و غیره وجود دارد که [[روایات]] به تفصیل به توضیح آنها و چگونگی [[ارتباط غیبی]] [[امامان]] پرداخته است که خواننده فاضل را به آن منابع حواله میدهیم<ref>ر.ک: بحار، ج ۲۶، باب دوم و دیگر ابواب.</ref> | ||
#'''[[مشاهده عالم برزخ]] برای برخی:''' [[ارتباط با عالم غیب]] و [[مشاهده عالم برزخ]] و حالات جهنم و بهشت برای [[انسان کامل|انسانهای کامل]] در این دنیا ممکن بلکه تحقق نیز یافته است. جریان حارثهبن مالک در تاریخ معروف است، وقتی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بعد از نماز صبح صورت سفید خوفناک وی "البته خوف از [[خداوند]] و جهنّم" را مشاهده فرمود، از چگونگی سپری کردن شب از او سؤال کرد: "کیف اصبحتَ". وی نیز حالات [[یقین]] و مشاهده بهشت و جهنّم را وصف نمود <ref>السیرة الحلبیة، ج ۲، ص ۲۰۵؛ احیاء علوم الدین، ج ۴، ص ۸۴، باب بیان حد الشکر؛ حادی الأرواح، ج ۱، ص ۱۸۰، باب ۵۹؛ بحار، ج ۶۷، ص ۷۴.</ref>. [[مولانا بلخی]] جریان فوق را به صورت زیبا در مثنوی خود آورده است<ref>مثنوی معنوی، دفتر اول، فصل پرسیدن [[پیامبر]]، ج ۱، ص ۱۵۵، بیت: ۳۵۰۶.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} از وجود [[انسان کامل|انسانهای کامل]]ی خبر میدهد که در دنیا حجاب مادّی از چشمانشان مرتفع شده و توانستند [[عالم غیب]] و برزخ را مشاهده کنند. | #'''[[مشاهده عالم برزخ]] برای برخی:''' [[ارتباط با عالم غیب]] و [[مشاهده عالم برزخ]] و حالات جهنم و بهشت برای [[انسان کامل|انسانهای کامل]] در این دنیا ممکن بلکه تحقق نیز یافته است. جریان حارثهبن مالک در تاریخ معروف است، وقتی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بعد از نماز صبح صورت سفید خوفناک وی "البته خوف از [[خداوند]] و جهنّم" را مشاهده فرمود، از چگونگی سپری کردن شب از او سؤال کرد: "کیف اصبحتَ". وی نیز حالات [[یقین]] و مشاهده بهشت و جهنّم را وصف نمود <ref>السیرة الحلبیة، ج ۲، ص ۲۰۵؛ احیاء علوم الدین، ج ۴، ص ۸۴، باب بیان حد الشکر؛ حادی الأرواح، ج ۱، ص ۱۸۰، باب ۵۹؛ بحار، ج ۶۷، ص ۷۴.</ref>. [[مولانا بلخی]] جریان فوق را به صورت زیبا در مثنوی خود آورده است<ref>مثنوی معنوی، دفتر اول، فصل پرسیدن [[پیامبر]]، ج ۱، ص ۱۵۵، بیت: ۳۵۰۶.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} از وجود [[انسان کامل|انسانهای کامل]]ی خبر میدهد که در دنیا حجاب مادّی از چشمانشان مرتفع شده و توانستند [[عالم غیب]] و برزخ را مشاهده کنند. | ||
#'''تصریح [[امام علی]]{{ع}} به [[الهام]] خویش:''' آن حضرت در جاهای مختلف بر [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] خویش تأکید میکند؛ چنانکه [[علم]] خویش را از جنس [[الهام]] وصف میکند: {{عربی | #'''تصریح [[امام علی]]{{ع}} به [[الهام]] خویش:''' آن حضرت در جاهای مختلف بر [[علم غیب]] و [[علم لدنی|لدنی]] خویش تأکید میکند؛ چنانکه [[علم]] خویش را از جنس [[الهام]] وصف میکند: {{عربی|" أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عِلْمَ مَا فِيهِ"}}<ref>«هر چه در او هست خداى تعالى به من [[الهام]] نموده است» بحار، ج ۲۶، ص۴.</ref>. | ||
'''۲. [[مقام امامت]] و [[ولایت]] فراتر از [[نبوت]] "نگاه عرفانی":''' "[[نبی]]" با نفس قدسی خویش و [[عنایت الهی]] میتواند با [[عالم غیب]] مرتبط شده و از طریق [[وحی]] [[شریعت]] آسمانی دریافت و به [[ابلاغ]] و [[تبلیغ]] آن بپردازد و یا حداقل با دریافت مأموریت آسمانی به تبلّغ و زدودن آفات [[شریعت]] پیشین دست زند که در اصطلاح از قسم اوّل به [[پیامبران تشریعی]] و از قسم دوم به [[پیامبران تبلیغی]] تعبیر میشود. | '''۲. [[مقام امامت]] و [[ولایت]] فراتر از [[نبوت]] "نگاه عرفانی":''' "[[نبی]]" با نفس قدسی خویش و [[عنایت الهی]] میتواند با [[عالم غیب]] مرتبط شده و از طریق [[وحی]] [[شریعت]] آسمانی دریافت و به [[ابلاغ]] و [[تبلیغ]] آن بپردازد و یا حداقل با دریافت مأموریت آسمانی به تبلّغ و زدودن آفات [[شریعت]] پیشین دست زند که در اصطلاح از قسم اوّل به [[پیامبران تشریعی]] و از قسم دوم به [[پیامبران تبلیغی]] تعبیر میشود. | ||
امّا در میان [[پیامبران]] برخی پیدا شدند که علاوه بر [[ارتباط غیبی]] و [[دریافت شریعت]] به ارتباط خاص با [[مقام]] قدسی الهی مفتخر شدند که آن [[مقام]] اعلی و کامل از [[کشف]] و مواجهه با تجلیّات الهی است. مصداق روشن آن اعطای [[مقام امامت]] توسّط [[خداوند]] به [[حضرت ابراهیم]] بعد از گذشت سالها از [[مقام امامت]] وی میباشد. از آن کاملاً برمیآید که [[مقام امامت]] مافوق [[مقام امامت]] می باشد. از این رو [[عارفان]] [[مسلمان]] نظریّه اصالت و گوهرانگاری [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] را مطرح کردند، به این صورت که [[انسان|انسانهای]] دارای [[مقام ولایت]] و [[امامت]] با اتصال و [[مواجهه با فرشتگان]] به تعبیر دینی و یا عقل مجرّده به تعبیر فلسفی و عرفانی میتوانند از طریق آنان اسرار و [[اخبار غیبی]] را دریافت کنند که آن شامل [[معارف دینی]] نیز میشود، این نوع مواجهه با امر قدسی مرهون داشتن نفس زکیه و تکاملیافته است که با [[عنایت الهی]] میسور میشود. این نوع مواجهه [[انسان کامل|انسانهای کامل]] با امر قدسی از طریق [[وحی]] اصطلاحی و [[دریافت شریعت]] نیست تا بر آن [[نبوت]] خصوصاً [[نبوت]] [[تشریع|تشریعی]] [[صدق]] کند و با اصل [[خاتمیت]] ناهمخوان باشد. | امّا در میان [[پیامبران]] برخی پیدا شدند که علاوه بر [[ارتباط غیبی]] و [[دریافت شریعت]] به ارتباط خاص با [[مقام]] قدسی الهی مفتخر شدند که آن [[مقام]] اعلی و کامل از [[کشف]] و مواجهه با تجلیّات الهی است. مصداق روشن آن اعطای [[مقام امامت]] توسّط [[خداوند]] به [[حضرت ابراهیم]] بعد از گذشت سالها از [[مقام امامت]] وی میباشد. از آن کاملاً برمیآید که [[مقام امامت]] مافوق [[مقام امامت]] می باشد. از این رو [[عارفان]] [[مسلمان]] نظریّه اصالت و گوهرانگاری [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] را مطرح کردند، به این صورت که [[انسان|انسانهای]] دارای [[مقام ولایت]] و [[امامت]] با اتصال و [[مواجهه با فرشتگان]] به تعبیر دینی و یا عقل مجرّده به تعبیر فلسفی و عرفانی میتوانند از طریق آنان اسرار و [[اخبار غیبی]] را دریافت کنند که آن شامل [[معارف دینی]] نیز میشود، این نوع مواجهه با امر قدسی مرهون داشتن نفس زکیه و تکاملیافته است که با [[عنایت الهی]] میسور میشود. این نوع مواجهه [[انسان کامل|انسانهای کامل]] با امر قدسی از طریق [[وحی]] اصطلاحی و [[دریافت شریعت]] نیست تا بر آن [[نبوت]] خصوصاً [[نبوت]] [[تشریع|تشریعی]] [[صدق]] کند و با اصل [[خاتمیت]] ناهمخوان باشد. | ||
[[ابن عربی]] [[عارف]] نامور جهان [[اسلام]] در اینباره میگوید:{{عربی | [[ابن عربی]] [[عارف]] نامور جهان [[اسلام]] در اینباره میگوید:{{عربی|" ان الولایة هی الفلک الحیط العالم و لهذا لم تنقطع و لها الأنباء العالم و امّا نبوة التشریع و الرسالة فمنقطعة و فی محمد{{صل}} قد انقطعت فلا نبی بعده، یعنی مشرّعاً او مشرّعاً له و لارسول و هو المشرع الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیها"}} <ref>فصول الحکم، فص عزیزی، صص ۱۳۴ و ۱۳۵ با تعلیقات عفیفی.</ref> وی در جای دیگر:{{عربی|"فالخلیفة عن الرسول من یأخذ الحکم بانقل عنه{{صل}} او بالأجتهاد الّذی اصله ایضاً منقول عنه{{صل}} و فینا من یأخذ عن الله فیکون خلیفة عن الله بعین ذلک فتکون المادة له من حیث کانت المادة لرسوله"}} <ref>فص داودیه، صص ۱۶۲ و ۱۶۳ و نیز: الفتوحات، ج ۲، صص ۱۴۳ و ۲۵۴؛ ج ۲، صص ۲۷۲ و ۴۲۹.</ref>. همو اشاره میکند که [[حضرت محمد]] {{صل}} در هر دو [[مقام]] یعنی [[مقام امامت]] و [[ولایت]] به نقطه [[کمال]] و اوج نائل آمده و دیگران تابع او هستند. بر این اساس ممکن است بعد از دورهٔ [[خاتمیت]] [[پیامبر اسلام]] بعض [[انسان]]ها پیدا شوند که به نقطه تکامل معنویّت و [[مقام ولایت]] نائل آمده و مورد توجّه و [[عنایت الهی]] قرار گیرند و در پرتو آن با [[عالم غیب]] و درجات مختلف آن ارتباط برقرار نموده و [[اخبار غیبی]] را از آن ناحیه دریافت کنند، که وجود چنین [[انسان|انسان هایی]] و پذیرش آن با اصل [[خاتمیت]] منافات ندارد؛ چراکه آنان مدّعی مقام [[نبوت]] و [[دریافت شریعت]] جدید یا [[ابلاغ]] [[وحی]] نیستند و اصل [[خاتمیت]] تنها به این ادّعا مهر پایان زده است. پس اصل ادّعای [[ارتباط با عالم غیبی]] و [[فرود فرشتگان]] امر ممکن و مطابق [[آیات]] نیز بر غیر [[پیامبران]] واقع هم شده است، امّا بحث دیگر تطبیق آن [[مقام]] بر مصادیق خود است که در نکته بعدی میآید. | ||
'''۳. اعتراف [[اهل سنت]] به اصل [[الهام]] و مکاشفه:''' اکثر [[عالمان]] [[اهل سنت]] اعمّ از متکلّم، محدّث و مفسّر به اصل وجود [[الهام]] و [[مکاشفه]] بر غیر [[پیامبران]] اعتراف نمودهاند؛ چراکه وقتی مسئلهای مورد [[نص]] [[آیات]] [[قرآن]] باشد، مخالفت با آن جایز نیست، لذا [[مفسران]] [[اهل سنت]] مانند [[مفسران]] [[شیعی]] در [[تفسیر]] [[آیات]] [[الهام]] و [[وحی]] بر غیر [[پیامبران]] - که در صفحات گذشته اشاره شد - [[وحی]] به غیر [[پیامبر]] را بر معنای [[الهام]] و [[القا در قلب]] و نوعی [[مکاشفه]] اخذ و [[تفسیر]] نمودند. [[ابن تیمه]]<ref>از علمای به نام [[اهل سنت]] که سلفیگری و مشرب ظاهرگرایی او معروف است</ref> [[الهام]] را برای آحاد [[مؤمنان]] ممکن میداند <ref>«الألهام یکون لآحاد المؤمنین»، (کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۲، ص ۱۲۸).</ref>، لکن با مشرب سنیگرایاش این نکته را هم میافزاید که [[الهام]] و [[مکاشفه]] هیچکس به پای [[مکاشفه]] [[الهام]] [[عمر]] [[خلیفه دوم]] نمیرسد<ref>«فکل من کان اهل الألهام و المکاشفة لم یکن [[افضل]] من عمر»؛ کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۳، ص ۷۴.</ref> | '''۳. اعتراف [[اهل سنت]] به اصل [[الهام]] و مکاشفه:''' اکثر [[عالمان]] [[اهل سنت]] اعمّ از متکلّم، محدّث و مفسّر به اصل وجود [[الهام]] و [[مکاشفه]] بر غیر [[پیامبران]] اعتراف نمودهاند؛ چراکه وقتی مسئلهای مورد [[نص]] [[آیات]] [[قرآن]] باشد، مخالفت با آن جایز نیست، لذا [[مفسران]] [[اهل سنت]] مانند [[مفسران]] [[شیعی]] در [[تفسیر]] [[آیات]] [[الهام]] و [[وحی]] بر غیر [[پیامبران]] - که در صفحات گذشته اشاره شد - [[وحی]] به غیر [[پیامبر]] را بر معنای [[الهام]] و [[القا در قلب]] و نوعی [[مکاشفه]] اخذ و [[تفسیر]] نمودند. [[ابن تیمه]]<ref>از علمای به نام [[اهل سنت]] که سلفیگری و مشرب ظاهرگرایی او معروف است</ref> [[الهام]] را برای آحاد [[مؤمنان]] ممکن میداند <ref>«الألهام یکون لآحاد المؤمنین»، (کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۲، ص ۱۲۸).</ref>، لکن با مشرب سنیگرایاش این نکته را هم میافزاید که [[الهام]] و [[مکاشفه]] هیچکس به پای [[مکاشفه]] [[الهام]] [[عمر]] [[خلیفه دوم]] نمیرسد<ref>«فکل من کان اهل الألهام و المکاشفة لم یکن [[افضل]] من عمر»؛ کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۳، ص ۷۴.</ref> | ||
[[فخر رازی]] در ذیل آیه ۳۱ سوره فصّلت به تأثیر [[ملائکه]] در ارواح بشری از طریق [[الهام]]، [[مکاشفه]] و مقامات معنویّه تأکید داشته است <ref>ر.ک: تفسیر کبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۴؛ ج ۶، صص ۱۳۶ و ۲۲۲.</ref> | [[فخر رازی]] در ذیل آیه ۳۱ سوره فصّلت به تأثیر [[ملائکه]] در ارواح بشری از طریق [[الهام]]، [[مکاشفه]] و مقامات معنویّه تأکید داشته است <ref>ر.ک: تفسیر کبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۴؛ ج ۶، صص ۱۳۶ و ۲۲۲.</ref> | ||
[[عبدالوهاب شعرانی]] تصریح میکند [[فرشته]] بر "ولی" اخبار [[شریعت]] [[پیامبر|محمّد]]{{صل}} را چنان مستقیماً گزارش میکند که گویا "ولی" این اخبار و معارف را از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} اخذ نموده است:{{عربی | [[عبدالوهاب شعرانی]] تصریح میکند [[فرشته]] بر "ولی" اخبار [[شریعت]] [[پیامبر|محمّد]]{{صل}} را چنان مستقیماً گزارش میکند که گویا "ولی" این اخبار و معارف را از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} اخذ نموده است:{{عربی|" القول فی الولی غایتة الالهام الموافق لشریعة محمد{{صل}} بعد الفتح فلایعمل به مستقّلاً لانّ نبوّة التشریع قد انقطعت بموت [[رسول الله]]{{صل}} فیصیر ملک الألهام ینبئهم ذلک الولی شریعة محمد{{صل}} و یطلعه اسرارها حتّی کانّه اخذها عن [[رسول الله]]{{صل}} بلا واسطة"}} <ref>الیواقیت و الجواهر، ج ۲، ص ۳۴۲.</ref>. | ||
علاوه بر آنکه در منابع [[روایت|روایی]] [[اهل سنت]] برخی از شخصیّتهای خودشان مانند [[عمر]] "محدّث" توصیف شده است<ref>صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۷۱؛ صحیح مسلم، باب مناقب عمر بن خطّاب.</ref> که لازمهٔ محدّث بودن [[الهام]] و فرود [[فرشته]] است. [[غزالی]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] نقل میکند که از [[امت]] [[اسلام]] "محدّثهایی" هست که [[عمر]] از شمار آنهاست <ref>المستصفی فی [[علم]] الأصول، ج ۱، ص:۲۷۰.</ref> | علاوه بر آنکه در منابع [[روایت|روایی]] [[اهل سنت]] برخی از شخصیّتهای خودشان مانند [[عمر]] "محدّث" توصیف شده است<ref>صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۷۱؛ صحیح مسلم، باب مناقب عمر بن خطّاب.</ref> که لازمهٔ محدّث بودن [[الهام]] و فرود [[فرشته]] است. [[غزالی]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] نقل میکند که از [[امت]] [[اسلام]] "محدّثهایی" هست که [[عمر]] از شمار آنهاست <ref>المستصفی فی [[علم]] الأصول، ج ۱، ص:۲۷۰.</ref> | ||
حال سؤال این است آیا [[الهام]] و [[فرود فرشتگان]] و [[مقام]] "محدّث" برای امثال [[عمر]] که عمری را در [[کفر]] گذراندند، با [[نبوت]] و [[خاتمیت]] منافات ندارد؟، امّا وقتی از [[الهام]] شخصیتی چون [[امام علی|علی]]{{ع}} - که بر زلال وجودش غبار [[کفر]] ننشسته و از کودکی در دامن [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} تربیت شده - سخن به میان میآید، آیا آن با اصل [[خاتمیت]] در تعارض افتاده و امثال دهلوی و [[عبدالکریم سروش|سروش]] نگران اصل [[خاتمیت]] میشوند؟ ! | حال سؤال این است آیا [[الهام]] و [[فرود فرشتگان]] و [[مقام]] "محدّث" برای امثال [[عمر]] که عمری را در [[کفر]] گذراندند، با [[نبوت]] و [[خاتمیت]] منافات ندارد؟، امّا وقتی از [[الهام]] شخصیتی چون [[امام علی|علی]]{{ع}} - که بر زلال وجودش غبار [[کفر]] ننشسته و از کودکی در دامن [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} تربیت شده - سخن به میان میآید، آیا آن با اصل [[خاتمیت]] در تعارض افتاده و امثال دهلوی و [[عبدالکریم سروش|سروش]] نگران اصل [[خاتمیت]] میشوند؟ ! | ||
'''۴. تصریح به [[روح]] باطنی [[امامان]] در [[روایات نبوی]]:''' [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خود و اهل بیتش را در [[روایات]] مختلف به {{عربی | '''۴. تصریح به [[روح]] باطنی [[امامان]] در [[روایات نبوی]]:''' [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خود و اهل بیتش را در [[روایات]] مختلف به {{عربی|" مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْم"}} توصیف میکرد که بر عنایت خاص [[خداوند]] بر [[اهل بیت]] دلالت میکند که محل [[رسالت الهی]] و [[محل فرود آمدن فرشتگان]] و [[معدن علم]] است: {{عربی|" نَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ طَهَّرَهُمُ اللَّهُ، مِنْ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ"}}<ref>«ما خاندانى هستيم كه خداوند، پاكشان گردانيده است اين خاندان، از شجره [[نبوت]] و [[جايگاه رسالت]] و محلّ آمد و شدِ [[فرشتگان]] و خانه [[رحمت]] و معدن دانشاند» ر.ک: سیوطی، الدر المنثور، ج ۵، ص ۳۷۸، ذیل آیه ۳۳ احزاب؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۴۴. باب دّوم؛ اسد الغابة، ج ۳، ص ۱۹۳؛ ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۳۰۲؛ نقل از موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنّة، ج ۳، باب، ص ۴۵۰؛ ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۳. </ref>. علاوه بر آنکه [[حضرت علی]]{{ع}} که از دوران کودکی قرین و همراه [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در غار حرا و غیره بوده، هنگام نزول [[وحی]] [[نور وحی]] را دیده و رایحه [[نبوت]] را استشمام نموده و [[جبرئیل]] را نیز مشاهده و صدایش را میشنید<ref>«أَرَى [[نور]] الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْه ص ...» «نور وحى و رسالت را مىديدم، و بوى [[نبوت]] را استشمام مىكردم، به هنگام نزول وحى بر ايشان - صلّى اللّه عليه و آله - صداى ناله شيطان را شنيدم» (نهج البلاغه فیض، [[خطبه]] ۲۳۴ و [[نهج البلاغه]] ابن الحدید، [[خطبه]] ۲۳۸، ج ۱۳، ص ۱۹۷).</ref>، [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ضمن [[تأیید]] این مسئله به این نکته متذکّر میشد که [[امام علی|علی]]{{ع}} مانند [[پیامبر]] است و فرق آن دو در [[خاتمیت]] [[نبوت]] یا [[رحلت پیامبر]]{{صل}} است: {{عربی|" إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ"}}<ref>«تو آنچه را مىشنوم مىشنوى، و آنچه را مىبينم مىبينى، جز اينكه پيامبر نيستى» (نهج البلاغه فیض، [[خطبه]] ۲۳۴ و [[نهج البلاغه]] ابن الحدید، [[خطبه]] ۲۳۸، ج ۱۳، ص ۱۹۷).</ref>. [[ابن ابی الحدید]] نیز در شرح [[نهج البلاغه]] مشابه [[روایت]] اول [[نبوی]] را از [[امام علی]]{{ع}} نقل میکند که فرمود:{{عربی|" نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ عُنصرُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ الْحِكْمَةِ.... "}}<ref>«ما خاندان [[نبوت]] و [[جايگاه رسالت]] و محل آمد و شد [[فرشتگان]] و خميرمايۀ [[رحمت]] و [[معدن علم]] و حكمت هستیم» شرح [[نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]]، ج ۲، ص۲۸۳، آخر [[خطبه]] ۳.</ref>. از طریق اسناد [[شیعی]] [[روایات]] بسیاری در برخورداری [[امامان]] از [[روح]] باطنی والقای [[الهام]] توسط [[ملائکه]] بر آنان گزارش شده است که [[شیخ کلینی]] در کافی<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۷۰.</ref> و [[علامه مجلسی]] در بحار<ref>ر.ک: بحار، ج ۲۶، ابواب علومهم، باب ۱ و ۲ صص ۶۶ و ۸۵.</ref> به تفصیل به آن پرداختهاند. | ||
'''۵. پاسخ نقضی به [[شاه ولی الله دهلوی|دهلوی]] و [[عبدالکریم سروش|سروش]]:''' [[شاه ولی الله دهلوی]] کوشید با مستمسکها و حیل مختلف [[الهام]] و [[وحی]] باطنی [[ائمه اطهار]] را نقد و [[جرح]] کند که کلامش پیشتر گزارش شد. وی سنگبنای استدلال خود را بر یک رؤیای خود گذاشته است که در آن موفّق شده است که [[روح]] [[پیامبر]] را مشاهده کند، وی میگوید:در عالم رؤیا از [[روح]] [[پیامبر]] دربارهٔ مذهب [[تشيع]] سؤال کردم و حضرت فرمود مذهب ایشان باطل است <ref>دهلوی، التفهیمات الالهیة، ج۲، صص ۲۹۴ و ۳۰۱.</ref>. | '''۵. پاسخ نقضی به [[شاه ولی الله دهلوی|دهلوی]] و [[عبدالکریم سروش|سروش]]:''' [[شاه ولی الله دهلوی]] کوشید با مستمسکها و حیل مختلف [[الهام]] و [[وحی]] باطنی [[ائمه اطهار]] را نقد و [[جرح]] کند که کلامش پیشتر گزارش شد. وی سنگبنای استدلال خود را بر یک رؤیای خود گذاشته است که در آن موفّق شده است که [[روح]] [[پیامبر]] را مشاهده کند، وی میگوید:در عالم رؤیا از [[روح]] [[پیامبر]] دربارهٔ مذهب [[تشيع]] سؤال کردم و حضرت فرمود مذهب ایشان باطل است <ref>دهلوی، التفهیمات الالهیة، ج۲، صص ۲۹۴ و ۳۰۱.</ref>. |