عصمت اهل بیت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿'
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
===اراده تکوینی=== | ===اراده تکوینی=== | ||
*هرگاه اراده فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را اراده تکوینی میگویند و هرگاه اراده او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را اراده تشریعی مینامند. اراده تشریعی معمولاً در مورد خداوند به کار میرود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل میشود. اراده تشریعی با امر، دستور یا درخواست همراه است. از اراده تکوینی با نامهای اراده قدری، کونی و خلقی، و از اراده تشریعی با نامهای اراده دینی، امری و شرعی نیز یاد شده است<ref>شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴.</ref>. در احادیث [[اهل بیت]] از اراده تکوینی به عنوان اراده حتمیو از اراده تشریعی به عنوان اراده عزمی تعبیر شده است:{{عربی|" إِنَ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ "}}<ref>التوحید، باب۲، حدیث۱۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *هرگاه اراده فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را اراده تکوینی میگویند و هرگاه اراده او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را اراده تشریعی مینامند. اراده تشریعی معمولاً در مورد خداوند به کار میرود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل میشود. اراده تشریعی با امر، دستور یا درخواست همراه است. از اراده تکوینی با نامهای اراده قدری، کونی و خلقی، و از اراده تشریعی با نامهای اراده دینی، امری و شرعی نیز یاد شده است<ref>شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴.</ref>. در احادیث [[اهل بیت]] از اراده تکوینی به عنوان اراده حتمیو از اراده تشریعی به عنوان اراده عزمی تعبیر شده است:{{عربی|" إِنَ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ "}}<ref>التوحید، باب۲، حدیث۱۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*اراده تکوینی، آخرین جزء علت تامه میباشد، یعنی هرگاه همه مقدمات تکوینی فعل تحقق یافته باشد و اراده فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمیو ضروری خواهد بود. البته، اراده تکوینی انسان، چه بسا مغلوب عوامل قاهر و غالب طبیعی و غیر طبیعی قرار میگیرد. در این صورت، نتیجه اراده تکوینی او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمیآورد، هر چند فعل تحقق نمییابد. چنین فرضی درباره خداوند راه ندارد، زیرا خداوند مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه اراده تکوینی خداوند به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت:{{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. با توجه به نکات و ویژگیهای موجود در آیه تطهیر و نیز با توجه به اختصاص آیه به اصحاب کساء به دست میآید که اراده در این آیه، تکوینی است. بر این اساس، پیراستگی [[اهل بیت]]{{عم}} از هرگونه آلودگی و انحراف اعتقادی و عملی مورد اراده تکوینی خداوند بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، [[اهل بیت]] "اصحاب کساء" از خطا و گناه معصوماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *اراده تکوینی، آخرین جزء علت تامه میباشد، یعنی هرگاه همه مقدمات تکوینی فعل تحقق یافته باشد و اراده فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمیو ضروری خواهد بود. البته، اراده تکوینی انسان، چه بسا مغلوب عوامل قاهر و غالب طبیعی و غیر طبیعی قرار میگیرد. در این صورت، نتیجه اراده تکوینی او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمیآورد، هر چند فعل تحقق نمییابد. چنین فرضی درباره خداوند راه ندارد، زیرا خداوند مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه اراده تکوینی خداوند به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. با توجه به نکات و ویژگیهای موجود در آیه تطهیر و نیز با توجه به اختصاص آیه به اصحاب کساء به دست میآید که اراده در این آیه، تکوینی است. بر این اساس، پیراستگی [[اهل بیت]]{{عم}} از هرگونه آلودگی و انحراف اعتقادی و عملی مورد اراده تکوینی خداوند بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، [[اهل بیت]] "اصحاب کساء" از خطا و گناه معصوماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*'''نکتههایی که از مطالب یاد شده به دست میآیند عبارتند از:''' | *'''نکتههایی که از مطالب یاد شده به دست میآیند عبارتند از:''' | ||
#به شهادت بزرگان اهل لغت و ادب عربی، کلمه {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} بر اختصاص و حصر دلالت میکند<ref>القاموس المحیط، ج۴، ص ۱۹۸؛ المطول، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸.</ref>. بر این اساس، مفاد آیه این است که اراده خداوند به زدودن رجس و پلیدی به [[اهل بیت]] اختصاص یافته است و خداوند فقط طهارت آنان از پلیدی را خواسته است. از طرفی اراده تشریعی به طهارت بشر، همگانی است؛ چنان که در فلسفه تشریع وضو، غسل و تیمم فرموده است:{{عربی|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }}﴾}}<ref>سوره مائده، آیه:۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | #به شهادت بزرگان اهل لغت و ادب عربی، کلمه {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} بر اختصاص و حصر دلالت میکند<ref>القاموس المحیط، ج۴، ص ۱۹۸؛ المطول، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸.</ref>. بر این اساس، مفاد آیه این است که اراده خداوند به زدودن رجس و پلیدی به [[اهل بیت]] اختصاص یافته است و خداوند فقط طهارت آنان از پلیدی را خواسته است. از طرفی اراده تشریعی به طهارت بشر، همگانی است؛ چنان که در فلسفه تشریع وضو، غسل و تیمم فرموده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }}﴾}}<ref>سوره مائده، آیه:۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
#ظاهر آیه و احادیث شأن نزول آن، بیانگر مدح و تکریم ویژه [[اهل بیت]] است، در حالی که اراده تشریعی بر مدح و تکریم ویژهای دلالت نمیکند و اگر در بردارنده مدح و تکریم باشد، عمومیت دارد. پس اراده در آیه نمیتواند به معنای اراده تشریعی باشد<ref>الشافی فی الامامه، ج۳، ص ۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص ۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | #ظاهر آیه و احادیث شأن نزول آن، بیانگر مدح و تکریم ویژه [[اهل بیت]] است، در حالی که اراده تشریعی بر مدح و تکریم ویژهای دلالت نمیکند و اگر در بردارنده مدح و تکریم باشد، عمومیت دارد. پس اراده در آیه نمیتواند به معنای اراده تشریعی باشد<ref>الشافی فی الامامه، ج۳، ص ۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص ۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*'''گفته شده است:''' همین که در شأن [[اهل بیت]] آیهای خاص نازل شده و این آیه تا قیامت در قرآن تلاوت میشود در وجه مدح و تکریم ویژه آنان کافی است، بنابراین، دلالت آیه بر مدح و تکریم ویژه [[اهل بیت]] مستلزم این نیست که اراده در آیه، تکوینی باشد، بلکه مفادش این است که آنان مورد محبت خاص خداوند میباشند، و خداوند بیش از دیگران به پاکی و طهارت آنان اعتنا دارد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷.</ref>. حاصل این وجه آن است که حصر و اختصاص در آیه اضافی است، نه حقیقی. مفاد حصر و اختصاص حقیقی در آیه این است که رجس و آلودگی به صورت مطلق از [[اهل بیت]] دور شده و این همان [[عصمت]] است، ولی مفاد حصر اضافی آن است که چه بسا [[اهل بیت]] نیز مانند دیگران مرتکب رجس و گناه گردند، ولی امتیاز آنان در مقایسه با دیگران در آن است که خداوند در مورد پرهیز آنها از گناه اهتمام ویژهای دارد. ولی اصل اولیه در حصر این است که حقیقی باشد و حصر اضافی بر خلاف اصل بوده و دلیل میخواهد، چنین دلیلی در دست نیست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *'''گفته شده است:''' همین که در شأن [[اهل بیت]] آیهای خاص نازل شده و این آیه تا قیامت در قرآن تلاوت میشود در وجه مدح و تکریم ویژه آنان کافی است، بنابراین، دلالت آیه بر مدح و تکریم ویژه [[اهل بیت]] مستلزم این نیست که اراده در آیه، تکوینی باشد، بلکه مفادش این است که آنان مورد محبت خاص خداوند میباشند، و خداوند بیش از دیگران به پاکی و طهارت آنان اعتنا دارد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۷.</ref>. حاصل این وجه آن است که حصر و اختصاص در آیه اضافی است، نه حقیقی. مفاد حصر و اختصاص حقیقی در آیه این است که رجس و آلودگی به صورت مطلق از [[اهل بیت]] دور شده و این همان [[عصمت]] است، ولی مفاد حصر اضافی آن است که چه بسا [[اهل بیت]] نیز مانند دیگران مرتکب رجس و گناه گردند، ولی امتیاز آنان در مقایسه با دیگران در آن است که خداوند در مورد پرهیز آنها از گناه اهتمام ویژهای دارد. ولی اصل اولیه در حصر این است که حقیقی باشد و حصر اضافی بر خلاف اصل بوده و دلیل میخواهد، چنین دلیلی در دست نیست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
#اذهاب رجس متوقف بر وقوع آن است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | #اذهاب رجس متوقف بر وقوع آن است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
#فعل مضارع بر زمان حال و استقبال دلالت میکند و زمان گذشته را دربرنمیگیرد، بنابراین، از آیه، [[عصمت]] [[اهل بیت]] در زمان گذشته استفاده نمیشود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | #فعل مضارع بر زمان حال و استقبال دلالت میکند و زمان گذشته را دربرنمیگیرد، بنابراین، از آیه، [[عصمت]] [[اهل بیت]] در زمان گذشته استفاده نمیشود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*پاسخ این است که اذهاب رجس علاوه بر این که در مورد رفع پلیدی به کار میرود، هرگاه زمینه تحقق پلیدی وجود داشته باشد، در مورد دفع و جلوگیری از آن نیز به کار میآید. در انسان معصوم نیز زمینههای تحقق گناه وجود دارد، زیرا او از نظر غرایز بشری مانند افراد دیگر است. [[حضرت یوسف]]{{ع}} که از [[مقام عصمت]] برخوردار بود گفته است:{{عربی|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}﴾}}<ref> و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.</ref>. در محاورههای عمومی نیز چنین تعبیرهایی رایج است، مانند این که فردی در حق دیگری که سالم است دعا کرده، میگوید: خداوند هرگونه بیماری را از تو برطرف کند، مقصود این است که بیماری از او دفع شود، زیرا زمینههای آن در او وجود دارد. این قاعده در مورد بیماریهای روحی نیز جاری است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *پاسخ این است که اذهاب رجس علاوه بر این که در مورد رفع پلیدی به کار میرود، هرگاه زمینه تحقق پلیدی وجود داشته باشد، در مورد دفع و جلوگیری از آن نیز به کار میآید. در انسان معصوم نیز زمینههای تحقق گناه وجود دارد، زیرا او از نظر غرایز بشری مانند افراد دیگر است. [[حضرت یوسف]]{{ع}} که از [[مقام عصمت]] برخوردار بود گفته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}﴾}}<ref> و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.</ref>. در محاورههای عمومی نیز چنین تعبیرهایی رایج است، مانند این که فردی در حق دیگری که سالم است دعا کرده، میگوید: خداوند هرگونه بیماری را از تو برطرف کند، مقصود این است که بیماری از او دفع شود، زیرا زمینههای آن در او وجود دارد. این قاعده در مورد بیماریهای روحی نیز جاری است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*بنابراین، درخواست اذهاب رجس از سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای [[اهل بیت]] مستلزم آلودگی قبلی آنان به رجس نمیباشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *بنابراین، درخواست اذهاب رجس از سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای [[اهل بیت]] مستلزم آلودگی قبلی آنان به رجس نمیباشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*آنچه از ساختار وضعی فعل مضارع به دست میآید استمرار فعل است، نه دلالت بر زمان حال یا استقبال؛ زمان حال یا استقبال از قراین به دست میآید. بدین جهت فعل مضارع در موارد بسیاری به کار رفته که زمان گذشته را نیز در برمیگیرد، مانند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ }}﴾}}<ref> و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ }}﴾}}<ref> خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد؛ سوره نساء، آیه:۲۶.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}﴾}}<ref> خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد؛ سوره بقره، آیه:۱۵.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *آنچه از ساختار وضعی فعل مضارع به دست میآید استمرار فعل است، نه دلالت بر زمان حال یا استقبال؛ زمان حال یا استقبال از قراین به دست میآید. بدین جهت فعل مضارع در موارد بسیاری به کار رفته که زمان گذشته را نیز در برمیگیرد، مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ }}﴾}}<ref> و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ }}﴾}}<ref> خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد؛ سوره نساء، آیه:۲۶.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}﴾}}<ref> خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد؛ سوره بقره، آیه:۱۵.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | ||
*فعل مضارع در آیات یاد شده، و نظایر آن<ref>سوره بقره، آیه:۱۸۵؛ سوره نساء، آیه:۶۰، ۲۸۱؛ سوره مائده، آیه:۹؛ سوره قیامت، آیه:۵.</ref> بیانگر قانون کلی است که زمان گذشته، حال و آینده را دربرمیگیرد. | *فعل مضارع در آیات یاد شده، و نظایر آن<ref>سوره بقره، آیه:۱۸۵؛ سوره نساء، آیه:۶۰، ۲۸۱؛ سوره مائده، آیه:۹؛ سوره قیامت، آیه:۵.</ref> بیانگر قانون کلی است که زمان گذشته، حال و آینده را دربرمیگیرد. | ||
*'''اشکال:''' اگر آیه تطهیر بر [[عصمت]] [[اهل بیت]] دلالت کند، آیه: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> خداوند میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید؛ سوره مائده، آیه:۶.</ref> نیز بر [[عصمت]] مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند دلالت میکند، بلکه دلالت این آیه بر [[عصمت]] این گروه از مسلمانان استوارتر است، زیرا اتمام نعمت الهی بر آنان بدون محفوظ ماندن آنها از شرّ شیطان و گناه حاصل نخواهد شد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. | *'''اشکال:''' اگر آیه تطهیر بر [[عصمت]] [[اهل بیت]] دلالت کند، آیه: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> خداوند میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید؛ سوره مائده، آیه:۶.</ref> نیز بر [[عصمت]] مسلمانانی که در جنگ بدر شرکت داشتند دلالت میکند، بلکه دلالت این آیه بر [[عصمت]] این گروه از مسلمانان استوارتر است، زیرا اتمام نعمت الهی بر آنان بدون محفوظ ماندن آنها از شرّ شیطان و گناه حاصل نخواهد شد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۱۱.</ref>. |