پرش به محتوا

دشمنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۶۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*دشمن در [[زبان فارسی]] به‌معنای [[بدخواه]]، [[بدنفس]]، [[بددل]] و [[زشت‌طبع]] است و به‌کسی اطلاق می‌شود که [[عداوت]] پیشه کند و به شخص دیگر به‌عمد ضرر رساند. واژه دشمن در زبان [[عرب]] از واژه "عَدو" گرفته شده است که به‌معنای [[تجاوز]] کردن از کاری است که نباید از آن کار [[تجاوز]] کرد. [[فرهنگ دین]] برای [[راهنمایی]] [[انسان‌ها]] از خطرات پیش‌رو، [[دشمنان]] [[انسان‌ها]] را به آن‌ها معرفی کرده است. این [[دشمن‌شناسی]] به‌طور کلی در دو دسته طبقه‌بندی می‌شود:
*دشمن در [[زبان فارسی]] به‌معنای [[بدخواه]]، [[بدنفس]]، [[بددل]] و [[زشت‌طبع]] است و به‌کسی اطلاق می‌شود که [[عداوت]] پیشه کند و به شخص دیگر به‌عمد ضرر رساند. واژه دشمن در زبان [[عرب]] از واژه "عَدو" گرفته شده است که به‌معنای [[تجاوز]] کردن از کاری است که نباید از آن کار [[تجاوز]] کرد. [[فرهنگ دین]] برای [[راهنمایی]] [[انسان‌ها]] از خطرات پیش‌رو، [[دشمنان]] [[انسان‌ها]] را به آن‌ها معرفی کرده است. این [[دشمن‌شناسی]] به‌طور کلی در دو دسته طبقه‌بندی می‌شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 394.</ref>:
*'''دسته نخست'''، دشمن ظاهری هستند، یعنی دشمنانی که به [[دلایل]] و انگیزه‌های مختلف اعم از [[فکری]]، [[سیاسی]]، [[موقعیت‌های اجتماعی]] و... به دشمنی با [[آدمی]] می‌پردازند، مانند دشمنی [[کافران]] و [[منافقان]] با [[مؤمنان]]. گاه این دشمنی ریشه در انگیزه‌های جمعی دارد که به اقدامات قومی قبیله‌ای یا در سطح بالاتر به جنگ‌های داخلی و ملی یا بین‌المللی می‌انجامد.
*'''دسته نخست'''، دشمن ظاهری هستند، یعنی دشمنانی که به [[دلایل]] و انگیزه‌های مختلف اعم از [[فکری]]، [[سیاسی]]، [[موقعیت‌های اجتماعی]] و... به دشمنی با [[آدمی]] می‌پردازند، مانند دشمنی [[کافران]] و [[منافقان]] با [[مؤمنان]]. گاه این دشمنی ریشه در انگیزه‌های جمعی دارد که به اقدامات قومی قبیله‌ای یا در سطح بالاتر به جنگ‌های داخلی و ملی یا بین‌المللی می‌انجامد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 394- 395.</ref>.
*'''دوم'''، دشمن [[پنهان]]. این دشمن عبارت است از برخی [[صفات ناپسند]] که در [[آدمی]] ایجاد می‌شود، رشد می‌کند و مانع [[سعادت]] [[آدمی]] خواهد شد. [[امام]]{{ع}} از این صفات تعبیر به دشمن می‌کند؛ صفاتی چون [[دنیا‌طلبی]]، [[آرزوگرایی]] و...
*'''دوم'''، دشمن [[پنهان]]. این دشمن عبارت است از برخی [[صفات ناپسند]] که در [[آدمی]] ایجاد می‌شود، رشد می‌کند و مانع [[سعادت]] [[آدمی]] خواهد شد. [[امام]]{{ع}} از این صفات تعبیر به دشمن می‌کند؛ صفاتی چون [[دنیا‌طلبی]]، [[آرزوگرایی]] و...<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 395.</ref>.
==[[شناخت]] دشمن==
==[[شناخت]] دشمن==
*معیار اصلی [[شناخت]] و حضور دشمن در عرصه [[زندگی]]، دشمنی با [[خدا]]، [[پیامبر اکرم]] و [[اهل بیت]]{{عم}} است. [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: آن‌که ما را [[یاری]] دهد و [[دوست]] بدارد، سزاوار است که [[منتظر]] [[رحمت]] خداوندی باشد و دشمن ما و آن‌که [[کینه]] ما را به [[دل]] دارد، در [[انتظار]] [[قهر خداوند]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸</ref>. در فرازی دیگر، [[دوست]] و دشمن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را این‌گونه معرفی می‌کند: [[دوست]] [[محمد]]{{صل}} کسی است که [[خدا]] را [[اطاعت]] کند، هر چند به نسبت از او دور باشد و دشمن [[محمد]]{{صل}} کسی است که [[خدا]] را [[اطاعت]] نکند، هرچند خویشاوند نزدیک او بُوَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۹۲</ref>.
*معیار اصلی [[شناخت]] و حضور دشمن در عرصه [[زندگی]]، دشمنی با [[خدا]]، [[پیامبر اکرم]] و [[اهل بیت]]{{عم}} است. [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: آن‌که ما را [[یاری]] دهد و [[دوست]] بدارد، سزاوار است که [[منتظر]] [[رحمت]] خداوندی باشد و دشمن ما و آن‌که [[کینه]] ما را به [[دل]] دارد، در [[انتظار]] [[قهر خداوند]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸</ref>. در فرازی دیگر، [[دوست]] و دشمن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را این‌گونه معرفی می‌کند: [[دوست]] [[محمد]]{{صل}} کسی است که [[خدا]] را [[اطاعت]] کند، هر چند به نسبت از او دور باشد و دشمن [[محمد]]{{صل}} کسی است که [[خدا]] را [[اطاعت]] نکند، هرچند خویشاوند نزدیک او بُوَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۹۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 395.</ref>.
*[[دوستی]] با [[خدا]] دلیلی بر [[تکامل]] [[ایمان]] است<ref>غررالحکم / ۸۵۲</ref>. در عرصه دشمنی با [[مردمان]]، [[ابلیس]] بر دیگران پیشی گرفته و نخستین موجودی است که به دشمنی با نوع [[انسان]] برخاسته است. او دشمن [[خدا]] و پیشوای [[متعصب‌ها]] و سرسلسله [[متکبّران]] است؛ دشمنی که به [[عزت]] و جلال [[خداوند]] قسم یاد کرده تا [[انسان‌ها]] را [[گمراه]] سازد و بر این امر، بنا بر [[حکمت]] و [[مشیّت الهی]] مهلت یافته است.[[امام]]{{ع}} این دشمن [[آشکار]] را به [[مردمان]] معرفی می‌کند و می‌فرماید: [[بندگان خدا]]، از دشمن [[خدا]] بهراسید که شمایان را به درد خود [[مبتلا]] و با [[اغوا]] و فراخواندنش، شما را به [[هلاکت]] رسانَد و با سواره‌نظام و پیادگان خویش بر شما بتازد. [[سوگند]] به جانم که او تیر هلاک و شر بر کمان نهاده و چلّه آن را به نهایت کشیده و از جایگاهی نزدیک و دقیق شما را [[هدف]] قرار داده و همو گفته است: "پروردگارا، به‌خاطر آن‌که مرا [[اغوا]] کردی، بی‌گمان کردار ناپسند بندگانت را که روی [[زمین]] هستند، در نظرشان می‌آرایم و حتماً همگان را [[گمراه]] خواهم ساخت"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref>.
*[[دوستی]] با [[خدا]] دلیلی بر [[تکامل]] [[ایمان]] است<ref>غررالحکم / ۸۵۲</ref>. در عرصه دشمنی با [[مردمان]]، [[ابلیس]] بر دیگران پیشی گرفته و نخستین موجودی است که به دشمنی با نوع [[انسان]] برخاسته است. او دشمن [[خدا]] و پیشوای [[متعصب‌ها]] و سرسلسله [[متکبّران]] است؛ دشمنی که به [[عزت]] و جلال [[خداوند]] قسم یاد کرده تا [[انسان‌ها]] را [[گمراه]] سازد و بر این امر، بنا بر [[حکمت]] و [[مشیّت الهی]] مهلت یافته است.[[امام]]{{ع}} این دشمن [[آشکار]] را به [[مردمان]] معرفی می‌کند و می‌فرماید: [[بندگان خدا]]، از دشمن [[خدا]] بهراسید که شمایان را به درد خود [[مبتلا]] و با [[اغوا]] و فراخواندنش، شما را به [[هلاکت]] رسانَد و با سواره‌نظام و پیادگان خویش بر شما بتازد. [[سوگند]] به جانم که او تیر هلاک و شر بر کمان نهاده و چلّه آن را به نهایت کشیده و از جایگاهی نزدیک و دقیق شما را [[هدف]] قرار داده و همو گفته است: "پروردگارا، به‌خاطر آن‌که مرا [[اغوا]] کردی، بی‌گمان کردار ناپسند بندگانت را که روی [[زمین]] هستند، در نظرشان می‌آرایم و حتماً همگان را [[گمراه]] خواهم ساخت"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 395.</ref>.
*از دیگر نشانه‌های دشمنی با [[خداوند]] [[نفاق]] است، زیرا [[پیامبر اکرم]] به [[علی]]{{ع}} فرمود: فرد با [[ایمان]] تو را دشمن نگیرد و فرد [[منافق]] تو را [[دوست]] نگیرد. [[امام علی]]{{ع}} با اشاره به [[کلام پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: اگر با این شمشیرم بر فرق [[مؤمن]] زنم که مرا دشمن دارد، هرگز نخواهد داشت و نیز اگر همه [[دنیا]] را به کام [[منافق]] ریزم که مرا [[دوست]] بدارد، نپذیرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰</ref>. افزون بر این، [[امام]]{{ع}} در مواردی، مصادیقی از دشمنی را برمی‌شمرد، از جمله: [[مردمان]] دشمن نادانسته‌های خود هستند<ref>نهج البلاغه، حکمت‌های ۱۶۳ و ۴۳۰</ref>؛ ستم‌کاری که دیگران از او در [[امان]] نیستند<ref>غررالحکم، ۱</ref>؛ شخص [[وقیح]] و [[بی‌شرمی]] که در [[گناه]] [[بی‌باک]] و [[جری]] است<ref>غررالحکم، ۲۱۹</ref>؛ فرد [[متملّق]] و [[چاپلوس]]<ref>غررالحکم، ۲۱۹</ref>؛ [[سخن‌چین]] و عیب‌جوی دیگران که در برابر [[آدمی]] زشت‌ را زیبا جلوه می‌دهد<ref>غررالحکم، ۲ / ۵۸۶</ref>؛ عالمانی که [[علم]] را برای به‌دست آوردن [[دنیا]] برگفتند، لذا [[خدا]] آنان را دشمن گرفت و آن‌ها نزد [[خدا]] [[خوار]] شدند<ref>غررالحکم، ۲</ref>؛ کسی که بی‌ملاحظه مقابل [[آدمی]] بایستند<ref>غررالحکم، ۶۴۵</ref>. در فرازی نیز، [[دشمنان]] [[آدمی]] را این‌گونه معرفی می‌کند: [[دشمنان]] [[آدمی]] سه‌ کس‌اند: دشمن او و دشمن [[دوست]] او و [[دوست]] دشمن او<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷</ref>.
*از دیگر نشانه‌های دشمنی با [[خداوند]] [[نفاق]] است، زیرا [[پیامبر اکرم]] به [[علی]]{{ع}} فرمود: فرد با [[ایمان]] تو را دشمن نگیرد و فرد [[منافق]] تو را [[دوست]] نگیرد. [[امام علی]]{{ع}} با اشاره به [[کلام پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: اگر با این شمشیرم بر فرق [[مؤمن]] زنم که مرا دشمن دارد، هرگز نخواهد داشت و نیز اگر همه [[دنیا]] را به کام [[منافق]] ریزم که مرا [[دوست]] بدارد، نپذیرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰</ref>. افزون بر این، [[امام]]{{ع}} در مواردی، مصادیقی از دشمنی را برمی‌شمرد، از جمله: [[مردمان]] دشمن نادانسته‌های خود هستند<ref>نهج البلاغه، حکمت‌های ۱۶۳ و ۴۳۰</ref>؛ ستم‌کاری که دیگران از او در [[امان]] نیستند<ref>غررالحکم، ۱</ref>؛ شخص [[وقیح]] و [[بی‌شرمی]] که در [[گناه]] [[بی‌باک]] و [[جری]] است<ref>غررالحکم، ۲۱۹</ref>؛ فرد [[متملّق]] و [[چاپلوس]]<ref>غررالحکم، ۲۱۹</ref>؛ [[سخن‌چین]] و عیب‌جوی دیگران که در برابر [[آدمی]] زشت‌ را زیبا جلوه می‌دهد<ref>غررالحکم، ۲ / ۵۸۶</ref>؛ عالمانی که [[علم]] را برای به‌دست آوردن [[دنیا]] برگفتند، لذا [[خدا]] آنان را دشمن گرفت و آن‌ها نزد [[خدا]] [[خوار]] شدند<ref>غررالحکم، ۲</ref>؛ کسی که بی‌ملاحظه مقابل [[آدمی]] بایستند<ref>غررالحکم، ۶۴۵</ref>. در فرازی نیز، [[دشمنان]] [[آدمی]] را این‌گونه معرفی می‌کند: [[دشمنان]] [[آدمی]] سه‌ کس‌اند: دشمن او و دشمن [[دوست]] او و [[دوست]] دشمن او<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 395- 396.</ref>.


==[[دشمنان امام علی]]{{ع}} و انگیزه‌های آن‌ها==
==[[دشمنان امام علی]]{{ع}} و انگیزه‌های آن‌ها==
*[[امام علی]]{{ع}} در دوران [[حکومت]] خویش با سه گروه از [[دشمنان]] روبه‌رو شد:
*[[امام علی]]{{ع}} در دوران [[حکومت]] خویش با سه گروه از [[دشمنان]] روبه‌رو شد:
:#دسته‌ای، [[اصحاب]] زر؛ اینان [[پیمان‌شکنان]] [[دنیاطلبی]] بودند که ابتدا با ایشان [[بیعت]] کردند، اما آن‌گاه که آروزهای مادی خویش را بر باد رفته دیدند، با [[امام]] به [[مخالفت]] برخاستند و [[جنگ جمل]] را به ایشان تحمیل کردند.
:#دسته‌ای، [[اصحاب]] زر؛ اینان [[پیمان‌شکنان]] [[دنیاطلبی]] بودند که ابتدا با ایشان [[بیعت]] کردند، اما آن‌گاه که آروزهای مادی خویش را بر باد رفته دیدند، با [[امام]] به [[مخالفت]] برخاستند و [[جنگ جمل]] را به ایشان تحمیل کردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 396.</ref>.
:#دسته دوم، [[اصحاب]] زر و [[زور]] و [[تزویر]] بودند که هدفشان تسلط بر مملکت [[اسلامی]] و بهرم‌مندی از مواهب [[حکومت]] بود. آن‌ها نیز در برابر [[امام]] [[طغیان]] کردند و [[جنگ صفین]] را به ایشن تحمیل کردند.
:#دسته دوم، [[اصحاب]] زر و [[زور]] و [[تزویر]] بودند که هدفشان تسلط بر مملکت [[اسلامی]] و بهرم‌مندی از مواهب [[حکومت]] بود. آن‌ها نیز در برابر [[امام]] [[طغیان]] کردند و [[جنگ صفین]] را به ایشن تحمیل کردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 396.</ref>.
:#دسته سوم، افراد [[متعصب]]، [[متحجّر]] و [[خشک‌مغز]]، که از [[دین]]، تنها رنگ و بویی را برگرفته بودند. آنان نیز در برابر [[امام]] به دشمنی برخاستند و [[جنگ نهروان]] را به ایشان تحمیل کردند.
:#دسته سوم، افراد [[متعصب]]، [[متحجّر]] و [[خشک‌مغز]]، که از [[دین]]، تنها رنگ و بویی را برگرفته بودند. آنان نیز در برابر [[امام]] به دشمنی برخاستند و [[جنگ نهروان]] را به ایشان تحمیل کردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 396.</ref>.
*اگر به صفات این سه دسته نیک بیندیشیم، پنج عامل زر و [[زور]] و [[تزویر]] و [[نفاق]] و [[تعصب]] را مهم‌ترین انگیزه‌های [[دشمنی‌ها]] با [[امام]]{{ع}} درمی‌یابیم.
*اگر به صفات این سه دسته نیک بیندیشیم، پنج عامل زر و [[زور]] و [[تزویر]] و [[نفاق]] و [[تعصب]] را مهم‌ترین انگیزه‌های [[دشمنی‌ها]] با [[امام]]{{ع}} درمی‌یابیم<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 396.</ref>.
*[[امام]]{{ع}} در مقابله با [[دشمنان]] خویش پس از آن‌که از [[اصلاح]] آن‌ها [[ناامید]] شد، لحظه‌ای کوتاهی و [[سستی]] نورزید؛ نه تنها در دوران [[خلافت]] که در دوران حیات [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در مقابل [[کفار]] و [[منافقان]] با شدت و غلظت مقابله می‌کرد و لحظه‌ای [[فتور]] و [[سستی]] به خود راه نمی‌داد، چنان‌که خود آن [[حضرت]]{{ع}} می‌فرماید: در [[جهاد]] با دشمن به جد درایستاده بودیم، تا مردی از ما و مردی از دشمنانتان مردانه پنجه درمی‌افکندند تا کدام یک دیگری را شرنگ [[مرگ]] چشاند. گاه ما بودیم که جام [[مرگ]] از دست دشمن می‌گرفتیم و گاه دشمن بود که از دست ما جام [[مرگ]] می‌گرفت. چون [[خداوند]] [[صداقت]] ما را در [[پیکار]] دید، دشمن ما را [[خوار]] و [[زبون]] ساخت و ما را [[پیروزی]] داد تا [[اسلام]] استقرار یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۵</ref>.
*[[امام]]{{ع}} در مقابله با [[دشمنان]] خویش پس از آن‌که از [[اصلاح]] آن‌ها [[ناامید]] شد، لحظه‌ای کوتاهی و [[سستی]] نورزید؛ نه تنها در دوران [[خلافت]] که در دوران حیات [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در مقابل [[کفار]] و [[منافقان]] با شدت و غلظت مقابله می‌کرد و لحظه‌ای [[فتور]] و [[سستی]] به خود راه نمی‌داد، چنان‌که خود آن [[حضرت]]{{ع}} می‌فرماید: در [[جهاد]] با دشمن به جد درایستاده بودیم، تا مردی از ما و مردی از دشمنانتان مردانه پنجه درمی‌افکندند تا کدام یک دیگری را شرنگ [[مرگ]] چشاند. گاه ما بودیم که جام [[مرگ]] از دست دشمن می‌گرفتیم و گاه دشمن بود که از دست ما جام [[مرگ]] می‌گرفت. چون [[خداوند]] [[صداقت]] ما را در [[پیکار]] دید، دشمن ما را [[خوار]] و [[زبون]] ساخت و ما را [[پیروزی]] داد تا [[اسلام]] استقرار یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 396-397.</ref>.


==دشمن [[پنهان]] [[آدمی]]==
==دشمن [[پنهان]] [[آدمی]]==
*[[فرهنگ دینی]] برخی [[صفات نکوهیده]] را عواملی اساسی در [[اغفال]] [[آدمی]] و بازدارنده رشد و [[سعادت]] او برمی‌شمرد؛ صفاتی چون: [[آرزو]] که دشمن [[عقل]] است<ref>غررالحکم، ۱/۱۳</ref>؛ نادرستی که ضدّ و دشمن درستی است<ref>غررالحکم، ۱۴</ref>؛ بی‌خبری که دشمن [[بیداری]] و [[دوراندیشی]] است<ref>غررالحکم، ۳۵</ref>؛ [[خشم]] و [[غضب]] که دشمن [[آدمی]] است<ref>غررالحکم، ۴۸</ref>؛ [[خودپسندی]] که دشمن درستی و سبب [[تباهی]] [[خرد]] است<ref>غررالحکم، ۴۹</ref>؛ [[هواپرستی]]<ref>همان، ۶۶</ref>؛ [[بخل]] که دشمن تمام [[خوبی‌ها]] و مرکز تمام [[زشتی‌ها]] و [[بدی‌ها]] و فرومایگی‌هاست<ref>غررالحکم، ۱۰۴</ref>؛ [[غصب]] و [[شهوت]] که سخت‌ترین [[دشمنان]] هستند<ref>غررالحکم، ۲۰۳</ref>؛ [[دنیاطلبی]] و گرایش به [[دنیا]] که از مهم‌ترین [[دشمنان]] [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]] است<ref>غررالحکم، ۲۰۴</ref>.
*[[فرهنگ دینی]] برخی [[صفات نکوهیده]] را عواملی اساسی در [[اغفال]] [[آدمی]] و بازدارنده رشد و [[سعادت]] او برمی‌شمرد؛ صفاتی چون: [[آرزو]] که دشمن [[عقل]] است<ref>غررالحکم، ۱/۱۳</ref>؛ نادرستی که ضدّ و دشمن درستی است<ref>غررالحکم، ۱۴</ref>؛ بی‌خبری که دشمن [[بیداری]] و [[دوراندیشی]] است<ref>غررالحکم، ۳۵</ref>؛ [[خشم]] و [[غضب]] که دشمن [[آدمی]] است<ref>غررالحکم، ۴۸</ref>؛ [[خودپسندی]] که دشمن درستی و سبب [[تباهی]] [[خرد]] است<ref>غررالحکم، ۴۹</ref>؛ [[هواپرستی]]<ref>همان، ۶۶</ref>؛ [[بخل]] که دشمن تمام [[خوبی‌ها]] و مرکز تمام [[زشتی‌ها]] و [[بدی‌ها]] و فرومایگی‌هاست<ref>غررالحکم، ۱۰۴</ref>؛ [[غصب]] و [[شهوت]] که سخت‌ترین [[دشمنان]] هستند<ref>غررالحکم، ۲۰۳</ref>؛ [[دنیاطلبی]] و گرایش به [[دنیا]] که از مهم‌ترین [[دشمنان]] [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]] است<ref>غررالحکم، ۲۰۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 397.</ref>.
*[[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: اگر [[بنده]] [[خدا]] مدت [[عمر]] و سرانجام خود را بنگرد، [[آرزو]] و [[غرور]] را دشمن دارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸</ref>. [[امام]]{{ع}} [[دنیا]] و [[آخرت]] را به‌مثابه دو دشمن و دو راه گوناگون، چون طریق [[مشرق]] و [[مغرب]] یاد می‌کند. هر که [[دنیا]] را [[دوست]] بدارد، [[آخرت]] را دشمن خواهد داشت<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۰</ref>؛ [[شکم‌پرستی]] دشمن [[انسان]] است، زیرا برای پر کردن این شکم است که [[انسان]] کارهای [[حرام]] را مرتکب می‌شود<ref>غرر الحکم ۱/۳۴۳</ref> [[هوای نفس]] که موجب [[هلاکت]] [[آدمی]] است<ref>غرر الحکم، ۲/۷۲۷</ref>؛ پرهیز از [[خیرخواهی]] [[پنددهنده]] [[نیک‌خواه]] که دشمن درون [[آدمی]]<ref>نفس</ref> را به [[طغیان]] وامی‌دارد<ref>غرر الحکم، ۶۷۵</ref>.
*[[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: اگر [[بنده]] [[خدا]] مدت [[عمر]] و سرانجام خود را بنگرد، [[آرزو]] و [[غرور]] را دشمن دارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸</ref>. [[امام]]{{ع}} [[دنیا]] و [[آخرت]] را به‌مثابه دو دشمن و دو راه گوناگون، چون طریق [[مشرق]] و [[مغرب]] یاد می‌کند. هر که [[دنیا]] را [[دوست]] بدارد، [[آخرت]] را دشمن خواهد داشت<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۰</ref>؛ [[شکم‌پرستی]] دشمن [[انسان]] است، زیرا برای پر کردن این شکم است که [[انسان]] کارهای [[حرام]] را مرتکب می‌شود<ref>غرر الحکم ۱/۳۴۳</ref> [[هوای نفس]] که موجب [[هلاکت]] [[آدمی]] است<ref>غرر الحکم، ۲/۷۲۷</ref>؛ پرهیز از [[خیرخواهی]] [[پنددهنده]] [[نیک‌خواه]] که دشمن درون [[آدمی]]<ref>نفس</ref> را به [[طغیان]] وامی‌دارد<ref>غرر الحکم، ۶۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 397.</ref>.
*اما یکی از مهم‌ترین موضوع‌هایی که [[امام]]{{ع}} به آن اشاره دارد، این است که گاهی [[انسان]] از درون با خویش دشمنی می‌ورزد. [[امام]] نشانه‌هایی را برمی‌شمرد تا [[انسان‌ها]] در شرایطی متوجه این موضوع بشوند. از جمله این [[نشانه‌ها]] آن‌که: هرگاه دیدی که [[خداوند سبحان]] تو را از ذکر و یاد خودش دور ساخته البتّه تو را دشمن می‌دارد<ref>غررالحکم، ۳۱۳</ref>. [[نفس]] [[آدمی]] [[چاپلوسی]] می‌کنند و به‌مثابه یک [[منافق]] در برابر [[انسان]] تظاهر می‌کند تا شخص را بفریبد. [[امام]] [[آدمی]] را متوجه این [[اغواگر]] درونی می‌کند و [[همکاری]] آن را با بزرگ‌ترین [[اغواگر]] بیرونی، [[ابلیس]]، به یاد می‌آورد. افزون بر این، [[آدمی]] ناخواسته نسبت به آنچه نمی‌داند بدبین است و آن را دشمن می‌دارد. از این‌رو [[انسان‌ها]] در مواردی [[نعمت‌های الهی]] را نشناخته‌اند و [[شکرگزار]] آن نیستند. این امر، خود، دشمنی با [[خدا]] تلقی می‌شود و موجب از بین رفتن نعمت‌های [[خداوند]] است. [[امام]]{{ع}} فرمود: دشمن نعمت‌های [[خداوند سبحان]] نباشید و کفران [[نعمت]] نکنید<ref>غررالحکم، ۸۰۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 394- 397.</ref>.
*اما یکی از مهم‌ترین موضوع‌هایی که [[امام]]{{ع}} به آن اشاره دارد، این است که گاهی [[انسان]] از درون با خویش دشمنی می‌ورزد. [[امام]] نشانه‌هایی را برمی‌شمرد تا [[انسان‌ها]] در شرایطی متوجه این موضوع بشوند. از جمله این [[نشانه‌ها]] آن‌که: هرگاه دیدی که [[خداوند سبحان]] تو را از ذکر و یاد خودش دور ساخته البتّه تو را دشمن می‌دارد<ref>غررالحکم، ۳۱۳</ref>. [[نفس]] [[آدمی]] [[چاپلوسی]] می‌کنند و به‌مثابه یک [[منافق]] در برابر [[انسان]] تظاهر می‌کند تا شخص را بفریبد. [[امام]] [[آدمی]] را متوجه این [[اغواگر]] درونی می‌کند و [[همکاری]] آن را با بزرگ‌ترین [[اغواگر]] بیرونی، [[ابلیس]]، به یاد می‌آورد. افزون بر این، [[آدمی]] ناخواسته نسبت به آنچه نمی‌داند بدبین است و آن را دشمن می‌دارد. از این‌رو [[انسان‌ها]] در مواردی [[نعمت‌های الهی]] را نشناخته‌اند و [[شکرگزار]] آن نیستند. این امر، خود، دشمنی با [[خدا]] تلقی می‌شود و موجب از بین رفتن نعمت‌های [[خداوند]] است. [[امام]]{{ع}} فرمود: دشمن نعمت‌های [[خداوند سبحان]] نباشید و کفران [[نعمت]] نکنید<ref>غررالحکم، ۸۰۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 397.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش